بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت: تایید اعتبار بیمارستان به رعایت حجاب در آنجا بستگی دارد



کانون کارگردانان سینمای ایران در بیانیهای سخنان ابوالقاسم طالبی، سینماگر حامی حکومت، در صدا و سیما را «مشمئز کننده» خواند و نوشت: این سخنان سخیف در مورد زنان و دخترانی که الهام بخش جهانیان بوده و هستند را به شدت محکوم میکنیم

مهدی سبحانی، سفیر جمهوری اسلامی در سوریه، از اعزام دو هواپیمای دیگر حامل کمک به زلزلهزدگان سوریه خبر داد و گفت دومین هواپیما روز سهشنبه در فرودگاه حلب و سومین هواپیما در فرود لاذقیه به زمین خواهد نشست.

پژمان شیرمردی، معاون سازمان انرژی اتمی، گفت فاز نیمهصنعتی «سوپرجاذبها» با کاربری بهداشتی را آغاز کردیم. او افزود: «با اطمینان میگویم در سازمان انرژی اتمی علم تولید پوشک و نیروی متخصص آن را داریم و میتوانیم به سمتی حرکت کنیم که فاز صنعتی تولید آن را راهاندازی کنیم.»

شامگاه ۱۷بهمن، معترضان شهرهای مختلف علیه دیکتاتوری شعار دادند. از سوی دیگر، بازخوانی خیزش انقلابی مردم ایران در سالگرد انقلاب ۵۷، نشاندهنده شکلگیری اعتصاباتی سراسری در طول پنج ماه است که در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه محسوب میشود.
ویدیوهای ارسالشده به ایراناینترنشنال نشان میدهند با آغاز شامگاه هفدهم بهمن، معترضان در کرج و محلههای مختلف تهران از پشتبامها و پنجرههای خود علیه جمهوری اسلامی شعار سر دادند.
در نقاطی از کرج و در تهران در مناطقی چون اکباتان، فرمانیه، گیشا، نارمک، شهرک نگین و ... معترضان شعار دادند: «مرگ بر حکومت بچهکش»، «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «مرگ بر خامنهای قاتل».
هم زمان، ایراناینترنشنال ویدیوهای فراوانی را دریافت کرده که نشان میدهند شامگاه دوشنبه، ترانه «برای...» شروین حاجیپور بین مردم در محلههای مختلف تهران زمزمه و یا از سیستمهای صوتی آنها پخش شده است.
در شهرهای جیرفت، اصفهان و نواحی مختلف کرج هم مردم شروین را با همخوانی ترانه «برای...» او یاد کردند.
ویدیویی نیز برای ایراناینترنشنال فرستاده شده که نشان میدهد دانشجویان دانشگاه دامغان تجمع کرده و ترانه «برای...» شروین را همخوانی کردند.
یکی از مخاطبان ایراناینترنشنال در اهواز با ارسال ویدیویی میگوید که شامگاه دوشنبه به مناسبت اعطای جایزه گرمی به شروین حاجیپور، ترانه «برای...» او از خانهای در این شهر پخش میشود.
شامگاه دوشنبه، نخستین جایزه ویژه «گرمی» در بخش «بهترین ترانه برای دگرگونی اجتماعی» به شروین حاجیپور رسید.
برخلاف دیگر بخشهای گرمی که نامزدها با رای اعضای آکادمی انتخاب میشوند، نامزدهای این بخش را مردم تعیین میکنند که در این کارزار در شبکههای اجتماعی، ترانه شروین حاجیپور بیشترین رای را آورد.
شروین حاجیپور ترانه «برای...» را پس از کشته شدن مهسا امینی و بر اساس سلسله توییتهایی اعتراضی با مطلع «برای» سروده و آهنگسازی کرد.
همزمان، دیگر اشکال اعتراض هم در شهرهای مختلف ادامه داشت و در شیراز، بابل و مشهد معترضان بنرهای جشن حکومتی دهه فجر را آتش زدند.
ویدیویی نیز از اصفهان به ایراناینترنشنال فرستاده شده که نشان میدهد بنرهای حکومتی جمعشده توسط معترضان، شامگاه دوشنبه به آتش کشیده شده است.
دیوارنویسیهای ضد حکومتی و شعارنویسیهای اعتراضی هم با وجود تلاش نیروهای حکومتی برای پاک کردن آنها، ادامه دارد.
گروهی از معترضان ویدیویی را از شعارنویسی خود در مهرشهر کرج برای ایراناینترنشنال فرستاده و میگویند: «ما انگلیسی مینویسیم چون بسیجیها نمیتوانند بخوانند و سوادش را ندارند، بنابراین شعارهای انگلیسی پاک نمیشود.»
بازخوانی خیزش انقلابی ایرانیان در پنجمین ماه
در پنجماه گذشته بسیاری از نقاط ایران شاهد بزرگترین و گستردهترین اعتصابات از زمان انقلاب ۵۷ بود.
با کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد، شعله اعتراضات علیه جمهوریاسلامی شعلهور شد و اعتصابات سراسری هم بخشی از آن بود.
نخستین این اعتصابها در شهرهای کردنشین بود که با فراخوان مرکز همیاری احزاب کردستان، کسبه از بوکان تا دیواندره و سنندج روز ۲۸ شهریور مغازههای خود را بستند و شهرهای دیگر نیز فورا به آنها پیوستند.
همزمان با بازگشایی دانشگاهها در مهرماه، دانشجویان نیز به اعتصابها پیوستند؛ برخی اساتید نیز با آنان همراه شده و برخی دیگر برای صندلیهای خالی تدریس کردند.
با انتشار فراخوانهای مختلف، از رانندگان اصفهان تا کارکنان کارخانه آیدین در تبریز به این نافرمانی مدنی پیوستند.
اعتصاب کارکنان صنایع نفت نیز در مهرماه آغاز شد و کارکنان پالایشگاههای مختلف، اولین اعتصابات غیر صنفی بعد از انقلاب ۵۷ را رقم زدند.
پس از آن و در پاسخ به فراخوانهای گسترده و هماهنگ، اعتصابات سراسری در ۲۴ تا ۲۶ آبان از تهران تا تبریز، از شیراز تا ایرانشهر و از گرگان تا اصفهان را در بر گرفت.
اعتصابی سراسری و پیوسته که اندکی بعد و از تاریخ ۱۴ تا ۱۶ آذر نیز تکرار شد تا عنوان بیسابقهترین اعتصابات را از زمان انقلاب ۵۷ تاکنون به نام خیزش انقلابی مردم ایران ثبت کند.

وبسایت پولیتیکو مطلبی درباره نقش زنان در خیزش انقلابی در ایران منتشر کرده است که در ادامه آن را میخوانید.
جهان به خیزش انقلابی ایرانیان با حیرت مینگرد اما اگر «خوب» نگاه میکرد، باید از پیش هم به قدرت پنهان زنان ایران گوشهچشمی میداشت. تمام این سالها زنان آرام و راهبردی، تار و پود رشته جمهوری اسلامی، یعنی حجاب را پنبه کردهاند.
خیزش انقلابی در ایران، جنبش مدنی خودجوش افرادی است که جانشان به لبشان رسیده و در حالی که نمیتوانند حتی حداقلهای زندگی را برای خود مهیا کنند، باید از رژیم خودکامه مذهبی هم (که با وعده و وعید نگهداری از مردم خودش بر سر کار آمد) هم اطاعت کند و چه چیزی خطرناکتر از انبوه مردمی است که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند؟ انقلاب فرانسه خود گواه چنین ادعایی است.
جمهوری اسلامی ۴۳ سال است با سیاست وحشتآفرینی به قدرت چسبیده است و زنان بیش از همه بهای چنین چنگزدنی را پرداختهاند.
در این بازی قدرت، رژیم گاهی هم مردم را به صورت غیررسمی کمی آزاد میگذارد تا دوباره با ضرب شست ناگهانی و بدون اعلام، با سختگیری غافلگیرشان کند. البته از این شلکن و سفتکن حکومت آشکارا حرفی زده نمیشود. اما داستان ژینا (مهسا) [امینی] بود که کارد را به استخوان رساند. مانند خیلی زنها، چند تار موی مهسا از روسریاش، بیرون ریخته بود. به هر حال قوانین فیزیک تا ابد از قوانین حجاب اجباری جمهوری اسلامی تبعیت نمیکنند و روسری گاهی از سر لیز میخورد.

در تمام ۴۳ سال اخیر، از دست جمهوری اسلامی در رفت که با این اقدامات حکومت فقط زنها را جسورتر میکند؛ چون زنها در ایران قبل از مرگ مهسا امینی هم روسری را کم و بیش دور انداخته بودند.
همین اقدامات بود که خیزش انقلابی را رقم زد و افرادی از جمله نازنین بنیادی، بازیگر و فعال حقوق بشر، آن را «نخستین انقلاب به رهبری زنان» میدانند.
بنا بر تحلیل نازنین بنیادی، جمهوری اسلامی دو راه پیش رو دارد: یکی این که به سرکوب وحشیانه مردم ایران ادامه دهد که این راه تنها خشم و کینه علیه رژیم را بیشتر میکند و برای جمهوری اسلامی نبردی است که در آن ناگزیر شکست خواهد خورد یا این که گشت ارشاد را منحل کند و به زنان اجازه دهد حجاب از سر بردارند که البته حجاب اجباری از ارکان یک حکومت اسلامی است و بدون آن، چنین حکومتی از اساس پاشیده است.

بنیادی باور دارد جمهوری اسلامی به هر حال بازنده است و هر راهی برود، آنقدری بقا نخواهد یافت.
جمهوری اسلامی همواره کوشیده که خیزش انقلابی در ایران را وابسته به غرب و آن را جنبشی سیاسی به جهان بشناساند، اما آنچه در ایران روی میدهد جنبشی برای احقاق حقوق مدنی است. زنان ایران از بنیادیترین حقوق بشر محروماند.
جنایات جمهوری اسلامی توجه جهان را هم به خود جلب کرده و باعث اخراج این کشور از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد شده است.
طبق قوانین جمهوری اسلامی، بسیاری از تصمیمات مهم زندگی زنان وابسته به اجازه مردان است و شعار انقلاب «زن، زندگی، آزادی» درباره سیاست نیست بلکه درخواست برابری است.
در اوایل اعتراضات برآورد مقامهای اطلاعاتی ایالات متحده این بود که جنبش مردم ایران این بار هم همچون جنبشهای گذشته شکست خواهد خورد اما ایرانیان باور دارند که این بار فرق میکند.
و اگرچه منابعی در داخل رژیم در ابتدای اعتراضات فکر میکردند راه برونرفتی از بحران فعلی وجود خواهد داشت اما با هر چه به خاک و خون کشیده شدن بیشتر اعتراضات، امید برای هر اصلاح هم رنگ باخت.
در کشوری که در زبانی که مردم به آن تکلم میکنند، زن بر مرد تقدم دارد و این در ترکیباتی مثل «زن و شوهر»، «زن و مرد» و «خواهر و برادر» در زبان فارسی هویداست، زنان در نهایت خواستار احقاق حقشان شدهاند.
مردم ایران دیگر خریدار حرفهای رژیم که اگر جمهوری اسلامی نبود ایران دست داعش میافتاد هم نیستند.
به هر حال در ایران آنچه که نباید، برای جمهوری اسلامی اتفاق افتاده و آب رفته دیگر به جوی بازنمیگردد.