سهشنبه ۲۹ مهر با خبری آغاز شد که هرچند مبهم بود اما برای تبدیل شدن به بحث روز و تسخیر شبکههای اجتماعی همهچیز داشت؛ گره خورده با شهرت، حاوی عنصر شگفتی و مهمتر از همه راوی یک فاجعه.
صبح زود به وقت ایران، مدیرعامل خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «یک بازیگر مشهور سینما» در پی شکایت یک زن و به اتهام «تجاوز» بازداشت شد.
هرچند در این پست به نام بازیگر مرد اشاره نشده بود، اما ظرف مدت کوتاهی نام پژمان جمشیدی، بازیکن سابق تیم ملی و باشگاه پرسپولیس که پس از خداحافظی از فوتبال در سینما شهرت یافت، بر سر زبانها افتاد.
خبرهای رسمی چه میگویند؟
کمتر از یک ساعت بعد از انتشار این پست در ایکس، قوه قضاییه در خبری رسمی اما کوتاه محتوای همان پست را تکرار کرد.
در این خبر آمده بود: «چندی پیش خانمی با مراجعه به مرجع قضایی از یک بازیگر سینما به اتهام تجاوز به عنف شکایت کرد. در پی شکایت شاکی خصوصی و بررسیهای تخصصی و علمی انجام شده این بازیگر مشهور سینما با احضار به مرجع قضایی تفهیم اتهام و بازداشت شد.»
صحبتهای سرهنگ بابک نمکشناس، رییس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران، ابهامها درباره نام بازیگر مورد نظر را تا حدی مرتفع کرد. او بهطور تلویحی تایید کرد بازیگری که در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها از او نام برده میشود، همان فرد دستگیر شده است.
نمکشناس با اشاره به اینکه از صبح سهشنبه خبری مبنی بر بازداشت «یکی از بازیگران» منتشر شده، تاکید کرد که پلیس در بازداشت «این فرد» هیچ دخالتی نداشته است.
او نیز تایید کرد که پرونده مربوط به شکایت «زنی با هویت حقیقی» است و پرونده در دادگاه کیفریِ یک تهران جریان دارد.
بر اساس صحبتهای رییس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران روشن شد که به دنبال گشوده شدن این پرونده، احضاریهای برای متهم صادر شده بود. متهم نیز دوشنبه ۲۸ مهر در دادگاه حضور یافت، پس از تفهیم بازداشت شد و اکنون در اختیار مراجع قضایی است.
خبرگزاریهای رسمی داخل ایران، شاکی را «یک دختر ۲۰ ساله» معرفی کردهاند، جرم متهم را «تجاوز و آدمربایی» اعلام کرده و نوشتهاند که در پایان دادگاه قرار وثیقه متهم به قرار بازداشت تبدیل شد و اعتراض متهم به این حکم نظر قاضی را تغییر نداد.
خبرگزاری ایسنا هم نوشت که این بازیگر به «بخش قرنطینه واحد سه زندان قزلحصار» منتقل شده است.
پست تهیهکننده فیلم تازه جمشیدی در اینستاگرام و تایید حضور او در دادگاه
نیمهشب چهارشنبه ۳۰ مهر، امینرضا چلبیانلو، دندانپزشک و تهیهکننده فیلم سینمایی قسطنطنیه با بازی پژمان جمشیدی که اکنون در حال اکران است، در اینستاگرام نوشت: «تا این لحظه هیچ اتهامی علیه پژمان جمشیدی نسبت به موضوعات مطرح شده به اثبات نرسیده و تمامی موضوعات صرفا یک ادعا بوده است که توسط دستگاه محترم قضایی و نهادهای مربوطه در حال پیگیری میباشد.»
در ادامه این پست حضور جمشیدی در دادگاه تایید شده است: «آقای جمشیدی به جهت احترام به قانون و روشن شدن زوایای پشت پرده این داستان شخصا در روند رسیدگی حضور یافتند و به محض مشخص شدن اصل ماجرا اطلاعات لازم از طریق وکلای ایشان اعلام میگردد.»
ماهک جمشیدی، خواهر پژمان جمشیدی، نیز بلافاصله پس از انتشار این پست، آن را در صفحه خود در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.
چرا پلیس در دستگیری متهم نقشی نداشت؟
شیما قوشه، وکیلی که در پروندههای مشابهی مانند کیوان اماموردی و تجاوز در آمبولانس وکالت زنان شاکی را بر عهده داشت، میگوید که رسیدگی به پروندههای تجاوز در هر استان بر عهده دادگاه کیفری همان استان است و دادگاه بهطور مستقیم برای رسیدگی وارد میشود. این به معنای حذف مرحله دادسرا از فرآیند رسیدگی قضایی است.
او در مصاحبه با «اطلاعات آنلاین» مراحل دادرسی به پروندههای تجاوز را اینطور توضیح میدهد: «پس از ثبت شکایت، در صورتی که شواهد و مدارک ارائهشده از سوی شاکی برای قاضی قانعکننده باشد، متهم به دادگاه احضار و تفهیم اتهام میشود.»
ماده ۲۳۷ و ۲۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری، در خصوص جرایمی که مجازات قانونی برای آنها «سلب حیات، قطع عضو یا حبس ابد» است، صدور قرار بازداشت موقت «با ذکر دلایل و مستندات قانونی از سوی مقام قضایی» را «مجاز» میشمارد.
به این ترتیب برای اتهامی مانند تجاوز به عُنف که مطابق ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی میتواند مجازات اعدام در پی داشته باشد، دادگاه با استناد به دو ماده یادشده از قانون آیین دادرسی کیفری، اختیار صدور قرار بازداشت موقت دارد.
قوشه تاکید میکند که اگر پژمان جمشیدی یا هر فرد دیگری بلافاصله پس از احضار، از دادگاه به زندان فرستاده شده باشد، به این معنی است که قاضی در همین مرحله از پرونده «نسبت به انجام جرم قانع شده، مدارک را پذیرفته و انجام تجاوز از سوی دادگاه تایید شده است.»
یک یا چند پرونده؟
پس از تایید خبر از سوی پلیس، ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت، در گزارشی که بعدتر از وبسایت این رسانه حذف شد، نوشت: «این بازیگر پیشتر هم به تجاوز متهم شده بود و در این پرونده هم قبلا موفق شده بود شاکی را تطمیع کند.»
همشهری آنلاین، رسانه شهرداری تهران، هم از قول فردی که او را «سینماگر و تهیهکننده سینما» معرفی کرد، بدون ذکر نامی از پژمان جمشیدی، نوشت که «این بازیگر قبلا در پی این پرونده و رفع شکایت، شاکی را با پول تطمیع کرده و به عرصه سینما بازگشته بود.»
واکنشها: از ابراز ناامیدی تا نکوهش قربانی
یک کاربر در شبکه اجتماعی ایکس عکسی از پژمان جمشیدی در کنار یکی از هوادارانش که دختری نوجوان به نظر میرسد، منتشر کرده و نوشته است: «پژمان برای اینکه خانومه معذب نباشه بازوهاش رو کلا جمع میکنه. هر جوری حساب میکنم واقعا غیرممکنه.»
کاربر دیگری نوشته: «به نظرم پژمان جمشیدی خیلی آدم باهوشیه … خیلی بعید میدونم به این مفتیا دم به تله داده باشه. خیلی به نظرم بازداشتش باگ داره.»
بسیاری از کاربران با اشاره به شهرت و ثروت جمشیدی، نوشتهاند او میتوانست بهراحتی با هر زنی رابطه داشته باشد، پس چرا باید به زنی تجاوز کند؟!
تعدادی از کاربران طرح موضوع تجاوز و آدمربایی جمشیدی با مدارک مستدل را بهانهای برای به حاشیه راندن موضوع عروسی دختر شمخانی دانستهاند و گروهی هم موضوع اخاذی از این سوپراستار ثروتمند سالهای اخیر سینمای ایران را پیش کشیدهاند.
اخاذی، کلیدواژهای است که تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی را یاد فیلم علفزار، ساخته کاظم دانشی انداخت؛ فیلمی بر اساس یک پرونده واقعی تجاوز گروهی در خرداد ۱۳۹۰ مشهور به پرونده خمینیشهر.
پژمان جمشیدی در صحنهاز از فیلم سینمایی علفزار
پژمان جمشیدی در علفزار نقش قاضی پرونده را بازی میکرد. در صحنهای از مواجهه او با یکی از زنان قربانی، زن از او میپرسد: «چون ما مست بودیم اینا باید به ما تجاوز کنن؟ قانون اینه؟»
قاضی در پاسخ مجموعهای از ادعاهای مرسوم علیه قربانیان تعرض و تجاوز جنسی را ردیف میکند: «خانم چطور هوشیار نبودی ولی یادته؟ چرا بیرون چیزی از مشروب خوردن به من نگفتی؟»
بعد صدایش را بالا میبرد و با تاکید میگوید: «خانم مست بودی! همراهاتم حرفت رو تایید نمیکنن! به من میگی تعرض شده! اصلا تجاوز شده! شما که به حال خودت نبودی از کجا میدونی اینا بودن؟ شاید یک عده دیگه بودن!»
وقتی قربانی تاکید میکند که «مطمئنم، قیافه تکتکشون یادمه!» قاضی ادامه میدهد: «باید ثابت بشه، اینجا دادگاهه، همینجوری نیست که هر کی درو باز کنه، یه ادعایی کنه، منم حرفش رو قبول کنم. شاید شما بخوای اخاذی کنی!»
هرچند کاربران زیادی از راوی این پرونده و شکایتش علیه بازیگر مشهور دفاع کرده و نوشتهاند که وقوع چنین جرمی از هیچکس بعید نیست، اما همچنان نگاههایی که قربانی را نکوهش میکنند دستکم در شبکههای اجتماعی، بهویژه صفحههای پرمخاطب، دست بالا را دارند.
چرا جامعه تمایل دارد کنار مجرم بایستد؟
بسیاری از تحلیلها، ریشه را در نگاه مسلط مردسالار و رواج باورهای قالبی علیه زنان میجویند که طی سالیان سازوکارهای اجتماعی را شکل داده و بر همه ساحتها سایه انداخته است؛ ساختاری که زدودن آن بهآسانی ممکن نیست.
رویکرد دیگری که کمتر به آن پرداخته میشود بر لایههای ذهنی و شناختی انسان تمرکز دارد و در ویژگیهای روانشناختی ما به دنبال سرچشمههای تمایل به قربانینکوهی میگردد.
یکی از این ریشهها، یک سوگیری شناختی به نام فرضیه جهان عادلانه است. بسیاری از ما -شاید تقریبا همه ما- دوست داریم باور کنیم که جهان دادمند است و هر رویداد در زندگی ما پیامدِ کار خود ماست؛ باوری که در این بیت سعدی هم بازتاب دارد: «تو نیکویی کن و در دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز.»
ذهن بسیاری از افراد تاب پذیرش این واقعیت را ندارد که «اتفاقهای بد برای آدمهای خوب» هم رخ میدهند، بیاینکه هیچ قصوری از جانب فرد رخ داده باشد.
باور به فقدان عدالت، احساس بقا و امنیت آنها را تهدید میکند؛ پس ترجیح میدهند خود را اینطور آرام کنند که «اگر زن بیشتر مراقب بود»، «اگر لباس مناسب پوشیده بود» یا «اگر اغواگری نمیکرد» هرگز مورد تعرض قرار نمیگرفت.
در نتیجه به این جمعبندی میرسند که «من در معرض چنین خطری نیستم، چون مراقبم، لباس درست میپوشم و اغواگری نمیکنم.»
اما این مکانیسم دفاعی روان ما بهایی سنگین دارد. سرزنش قربانی و انداختن بار جرم بر دوش او، او را بیش از پیش به حاشیه میراند، فرصت فرار از مجازات را برای آزارگر فراهم میکند و به او امکان میدهد پشت داوریها و سوگیریهای جامعه، پناه بگیرد و در سایه بماند.