این مقاله «سکوت و انفعال پکن» در برابر حملات گسترده هوایی اسرائیل و حمایت نظامی سریع آمریکا از متحد خود را نشانهای از محدودیتهای واقعی چین در مدیریت بحرانهای نظامی و ضعف ساختاری این کشور در اتحادهای غیررسمیاش با کشورهایی نظیر ایران و روسیه میداند.
گرنت روملی، متخصص امور دفاعی اسرائیل و کرِگ سینگلتون، کارشناس استراتژی امنیتی و اقتصادی چین که نگاهی سختگیرانه نسبت به حکومتهای اقتدراگرا مانند چین، روسیه و جمهوری اسلامی دارند، معتقدند نحوه ورود «سریع و قاطع» ایالات متحده به جنگ ۱۲ روزه این پیام ضمنی را به چین داد که واشینگتن همچنان میتواند متحدانش را بهسرعت تقویت کند و معادلات امنیتی را تغییر دهد.
آنها نوشتهاند در حالی که چین در سالهای گذشته با میانجیگری دیپلماتیک میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران و ارائه چارچوبهایی مانند «ابتکار امنیت ملی» تلاش میکرد خود را بازیگری مسئول در برقراری امنیت منطقه معرفی کند، اما بحران اخیر نشان داد که ادعا در بزنگاههای راهبردی پشتوانه عملی ندارد.
نویسندگان با اشاره به امتناع چین از ارسال تجهیزات نظامی برای جمهوری اسلامی، تخصیص اعتبارات مالی یا حتی فرستادن قطعات جایگزین برای سامانههای آسیبدیده ایران حین جنگ ۱۲ روزه، این رفتار را با حمایت همهجانبه آمریکا از سوی دیگر درگیری مقایسه کردهاند.
آنها نتیجه گرفتهاند که این رفتار نهتنها نشاندهنده بیاعتمادی میان اعضای محور چین-روسیه-جمهوری اسلامی است، بلکه از شکافی عمیق میان شعارهای ضد آمریکایی این محور و توان عملیاتیاش در دنیای واقعی حکایت دارد.
خودمحوری و فرصتطلبی چین در جریان حمله حوثیها به کشتیها در دریای سرخ نقطه عطف دیگری در رابطه چین با کشورهای خلیج فارس عنوان شده است. نویسندگان با اشاره به اینکه چین در آن بحران فقط امنیت کشتیهای خود را تضمین و از کنار تهدیدهای مشترک با بیاعتنایی عبور کرده، استدلال میکنند که چین منافع ملی خود را بر همه چیز ترجیح میدهد، حتی به قیمت نقض ادعاهایش درباره «امنیت جمعی».
پیشبینی رفتار آمریکا در صورت حمله احتمالی چین به تایوان
این مقاله با کنار هم نهادن رفتارهای ایالات متحده و چین در قبال متحدانشان نتیجه گرفتهاند که در صورت حمله چین به تایوان، حتی رئیسجمهوری مانند ترامپ که به گمان چین «درگیر بحرانهای داخلی و از جنگ گریزان است»، احتمال دارد بهسرعت وارد میدان شود، بهویژه اگر منافع خودش یا متحدانش را در خطر ببیند و افکار عمومی آمریکا به نفع تایوان تحریک شود.
درسی که دیکتاتورها نمیگیرند
روملی و سینگلتون، نویسندگان این مقاله، بر این باورند که جنگ ۱۲ روزه باید پکن را به احتیاط وادارد، اما به نقل از آنها «تکبر معمولا اجازه شنیدن سیگنالهای ناخوشایند را نمیدهد.»
آنها نوشتهاند: «تجربههای جنگی اخیر نشان دادهاند که قدرتهای تجدیدنظرطلب اغلب خود را به ورطه جنگهایی میکشانند که توان پایاندادن به آنها را ندارند.»
به باور آنها حکومتهایی چون روسیه و جمهوری اسلامی که میکوشند نظم موجود را تغییر دهند و موازنه قدرت را به نفع خود عوض کنند، از مواجهه با واقعیت گریزانند، کاستیهای خود را موقتی و قابل مدیریت میدانند و بر نشانههای پوسیدگی عمیق چشم میبندند.
با اینحال همهشان از جمله چین الگوی روشنی پیش رو دارند: اعتمادبهنفس کاذب اغلب به محاسبات اشتباه میانجامد.
نویسندگان این مقاله تایوان را «میدان قمار بعدی یکی از حکومتهای اقتدارگرای جهان» میدانند و هشدار میدهند: «اقتدارگرایان، قماربازانی مطمئن به پیروزیاند اما خیلی دیر درمییابند که ورقها را اشتباه خواندهاند.»