سخنگوی سازمان ملل به ایراناینترنشنال: ایران نباید علیه معترضان از گلوله جنگی استفاده کند



جو بایدن در یک سخنرانی هشدار داد تهدیدهای روسیه درباره احتمال استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی در جنگ اوکراین، جهان را با یک «چشمانداز آخرالزمانی» مواجه کرده که از زمان بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ تا کنون بیسابقه بوده است

۳۰ عضو محافظهکار مجلس عوام و اعیان بریتانیا با حمایت از بیانیه «کمیته بریتانیایی برای آزادی ایران» از دولت این کشور خواستند قتل معترضان در ایران را به شدت محکوم کند و اقدامات فوری برای توقف این سرکوب انجام دهد

نیروهای عملیات ویژه ارتش آمریکا در دو حمله جداگانه در شمال شرقی سوریه، سه رهبر ارشد داعش، از جمله وحید الشمری مسئول تامین تسلیحات و طراحی حملات این گروه، را کشتند. این حملهها با بالگرد و پهپاد و در فاصله چند مایلی از محل اسقرار نیروهای روسیه انجام شد

کانون نویسندگان ایران با محکوم کردن کشتار معترضان زاهدان و سرکوب اعتراضات مردم و دانشجویان، جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را حاصل انفجار خشم عمومی از به تباهی رفتن زندگی شهروندان طی چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی خواند.
کانون نویسندگان ایران در بیانیه خود با اشاره به واکنش جمهوری اسلامی به اعتراضات مردمی گفت: «حکومت همچون همیشه دستبهکار سرکوب شده است؛ بسیاری را کشته، بسیاری را ربوده، بسیاری را شکنجه کرده و بسیاری را به بند کشیده است. مردم اما پا پس نکشیدهاند و به هر طریق ممکن صدای اعتراضشان را به گوش جهانیان رساندهاند.»
این بیانیه خاطرنشان کرد: «جنبش آزادیخواهی مردم که دامنهای گستردهتر از اعتراضات پیشین دارد، حاصل انفجار خشم مردمی است که در چند دههی گذشته زندگیشان به دست جمهوری اسلامی رو به تباهی رفته است.»
کانون نویسندگان ایران با محکوم کردن کشتار مردم زاهدان گفت: «جمعهی سیاه زاهدان و ورود نیروهای امنیتی به حریم دانشگاه، دو روی سکهی سیاست تبعیض و سرکوب سازمانیافتهی جمهوری اسلامی است: تحمیل فقر و انواع تبعیضها از یک سو و کنترل کانونهای بالقوه اعتراض از سوی دیگر.»
بیانیه کانون نویسندگان تاکید کرد: «اغتشاشگر خواندن مردم به جان آمده و نسبت دادن اعتراض آنها به کشورهای خارجی دروغی است آشکار و بهانهای نخنما برای تداوم تبهکاری حکومت؛ بهانهای برای شکستن حریم دانشگاه و گشودن درهای آن بر روی نیروهای انتظامی و امنیتی و «لباس شخصیها» تا صدای دانشجویان معترض را خفه کنند و صدها تن از آنها را بربایند؛ بهانهای برای قتل عام مردم در زاهدان.»
این بیانیه افزود: «مردم که در چند دهه گذشته برای بیان مطالبات خود، در جنبشهای اعتراضی زنان، کارگران، معلمان، بازنشستهها، نویسندگان، دانشجویان، اقلیتهای دینی، قومی، جنسیتی و ... حضور داشته و هر بار جدا جدا سرکوب شدهاند، اکنون دریافتهاند که تحقق خواستههایشان جز از طریق همبستگی و مبارزهی جمعی و نیز دستیابی به آزادی بیان، که نقض آشکار و هر روزه آن در چهار دهه اخیر زمینهساز انواع سرکوبهای حکومتی بوده است، امکان پذیر نیست.»

خیزش سراسری مردم در ایران، این بار با قیام هموطنانشان در خارج از کشور نیز همراه شده است. موج خشم و درد ایرانیان، سد مرزهای جغرافیایی را شکسته و رودی از مهاجران دادخواه را در خارج از کشور روان کرده که برای میهن و هموطنانشان، از انجام آنچه در توان داشته باشند، دریغ نمیکنند.
تجمعات برای اعتراض تا استوریها و پستهای ۲۴ ساعته و هشتگ زدنهای شبانهروزی (آن هم در زمانی که اینترنت در ایران قطع، فیلتر یا بسیار محدود است)، نوشتن نامه به نمایندگانشان، تنظیم دادخواست و برگزاری کارزار، اعلام اعتراضشان از طریق تولید آثار هنری، موسیقی و رقص، تنها برخی از مواردی هستند که مهاجران و تبعیدیان ایرانی، انجام دادهاند و میدهند.
برخی ایرانیان خارج از کشور همچنین برای آگاهیرسانی، متن و عکس روی تیشرت، هودی یا دیگر لباسهایشان چاپ کردهاند. شعارنویسی بر دیوارها در شهرهای جهان از دیگر کارهایی است که انجام میشود تا صدای ایران را به گوش جهان برساند.
بزرگترین تجمعات اعتراضی هماهنگ ایرانیان در سراسر جهان، روز شنبه اول اکتبر، ۹ مهر ماه، در دستکم ۱۵۱ شهر جهان برگزار شد.
شعار این فراخوان این بود: «وقتش رسیده است.»
در ادامه بخشی از مطلب واشینگتنپست را درباره احساسات و اقدامات ایرانیان خارج از کشور در روزهای خیزش مردم ایران را میخوانید:
با آغاز اعتراضات در ایران، «سلیم حقیقی» به کمتر چیزی جز آن فکر میکرد. او هر چه بر روی رسانههای اجتماعی منتشر میشد نگاه میکرد و با تماشای درگیری نیروهای امنیتی با معترضان با گلوله و گاز اشکآور در عکس و ویدیو، ترسی در جان خود حس میکرد. سلیم نگران پسرش بود.
سلیم ۴۶ ساله، مثل مهسا امینی ۲۲ ساله، اهل مناطق کردنشین ایران در غرب کشور است.
او بیش از ۳۰ سال پیش و در سنین نوجوانی، ایران را ترک کرد و حالا به عنوان پناهنده سیاسی در نروژ زندگی میکند.
میلان، پسر ۲۱ ساله او، با پدربزرگ و مادربزرگش در ایران بزرگ شده و سلیم، هر سال او را به مناسبتهایی، در کشورهای همسایه مثل ارمنستان و ترکیه دیده است.
میلان به اعتراضات اشنویه پیوست؛ اعتراضات اشنویه پرشور و سرکوب آن بیرحمانه بود.
اما آن روز که رسید، سلیم حقیقی احساس کرد حس عجیبی به جانش افتاده. نمیتوانست با خانواده و پسرش تماس برقرار کند. در آخر مطلع شد که نیروهای امنیتی، میلان را همراه دو معترض دیگر، کشتهاند.

وقتی مادربزرگ میلان برای تحویل گرفتن پیکر او به بیمارستان اشنویه رفت، از ورود او ممانعت شد و وقتی اصرار کرد، با چنان خشونتی از سمت ماموران امنیتی روبهرو شد که از حال رفت. به آنها دستورالعمل دقیق داده شد که میلان را در کمتر از یک ساعت دفن کنند و تشییع جنازه هم برگزار نکنند.
سلیم گفت که میلان با گلوله کلاشنیکف کشته شده. او که نمیتواند به ایران بازگردد، گفت که پس از مرگ میلان، شب و روز و خواب و آرام ندارد و شبانهروز به او فکر میکند. او گفت که جان میلان فدای آزادی میهنش شد.
برای هزاران هزاران ایرانی تبعیدی، اعتراضات کنونی ایران گرچه مجال پیوند دوباره با وطنشان و البته در سر پروراندن رویای آیندهای کاملا متفاوت است اما از سوی دیگر، درد دوری را برای آنها بیشتر کرده و بار دیگر، این واقعیت بیرحم را که حاکمان دست به کشتار میزنند، به یادشان آورده است.
پس از مرگ میلان، سلیم حقیقی صدها پیام تسلیت بر روی رسانههای اجتماعی از دیکر کردها گرفته و در کمال تعجب، از دیگر اقوام داخل و خارج ایران هم پیغامهای تسلیت دریافت کرده است.
سلیم با تمام دردی که در سینه دارد، تصمیم گرفته است خاطرات میلان را مزه مزه کند. او حالا میداند که تنها نیست.
به گفته پرسیس کریم، مدیر مرکز مطالعات مهاجران ایرانی در دانشگاه سانفرانسیسکو، اگر زندگی در تبعید، یک طیف از موجهای مهاجرت و لحظههای متفاوت در نظر گرفته شود، لحظهای که مردم مرگ زن جوانی را در تصویری از غیظ و خشم دیدند، لحظهای بود که آنها را بسیار به یکدیگر نزدیک کرد و با هم پیوند داد.
و گرچه این خشم و غیظ متوجه جمهوری اسلامی است اما بازنمای تمام وقایع مشابهی است که طی ۴۳ سال گذشته در ایران رخ داده است.

موج خروج ایرانیان از وطن از سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) بدینسو ادامه داشته است و شامل موج مهاجرت در پی اعتراضات سال ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) و ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) بوده است.
جماعت ایرانیان ساکن خارج، از بزرگترینها بر روی زمین است. حدود یک میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و چند میلیون ایرانی نیز در کانادا، اروپا، ترکیه، استرالیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس پراکنده شدهاند.
از اوایل اعتراضات، ایرانیان لسآنجلس، محل سکونت یکی از مهمترین گروههای ایرانیان ساکن خارج کشور در کنار تورنتو و ایرانیان ساکن واشینگتن و شماری از پایتختهای اروپایی، دست به اعتراض زدند و همان شعارهایی را که از دل تهران، پایتخت ایران برآمده بود، سر دادند.
اکثر تجمعات ایرانیان خارج کشور، فارغ از هر وابستگی سیاسی، صرفا به قصد مخالفت با جمهوری اسلامی و اقدامات آن صورت گرفته و میگیرد.
یک دانشجوی دانشگاه سانفرانسیسکو باور دارد که سرنوشت خیزش سراسری ایران در دستان مردم داخل کشور است و جمعیت ایرانیان خارج کشور، تنها برای رساندن صدای آنان به گوش جهان است که روانه خیابانها میشوند.
ایرانیان خارج کشور میگویند دست به دامان نمایندگان منتخب سازمان ملل در سراسر جهان میشوند تا دنیا را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران آگاه کنند و همچنین در کنار اعتراضات، داستان معترضانی که جانشان را از دست میدهند، روایت کنند.
به گفته سلیم حقیقی، شرکت ایرانیان در تجمعات خارج کشور بهترین راه است و چنین اعتراضاتی باید هر روز در جهان اتفاق بیفتد.