پسر مشاور خامنهای: جمهوری اسلامی ۱۰ برابر آنچه دارد داد میزند و تهدید میکند

حمزه رحیم صفوی، فرزند یحیی رحیم صفوی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی گفت حکومت ایران «۱۰ برابر آنچه دارد، داد میزند.»

حمزه رحیم صفوی، فرزند یحیی رحیم صفوی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی گفت حکومت ایران «۱۰ برابر آنچه دارد، داد میزند.»
او افزود: «یکی از ویژگیهای مثبت فرمانده کنونی سپاه پاسداران این است که کم صحبت میکند.»
رحیمصفوی اضافه کرد: «ما زیاد صحبت میکنیم، زیاد تهدید میکنیم.»
این استاد دانشگاه درباره سیاست صدور انقلاب از سوی جمهوری اسلامی گفت: «اگر در داخل کشور موفق نباشیم و حکمرانی موفق نداشته باشیم، میلیاردها دلار هم خرج کنیم نمیتوانیم انقلاب را صادر کنیم.»

سایت رهبر جمهوری اسلامی گفتوگویی از حسین محمدی سیرت، مدرس «دانشگاه امام صادق» منتشر کرد که او در آن گفت: «الان ۳۰ درصد از اعضای ارتش لبنان، اعضای حزباللهاند. صبح ارتشاند، بعدازظهر بسیجاند.»
او افزود: «یعنی اصلا سبک اداره حزبالله یک الگوی شبیه به بسیج است. یا گروههای مقاومت در عراق؛ الان سبکی که در حشدالشعبی و برخی گروههای مقاومت هست، شبیه به بسیج است. یمنیها هم با سبکی شبیه به بسیج میجنگند.»
محمدی اضافه کرد: «مقاومت و بسیج به هم پیوند خوردهاند و بسیج روشی و تکنیکی بوده برای توسعهی الگوی مقاومت در جهان. این نکته مهمی است که باید به آن توجه داشت.»

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی پیشین شورای نگهبان، گفت علی خامنهای یکی از «صاحبنظران بزرگ جهان اسلام» است که در بحث آزادی و حقوق ملت نه تنها نظریهپردازی کرده، بلکه برای تضمین و اجرای آن مجاهدت و تلاش داشته است.
این استاد دانشگاه تهران افزود خامنهای «ضامن حقوق ملت و آزادیها بود و هم در جهت ترویج و تبیین این حقوق تلاش داشت و هم در حوزه اجرا در مسئولیتهای مختلف ورود میکرد.»

انتشار یک جمله کوتاه از آیتالله سیستانی، این روزها به دردسری بزرگ برای حکومت خامنهای تبدیل شده است؛ جملهای بهظاهر ساده، با پیامدهایی که میتواند برای ساختار مذهبی-امنیتی جمهوری اسلامی بسیار سنگین باشد: «من به مومنین توصیه میکنم پشت سر کسی که حقوق دولتی میگیرد نماز نخوانند.»
این توصیه فقهی، در پاسخ به پرسش سادهای مطرح شده بود: در برخی کشورهای اسلامی دولت به امامان جماعت حقوق میدهد؛ نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ آیتالله سیستانی، فراتر از یک نظر فقهی معمول، به چالشی مستقیم برای مبانی حکومت مذهبی در ایران تبدیل شده است. او توضیح میدهد که دلیل توصیهاش به «نماز نخواندن» پشت سر امام جماعتی که از حکومت حقوق میگیرد، «حفظ جایگاه امام جماعت از هرگونه دخالت دولت، در اکنون و آینده» است.
همین چند خط، یک حمله بنیادین به مدل حکومتی است که جمهوری اسلامی طی ۴۷ سال بنا کرده است: حکومتی کردنِ روحانیت و خریدن وفاداری هزاران امام جمعه و امام جماعت با بودجه عمومی.
چرا این موضوع برای حکومت خامنهای دردناک است؟
پیش از ورود به این بحث، باید توجه کرد که برای بسیاری از مردم امروز ایران، اختلافات درونی نهاد موسوم به روحانیت اهمیتی ندارد؛ نه نگاه سیستانی برایشان جذاب است و نه نگاه خامنهای. ایرانیان پس از تجربه طولانی و پرهزینه حکومت دینی، تا حد زیادی از مباحث فقهی فاصله گرفتهاند و اختلافات میان اعضای این نهاد مذهبی نیز برای آنها اهمیت زیادی ندارد.
اینجا، نکته حائز اهمیت، پیامد سیاسی این فتوای سیستانی است، نه بحثهای درونحوزوی.
حتی نزد مذهبیهای سنتی که هنوز در مناسکی چون نماز جماعت شرکت میکنند، سیستانی مرجعی معتبر و بالاتر از خامنهای است. او از جایگاهی بالاتر میگوید که «وابستگی ساختاری روحانیت به دولت» محل اشکال است. این را میتوان ضربهای محکم به همان اندک مشروعیتی دانست که حکومت خامنهای میان گروههای محدودی از مؤمنان به تشیع حفظ کرده است.
به بیان روشنتر؛ سیستانی نه فقط امام جماعت حقوقبگیر را زیر سوال میبَرَد، بلکه در عمل کل ساختار مدل حکومتی ولایت فقیه را که بر همین امام جماعتها و امام جمعههای منصوب حکومت متکی است، به چالش میکشد.
جمهوری اسلامی چگونه روحانیت را وابسته کرد؟
بنیاد قدرت جمهوری اسلامی بر «وابستهسازی روحانیت» بنا شده است؛ سیستمی که در آن حدود ۳۰ هزار امام جماعت در مساجد، دهها هزار امام جماعت در ادارات دولتی، ۸۵۰ امام جمعه در شهرها و ۳۱ نماینده ولی فقیه در استانها مشغول به کارند.
بیشترِ امامان جماعت در ادارهها و امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه در سراسر کشور از دولت حقوق، امکانات، دفتر، راننده و جایگاه رسمی میگیرند. حکومت با این شبکه عظیم، پیامهای سیاسی خود را در سراسر کشور توزیع میکند.
اکنون آیتالله سیستانی میگوید به نماز ایستادن پشت سر این افراد توصیه نمیشود یا به عبارتی از نظر شرعی بهتر است پشت سر این افراد نماز نخواند.
این یعنی از مساجد محلات که عمدتا پایگاه های بسیج هستند تا نماز جمعههای مراکز استانها، همگی، زیر سوال رفتهاند.
برای مثال، کارمندان نهادها و وزارتخانهها میدانند که امام جماعت اداره معمولا فقط نزدیک اذان ظهر میآید، نیم ساعت نماز میخواند و حقوق و مزایا دریافت میکند. در بسیاری از ادارهها، نماز جماعت به ابزار کنترل و امتیازدهی اداری تبدیل شده است. اکنون سیستانی میگوید پشت سر چنین افرادی نباید نماز خواند.
سیستانی در برابر الگوی خامنهای
نکته مهمتر این است که سیستانی از جایگاهی بالاتر و مستقل، دقیقا نقطهای را هدف گرفته است که خامنهای ۳۶ سال برای تثبیت آن تلاش کرده است: وابستهسازی کامل حوزههای علمیه به حکومت.
خامنهای با ایجاد شورای عالی حوزهها، مرکز مدیریت حوزهها و اختصاص بودجههای گسترده به آنها، استقلال مورد ادعای روحانیت شیعه را از بین برد. این روند چنان شدید بود که حتی بسیاری از روحانیان سنتی از «دولتی شدن کامل حوزهها» انتقاد کردهاند.
سیستانی اکنون در نقطه مقابل این سیاست ایستاده و میگوید که روحانیت اگر وابسته به حکومت شود، جایگاهش نابود میشود و مردم نباید پشت سر این روحانیون مواجب بگیر حکومت نماز بخوانند.
این سخن، نه تنها سلسلهمراتب امامان جماعت و جمعه را مخدوش میکند، بلکه در عمل ریشه نظری ولایت فقیه را هم هدف گرفته است.
پیام بزرگتر: ردد مدل حکومتی جمهوری اسلامی
نکته قابل توجه دیگر این است که سیستانی پس از سقوط صدام، با وجود قدرت و نفوذ اجتماعی گسترده، هیچ تلاشی برای ایجاد نسخهای از «ولایت فقیه» در عراق نکرد، چون این مدل را از اساس اشتباه و ناکارآمد میدانست.
امروز نیز با همین منطق میگوید روحانیت نباید در ساختار دولت حل شود؛ چیزی که ستون اصلی جمهوری اسلامی و مایه بقای آن است.
داوری مردم در قبال حکومت دینی
باید به نکتهای مهمتر بازگردیم: فارغ از آنچه سیستانی یا خامنهای میگویند، داوری مردم درباره حکومت دینی در ایران روشن است.
پس از چهار دهه تجربه تلخ، سیاه، خونین و شکست خورده جمهوری اسلامی، اکثریت جامعه نه تنها از حکومت دینی عبور کردهاند، بلکه معتقدند دین نباید نقشی در حکومت داشته باشد.
اگر انتخابات آزاد وجود داشت، مردم بهصراحت این ساختار حکومت دینی را کنار میگذاشتند؛ حقیقتی که تمام جناحهای جمهوری اسلامی، از اصولگرا تا اصلاحطلب، بهخوبی میدانند. به همین دلیل است که هیچکدام اجازه انتخابات آزاد نمیدهند.

دو رسانه اسرائیلی در تحلیلهایی جداگانهای با اشاره به اظهارنظر مقامهای جمهوری اسلامی و اسرائیل و اقدامات نظامی و سیاسی هر دو حکومت، نوشتند که دو کشور به سوی تقابلی بزرگتر از جنگ ۱۲روزه پیش میروند.
وبسایت اسرائیلی «جِیفید» یکشنبه نهم آذر، در تحلیل خود به سخنان یک مقام ارشد اسرائیلی که گفته بود این کشور قصد دارد تا پیش از پایان دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، حکومت ایران را سرنگون کند، اشاره کرد.
این رسانه که رویکرد آن معمولا همسو با جریانهای راستگرای اسرائیل ارزیابی میشود، همچنین به نقل از این مقام نوشت که اسرائیل خود را برای جنگی آماده میکند که شاید بسیار فراتر از رویارویی ۱۲روزه ادامه یابد.
پیشتر شبکه کان اسرائیل نیز به نقل از یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که حاکمیت این کشور هدفی تعیین کرده یا قصد دارد هدفی تعیین کند تا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، حکومت ایران را «وادار به واکنش یا فروپاشی کند.»
در این مطلب همچنین به آمده که اسرائیل تولید موشکی ایران را رصد میکند؛ تولیدی که میتواند امکان شلیک همزمان بیش از دو هزار موشک را برای بهچالشکشیدن سامانههای دفاعی فراهم کند.
در مقابل، اسرائیل هم در حال تقویت سامانههای دفاع هوایی، توان اطلاعاتی و توان تهاجمی خود است و اهدافی شامل تاسیسات هستهای ایران، سامانههای موشکی، عملیات پهپادی و پایگاههای دریایی در خلیج فارس را مدنظر دارد.
نویسنده این مطلب با اشاره به اینکه رهبر جمهوری اسلامی همچنان بهشکلی فزاینده اسرائیل را تهدید میکند، دلیل آن را «اشتیاق خامنهای و دیگر مقامهای جمهوری اسلامی به بازیابی اعتباری» میداند که در جریان جنگ با اسرائیل مخدوش شد.
درخواست از خامنهای برای تولید سلاح هستهای
وبسایت روزنامه «اسرائیل هیوم»، نیز در تحلیلی نوشت که جنگ ۱۲روزه تهران را ناچار کرده که دکترین امنیتی خود را تغییر دهد و آمادگی خود را برای رویارویی بزرگ با اسرائیل بهطور مستمر ارزیابی کند.
بهنوشته اسرائیل هیوم، دیگر رسانه راستگرای این کشور، حکومت ایران همچنین در حال بازسازی برنامه موشکی و افزایش بُرد موشکهای خود است و همزمان برنامه بازسازی و تسلیح دوباره حزبالله را پیش میبرد.
نویسنده مقاله همچنین به این نکته اشاره کرده است که مقامهای ارشد حکومت ایران از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، میخواهند ساخت سلاح هستهای را تایید کند.
بیش از هفتاد نماینده مجلس شورای اسلامی در نامهای در اواخر شهریور به روسای قوا و شورای عالی امنیت ملی خواستار آن شدند که با هدف ایجاد «بازدارندگی»، با تغییر فتوای پیشین خامنهای، به ساخت و نگهداری بمب اتمی اقدام کند. تعدادی از نمایندگان، یک سال پیش هم درخواست مشابهی مطرح کرده بودند.
نویسنده مقاله اسرائیل هیوم توصیه کرده است که اسرائیل باید برای «تهدید درحال ظهور» آماده باشد و احتمالات مربوط به برنامهریزی حکومت ایران و نیروهای نیابتیاش برای یک حمله چندجبههای به این کشور شبیه به حمله هفتم اکتبر را زیر نظر بگیرد.
در ادامه مقاله آمده است که اگر تهران اجازه بازسازی نیروهای نیابتی خود را پیدا کند، این موضوع میتواند محرک حمله چند جبههای باشد. اظهارات مقامهای ارشد ایرانی، از خامنهای گرفته تا ابوالفضل شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح ایران، نشان میدهد تهران همچنان متعهد به هدف نابودی اسرائیل است.
رادیوی دولتی اسرائیل یکشنبه ۹ آذر به نقل از یک مقام امنیتی این کشور گزارش داد جمهوری اسلامی به روند آمادهسازی خود برای یک درگیری احتمالی جدید با اسرائیل سرعت بخشیده است.
این مقام امنیتی گفت نگرانی مقامهای جمهوری اسلامی از احتمال حمله مجدد اسرائیل موجب شده روند تجدید تسلیحات خود و نیروهای نیابتیشان در منطقه، از جمله حوثیهای یمن و حزبالله لبنان، را تسریع کنند و قاچاق سلاح به کرانه باختری و «سازمانهای تروریستی» فعال در سوریه را بهمنظور حمله به اسرائیل افزایش دهند.

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، در مطلبی نوشت: «قدیمها تصویر افراد متمول را چاق میکشیدند، اما اکنون پولدارها لاغرند و فقرا که برای خوردن، چیزی غیر از غذای کمارزش، اما پرکالری به دست نمیآورند، چاق شدهاند.»
جوان در این مطلب درباره «اسراف و دورریز» غذا در ایران و مقایسه با دیگر کشورها، به تغییر سبک زندگی در حوزه تغذیه اشاره کرد و افزود: «زندگی صنعتی و سبکهای ویرانگر زندگی جدید هم موجب شده مردم غذا را سریع بخورند که یکی از دلایل سیرنشدن و ادامهدادن در خوردن غذاست. این اطلاعات مربوط به آمریکا و همه دنیاست ولی در ایران هم در حال شیوع بالاست.»
روزنامه وابسته به سپاه اضافه کرد: «زندگی ما یک تناقض آشکار شده است، هم گران میخریم، هم دور میریزیم، هم گرسنگی میکشیم، هم چاقی! و عجیب آنکه بسیاری این سبک زندگی خود را مدرن میدانند و شب و روز در حال عکسبرداری از آن و انتشار در اینستا و افتخار به آن هستند.»





