کلر کالینز، استاد افتخاری تغذیه و رژیم در دانشگاه نیوکاسل بریتانیا، در مقالهای انتقادی که در وبسایت کانورسیشن منتشر شده با اشاره به یک پژوهش اخیر که مصرف بیشتر نمک را توصیه میکند، به چند و چون توصیههای آمده در تحقیق مذکور و مستندات نهچندان محکم آن پرداخته است.
نمک معمولترین شکل سدیم است و در هنگام تولید موادغذایی، آشپزی و یا بهصورت نمک سفره، برای افزودن طعم و افزایش مدت ماندگاری موادغذایی استفاده میشود.
بیشتر افراد توصیه برای کاهش مصرف نمک را شنیدهاند. چرا که مصرف بالای سدیم با ابتلا به فشار خون مرتبط است که خود، احتمال بیماریهای قلبیعروقی، حمله قلبی و سکته را بالا میبرد.
این است که تحقیق اخیری که درباره فواید مصرف نمک بیشتر چاپ شده است و دستبهدست میشود، طبیعتا جلب توجه کرده است. پژوهشگران تحقیق موردنظر، توصیه به مصرف پایین سدیم را با اتکا به «شواهد محکم» بررسی کردهاند. فرض پژوهش مذکور بر این استوار است که توصیه فعلی به افراد، برای مصرف ۳/۲ گرم نمک در روز برای بیشتر آنها در طولانیمدت دستنیافتنی است. بنا بر ادعای این تحقیق، شواهد خوبی مبنی بر اینکه مصرف کمتر نمک، خطر حمله قلبی و سکته را کاهش میدهد وجود ندارد.
بهپیشنهاد نویسندگان پژوهش مذکور، مصرف فعلی جهانی نمک که در محدوده ۳ تا ۵ گرم در روز است، در حقیقت با خطرات کمتر حمله قلبی، سکته و یا مرگ زودرس مرتبط است. اما بر اساس این پژوهش، حملات قلبی و سکته، تنها هنگامی که مصرف نمک، بیشتر یا کمتر از این طیف ۳ تا ۵ گرمی در روز باشد، افزایش مییابد.
اما برخی از ادعاهای مطرحشده در این پژوهش، محلبحث است و توصیه به محدود کردن مصرف نمک، همچنان بر جا میماند. بگذارید نگاهی دقیقتر به برخی مسائل در ارتباط با این ادعاها بپردازیم و همچنین پژوهشهای مهمی که نویسندگان مطلب موردنظر از آن غافل ماندهاند.
بیشتر افراد میتوانند مصرف نمک را کاهش دهند
یک قاشق چایخوری نمک حدود ۵ گرم وزن دارد که ۲ گرم آن، سدیم است.
استرالیاییها روزانه تقریبا ۶/۳ گرم سدیم مصرف میکنند که معادل ۲/۹ گرم، معادل با ۲ قاشق چایخوری، نمک سفره است.
این میزان مصرف بالاتر از توصیه رژیمی است که روزانه مصرف ۲ گرم سدیم، یعنی ۵ گرم نمک را توصیه میکند؛ مصرف کافی چیزی مابین ۴۶۰ تا ۹۲۰ میلیگرم سدیم، حدودا ۳/۱ تا ۶/۲ گرم نمک، در روز است.
مصرف نمک در استرالیا شبیه به باقی نقاط جهان است. دادههای ۶۶ کشور، شامل سهچهارم جمعیت بزرگسال جهان، میزان مصرف متوسط سدیم را روزانه ۹۵/۳ گرم و در محدوده ۲/۲ تا ۵/۵ در روز گزارش کرده است.
کاهش مصرف نمک ممکن است
تغییرات طولانیمدت رفتار فردی چالشبرانگیز، اما ممکن است.
بر اساس بررسی یک رژیم کاهش نمک در سال ۲۰۱۷ که بهمدت ۵ سال ادامه یافت، مشاوره غذایی فردی میتواند مصرف نمک افراد را روزانه تا ۲ گرم، معادل با ۷۸۰ میلیگرم سدیم، کاهش دهد.
راهبردهایی برای تمام جمعیت، شامل اصلاح غذاهای تولیدی با میزان کمتری از نمک، بهبود برچسب اطلاعات موادغذایی و آموزش رسانههای جمعی، در برخی نقاط حتی بیشتر موثر بوده و توانسته است مصرف نمک را تا روزانه ۴ گرم در کشورهایی چون ژاپن و فنلاند کاهش دهد.
اما نویسندگان مقاله اخیر درباره مصرف نمک، میگویند که پژوهش کافی درونجمعیتی، برای بررسی دستیابی به هدف تعیینشده کاهش مصرف نمک به روزانه ۳/۲ گرم، انجام نشده است.
اما این مقاله از چالشهایی که بر سر راه انجام تحقیقاتی اینچنینی است و یا اهمیت کاهش مصرف سدیم بهنسبت مصرف معمول سدیم، باز مانده است.
کاهش مصرف نمک=کاهش حمله قلبی
نتایج یک آزمایش «تصادفی» در ۶۰۰ دهکده در نواحی روستانشین چین نشان داد که کاهش مصرف نمک، میتواند خطر ابتلا به بیماری قلبیعروقی در افراد، حمله قلبی و سکته را کاهش دهد.
این تحقیق شامل بیش از ۲۰ هزار شرکتکننده بود که همگی فشار خون بالا داشتند؛ این افراد یا سابقه سکته و یا بالای ۶۰ سال سن داشتند. یک گروه بهصورت تصادفی انتخاب و به آنها جایگزینی برای نمک داده شد تا میزان مصرف سدیم را کاهش دهند. گروه دوم به مصرف نمک معمولی ادامه داد. این آزمایش ۵ سال به طول انجامید.
این آزمایش، کاهش سدیم دفعشده در ادرار و فشار خون در گروه نخست را به دنبال داشت.
نرخ هر حادثه قلبیعروقی جدی، از جمله حمله قلبی، در افرادی که جایگزین نمک دریافت کرده بودند تا ۱۳ درصد کمتر از آنانی بودند که نمک معمولی استفاده کرده بودند. به همین ترتیب، میزان سکته هم تا ۱۴ درصد در گروه اول پایین آمد.
این آزمایش منافع کاهش مصرف سدیم، بدون تعیین یک هدف برای میزان مصرف روزانه، را نشان داد.
آیا مصرف خیلی کم نمک خطر دارد؟
بدن انسان برای حفظ فرآیندهای اساسی بدن مانند حجم مایعات و تثبیت سلولی، به سدیم نیاز دارد. سامانههای هورمونی بدن، فرآیندهای شیمیایی و اعصاب، میزان سدیم را بهصورت حساسی تنظیم میکنند تا سدیم اضافه بر نیاز، با ادرار دفع شود.
شواهد متناقضی درباره سلامت قلب، در صورت کاهش مصرف بسیار کم سدیم، وجود دارد. برخی محققان میگویند که مصرف خیلیکم و خیلیزیاد سدیم، هر دو، پیامدهایی دارد. کمترین خطر مابین این دو است که البته طیف گستردهای است.
پژوهشها درباره نمک و فشار خون میتواند دستخوش عواملی همچون سنجش نادرست، تنوع تصادفی و دیگر تفاوتها -همچون سن، جنسیت، سیگاری بودن یا نبودن و جایگاه اقتصادیاجتماعی افراد- الگوهای رژیمی حاضر و یا مشکلات سلامتی دیگری، فعلوانفعال میان کاهش زیاد سدیم و راههای فیزیولوژیکال بدن برای تنظیم فشار خون، شود. این عوامل همچنین میتواند حاصل «علیت معکوس» باشد، یعنی هنگامی که افراد در آزمایشی شرکت داده میشوند که میزان مصرف سدیم در آن کاهش داده میشود، اما از پیش از شرکت در آزمایش مذکور، نیز مصرف نمکشان را بر حسب توصیهها کاهش داده بودند.
با در نظر گرفتن تمامی این عوامل و در حالی که دنیا منتظر تحقیقات بیشتر در این زمینه میماند، انبوه شواهد همچنان نشان میدهد مصرف کمتر سدیم در مقایسه با مصرف بالاتر آن، در کاهش قابلتوجه فشار خون موثر است.
مزاحمت سایبری در میان نوجوانان با افزایش دسترسی آنها به دنیای دیجیتال، به پدیده ای معمول تبدیل شده، اما در دوران قرنطینه شدت بیشتری یافت.
مزاحمت سایبری که گاهی آزار و اذیت مجازی نیز نامیده میشود، به رفتارهایی اطلاق میشود که در آن افراد با استفاده از دستگاههای الکترونیک و فناوریهای مختلف دائم به دیگران آسیب میرسانند.
فراوانی دستگاههای الکترونیکی در دنیای مدرن همراه با دسترسی به اینترنت باعث شده تا مجرمان سایبری به راحتی بتوانند ناشناس بمانند و در پشت حسابهای متعدد جعلی هویت خود را پنهان کنند. امکانی که به مجرمان این آزادی را میدهد تا همزمان بتوانند به چندین کاربر در شبکههای اجتماعی حمله کنند.
سایت خبری تحلیلی کانورسیشن نتایج یک تحقیق در بریتانیا را منتشر کرده که در آن به دلایل و راهکارهایی برای برخورد با اینگونه رفتارها پرداخته است.
مجرمان مجازی با راههای مختلفی به قربانیان خود آسیب میرسانند. برخی از این موارد شامل انتشار پستهایی در رسانههای اجتماعی با هدف تهدید یا تحقیر فرد، انتشار فیلم یا عکسهایی که باعث ایجاد شرمساری یا ارعاب در افراد میشود و یا ارسال اطلاعات خصوصی افراد در فضای مجازی مانند آدرس محل زندگی آنهاست.
همه این نوع آزارها قربانیان را به انزوا، ترس و افسردگی میکشاند و ما میدانیم که بسیاری از قربانیان به گونهای غمانگیز به خودکشی فکر میکنند.
در یک پروژه تحقیقی که در مورد زورگویی در مدارس و آزار سایبری در بین جوانان و نوجوانان بریتانیا انجام شده، حدود ۴۰۸ نفر بین ۱۶ تا ۳۰ سال شرکت کردند.
حدود ۳۷ درصد از شرکتکنندگان در این تحقیق گزارش کردند که آزار سایبری را تجربه کردهاند. قربانیان آزارگران خود را در درجه اول همکلاسیها خود، سپس دانشآموزانی که در مدرسه «محبوب» شناخته میشوند و یا پسر و دخترهای بزرگتر از خود و همچنین افرادی که نمیشناسند معرفی کردند.
آزار سایبری در بسترهای مختلفی انجام میشود. نتایج این تحقیق نشان داد فیسبوک با ۷۴ درصد بیشترین آمار مزاحمت و آزار سایبری را داشت. توئیتر با ۱۷ درصد و و اسنپ چت و اینستاگرام هر کدام با ۹ درصد در ردههای بعدی قرار داشتند. گونههای متداول آزار شامل انتشار شایعات مخرب، تهدید و محرومیت از گروههای چت و بازیهای آنلاین گزارش شده است.
اگرچه جامعه آماری این تحقیق نسبتا کوچک بود اما اکثر شرکتکنندگان در این تحقیق زن و دختر بودند. نتایج تحقیقات در این زمینه نگرانکننده و گویای این واقعیت است که دانشآموزان همکلاسیهای خود را در سطح گسترهدای مورد آزار و زورگویی قرار میدهند. مهمتر از آن اینکه قربانیان گزارش کردند که اینگونه آزارهای سایبری اکثرا به دلیل و در ادامه دعواهای دنیای واقعی بوده است. بنابر این روشن است که آزار و اذیت در مدرسه و آزار سایبری با یکدیگر مرتبط هستند.
وقتی زورگویی در مدرسه با مزاحمت سایبری تداخل پیدا میکنند
امروزه مدارس سختگیری در مورد استفاده از گوشی موبایل برای دانشآموزان را کمتر و کمتر میکنند. اگرچه استفاده از گوشی موبایل برای دسترسی به رسانههای اجتماعی و اینترنت میتواند ابزار آموزشی مفیدی باشد اما برخی دانشاموزان از فناوری برای آزار همکلاسیهای خود استفاده میکنند.
تحقیقات دیگر نیز نشان میدهد که مزاحمت سایبری میتواند در کنار خشونت کلامی و رفتاری و برعکس رخ دهد. ادامه خشونتهای دنیای واقعی در دنیای مجازی هم توسط آزارگران و هم قربانیانی که قصد انتقامجویی دارند انجام میشود.
چاره کار چیست؟
در عصر امروزی دیجیتال، زورگویی و آزار دیگر با به صدا درآمدن زنگ مدرسه تمام نمیشود. از طرفی سیاستهای حفاظت از کودکان و نوجوانان به سرعت ابزارهای مزاحمت سایبری پیشرفت نکرده است.
از این تحقیق و سایر تحقیقات انجام شده در این زمینه چنین برمیآید که فیسبوک یک پلتفرم خطرناک برای آزار سایبری است. با توجه به اینکه مارک زاکربرگ انتقادات در مورد در اولویت بودن سود شرکت خود نسبت به امنیت کاربران را رد کرده، وقت آن رسیده است که اقدامات بیشتری برای تامین امنیت کاربران انجام شود.
به عنوان مثال فیسبوک باید زمان پاسخگویی به گزارش آزار و اذیت مجازی را کوتاه کند. هرچند هماکنون گزارشهای آزار و اذیت سایبری ظرف ۴۸ ساعت پاسخ داده میشوند اما این زمان زیادی را برای آزارگ در انتشار و گسترش مطالب خود فراهم میکند.
بسیار مهم است که هم مدارس و هم سیاستگذاران به طور جداگانه، به هماناندازه که به زروگوییها در دنیای واقعی توجه میکنند به آزار و مزاحمت سایبری و ارتباط و تعامل بین این دو نیز توجه کنند. با اینکه کارزارهای زیادی برای افزایش آگاهی در مورد مزاحمت سایبری انجام شده، اما استفاده از یک کارزار قویتر و باثباتتر برای آگاه کردن والدین در مورد نحوه محافظت از فرزندان خود برای نوجوانان مفید خواهد بود.
کمپینی که میتواند شامل توصیههای تخصصی برای والدین در مورد نحوه نظارت سازنده بر رفتارهای مجازی فرزندانشان، نحوه کمک و حمایت از کودکانی که مورد آزار سایبری قرار میگیرند و نحوه مدیریت شرایطی که کودکان خود رفتارهای خشونتآمیز مجازی اعمال میکنند. آموزش کودکان در مدرسه به طور پیوسته درباره پیامدهای رفتار خشونتآمیز و آزارگرانه نیز بسیار مهم است.
این روزها زیاد از گوشه و کنار درباره فواید حمام آب سرد شنیده میشود. دکتر لینزی باتمز، استاد ورزش و سلامت دانشگاه هرتفوردشر در بریتانیا، در مقالهای در وبسایت کانورسیشن، به بخشی از شواهد و تحقیقات در این باره پرداخته است.
حمام با آب سرد راهی تقریبا ناخوشایند برای آغاز کردن روز است، اما بسیاری وسوسه میشوند که خود را به آن عادت دهند چرا که گفته میشود که غوطه خوردن در آب سرد، فواید جسمی و روانی بسیار برای سلامتی دارد.
تجویز حمام آب سرد بهدلایل مربوط به سلامت، ابتدا در اوایل قرن ۱۹ میلادی آغاز شد، بهایده پزشکانی که از آن برای بیماران در آسایشگاههای روانی و زندانیها استفاده میکردند.
در نیمه قرن ۱۹ میلادی، مردم فهمیدند که دوش گرفتن مصارف دیگری همچون شستوشو هم دارد و اینکه اگر آب گرمتر باشد، مطبوعتر است. این بود که شستوشو، از اسباب تنبیه یکساعتونیمه، به رویهای بسیار خوشایند که تنها پنج دقیقه طول میکشید، تبدیل شد.
اما رسم حمام آب سرد گرفتن برای فواید مربوط به سلامت، واقعا هرگز از بین نرفت و اتفاقا به نظر میرسد که بار دیگر، جان گرفته است.
شواهد چه میگویند؟
نتیجه یک پژوهش گسترده در هلند نشان داد که کسانی که خود را با آب سرد میشویند، کمتر از بقیه افرادی که با آب گرم حمام میکنند، درخواست مرخصی استعلاجی میکنند.
برای این پژوهش، سههزار نفر شرکتکننده، به چهار گروه تقسیم شدند و از آنان خواسته شد هر روز با آب گرم حمام کنند. از یک گروه خواسته شد که خاتمه حمام آب گرمشان، ۳۰ ثانیه آب سرد باشد و از گروه دیگر خواسته شد که این ۳۰ ثانیه، ۶۰ ثانیه باشد و برای دسته دیگر این عدد به ۹۰ ثانیه تغییر پیدا کرد.
از «گروه گواه»، یعنی گروهی که در یک آزمایش مورد متغیر مستقل قرار نمیگیرد، خواسته شد که صرفا از حمام آب گرمشان لذت ببرند. از داوطلبان این آزمایش خواسته شد که این کار را به مدت یک ماه انجام دهند، گرچه ۶۴ درصد داوطلبان، آنقدر از شستوشو با آب سرد خوششان آمد که بعد از گذشت یک ماه هم به همین رویه ادامه دادند.
[@portabletext/react] Unknown block type "imagegallery", specify a component for it in the `components.types` prop
پس از یک دوره پیگیری سهماهه، یافتههای پژوهش نشان داد که گروهی که با آب سرد حمام میکردند تا ۲۹ درصد کمتر از بقیه درخواست مرخصی استعلاجی کرده بودند. نکته جالبتوجه اینکه، طول زمان استحمام با آب سرد، تاثیری بر درخواست یا عدم درخواست مرخصی دوره بیماری نداشت.
دلیل اینکه حمام آب سرد ممکن است جلوی بیمار شدن را بگیرد مشخص نیست، اما پژوهشها حاکی از آن است که این موضوع، با تقویت سیستم ایمنی مرتبط است. بر اساس یک تحقیق در جمهوری چک، سیستم ایمنی مردان ورزشکار جوان، با هفتهای سهبار غوطهور شدن پنجدقیقهای در آب سرد بهمدت یکماه و نیم، کمی تقویت شد. اما تحقیقات گستردهتری برای تایید این یافته موردنیاز است.
همچنین به نظر میرسد که آب سرد سیستم عصبی سمپاتیک را فعال میکند؛ قسمتی از سیستم عصبی که مسئول واکنش «جنگ یا گریز» است؛ عکسالعملی فیزیولوژیک و غیرارادی در برابر واقعهای که خطرناک، استرسزا و یا هراسآور به نظر آید. هنگامی که این واکنش، مثلا هنگام حمام آب سرد، برانگیخته شود، میزان ترشح هورمون «نورآدرنالین» افزایش مییابد. این مساله بهاحتمال زیاد موجب بالا بردن ضربان قلب و فشار خون میشود؛ امری که هنگام فرو رفتن افراد در آب سرد دیده میشود و با بهبود سلامت، مرتبط است.
مشاهدات همچنین نشان میدهد که غوطهور شدن در آب سرد، گردش خون را بهبود میبخشد. هنگامی که با آب سرد استحمام میکنیم، جریان خون به پوست کاهش مییابد و هنگامی که حمام آب سرد به اتمام میرسد، بدن نیاز دارد که خود را گرم کند، پس خون را با جریان بیشتری به سطح پوست میفرستد. برخی دانشمندان بر این باورند که این موضوع گردش خون در بدن را بهتر میکند. یک پژوهش درباره فرو بردن بدن در آب سرد پس از ورزش، نشان داد که پس از چهارهفته از انجام این کار، خونرسانی به ماهیچهها و از آنها، بهبود پیدا میکند.
همچنین مستنداتی وجود دارد که بر اساس آنها، حمام آب سرد میتواند باعث کاهش وزن شود. یافتههای یک تحقیق نشان داد که غوطهور شدن در آب سرد ۱۴ درجه، سوختوساز بدن را تا ۳۵۰ درصد افزایش میدهد. سوختوساز، فرآیندی است که بدن در آن، آنچه میخورید و مینوشید را به انرژی تبدیل میکند. پس سوختوساز بالاتر، بهطور تقریبی مترادف با سوزاندن انرژی بیشتر است.
حمام آب سرد، علاوه بر فواید فیزیکی، منافعی هم برای سلامت روان دارد. بر اساس یک مکتب فکری، غوطه خوردن در آب میتواند با تحریک واکنش «جنگ یا گریز»، هوشیاری ذهن را افزایش دهد. مشاهدات نشان داده است که اگر افراد پرسنوسالتر، صورت و گردنشان را با آب سرد بشویند عملکرد مغز آنان بهبود مییابد.
حمام با آب سرد همچنین علایم افسردگی را کاهش میدهد. گفته میشود که بهعلت تراکم بالای گیرندههای سرما در پوست، حمام با آب سرد میزان بسیار زیادی تکانه الکتریکی از پایانههای عصبی محیطی به مغز میفرستد که میتواند خاصیت ضدافسردگی داشته باشد.
مستندات بسیاری وجود دارد که نشان دهد حمام آب سرد، برای سلامت خوب است؛ حتی اگر چرایی آن کمی ناروشن باشد. اما پیش از آنکه در انتهای حمام، شیر آب سرد را باز کنید، باید بدانید که آب سرد خطراتی احتمالی نیز دارد. فوران ناگهانی آب سرد، بدن را دچار شک میکند و میتواند برای افرادی که بیماری قلبی دارند و یا ضرباهنگ قلبشان نامنظم است، خطرناک باشد.
دو پژوهشگر حوزه سبک زندگی، ورزش و سلامت در دانشگاه لافبرو در بریتانیا، در مقالهای که در وبسایت کانورسیشن منتشر شده به بررسی یک رویکرد رایج در مدیریت وزن و ده گام کوچک برای جلوگیری از افزایش وزن پرداختهاند.
بزرگسالان بین سنین ۲۰ و ۵۵ سال، سالانه بین نیم تا یک کیلو وزن اضافه میکنند که میتواند در طول زمان به چاقی مفرط و مرضی منجر شود. این افزایش وزن، معمولا در نتیجه پرخوری اتفاق نمیافتد. بلکه تنها بهدلیل مصرف روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری بیشتر از نیاز بدن، روی میدهد.
البته افراد میتوانند با تغییرات کوچک در رژیم غذایی و تحرک بدنی، از افزایش وزن جلوگیری کنند.
بر اساس این پژوهش، خوردن روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری کمتر و یا سوزاندن روزانه ۱۰۰ یا ۲۰۰ کالری بیشتر، ممکن است برای جلوگیری از کاهش وزن در طولانیمدت، کافی باشد. این رویکرد به «رویکرد تغییرات کوچک» معروف است، که جیمز هیل، متخصص آمریکایی در امور چاقی مرضی، نخستینبار آن را در سال ۲۰۰۴ پیشنهاد کرد تا به مردم برای مدیریت وزن آنها کمک کند.
بسیاری پژوهشها، استفاده از این رویکرد برای مدیریت وزن را مورد بررسی قرار دادهاند. در این مقاله، نتایج این تحقیقات کوچک گردآوری و برای دستیابی به میانگینی از تاثیرات این رویکرد بر مدیریت وزن، که از نظر آماری قابلاتکاتر باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. با در نظر گرفتن نتیجه ۱۹ آزمایش بالینی که ۱۵ تا از آنها، با امتحان کردن «رویکرد تغییرات کوچک» برای جلوگیری از افزایش وزن بوده است و ۴ تا نیز برای بررسی نقش این رویکرد در کاهش وزن استفاده شده است.
در این پژوهش، نزدیک به ۳ هزار داده مربوط به افراد در آزمایشهای بالینی جلوگیری از افزایش وزن و دادههای ۳۷۲ تن در آزمایش بالینی کاهش وزن، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. شرکتگنندگان بین سنین ۱۸ تا ۶۰ سال و ۶۵ درصد آنان زن بودند. در دورهای ۸ تا ۱۴ ماهه، داوطلبانی که «رویکرد تغییرات کوچک» را برای جلوگیری از افزایش وزن، به کار بسته بودند، در مقایسه با کسانی که از این روش بهره نگرفته بودند، یک کیلوگرم کمتر، وزن اضافه کرده بودند. تفاوت یککیلوگرمی از نظر آماری شاخص بود. بدین معنا که نامحتمل بود که «اتفاقی» روی داده باشد.
بنا براین بررسیها، موثر بودن «رویکرد تغییرات کوچک» برای جلوگیری از افزایش وزن تایید شد اما این امر درباره کاهش وزن صادق نبود.
آزمایشهای بالینی با بررسی شماری از تغییرات کوچک به شرکتکنندگان برای جلوگیری از کاهش وزن کمک کرد. چند شیوه موثر برای عملی کردن آن در زیر میآید:
۱- یک ایستگاه جلوتر از اتوبوس پیاده شوید
ممکن است با انجام این کار ده تا پانزده دقیقه بیشتر راه بروید اما این کار میتواند موجب شود تا ۶۰ کالری بسوزانید؛ اگر همین کار را در مسیر بازگشت هم انجام دهید ممکن است تا ۱۲۰ کالری بسوزانید.
۲-سیبزمینی کنار غذا را نخورید
یک وعده کوچک سیبزمینی که در فر طبخ شده است و کنار غذای اصلی سرو میشود، صدها کالری دارد. اگر از آن صرفنظر کنید یا بهجای آن یک سالاد و یا سبزیجات بهعنوان وعده کنار غذا بخورید، روزانه میتوانید تا ۲۰۰ کالری کمتر بگیرید.
۳-نوشیدنی رژیمی بخورید
گرچه ممکن است طعم نوشیدنی رژیمی متفاوت باشد، اما جایگزین کردن نوشیدنی اصلی با رژیمی، میتواند ۱۴۵ کالری بهنفع شما شود. با این حال، تحقیقات اخیر حاکی از آن است که تاخت زدن نوشیدنی رژیمی با غیررژیمی، ممکن است برای مدیریت وزن عالی نباشد. نوشیدن آب بهجای نوشیدنی گازدار معمولتان برای شما بهترین است.
۴-بهجای قهوه با شیر، قهوه تلخ بخورید
شیر موجود در یک لیوان قهوه «کافه لاته» معمولی حدود ۱۸۶ کالری دارد. پس نوشیدن قهوه تلخ میتواند در جلوگیری از افزایش وزن موثر باشد.
۵-یک قاشق روغن کمتر بریزید
یک قاشق روغن زیتون، کمی بیش از ۱۰۰ کالری دارد. پس مصرف روغن کمتر، راهی برای جلوگیری از گرفتن کالری اضافه بر نیاز بدن است.
۶-نصف هلههوله شیرین را برای فردا کنار بگذارید
اگر فقط نصف «کیتکت» را بخورید، کالری دریافتی شما را تا ۱۰۲ کالری کاهش مییابد و برای فردا چیزی در توشه دارید تا سراغش بروید.
۷-یکی دو تا سیبزمینی تنوری کمتر بردارید
یک سیبزمینی تنوری سایز متوسط میتواند تا ۲۰۰ کالری داشته باشد، پس حواستان باشد چند سیبزمینی در بشقابتان میگذارید.
۸-هنگام تلفن کاری قدم بزنید
با قدم زدن هنگام یک تماس کاری نیمساعته میتوانید تا ۱۰۰ کالری اضافه بسوزانید.
۹-به سینه شکلات و شیرینی دست رد بزنید
با نه گفتن به کیک، بیسکوییت و باقی شیرینیجات، میتواند روزانه بهراحتی ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری کمتر دریافت کنید. بسته به نوع خوراکی شیرین، حتی شاید بیش از ۲۰۰ کالری از کالری دریافتیتان بکاهید.
۱۰-سگتان را به گردش ببرید
سگتان را نیمساعت بیشتر بگردانید. هم او خوشحالتر خواهد شد و شما هم ۱۵۰ کالری میسوزانید.
رویکرد «تغییرات کوچک» منافع بسیاری برای مدیریت وزن دارد. اول اینکه، این تغییرات راحتتر از تغییرات بزرگتر در برنامه روزمره گنجانده میشود. بهعنوان مثال، آسانتر است که روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ کالری کمتر بگیرید تا ۵۰۰ کالری کمتر، که تقریبا معادل با یک وعده غذایی است. همچنین حفظ تغییرات کوچک در طول زمان آسانتر است؛ که این خود کلید مدیریت وزن است. و اگر افراد موفق شوند که آنها را اعمال کنند، شاهد تغییراتی بزرگتر در زندگیشان خواهند بود.
شاید بسیاری از پدران پس از دوران همهگیری ضرورت حضور پررنگتر در زندگی فرزندانشان را بیشتر احساس کرده باشند. بسیاری از پدران حالا علاقهمندند که نقش بیشتری در تربیت و زندگی روزمره فرزندانشان داشته باشند.
با توجه به اینکه این نقش اغلب به عهده مادران است و پدران اغلب نقش نانآور را دارند، شاید این تغییر نقش برای بسیاری از پدران چندان آسان نباشد.
یک رواندرمانگر مشاهدات خود را از پدرانی که تلاش کردهاند ارتباط قویتری با فرزندانشان داشته باشند در وبسایت خبری سی ان ان منتشر کرده است.
به باور این رواندرمانگر همهگیری و کار از خانه نوع روابط خانوادگی را به سرعت تغییر داد. بسیاری از پدران که در بیرون از خانه کار میکردند ناگهان با این واقعیت روبرو شدند که چقدر از زندگی روزمره فرزندانشان و بازی و ارتباط نزدیک با آنها غایب بودهاند. حالا بسیاری از پدران میخواهند بیشتر در زندگی خانوادگی حضور و نقش داشته باشند. اما اینکار چندان هم برای آنها آسان نیست.
او اعتقاد دارد بسیاری از پدران برای این تغییر نقش نیاز به تغییر و تعدیل تفکر دارند. بسیاری از فرزندان عادت ندارند پدر خود را در نقش یک انسان شوخ و اهل بازی ببینند. برای آنها پدر یعنی یک انسان جدی که کارش فقط نانآوری است و اغلب در خارج از خانه کار میکند. با اینکه نقش والدین در ۳۰ سال اخیر با حضور و مشارکت بیشتر زنان در جامعه تغییر کرده، اما همچنان تربیت و نگهداری از فرزندان اغلب به عهده مادران بوده، حتی در میان مادرانی که تماموقت یا پارهوقت کار میکنند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، نقش یک پدر فعال و درگیر در امور خانوادگی بی اهمیت نیست. یک تحقیق در سال ۲۰۱۳ نشان داد که پدران بسیاری مهارتهای مهم زندگی را از طریق وجود رابطه پدر و فرزند به فرزندان خود آموزش میدهند. پدران همچنین میتوانند با وجود این رابطه فرزندان خود را در مورد روابط با همسالان راهنمایی کنند.
حضور یک پدر فعال در زندگی بچهها، چه پسر و چه دختر، فواید بسیار دیگری نیز دارد. دیدن مردان در نقشهای متفاوت و انعطافپذیری آنها در نقشهای مختلف [اجتماعی] به دختران و پسران کمک میکند تا با سختگیری کمتر و خوشبینی بیشتری در مورد زندگی خود فکر کنند.
پدرها الگوهای بسیار مهمی برای پسران هستند و توجه مثبت آنها به دختران به همان اندازه برای عزتنفس دختران مفید است. با اینوجود به رغم بروز تغییرات تدریجی در نقشهای جنسیتی پدر و مادر، همچنان ایده پدر فعال در زندگی روزمره خانوادگی ایده جدیدی است.
برای آسانتر کردن این چالشها کارشناسان توصیه میکنند:
تغییر را به فرزندان خود اعلام کنید
هیچ اشکالی ندارد به فرزندان خود بگویید که میخواهید بیشتر در زندگی آنها حضور داشته باشید و آنها را بهتر بشناسید. اگر شما پدری هستید که علاقهمند به ارتباط بیشتر است، این احساستان را به خانواده خود اعلام کنید. به همسرتان بگویید که به کمک و حمایت او در تقویت ارتباط با فرزندان خود نیاز دارید. این کار باعث میشود که تغییرات پیشرو کمتر فرزندانتان را دچار سردرگمی کند.
اولویتهای خود را تغییر دهید
مسلما انجام وظایف پدری مستلزم این است که در چگونگی گذراندن وقت خود تغییرات اساسی ایجاد کنید. بسیاری از پدرانی که بیشتر وقت خود را صرف کار و دیگر فعالیتها میکردهاند، در زمان قرنطینه زمان بیشتری را با خانواده گذراندهاند. این تجربه باعث شد که بسیاری از والدین متوجه شوند که با کمشدن وقتی که صرف رفت و آمد به محل کار میشود، بازده کار بیشتر است و آنها زمان بیشتری برای گذراندن در کنار خانواده دارند.
با این حال، بسیاری از پدران متوجه شدند که بدون هیچ قصدی، زمان به راحتی با کارهایی مانند ساعات کاری بیشتر، کارهای خانه و یا حتی پرسهزدن در رسانههای اجتماعی بلعیده میشود. سعی کنید از هر لحظه زمان خود برای گذراندن وقت با فرزندان خود استفاده کنید؛ ترجیحا برنامههای گذران وقت با خانواده را در تقویم خود ثبت کنید. [تا با عوامل دیگر تداخل پیدا نکند]
صبور باشید
با اقدامات کوچک شروع کنید. یکی از پدرانی که من با او کار میکنم، ارتباط عمیقی را با دختر نوجوانش تجربه کرد. او شروع کرد به نوشتن پیامهای کوتاه « دوستت دارم». سپس آنها شروع کردند به ارسال پیامکهای کوتاه روزمره؛ پیامکهایی مانند ارسال جک و یا موسیقی و یا فقط یک دوستت دارم خیلی کوتاه با علامت اختصاری. همین پیامکها باعث عمیقتر شدن رابطه آنها شد. فراموش نکنید که ایجاد و تقویت رابطه زمان میبرد. نشان دادن احساس ناامیدی و سرخوردگی فقط فاصله بین شما و فرزندانتان را بیشتر میکند.
در بسیاری از خانوادهها، مادران در انجام وظایف مربوط به تربیت فرزندان تجربه بیشتری دارند. بنابراین، به جای اختراع دوباره چرخ، با شریک زندگی خود در مورد نحوه ارتباط با فرزندانتان صحبت کنید. اگر فرزندان شما به طنز و شوخی خوب واکنش نشان میدهند، از طریق طنز با آنها ارتباط برقرار کنید. اگر آنها به ساختار و نظم عادت دارند در برقرای ارتباط با آنها چنین روشهایی را پیشه کنید. مثلا میتوانید در برنامهریزی هفتگی آنها، مانند برنامه غذایی، زمان تکالیف و زمان استراحت پیش از خواب، شرکت کنید. اگر همچنان احساس میکنید نمیتوانید ارتباط برقرار کنید، الگوهای ارتباط مادر با بچهها را دنبال کنید.
با انجام این کارها، شما در انجام وظایف والدین و نقش آنها تعادل برقرار میکنید. حفظ چنین دستاوردی- حتی بعد از گذر از بدترین شرایط همهگیری- میتواند ارزشمند باشد، زیرا باعث تقویت بیشتر روابط و ایجاد یک زندگی شادتر در خانه میشود و در نهایت به نفع کل خانواده است.
اسکلروز چندگانه، موسوم به اماس، بیماری که سیستم عصبی مرکزی را درگیر میکند، معمولا در سنین بین ۲۰ تا ۵۰ سالگی تشخیص داده میشود. البته برخی ژنهای خاص، احتمال ابتلا به این بیماری را در فرد بالا میبرد؛ اما دانشمندان همچنان در تلاشاند تا دلیل این عارضه را پیدا کنند.
اسکات مونتگمری، پروفسور اپیدمیشناس و تیم او در دانشگاه یوسیال در بریتانیا، سالها برای پیدا کردن علل این بیماری تحقیق کردهاند. تحقیقات آنها نشان داده است که ابتلا به ذاتالریه در نوجوانی، با بروز احتمالی اماس در فرد در بزرگسالی او، مرتبط است. پژوهش این تیم، بر بررسی بیشتر ارتباط دیگر انواع عفونتها با بروز عارضه اماس متمرکز است. گوشهای از یافتههای این تیم در وبسایت کانورسیشن منتشر شده است.
انجام تحقیقات اینچنینی نیازمند احتیاط است. چرا که اغلب، عفونتها خود، میتوانند ناشی از اماس باشند تا برعکس آن. همچنین، پنج تا ده سال و یا حتی بیشتر از ابتلا به عفونت، تا هنگامی که فرد نخستین علایم اماس را در بدن خود مشاهده میکند طول میکشد. از این علایم میتوان مورمور شدن، بیحسی، خشکی، مشکل در حفظ تعادل، مشکلات بینایی و خستگی مفرط را نام برد. بنابراین مونتگمری و تیم او در این پژوهش کوشیدند از اینکه عفونتها، پیش از ظهور عارضه اماس در فرد اتفاق افتاده باشد، اطمینان حاصل کنند.
تیم مونتگمری، برای انتشار این تحقیقات که در مجله «مغز» منتشر شد، از پرونده پزشکی نزدیک به ۵/۲ میلیون متولد در سوئد، از ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۴، استفاده کرد. از این دسته، برای بیش از ۴ هزار نفر، پس از ۲۰ سالگی، تشخیص اماس داده شده بود. ۱۹ درصد از این ۴ هزار نفر، بین زمان تولد تا ده سالگی و ۱۴ درصد آنان، بین سنین ۱۱ تا ۱۹ سالگی به عفونتی مبتلا شده بودند که در بیمارستان تشخیص داده شده بود.
تیم مونتگمری دریافت که عفونتهایی که پیش از ۱۱ سالگی تشخیص داده شده بود با تشخیص اماس در بزرگسالی رابطهای نداشت. اما عفونتهایی، شامل عفونتهای نسبتا شدیدی که بین سنین ۱۱ تا ۱۹ سالگی و در بیمارستان تشخیص داده شده بود، مشخصا با احتمال بالاتر بروز عارضه اماس در فرد در سالهای آتی زندگی او، مرتبط بود.
بنا بر تحقیقات این تیم، تمامی عفونتها با به وجود آمدن اماس مرتبط نبود. اما یک یافته قابلتوجه این بود که عفونتهای سیستم عصبی مرکزی، شامل مغز و نخاع، احتمال ابتلا به اماس را بهشکل آشکاری افزایش میداد. البته این یافته، منطقی به نظر میرسد. چرا که التهاب در سیستم عصبی مرکزی موجب برانگیخته شدن فرآیند خودایمنی میشود که باعث بروز عارضه اماس است. طی فرآیند خودایمنی، سیستم ایمنی شخص، خود به قسمتهایی از بدن حمله میکند.
بر اساس این پژوهشها، ابتلا به عفونتهای تنفسی در دوره نوجوانی با اماس مرتبط بود و احتمال ابتلا به این عارضه را تا بیش از ۵۰ درصد افزایش میداد. در برخی موارد، عفونت و التهاب در ریه میتواند به فعال شدن سیستم ایمنی در باقی نقاط بدن، از جمله سیستم عصبی مرکزی، منجر شود و احتمال التهاب در آن را افزایش دهد. این امر میتواند دلیل اینکه عفونت ریه، میتواند آغاز فرآیند بروز اماس باشد را توضیح دهد. دیگر اینکه، عوامل عفونتزا میتوانند تاثیر مستقیمتری بر روی مغز داشته باشد.
دیرزمانی است که عفونت با ویروسهای «اپشتین بار»، موسوم به ایبیوی، از خانواده ویروس هرپس انسانی، با بروز عارضه اماس مرتبط خوانده شده است. بنابراین مونتگمری و تیم او باید یقین حاصل میکردند که نتایج پژوهش آنها، متکی بر ارتباط میان اینگونه ویروسها با دیگر انواع عفونتها نباشد. پس پژوهش، افرادی که به نوع شدید ایبیوی که بهنام منونوکلئوز عفونی یا تبغدهای شناخته میشود، مبتلا شده بودند دربرنمیگرفت. با خارج کردن این دسته از جامعه آماری، ارتباط ابتلا به عفونت در دوره نوجوانی با افزایش احتمال بروز اماس در بزرگسالی، همچنان برجا ماند.
برای بیشتر مطمئن شدن از ارتباط ابتلا به عفونت در دوره نوجوانی پیش از پدیدار شدن علائم اولیه اماس در فرد، مونتگمری و همکارانش، پژوهششان را تکرار کردند ولی این بار، تنها به تشخیص اماس پس از ۲۵ سالگی پرداختند. نتیجه یکسان ماند. یعنی بالا رفتن احتمال ابتلا به اماس، با ابتلا به عفونتهای سیستم عصبی مرکزی و ریه در دوره نوجوانی، مرتبط ماند. دستکم ۵ سال و معمولا بیشتر، بین ابتلا به عفونت و تشخیص اماس فاصله بود که نشان میداد که بیماری بهآهستگی پیشرفت میکند و بروز آن، تا هنگامی که آنقدر آسیب به مغز وارد شده باشد که اولین نشانههای اسکلروز چندگانه پدیدار شود، طول میکشد.
نوجوانی، دوره آسیبپذیری
بر اساس پژوهش تیم مونتگمری، نوجوانی دوره آسیبپذیری بیشتر برای ابتلا به اماس در آینده است و میتواند سالها بین ابتلا به عفونت و بروز اماس فاصله باشد. یافتههایی که میتواند به پژوهشگران در فهم بهتر انواع عفونتهای مرتبط با افزایش احتمال بروز اماس، کمک کند. پس خوب است هنگام تشخیص پزشکی برای فردی که علایم اماس را نشان میدهد، ابتلای او به عفونتی جدی در دوره نوجوانی، در نظر گرفته شود.
بسیاری عفونتها، اما نه تمامی آنها و بهصورت خاص، عفونتهایی که در سیستم عصبی مرکزی التهاب ایجاد میکند، با بروز اماس مرتبط است. اما تنها شمار اندکی، و در بسیاری موارد رقمی کمتر از یک درصد، که در نوجوانی به عفونتی نسبتا شدید مبتلا شده باشند در سنین بالاتر اماس میگیرند.