از خاکسپاری «مردانه» فروغ فرخزاد تا تشییع پیکر شیوا ارسطویی بر دوش زنان مخالف حجاب اجباری

از زمان آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زنان بسیاری بدون حجاب اجباری در مراسم خاکسپاری در شهرهای مختلف ایران، تابوت عزیزان خود را بر دوش کشیدهاند. در آخرین نمونه، زنان حاضر در مراسم شیوا ارسطویی، بدون حجاب اجباری، پیکر این نویسنده و مترجم را بر دوش خود گرفتند و به خاک سپردند.
ارسطویی ۲۲ اردیبهشت در خانه هنرمندان تشییع و در قطعه هنرمندان در «بهشتزهرا» تهران به خاک سپرده شد.
تصاویر و ویدیوهای ثبتشده از مراسم تشییع این نویسنده، مترجم، شاعر و مدرس داستاننویسی درگذشته نشان میدهد گروهی از زنان بدون داشتن حجاب اجباری و در سکوت، پیکر او را بر شانههای خود میکشند و به سمت آرامگاه او حرکت میکنند.
انتشار تصاویر این حرکت زنان نویسنده که نمونهاش در حافظه جمعی ایرانیان در دورههای مختلف تاریخ ایران بهسختی به یاد آورده میشود، یکی از نشانههای زنده بودن جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.
برخی، تصاویر تشییع پیکر این نویسنده بر دوش زنان بدون حجاب اجباری را نمادی از بازتاب روحیه آزاداندیش ارسطویی و باورهایش به آزادیهای فردی و اجتماعی دانستند.
شماری نیز از این رخداد بهعنوان نشانهای از ادامه مبارزه زنان در برابر نیروی سرکوب و سنتهایی که قرنها در سایه نظام مردسالار زندگیشان را نشانه رفته است، نام بردند.
این تصاویر یادآور صحنههایی است از جنس حرکت زنانی که در مراسم خاکسپاری مهسا (ژینا) امینی در سقز، روسریهای خود را برداشتند و در هوا تکان دادند.
و همچنین یادآور میدانداری زنان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» و یادآور سوگواری مادران لُر که در مراسم خاکسپاری فرزند کشتهشدهشان در اعتراضات علیه جمهوری اسلامی، «کِل» کشیدند و «مِینا» (روسری زنان لر) خود را در هوا چرخاندند.
حساب کاربری «زنان ایران» در اینستاگرام با اشاره به مراسم تشییع ارسطویی نوشت: «نخستین بار زنان به صورت یکدست و یکپارچه زیر تابوت زنی را گرفتند و تا خانه ابدی بدرقهاش کردند.»
اسدالله امرایی، نویسنده و مترجم، نیز با انتشار تصویری از مراسم خاکسپاری ارسطویی، گفت: «زنان با هر لباس و پوششی که دلشان میخواست، شیوا ارسطویی را تشییع کردند.»
مظاهر شهامت، شاعر و نویسنده، هم نوشت: «تابوت شیوا ارسطویی بر دوش زنان هموطن!»
ارسطویی متولد اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران بود و ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در ۶۴ سالگی از دنیا رفت.
او در دوران فعالیت خود هشت رمان، دو مجموعه داستان و دو مجموعه شعر منتشر کرد.
از آثارش میتوان به رمانهای «او را که دیدم زیبا شدم» و «بیبی شهرزاد» و مجموعه داستانهای «آفتاب و مهتاب» و «آمده بودم با دخترم چای بخورم» اشاره کرد.
ارسطویی از مدافعان آزادی بیان و یکی از ۱۳۴ نویسنده آزادیخواه امضاکننده بیانیه «ما نویسندهایم» در اعتراض به سانسور بود و از سال ۱۳۷۸ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
در سالهای گذشته گاه به گاه تصاویری از دل جامعه، چشمهای رهگذران را به خود میخکوب کرده است؛ از جمله تصاویر زنانی که در نقطهای از ایران، پیکر عزیز درگشتهشان را بر دوش میکشند و اجازه نمیدهند طبق سنتهای تحمیلشده، تابوت عزیزانشان بر شانهها و دستان مردان حمل شود.
زنی که تابوی خوانندگی زنان کُرد در ایران را شکست
پیکر فتانه ولیدی، خواننده کُرد که مهرماه ۱۴۰۳ در سن ٧١ سالگی از دنیا رفت، روی دوش زنان تشییع و در زادگاهش سنندج به خاک سپرده شد.
ولیدی به زبان کرُدی ترانه میخواند و با حسن کامکار، آهنگساز و بنیانگذار گروه کامکارها، کار کرده بود.
این هنرمند نخستین کسی بود که تابوی خوانندگی زنان کُرد در ایران را شکست و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در برنامه کودک رادیو ایران همخوانی کرد، اما پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی فرصت شنیده شدن صدایش از مردم گرفته شد.
به گفته حسین علیزاده، فیلم «نیوه مانگ» بهمن قبادی بر اساس زندگی این هنرمند ساخته شده است.
ماهور زیر تابوت پدر
احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده برجسته و از پایهگذاران «موج نو» در شعر ایران، تیرماه ۱۴۰۲ در سن ۸۳ سالگی و پس از مدتها تحمل بیماری در تهران از دنیا رفت.
ماهور احمدی، فرزند او، با وجود ممانعت مسئولان کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان از سخنرانی در مراسم تشییع پدرش، بدون حجاب اجباری شعرخوانی و سخنرانی کرد.
او در سخنرانیاش گفت: «پدرم هیچوقت نان سیاست را نخورد، اما سیاسیترین شعرها را سرود و با اجبار از کانون بازنشستهاش کردند.»
تصویر ماهور در مراسم تشییع پیکر پدرش در حالی که بهعنوان تنها زن بدون حجاب اجباری زیر تابوت او رفت و پیکرش را بر دوش کشید و به خاک سپرد، در حافظه جمعی مردم ثبت شده است.
ماهور ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ همزمان با روز جهانی زن خبر داد قوه قضاییه جمهوری اسلامی برای او بهدلیل حضور در مراسم تشییع پیکر پدرش و گرفتن تابوت او بدون حجاب اجباری پرونده تشکیل داد و او را ابتدا به حبس و سپس به جریمه محکوم کرد.
پیکر محمد ملکی بر شانههای نرگس محمدی و شهناز اکملی
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح و شهناز اکملی، مادر مصطفی کریمبیگی، از کشتهشدگان اعتراضات سال ۱۳۸۸، آذرماه ۱۳۹۹ در مراسم خاکسپاری محمد ملکی، فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، زیر تابوت او رفتند و پیکرش را بر شانههای خود حمل کردند.
محمدی در حالی که تابوت ملکی را بر دوش داشت، با صدایی رسا گفت: «درودبرمرد آزادیخواه ایران. مجاهد نستوه. درود بر آزادی و عدالت.»
این فعال حقوق بشر در ادامه این مراسم در خصوص شخصیت و سوابق ملکی سخرانی کرد و گفت: «ملکی یک عمر برای آزادی جنگید و یک عمر مقابل استبداد ایستاد و نفسی نیاسود. زندگی او سراسر مقاومت و مبارزه بود و در مبارزه برای احقاق حقوق ملت، لحظهای درنگ نکرد.»
کاربران شبکههای اجتماعی در آن زمان تصاویر و ویدیوهای بسیاری از این رخداد منتشر کردند و از آن بهعنوان حرکتی شجاعانه و ساختارشکن در راستای شکستن سنتهای زنستیزانه یاد کردند.
تشییع «کاملا مردانه» پیکر فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد، شاعر نامدار ایرانی، ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ از دنیا رفت و پیکرش دو روز بعد با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
نام فروغ یادآور شورش و عصیان زنی است که در برابر ظلم و تبعیض و نابرابری ایستاد و صدای حقخواهی زنان ایرانی را در آثارش فریاد زد؛ کسی که در شعرهایش رنجها و فعالیتهای روزمره زنان در خانه را به تصویر کشید.
حدود ۶۰ سال از خاکسپاری فروغ گذشت و روایتهای نقلشده از مراسم تشییع و خاکسپاری این شاعر نامدار حاکی از آن است که این مراسم بهطور کامل فضایی «مردانه» داشته است.
تصاویر منتشر شده از مراسم خاکسپاری فروغ نشان میدهد مردانی از چهار سو زیر تابوتش را گرفته، پیکرش را بر دوش کشیده و به خاک میسپارند.
آنچه در فاصله ۶۰ ساله میان خاکسپاری فروغ فرخزاد تا خاکسپاری شیوا ارسطویی، دو نویسنده پیشرو، ساختارشکن و هنجارگریز، به چشم میآید، تفاوتهای ظاهری تشییع دو پیکر نیست؛ بلکه تحقق شعار «زن، زندگی، آزادی» در حرکتهای شجاعانه زنان ایرانی است.
با گذشت دو سال و هشت ماه از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» و رخدادهای پس از آن، فضای اینروزهای جامعه ایران نشان میدهد زنان همچنان در مسیر مبارزه برای تحقق خواستههایشان گام برمیدارند.
