کامران متین، استاد روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس، در مصاحبه با ایراناینترنشنال، واکنش مقامهای جمهوری اسلامی به پیروزی ترامپ را «فرار رو به جلو» خواند و گفت آنها وانمود میکنند ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید اهمیتی ندارد و تاثیری بر سیاستهای تهران نخواهد گذاشت.
متین افزود با وجود این اظهارات، رهبران جمهوری اسلامی از نتیجه انتخابات آمریکا «بسیار هراسناک» هستند.
به گفته این تحلیلگر، در پی پیروزی ترامپ، در میان مقامهای ارشد حکومت ایران «نوعی تشویق یا عدم هماهنگی»، بهویژه در رابطه با حمله به اسرائیل دیده میشود.
متین اضافه کرد این احتمال میرود که ترامپ مجددا سیاست فشار حداکثری را در برابر جمهوری اسلامی در دستور کار قرار دهد.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در مصاحبه با ایراناینترنشنال با استناد به آمارهای اقتصادی در ایران، از جمله نرخ ارز، تورم، خط فقیر و بیکاری گفت: «درآمد نفتی که در نتیجه سیاست مماشاتجویانه دولت بایدن به جمهوری اسلامی رسید، اساسا به جامعه ایران تزریق نشده است.»
برزگر افزود عموم ایرانیان بر این باورند که «دشمن اصلی مردم و سرزمین ایران، جمهوری اسلامی است».
او با اشاره به استقبال نسبی جامعه ایران از ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید تاکید کرد «هر کسی که با جمهوری اسلامی مقابله میکند، محبوب میشود».
به گفته این تحلیلگر، مردم ایران امید ندارند که ترامپ جمهوری اسلامی را سرنگون کند اما بر این عقیده هستند که سیاستمدارانی مانند ترامپ و نتانیاهو در صورت فشار بر جمهوری اسلامی و تضعیف دستگاه سرکوب آن، امکانات بیشتری برای مردم در مسیر سرنگونی حکومت فراهم میکنند.

گزارشهای منتشر شده حکایت از آن دارد که برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در دور اول ریاست جمهوری ترامپ، رهبری تیم انتقالی ترامپ را در وزارت امور خارجه آمریکا برعهده گرفته است.
برایان هوک از معماران اصلی سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی بود و رویکردی سرسختانه و قاطع در قبال حکومت ایران داشت.
اگر انتصاب هوک درست باشد، نباید تردید کرد که مساله جمهوری اسلامی یکی از محورهای اصلی و مجادله برانگیز در فرآیند انتقال قدرت از دموکراتها به جمهوریخواهان خواهد بود و نفس رهبری برایان هوک به آن ابعادی شخصی هم میبخشد.
دولت آمریکا اعلام کرده که جمهوری اسلامی در پی کشتن برایان هوک است و به همین دلیل، هزینه سنگینی را برای محافظت از او میپردازد.
برایان هوک، روز پنجشنبه ۱۷ آبان، بهصراحت هرچه تمام، تایید کرد که دولت جدید ترامپ همان سیاست قبلی، یعنی فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را ادامه خواهد داد. نیازی به گفتن نیست که با توجه به وضعیت منطقه پس از حمله حماس به اسرائیل، محتملترین رویکرد پیگیری قاطعانهتر و سریعتر این سیاست خواهد بود.
او گفت: «ترامپ هیچ علاقه ای به تغییر حکومت در ایران ندارد. آینده ایران باید به دست مردم ایران تعیین شود… ترامپ در ریاض گفت که حکومت ایران را از نظر دیپلماتیک منزوی و از نظر اقتصادی تضعیف خواهد کرد.»
جو بایدن اما سیاستی متفاوت با ترامپ در پیش گرفت. وارد مذاکره با جمهوری اسلامی شد و کوشید برجام را احیا کند اگرچه موفق نشد. بهرغم تداوم تحریمها در اجرای آنها سختگیری نکرد و صادرات نفت ایران در چهار سال ریاست جمهوری او افزایش یافت و تهران از جمله به همین دلیل توانست منابع مالی نیروهای نیابتی خود را تامین کند.
در دوران بایدن، رابرت مالی با خصوصیات و رویکردی کاملا متفاوت، بهعنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران مسئولیتی را برعهده گرفت که در دوران ترامپ برایان هوک برعهده داشت.
اما مساله فقط به داشتن دو سیاست و رویکرد متفاوت محدود نماند. در مقابل، رابرت مالی طبق بعضی گزارش ها به ظن عدم رعایت اصول ایمنی در نگهداری اسناد طبقه بندی شده به مرخصی اجباری بدون حقوق فرستاده شد. دولت بایدن تا کنون در برابر فشار جمهوریخواهان برای افشای جزییات پرونده رابرت مالی و رابطه او و حلقه ایرانیان پیرامونش با جمهوری اسلامی مقاومت کرده است.
دولت بایدن از جانب نمایندگان جمهوری خواه کنگره متهم به پنهان کاری درباره پرونده مالی و دلالی اخراج اوست و تغییر دولت، احتمالا روند اطلاع رسانی درباره این پرونده را سریعتر و شفافتر خواهد کرد.
فراتر از آن، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن، معماران اصلی سیاستی بودهاند که منتقدان آن را مماشات با جمهوری اسلامی میدانند. به همین دلیل است که با رفتن و یا اخراج رابرت مالی از وزارت امور خارجه نیز، این رویکرد تغییر معناداری نکرد.
همین رویکرد، در چهار سال گذشته یکی از اصلیترین صحنههای رویارویی جمهوریخواهان با دولت بایدن بود. این تقابل بهویژه پس از آغاز جنگ غزه و تظاهرات طرفداران فلسطین در آمریکا، پررنگتر از هر زمان دیگر شد.
پرونده رابرت مالی، تنها پرونده مورد اختلاف جمهوریخواهان با دموکراتها نیست، اما به شکلی نمادین میتواند این تقابل گسترده را در دو فرد حقیقی، برایان هوک و رابرت مالی، با سیاستها و سرنوشتهای کاملا متضاد، فشرده سازد و بازگوید.
همین یک پرونده و انبوهی از دشمنیهای قبلی جمهوری اسلامی، از تلاش برای ترور شخص دونالد ترامپ گرفته تا هک کارزار او و تلاش برای تاثیرگذاری در انتخابات علیه ترامپ تا خصومتهای قدیمیتر و عمیقتر مثل جنگ با اسرائیل و حمله به نیروهای آمریکایی و بیثباتسازی منطقه و همکاری با روسیه کافی است که روشن کند مساله جمهوری اسلامی برای دولت جدید آمریکا، مانند دولتهای قبلی، مسالهای فراتر و پیچیدهتر از عملکرد و موضعگیریهای کنونی و یا آتی جمهوری اسلامی در چند ماه آینده است.
جمهوری اسلامی که نیروهای نیابتیاش ضرباتی بیسابقه خوردهاند و قدرت بازدارندگی خود را تضعیف شده میبیند، ممکن است تا زمان تحلیف دونالد ترامپ یا حتی پس از آن خویشتنداری کند و با کاستن از اقدامات تهاجمی، در پی خریدن زمان و بازسازی خود نیروهای نیابتیاش بپردازد.
اما مشکل جمهوری اسلامی، به اندازه کافی برای ترامپ عمده هست که سیاست سختگیرانه خود علیه حکومت ایران را از سر بگیرد، بهویژه که اصرار و فشار اسرائیل و گروههای حامی اسرائیل نیز او را به چنین کاری تشویق خواهد کرد.
کشورهای عربی و خاورمیانه پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، به پیروزی او واکنش نشان داده و عمدتا از آن استقبال کردند.
شهیر شهیدثالث، تحلیلگر مسائل ایران و روابط بینالملل، میگوید شاید هدف اصلی ترامپ در سیاست خارجی حتی پیش از مساله اوکراین، دنبال کردن پیمان ابراهیم و برقراری ثبات در منطقه باشد، اما تا زمانی جنگ در منطقه در جریان باشد، این هدف محقق نخواهد شد و او تلاش میکند به جنگ غزه پایان دهد.

دونالد ترامپ، فردی که قاسم سلیمانی، فرمانده محبوب علی خامنهای را کشت؛ صادرات نفت ایران را به نزدیک صفر رساند؛ سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد؛ و در نگاه علی خامنهای بهعنوان «کابوس» دیده میشود، به کاخ سفید بازگشته است.
این بازگشت میتواند سرآغاز دورانی سختتر و حتی غیرقابلتصور برای جمهوری اسلامی باشد که نمیتوان آن را با الگوهای تحلیلی گذشته پیشبینی کرد.
بازگشت ترامپ به قدرت، به دلایل مختلفی باعث تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی خواهد شد. برخی تحلیلگران میگویند ترامپ به دنبال جنگ نیست و قصد سرنگونی نظام ایران را ندارد؛ اما حتی اگر این ادعاها را درست فرض کنیم، از همین امروز جمهوری اسلامی به دلایل متعدد و مشخص و واضح وارد یکی از سختترین دوران خود شده است.
یکی از اصلیترین دلایلی که نشان میدهد جمهوری اسلامی با بازگشت ترامپ ضعیفتر خواهد شد، تفاوت رویکرد ترامپ و بایدن نسبت به تحریمهای نفتی است. ترامپ برخلاف بایدن که چشمانش را بر تحریمها بسته بود، این تحریمها را بهطور جدی اجرا میکند و جلوی درآمدهای نفتی جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.
این موضوع، در شرایط بد اقتصادی و کسری بودجه شدید ایران، بهطور قطع موجب کاهش قابلتوجه درآمدهای نفتی جمهوری اسلامی خواهد شد. این درآمدها که عملاً صرف نیازهای مردم ایران نمیشد، به گروههای نیابتی مانند حزبالله و حماس اختصاص یافته یا برای جلب وفاداری برخی سرکوبگران داخلی به کار میرفت. با کاهش این درآمدها، هم جمهوری اسلامی و هم گروههای نیابتی وابسته به آن ضعیفتر خواهند شد.
یکی از مهمترین دلایلی که احتمال توافق بین ترامپ و جمهوری اسلامی را کمرنگ میکند، قتل قاسم سلیمانی است. ترامپ در نگاه جمهوری اسلامی، قاتل سلیمانی و دشمن اصلی سپاه پاسداران است. خامنهای به دلیل تنفر شخصی از ترامپ و همچنین عدم پذیرش مذاکرات با فردی که محبوبترین فرماندهاش را کشته، بهسختی میتواند با او مذاکره کند.
همچنین، در چهار سال گذشته، جمهوری اسلامی بارها تلاش کرده تا ترامپ، جان بولتون (مشاور امنیت ملی)، مایک پومپئو (وزیر خارجه سابق)، و برایان هوک (نماینده ویژه در امور ایران) را ترور کند. این تلاشها که ناموفق بود، تاثیرات شخصی بر نگاه ترامپ نسبت به خامنهای و جمهوری اسلامی خواهد داشت.
ترامپ ارتباط نزدیکی نیز با نتانیاهو دارد و در شرایطی که تنشها میان جمهوری اسلامی و اسرائیل بالا گرفته است، بازگشت ترامپ میتواند حمایت صریحتری از اسرائیل را به همراه داشته باشد.
ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری خود نیز اقدامات زیادی به نفع اسرائیل انجام داد؛ از انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم تا به رسمیت شناختن الحاق بلندیهای جولان و تشویق کشورهایی چون امارات و بحرین به عادیسازی روابط با اسرائیل.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی با این عادیسازی روابط بهشدت مخالف است و آن را تهدیدی برای خود میداند. اکنون با بازگشت ترامپ، این روند ادامه خواهد یافت.
حماس و حزبالله نیز بهواسطه حملات مکرر اسرائیل ضعیفتر از گذشته شدهاند و با حمایت بیشتر ترامپ از اسرائیل ، ضعیفتر نیز خواهند شد.
جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ که پیشبینی میشود در دولت جدید او نقش کلیدی داشته باشد، اخیراً به صراحت از حمایت کامل از اسرائیل در مقابل جمهوری اسلامی سخن گفته است. کوشنر معتقد است که اسرائیل باید از فرصت موجود برای مقابله با حزبالله و گروههای نیابتی جمهوری اسلامی استفاده کند و این گروهها را کاملاً تضعیف نماید.
ترامپ در دوران ریاستجمهوری قبلی خود سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد و از تهدیدات خود علیه این نیرو استفاده کرد. در حالی که بایدن سیاست نرمتری را پیش گرفته بود، بازگشت ترامپ به معنای رویکردی بسیار متفاوت و سختگیرانهتر است.
از سوی دیگر؛ با وجود تبلیغات جمهوری اسلامی که تحریمهای ترامپ را به ضرر مردم میداند، بخش قابل توجهی از مردم ایران از بازگشت ترامپ خوشحال هستند.
به نظر میرسد فشارها و سیاستهای سرکوبگرایانه جمهوری اسلامی به حدی است که مردم ترجیح میدهند هر کسی که بتواند این حکومت را تضعیف کند، در قدرت باشد. این نشان میدهد که خشم عمومی نسبت به جمهوری اسلامی چنان بالاست که مردم حاضرند برای پایان این نظام، سختیها را نیز تحمل کنند.
شایان سمیعی، کارشناس امنیت ملی به ایران اینترنشنال گفت: «نتانیاهو در ماههای گذشته نشان داد که هیچکس از جمله رئیسجمهور آمریکا نمیتواند مانع اقدامات او شود و اکنون در دوره انتقالی قدرت از بایدن به ترامپ، فرصت مناسبتری برای او فراهم میآید که بتواند به سیاستهای خود ادامه دهد.»
سمیعی گفت: «تا زمان ورود ترامپ به کاخ سفید، دولت بایدن درگیر مسائل خودش خواهد بود و کشورهای اروپایی هم به این فکر خواهند کرد که چگونه باید در چهارسال آینده با آمریکا و ترامپ همکاری کنند و در این مدت دست نتانیاهو بازتر از گذشته خواهد بود.»
او افزود: «برخلاف ادعاهای مقامات و رسانههای جمهوری اسلامی که تفاوتی میان بایدن و ترامپ نخواهد بود، موضعگیریهای خامنهای در چهار سال گذشته و بعد از پیروزی بایدن، نشان میدهد که این ادعا درست نیست.»
سمیعی گفت: «البته سیاستهای ترامپ در دور اول ریاست جمهوری در رابطه با ایران، خیلی متفاوت از دموکراتها نبود و حتی بعد از آبان ۹۸ موضعی سخت علیه حکومت ایران نگرفت و تنها خط قرمز او دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای است و در دور دوم .هم به این سیاست در قبال ایران ادامه خواهد داد.»






