مهدیه گلرو، فعال سیاسی، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت همه آنچه تاکنون درباره هزینههای امپراطوری نیروی قدس سپاه پاسداران و نیروهای نیابتی حکومت ایران اعلام شده، تنها «نوک کوه یخ» است.
به گفته این تحلیلگر، صدا و سیمای جمهوری اسلامی در موسسه مالی القرض الحسن، وابسته به حزبالله، حساب دارد و بخشی از بودجه هنگفت این سازمان به لبنان منتقل میشود.
گلرو افزود این در حالی است که مردم ایران با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و برای دریافت یک وام بانکی با موانع گوناگونی روبهرو هستند.

اطلاعات محرمانهای که اخیرا از سوی منابع آمریکایی منتشر شده، نشان میدهند نیروی هوایی اسرائیل در روزهای اخیر مشغول تمرین حمله به جمهوری اسلامی بوده است.
این اسناد طبقهبندیشده که اکنون به رسانهها درز کردهاند، حاکی از آن است که اسرائیل بمباران اهداف دوردست را با استفاده از هواپیماهای سوخترسان تمرین کرده تا امکان سوختگیری در میانه مسیر را فراهم کند.
در همین راستا، ارتش اسرائیل هفته گذشته عملیات واقعی بمباران اهدافی در فاصله هزار و ۸۰۰ کیلومتری اسرائیل، از جمله در یمن را انجام داده است.
این اقدام میتواند تمرینی برای حمله احتمالی به تاسیسات نظامی جمهوری اسلامی نیز محسوب شود.
تمرینات امداد و نجات، آمادگی برای سناریوهای پیچیده
بر اساس اسناد منتشر شده، نیروی هوایی اسرائیل تمرینهایی برای عملیات نجات و امداد نیز انجام داده است.
این تمرینات نشاندهنده احتمال وقوع سناریویی است که در آن اگر هواپیماهای اسرائیلی در حین حمله به جمهوری اسلامی سرنگون شوند و نیاز به نجات خلبانها وجود داشته باشد، برای آن آماده باشند.
یکی از نگرانیهای کلیدی اسرائیل در چنین حملهای، احتمال سقوط هواپیماهای پیشرفته آمریکایی و اسیر شدن خلبانان است.
تفاوتهای راهبردی جمهوریاسلامی و اسرائیل در حملات نظامی
جمهوری اسلامی در حملات پیشین با نامهای «وعده صادق-۱» و «وعده صادق-۲»، بدون نیاز به استفاده از نیروی انسانی خلبان، با موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد به اسرائیل حمله کرد.
در این حملات، عبور موشکها از آسمان عراق و اردن نگرانی عمدهای برای ایران ایجاد نکرد اما اگر اسرائیل بخواهد از نیروی هوایی خود در حمله به جمهوری اسلامی استفاده کند، با چالشهای متعددی مواجه خواهد شد. کشورهای منطقه اعلام کردهاند اجازه نخواهند داد از حریم هواییشان برای حمله میان دو طرف استفاده شود. بنابراین اسرائیل باید راهحلی برای عبور هواپیماهای رزمی و سوخترسانها از مسیرهای غیرمستقیم پیدا کند.
پیچیدگیهای حمله هوایی و تاخیر در تصمیمگیری
با توجه به این مسائل، پیچیدگی حمله هوایی اسرائیل به جمهوری اسلامی کاملا آشکار است. این موضوع میتواند یکی از دلایل تاخیر در اجرای حمله باشد.
در حال حاضر، جمهوری اسلامی خود را برای مقابله با حمله احتمالی اسرائیل، چه بهصورت هوایی و چه موشکی، آماده کرده و در مقابل، اسرائیل نیز در حال آمادهسازی برای یک جنگ متقابل است.
آزمون فیصلهبخش توان نظامی هر دو طرف
شرایط کنونی میتواند به آزمونی تعیینکننده برای هر دو طرف تبدیل شود. در صورت حمله هوایی اسرائیل، توان دفاع هوایی جمهوری اسلامی که سالها بر روی آن سرمایهگذاری و تبلیغ شده، محک خواهد خورد.
از سوی دیگر، در صورت واکنش موشکی جمهوری اسلامی، توان پدافندی اسرائیل نیز به چالش کشیده میشود.
در حملات پیشین، جمهوری اسلامی با حدود ۲۰۰ موشک به اسرائیل حمله کرد. حال باید دید در صورت حمله سوم، چه سطحی از توان موشکی به کار گرفته خواهد شد و سامانههای پدافندی اسرائیل تا چه اندازه قادر به مقابله خواهند بود.
اسرائیل بهتازگی یک سامانه دفاعی تاد از آمریکا دریافت کرده و درخواست یک سامانه دیگر از همین نوع را نیز مطرح کرده است.
این تقابل میتواند آزمونی فیصله بخش برای آزمودن توانایی نظامی دو طرف باشد.
تمامی این صفآراییها نشاندهنده آمادهسازی هر دو طرف برای درگیری در سطحی گستردهتر است. این درگیریها در شرایطی تشدید میشود که انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا نیز نزدیک است و قرار است در کمتر از ۲۰ روز آینده برگزار شود.
این تنشها میتوانند بر نتایج این انتخابات تاثیر بگذارند و در عین حال، نتیجه انتخابات نیز بهطور مستقیم بر آینده درگیریهای جمهوری اسلامی و اسرائیل اثرگذار خواهد بود.
به نظر میرسد هر دو طرف در حال نزدیک شدن به لحظهای حساس هستند که توان نظامی و پدافندی آنها بهطور عملی مورد آزمایش قرار گیرد.
در چنین وضعیتی، هم نحوه واکنش جمهوری اسلامی به حمله احتمالی و هم عملکرد دفاعی اسرائیل در برابر حملات متقابل، نقشی تعیینکننده در شکلگیری آینده درگیریها خواهد داشت.

در هفتههای اخیر، افزایش تنشها میان جمهوری اسلامی و اسرائیل و احتمال قطعی حمله نظامی اسرائیل، تاثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشته است.
تهدید جمهوری اسلامی به آغاز یک جنگ منطقهای نیز کافی بوده تا بازارهای مالی ایران دچار نوسانات شدید شوند. سقوط بیش از ۲۴ هزار واحدی شاخص بورس تهران در روز شنبه و افزایش ناگهانی قیمت طلا و سکه نشانههایی از این وضعیت بحرانی هستند.
اقتصاد ایران به وضوح بوی جنگ را احساس کرده و واکنش نشان داده است. قیمت سکه از ۵۴ میلیون تومان عبور کرده و تنها طی چند روز، بیش از چهار میلیون تومان افزایش یافته است. هرچه احتمال حمله نظامی اسرائیل بیشتر میشود، افزایش بیشتر قیمت سکه نیز محتملتر میگردد. مردم با نگرانی ناظر افزایش قیمت سکه و دلار هستند که زندگی روزمره آنها را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار داده است.
قیمت دلار نیز در سه هفته اخیر، همزمان با حملات سپاه به اسرائیل، حدود چهار هزار تومان افزایش یافته است. این در حالی است که اگرچه موشکهای سپاه ظاهرا به سمت اسرائیل شلیک شدهاند، تاثیر واقعی آنها مستقیما بر اقتصاد ایران حس شده و هر روز همچون بمبی در بازارهای داخلی منفجر میشود.
اقتصاد ایران گروگان سیاست خارجی ماجراجویانه و سپاهمحور
در این شرایط، دولت پزشکیان نیز قادر به انجام اقدامی موثر نیست؛ چرا که جنگ و تحریمها فراتر از اختیارات دولت قرار دارند. اظهارات عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، مبنی بر لزوم رفع تحریمها برای بهبود اوضاع اقتصادی، در حالی مطرح شده که همه از جمله خود همتی، به عدم امکان تحقق این خواسته در شرایط فعلی واقف هستند.
اقتصاد ایران عملا گروگان سیاست خارجی شده است؛ سیاستی که روزبهروز به سمت تنش و درگیری بیشتر با آمریکا و اسرائیل پیش میرود. نهتنها امیدی به رفع تحریمها نیست، بلکه تحریمهای جدید، از جمله علیه شرکت هواپیمایی ایرانایر، شرایط را وخیمتر کرده و پروازهای ایران به اروپا بهطور کامل متوقف شدهاند. در چنین فضایی، سرمایهگذاران خارجی نیز از ترس وقوع جنگ، از سرمایهگذاری در ایران اجتناب میکنند.
نارضایتی اجتماعی و خشم عمومی
در میان این بحران اقتصادی، اعتراضات اقشار مختلف جامعه مانند بازنشستگان و پرستاران نیز افزایش یافته و مردم بهطور مداوم از شرایط نابسامان اقتصادی و خالی شدن سفرههای خود شکایت میکنند. نکته مهم در این اعتراضات، خشم عمومی نسبت به بیتوجهی حکومت به مشکلات داخلی و تمرکز آن بر تامین منافع گروههایی همچون حزبالله لبنان و حماس است. مردم احساس میکنند که در میان بحرانها و فشارهای اقتصادی، حکومت آنها را رها کرده و تمام توجه خود را معطوف کمک به لبنانیها و فلسطینیها کرده است. این احساس، شکاف میان مردم و حکومت را عمیقتر کرده و در پیامهای اعتراضی مردم نیز به وضوح میتوان خشم و نارضایتی را مشاهده کرد.
تلاش ناکام برای کشتن نتانیاهو و تاثیر آن بر تشدید بحران
از طرف دیگر تلاش سپاه پاسداران و گروههای نیابتی آن برای ترور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نیز ناکام مانده است. حمله یک پهپاد به خانه نتانیاهو در قیصریه، واقع در بین حیفا و تلآویو، به نتیجهای نرسید؛ زیرا او و همسرش در هنگام حمله در خانه نبودند. این ناکامی، موجب افزایش خشم اسرائیل شده و تهدیدهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی مطرح شده است.
این حادثه این سوال را مطرح میکند: چرا اسرائیل و آمریکا توانستهاند بسیاری از فرماندهان سپاه و گروههای نیابتی را ترور کنند، اما جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش نتوانستهاند حتی یک فرمانده ارشد اسرائیلی را هدف قرار دهند؟
برتری اطلاعاتی؛ تکنولوژیک و عملیاتی اسرائیل
پاسخ به این سوال در برتری اطلاعاتی، تکنولوژیکی و عملیاتی اسرائیل و آمریکا نهفته است. در چهار سال اخیر، بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه و نیروهای نیابتی، از جمله قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در سال ۲۰۲۰، محمدرضا زاهدی و عباس نیلفروشان، توسط اسرائیل و آمریکا ترور شدهاند. همچنین، اسرائیل با انجام حملاتی دقیق، رهبران حماس و حزبالله را یکی پس از دیگری حذف کرده است؛ از هنیه و نصرالله گرفته تا فرماندهان شاخههای نظامی این گروهها.
در مقابل، جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش در تمام طرحهای ترور مقامات اسرائیلی شکست خوردهاند. حتی تلاشهای آنها برای کشتن نتانیاهو، نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین و موشه یعلون، فرمانده سابق ارتش اسرائیل لو رفته یا ناکام مانده است. این شکستها نشاندهنده ضعف اطلاعاتی، فنی و عملیاتی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن در مقایسه با اسرائیل است.
برتری اسرائیل در ترورهای هدفمند نهتنها به اطلاعات دقیق، بلکه به فناوری پیشرفته نیز متکی است. اسرائیل از فناوریهایی مانند تیربارهای اتوماتیک و موشکهای هدایتشونده دقیق استفاده میکند، در حالی که جمهوری اسلامی از چنین توانمندیهایی بیبهره است. عملیاتهای موفق اسرائیل نشان میدهند که این کشور نهتنها اطلاعات دقیق دارد، بلکه توانسته است برتری اطلاعاتی خود را به عملیاتهای موثر و دقیق تبدیل کند.
در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش با وجود تبلیغات گسترده درباره تواناییهای نظامی خود، در عمل چیزی برای ارائه ندارند. اسرائیل بارها فرماندهان سپاه و گروههای نیابتی را در سوریه، لبنان، غزه و حتی داخل ایران هدف قرار داده است. این واقعیت، برتری اسرائیل را در حوزههای اطلاعاتی و عملیاتی نشان میدهد.
در مجموع؛ با ادامه تنشهای سیاسی و نظامی، اقتصاد ایران بیش از پیش تحت فشار قرار گرفته و هیچ چشمانداز روشنی برای بهبود اوضاع وجود ندارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی، که به جای تمرکز بر منافع ملی به حمایت از گروههای نیابتی در منطقه معطوف شده، اقتصاد و زندگی مردم را گروگان گرفته است. در این شرایط، ادامه مسیر فعلی در سیاست خارجی نهتنها به بهبود اوضاع کمکی نخواهد کرد، بلکه بر عمق بحران اقتصادی و اجتماعی خواهد افزود.

هم کشته شدن یحیی سنوار، رهبر حماس، و هم نحوه واکنش جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش به آن تا همین جا دو نکته را روشنتر و برجستهتر کرده است: ضعف و از دست رفتن اعتماد بهنفس در نظام حاکم بر ایران و بیاعتمادی گروههای نیابتی به جمهوری اسلامی در حین تحمل ضربات جبرانناپذیر.
نگاهی به سکوت طولانی علی خامنهای، و سپس واکنشهای انگشتشمار مقاماتی چون حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، و مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، به کشته یحیی سنوار و بازتاب این رویداد تعیینکننده در جنگ غزه نشان میدهد که چگونه در فاصله کمتر از سه ماه، رهبران جمهوری اسلامی عادت قدیمی رجزخوانی و حریفطلبی را به ناگهان کنار گذاشتهاند و در پی خرید زمان و فرصتی برای بازسازی خود و نیروهای نیابتی ناگهان پرچمدار صلح در منطقهای شدهاند که نزدیک به نیم قرن، پیوسته بر آتش جنگ و خونریزی و ترور در آن دمیدهاند.
هم ترس و هم خدعه
تهدیدها و دشنامهای دیروز و سکوت امروز علی خامنهای و مقایسه اظهارات و پیامهای کسانی مثل حسین سلامی و مسعود پزشکیان، با سخنان و پیامهای آنها پیش و پس از کشته شدن اسماعیل هنیه و سپس حسن نصرالله با واکنش آنان به کشته شدن هاشم صفیالدین و اکنون یحیی سنوار به خوبی نشان میدهد که در آستانه حمله قریبالوقوع اسرائیل، چگونه رهبران جمهوری اسلامی در شگردی دیرهنگام و بیتاثیر، که احتمالا خود آن را «خدعه و تقیه» خواهند نامید، تا کجا حرفها و مواضعشان در ماههای اخیر را به فراموشی سپردهاند.
پزشکیان روز دهم مرداد، یک روز پس از تحلیف و کشته شدن هنیه در تهران، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شهادت هنر مردان خدا است. پیوند دو ملت سربلند ایران و فلسطین مستحکمتر از قبل خواهد شد و مسیر مقاومت و دفاع از مظلوم پر قدرتتر از همیشه دنبال میشود. جمهوری اسلامی ایران از تمامیت ارضی و عزت و حیثیت و افتخار و شرف خود دفاع، و اشغالگران تروریست را از اقدام بزدلانه خود پشیمان خواهد کرد.»
اما در پیام جدید او که روز جمعه ۲۷ مهر، یک روز پس از کشته شدن یحیی سنوار، منتشر شد دیگر خبری از «پشیمان کردن» و «دفاع جمهوری اسلامی از عزت و حیثیت و افتخار و شرف خود» به چشم نمیخورد.
اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، که این روزها وضعیت و سرنوشتی مبهم دارد، پس از کشته شدن هنیه و رسیدن سنوار به رهبری حماس، در پیامی به او نوشت:«: «همانطور که رهبر انقلاب فرمودند وظیفه خود می دانیم که انتقام خون ایشان را برای این حادثه تلخ در جمهوری اسلامی بگیریم تردیدی نیست که خون این شهید بزرگوار بر مجازات سخت رژیم صهیونیستی به دست جمهوری اسلامی تاثیر خواهد گذاشت.»
اما اکنون که سنوار نیز کشته شده است، هیچ واکنش و پیامی از او دیده و منتشر نشده است. این تغییر لحن آشکار بدون استثنا در مورد تمامی فرماندهان سپاه و مقامات حکومتی جمهوری اسلامی و در راس همه آنان علی خامنهای صدق میکند.
اگر چه بسیار بعید است که فراموشی «مجازات سخت» و «وعدههای صادق» و اکتفا به تسلیت و سپردن گرفتن انتقام سنوار به حماس، تاثیری بر اراده اسرائیل برای حمله به جمهوری اسلامی داشته باشد، اما در نقطه مقابل، کمتر میتوان تردید کرد که خزیدن به جایگاه امروز، از چشم هواداران اندک جمهوری اسلامی و مردمی که مصمم به عبور از این نظام هستند پنهان بماند، همانطور که از چشم نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و اسرائیل، غرب و همسایگان عرب ایران نیز پنهان نخواهد ماند.
رهبران جمهوری اسلامی، که شدت ضربات اسرائیل را بهطور عمیق درک کردهاند، چنان اعتماد بهنفس خود را پس از شکستهای حقارتبار اخیر از دست دادهاند که دیگر رمق و توان و حوصله رجزخوانی برای انتقامگیری ندارند. در سوی دیگر، نیروهای نیابتی از جمله حماس و حزبالله نیز ضربهخورده و متزلزل، بیش از هر کس به جمهوری اسلامی و توان و اراده فرقه حاکم بر ایران برای کمک به خود بیاعتماد شدهاند.
تمام رهبران کشورهایی که درگیر بحران خاورمیانه هستند درباره کشته شدن یحیی سینوار حرف زدهاند، الا و مگر علی خامنهای.
بیاعتمادی نیابتیها به جمهوری اسلامی
مرگ سنوار، حسن نصرالله و اسماعیل هنیه اما نقطه عطفی در مناسبات گروههای نیابتی با جمهوری اسلامی خواهد بود و به احتمال فراوان تا دورهای قابل پیشبینی، دستهای درازشده جمهوری اسلامی را از منطقه کوتاه خواهد کرد.
با مرگ سنوار جدایی و دوری حماس از جمهوری اسلامی محتملترین گزینه است. پس از کشته شدن اسماعیل هنیه، آن هم در تهران، جمهوری اسلامی توانست کسانی مثل خالد مشعل را کنار بزند و یحیی سنوار را که طراح اصلی نزدیکی حماس به جمهوری اسلامی و نشستن پای سفره انقلاب و شریک شدن در چپاول ثروت ملی ایرانیان بود، با وعده حمایت تمامعیار از او و گروهش در میانه جنگ، جانشین هنیه کند. با آنچه که بر سر حماس و از آن مهمتر بر سر حزبالله آمد و گروههای نیابتی عاشق چمدانهای پول، بیعملی و تحقیر جمهوری اسلامی را دیدند، احتمالا کشورهای دیگری مثل ترکیه و قطر، و تا حدی مصر و عربستان سعودی میکوشند، با دور کردن حماس از جمهوری اسلامی، از نفوذ منطقهای سپاه بکاهند.
تنها یک روز پس از کشته شدن سنوار، محمد درویش رییس شورای حماس و اعضای سیاسی این جنبش در ترکیه با هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه، که سالها ریاست دستگاه امنیتی این کشور را برعهده داشت، دیدار و گفتگو کردند. اعضای این شورا باید بهزودی جانشین سنوار را انتخاب کنند.
در میان افرادی که میتوانستند جانشین هنیه و اکنون سنوار شوند، کسانی مثل خالد مشعل که سابقه دوری از تهران و نزدیکی به ترکیه و قطر را در کارنامه دارد، از بخت بیشتری نسبت به افرادی برخوردارند که ممکن است هنوز موافق دوری از جهان عرب و نزدیکی به جمهوری اسلامی باشند.
گروههای نیابتی مثل حماس و حزبالله در سه ماه گذشته و در بدترین شرایط تاریخ خود دیدند که رهبران جمهوری اسلامی برخلاف تمامی وعدههایشان، آنها را تنها گذاشتهاند. کشته شدن هنیه در تهران و انتشار اخباری مبنی بر اینکه اطلاعات نفوذیهای اسرائیل در سپاه و دستگاه رهبری جمهوری اسلامی زمینهساز کشتن حسن نصرالله شده، زمینههای بیاعتمادی در این گروهها به جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگر افزایش داده است.
گروهی مثل حماس که به کمک و پول نیاز دارد، به احتمال فراوان به ترکیه و قطر نزدیک خواهد شد و خواهد کوشید مناسباتش با اردن، مصر و عربستان سعودی را نیز ترمیم کند.
در مورد حزبالله شیعه اما وضعیت تا اندازهای متفاوت است. آنچه که از این گروه و کادر فرماندهی آن باقی مانده دو راه بیشتر در پیش رو ندارد. یا باید کنترل تمامعیار سپاه را بر خود بپذیرد و چنان آشکار جامه مزدوری حکومتی دیگر را بر تن کند که ناگزیر قید فعالیت در لباس سیاسی و حضور در پارلمان و دولت لبنان را بزند، یا بکوشد با فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی، خود را به عنوان نیرویی یکسره لبنانی معرفی کند و بازی در چارچوب قواعد این کشور را بپذیرد و رویای داشتن دولتی در کنار دولت لبنان و ارتشی در کنار ارتش این کشور را دستکم فعلا فراموش کند.
واکنش بیسابقه نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان و اعتراض مقامات و چهرههای سیاسی این کشور به جمهوری اسلامی، نشان میدهد که تا همین جا هم چه اندازه از نفوذ حزبالله و حامیاش در لبنان کاسته شده و رهبران این کشور میکوشند لبنانی را که همچون ایران به گروگان گرفته شده، اندک اندک آزاد سازند.
چنین فرآیندی البته زمانی تحقق خواهد یافت که به جمهوری اسلامی فرصت بازسازی خود و نیروهایش داده نشود. رهبران جمهوری اسلامی که امروز، ناگهان خواهان حل و فصل مساله فلسطین و بحران خاورمیانه از طریق مسالمتآمیز و دیپلماتیک شدهاند، اگر فرصت بیابند و با خدعه و تقیه از این مهلکه بگریزند، بار دیگر روش همیشگی خود را در پیش خواهند گرفت، همان طور که در سال ۲۰۰۳ و جنگ اسرائیل و حزبالله چنین کردند.
علی شیرازی، تحلیلگر در ایراناینترنشنال گفت که در پیام خامنهای برای کشته شدن سنوار، سخنی از «انتقام سخت» گفته نمیشود.
او افزود که به نظر میرسد با توجه به آن چه که در ماههای اخیر رخ داده، خامنهای سعی کرده است لحن این پیام نرمتر باشد.
شهرام خلدی، پژوهشگرتاریخ خاورمیانه و روابط بینالملل: به نظر میرسد بیت رهبری و دولت جمهوریاسلامی به دنبال راه فرار از ضربه قاطعی هستند که ممکن است به زودی از سوی اسرائیل دریافت کنند.
جمهوریاسلامی برای پوتین مهمات و موشکهایی تولید میکند که خیلی بهتر از کرهشمالی عمل میکنند. روسیه نگران است که اسرائیل توان نظامی جمهوریاسلامی را هدف قرار دهد و این در توان نظامی روسیه تاثیرگذار باشد.
خلدی گفت: «روزنامه کیهان به عنوان بلندگوی بخشی از سپاه پاسداران، بیانکننده این طرز فکر است که اگر قرار است توافقی میان اسرائیل و جمهوریاسلامی پیش بیاید و روسیه میانجیگری کند، باید موجودیت حزبالله نابود نشود.»
او تاکید کرد: «در نهایت حزبالله وجهالمصالحه بین روسیه و اسرائیل خواهد شد.»
ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه اعلام کرده که برای کمک به کاهش تنشها میان جمهوریاسلامی و اسرائیل آماده است.
از سوی دیگر روزنامه کیهان وابسته به علی خامنهای نوشته مذاکره بعد از کشته شدن سنوار، رنگ و بوی تسلیم دارد.





