جان دادن از تشنگی زیر باران؛ در «برنامه با کامبیز حسینی» چه اتفاقی افتاد؟

صدای فشفش، بعد سکوت. مردی در نیمهشبِ تهران، تلفن همراهش را به شیر آبی خشک نزدیک میکند؛ صدای سوتمانندِ عبور هوا از لولهها شنیده میشود.

صدای فشفش، بعد سکوت. مردی در نیمهشبِ تهران، تلفن همراهش را به شیر آبی خشک نزدیک میکند؛ صدای سوتمانندِ عبور هوا از لولهها شنیده میشود.
میگوید: «ساعت یازدهوچهل دقیقه شبه و بوی آتیش میاد.» تماسگیرندهای دیگر، در شهری کوچکتر، کنار جوی باریکی از فاضلاب ایستاده و میگوید: «پنج روزه آب شهری نداریم.»
این صداها از «برنامه با کامبیز حسینی» پخش میشود؛ برنامه زندهای که صدای مردم است و در این قسمت، به وضعیتِ بازگشتناپذیرِ محیط زیست در ایران میپردازد. حرفهای بینندههای برنامه درباره محیط زیست، بیش از آنکه شبیه خبر باشد، شبیه پیشبینی فاجعه است: کشوری که نفسش به شماره افتاده. از تهران تا مشهد، از خوزستان تا سیستان، مردم از آسمانِ خاکستری، رودهای مرده و هوا و آبی سخن میگویند که دیگر قابلِ تنفس نیست.
سرزمینی که از درون فرومیریزد
ایران دارد خشک میشود؛ نه فقط زمینش، دلش هم. فرونشست یعنی زمین خسته است؛ یعنی خاک دیگر تاب ندارد؛ یعنی هر روز کمی از زیر پایمان خالیتر میشود — مثل امید. دریاچهها مردهاند، رودخانهها در زنجیرند، نفس شهرها سنگین است؛ اما هنوز در اخبارِ رسمی میگویند: «وضع تحت کنترل است.»
تحت کنترلِ همان حکومتی که خود بخشی از بحران است. این فقط بحرانِ طبیعت نیست؛ بحرانِ حکمرانی است. تصمیمهایی که برای بقا گرفته میشوند، در واقع دارند کشور را نابود میکنند. سدهایی ساخته شدهاند که حوضههای آبریز را خشک میکنند؛ آب از استانی به استانِ دیگر منتقل میشود تا اعتراضها موقت بخوابند؛ و کشاورزیِ ناکارآمد، بیبرنامه و پرمصرف همچنان ادامه دارد.
همهچیز خلاصه شده در شعارِ «ما میتوانیم»؛ دقیقاً چه را میتوانید، وقتی زمین دارد میمیرد؟
کاوه مدنی: دانش در برابر قدرت
کاوه مدنی، پژوهشگر و دانشمندِ حوزهٔ آب، مهمانِ «برنامه» است. او در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ برای مدتی کوتاه به دولتِ روحانی پیوست تا بحرانِ محیط زیست را مدیریت کند، اما چند ماه بعد، به اتهامِ بیاساسِ «جاسوسی» مجبور به استعفا و خروج از کشور شد. بازگشتی که برای نجاتِ وطن بود، به گریزی برای نجاتِ خود بدل شد.
مدنی سالهاست هشدار میدهد: «محیط زیستِ ایران قربانیِ سیاست است، نه طبیعت.» او در دو دهه گذشته بارها تکرار کرده که بحرانِ امروز از تغییراتِ اقلیمی آغاز نشده، بلکه از شیوه حکمرانی آغاز شده است؛ از سدسازیهای بیرویه، انتقالِ بینحوضهایِ آب برای سرکوبِ اعتراضات، و وعدههای کوتاهمدتی که منابعِ بلندمدتِ کشور را نابود کردهاند.
به گفته او، ایران سرمایه طبیعیاش را بیشازحد خرج کرده، رودخانهها و سفرههای زیرزمینی را گرو گذاشته تا نظامِ سیاسی از مشروعیتِ موقت برخوردار بماند. او در سال ۲۰۱۴ هشدار داد که کشور به مرحلهٔ «ورشکستگیِ آبی» رسیده است؛ جایی که تقاضا از عرضه بسیار بیشتر است و زمینِ فرورفته دیگر بالا نمیآید.
وقتی علم، امنیتی میشود
در جمهوری اسلامی، وقتی دانشمندان حقیقت را بیان میکنند، کارشان به «تهدیدِ امنیتی» تعبیر میشود. کاوه مدنی در گفتوگویی گفت: «وقتی دانش تبدیل به امنیت میشود، دیگر آب، امنیت ندارد.»
در ایران، این دولت است که قیمتِ آب و انرژی را تعیین میکند، مجوزِ چاههای غیرقانونی را میدهد یا از آن چشم میپوشد، و دادهها و آمارها را محرمانه میسازد. وقتی واقعیت در ردیفِ «اسرارِ امنیتی» قرار گیرد، دیگر هیچ راهحلِ علمیای ممکن نیست.
فعالانِ محیط زیست سالها به «نخبگانِ لوکس» بودن متهم شدند؛ کسانی که نگرانِ دریاچهها و یوزپلنگها هستند، در حالیکه مردم با تحریم و تورم دستوپنجه نرم میکنند. اما امروز که در تهران وقتی آب قطع میشود، بحرانِ محیطزیست دیگر مسئلهای «لوکس» نیست؛ مسئلهای است حیاتی که با سلامتِ عمومی، اقتصاد و حتی امنیتِ ملی گره خورده است.
امیدی که هنوز میشود آن را زنده کرد؟
وقتی از کاوه مدنی پرسیده میشود که اگر امروز قدرتِ تصمیمگیری داشت، نخستین اقدامش برای نجاتِ محیطزیست چه میبود، پاسخ میدهد: «نمیتوان یک سفره زیرزمینیِ تهی را یکشبه پر کرد، همانطور که نمیتوان در یک هفته عادتهای هفتاد ساله را عوض کرد. نخستین گامِ صادقانه این است که اوضاع را بدتر نکنیم؛ حسابها را شفاف کنیم، پروژههای نمایشی را متوقف کنیم، قیمتها و مشوقها را با واقعیت هماهنگ کنیم، و بپذیریم که برخی خسارتها بازگشتناپذیرند.»
مردن از تشنگی زیر باران
بحرانِ محیط زیستِ ایران، بحرانِ طبیعت نیست؛ بحرانِ مدیریتی و اخلاقی است. تا زمانیکه حکومت، علم را تهدید و حقیقت را جرم بداند، نه آب امنیت خواهد داشت، نه مردم آینده. کشوری که دروغ را جایگزینِ دانش کند، دیر یا زود، حتی زیرِ باران هم از تشنگی میمیرد، اما ایران میتواند شروع کند و بخشی از مسیر را بازگردد، بهشرط آنکه سیاستی تازه بر سر کار آید: سیاستی که دانش را داراییِ عمومی بداند، نه تهدید؛ و حقیقت را بخشی از امنیتِ ملی بداند، نه دشمنِ آن.
تماسهایی از ایرانِ تشنه
در تماسهایی که بینندگان با «برنامه» میگیرند، مردی از ساری از جنگلهایی میگوید که در حالِ عقبنشینیاند و خاکی که بهسوی دریا میگریزد. بینندهای از رشت میگوید رودهایی که سه سال پیش در آن ماهی میگرفت، حالا مسیرِ عبورِ خودروها شدهاند.
یک تهرانیِ خسته از فساد، بازداشتهای خودسرانه و طبقه حاکمی میگوید که از پیامدهای زیستمحیطی در امان است و میپرسد: «آیا هنوز کسی در قدرت به پاسداری از سرزمین باور دارد؟»
تماسگیرندگان با آنکه درباره نقشِ آموزشِ عمومی و مسئولیتِ فردی اختلاف داشتند، اما در یک چیز همنظر بودند: هوایی که ندارند تا تنفس کنند و آبی که ندارند تا بیاشامند.
در این قسمت از «برنامه»، کاوه مدنی، معاونِ پیشینِ سازمانِ حفاظتِ محیط زیست و رئیسِ مؤسسه آب، محیط زیست و سلامتِ دانشگاهِ سازمانِ ملل، مهمانِ برنامه بود و مخاطبان از ایران در بحثِ محیطزیستیِ برنامه شرکت کردند.
«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا پنجشنبه ساعت ۱۱ شب از شبکه ایران اینترنشنال بهصورت زنده پخش میشود.