مراد ویسی، تحلیلگر ارشد در ایراناینترنشنال در تحلیلی نوشت: جنگ بار دیگر در خانههای ایرانیان را میزند. مردم هر روز در اضطراب حمله احتمالی اسرائیل به سر میبرند. اما چرا اوضاع به اینجا کشیده شد؟
پاسخ ساده است: جمهوری اسلامی و سپاه طی چهار دهه در منطقه خاورمیانه به آتشافروزی و دخالت مشغول بودند، و حالا این شعلهها دامن ایران و مردمش را هم گرفته است.
در تمام این سالها، سپاه پاسداران با عنوان ایجاد «محور مقاومت» گروههای نیابتی تشکیل داد و در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت کرد. از لبنان و یمن گرفته تا عراق، سوریه، غزه و حتی بحرین. طبیعی بود که وقتی قاسم سلیمانی و فرماندهان سپاه به گسترش مرزهای امنیتی کشور تا دریای مدیترانه افتخار میکردند، دشمنان جمهوری اسلامی هم دست روی دست نخواهند گذاشت.
اکنون، اسرائیل پس از ضربه زدن به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در غزه، کرانه باختری و لبنان، خود جمهوری اسلامی را هدف گرفته است، اما مساله اینجاست که هر حمله به جمهوری اسلامی، در عمل حمله به ایران و زیرساختهای کشور نیز هست.
متن کامل تحلیل مراد ویسی را اینجا بخوانید.


جنگ بار دیگر در خانههای ایرانیان را میزند. مردم هر روز در اضطراب حمله احتمالی اسرائیل به سر میبرند. اما چرا اوضاع به اینجا کشیده شد؟
پاسخ ساده است: جمهوری اسلامی و سپاه طی چهار دهه در منطقه خاورمیانه به آتشافروزی و دخالت مشغول بودند، و حالا این شعلهها دامن ایران و مردمش را هم گرفته است.
در تمام این سالها، سپاه پاسداران با عنوان ایجاد «محور مقاومت» گروههای نیابتی تشکیل داد و در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت کرد. از لبنان و یمن گرفته تا عراق، سوریه، غزه و حتی بحرین. طبیعی بود که وقتی قاسم سلیمانی و فرماندهان سپاه به گسترش مرزهای امنیتی کشور تا دریای مدیترانه افتخار میکردند، دشمنان جمهوری اسلامی هم دست روی دست نخواهند گذاشت.
اکنون، اسرائیل پس از ضربه زدن به گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در غزه، کرانه باختری و لبنان، خود جمهوری اسلامی را هدف گرفته است، اما مساله اینجاست که هر حمله به جمهوری اسلامی، در عمل حمله به ایران و زیرساختهای کشور نیز هست.
جمهوری اسلامی همان روزی جنگ را به خانههای مردم ایران آورد که سوریه و لبنان را بر ایران و ایرانی اولویت داد. مگر مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار، نگفت: «سوریه برای ما مهمتر از خوزستان است»؟! یا مگر علی خامنهای نبود که با افتخار از تجهیز حماس و جهاد اسلامی و تسلیح کرانه باختری سخن گفت و اعلام کرد که هر کسی علیه اسرائیل بجنگد، از حمایت ایران برخوردار خواهد بود؟
وقتی حکومت جمهوری اسلامی با غرور از این اقدامات سخن میگوید، طبیعی است که دیر یا زود اسرائیل و دشمنان منطقهای جمهوری اسلامی نیز واکنش نشان دهند. جنگی که به خانه دیگران برده شد، حالا به دست جمهوری اسلامی به دروازههای ایران بازگشته است. این در حالی است که مقامات حکومت همواره در جای امنی پناه میگیرند، اما این مردم ایران هستند که قربانی جنگطلبیهای حکومت میشوند.
از طرف دیگر، پیش از آنکه حتی جنگی آغاز شود، بازار ایران واکنش نشان داده و قیمتها بهشکل بیسابقهای در حال افزایش است. همین دوشنبه، قیمت سکه از ۵۰ میلیون تومان عبور کرد و دلار به بیشتر از ۶۳ هزار تومان رسید. این افزایش قیمتها بازتاب وحشت بازار از جنگی است که در پیش است.
مردم ایران نهتنها باید هزینههای جنگطلبی جمهوری اسلامی و سپاه را بپردازند، بلکه باید بار تورم، گرانی، و کمبود بودجه را نیز به دوش بکشند.
در شرایطی که به گفته وزیر اقتصاد میزان کسری بودجه امسال ۸۵۰ هزار میلیارد تومان اعلام شده، باز هم منابع مالی بهجای تامین نیازهای داخلی، صرف موشکها و پهپادهایی میشود که در غزه، لبنان و عراق شلیک میشوند.
همه این هزینهها از جیب مردم ایران میرود و در عین حال همین مردم باید با تحریمها و محدودیتهای جدید نیز دست و پنجه نرم کنند .اتحادیه اروپا ایرانایر، ماهان و ساها را تحریم کرده است. این تحریمها یهطور مستقیم مردم ایران را تحت تاثیر قرار میدهند؛ حالا برای سفر خارجی باید با هزینههای بیشتر بلیت ایرلاینهای خارجی مثل ترکیش ایرلاین را بخرند، یا بهطور کلی قید سفر برای دیدار عزیزانشان را بزنند.
واقعیت این است که این تحریمها حاصل سوءاستفاده نظامی جمهوری اسلامی از هواپیماهای مسافربری است. محمدجواد ظریف، وزیر امور سابق خارجه، بهروشنی در فایل مصاحبه لو رفته خود گفت که آمریکا به جمهوری اسلامی هشدار داده بود از ایرانایر و ماهان برای مقاصد نظامی در سوریه استفاده نکند، اما قاسم سلیمانی با حمایت مستقیم خامنهای، این هشدارها را نادیده گرفت و بارها از این خطوط هوایی برای انتقال تجهیزات نظامی استفاده کرد. نتیجه؟ حالا ایرانایر و ماهان تحریم شدهاند و این مردم ایران هستند که باید بهای این سیاستها را بپردازند.
سیاستهای سپاهمحور جمهوری اسلامی که با حمایت خامنهای در منطقه پیاده شد، حالا نتیجهاش را نشان میدهد. گسترش تحریمها، تورم، و سایه جنگ همگی نتیجه نادیده گرفتن هشدارهای داخلی و خارجی است. در نهایت، این مردم ایران هستند که تاوان جاهطلبیهای منطقهای و لجاجتهای سپاه و حکومت را میپردازند. درهای دیپلماسی در حال بسته شدن و جنگ افزارها آماده غرش هستند. جمهوری اسلامی در حال آوردن جنگی به خانه است که لازم و ضروری نبود.

مسعود اسداللهی، مشاور پیشین قاسم سلیمانی و استاد دانشگاه سپاه پاسداران که در صدا و سیما گفته بود جمهوری اسلامی دستگاههای پیجر منفجر شده حزبالله را بدون بررسیهای امنیتی لازم خریداری کرده و به این گروه تحویل داده، به دادگاه نظامی احضار شده است.
اسداللهی سابقه نوشتن کتاب در تمجید از حزبالله لبنان و حضور مستمر در برنامههای صدا و سیما به عنوان کارشناس مسائل منطقه را دارد.
احضار او به دادگاه نظامی به صرف اظهار عقیده نشان میدهد وقتی حتی کارشناسان نزدیک به حکومت و افرادی با این پیشینه، حق بیان آزادانه نظرات خود را در رسانههای رسمی کشور ندارند، طبیعی است که اعتماد عمومی به این رسانهها کاهش پیدا کند.
در چنین شرایطی، مردم ترجیح میدهند اخبار و تحلیلهای خود را از شبکه های اجتماعی و رسانههای غیرحکومتی دریافت کنند.
حالا این پرسش مطرح میشود که چگونه انتظار میرود رسانههای حکومتی نزد مردم اعتبار داشته باشند، در حالی که حتی استادان و کارشناسان وابسته به حاکمیت و نهادهایی مانند سپاه پاسداران نیز به دلیل ابراز نظراتشان تحت فشار قرار میگیرند؟
جمهوری اسلامی همیشه در حسرت داشتن رسانهای قدرتمند و موثر بوده است اما وقتی خبرنگاران و کارشناسان داخلی را به دلیل فعالیت روزمره و حتی بیان نظراتشان به دادگاه میکشاند و مانع خبررسانی دقیق به مردم میشود، نمیتواند به چنین هدفی دست پیدا کند.
از طرف دیگر فیلترینگ و پارازیت و حتی تهدید رسانههای خارج از کشور نیز مانع گرایش مردم به این رسانهها نشده است.
حتی اگر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هم وجود نداشتند، باز هم مردم ایران به دنبال منابع دیگری برای دریافت اخبار و تحلیلها میرفتند و به صدا و سیما و رسانههای حکومتی رجوع نمیکردند.
تجربه نشان داده است مردم به رسانههایی اعتماد میکنند که اخبار را به سرعت و با دقت و با جامعیت بیشتر منتشر کنند.
جمهوری اسلامی با فیلتر کردن شبکههای اجتماعی و اعمال سانسور، تصور میکند میتواند کنترل افکار عمومی را در دست بگیرد اما مردم راههای عبور از این محدودیتها را پیدا میکنند و احضار کارشناسان و خبرنگاران به دادگاه یا تهدید رسانههای خارجی نمیتواند این روند را معکوس کند.
برای جلب اعتماد عمومی، یک رسانه باید چهار عنصر کلیدی داشته باشد: نیروی انسانی ماهر، فنآوری پیشرفته، منابع مالی پایدار و محتوای معتبر و دقیق.
با وجود تعداد زیاد کارکنان و بودجه هنگفت و تکنولوژی تقریبا قابل قبول در صدا و سیما، آنچه این رسانه از آن رنج میبرد، ضعف در ارائه محتوای حرفهای در امر خبر و تحلیل است. در واقع حکومت به جای پذیرش اصول رسانه آزاد و تحمل نظرات کارشناسان مستقل، به سانسور و فشار روی خبرنگاران و تحلیلگران داخلی متوسل میشود.
البته این محدودیتها نه تنها در حوزه رسانه، بلکه در سایر بخشهای حکومتی نیز دیده میشود. به عنوان نمونه، چند سال پیش، دریادار حبیبالله سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش و یکی از باسابقهترین فرماندهان نظامی، در مصاحبهای با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی از ارتش دفاع و از نقش سپاه پاسداران انتقاد کرد.
با وجود این که این مصاحبه در رسانههای رسمی حکومت انجام شده بود، انتشار آن متوقف شد. روندی که نشان میدهد حکومت حتی تحمل اظهارات یکی از فرماندهان ارشد ارتش را هم ندارد.
در نهایت، تا زمانی که حکومت به آزادی رسانه و تحمل دیدگاههای متنوع پایبند نباشد، بحران اعتماد مردم به رسانههای حکومتی و نزدیک به حکومت ادامه خواهد داشت.
تهدید به اجرای حکم زندان نیلوفر حامدی و الهه محمدی به دلیل پوشش خبر کشته شدن مهسا امینی نیز نشاندهنده تداوم همین رویکرد محدود کننده است.
در چنین شرایطی، انتظار بازگشت مرجعیت رسانهای به داخل کشور، بدون تغییر در نگرش به رسانههای آزاد و پذیرش انتقاد، عملی نخواهد بود.
اعتماد مردم به رسانههایی مانند ایراناینترنشنال نیز به دلیل رعایت اصولی مانند دقت، سرعت، جامعیت و سهلالوصول بودن اخبار آنها برای مخاطبان است.
هر رسانهای بیشتر به این اصول پایبند باشد، بیشتر هم مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت.
رسانه محتوای حرفهای میخواهد.
لیلا مروتی، تحلیلگر سیاسی، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت ارسال سامانه ضدموشکی تاد به اسرائیل نشان میدهد آمریکا در مقطع کنونی به دنبال حمایت از اسرائیل است.
او افزود جمهوری اسلامی نیروهای نیابتی خود را بهطور عمومی از دست داده و امکان بازیابی آنها در کوتاهمدت وجود ندارد.
به گفته این تحلیلگر، حکومت ایران در تاری که خود تنیده، گرفتار شده است و نه میتواند به سمت صلح برود و نه میتواند جنگ را مدیریت کند.
علی صدرزاده، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت به نظر میرسد حمله به تاسیسات هستهای و هدف قرار دادن مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی از دستور کار اسرائیل خارج شده است.
او افزود با این حال، ارزیابیها حاکی از آن است که عملیات تلافیجویانه اسرائیل «شدید» خواهد بود و این کشور احتمالا به اهداف نظامی و انرژی در ایران حمله خواهد کرد.
به گفته این تحلیلگر، هماهنگیهای لازم میان آمریکا و اسرائیل در خصوص حمله به جمهوری اسلامی صورت گرفته و تحریمهای جدید واشینگتن علیه تهران و همچنین استقرار سامانه ضدموشکی تاد در اسرائیل در همین راستا انجام شدهاند.
فرزین ندیمی، تحلیلگر امور دفاعی و امنیتی، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت دو حمله اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل نشان داد سیستم پدافند موشکی چندلایه این کشور، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی محدودیتهایی دارد.
او افزود استقرار سامانه ضدموشکی تاد در اسرائیل میتواند بهویژه از نظر کمی، این کشور را در برابر تهدیدات حکومت ایران تقویت کند.
به گفته این تحلیلگر، سامانه تاد انعطافپذیری بیشتری دارد و حتی میتواند خارج از جو با اهداف بالستیک درگیر شود.





