گزارش سازمان بهداشت جهانی حکایت از کمبود سرمایهگذاری در بخش سلامت روان دارد
دهم اکتبر مطابق با ۱۸ مهر از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان روز جهانی بهداشت روان به رسمیت شناخته شده است. این روز فرصتی است برای گفتوگو درباره بهداشت و سلامت روان و هر ساله با موضوع متفاوتی نامگذاری میشود. موضوع امسال «سلامت روان در دنیایی نابرابر» است.
دولت چین با انتقادهای شدیدی در مورد سرکوب اقلیت اکثرا مسلمان اویغور در منطقه سینکیانگ روبروست. دولت چین متهم است با نگهداری افراد این اقلیت در اردوگاهها وعقیمسازی اجباری آنها در حال نسلکشی این قوم است.
دولت چین با انتقادهای شدیدی در مورد سرکوب اقلیت اکثرا مسلمان اویغور در منطقه سینکیانگ روبروست. دولت چین متهم است با نگهداری افراد این اقلیت در اردوگاهها وعقیمسازی اجباری آنها در حال نسلکشی این قوم است.
دولتهای غربی با انتقاد از سرکوب شدید اقلیت اویغور تحریمهایی را بر چین اعمال کردهاند. چین این اتهامات را رد کرده و مدعی است اقدامام های این کشور در راستای مهار «تروریسم» در این منطقه است. دیک کنگ، (Dake Kang) خبرنگار آسوشیتدپرس در پکن، مشاهدات خود را از سفر به سینکیانگ منتشر کرده، که در ادامه بخشهایی از آن میآید.
دیگر تقریبا از سیمهای خاردارهایی که زمانی ساختمانهای عمومی در ایالت سینکیانگ را محاصره کرده بودند، خبری نیست.
از یونیفرمهای نظامی دانشآموزان دوره دبیرستان و غرش نفربرهای زرهی در این سرزمین نیز دیگر خبری نیست. بسیاری از دوربینهای نظارتی که روزگاری مانند پرندگان از ستونهای بلند سرک میکشیدند حالا از بین رفتهاند و دیگر نالههای ابدی و وحشتناک آژیرها در شهر باستانی کاشغر در جاده ابریشم به گوش نمیرسد. حالا دیگر پسرها میتوانند علنا با دخترها تعامل عاشقانه داشته باشند.
چهار سال پس از آغاز سرکوب وحشیانه چین علیه اویغورها که در نتیجه آن بیش از یک میلیون از اقلیتهای اکثرا مسلمان اویغور به اردوگاهها و زندان برده شدند، کنترل پکن بر منطقه سین کیانگ وارد مرحله جدیدی شده است.
مقامهای چینی بسیاری از جنبههای مشهود و سختگیرانه امنیتی در این منطقه را کاهش دادهاند. وحشتی که تا چند سال پیش در سینکیانگ سایه افکنده بود حالا به طور قابلملاحظهای فروکش کرده است و شرایط در حال عادی شدن است.
اما در مورد اینکه حاکمیت در دست چه کسی است هیچ شکی وجود ندارد و شواهد [سرکوب] چهار سال گذشته همه جا دیده میشود.
نماد سرکوب و حضور حاکمیت چینیها در همه جای استان سین کیانگ که بسیاری از مراکز تاریخی آن با خاک یکسان شدهاند و صدای اذان اسلامی دیگر به گشو نمیرسد، دیده میشود. در کاشغر یک مسجد به کافه تبدیل شده و بخشی از یک مسجد دیگر به یک توالت عمومی برای گردشگران.
این حضور در مناطق روستایی سینکیانگ که به دست مقامهای اقوام «هان» چینی اداره میشوند، بسیار پررنگتر است. حضوری که ترس نهفته در درون شهر به روشنی گواه آن است.
مشخص نیست چرا مقامهای چینی به روشهای ظریفتری برای کنترل سین کیانگ روی آوردهاند. شاید انتقادهای شدید غرب همراه با تحریمهای سیاسی و تجاری، مقامهای چین را بر آن داشته تا این روشها را اتخاذ کنند و یا ممکن است چین به این نتیجه رسیده باشد که به اندازه کافی در هدف خود برای تسلیم کردن اویغورها و دیگر اقلیتهای عمدتا مسلمان رسیده است تا بتواند کمی تسلط خود را کاهش دهد.
فعالان اویغور خارج از کشور با اشاره به کاهش نرخ زاد و ولد و بازداشتهای گسترده در میان اویغورها، دولت چین را به نسل کشی متهم میکنند. مقامهای چینی میگویند هدف آنها از بین بردن اویغورها نیست بلکه هدف ادغام آنها است و اقدامهای سختگیرانه برای مهار افراط گرایی ضروری است.
صرف نظر از اینکه چین چه قصدی دارد، یک چیز روشن است: بسیاری از فعالیتهایی که حیات فرهنگی اویغورها به آن بستگی دارد، یا محدود و یا ممنوع شده و مقامهای چینی یک نسخه استریل شده از این فعالیتهای فرهنگی را جایگزین آنها کردهاند.
چین مدتهاست برای ادغام اویغورها تلاش کرده است. اویغورها یک گروه مسلمان با جمعیت ۱۳ میلیون نفری است که با ترکیه نزدیکی زبانی، قومی و فرهنگی دارد. از زمان کنترل حزب کمونیست بر سینکیانگ در سال ۱۹۴۹، رهبران چین همواره درباره اینکه چه روشی برای جذب قلمرو وسیع سینکیانگ موثر است، بحث و جدل کردهاند.
هرچه دولت چین بیشتر برای کنترل اویغورها تلاش میکرد، بسیاری از آنها سرسختانه به هویت خود وفادار ماندند. برخی از آنها به اعمال خشونت علیه دولتی روی آوردند که به باور آنها هرگز احترام واقعی برای آنها قائل نیست. خشونتهایی مانند بمب گذاری و حمله با چاقو. صدها غیرنظامی بیگناه، از اقوام چینی «هان» گرفته تا خود اویغورها، در اینگونه حملات مرگبار جان خود را از دست دادند.
سرانجام جنجالها با قدرت رسیدن شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲ به پایان رسید. دولت چین ادغام اجباری را بر سینکیانگ تحمیل کرد و هزاران نفر از اویغورها و اقلیتهای دیگر را بدون هیچ محدودیتی بازداشت کرد و به آنها برچسب «تروریست» مشکوک را زد.
امروزه بسیاری از ایستهای بازرسی و ایستگاههای پلیس از میان رفتهاند و بمبگذاریها متوقف شده است، اما شکاف نژادی همچنان به روشنی وجود دارد.
اویغورها در یک سیستم [تبعیض و سرکوب] نامرئی اسیر شدهاند که هر حرکت آنها را محدود میکند. گرفتن گذرنامه تقریبا برای آنها غیرممکن است و بیشتر مسافران در هواپیماهایی که از سینکیانگ یا به سوی آن سفر میکنند اکثرا از قوم چینی «هان» هستند.
اویغورهایی که در خارج از سین کیانگ زندگی میکنند باید خود را به پلیس محلی معرفی کرده و مشخصات خود را به عنوان یک اویغور ثبت کنند و سپس به طور مرتب به یک افسر پلیس گزارش بدهند. حرکت آنها ردیابی و نظارت میشود. بسیاری از اویغورهای ساکن در سین کیانگ اجازه خروج از منطقه را ندارند.
اطلاعات مربوط به سینکیانگ به شدت در چین سانسور میشود و رسانههای دولتی هماکنون این منطقه را به عنوان یک منطقه گردشگری امن و شگفتانگیز معرفی میکنند. در نتیجه چینیهای خارج از سینکیانگ تا حد زیادی از محدودیتهایی که اویغورها با آن روبرو هستند بیاطلاعند و این خود یکی از دلایلی است که بسیاری در چین از سرکوب اویغورها حمایت میکنند.
زبان اویغوری همچنان در همه جا تکلم میشود اما استفاده از آن در فضاهای عمومی به آرامی در حال محو شدن است. در برخی از شهرها روی همه ساختمانهای تازه ساز فقط زبان چینی دیده میشود نه زبان اویغوری.
برای بسیاری از اویغورها هنوز صحبت کردن به زبان مندرین دشوار است. از مردان جوان گرفته تا مادربزرگهای مسن. دولت چین در سال های اخیر، زبان مندرین را به صورت اجباری به زبان رسمی در مدارس تبدیل کرده است.
آنچه که بیش از هر چیز انتقادها در مورد سرکوب سینکیانگ را به همراه داشته، وجود مراکزی است که اصطلاحا «مراکز آموزشی» نامیده میشوند. اسناد فاش شده نشان میدهد این مراکز در واقع اردوگاههای فراقضایی برای شستشوی مغزی بودهاند.
پس از اعتراضهای جهانی، مقامهای چینی در سال ۲۰۱۹ این اردوگاهها را تعطیل اعلام کردند و به نظر میرسد بسیاری از آنها بسته شدهاند.
مقامها از پاسخگویی به سوالات در مورد تعداد بازداشت شدگان اویغور طفره میروند. آنها در عوض میگویند که راه حل بسیار خوبی برای تروریسم طراحی کردهاند که بیشتر از فرهنگ اویغور محافظت میکند تا از بین بردن آن.
دهههاست که سیاستهای اعمال شده در سینکیانگ تغییر میکند. حتی در شرایطی که دولت مزایای ویژهای مانند سهمیه استخدام و سهمیه امتحانات ورودی، به اقلیتها میدهد، وجود نژادپرستی، محدودیتهای مذهبی و موانع دشوار برای رسیدن به مدارج بالا بسیاری از اویغورها را بیگانه و خشمگین کرده است.
شرکت مشاوره اقامت و شهروندی هنلی و شرکا ( Henley & Partners ) در گزارشی فهرست بهترین و بدترین گذرنامههای جهان در سال ۲۰۲۱ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش شکاف بین کشورها، از نظر محدودیت سفر، هرگز به این گستردگی نبوده است.
شرکت مشاوره اقامت و شهروندی هنلی و شرکا ( Henley & Partners ) در گزارشی فهرست بهترین و بدترین گذرنامههای جهان در سال ۲۰۲۱ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش شکاف بین کشورها، از نظر محدودیت سفر، هرگز به این گستردگی نبوده است.
این شرکت، که فهرست خود را بر اساس دادههای اختصاصی انجمن بینالمللی حمل و نقل هوایی (یاتا) ارائه میکند، از سال ۲۰۰۶ بهترین گذرنامهها را، به لحاظ آسان بودن سفر برای دارندگان آنها، رصد کرده است. وبسایت خبری سی ان ان بخشهایی از این گزارش را منتشر کرده است.
بنابر گزارش شرکت هنلی و شرکا، موانع مسافرتی که در ۱۸ ماه گذشته به دلیل همهگیری ویروس کرونا اعمال شده باعث ایجاد بزرگترین شکاف مسافرتی در جهان در ۱۶ سال گذشته شده است؛ یعنی از زمانی که این شرکت کار خود را در ارائه فهرست برترین گذرنامهها شروع کرده است.
شاخص شرکت هنلی و شرکا در رتبهبندی برترین و بدترین گذرنامهها، تعداد کشورهایی است که دارندگان گذرنامههای کشورهای جهان میتوانند بدون ویزا و یا با ویزای آسان به آنها سفر کنند.
فهرست شرکت هنلی و شرکا ۲۲۷ مقصد مسافرتی را پوشش میدهد و در طول سال به طور منظم با تغییر سیاستهای صدور ویزا به روز میشود.
این فهرست، محدودیتهای موقت کرونایی را در نظر نگرفته است؛ بنابراین بدون در نظر گرفتن امکان کنونی مسافرت برای شهروندان جهان، کسانی که دارای گذرنامه ژاپنی و سنگاپوری هستند در عمل میتوانند به ۱۹۲ کشور بدون ویزا سفر کنند. به این ترتیب دارندگان گذرنامه این دو کشور در صدر جدول به عنوان بهترین گذرنامهها قرار دارند.
این یعنی دارندگان گذرنامههای ژاپنی و سنگاپوری میتوانند به ۱۶۶ کشور بیشتر از اتباع کشور افغانستان، که در قعر جدول قرار دارد، سفر کنند. دارندگان گذرنامه کشور افغانستان تنها می توانند به ۲۶ کشور بدون ویزا سفر کنند.
کشورهای اروپایی در فهرست ۱۰ کشور برتر جهان
با ورود به سه ماهه آخر سال ۲۰۲۱، ۱۰ کشور برتر جهان همچنان در جایگاه خود باقی میمانند. کره جنوبی و آلمان با (۱۹۰ مقصد سفری) در رتبه دوم و پس از ژاپن و سنگاپور قرار دارند. فنلاند، ایتالیا، لوکزامبورگ و اسپانیا با (۱۸۹ مقصد سفری) همه در رتبه سوم جای گرفتهاند.
کشورهای اتحادیه اروپا طبق معمول در صدر جدول قرار دارند. اتریش، دانمارک در رتبه چهارم و فرانسه، ایرلند، هلند، پرتغال و سوئد در رتبه پنجم قرار دارند.
نیوزیلند نیز که به تازگی اعلام کرد سیستم گواهی واکسیناسیون را جایگزین راهبرد محدودیتهای کرونایی میکند، در کنار بلژیک و سوئیس در رتبه ششم قرار دارد.
آمریکا و بریتانیا که در سال ۲۰۱۴ رتبه برتر را داشتند، حالا در رده هفتم در کنار جمهوری چک، یونان، مالت و نروژ به عنوان کشورهایی قرار دارند که میتوانند به ۱۸۵ کشور بدون ویزا و یا صدور ویزا در صورت درخواست، سفر کنند.
استرالیا و کانادا در مکان هشتم، مجارستان نهم و لیتوانی، لهستان و اسلواکی همه به رتبه دهم صعود کردهاند.
«رشد فزاینده نابرابری»
گزارش شرکت هنلی و شرکا با اشاره به «رشد نابرابری» میگوید محدودیتهایی که در ابتدا برای مهار همهگیری ویروس کرونا به کار گرفته شد، حالا برای مهار راحت و بی دردسر سفر از جنوب جهانی (کشورها و مناطق فقیرتر) به کار گرفته میشوند.
مهاری تادل مارو (Mehari Taddele Maru) از پژوهشگران مطالعات تطبیقی ادغام منطقهای دردانشگاه سازمان ملل درباره این گزارش میگوید: «شمال جهانی مدتهاست راهبرد مهار مهاجرتهای گسترده را از طریق کنترل سختگیرانه مرزها اعمال کرده است که این امر باعث تضعیف توان افراد برای سفر به طرق مختلف شده است.»
به گفته مهاری: «محدویتهای اعمال شده کرونایی تنها ابزاری به جعبه ابزار مهار مهاجرتها اضافه میکند که شمال جهانی از آن برای مهار سفر از جنوب جهانی استفاده میکند.»
تهیهکننده فهرست برترین گذرنامههای جهان در شرکت هنلی و شرکا میگوید این سیاستها میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد.
او میگوید: «اگر میخواهیم اقتصاد جهانی دوباره رونق پیدا کند کشورهای پیشرفته باید به جای اعمال محدودیتها، مهاجرت به داخل را تشویق کنند. کشورهای ثروتمند باید آینده اقتصادی خود را با جذب و استقبال از نسلهای جدید تامین کنند.»
فهرست برترین گذرنامههای جهان
۱ ژاپن و سنگاپور (۱۹۲)
۲ آلمان و کره جنوبی (۱۹۰)
۳ فنلاند، ایتالیا، لوکزامبورگ و اسپانیا (۱۸۹)
۴ اتریش و دانمارک (۱۸۸)
۵ فرانسه، ایرلند، هلند، پرتغال و سوئد (۱۸۷)
۶ بلژیک، نیوزیلند و سوئیس (۱۸۶)
۷ جمهوری چک، یونان، مالتا، نروژ، بریتانیا و آمریکا (۱۸۵)
۸ استرالیا و کانادا (۱۸۴)
۹ مجارستان (۱۸۵)
۱۰ لیتوانی، لهستان و اسلواکی (۱۸۴)
فهرست بدترین گذرنامههای جهان
۱۰۹ کره شمالی (۳۹)
۱۱۰ نپال و سرزمینهای فلسطینی (۳۷)
۱۱۱ سومالی (۳۴)
۱۱۲ یمن (۳۳)
۱۱۳ پاکستان (۳۱)
۱۱۴ سوریه (۲۹)
۱۱۵ عراق (۲۸)
۱۱۶ افغانستان (۲۶)
در تازهترین فهرست سال ۲۰۲۱ شرکت هنلی و شرکا، امارات متحده عربی با ۱۵۲ امتیاز به عنوان کشوری که یا نیازی به ویزا ندارد و یا در بدو ورود ویزا صادر میکند، در صدر جدول رتبهبندی قرار دارد.
بنا بر یک پژوهش جدید که در نشریه پزشکی کودکان «جِما» منتشر شده است، بزرگسالان و کودکان ایالت یوتا و نیویورک در آمریکا، با احتمال یکسان ابتلا به کوویدـ۱۹ روبهرویند، با این تفاوت که کودکان در نیمی از موارد بیعلامتاند.
بهگفته دکتر فلور مونیوز، یک متخصص اطفال در بیمارستان کودکان تگزاس، که در این پژوهش نقشی نداشته است، این تحقیق نشان داد که از ابتدای همهگیری، ابتلای کودکان در تمامی سنین، از جمله نوزادان و کودکان نوپا به کوویدـ۱۹ مشابه بزرگسالان بوده است.
مونیوز افزود اینکه کودکان و بهویژه کودکان کمسنوسالتر میتوانند کرونا را سرایت دهند درست است و حالا روشنتر هم شده است. او تاکید کرد که یافتههای جدید، باید در تلاشهای مرتبط با مهار همهگیری و همچنین پژوهشهای مربوط به واکسن و تحقیقات درمانی در نظر گرفته شود.
این پژوهش تنها یک روز پس از درخواست رسمی شرکتهای فایزر و بیونتک، از سازمان غذا و داروی آمریکا منتشر شد. این دو شرکت خواستار تایید مجوز استفاده اضطراری برای واکسن تولیدیشان با دز کمتر، برای کودکان ۵ تا ۱۱ ساله شده بودند.
تحقیق حاضر، از سپتامبر ۲۰۲۰ تا آوریل ۲۰۲۱ و با استفاده از دادههای مربوط به ۱۲۳۶ بیمار از ۳۱۰ خانوار مختلفی که یک یا بیش از یک فرزند داشتند در نیویورک و برخی بخشهای ایالت یوتا انجام گرفت.
دکتر فاطمه داوود، از کارکنان مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در آمریکا و همکارانش، پس از بررسی دقیق نحوه ابتلا به کوویدـ۱۹ در میان خانوارها دریافتند که در خانوادههایی که یک یا دو تن به این بیماری مبتلا شده بودند، احتمال ابتلا به کرونا تا ۵۲ درصد بود. این یافته خود، شواهدی که پیشتر نشان داده بود که خانه، معمولترین مکان برای سرایت ویروس است را قوت بخشید.
هنگامی که ابتلا به کوویدـ۱۹، بر مبنای گروه سنی، بررسی شد، یافتهها نشان داد که کودکان و بزرگسالان نرخ ابتلای مشابهی دارند که بهگفته محققان این پژوهش، بر «نیاز برای ارزیابی سریع کارآمدی و امنیت واکسیناسیون برای کودکان تاکید میکند».
بر اساس این پژوهش، بزرگسالان و کودکان از تمامی سنین، احتمال ابتلای مشابهی به کوویدـ۱۹ دارند اما در مقایسه، تقریبا نیمی از موارد ابتلا به کرونا در کودکان علامتی ندارد، حال آنکه تنها بخش کوچکی از بزرگسالان مبتلا بیعلامتاند.
هنگامی که پژوهشگران، شمار مبتلایان بیعلامت در هر گروه سنی را بررسی کردند، دریافتند که بیش از ۵۲ درصد کودکان کوچکتر از ۴ سال، بیعلامت بودند. این میزان برای کودکان ۵ تا ۱۱ سال، ۵۰ درصد بود. ۴۵ درصد کودکان ۱۲ تا ۱۷ نیز علامتی نداشتند. در حالی که شمار مبتلایان بزرگسال بیعلامت تنها ۱۲ درصد بود.
البته پژوهشگران اشاره کردند که برخی علائم ابتلا در کودکان ممکن است نادیده گرفته شده باشد، چرا که دادههای مربوط به علامتها، از افرادی که از کودک مبتلا پرستاری میکردند و نه از خود کودک، جمعآوری شده بود.
بنا بر تاکید دکتر فلوز مونیوز، نقش کودکان در پخش عفونتهای تنفسی، باید در تلاشهای مربوط به مهار همهگیریها در نظر گرفته شود و نیاز به واکسن کوویدـ۱۹ برای کودکان نیز باید لحاظ شود.
او افزود که «اگر قرار است درسی از تجربه جمعی ما آموخته شود و اگر نقش کودکان در سرایت بیماریهای عفونی تنفسی ویروسی را بپذیریم، کودکان از نوزاد تا نوجوان، باید از نخستین روز همهگیری و بدون تاخیر، مشمول برنامههای آمادگیهای مربوط به همهگیری، ارزیابی بار مالی بیماریها، واکسیناسیون بهموقع، تحقیقات درمانی ، راهبردها و سیاستهایی برای مهار شیوع و همهگیریها شوند.»
سه پژوهشگر بخش زمین و علوم زیستمحیطی در دانشگاه منچستر بریتانیا، در مقالهای که در وبسایت کانورسیشن منتشر شده است به یافتههای جدید دانشمندان درباره کره ماه پرداختهاند.
گدازههایی که ۱/۹۷ میلیارد سال پیش بر روی سطح کره ماه روان شدند؛ و حالا سنگهای حاصل از آنها در دست است تا این تاریخ را اثبات کند. این یافته، ثمره همکاری بینالمللی جدید دانشمندان سیارهشناس است. نویسندگان این مطلب نیز بخشی از این همکاری بودهاند که یافتههای حاصل آن در نشریه «ساینس» منتشر شده است.
پژوهشگرانی از چین، استرالیا، سوئد، بریتانیا و آمریکا، نمونههایی که طی ماموریت «چانگ-۵»، از سطح کره ماه جمعآوری شد را بررسی کردهاند. این ماموریت را سازمان فضایی ملی چین انجام داده بود.
چانگ-۵ یک ماموریت بدون سرنشین بود که در آن یک «فرودگر» خودکار، در دسامبر ۲۰۲۰، در نزدیکی کناره ماه، کناره رو به کره زمین آن، فرود آمد. این ماموریت ۷/۱ کیلوگرم قطعه سنگ از کره ماه به زمین بازگرداند. بار قبل که ایندست قطعات از سطح ماه جمعآوری و به زمین آورده شده بود طی ماموریت «لونا ۲۴» روسیه در سال ۱۹۷۶ بود.
یکی از اهداف ماموریت چانگ-۵، پیدا کردن شواهدی مبنی بر وجود آخرین فورانهای آتشفشانی بر روی کره ماه بود. البته دانشمندان پیشتر، قدمت سنگهای آتشفشانی جوانتر را از طریق برشمردن دهانههای آتشفشانی سطح کره ماه، تخمین زده بودند. البته که اثبات چنین موردی بدون در دست داشتن نمونههایی برای بررسی و آزمایش، ممکن نبود.
تحلیل این نمونهها با استفاده از یک ابزار «ریزکاو یونی حساس با وضوح بالا»، بهنام «شریمپ» و در مرکزی به همین نام در پکن، پایتخت چین، انجام گرفت. ابتدا، مواد لازم فراهم آورده شد. سپس پژوهشگران چینی، بهصورت دستی، تکههای کوچک دو میلیمتری بازالت، نوعی سنگ آتشفشانی، را بررسی کردند. این سنگها سپس در آزمایشگاه دوباره بررسی شدند. این راه، بر شیوهای که در سال ۱۹۷۰ برای بررسی اولین نمونههای جمعآوری شده طی ماموریت «آپولو» به کار گرفته شده بود، افزود.
فرآیند تشخیص عمر سنگها پیچیده بود، اما دانشمندان توانستند مواد فازهای کانی مختلف در قطعهسنگها را استخراج و سپس این مواد را بررسی کنند.
تلاش دانشمندان به بار نشست و توانستند قدمت آخرین مواد مذاب آتشفشانی روانشده بر روی ماه را ۱/۹۷ میلیارد سال پیش، تعیین کنند. این یعنی، یک میلیارد سال جوانتر از عمرهر سنگ بازالتی که پیشتر، قدمت آن تشخیص داده شده بود.
یک معمای علمی جدید
طی تاریخ زمینشناسانه کره ماه، فورانهای آتشفشانی بسیاری بر آن روی داده است که صفحات عظیمی از بازالت تشکیل داده است که از آنها با نام «دریاوارهای ماه» یاد میشود. این صفحات، همان لکههای تیرهای هستند که هنگامی که به ماه نگاه میکنید میبینید.
بیشتر فعالیتهای آتشفشانی بر روی سطح ماه، ۳ تا ۴ میلیارد سال قبل اتفاق افتاده است. سیارهشناسان بر اساس مجموعه بازالتهایی که طی ماموریت آپولو و لونا به زمین آورده شد و همچنین شهابسنگهایی که منشا آنها از ماه بوده است این تاریخ را تخمین زدهاند. با وجود این تاکنون، شیوه شمارش دهانه آتشفشانهای ماه از تخمین سن جوانترین قطعه سنگهای این کره باز مانده بود.
برای روی دادن فورانهای آتشفشانی، به گرما درون سیاره نیاز است تا مواد گداخته موثر در این فرآیند را تولید کند. گفته میشد که برای سیارهای بهاندازه ماه، این گرما بسیار پیشتر از روی دادن این فورانها در۲ میلیارد سال گذشته ، از بین رفته است.
پس پژوهش حاضر، دری بهسوی معمای علمی جدیدی گشوده است که چگونه یک سیاره سنگی مانند ماه، میتوانسته آنقدر گرما در داخل خود نگه دارد که تا حدود ۲/۵ میلیارد سال پس از تشکیل اولیه، همچنان فورانهای آتشفشانی داشته باشد. سن خود ماه حدود ۴/۵ میلیارد سال است.
پژوهشگران پیشتر گفته بودند که ممکن است تراکم بالای عناصر رادیواکتیوی داخل ماه، مواد سنگی درون آن را ذوب کرده باشد. اما ترکیب نمونههای اخیری که بررسی شده است نشان میدهد که این حدس، صحت ندارد.
البته بررسی نقش آنچه «گرمایش جزرومدی» خوانده میشود، در وقوع این فورانهای آتشفشانی، همچنان باقی است. به این شکل که گرمای داخل ماه، در اثر کش آمدن و فشردگی - یک کش را تصور کنید که در اثر اصطکاک ناشی از کش آوردن آن، گرم میشود- حاصل از جاذبه میان ماه، زمین و خورشید، به وجود آمده است.
یا اینکه ممکن است جنبه خاصی از ترکیب «گوشته» ماه، به درجه ذوب پایینتر منتهی شده باشد و بتوان نحوه ساخته شدن مواد مذاب را بدین شکل توضیح داد. پژوهش در این باره، با بررسی نمونهها، همچنان ادامه دارد.
بررسی نمونههای ماموریتهای آپولو در اوایل دهه ۷۰ میلادی در فهم دانشمندان از منظومه خورشیدی و شکل گرفتن و تکامل سیارهها، انقلابی پدید آورد. پژوهش حاضر، بار دیگر بر ارزش علمی بیاندازه بازگرداندن نمونه از سیارات، برای رمزگشایی اسرار آنها در آزمایشگاههای کره زمین، تاکید میکند.
راه شمارش دهانههای آتشفشانی بههمراه نمونههایی از کره ماه، برای تاریخگذاری سطوح دیگر سیارات همچون مریخ، ونوس و عطارد، که انسانها هنوز موفق به جمعآوری نمونه از سطح آنها نشدهاند، اهمیت کلیدی دارد. این کار، گستره فهم ما از منظومه شمسی را پهناورتر خواهد کرد.
کلر کالینز، استاد افتخاری تغذیه و رژیم در دانشگاه نیوکاسل بریتانیا، در مقالهای انتقادی که در وبسایت کانورسیشن منتشر شده با اشاره به یک پژوهش اخیر که مصرف بیشتر نمک را توصیه میکند، به چند و چون توصیههای آمده در تحقیق مذکور و مستندات نهچندان محکم آن پرداخته است.
نمک معمولترین شکل سدیم است و در هنگام تولید موادغذایی، آشپزی و یا بهصورت نمک سفره، برای افزودن طعم و افزایش مدت ماندگاری موادغذایی استفاده میشود.
بیشتر افراد توصیه برای کاهش مصرف نمک را شنیدهاند. چرا که مصرف بالای سدیم با ابتلا به فشار خون مرتبط است که خود، احتمال بیماریهای قلبیعروقی، حمله قلبی و سکته را بالا میبرد.
این است که تحقیق اخیری که درباره فواید مصرف نمک بیشتر چاپ شده است و دستبهدست میشود، طبیعتا جلب توجه کرده است. پژوهشگران تحقیق موردنظر، توصیه به مصرف پایین سدیم را با اتکا به «شواهد محکم» بررسی کردهاند. فرض پژوهش مذکور بر این استوار است که توصیه فعلی به افراد، برای مصرف ۳/۲ گرم نمک در روز برای بیشتر آنها در طولانیمدت دستنیافتنی است. بنا بر ادعای این تحقیق، شواهد خوبی مبنی بر اینکه مصرف کمتر نمک، خطر حمله قلبی و سکته را کاهش میدهد وجود ندارد.
بهپیشنهاد نویسندگان پژوهش مذکور، مصرف فعلی جهانی نمک که در محدوده ۳ تا ۵ گرم در روز است، در حقیقت با خطرات کمتر حمله قلبی، سکته و یا مرگ زودرس مرتبط است. اما بر اساس این پژوهش، حملات قلبی و سکته، تنها هنگامی که مصرف نمک، بیشتر یا کمتر از این طیف ۳ تا ۵ گرمی در روز باشد، افزایش مییابد.
اما برخی از ادعاهای مطرحشده در این پژوهش، محلبحث است و توصیه به محدود کردن مصرف نمک، همچنان بر جا میماند. بگذارید نگاهی دقیقتر به برخی مسائل در ارتباط با این ادعاها بپردازیم و همچنین پژوهشهای مهمی که نویسندگان مطلب موردنظر از آن غافل ماندهاند.
بیشتر افراد میتوانند مصرف نمک را کاهش دهند
یک قاشق چایخوری نمک حدود ۵ گرم وزن دارد که ۲ گرم آن، سدیم است.
استرالیاییها روزانه تقریبا ۶/۳ گرم سدیم مصرف میکنند که معادل ۲/۹ گرم، معادل با ۲ قاشق چایخوری، نمک سفره است.
این میزان مصرف بالاتر از توصیه رژیمی است که روزانه مصرف ۲ گرم سدیم، یعنی ۵ گرم نمک را توصیه میکند؛ مصرف کافی چیزی مابین ۴۶۰ تا ۹۲۰ میلیگرم سدیم، حدودا ۳/۱ تا ۶/۲ گرم نمک، در روز است.
مصرف نمک در استرالیا شبیه به باقی نقاط جهان است. دادههای ۶۶ کشور، شامل سهچهارم جمعیت بزرگسال جهان، میزان مصرف متوسط سدیم را روزانه ۹۵/۳ گرم و در محدوده ۲/۲ تا ۵/۵ در روز گزارش کرده است.
کاهش مصرف نمک ممکن است
تغییرات طولانیمدت رفتار فردی چالشبرانگیز، اما ممکن است.
بر اساس بررسی یک رژیم کاهش نمک در سال ۲۰۱۷ که بهمدت ۵ سال ادامه یافت، مشاوره غذایی فردی میتواند مصرف نمک افراد را روزانه تا ۲ گرم، معادل با ۷۸۰ میلیگرم سدیم، کاهش دهد.
راهبردهایی برای تمام جمعیت، شامل اصلاح غذاهای تولیدی با میزان کمتری از نمک، بهبود برچسب اطلاعات موادغذایی و آموزش رسانههای جمعی، در برخی نقاط حتی بیشتر موثر بوده و توانسته است مصرف نمک را تا روزانه ۴ گرم در کشورهایی چون ژاپن و فنلاند کاهش دهد.
اما نویسندگان مقاله اخیر درباره مصرف نمک، میگویند که پژوهش کافی درونجمعیتی، برای بررسی دستیابی به هدف تعیینشده کاهش مصرف نمک به روزانه ۳/۲ گرم، انجام نشده است.
اما این مقاله از چالشهایی که بر سر راه انجام تحقیقاتی اینچنینی است و یا اهمیت کاهش مصرف سدیم بهنسبت مصرف معمول سدیم، باز مانده است.
کاهش مصرف نمک=کاهش حمله قلبی
نتایج یک آزمایش «تصادفی» در ۶۰۰ دهکده در نواحی روستانشین چین نشان داد که کاهش مصرف نمک، میتواند خطر ابتلا به بیماری قلبیعروقی در افراد، حمله قلبی و سکته را کاهش دهد.
این تحقیق شامل بیش از ۲۰ هزار شرکتکننده بود که همگی فشار خون بالا داشتند؛ این افراد یا سابقه سکته و یا بالای ۶۰ سال سن داشتند. یک گروه بهصورت تصادفی انتخاب و به آنها جایگزینی برای نمک داده شد تا میزان مصرف سدیم را کاهش دهند. گروه دوم به مصرف نمک معمولی ادامه داد. این آزمایش ۵ سال به طول انجامید.
این آزمایش، کاهش سدیم دفعشده در ادرار و فشار خون در گروه نخست را به دنبال داشت.
نرخ هر حادثه قلبیعروقی جدی، از جمله حمله قلبی، در افرادی که جایگزین نمک دریافت کرده بودند تا ۱۳ درصد کمتر از آنانی بودند که نمک معمولی استفاده کرده بودند. به همین ترتیب، میزان سکته هم تا ۱۴ درصد در گروه اول پایین آمد.
این آزمایش منافع کاهش مصرف سدیم، بدون تعیین یک هدف برای میزان مصرف روزانه، را نشان داد.
آیا مصرف خیلی کم نمک خطر دارد؟
بدن انسان برای حفظ فرآیندهای اساسی بدن مانند حجم مایعات و تثبیت سلولی، به سدیم نیاز دارد. سامانههای هورمونی بدن، فرآیندهای شیمیایی و اعصاب، میزان سدیم را بهصورت حساسی تنظیم میکنند تا سدیم اضافه بر نیاز، با ادرار دفع شود.
شواهد متناقضی درباره سلامت قلب، در صورت کاهش مصرف بسیار کم سدیم، وجود دارد. برخی محققان میگویند که مصرف خیلیکم و خیلیزیاد سدیم، هر دو، پیامدهایی دارد. کمترین خطر مابین این دو است که البته طیف گستردهای است.
پژوهشها درباره نمک و فشار خون میتواند دستخوش عواملی همچون سنجش نادرست، تنوع تصادفی و دیگر تفاوتها -همچون سن، جنسیت، سیگاری بودن یا نبودن و جایگاه اقتصادیاجتماعی افراد- الگوهای رژیمی حاضر و یا مشکلات سلامتی دیگری، فعلوانفعال میان کاهش زیاد سدیم و راههای فیزیولوژیکال بدن برای تنظیم فشار خون، شود. این عوامل همچنین میتواند حاصل «علیت معکوس» باشد، یعنی هنگامی که افراد در آزمایشی شرکت داده میشوند که میزان مصرف سدیم در آن کاهش داده میشود، اما از پیش از شرکت در آزمایش مذکور، نیز مصرف نمکشان را بر حسب توصیهها کاهش داده بودند.
با در نظر گرفتن تمامی این عوامل و در حالی که دنیا منتظر تحقیقات بیشتر در این زمینه میماند، انبوه شواهد همچنان نشان میدهد مصرف کمتر سدیم در مقایسه با مصرف بالاتر آن، در کاهش قابلتوجه فشار خون موثر است.
تحقیقات انجام شده درباره تاثیر همهگیری ویروس کرونا بر سلامت روانی افراد نشان میدهد که این تاثیر بیشتر روی کسانی بوده که پیش از همهگیری دچار مشکلات روانی بودهاند؛ همچنین افرادی که یا دارای بیماریهای طولانی مدت بودهاند، یا مورد تبعیض قرار دارند و یا والدینی که تنها سرپرست خانواده خودند.
انتشار اطلس جهانی در زمینه بهداشت روان که شامل دادههایی از ۱۷۱ کشور جهان است بازتابی از همین نابرابری است که تصویری ناامید کننده از ارائه نشدن خدمات بهداشت روانی مورد نیاز مردم در سراسر جهان ارائه میدهد؛ آن هم در زمانی که همهگیری کرونا نیاز به حمایت از سلامت روان را برجستهتر میکند.
آخرین نسخه اطلس بهداشت روان که توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده است نشان میدهد که به رغم توجه بیشتر به سلامت روان در سالهای اخیر هنوز خدمات بهداشت روانی با کیفیت و مطابق با نیازها افزایشی نداشته است.
بر اساس این اطلس، دستیابی به بسیاری از اهداف تعیین شده تا سال ۲۰۲۰ در زمینه سلامت روان بیثمر مانده است، اما تمدید طرح اقدام بهداشت روانی سازمان بهداشت جهانی تا سال ۲۰۳۵ فرصت جدیدی را برای پیشرفت در این زمینه فراهم میکند.
اطلس بهداشت روان هر سه سال یک بار منتشر میشود و مجموعهای از دادههای ارائه شده توسط کشورهای جهان در زمینه سیاستهای سلامت روان، قوانین، منابع مالی، منابع انسانی، در دسترس بودن و استفاده از خدمات و سیستمهای جمع آوری دادههاست. این اطلس همچنین مکانیسمی است برای نظارت بر پیشرفت در این زمینه در جهت دستیابی به اهداف برنامه اقدام جامع سلامت روان سازمان بهداشت جهانی.
دلایل موفق نبودن در دستیابی به این اهداف چه بوده است؟
عدم پیشرفت در اداره، رهبری و تامین مالی این طرح
هیچ یک از اهداف تعیینشده در حوزه رهبری و مدیریت موثر طرحهای سلامت روان، ارائه خدمات بهداشت روانی در جامعه، ارتقاء سلامت روان و اقدامهای پیشگیرانه و تقویت سیستمهای اطلاعاتی، دستاورد چندانی نداشتهاند.
در سال ۲۰۲۰، تنها ۵۱ درصد از ۱۹۴ کشور عضو سازمان بهداشت جهانی گزارش دادند که سیاست یا برنامه بهداشت روانی آنها مطابق با اسناد بینالمللی و منطقهای حقوق بشر است، که بسیار کمتر از هدف ۸۰ درصدی این سازمان است.
از طرفی تنها ۵۲ درصد از کشورها به هدف مربوط به برنامههای ارتقاء و سیاستهای پیشگیرانه دست یافتند که باز هم بسیار کمتر از ۸۰ درصد کمتر از اهداف تعیینشده است. تنها هدفی که در سال ۲۰۲۰ به دست آمد کاهش ۱۰ درصدی میزان خودکشی بود، اما در همین مورد نیز تنها ۳۵ کشور اعلام کردند راهبرد، سیاست یا برنامههای پیشگیرانه مستقل دارند.
با وجود پیشرفتهای اندک، این پیشرفتها تنها در زمینه تصویب سیاستها، برنامهها و قوانین مربوط به سلامت روان و همچنین بهبود ظرفیت گزارشدهی به مجموعهای از شاخصهای اصلی سلامت روان بوده است.
این در حالیاست که درصد تخصیص بودجههای بهداشتی دولت به بخش سلامت روان در سالهای گذشته به ندرت افزایش داشته و هنوز در حدود همان ۲ درصد است. علاوه بر این، حتی زمانی که سیاستها و برنامهها شامل برآورد منابع انسانی و مالی مورد نیاز بوده، تنها ۳۹ درصد از کشورها اعلام کردند که توانستهاند منابع انسانی لازم به این بخش اختصاص دهند و تنها ۳۴ کشور توانستهاند منابع مالی مورد نیاز در این بخش را تامین کنند.
کندی انتقال مراقبتهای بهداشت روانی در سطح جامعه
با وجود آنکه تمرکززدایی سیستماتیک در بخش مراقبتهای بهداشت روان همواره از سوی سازمان بهداشت جهانی توصیه شده، تنها ۲۵ درصد از کشورها در ادغام سلامت روان در مراقبتهای اولیه پزشکی موفق بودهاند. در حالی که پیشرفت در زمینه آموزش و نظارت در بخش مراقبتهای روانی در اکثر کشورها حاصل شده است، عرضه دارو برای بیماران روانی در بخشهای مراقبتهای اولیه بهداشتی همچنان محدود است.
با اینکه بسیاری از کشورها برنامههایی برای تشویق و افزایش سطح آگاهی جامعه در زمینه اهمیت بهداشت روانی ارائه کردهاند، بر اساس گزارشهای رسیده به سازمان بهداشت جهانی ۳۱ درصد از این برنامهها منابع مالی و انسانی اختصاصی نداشتند، ۲۷ درصد هیچ برنامه مشخصی نداشتند و ۳۹ درصد از کل کشورهای گزارشدهنده هیچ شواهد مستندی مبنی بر پیشرفت و یا تاثیر اینگونه برنامهها نداشتند.
افزایش اندک در نیروی کار در بخش بهداشت و سلامت روانی
میانگین جهانی کارکنان بخش مراقبتهای روانی از هر ۹ کارمند به ازای ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۴ به ۱۳ کارمند در ازای ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است. با این وجود تفاوت بسیار زیادی در این آمار بین کشورهای مختلف، با سطوح درآمد متفاوت، وجود داشت. کارکنان بخش مراقبتهای روانی در کشورهای پردرآمد بیش از ۴۰ برابر بیشتر از کشورهای کمدرآمد گزارش شده است.
اهداف جدید برای سال ۲۰۳۰
اهداف جهانی گزارش شده در اطلس سلامت روانی بر اساس برنامه اقدام جامع سلامت روانی سازمان بهداشت جهانی تا سال ۲۰۲۰ بوده است که در سال ۲۰۱۳ تایید شده بود. این طرح هماکنون تا سال ۲۰۳۰ تمدید شده است و شامل اهداف جدیدی از جمله قرار دادن سلامت و حمایت روانی اجتماعی در برنامههای آمادگی اضطراری، ادغام سلامت روان در مراقبتهای بهداشت اولیه و پژوهشهای [علمی] در مورد سلامت روان.
دئورا کستل، مدیر بخش بهداشت روان و مصرف مواد مخدر در سازمان بهداشت جهانی گفت: «داده های جدید اطلس سلامت روان به ما نشان میدهد که هنوز راه زیادی برای حصول اطمینان از دسترسی همه افراد در همه جا به مراقبتهای بهداشت روانی در پیش داریم. اما با نیروی تازهای که در دولتها دیده میشود، اطمینان دارم که با هم میتوانیم قدمهای کوچک را به جهشهای بزرگ برای رسیدن به این اهداف تبدیل کنیم.»