عباس عراقچی: در جنگ ۱۲ روزه آسمان اسرائیل در اختیار ما بود

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت: «بعضا ذکر میشود که آسمان ایران در اختیار هواپیماهای اسرائیلی بود، اما آن سوی ماجرا گفته نمیشود که آسمان اسرائیل نیز در اختیار موشکهای ما بود.»

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت: «بعضا ذکر میشود که آسمان ایران در اختیار هواپیماهای اسرائیلی بود، اما آن سوی ماجرا گفته نمیشود که آسمان اسرائیل نیز در اختیار موشکهای ما بود.»
او افزود: «در روزهای آخر، این موشکها چنان قوی، مقتدر و دقیق عمل کردند که هیچ راهی جز درخواست فوری برای آتشبس بدون قید و شرط نداشتند.»
وزیر خارجه جمهوری اسلامی اضافه کرد: «تصوری که موجب آغاز جنگ ۱۲ روزه شد، یک تصور و محاسبه غلط از سوی دشمنان ما بود، آنان تصور میکردند ایران آمادگی دفاع از خود را ندارد، اما در عمل مشاهده کردند که این تصور اشتباه است.»

محسن مهدیان، مدیر مسئول روزنامه همشهری، ارگان مطبوعاتی شهردار تهران در این روزنامه نوشت: «تلویزیون همشهری چند هفته است دنبال یک مخالف حجاب میگردد تا در مناظره شرکت کند، اما پیدا نمیشود. مخالفِ حجاب چه کسی است؟ هیچکس، مگر کاسبان برهنگی که آنها هم پا به مناظره نمیگذارند.»
او ادامه داد: «واقعیت این است که دیگر بعید است کسی از وضع موجود دفاع کند. امروز در نقطهای ایستادهایم که نه فقط مومنین برافروختهاند، بلکه حتی کسانی که خودشان حجاب را رعایت نمیکنند، به وضعیت آشوبزده فعلی معترضاند. حداقل اینکه بدتر از خودشان را تاب نمیآورند.»
او افزود: «امروز نقطه جوش حجاب است، حجاب به جایی رسیده که احدی از وضع موجود دفاع نمیکند، زشتی آن برای همه آشکار است و هراس از مرحله بدتر، فراگیر. این نقطه جوش را نباید رها کرد.»

یک زن ۱۶ ساله قربانی کودکهمسری در شهرستان عجبشیر در استان آذربایجان شرقی، با ضربات چوبدستی همسر ۲۷ سالهاش به قتل رسید.
خبرگزاری ایسنا یکشنبه ۲۵ آبان در گزارشی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پلیس نوشت متهم به قتل پس از سه ساعت، از سوی ماموران پلیس آگاهی بازداشت شد.
بر اساس این گزارش، متهم در بازجویی اقرار کرد بهدلیل «اختلاف خانوادگی»، همسر خود را با ضربات چوبدستی مورد ضربوجرح قرار داده است.
ستار داداشی، فرمانده انتظامی عجبشیر، اعلام کرد متهم در بازجوییها گفته پس از بیهوش شدن همسرش، او را برای درمان به بیمارستان منتقل کرده، اما او بهدلیل شدت جراحات جان باخته است.
این مقام انتظامی افزود متهم پس از تکمیل پرونده مقدماتی تحویل مقامات قضایی شده است.
شمار موارد زنکشی در ایران طی سالهای اخیر افزایش یافته و بخش چشمگیری از آن ذیل عنوان «قتلهای ناموسی» رخ داده است.
در آخرین نمونه، پلیس غرب استان تهران ۱۸ آبان اعلام کرد زنی جوان به نام مبینا زارع که خانوادهاش پیشتر مفقود شدن او را به پلیس اطلاع داده بود، به دست نامزد سابق خود در موقعیت نامعلومی به قتل رسیده و مظنون از کشور خارج شده است.
زهرا افتخارزاده، مدیرعامل «خانه امن آتنا»، چهارم آبان در نشست انجمن جامعهشناسان ایران خبر داد از ابتدای سال جاری، حداقل ۶۳ زن به دست مردان نزدیک خانواده خود کشته شدند
روزنامه اعتماد ۱۷ آبان در همین رابطه نوشت کشته شدن زنان بر اثر خشونت خانگی نه بهعنوان همسرکشی که بهعنوان قتل ثبت میشود و به همین دلیل، آمار خشونتهای خانگی و قتل زنان و دختران به دست مردان خانواده بیشتر از عددهای اعلامشده است.
سایت حقوق بشری هرانا پیشتر گزارش داد در سال ۱۴۰۳ دستکم ۱۵۸ مورد قتل زنان و ۱۶ هزار و ۵۶۷ مورد خشونت خانگی علیه زنان به ثبت رسید.
در سالهای اخیر، افزایش موارد خشونت علیه زنان در ایران به یکی از معضلات جدی اجتماعی بدل شده، اما جمهوری اسلامی نهتنها سیاستی کارآمد برای مقابله با آن تدوین نکرده، بلکه با تعلل در تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان و بیتوجهی به سازوکارهای حمایت قانونی، عملا به بازتولید و تداوم این خشونت ساختاری دامن زده است.
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، چهارم مهرماه در گزارشی با اشاره به موارد متعدد زنکشی در ایران هشدار داد نبود قانون جامع علیه خشونت خانگی و جرمانگاری نشدن «تجاوز زناشویی»، زمینه را برای خشونت بیشتر علیه زنان فراهم کرده است.

خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه با اشاره به سخنان مسئولان این قوه در خصوص «مبارزه با بیحجابی»، نوشت: «مبارزه با برهنگی و بیحجابی در دستور کار ویژه قوه قضاییه و ضابطان قضایی قرار دارد و صادرکنندگان مجوز و متولیان برگزاری مراسمهای خلاف قانون و شرع، تحت تعقیب قرار میگیرند.»
رسانه قوه قضاییه افزود: «ادارات و دستگاههایی که مجاز به صدور مجوز برگزاری مراسم، جشن یا گردهمایی هستند، موظفند قبل از صدور مجوز از متقاضیان تعهدات لازم و جدی در خصوص رعایت هنجارهای اجتماعی اخذ نمایند و در حین برگزاری مراسم نیز بر حسن اجرای این تعهدات نظارت میدانی مستمر داشته باشند.»
پیشتر محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه گفته بود: «به همه دادستانها دستور دادهام از دستگاههای امنیتی و انتظامی بخواهند جریانات سازمانیافته و مرتبط با بیگانه در زمینه ناهنجاریهای اجتماعی را شناسایی کرده و به قوه قضاییه معرفی کنند.»

جمهوری اسلامی در اعتراضات آبان ۹۸ دستکم ۲۳ کودک را در شهرهای مختلف ایران با شلیک گلوله کشت و اینترنت را قطع کرد تا صدای جنایتهایش به گوش جهان نرسد.
مردم به جرم اعتراض در خیابانها کشته میشدند، در حالی که تنها صفحههای خبری داخلی در ایران فعال بود و روایتهای حکومتی از طریق سایتها و خبرگزاریهای جمهوری اسلامی به گوش میرسید. ملت ایران در خیابانها کشتهشدن هموطنانشان و وحشیگری حکومت را میدیدند، اما هنوز کسی از ابعاد ملی این قتلعام خبر نداشت.
بعد از سه روز که دسترسی به شبکههای اجتماعی بهسختی و با فیلترشکن امکانپذیر شد، عکس خونهای جاری بر کف خیابانها و پیکرهای کشتهشده به ضرب گلوله و زیر باتوم در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
خبرگزاری رویترز در گزارش ویژه خود در دوم دی ۱۳۹۸ نوشت: «علی خامنهای در جلسهای با حضور مقامات امنیتی و دولتی، از آنها خواسته تا به هر قیمتی که شده اعتراضات مردم را متوقف کنند.»
این خبرگزاری تعداد کشتهشدگان اعتراضات آبان را در سه روز، ۱۵۰۰ نفر در سراسر ایران اعلام کرد.
پاییز همان سال در آمار ثبتاحوال، جهشی غیرمعمول ثبت شد: ۶۰۴۰ مرگ اضافی نسبت به میانگین پاییزهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷. آماری که نمیگوید چه کسی کشته شد، اما از یک کشتار سازمانیافته پرده برمیدارد.
مردمی که آن روزها در خیابانهای ایران حضور داشتند بارها در شبکههای اجتماعی اعلام کردند طبق مشاهداتشان تعداد کشتهشدگان سرکوب آبان ۹۸ فراتر از آمارهای رسمی اعلام شده است.
شش سال گذشته است و مردم ایران سیستم جمهوری اسلامی و شخص خامنهای را قاتل فرزندانشان میدانند. خانواده کودکان کشتهشده بعد از قتل عزیزانشان حق سوگواری نداشتند. در این سالها حکومت به سنگ مزارها که راوی قتل شهروندان بیدفاع بودند رحم نکرد و خانوادهها را مجبور کرد روایتهای دروغ حکومت را بر آن بنویسند یا سنگ مزار کشتهشدگانی که اثری از جنایت حکومت در آن پیدا بود را شکست و خانوادهها را بازداشت و تهدید و شکنجه کرد.
سوالاتی که بعد از شش سال همچنان از سوی خانواده کشتهشدگان پرسیده میشود و به جای پاسخ داغ و درفش و زندان نصیبشان میشود، این چنین است: «چگونه یک حکومت در یک آخر هفته خونین، چنین بیمحابا مردم بیگناه و کودکان را نشانه گرفت؟ و چرا هنوز هیچکس بازخواست نشده است؟ قاتل عزیزان ما کیست؟»
این گزارش، روایتی کوتاه از زخم عمیق آبان است؛ زخمی که از کشته شدن کودکان ایران بیگناه بر حافظه ایرانیان نشست.
کشتاری که طراحیشده بود
سرکوب آبان ۹۸ یک حمله پراکنده به مردم نبود، الگوی ثابت و گسترده تیراندازی به سر و سینه معترضان و کودکان، نشان از استفاده سازمانیافته از گلوله جنگی برای سرکوب گسترده دارد.
بر اساس گزارشهای حقوق بشری، کودکان در لحظه عبور، در مسیر مدرسه یا هنگام تماشای خیابان هدف قرار گرفتند.
کشتهشدن دستکم ۲۳ کودک با سلاح جنگی در فاصله سه روز نشان میدهد تصمیم شلیک، تصمیمی محلی و موردی نبود. حجم آتش، سرعت کشتار و گستره جغرافیایی، الگوی مشترکی را آشکار میکند: استفاده از قتل معترضان بهعنوان ابزار کنترل اعتراضات.
کودکان در اعتراضات آبان ۹۸ با چه سلاحهایی کشته شدند؟
دادههای تصاویر سیتیاسکن، پزشکی قانونی و بررسی زخمها تعدادی از کودکان که با شلیک مستقیم به سر کشته شدند، نشان میدهد تعدادی با شلیک به قلب و سینه جان باختند (پارگی قلب، لهشدن ریه، خونریزی داخلی شدید).
در تعدادی از موارد، نوع جراحت نشان میدهد گلوله از فاصله نزدیک شلیک شده است. برخی کودکان نیز با ضربههای باتوم یا شلیک گلوله ساچمهای از فاصله نزدیک جان دادند.
بر اساس گزارشها این جراحتها با ویژگیهای سلاحهای زیر همخوانی دارد.
کلاشینکف AK-47: سلاح سازمانی بسیج، یگانهای ویژه و نیروهای سپاه
اثر: جراحتهای عمیق، مرگ سریع، تخریب گسترده بافت
دراک (کلت کمری) نیروهای امنیتی: استفاده در فاصله نزدیک
اثر: سوراخ ورودی کوچک اما تخریب شدید اندام داخلی
شلیک از سکوهای بلند و پشتبام مقرها: الگوی برخورد به سر و بالاتنه، نشاندهنده تمرکز تکتیراندازی و شلیک کنترلی است
سلاح ساچمهای فلزی
اثر: نابودی بافت صورت، خونریزی و توقف تنفس
این جزئیات نشان میدهد هیچکدام از این شلیکها، شلیک هشدار نبودهاند.
حسن روحانی، رییس دولت وقت: برای شناسایی معترضان دوربین داریم
حسن روحانی، رییس دولت وقت جمهوری اسلامی در آبان ۹۸ درباره معترضانی که برای گرفتن حق طبیعیشان به خیابان آمدند گفت: «اربابانشان از خارج به آنها گفتند الان وقتش است، طرح را اجرا کنید، آمدند بیرون. با اینها باید برخورد شود، اعترافات اینها پخش میشود و شما خواهید دید که دو سال است که برنامهریزی کرده بودند.»
او مردم معترض و دست خالی را «اغتشاشگرانی» خواند که «عددی نیستند» و گفت: «کسانی که آمدند راهبندان درست کردند خوشبختانه آنقدر سیستم مانیتور و دوربین داریم که هم خودرو مشخص میشود هم پلاک هم راننده».
شلیک از فاصله نزدیک
در تعدادی از موارد ثبتشده از کشتار آبان ۹۸، نیروهای سرکوبگر از فاصله بسیار نزدیک به نوجوانان شلیک کردند یا آنان را با ضربات مستقیم کشتند.
محمد حمزه بریهی، نوجوان ۱۷ ساله اهوازی در شب ۲۴ آبان هنگام بازگشت به خانه در چهارراه زند اهواز، با کلت کمری از چند متر فاصله هدف قرار گرفت و همان جا جان باخت. روایت شاهدان و محل اصابت گلوله نشان میدهد تیراندازی کاملا نزدیک و کنترلشده بوده است.
مجاهد جامعی، نوجوان ۱۷ ساله اهل کوتعبدالله نیز روز ۲۵ آبان با شلیک مستقیم از فاصله نزدیک کشته شد. نوع زخم و زاویه ورود گلوله این موضوع را روشن میکند. خانوادهاش بهدلیل فشار امنیتی هرگز اجازه بیان جزئیات نیافتند.
گروگانگیری پیکر کشتهشدگان در ازای پرداخت پول
در روایتهای ثبتشده از تعدادی از خانواده کودکان کشته شده در آبان ۹۸، ماموران حکومت پیکر کشتهشدگان را گروگان گرفتند و از خانواده درخواست دریافت مبالغ میلیونی کردند.
به خانواده ساسان عیدیوند که او را در ۱۷ سالگی در یزدانشهر اصفهان کشتند، در پزشکی قانونی گفنتد که برای تحویل پیکرش باید ۶۰ میلیون تومان هزینه گلوله پرداخت کنند.
آنها توان پرداخت نداشتند و همان شب، نیروهای امنیتی پیکر را بدون اطلاع در گورستانی دورافتاده دفن کردند. خانواده حتی محل دقیق دفن را ابتدا نمیدانستند.
خانواده امیرحسین دادوند ۱۷ ساله که او را هم یزدانشهر اصفهان کشتند، تهدید شدند که اگر مبلغ ۶۰ میلیون پول ندهند پیکر فرزندتان را نمیگیرند. خانواده مجبور به پرداخت این پول برای گرفتن پیکر فرزندشان شدند.
تهدید و فشار بر خانواده برای استفاده از عنوان «شهید» از سوی حکومت
در میان روایتهای آبان ۹۸، دو نمونه کاملا مستند از دستکاری سنگ قبر کودکان دیده میشود که نشان میدهد حکومت تلاشهایی برنامهریزیشده برای پاک کردن نقش خود در قتل و تحریف روایت خانوادهها از قتل فرزندانشان دارد.
پرونده قتل محسن محمدپور ۱۷ ساله از خرمشهر یکی از روشنترین این موارد است. او پس از چهار روز کما بر اثر ضربات نیروهای سرکوبگر در خرمشهر جان باخت.
بیش از یک سال بعد در بهمن ۱۴۰۰، ماموران بدون اطلاع خانواده وارد گورستان شدند و روی سنگ مزار او عنوان «شهید» و نام «بنیاد شهید و امور ایثارگران» را نوشتند.
علی موسوی، کودک ۱۲ ساله در رامهرمز در مسیر بازگشت از مدرسه با شلیک مستقیم به قلب کشته شد. اما خانوادهاش تحت فشار شدید امنیتی مجبور شدند روی سنگ مزار او کلمه «شهید» بنویسند.
این دو نمونه تصویری روشن از سیاست «تحریف پس از کشتار» در آبان ۹۸ است؛ سیاستی که حتی پس از مرگ نیز خانواده قربانیان را رها نکرد.
کودکانی که خانوادههایشان نتوانستند روایت قتلشان را منتشر کنند
از تعداد زیادی از کودکان کشتهشده در آبان ۹۸ روایتهای چندانی با جزئیات وجود ندارد که علت آن بازداشت، تهدید و تحت فشار قرار گرفتن خانوادهها برای انتشار این روایتهاست. تعداد زیادی از آنها کودکان معترض کشتهشده در کشتار نیزار ماهشهرند.
به طور مثال، از خالد غزلاوی که در ۱۶ سالگی در خرمشهر کشته شد، تنها با یک جمله ثبت شده: «در میدان الله با شلیک مستقیم کشته شد.»
از آرمین قادری ۱۵ ساله که در منطقه دولتآباد کرمانشاه در ۲۵ آبان کشته شد، هیچ روایت خانوادگی منتشر نشده است.
مجاهد جامعی ۱۷ ساله در کوتعبدالله با تیر مستقیم جان باخت، اما حتی محل اصابت هم اعلام نشد.
رضا نیسی۱۶ ساله از اولین کشته شدگان در نیزار ماهشهر بود.
علی غزلاوی ۱۲ ساله در خرمشهر با تیر مستقیم جان باخت و خانوادهاش اجازه برگزاری هیچ مراسم علنی یا گفتوگویی را نداشتند.
برداشتن اندامهای داخلی پیکر قبل از تحویل
در پرونده محسن محمدپور به خانواده هنگام تحویل پیکر اعلام کردند بخشهایی از اندام داخلی او وجود نداشت.
هیچ گزارش کالبدشکافی یا توضیح رسمی در این باره ارائه نشد و پزشکی قانونی نیز مدرکی در اختیار خانواده نگذاشت.
اعتراف اجباری از خانواده کودکان کشتهشده
جمهوری اسلامی در همان روزهای اعتراضات سراغ خانواده کشتهشدگان میرفت و دوربین اعتراف اجباری صدا و سیما را به خانهشان میبرد تا روایت دروغین و تحت فشار مورد نظر خودش را از زبان آنها منتشر کند.
نیکتا اسفندانی، نوجوان ۱۴ سالهای که عکسش با لبخندی بر لب و گیتاری بر دوش در رسانهها منتشر شده را در بعدازظهر ۲۵ آبان در خیابان ستارخان تهران با گلوله کشتند و پدر و مادربزرگش را مقابل یک بازجو-خبرنگار و دوربین صداوسیما نشاندند تا بگویند نیکتا مسموم شده بود و «سیاسی» نبود.
در روایتهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، کاربران نوشتهاند که ماموران امنیتی از پدر نیکتا اسفندانی برای تحویل پیکر او پول نگرفتهاند و به او گفتهاند چون ۱۴ ساله بود از شما پول نمیگیریم.
یک حساب کاربری در اینستاگرام که منتسب به نیکتا بود نوشت: «این صفحه دیگه یادگاری میمونه از دخترم که دیگه ندارمش و فعالیتی نخواهم کرد. امید است که خون ریختهشده دختر بیگناهم بیجواب نمونه»
این اکانت دیگر هیچ پستی درباره نیکتا منتشر نکرد.
این گزارش راوی تنها بخش کوچکی از ابعاد چند لایه و گسترده کودکان را در آبان ۹۸ است. جمهوری اسلامی در این اعتراضات چنان قتل عامی در ایران به راه انداخت که هنوز بخشهای بسیاری از آن خاموش مانده است.

شاهین آخوندزاده، معاون وزارت بهداشت گفت: «فکر نکنید که نخبگان و فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی ما به دلیل مسائل مالی مهاجرت میکنند. در حال حاضر اکثر قبولیهای رشتههای خوب در دانشگاههای دولتی به اصطلاح عامیانه، بچهپولدار هستند.»
او افزود: «والدین این افراد میلیاردی هزینه میکنند تا رتبه فرزندشان زیر ۱۰۰ شود و در رشته پزشکی درس بخواند. این دانشجویان در مدارس خاص درس خواندهاند.»
او ادامه داد: «زمانی که این بچهپولدارها فارغالتحصیل میشوند، مشکل مالی ندارند. چرا به خارج از کشور مهاجرت میکنند؟ زیرا این افراد نگاه میکنند که در ایران از نظر پیشرفت علمی نمیتوانند رشد کنند.»