در گفتمان خامنهای، وطن مفهومی تابع و فاقد اصالت است. او بهصراحت امت اسلامی را بر ملت ایران مقدم میداند و تنها در چارچوب ایدئولوژی ولایت فقیه حاضر است ایران را بهعنوان یک ارزش شناسایی کند. در سخنرانیهای متعدد، بهویژه در دوران رهبری، ایران نه یک کشور با هویت مستقل، بلکه پایگاه اصلی «انقلاب اسلامی» در جغرافیای امت اسلامی توصیف میشود.
وطن خوب است، اگر اسلامی باشد
«وطندوستی یک چیز است، اما آن وطنی که ما به آن عشق میورزیم، ایرانِ اسلامی است. اگر این ایران اسلامی نبود، این همه عشقورزی معنا نداشت.» (۲۹ بهمن ۱۳۹۰)
«اینکه بگویند ما ملیگرا هستیم، خیلی حرف قشنگی نیست. ملیگرایی وقتی معنا دارد که آن ملت با ارزشهای اسلامی همراه باشد.» (۲۴ بهمن ۱۳۹۸)
در این جملات، خامنهای آشکارا میگوید که ایران بدون اسلام فاقد ارزش است، و ملیگرایی را مفهومی ناپسند و حتی مشکوک معرفی میکند. این دیدگاه در تضاد با هویت مدنی ـ ملی است، هویتی که بر اساس پیوند عاطفی و عقلانی شهروندان با سرزمین، تاریخ و فرهنگ خود شکل میگیرد.
در این گفتمان، وطندوستی تنها زمانی مجاز است که وطن، حامل ایدئولوژی رسمی باشد. بهبیان دیگر، احساس تعلق به میهن در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی، تنها در صورتی مشروع تلقی میشود که در خدمت وفاداری ایدئولوژیک قرار گیرد.
ملت ایران، زیر سایه امت اسلامی
«ما در یک نقطه حساس از تاریخ امت اسلام قرار داریم. ملت ایران اگر امروز عقب بنشیند، همه امت ضربه خواهد خورد.» (۱۵ خرداد ۱۴۰۰)
«ملت ایران پرچمدار امت اسلام است. نگاه ملت ایران باید جهانی باشد، نه صرفاً ملی.» (۱۴ خرداد ۱۳۹۹)
در این مواضع، علی خامنهای ملت ایران را نه یک موجودیت مستقل با حق حاکمیت ملی، بلکه بخشی از پیکره امت اسلامی معرفی میکند؛ عنصری در خدمت یک پروژه فراملی.
ایران در این گفتمان، دیگر «کشور» نیست، بلکه «جبهه» است. واژه «پرچمدار» جایگاه ابزارگونهای به ملت میبخشد؛ نه بهعنوان سوژهای دارای هویت ملی، بلکه بهمثابه کارگزار امتسازی ایدئولوژیک.
در چنین نگاهی، هویت ملی تنها تا جایی مجاز است که در راستای اهداف فراملی امت اسلامی عمل کند. جهانوطنگرایی ایدئولوژیک، جایگزین وطندوستی مدنی شده و شهروند ایرانی، دیگر صرفاً «ایرانی» نیست، بلکه «سرباز امت» است، حتی اگر بهای آن، جان، معیشت یا آزادیاش باشد.
در باور خامنهای اگر ایرانی عزیز میشود باید بلافاصله آن را در راستای نظام اسلامی و اهداف انقلاب تعریف کند. در نگاهی کلیتر باور به «حفظ نظام اوجب واجبات است» برای رهبر جمهوری اسلامی در بسیاری موارد بیان جملاتی است که باوری به آن ندارد؛ باور به بزرگی ایران بهعنوان هویت وطنی و تاریخی اما از همین مفهوم به نفع حفظ نظام در مواقع اضطرار استفاده میکند.
با فروکاستن ایران به یک پایگاه ایدئولوژیک، جمهوری اسلامی تلاش کرد نسلهای تازه را از هویت تاریخی و ملی خود تهی کند. شاهنامه، کوروش، فردوسی، نوروز و دیگر عناصر فرهنگی که از پایههای هویتی اصالت ایران محسوب میشوند، در نظام تربیتی جمهوری اسلامی عمدتاً با تحقیر یا حذف مواجه شدهاند. وطندوستی نه تنها تضعیف شده، بلکه گاه حتی به عنوان نشانهای از انحراف فکری یا التقاط فرهنگی معرفی شدند.
اما واقعیت جامعه امروز ایران نشان میدهد هر روز که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد آن هویت ایرانی بهعنوان ابزاری برای بازآفرینی هویت از رفته در نظام تربیتی اسلامی پررنگتر میشود. نسلهای تربیت شده نظام آموزش و پرورش نظام بر خلاف کتابهای تاریخ تدریس شده در مدارس با مفاهیم ایرانی ارتباط بیشتری میگیرد و آن را بهعنوان ارزشهای زندگی فردی به کار میگیرد.