نامه مجلس به پزشکیان: با تغییر تدریجی قیمت بنزین موافقیم اما نه با شوک قیمتی
شماری از نمایندگان مجلس در نامهای به پزشکیان با اشاره به تصویب افزایش قیمت کارت سوخت جایگاههای سوخت برای سهمیه آزاد بنزین نوشتند: «ما با تثبیت قیمتها طی چند سال موافق نیستیم و تغییر تدریجی قیمت را قبول داریم.»
آنها خواستار جایگزینی سیاستهای «غیرقیمتی» با «شوک قیمتی» شدند.
آنها با اشاره به تصویب افزایش قیمت کارت سوخت جایگاههای سوخت برای سهمیه آزاد بنزین افزودند: «نتیجه این اقدامات افزایش قیمت موثر بنزین برای عموم مردم خواهد بود.»
آنها خواستار جایگزینی سیاستهای «غیرقیمتی» با «شوک قیمتی» شدند و نوشتند چارهای جز اجرای سیاست اختصاص سهمیه بر اساس کد ملی وجود ندارد.
پژوهشی تازه بر اساس سفرنامههای اروپایی نشان میدهد در عصر قاجار، هزاران کودک در کارگاههای تاریک و خانههای اعیان به کار گرفته میشدند؛ کودکانی با دستمزد ناچیز و بدون آموزش و سرگرمی که بار اقتصاد فرسوده و طبقاتی آن دوره را بر دوش میکشیدند.
این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ایرانی» دانشگاه باهنر کرمان منتشر شد، تصویری روشن از وضعیت فراموششده کودکان کار در دوره قاجار ارائه میکند؛ گروهی که در روایتهای رسمی تاریخ ایران تقریبا نادیده گرفته شدهاند.
فائزه شجاعینیا، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه الزهرا و فرهاد دشتکینیا، دانشیار تاریخ دانشگاه باهنر، این مطالعه را با هدف بازخوانی جایگاه اجتماعی و اقتصادی کودکان کار در ساختار طبقاتی عصر قاجار و بررسی نقش آنان در چرخه تولید و خدمات انجام دادند.
کودکان در دو دنیای نابرابر
بر اساس یافتههای این تحقیق، کودکان در آن دوره در دو عرصه اصلی صنایع دستی و مشاغل خدماتی به کار گرفته میشدند. در هر دو عرصه، فقر، حقوق ناچیز و کار طاقت فرسا چهره مشترک زندگی آنان بود.
خانوادههای فرودست زیر فشار قحطیهای پیاپی و بحرانهای اقتصادی ناچار بودند کودکان خود را راهی بازار کار کنند.
سفرنامهنویسانی که از ایران قاجار دیدن کردند، بارها به حضور پررنگ کودکان در فعالیتهای اقتصاد آن مقطع زمانی پرداختهاند؛ موضوعی که در منابع فارسی آن دوره کمتر بازتاب یافته است.
همدان، حدود سال ۱۳۰۰ خورشیدی
کودکان زیر سقف کارگاههای تاریک
بخش مهمی از یافتهها به کارگاههای قالیبافی، شالبافی و صنایع نساجی اختصاص دارد.
در کارگاههای قالیبافی مناطقی چون اراک، کرمان و خراسان، کودکان ۵ تا ۷ ساله در کنار بزرگسالان روی دارهای بلند مینشستند، ساعتهای طولانی کار میکردند و در فضایی پر از گرد و غبار و هوای بسته، روزانه تنها چند قران دستمزد میگرفتند.
در صنعت شالبافی کرمان که محصول آن به اروپا راه یافت، نیروی کار اصلی کودکان بودند.
آنان از سپیده صبح تا پس از غروب در اتاقهای نمور و بدون نور کافی کار میکردند و بهدلیل سوء تغذیه و بیماریهای تنفسی، بسیاری پیش از رسیدن به بزرگسالی از پا میافتادند.
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در کارگاههای ابریشم و بافت پشم خبر میدهند. انگشتان ظریف و سرعت عمل آنان بهانهای بود تا کارفرمایان کودکان فقیر را «کارگر مناسب» بدانند؛ تعبیری که خشونت نهادی در مناسبات کار آن دوره را آشکار میکند.
کودکانی در خدمت شکوه اشراف
سفرنامهها همچنین از حضور گسترده کودکان در خانههای شاه و شاهزادگان خبر میدهند. در آن زمان، هرچه تعداد «غلامان و ندیمههای خردسال» در خانهای بیشتر بود، نشانه منزلت بالاتر صاحبخانه محسوب میشد.
این کودکان کارهایی چون پذیرایی، نگهبانی، خدمترسانی و همراهی زنان خانه را انجام میدادند و در مقابل، تنها خوراک و سرپناه میگرفتند.
بسیاری از آنان از خانوادههای فقیر به امید زندگی بهتر به خانههای اعیان سپرده میشدند، اما در عمل از هرگونه اختیار و آینده محروم میماندند.
حتی زمانی که ارباب هزینه لباس یا ازدواجشان را پرداخت میکرد، رابطه قدرت دستخوش تغییر نمیشد و «کودکخدمتکار» همچنان در جایگاه پایین باقی میماند.
کودکی حذفشده از متن تاریخ
مرور دهها سفرنامه فرنگیان خلأ جدی تاریخنگاری کودکی در ایران آن زمان را برجسته میکند.
کودکان کار در عصر قاجار در شرایط سخت، با دستمزد ناچیز، بدون حمایت حقوقی، و با خطر بیماری و مرگ زودرس زندگی میکردند و از آموزش رسمی، تفریح و تجربه معمول کودکی بیبهره بودند.
پژوهشگران تاکید میکنند که با آغاز دوره پهلوی اول و شکلگیری نهادهای آموزشی و قوانین جدید، معنای کودکی بهتدریج دگرگون شد. هرچند این تغییرات در عمل فراگیر نشد، اما نشان داد دولت مدرن در حال بازتعریف جایگاه کودک در جامعه است.
بر اساس این پژوهش، بازخوانی سفرنامههای فرنگیان یادآور مسیری است که جامعه ایرانی در فهم حقوق کودکان و ارزش دوران کودکی طی کرده است.
بازگشت به این روایتهای تاریخی میتواند زمینهای برای درک عمیقتر از چگونگی شکلگیری مفهوم «کودکی» در ایران معاصر فراهم کند.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران درباره بحران آب گفت: «در حال حاضر، قطعی آب یا جیرهبندی در دستور کار قرار ندارد.»
محسن اردکانی افزود: «آنچه که انجام میدهیم، یک مدیریت فشار حداکثری است.»
اردکانی اضافه کرد: «کشور در شرایط بسیار دشواری قرار دارد، در حال حاضر، حداقل ذخیره آبی سدها در طول تاریخ بهرهبرداری از آنها را تجربه میکنیم، روزهای سختی را پشت سر میگذاریم.»
بیش از ۲۰۰ زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین به انتقال همراه با ضربوشتم احسان افرشته، زندانی سیاسی محکوم به اعدام و تعداد دیگری از همبندیهایش از جمله مهدی فرید و بهزاد پناهی به مکان نامعلوم، اعتراض کردند.
حساب ایکس مهدی محمودیان، زندانی سیاسی محبوس در اوین، دوشنبه ۱۹ آبان نوشت این حرکت اعتراضی زندانیان قرار است در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، در سهشنبه ۲۰ آبان به شکل جدیتر پیگیری شود.
محمودیان اعلام کرد گارد زندان با همراهی ماموران به بند محل نگهداری افرشته یورش برده و او را پس از ضربوشتم شدید، در حالیکه با سر و صورت خونآلود از دیگر زندانیان درخواست کمک میکرد، به مکان نامعلومی منتقل کردند.
او افزود: «این در حالی بود که از قبل از این حمله، در دیگر سالنها توسط نگهبانان بسته شده بود. زندانیان دیگر از پشت میلهها با شعار علیه خامنهای و مسئولان قضایی و زندان، به این رفتار خشونتبار و غیرانسانی اعتراض کردند.»
همزمان، سایت حقوق بشری هرانا گزارش داد در جریان انتقال افرشته به مکان نامعلوم، یکی از زندانیان دچار تشنج شد و ماموران با خشونت او را به بهداری منتقل کردند.
هرانا نوشت نیروهای گارد صبح دوشنبه با هدف انتقال افرشته وارد بند هفت شدند؛ این اقدام با اعتراض گسترده زندانیان و سردادن شعار از سوی آنها همراه شد و ماموران پس از درگیری، زندانیان را به هواخوری منتقل کرده و درهای سالنها را بستند.
زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، طی هفتههای اخیر و در چند نوبت با مقاومت در برابر ماموران از انتقال افرشته برای اجرای حکم جلوگیری کرده بودند.
افرشته (افراشته) اوایل سال ۱۴۰۳، پس از بازگشت از ترکیه به ایران بازداشت و اواخر خردادماه سال جاری، با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.
این حکم در مرحله فرجامخواهی و نخستین اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور تایید شد و اکنون در مرحله دوم اعاده دادرسی، به شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور ارجاع شده است.
محمودیان در ادامه نوشت چند زندانی دیگر از جمله فرید و پناهی، دیگر زندانی محکوم به اعدام، بدون اطلاع قبلی از سالن ملاقات به مکان نامعلوم منتقل شدهاند.
به نوشته محمودیان، زندانیان در اعتراض به این اقدام مقامات زندان با امتناع از دریافت غذا، دست به نافرمانی مدنی زدند.
این زندانی سیاسی هشدار داد طبق روال چند سال اخیر، زندانیان محکوم به اعدام معمولا ابتدا به زندان قزلحصار کرج منتقل و سپس برای اجرای حکم «غیرانسانی و جنایتآمیز» اعدام، برده میشوند.
قزلحصار کرج یکی از مخوفترین زندانهای ایران است که بسیاری از احکام اعدام زندانیان با اتهامات مختلف در آن اجرا میشود.
هرانا ۱۷ مهرماه در گزارشی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام خبر داد که در یک سال گذشته (۱۹ مهر ۱۴۰۳ تا ۱۶ مهر ۱۴۰۴) دستکم هزار و ۵۳۷ نفر در ایران اعدام شدهاند.
در این گزارش آمده است که زندان قزلحصار کرج با ۱۸۳ اعدام، بیشترین آمار اجرای احکام اعدام در یک سال گذشته را داشته است.
در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرایم عمومی که روزانه در زندانهای ایران به دار آویخته میشوند، حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی، در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
محسن پاکنژاد، وزیر نفت، درباره گزارشهای مرتبط با احتمال تغییر در سهمیههای سوخت گفت: «این مسائل را تکذیب نمیکنم؛ همه این موضوعات در حال بررسی کارشناسی است.»
او افزود: «فعلاً برنامهای برای تغییر در میزان سهمیهها و قیمت سوخت در کارتهای شخصی وجود ندارد.»
پیشتر دو نماینده مجلس شورای اسلامی در ایران گفتند دولت مسعود پزشکیان مصوب کرده که قیمت بنزین را گران کند. سخنگوی دولت نیز امکان تغییر در قیمت بنزین آزاد را تکذیب نکرده بود. پزشکیان نیز اخیرا گفت: «شکی نیست که باید بنزین را گران کرد ولی تصمیم اینجوری نیست من بنشینم شب تصمیم بگیرم هر کسی هم خواست حرف بزند بزنم تو سرش؛ مگر من میتوانم بزنم؟»
حسین انصاریان، سخنرانی دفتر خامنهای، با تاکید بر حجاب اجباری گفت: «بارها از جوانان شنیدهام که میگویند هنگام حضور در منبر و شنیدن سخنان الهی ایمانمان قوی میشود، اما با خروج از مسجد و دیدن صحنههای ناهنجار، حال معنویمان از بین میرود.»
او افزود: «این نشاندهنده تأثیر مستقیم فضای ظاهری جامعه بر روح جوانان است.» انصاریان اضافه کرد: «دنیای آباد از نظر الهی به معنای تجملگرایی و کاخسازی نیست؛مراد از آبادانی دنیا، زندگی پاک، حلال و در حد رفاه کافی است؛ به گونهای که مردم دچار نیاز و وابستگی به دیگران نشوند.»