رئیسجمهوری کنیا؛ از دکه مرغفروشی تا مقر ریاستجمهوری
ویلیام روتو ۵۵ ساله، پیروز میدان انتخابات پررقابت و نفسگیر در کنیا و پنجمین رئیسجمهوری این کشور از زمان اعلام استقلال شد. پیروزی او اما بسیاری را متعجب کرد: در کنیا سیاست بسیار مبتنی بر خون و قومیت است و روتو با معیارهای معمول سیاستمدار و رئیسجمهوری شدن در این کشور نمیخواند.
در طی کارزارهای انتخاباتی، روتو از حرف زدن از «قومیت و خون» پرهیز کرد و تأکیدش را بر مسائل اقتصادی گذاشت. او به این شکل مردم را واداشت تا برای سیر شدن شکمشان و نه اصرار بر پیوندهای خونیشان، رأی دهند.
بنا به گفته یک کارشناس، روتو نامزد افرادی بود که به سوپرمارکت میروند و پولی برای خرید آنچه میخواهند، ندارند.
ویلیام روتو کیست؟
کودکی روتو در مزرعه خانوادگی در روستای آرام «دره ریفت» گذشت. او در دوران کودکی در غرفهای بینراهی مرغ میفروخت تا پول در بیاورد.
روتو در کارزارهای انتخاباتی، با اشاره به ریشههایش خود را یک کنیایی سختکوش معرفی کرد که فقر را کنار زده و به راه پر پیچ و خم سیاست و قدرت در کشور وارد شده است.
ویلیام روتو از سال ۲۰۱۳ به عنوان معاون رئیسجمهوری کنیا کار کرده است.
رقیب اصلی او در این انتخابات، ریلا اودینگا، سیاستمدار کهنهکار کنیایی بود.
نام حزب ائتلافی روتو، «اول کنیا» است. او در دانشگاه گیاهشناسی و حیوانشناسی خوانده و در رشته اکولوژی گیاهی دکترا دارد.
روتو در دهه ۹۰ میلادی به سیاست روی آورد. او شش فرزند دارد، مسیحی و بسیار مذهبی است.
تاریخچه خون خوب و بد در کنیا
روتو طی کارزارهای انتخاباتی وعده داد تا از قیدو بند «سلسلهها» رها شود. او بر خلاف رایلا اودینگا، رقیب اصلیاش و اوهورو کنیاتا، رئیسجمهوری پیشین کنیا، با هیچ فرد مطرحی در عالم سیاست کنیا نسبت خانوادگی ندارد.
اودینگا، نخستوزیر پیشین و رهبر حزب مخالف و رقیب انتخاباتی روتو، ۲۵ سال برای رسیدن به مقام ریاستجمهوری کنیا زمان صرف کرده بود و پنج بار نامزد انتخابات ریاستجمهوری شده بود.
او گفته بود این بار آخرین بار است که به عنوان نامزد ریاستجمهوری در انتخابات شرکت میکند.
پیش از آنکه نتایج انتخابات و پیروزی روتو از سوی کمیسیون انتخابات اعلام شود، حزب ائتلافی اودینگا نتایج انتخابات را رد کرده بود اما در نهایت روتو با کسب نزدیک به ۵۱ درصد آرا، رئیسجمهوری کنیا شد.
بیش از ۲۲ میلیون نفر در انتخابات ریاستجمهوری کنیا رأی خود را به صندوق انداختند.
راه روتو در مسیر رسیدن به ریاستجمهوری کنیا پردستانداز بود. گرچه او از سال ۲۰۰۶ برای رسیدن به ریاستجمهوری تلاش کرده بود اما جاده پیش روی او پر سنگلاخ بود.
حالا که روتو به ریاستجمهوری رسیده است هم راه برای او هموار نیست و میراثی از مشکلات از دولت اوهورو کنیاتا برای او مانده است.
نرخ بدهکاری و بیکاری جوانان در دولت قبلی بالا رفت و همزمان کوویدـ۱۹، افزایش بهای سوخت و حمله روسیه به اوکراین باعث اختلال شدید در تأمین غذا و بالا رفتن هزینه زندگی در کنیا شد.
حالا کنیا چشم انتظار است تا روتو برای بهبود شرایط این کشور کاری بکند.
بنا بر گزارشها، زمزمههایی از تلاشها برای عادیسازی روابط ترکیه با دولت بشار اسد در سوریه شنیده میشود.
در میانه انتشار چنین گزارشهایی اما ارتش ترکیه اخیرا به روستاهای ریف شمالی در استان الرقه سوریه حمله توپخانهای کرد که این حمله کشته و زخمی شدن چندین سرباز سوری را در پی داشت.
منابع سوری همچنین از اعزام نیرو و تجهیزات از ترکیه به خاک سوریه خبر میدهند.
آنکارا اما بر حمایت از راهحل سیاسی برای حل بحران سوریه تأکید کرده است.
مولود چاووشاوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای لتونیایی خود در آنکارا، بر سازش برای دستیابی به ثبات و صلح دائمی در سوریه تأکید کرد.
آواز کوبیدن ترکیه بر طبل تعامل با دولت بشار اسد در سوریه روزبهروز بلندتر میشود؛ حرکتی حساب شده پیش از انتخابات ترکیه در ژوئن ۲۰۲۳ که به نظر میرسد قرار است باز هم آرمان کُردها را برای خودمختاری تضعیف کند و حرکتی به کام روسیه باشد که خواستار ایجاد شکاف بین ترکیه و «دشمنان غربی» این کشور است.
مولود چاووشاوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، هفته پیش اعلام کرد در اکتبر ۲۰۲۱ و در بلگراد، پایتخت صربستان، دیدار کوتاهی با فیصل مقداد، همتای سوری خود داشته است.
زمزمههای نزدیکتر شدن دو دولت ترکیه و سوریه از پیش آغاز شده بود و به نقل از یک دیپلمات ارشد ترک، ارتباطات میان مقامهای اطلاعاتی دو کشور هم از سر گرفته شده است.
حزب مخالف جمهوریخواه خلق ترکیه که مدتهاست خواستار برقراری روابط صلحآمیز با اسد بوده است نیز پیشتر حمایت خود را از چنین تصمیمی اعلام کرده بود.
حال سوال این است که آیا آنکارا آماده است مخالفان حکومت سوریه که آنها را زیر پر و بال حمایت خود گرفته بود، فدای صلح با دولت اسد کند؟ همان بشار اسدی که دولت ترکیه و مخالفان سوری اسد، هر دو، خواهان براندازی او بودند؟
به دنبال این خبرها و گمانهزنیها، نگرانی از برقرار شدن دوباره روابط ترکیه با دولت اسد، صدها سوری در مناطق اشغال شده ترکیه در شمال سوریه را بر آن داشت تا دست به اعتراض بزنند. دو تن از معترضان به دلیل سوزاندن پرچم ترکیه بازداشت شدند. تصاویر سوزاندن پرچم در فضای مجازی دستبهدست و موجب وحشت شدیدی در میان میلیونها مهاجر سوری در ترکیه شد که همین حالا هم تحت فشار قرار دارند.
چاووشاوغلو در واکنش به این وقایع تأکید کرد دولت ترکیه خواستار سازش با دولت اسد شده است نه صلح با این دولت.
منابع ترک اما به المانتیور گفته بودند تلاش آنکارا برای تعامل با دمشق با تبوتابی تازه و حمایت مسکو از سر گرفته شده است. بنا بر ادعای یکی از این منابع، ایران، روسیه، قطر و امارات متحده عربی، همه نقشی در گفتوگوهای مربوط به این تعامل ایفا میکنند.
تلاش آنکارا برای نزدیک شدن به دمشق از زوایای گوناگون بسیار جالب توجه است که یکی از آنها، تلاش رجب طیب اردوغان برای ماندن در مستند ریاست جمهوری است.
انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی ترکیه ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳ برگزار میشود؛ اقتصاد ترکیه رو به سقوط است، احساسات مهاجرستیزانه سر به فلک کشیده و گزارشها از حملات به سوریها هم رو به افزایش است. حزب مخالف در ترکیه نیز هشدار داده به محض سر کار آمدن، سوریها را به کشورشان میفرستد. پس عادیسازی تعامل با سوریه یک «باید» است و نوایی نیست که به گوش رأیدهندگان ترک آشنا نباشد.
این همچنین فرصتی برای اردوغان است که با توسل به حربه حزب مخالف، پیروزی را از آنها برباید.
بنا بر نظر برخی کارشناسان، اگرچه اظهارات بعضی اعضای ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه یا همان ارتش آزاد سوریه نشان میدهد به اعتمادشان به پشتگرمی آنکارا خللی وارد نیست، اما این اعتماد بیجاست چون به اردوغان اعتمادی نیست.
او همیشه میتواند از مواضعی که اتخاذ کرده برگردد و این را بارها در عمل نشان داده است. آشکارترین این اعمال در اقدام او در سال ۲۰۱۶ و در رها کردن شهر حلب برای سقوط و افتادن آن در دست رژیم بشار اسد هویدا شد. تصمیمی که تحت فشار روسیه گرفته شد و در حقیقت دست شستن ترکیه از براندازی اسد را نشان داد.
ترکیه با این اقدام هدف نیروهای نیابتی مخالف را هم متوجه کُردهای سوریه کرد.
یک فعال مخالف دولت سوریه معتقد است: «اینکه برخی سوریها فکر میکنند دولت ترکیه با دولت سوریه دست دوستی نخواهد داد ناشی از عجز و درماندگی آنهاست.»
نقش روسیه هم در این میان پررنگ است. روسیه مدتی است برای نزدیک کردن ترکیه و سوریه به یکدیگر کوشیده است.
به گفته یک فعال سیاسی، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، حالا میخواهد روابط ترکیه و سوریه به سطح سیاسی ارتقا پیدا کند تا در برابر ایالات متحده و متحدان کُرد سوری این کشور بایستد.
شمال شرق سوریه در دست آمریکا و متحدان کُرد آن است که به منابع نفتی و آب آن منطقه هم دسترسی دارند.
به گفته یک صاحبنظر در این زمینه، برخی دیگر از کشورها مثل امارات متحده عربی که روابطشان با دولت اسد را بهبود بخشیده بودند تا موضع او را در برابر ترکیه و ایران تقویت کنند، با گرمتر شدن روابطشان با ترکیه، خطمشیشان را تغییر دادهاند.
یک تحلیلگر دیگر در مورد وقایع اخیر و خطر آن برای کُردها گفته است که اسد و اردوغان هر دو از پوتین دستور میگیرند و اینکه هر دو علیه کُردها متحد شدهاند، مورد عجیبی برای کُردها نیست.
سکوت واشینگتن در زمزمههای نزدیکی دولت ترکیه به سوریه هم به نگرانی کُردها افزوده است. آمریکا اشاره چندانی هم به قتلهای هدفمند اعضای ارشد نیروهای دموکراتیک سوریه و حزب کارگران کردستان به دست ترکیه در شمال سوریه که با حملات پهپادی صورت میگیرد، نکرده است.
یک شبهنظامی حزب کارگران کردستان عراق به المانیتور گفته است که آمریکا نه به نیروهای دموکراتیک سوریه پشت خواهد کرد و نه از آنها دفاع میکند و این احتمالا بدترین سیاستی است که آمریکا در پیش گرفته است.
یک صاحبنظر دیگر در این زمینه گفته است که سوریه نمیتواند ضمانتی برای امنیت به ترکیه بدهد چرا که حتی اگر میخواست حزب کارگران کردستان را مهار کند هم توانایی نظامی آن را نداشت.
بنا بر گزارش فایننشال تایمز، اشغال شمال سوریه به دست نیروهای ترکیه سالانه حدود دو میلیارد دلار هزینه دارد. بنا بر اعلام دولت ترکیه، ۴۰ میلیارد دلار خرج ۳/۷ میلیون مهاجر سوری در ترکیه شده است اما حزب مخالف میگوید که رقم اصلی این هزینهها دستکم پنج برابر بیشتر است.
نگرانی ترکیه از سر بر آوردن یک گروه کُرد دیگر تحت حمایت کشورهای غربی در مرزهایش بقیه نگرانیها را در چشم این کشور کمرنگ جلوه میدهد. این است که برای رفع این نگرانی، تلاش خواهد کرد چه از راه دادن دست دوستی با دولت اسد و چه به تنهایی، از به وجود آمدن چنین وضعیتی جلوگیری کند.
در پی حمله به سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی-آمریکایی هندیتبار و نویسنده رمان معروف «آیات شیطانی»، سوالهایی از این دست مطرح میشود که او کیست و سوءقصد به جانش که در نهایت اتفاق افتاد، بر بستر کدام وقایع شکل گرفت؟
رشدی روز جمعه ۲۱ مرداد ماه برای سخنرانی به مؤسسه چاتاکوا در نیویورک رفت. او روی صحنه بود که هادی مطر، مهاجم ۲۴ ساله، دواندوان خودش را به او رساند و با زدن ضربات پیاپی چاقو به گردن و شکمش، او را مجروح کرد.
ظفر رشدی، پسر سلمان رشدی، چند روز پس از حمله به او گفت که پدرش را از دستگاه کمکتنفسی جدا کردهاند و او قادر به صحبت کردن است و شوخطبعی همیشگیاش همچنان برجاست.
گرچه برخی جراحات وارد شده به سلمان رشدی آهستهآهسته بهبود مییابد اما زندگی و سلامت او برای باقی عمر از این جراحتها متأثر خواهد بود.
سلمان رشدی کیست؟
سلمان رشدی به بیان خودش یک «خداناباور تندرو» ساکن نیویورک است که چهار بار ازدواج کرده و دو فرزند دارد.
او نویسندهای سرشناس، مؤلف ۱۴ کتاب، صاحب نشان شوالیه برای خدماتش در حوزه ادبیات و برنده جایزه ادبی «بوکر» است.
بخش مهم شهرت رشدی اما معروفیتی است که آن را از انتشار رمان «آیات شیطانی» به دست آورده است؛ رمانی که انتشارات پنگوئن بریتانیا آن را از بحثبرانگیزترین کتابهای عصر جدید خوانده است.
رشدی ۷۵ ساله در خانواده مسلمان، اهل کشمیر و دو ماه پس از استقلال هند از بریتانیا، در بمبئی زاده شد.
هنگامی که ۱۴ ساله بود به بریتانیا فرستاده شد تا در مدرسه شبانهروزی در شهر راگبی درس بخواند. رشدی پس از فارغالتحصیل شدن در رشته تاریخ از دانشگاه کمبریج، شهروند بریتانیا شد.
او حین نوشتن رمانهایش برای مدتی کوتاه بازیگری را هم تجربه کرد و زمانی هم شعارنویس یک آژانس تبلیغاتی شد.
رمان نخستین رشدی با موفقیت چندانی روبهرو نشد اما صاحبنظران ادبی او را نویسندهای آتیهدار توصیف کردند. رشدی پنج سال را بر سر نوشتن رمان دوم خود، «کودکان نیمهشب» گذاشت. این رمان در سال ۱۹۸۱ برنده جایزه ادبی «بوکر» شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نیم میلیون نسخه از آن فروش رفت.
تهدیدها به مرگ از کجا شروع شد؟
رمان آیات شیطانی که رشدی در نگارش آن تا حدودی از زندگی پیامبر اسلام و داستان «نزول» الهام گرفته است، در بریتانیا مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گرفت و جایزه ادبی «ویتبرد» بریتانیا را در سال ۱۹۸۸ از آن خود کرد.
ورق اما برای رشدی از موقعی برگشت که برخی مسلمانان گفتند کتاب آیات شیطانی او حاوی متون کفرآمیزی است که باورهای آنان را مسخره کرده است.
در پی انتشار این رمان، هزاران مسلمان در بریتانیا تظاهرات به راه انداختند و بسیاری از آنها کتاب او را در ملاء عام سوزاندند.
حدود یک سال پس از انتشار این کتاب و در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، روحالله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد.
این روز مصادف با ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ بود که رشدی آن را به طنز «ولنتاین بینمک» خود خوانده بود.
در پی فتوای خمینی، سیل اخبار درباره او به رسانههای جهان سرازیر شد.
رشدی با همسرش پنهان شد و پلیس بریتانیا برای او محافظ شخصی مقرر کرد. رشدی بیشتر سالهای دهه ۹۰ میلادی را در اختفا سپری کرد.
او در مدت اختفا از انتشار رمانی که باعث «جریحهدار شدن احساسات مسلمانان شده بود» اظهار تأسف کرد اما فتوای قتل او سر جای خود باقی ماند. برای قتل رشدی، جایزه سه میلیون دلاری تعیین شده بود که در طول زمان به رقم آن افزوده شد.
در بخشی از فتوای خمینی درباره رشدی آمده است: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است و همچنین ناشران مطلع از محتوای آن، محکوم به اعداماند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام کنند.»
پس از صدور فتوا چه اتفاقی افتاد؟
پیش از حمله اخیر به سلمان رشدی، او و مترجمان کتاب آیات شیطانی چندین بار هدف اقدام به قتل قرار گرفتند.
در سال ۱۹۹۱، هیتوشی ایگاراشی، مترجم رمان آیات شیطانی به زبان ژاپنی، در اتاقش در دانشگاه سوکوبای ژاپن با ضربات چاقوی مهاجمی ناشناس از پا درآمد.
پیش از آن مترجم کتاب به زبان ایتالیایی هم در آپارتمانش در شهر میلان ایتالیا، با ضربات چاقو زخمی شده بود اما جان به در برد.
به مترجم رمان به زبان نروژی هم با گلوله شلیک شد اما زنده ماند.
در بمبئی، زادگاه سلمان رشدی، دستکم ۱۲ تن در جریان تظاهرات مسلمانان در اعتراض به انتشار رمان آیات شیطانی کشته شدند.
به سفارت بریتانیا در تهران هم سنگاندازی شد و بسیاری از کشورهای اروپایی سفیرانشان را از تهران فراخواندند.
هیچکدام از این جریانات اما جلوی موفقیت رمان آیات شیطانی را نگرفت و این کتاب همچنان در صدر کتابهای پرفروش ماند.
سلمان رشدی پیش از حمله اخیر به او، پس از سالها به اختفا رانده شدن، تازه داشت نفسی تازه میکرد.
او چند هفته پیش در مصاحبه با یک مجله آلمانی، زندگی خود را پس از سالها مخفی شدن «نسبتا عادی» توصیف کرده بود و خود را فردی «خوشبین» خوانده بود.
او گفته بود فتوای روحالله خمینی مدتها قبل صادر شده است غافل از اینکه تهدید به مرگ همواره مانند سایه، او را دنبال کرده و شاید همچنان میکند.
پیش از این علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حکم کشتن رشدی را تیری خوانده بود که تا بر هدف ننشیند، از پا نخواهد نشست.
انتشار آیات شیطانی در چه کشورهایی ممنوع است؟
هند نخستین کشوری بود که چاپ و انتشار آیات شیطانی را ممنوع کرد. در پی آن پاکستان و پس از این کشور بسیاری از کشورهای مسلمان جنوب آسیا با این ممنوعیت همراه شدند.
انتشار آیات شیطانی در کشورهایی همچون بنگلادش، سودان، آفریقای جنوبی، سریلانکا، کنیا، تایلند، تانزانیا، اندونزی، سنگاپور و ونزوئلا هم ممنوع اعلام شده است.
بنا بر یافته جدید محققان در دانشگاه کالیفرنیا ریورساید، یک ماده شیمیایی، کلید مهار تقسیم سلولی در فولیکولهای مو و همچنین باعث مرگ آنها و در نتیجه طاسی سر است.
نتایج این پژوهش به تازگی در مجله علمی بیوفیزیکال به چاپ رسیده است.
چنین کشف قابل توجهی نه تنها میتواند به درمان مؤثر طاسی بینجامد بلکه میتواند ترمیم زخم را هم سرعت بخشد چرا که فولیکولها منبعی از سلولهای بنیادیاند.
در بدن انسان بیشتر سلولها شکل و عملکرد خاصی دارند و نقش آنها طی دوره جنینی برایشان تعیین شده و نمیتوان تغییری در آن ایجاد کرد. مثلا یک سلول خونی نمیتواند تبدیل به سلول عصبی شود یا بالعکس. سلولهای بنیادی اما مانند لوحی سفیدند که هر چیز میتواند بر آنها نقش ببندد؛ سلولهای بنیادی میتوانند به هر سلول دیگری تبدیل شوند.
خاصیت وفقپذیری سلولهای بنیادی برای ترمیم بافت و عضو آسیبدیده اهمیت دارد.
چیشوان وانگ از تیم پژوهش مذکور در دانشگاه کالیفرنیا ریورساید گفته است که در رمانهای علمی-تخیلی، بهبود سریع قهرمانان از جراحاتشان این فکر را به ذهن متبادر میکند که سلولهای بنیادیشان چنین تواناییای به آنها بخشیده است.
وانگ گفته است: «در زندگی واقعی، این پژوهش ما را به فهم رفتار سلولهای بنیادی نزدیکتر کرده است، به گونهای که محققان بتوانند این رفتار را کنترل و ترمیم زخم را با آن بهبود بخشند.»
هنگامی که بحث از زخم به میان میآید، کبد و معده میتوانند خود را احیا و بازسازی کنند. با این حال، تیم محققان به هدایت وانگ به پژوهش درباره فولیکولهای مو روی آوردند چرا که فولیکول مو تنها عضو بدن انسان است که به صورت خودکار و دورهای خود را بازسازی میکنند.
فولیکول مو نیاز ندارد آسیب دیده باشد تا خود را بازسازی کند.
تیم تحقیق مزبور دریافتند نوعی پروتئین به نام تیجیاف-بتا، کنترل فرآیندی را که در آن سلولها در فولیکول مو، از جمله سلولهای بنیادی، تقسیم شده و سلولهای جدید را تشکیل میدهند یا موجب مرگ سلولی میشوند، به دست دارد.
مرگ سلولی در این حالت، در نهایت به مرگ تمام فولیکول مو منجر میشود.
به گفته وانگ، تیجیاف-بتا دو نقش متضاد ایفا میکند: «یک نقش آن به یاری در فعال کردن برخی فولیکولهای مو مرتبط است تا زندگی جدیدی آغاز کنند و نقش دیگر، سهم این پروتئین در روند "آپوپتوز" یا همان مرگ سلولی است.
همانطور که درباره بسیاری از مواد شیمیایی صادق است، میزان و مقدار است که در نتیجه تفاوت ایجاد میکند. اگر سلول میزان معینی تیجیاف-بتا تولید کند، باعث تقسیم سلولی میشود اما تولید مقادیر بیش از حد آن، مرگ سلولی را به دنبال خواهد داشت.
دلیل خودکشی فولیکولهای مو هنوز پیدا نشده است اما بر اساس برخی فرضیههای علمی، چنین چیزی مانند همان ریختن پر و مو یا پوست انداختن در حیوانات است تا بتوانند از هوای گرم تابستان جان به در ببرند یا خود را استتار کنند.
بنا بر یافته دانشمندان، حتی هنگامی که یک فولیکول مو خودکشی میکند، هرگز ذخیره سلولهای بنیادیاش را از بین نمیبرد و هنگامی که سلولهای بنیادی جانبهدربرده علامتی برای احیا و بازسازی دریافت کنند، شروع به تقسیم و ایجاد سلولهای نو میکنند و به فولیکول جدید تبدیل میشوند.
اگر محققان بتوانند به چگونگی تقسیم سلولی به وسیله پروتئین تیجیاف-بتا دقیقتر پی ببرند و نحوه ارتباط این پروتئین با دیگر ژنهای مهم را متوجه شوند، ممکن است بتوانند سلولهای بنیادی فولیکول را فعال و آنها را به رویاندن موی جدید تحریک کنند.
از آنجا که بسیاری حیوانات، از جمله انسانها، پوستی پوشیده از مو دارند، ترمیم ایدهآل زخم نیز وابسته به آن است که فولیکولهای مو خود را بازسازی و احیا کنند.
کنترل دقیق مقادیر تیجیاف-بتا ، میتواند روزی طاسی سر را که میلیونها انسان در سراسر جهان از آن دل خوشی ندارند نیز درمان کند.
چیشوان وانگ گفته است که پژوهش مذکور میتواند کمکی به حل چندین مشکل انسان باشد.
بسیاری گونههای جانوری، کودکانشان را بزرگ نمیکنند و انواع بسیار کمی از آنها کودک فرزندشان را میپرورانند اما انسان یکی از آن گونههاست که بچه و نوههایش را نگه میدارد. ممکن است محققان دلیل اینکه انسان موفق شد به چنین گونه جانوریای تبدیل شود، پیدا کرده باشند.
بنا بر تحقیقات جدید دانشمندان، ممکن است ما انسانها به لطف بیماری سوزاک، صاحب پدربزرگ و مادربزرگ شده باشیم.
بیماری سوزاک یا گنوره یک بیماری شایع آمیزشی است.
تکامل حیات تنها با تولیدمثل ممکن است و بیولوژی بیشتر گونههای جانوری به همین هدف و طول عمر بیشتر به همین مقصود، شکل گرفته است.
انسان یکی از معدود گونههایی است که بیش از زمان یائسگی زندگی میکند. بر اساس «فرضیه مادربزرگ»، این به آن خاطر است که زنان مسنتر با بزرگ کردن نوههایشان، نقش مهمی در تکامل بازی میکنند.
پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا پیشتر دریافته بودند که یک سری جهش ژن در انسان در افزایش طول عمر و حفاظت از بزرگسالان در برابر ابتلا به زوال شناختی نقش دارد.
حالا نتایج پژوهش جدیدی در مجله پزشکی «زیستشناسی مولکولی و تکاملی» با ردیابی تکامل یکی از این ژنهای جهش یافته در ژنوم انسان، نشان میدهد پیدایش این جهش ژنی احتمالا از طریق «فشار انتخابی» عوامل بیماریزایی مانند بیماری سوزاک یا همان گنوره بوده است.
فشار انتخابی به عواملی خارجی گفته میشود که توانایی یک موجود برای بقا در یک محیط را تحت تأثیر قرار میدهند.
کلید کشف این رابطه از طریق مقایسه ژنومهای انسان و شامپانزه ممکن شد و نشان داد انسان چهطور نسخه بینظیری از ژن «سیدی۳۳» دارد؛ سیدی۳۳ یک گیرنده در سلولهای ایمنی است.
در حالت معمول، گیرنده سیدی۳۳ به نوعی قند به نام اسید سیالیک که تمام سلولهای انسان با آن پوشیده شده است، متصل میشود. هنگامی که سلول ایمنی از طریق سیدی۳۳، اسید سیالیک را حس میکند، سلول دیگر را «به جا میآورد» و به آن حمله نمیکند.
اما گیرنده سیدی۳۳ همچنین در سلولهای ایمنی مغز بهنام میکروگلیا نیز وجود دارد. میکروگلیا به مهار التهاب عصبی کمک میکند و نقش مهمی در پاکسازی سلولهای آسیبدیده در مغز و پلاکهای آمیلوئیدی دارد که خود با بروز بیماری آلزایمر مرتبطند.
جالب اینکه گیرندههای «معمول» سیدی۳۳ این عملکرد مهم میکروگلیا را سرکوب میکنند و با پیوند با اسید سیالیکها در سلولهای ایمنی مغز و پلاکها، احتمال ابتلا به آلزایمر را افزایش میدهند.
به گفته پژوهشگران این تحقیق، این دقیقا همان جایی است که متغیر ژنتیکی جدید وارد میدان میشود؛ نقطهای در مسیر تکامل، انسان صاحب شکلی جهش یافته از سیدی۳۳ شد که آن قسمت متصلشونده به قند اسید سیالیک را نداشته باشد.
به همین شکل، گیرنده جهش یافته، دیگر به اسید سیالیک روی سلولهای آسیبدیده و پلاکها واکنش نشان نمیدهد و در نتیجه به میکروگلیا، سلولهای ایمنی مغز اجازه میدهد که آنها را از بین ببرد.
به گفته تیم پژوهشگران، مقادیر بالای سیدی۳۳ خود به تنهایی در جلوگیری از بروز آلزایمر در سنین بالا مؤثر است.
چنین یافتههایی چه ربطی به سوزاک دارد؟
پژوهشگران تحقیق مذکور دریافتند باکتری عامل بیماری آمیزشی سوزاک هم پوششی از همان قندی دارد که گیرندههای سیدی۳۳ به آن چفت میشوند.
بنابراین باکتری عامل سوزاک میتواند «مثل گرگ در لباس میش» سلولهای ایمنی بدن انسان را فریب دهد تا آنها نتوانند او را به عنوان عاملی خارجی تشخیص دهند.
نتایج تحقیق پژوهشگران نشان میدهد انسان شکل جهشیافته سیدی۳۳ را به ارث برده چرا که برای حفاظت از توانایی تولیدمثل، به کار انسان میآمده است.
با این حال مغز انسان بعدها این متغیر ژنتیکی را به دلیل فوایدی که برای مهار زوال شناختی داشت، انتخاب کرد و با چنین گزینشی، خانوادههایی از نسلهای گوناگون را قادر ساخت تا بتوانند در کنار یکدیگر عمر کنند و زنده بمانند.
به گفته پژوهشگران، در درجه اول احتمالا سیدی۳۳ یکی از بسیار ژنهایی است که بدن انسان برای فوایدی مرتبط با حفظ بقا برگزیده، چرا که چنین ژنهایی در برابر عوامل بیماریزای عفونی مقاومت میکنند و در مرتبه دوم، بدن آنها را برای اثرات حفاظتی این دسته ژنها که در برابر زوال عقل و دیگر بیماریهای مرتبط با افزایش سن مؤثرند، انتخاب کرده است.
یادداشتی منتشرشده در سیانان به حاشیههای اخیر درباره زندگی شخصی ایلان ماسک، بنیانگذار و مدیراجرایی تسلا و رابطه او با همسر سابق یکی از بنیانگذاران گوگل و اهمیت حواشی اینچنینی حول شخصیتی همچون ماسک پرداخته است.
در این یاداشت آمده دقیقا وقتی فکر میکردیم که سر ایلان ماسک به گرداندن چندین شرکتش گرم است، یا دستش بند دعوایی تازه با توییتر و یا وقت گذراندن با هر یک از ده بچهاش است، وقت یک رسوایی جدید است که خوراک گردباد ماجراها و داستانیهایی شود که این ثروتمندترین فرد جهان راه میاندازد.
وال استریت ژورنال گزارش داده بود که ماسک رابطه کوتاهی با نیکول شاناهان، زن سرگئی برین، از بنیانگذاران گوگل داشته است. بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، برین در ضمن دوست ماسک هم بوده و زمانی که تسلا در معرض فروپاشی بوده به او پول قرض داده است.
بنا بر گزارش وال استریت ژورنال، رابطه پنهانی ماسک و شاناهان باعث شده برین برای جدایی اقدام کند.
ماسک گزارش وال استریت ژورنال را «مزخرف محض» خواند و گفت سرش بهشدت شلوغ است و «وقت آنچنانی برای چرندیات ندارد». اگرچه گزارشی که پیش از این خبر منتشر شده بود و بر اساس آن، یکی از زنانی که در شرکت نورالینک برای ماسک کار میکرده از او صاحب دوقلو شده، حاکی از آن است که وقت ماسک برای «چرندیات» آنقدرها هم تنگ نبوده است.
پوشش خبر رابطه ماسک و شاناهان چه اهمیتی دارد؟
بر اساس یادداشت منتشرشده در سیانان، این که ایلان ماسک با چه کسی رابطه داشته هیچ اهمیتی ندارد. آنچه مهم است این است که نشریهای مثل وال استریت ژورنال با انتشار چنین خبری عقیده داشته قرار دادن یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین چهرههای جهان در کانون انتقادات، اهمیت دارد.
ماسک بهعنوان مدیرعامل تسلا، گرانترین خودروساز جهان، آینده خودروهای بدون راننده و تمامبرقی جهان را در دست دارد. او بهعنوان رییس شرکت اسپیس ایکس، آدم به فضا میفرستد و امیدوار است روزی مریخ را مستعمره خود کند. شرکت دیگر او نورالینک هم میخواهد تراشه قابلکشت در مغز انسان کار بگذارد.
کسی که چنین بلندپروازیهایی در این سطح در سر دارد، از برخی موشکافیها درباره شخصیتش گریزی ندارد. تا بدین جای کار، واکاوی در شخصیت ماسک چندین سوال درباره سلوک و منش او برانگیخته است و این فراتر از جوش آوردنهای روزانه او بر روی توییتر و یورشهای گاه و بیگاه او به کارکنان شرکتش است.
ماسک به «عورتنمایی» به یک مهماندار اسپیس ایکس متهم شده است؛ اتهامی که آن را انکار میکند.
یکی از فرزندان او علنا از او روگردان شده است و درخواست داده هیچ نسبتی با او نداشته باشد.
یکی از کارکنان سابق تسلا هم از این شرکت بهدلیل ایجاد فضایی که برای آزار جنسی فراهم میآورد درخواست غرامت کرده است.
تسلا همچنین متهم است که به یک شرکت برای رصد گفتوگوهای بین برخی کارمندانش روی فیسبوک، درباره به راه انداختن یک اتحادیه، پول پرداخته است.
مشکل کجاست؟
مدیرعاملانی چون ماسک، شخصیت رسمی و چهره عمومی محسوب میشوند و شیوهای که با آن مسائل شخصیشان را پیش میبرند گویای این است که شرکتهایشان را هم چطور میگردانند.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، هنگامی که برین از خیانت احتمالی ماسک مطلع شد از مشاورانش خواست تا تمام سرمایهگذاری مالی او در شرکتهای ماسک را بفروشند. روشن نیست که این سرمایهگذاریها سرجمع چه مبلغی بوده است یا آیا این فروش انجام شده یا نه اما این ماجرا دقیقا نمونهای از شخصی کردن مسائل حرفهای است که زندگی سهامداران را تحتتاثیر قرار میدهد.
به نوشته یک کارشناس که در وبسایت کانورسیشن منتشر شده است، دعوای حقوقی ماسک با توییتر نیز بیش از هر چیزی بهضرر سهامداران توییتر تمام شده و به نقطهای رسیده است که دو طرف باید بر سر این معامله، مذاکرهای دوباره داشته باشند.
در پی نگرانیها از رکود اقتصادی، سهام شرکتهای فناوری نیز ضربه خورده و آن سهامی نیست که هنگامی که ماسک در آوریل ۲۰۲۲ پیشنهاد خرید توییتر را مطرح کرد، بود. ارزش شرکتهای بزرگ فناوری از ماه آوریل تاکنون۲۶ درصد کاهش داشته است.
همین حالا نیز ارزش سهام توییتر که با اعلام خبر خریدن این پلتفرم از سوی ایلان ماسک بهقیمت ۴۴ میلیارد دلار، بالا رفته بود، از دست رفته است. بنا بر اعلام توییتر، این شرکت همچنین ۳۳ میلیون دلار آمریکا برای این معامله خرج کرده و بلاتکلیفی معامله با ماسک را علت کاهش درآمد توییتر طی ماههای گذشته میداند.
توییتر حالا به اقدام حقوقی متوسل شده تا ایلان ماسک را مجبور کند که این پلتفرم را آنچنان که وعده داد بود بخرد، که این بهنفع ایلان ماسک تمام نخواهد شد، بهویژه اگر دادگاهی که قرار است برای رسیدگی به شکایت توییتر تشکیل شود رای به خرید توییتر توسط ماسک بدهد. این است که هر دو طرف معامله باید برای حفاظت از سهامداران فعلی و آتی توییتر، در مذاکره بر سر معامله مذکور نرمش به خرج دهند.