تاسیسات هستهای کلنگگزلا: ماجراجویی تازه با پایانی روشن

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، گفته است که توافق قاهره دیگر نمیتواند پایه و اساس همکاری با آژانس باشد و باید راهکار دیگری برای ادامه تعاملات بین تهران و آژانس پیدا شود.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، گفته است که توافق قاهره دیگر نمیتواند پایه و اساس همکاری با آژانس باشد و باید راهکار دیگری برای ادامه تعاملات بین تهران و آژانس پیدا شود.
پیش از حصول توافق قاهره، جمهوری اسلامی میگفت شرایط منحصر به فرد است و باید چارچوب تازهای برای همکاری تعریف شود.
شرایط حقیقتا هم منحصر به فرد بود، جمهوری اسلامی همچنان حکومتی پایبند به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) بود و بازرسان اجازه دسترسی، هرچند توام با محدودیت، به تاسیسات هستهای ایران را داشتند. سپس بخش عمدهای از تاسیسات هستهای مورد حمله کشوری دیگر قرار گرفت و برخی از تاسیساتی که روی کاغذ باید محل گزارش و بازرسی قرار میگرفتند یا دیگر وجود خارجی نداشتند یا آسیب جدی دیدند.
در نتیجه، هم بهخاطر امنیت بازرسان در اماکن تخریبشده و هم بنا به دلایل سیاسی و امنیتی، قابل درک بود که جمهوری اسلامی به دنبال چارچوبی تازه برای ادامه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد.
اما این بار، فعالشدن مکانیسم ماشه نمیتواند توجیهی قابل قبول برای یافتن چارچوب تازهی دیگری باشد، چرا که شرایط میدانی تغییری نکرده و جمهوری اسلامی با این کار تنها باعث افزایش تنش و دامنزدن به اختلافات با آژانس و سر باز زدن از انجام تعهدات پادمانی خود میشود.
عراقچی پس از این خط و نشان کشیدن تازه برای آژانس، از باز بودن در گفتوگو سخن گفته است؛ دری که واضح است هیچ طرفی در شرایط فعلی علاقهای به عبور از آن ندارد، مگر رافائل گروسی که او هم مطابق با شرح وظایف کاریاش در مقام رییس سازمانی غیر سیاسی باید عمل کند.
این شرایط پیچیده در صحبتهای تازه حمید بعیدینژاد، نامی آشنا در مذاکرات هستهای، بازتاب داشته. بعیدینژاد گفته است غنیسازی همواره محل بحث خواهد بود و یافتن توافقی بینالمللی برای آن بسیار دشوار و نیازمند مذاکراتی طاقتفرساست.
پر واضح است که آمریکا تمایلی به آغاز مذاکرات طاقتفرسا ندارد، شاید هیچکدام از طرفهای برجامِ سابق، دیگر حوصله پیمودن راهی را نداشته باشند که یک بار آن را تام و تمام رفتهاند.
در شرایط فعلی، تصور رویارویی مذاکراتی جمهوری اسلامی با طرف آمریکایی یا اروپایی بسیار دشوار است.
در این شرایط است که اقدامات عملیاتی جمهوری اسلامی زیر ذرهبین ماهوارههای جهانی ابعادی تازه، خطرناک و پر ریسک میگیرد. مسیر دیپلماسی تا اطلاع ثانوی تعطیل است، کشورهای غربی روبروی خود تاسیسات تخریبشده هستهای ایران را میبینند و سانتریفیوژی که فعلا نمیچرخد. این همان چیزی است که سالها دنبالش بودند و حال آن را بدون صرف ساعتهای زیاد مذاکره طاقتفرسا به دست آوردهاند، پس موضع آنها با سالهای پیش از برجام بسیار متفاوت است.
کشورهای غربی ترکیب تازهای را یافتهاند که برایشان کار کرده: جنگ و مذاکره توامان. دیگر این یک «دوگانه ناسازگار» نیست، دیگر با «شیر یا خط» یک سکه روبهرو نیستند و وضعیتی رخ داده که در پرتاب سکه هم شیر میآید و هم خط.
در این شرایط یگانه و منحصربهفرد که نتیجه طوفانالاقصی و حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳است.
جمهوری اسلامی چیزی برای عرضه ندارد و فعلا به کلنگهایی بسنده کرده که در کوههای کلنگ گزلا میزند تا شاید این بار به جای اورانیوم شصتدرصدی، با این تاسیسات عمیق هستهای باجگیری سیاسی کند.
کلنگگزلا ستاره نوظهور برنامه هستهای ایران، نامی است که این روزها تمامی ماهوارههای بینالمللی به دنبالشاند و تعداد کلنگهایش را میشمارند.
جمهوری اسلامی تا ابد نمیتواند بر کلنگگزلا کلنگ بزند. روزی خواهد رسید که «مکان در حال ساخت» بدل به «مکان آماده بهرهبرداری» شود و با آغاز بهرهبرداری و نصب تجهیزات هستهای، در غیاب مسیری روشن برای دیپلماسی، باز جمهوری اسلامی مقابل چشمانش نابودی تاسیساتاش را خواهد دید و بار دیگر آسمان ایران را با پرواز جتهای جنگی خارجی زخم خواهد کرد.