این لایحه، هرچند راهحلی موقت برای بازگشایی دولت فراهم کرده است، اما بیش از پیش تضاد میان رویکرد متمرکز دولت ترامپ و سازوکار نهادی دموکراسی آمریکایی را آشکار میکند.
تقابل اراده سیاسی و محدودیتهای نهادی
تعطیلی اخیر دولت فدرال که از نخستین روز اکتبر آغاز شد، زمانی رقم خورد که کنگره نتوانست بر سر بودجه جدید به توافق برسد. ریشه این بحران در اختلافی عمیق میان کاخ سفید و کنگره بر سر اندازه و نقش دولت فدرال نهفته است.
دونالد ترامپ، که در دور دوم ریاستجمهوری خود شعار «کوچکسازی دولت» را محور اصلاحات اقتصادی قرار داده است، بهطور یکجانبه میلیاردها دلار از هزینههای مصوب کنگره را لغو و هزاران کارمند فدرال را تعدیل کرد.
بسیاری این اقدام، را به معنای عبور از مرز اختیارات ریاستجمهوری و مداخله در صلاحیتهایی میدانند که طبق قانون اساسی به کنگره واگذار شده است.
از نگاه بسیاری از تحلیلگران، این رفتار تلاشی برای بازتعریف توازن قدرت در نظام سیاسی ایالات متحده است؛ تلاشی از سوی ترامپ برای تبدیل ساختار چندلایه و فدرالی به مدلی متمرکزتر و تابع تصمیمات ریاستجمهوری.
از این منظر، تعطیلی دولت نه فقط یک بحران مالی، بلکه میدان نبردی بر سر فلسفه حکمرانی و مفهوم تفکیک قوا بود.
شکاف درونحزبی و هزینههای سیاسی
تصویب این لایحه با ۶۰ رای موافق در برابر ۴۰ رای مخالف، نتیجه مصالحهای شکننده میان جمهوریخواهان و بخشی از دموکراتها بود.
هشت سناتور دموکرات که از خط حزبی عبور کردند و با همتایان جمهوریخواهشان همراه شدند، اکنون با فشار گسترده افکار عمومی مواجهاند.
استدلال آنها برای چنین تصمیمی این بود که اولویت فوری، پرداخت حقوق به یکمیلیون و چهارصد هزار کارمند فدرال و بازگرداندن خدمات عمومی است، نه ادامه بنبست سیاسی.
با این حال، جناح مترقی حزب دموکرات — بهویژه چهرههایی چون گاوین نیوسام و چاک شومر — این تصمیم را نوعی عقبنشینی سیاسی توصیف کردند.
از نگاه منتقدان، این توافق بدون تضمین روشنی برای تمدید یارانههای بیمه سلامت، در عمل برگ برنده را به ترامپ سپرد.
دموکراتها در حالی از پیششرطهای خود عقب نشستند که میلیونها آمریکایی به احتمال زیاد تا پایان امسال بیمه خود را از دست خواهند داد.
با این حال، سناتورهایی مانند تیم کین و دیک دوربین استدلال میکنند که اگر دولت تعطیل باقی میماند، طبقه متوسط و گروههای کمدرآمد بیشترین آسیب را متحمل میشدند. بنابراین، بازگشایی دولت، ولو موقت، اقدامی ضروری برای حفظ ثبات اجتماعی است.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تعطیلی دولت
تعطیلی بیش از ۴۰روزه دولت، ضربهای مستقیم به اعتماد عمومی و چرخه اقتصادی آمریکا وارد کرده است.
حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار کارمند فدرال بدون حقوق ماندند و برنامههای حیاتی مانند بکمک غذایی برای خانوارهای کمدرآمد موسوم به «اسنپ» به مرز توقف رسید.
اختلال گسترده در پروازها، تعطیلی خدمات عمومی و تاخیر در پرداختهای مالیاتی، نمادی از وابستگی عمیق جامعه مدرن آمریکا به ساختار اداری دولت فدرال است.
این تجربه نشان داد که برخلاف گفتمان ضددولتی ترامپ، کارکردهای فدرال در اقتصاد ایالات متحده غیرقابل حذف هستند.
با بازگشایی دولت، بازارهای مالی واکنش مثبتی نشان دادند و شاخصهای بورس رشد کردند، اما تحلیلگران هشدار دادهاند که تمدید موقت بودجه تا ژانویه ۲۰۲۶ به معنای احتمال بازگشت همین بحران در کمتر از سه ماه است.
پیامدهای سیاسی لایحه تازه برای دولت
توافق فعلی نهتنها به ترامپ فرصت میدهد تا بهطور موقت از بحران فاصله بگیرد، بلکه او را در موقعیت پیروزی سیاسی تاکتیکی قرار داده است.
ترامپ با امضای این لایحه میتواند خود را یک «رهبر کارآمد» نشان دهد که توانست کشور را از تعطیلی خارج کند، در حالیکه جوهره سیاستهای کوچکسازی دولت و کاهش هزینههای اجتماعی همچنان در دستور کار باقی است.
نکته قابلتوجه این است که لایحه جدید هیچ محدودیتی برای اقدامات آینده رییسجمهوری در کاهش بودجه یا اخراج کارکنان ایجاد نکرده است. این یعنی در غیاب نظارت موثر کنگره، ترامپ میتواند همان مسیر را در مقیاسی ایبسا وسیعتر از سر گیرد.
در واقع، این لایحه اگرچه به ظاهر بازگشایی دولت را تضمین میکند، اما در باطن اختیارات اجرایی ترامپ را تقویت و قدرت نظارتی قوه مقننه را تضعیف کرده است؛ موضوعی که میتواند در ماههای آینده به یک بحران حقوقی تازه میان کنگره و کاخ سفید منجر شود.
دموکراتها در تنگنای استراتژیک
حزب دموکرات در نتیجه این توافق در موقعیت دشواری قرار گرفته است. از یک سو، دموکراتها نمیخواستند مسئول ادامه تعطیلی دولت شناخته شوند. از سوی دیگر، با عقبنشینی از مطالبه یارانههای درمانی، بخشی از پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند.
در واقع، این مصالحه نشان داد که در فضای دو قطبی کنونی آمریکا، حتی اختلافات داخلی در میان دموکراتها میتواند به پیروزی نسبی ترامپ منجر شود.
تجربه تعطیلی دولت بار دیگر آشکار کرد که دموکراتها هنوز راهبرد واحدی برای مقابله با تاکتیکهای شوکآور و پرهزینه ترامپ ندارند.
در حالیکه افکار عمومی، بهویژه در نظرسنجی رویترز، جمهوریخواهان را بیشتر از دیگر گروهها مسئول بحران میدانند، ترامپ همچنان موفق شده است در میان حامیان خود چهرهای «قاطع و مصمم» باقی بماند.
پیروزی موقت، بحران ماندگار
تصویب لایحه پایان تعطیلی دولت در ظاهر یک پیروزی دوجانبه برای نظام سیاسی آمریکا است؛ دولت بازگشایی شده است، کارمندان حقوق خود را دریافت خواهند کرد و خدمات عمومی از سر گرفته میشود. اما در واقع، این رویداد نشانهای از فرسایش تدریجی ظرفیت نهادی دولت فدرال است.
ترامپ با استفاده از شکافهای حزبی، نشان داد که میتواند با فشار مستقیم بر بوروکراسی، اراده سیاسی خود را بر نهادهای دموکراتیک تحمیل کند.
در مقابل، کنگره – بهویژه جناح دموکرات – هنوز در جستوجوی راهی برای مهار این الگوی قدرت اجرایی است. بنابراین، اگرچه بحران تعطیلی دولت با مصالحهای موقت پایان یافته است، اما بحران مشروعیت و کارآمدی در سیاست آمریکا همچنان باقی است.
تا زمانی که سیاستگذاران نتوانند درباره حدود اختیارات دولت فدرال، نقش اجتماعی آن و شیوه تامین مالی پایدار به توافق برسند، سایه «تعطیلی دوباره» بر فراز واشینگتن باقی خواهد ماند.