«کنسرت ناگهانی» یا پروژه فرهنگی؟ موسیقی باز هم در خدمت سیاست

همایون شجریان از برگزاری نخستین کنسرت خیابانی خود در میدان آزادی خبر داده و میگوید «بدون تلاشی از سوی من، یکباره مجوز صادر شد».
همایون شجریان از برگزاری نخستین کنسرت خیابانی خود در میدان آزادی خبر داده و میگوید «بدون تلاشی از سوی من، یکباره مجوز صادر شد».
همزمان، دولت پزشکیان با اعلام بازنگری «سند موسیقی» و صدور هزاران مجوز تازه، از «عدالت فرهنگی» سخن میگوید؛ اما فضای ملتهب جامعه و سایه جنگ و ملیگرایی کاذب حرف دیگری میزند.
کنسرتی پس از سالها انتظار
خبر اجرای خیابانی شجریان توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او در نشست خبری توضیح داد که ایدهٔ برگزاری این برنامه سالها پیش مطرح شده بود اما بارها متوقف شد. شجریان با اشاره به صدور مجوز ناگهانی گفت: «من برای گرفتن مجوز تلاشی نکردم، فقط اطلاع دادند که حالا امکان اجرا وجود دارد.» این نخستین بار است که در عمر جمهوری اسلامی یکی از پرمخاطبترین خوانندگان سنتی ایران در قلب تهران و به شکل رایگان روی صحنه میرود و خودِ او تاکید کرده که این «اولین اجرای بزرگ» است و کنسرتهای دیگری نیز در راه خواهد بود.
بازنگری سند موسیقی و آمارهای تازه
همزمان، خبرگزاری رسمی دولت گزارش داد که وزارت فرهنگ [و ارشاد اسلامی] در دولت چهاردهم «سند موسیقی» را بازنگری کرده و نزدیک به سههزار مجوز کنسرت صادر شده است. همچنین به برگزاری بیش از ششهزار اجرای زنده در سراسر کشور و برنامههای همچون «فستیوال کوچه» اشاره شد. مقامهای دولتی این روند را نشانه «گشایش فرهنگی» و «مردمیسازی هنر» معرفی کردند و از آن بهعنوان نشانهای از توجه دولت به مطالبات فرهنگی نام بردند.
محدودیتها و سانسوری که تمام نشده
با وجود چنین آماری، تجربه موسیقی در ایران نشان میدهد این حوزه در دهههای گذشته با محدودیتهای جدی مواجه بوده است. از ابتدای دهه شصت، اجرای زنان بهعنوان خواننده اصلی در صحنههای عمومی ممنوع شد و همچنان ادامه دارد. کنسرتهای متعدد در شهرهای مختلف حتی پس از اخذ مجوز رسمی در روزهای پایانی لغو شدهاند. علاوه بر این، فشار بر گروههای مستقل و کنترل محتوای آثار موسیقایی فضایی ایجاد کرده که بسیاری از موزیسینها برای ادامه فعالیت به مهاجرت روی آوردهاند. این واقعیت تاریخی، باعث شده هرگونه «گشایش ناگهانی» در حوزهٔ موسیقی با احتیاط و تردید سنجیده شود و ادامهدار شدن این اجراها را پروژهای حسابشده محسوب کرد.
تحریف نمادهای مردمی
انتخاب میدان آزادی بهعنوان محل برگزاری کنسرت، بعدی نمادین به این رویداد میبخشد. این میدان در حافظه جمعی ایرانیان با تجمعهای سیاسی و اجتماعی گره خورده است. تبدیل آن به صحنه یک اجرای بزرگ موسیقایی میتواند در راستای بازتعریف فضاهای عمومی و ارائه تصویری تازه از رابطه حکومت با جامعه تفسیر شود. در شرایطی که کشور با بحرانهای سیاسی و منطقهای نیز مواجه بوده است، چنین اقدامهایی میتوانند حامل پیامهایی از همبستگی ملی و تلاش برای تغییر فضا باشند.
موسیقی و کارکرد سیاسی در بزنگاهها
موسیقی در ایران معاصر همواره نقشی فراتر از سرگرمی داشته است. از یکسو، جامعه خواهان دسترسی آزاد به همه گونههای موسیقی و شنیدن صدای همهٔ هنرمندان، از جمله زنان، بوده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی محدودیتهایی گسترده اعمال کرده و بارها از موسیقی بهعنوان ابزاری برای مدیریت فضا و کنترل اجتماعی استفاده کرده است. در این بستر، کنسرت شجریان و آمارهای تازهٔ دولتی، بیش از آنکه صرفاً بهعنوان رویداد فرهنگی دیده شوند، بخشی از روندی تلقی میشوند که کارکرد اصلی آن در حوزهٔ سیاست و بازنمایی قدرت تعریف میشود.
چشمانداز مبهم آینده
موسیقی در ایران امروز میان دو قطب متضاد قرار گرفته است: حق فرهنگی شهروندان برای دسترسی آزاد به هنر، و استفاده سیاسی از همان هنر برای بازسازی مشروعیت در بزنگاههای بحرانی. برگزاری کنسرتهای بزرگ و تاکید بر ملیگرایی میتواند انرژی اجتماعی را برای مدتی به سمت جشن و هیجان جمعی هدایت کند، اما پرسش بنیادین همچنان باقی است: آیا این تحولات آغازگر تغییر واقعی در سیاستهای فرهنگیاند، یا تنها بخشی از پروژهای گسترده برای سفیدشویی و مدیریت افکار عمومی در سایه بحرانها؟