مادر محمد قبادلو، معترض اعدامشده، از آسیب به سنگ مزار فرزندش خبر داد
معصومه احمدی، مادر محمد قبادلو، معترض اعدامشده در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» از آسیب به سنگ مزار و عکس فرزندش خبر داد و گفت مسئولان جمهوری اسلامی با وجود دوربینهای مداربسته پاسخگو نیستند.
این مادر دادخواه با انتشار ویدیویی در اینستاگرام گفت در پی مراجعه به مزار فرزندش دیده است که به کتیبه سنگ مزار و عکس او آسیب زدهاند و روی صورت و چشمهایش خطهای عمیقی کشیدهاند.
او اضافه کرد: «با اینکه اینجا در محل مزار محمد دوربین وجود دارد و همهچیز تحت کنترل است، چند روز است دارم پیگیری میکنم ولی هیچکس پاسخگو نبوده است.»
احمدی در ادامه خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی گفت: «میخواستم ببینم کم به چشمهای بچههای مردم تیر زدند و آنها را کور کردند؛ حالا به عکس بچههایمان هم رحم نمیکنند. واقعا اینها خیلی حقیر هستند و با این کار فقط حقارت خود را نشان میدهند.»
محمد قبادلو، متولد سال ۱۳۷۹، شهریور ۱۴۰۱ در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در رباطکریم بازداشت و سوم بهمن ۱۴۰۲ اعدام شد. او به اتهام زیر گرفتن یک مامور پلیس با خودرو و قتل او به قصاص و در پروندهای دیگر به «افساد فی الارض و محاربه» متهم شده بود.
در بیش از چهار دهه گذشته نیز سنگ مزار بسیاری از کشتهشدگان اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی اعدامشده و جانباختگان و درگذشتگان بهائی در ایران، هدف آسیب، هتاکی، بیحرمتی و تخریبهای متوالی قرار گرفته است.
در یکی از نمونهها در ۲۲ آبان، گزارشها و تصاویر رسیده به ایراناینترنشنال نشان داد که سنگ مزار مسلم هوشنگی، از جانباختگان خیزش ۱۴۰۱ که تصویرش بر آن نقش بسته بود، تخریب و شکسته شده است.
۲۸ مرداد نیز شهرداری تهران اعلام کرد مزار زندانیان سیاسی اعدامشده در دهه ۶۰ را که در آرامستان «بهشت زهرا» قرار داشت، تبدیل به پارکینگ کرده است.
ماهمنیر مولاییراد، مادر کیان پیرفلک، کودک جانباخته در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز ۱۲ اردیبهشت با انتشار ویدیویی در اینستاگرام از تخریب سنگ مزار پسرش و همچنین سنگ مزار مادربزرگش خبر داد و گفت: «حکومت نه به کودک رحم میکند، نه به سنگ قبرش».
فعالان حقوق بشر میگویند تخریب سنگ مزار معترضان و زندانیان سیاسی جانباخته در ایران، بخشی از سیاست سازمانیافتهای است که هدف آن نهفقط محو نام و چهره کشتهشدگان، بلکه پاککردن حافظه جمعی جامعه و ایجاد هراس دائمی در دل خانوادههای دادخواه است.
با این حال، خانوادههای دادخواه با وجود تهدید، احضار و تخریب مزار عزیزانشان، همچنان با انتشار تصاویر، روایتها و ثبت نام و تصویر فرزندانشان در شبکههای اجتماعی، یاد آنها را زنده نگه میدارند.
آنها بارها تاکید کردهاند که با وجود فشارها و تهدیدهای جمهوری اسلامی اجازه نمیدهند صدای دادخواهی و مطالبه عدالت در ایران خاموش شود.
دو نماینده کنگره آمریکا در نامهای از وزیر خارجه این کشور خواستند برای آزادی کامران حکمتی، شهروند یهودی ایرانی-آمریکایی زندانی در ایران، از تمام ابزارهای موجود استفاده کند.
«در این نامه تاکید شده که کامران حکمتی به سرطان تهاجمی مثانه مبتلاست و باید فورا آزاد شود. او به دلیل سفری که ۱۳ سال پیش برای برگزاری مراسمی برای پسرش به اسرائیل انجام داده، در ایران به زندان محکوم شده است.»
ماه گذشته، تام سوزی، عضو دموکرات مجلس نمایندگان، درباره بازداشت یکی از موکلانش در ایران به مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، هشدار داده بود. او این ماه نیز دوباره نامهای ارسال کرد که اینبار کلودیا تنی، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان، نیز آن را امضا کرده است.
درحالیکه تنش بین آمریکا و ونزوئلا به اوج رسیده است، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، حکومت ونزوئلا را «سازمان ترانزیتی» توصیف کرد که تبدیل به پایگاه جمهوری اسلامی شده است؛ توصیفی بیسابقه که ریشه آن به توسعه روابط جمهوری اسلامی و ونزوئلا در دهه ۸۰ باز میگردد.
وزیر امور خارجه آمریکا، سهشنبه ۱۱ آذر در گفتوگو با فاکس نیوز، گفت: «حکومت مادورو یک حکومت مشروع نیست. آنچه هست، یک سازمان ترانزیت است.» او اضافه کرد:«این حکومت پایگاه نفوذ جمهوری اسلامی است.»
روبیو تاکید کرد: « این موضوع به اندازه کافی گفته نمیشود.»
وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حتی حزبالله در آمریکای جنوبی حضور دارند و یکی از پایگاههای اصلی آنها ونزوئلا است.»
روبیو تصریح کرد: «جایی که آنها [جمهوری اسلامی] در نیمکره ما پرچمشان را با همکاری کامل و آشکار حکومت آن کاشتهاند، خاک ونزوئلاست.»
این اشارههای مستقیم وزیر امور خارجه ایالات متحده در حالی بیان میشود، که با بالا گرفتن تنش آمریکا و ونزوئلا، محافل سیاسی و رسانهها، منتظر حمله قریبالوقوع آمریکا به ونزوئلا هستند. بهتازگی پاپ لئو از دونالد ترامپ خواسته است برای کنار زدن نیکولاس مادورو، راه نظامی را انتخاب نکند. درخواستی که به نظر نمیرسد ترامپ با آن چندان موافق باشد.
همزمان با همه این رخدادها، مجله «لانگوار» در گزارشی درباره افشای طرح ترور سفیر اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی که در آبانماه منتشر شد، از دخیل بودن مجتبی حسینینژاد، نماینده حوزه علمیه المصطفی در ونزوئلا، در این توطئه خبر داد. این مجله نوشت: این مرکز مذهبی یک «پوشش تروریستی» است.
عمق روابط تهران و کاراکاس، گاهی از لابهلای اخبار مشخص میشود. با اینحال، تمام آنچه رخ میدهد در دسترس عموم نیست، اما گزارش اخیر مجله «لانگوار» نشان میدهد
سرمایهگذاریها و اقدامات مشترک، حتی در حوزهای نظیر تاسیس یک مرکز مذهبی، نوک کوه یخ هستند؛ پوششهایی برای فعالیتهای دیگر که با رویکرد ایدئولوژیک هر دو حکومت تهران و کاراکس در دشمنی با آمریکا و اسرائیل همسوست.
اتحادی که با سخنان روبیو، به نظر میرسد مقامات ایالات متحده به خوبی از آن آگاه هستند.
شمشهای طلا، از کاراکاس تا تهران
هر دو حکومت درگیر تحریمهای شدید خارجی هستند. جمهوری اسلامی توانسته است تا حدی به فناوریهای ابتدایی در حوزههای مختلف، نظیر صنعت نفت و گاز دست یابد.
سال ۱۳۹۹، زمانی که صنایع نفتی ونزوئلا، به شدت فرسوده شده بود، هواپیماهای زیادی از تهران به ونزوئلا پرواز میکردند. آنها با خود متخصص برای تعمیرات این صنایع به ونزوئلا میفرستاند و در زمان بازگشت، با شمشهای طلا بازمیگشتند.
جمهوری اسلامی که بهدلیل تحریمهای آمریکا، در معامله با دلار به مشکل برخورده است، تمایل دارد معاملات خود را با طلا انجام دهد.
معاملات طلایی، مختص به ونزوئلا نیست، جمهوری اسلامی در معاملات پهپادی خود با روسیه، دیگر دوست ایدئولوژیک خود نیز، از طلا استفاده میکند.
به آب اندازی نفتکش افراماکس سفارش ونزوئلا/ خرداد ۱۴۰۱
آذر سال ۱۴۰۱ نیز، شرکت بیمه کشتیرانی لویدز در هشداری محرمانه برای مشتریانش، خبر داد که نیروی قدس سپاه پاسداران و حزبالله از ونزوئلا به ایران بهطور غیرقانونی طلا میفرستند تا با دور زدن تحریمها، فعالیتهای تروریستی شبهنظامیان مورد حمایت تهران در لبنان را تامین مالی کنند.
براساس این گزارش، جمهوری اسلامی در قبال محصولات نفتی که به ونزوئلا میدهد، از طریق سپاه و حزبالله شمش طلا میگیرد که پس از رسیدن به ایران، به ترکیه ترانزیت و به پول تبدیل میشود و پول حاصل از این معامله سیاه به حزبالله لبنان میرسد.
همچنین، مهر سال ۱۴۰۳، ایرج رهبر، رییس کانون انبوه سازان تهران، فاش کرد شرکتهای ایرانی حدود ۱۰ هزار واحد مسکن در ونزوئلا ساختند. در اخبار دیگر روشن شد، بهای این خدمات از سوی ونزوئلا با طلا پرداخت شده است.
منابع دیگر تعداد آن را ۲۴ هزار واحد اعلام کردند. این واحدها در نزدیکی شهر والنسیا و شهرک هوگو چاوز واقع شده است.
رانندگی با سمند ایرانی، توسط هوگو چاوز، رئیس جمهور پیشین ونزوئلا
بانک، فروشگاه، خودرو و کشتیها، از تهران به کاراکاس
از ۲۰ سال پیش، جمهوری اسلامی در زمینه ساخت کشتی با ونزوئلا، توافقاتی داشته است. حدود یک ماه پیش از جنگ ۱۲روزه، عبدالرضا عابد، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا سپاه پاسداران گفت این قرارگاه، دو کشتی برای ونزوئلا ساخته و به آنها تحویل داده است.
سال ۱۳۸۶، نیز جمهوری اسلامی شرکت مشترک خودروسازی « ونیراتو» را در ونزوئلا تاسیس کرد. ۶۴ درصد سهام این شرکت متعلق به ونزوئلا بود. سایپا زیر نام این شرکت در ونزوئلا پراید را به نام «توریپال» و ایران خودرو سمند را با نام «سنتارو» میساختند. استقبال چندانی از این خط تولیدها نشد و خیلی زود کارخانهها متروکه شدند. با اینحال در سفر سال ۱۴۰۲ ابراهیم رئیسی به ونزوئلا، گفته شد خطوط تولید احیا شدند.
ارتش جمهوری اسلامی، در ونزوئلا فروشگاه زنجیرهای «مگاسیس» نیز راه اندازی کرد. این فروشگاه در واقع شعبهای از فروشگاههای اتکا در ایران بود. مدیرعامل آن نیز عیسی رضایی، عضو سابق هیات مدیره بنیاد تعاون وزارت دفاع، سازمان اتکا و سرمایهگذاری غدیر بود.
براساس تفاهمنامهای که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی منعقد شد، بانک توسعه صادرات ایران و بانک دلتسروی ونزوئلا، یک بانک مشترک به نام «بانک ایران و ونزوئلا» در سال ۱۳۸۶ تاسیس کردند. این بانک هنوز هم به فعالیت ادامه میدهد.
افتتاح فروشگاه اتکای ارتش در ونزوئلا با نام «مگاسیس» در سال ۱۳۹۹
همکاری پهپادی
گزارشهای متعدد نشان میدهد جمهوری اسلامی در ونزوئلا خط تولید پهپاد راه اندازی کرده است. آذر ۱۴۰۱ انستیتو واشینگتن در مقالهای نوشت جمهوری اسلامی و ونزوئلا از ابتدای دهه ۲۰۰۰ میلادی همکاری خود را در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین آغاز کردند و این همکاری تا آنجا پیش رفت که در سال ۲۰۱۲، جمهوری اسلامی برای ونزوئلا خط تولید پهپاد تاسیس کرد.
اگرچه این فعالیتها به طور مخفی انجام میشوند اما برخی قطعات پهپادها به طور رسمی توسط گمرک صادر میشوند. بررسی اسناد گمرک جمهوری اسلامی نشان میدهد در ۱۰ سال اخیر، ونزوئلا اولین مقصد صادرات قطعات پهپاد جمهوری اسلامی در جهان است.
اگرچه سرنگونی احتمالی دولت مادرو در ونزوئلا، تبعات سیاسی و امنیتی سنگینی برای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت، اما تکلیف این سرمایهگذاریهای اقتصادی هم روشن نیست.
پیش از این سرمایهگذاریهای جمهوری اسلامی در سوریه نیز، با سقوط بشار اسد به باد رفت.
دادگاه انقلاب تهران، محمد نجفی، وکیل دادگستری زندانی در اوین را بابت پروندهای که در دوران حبس علیه او گشوده شده است، به سه سال حبس دیگر محکوم کرد. انتشار یک فایل صوتی با عنوان «تصمیم کبری» خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از جمله مصادیق اتهامات نجفی عنوان شده است.
بر اساس این حکم که از سوی ایمان افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران صادر و ۲۸ آبان به وکلای نجفی ابلاغ شد، این وکیل دادگستری بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و به اتهام «نشر اکاذیب» به دو سال حبس و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است.
دادگاه همچنین این زندانی سیاسی را بابت مجازات تکمیلی به منع عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت خروج از کشور به مدت دو سال محکوم کرد.
جلسه بازپرسی این پرونده در ۱۵ مهر و جلسه دادگاه در ۱۴ آبان، بدون حضور نجفی و به صورت غیابی برگزار شده بود.
این وکیل دادگستری ۲۷ فروردین نیز با حکم شعبه اول دادگاه عالی انتظامی قضات به محرومیت دائم از اشتغال به حرفه وکالت محکوم شد.
نجفی نخستین بار در سال ۱۳۹۷ پس از پیگیری شکنجههای منجر به جانباختن وحید حیدری، یکی از معترضان بازداشتشده دیماه ۱۳۹۶ در اراک، بازداشت و زندانی شد.
این وکیل دادگستری پس از آن به دلیل فعالیتهای حقوق بشری خود با پروندهسازیهای متعدد از سوی نهادهای امنیتی مواجه شد و تا کنون در چند پرونده جداگانه به بیش از ۲۴ سال حبس محکوم شده است.
نجفی در طول دوران حبس خود با وجود ابتلا به بیماریهای مختلف بارها از دریافت درمان تخصصی و اعزام به بیمارستان محروم ماند و بهمن ۱۴۰۱ در نامهای از زندان از شکنجههایی که در زندان بر او وارد شد و تهدید خانوادهاش گفت.
بررسیها نشان میدهد که جمهوری اسلامی از آغاز روی کار آمدن خود همواره وکلای دادگستری، از جمله وکلای معترضان بازداشتشده و فعالان مدنی و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
این فشارها و سرکوب وکیلان مدافع حقوق بشر از زمان آغاز خیزش «زن، زندگی، آزادی» از سوی نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.
نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح، ششم شهریور در نامهای به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران نسبت به تشدید سرکوب وکیلان مستقل در ایران هشدار داد و آن را اقدامی برای سلب «حق بنیادین دفاع» از همه شهروندان دانست.
روزنامه اعتماد در گزارشی درباره رانندگان شهرستانی تاكسیهای اینترنتی كه در تهران كار میكنند و مجبورند شبها را در خودروی خود بخوابند نوشت: «رانندگان شهرستانی برای كار در تهران، ۲۰ تا ۲۱ روز در ماه را در خودروهای خود میخوابند و فقط حدود ۱۰ روز به شهر و خانوادهشان برمیگردند.»
در این گزارش، به نقل از یكی از رانندگان آمده است كه او در شهر خودش مغازه دارد، اما به دلیل هزینههای زیاد صرف نمیكند كه كسبوكاری راه بیندازد و معتقد است اگر دولت یا بانكها به او وامی بدهند، در شهر خود میتواند كاری دستوپا كند و زندگی در غربت را ببوسد و برود.
یكی دیگر از رانندگان درباره برخورد لباسشخصیها با آنها به این روزنامه گفت: «بارها موتورسوارهای لباسشخصی آمدند و گفتند از خودروها خارج شوید و مداركتان را بدهید، مگر ما جرمی كردیم؟ گناه ما بیكاری است كه مجبور شدیم در شهری غریب دوام بیاوریم.»
راننده دیگری نیز درباره نگاههای پر از سوال مسافران گفت: «مردم باورشان نمیشود كه چند سال است بیست روز در ماه در خودرو میخوابم. طوری نگاهمان و با ما برخورد میكنند كه جالب نیست. حتی نگاه كردنشان آزارمان میدهد. ما اگر مجبور نبودیم اینطور در شهر غریب و بیپناه و دور از خانواده زندگی نمیكردیم.»
محمدرضا مدرسی یزدی، عضو شورای نگهبان، با اشاره به حجاب اجباری گفت: «اگر اسلام محدودیتهایی درباره حلال و حرام، کسبهای نادرست یا رعایت حجاب برای زنان قرار داده، از سر سختگیری نیست؛ بلکه برای حفظ آزادی حقیقی است. اساس دین بر آسانی است و خداوند آسانی را برای بندگان خود میخواهد.»
او افزود: «بانوانی که حجاب خود را حفظ میکنند در حقیقت آزادی و کرامت خود را پاسداری میکنند و از اسارت نفس و نگاههای نادرست رها میشوند. مردان نیز با رعایت حدود الهی، خیر دنیا و آخرت را برای خود رقم میزنند.»