چالش ترجمه ادبیات زیر سایه حکومت واپسگرا؛ «لولیتا خوانی» در تهران؟
ترس و بازدارندگی در حوزههای فرهنگی در دو سال اخیر شدت گرفته و سنت ترجمه ادبیات به چالشی بزرگ برای دولت واپسگرایی تبدیل شده که آشکارا با آثار ماندگار دنیای مدرن مخالف است. فارینپالیسی در گزارشی به موضوع ترجمه آثار ادبی جهان و چاپ سالانه تعداد زیادی کتاب در ایران پرداخته است.
دادههای سال ۱۳۹۷ در حوزه کتاب، تعداد عنوانهای منتشر شده را ۱۰۲ هزار و ۶۹۱ عنوان اعلام و ایران را بهعنوان یکی از ۱۰ کشور برتر جهان با بیشترین کتاب منتشر شده در سال معرفی کرد.
این ارقام از آن زمان تاکنون اندکی نوسان داشتهاند اما ایران به «رونق انتشار» وفادار مانده است.
ترجمه ادبیات از انگلیسی و همچنین سایر زبانها به فارسی مدتهاست که صحنه فرهنگی ایران را رنگارنگ کرده و سهم اصلی علاقهمندیهای خواندنی ایرانیان را به خود اختصاص داده است.
برخی از مشهورترین روشنفکران کشور به واسطه کار ترجمه به شهرت رسیدند. گنجینهای که به عنوان پلی ارتباطی، طبقه متوسط را با سایر نقاط جهان پیوند میدهد.
این ارتباط به وسیله نخبگانی تسهیل میشود که تفاوتهای ظریف فرهنگهای عجیب و غریب را درک میکنند و آنها را برای ساکنان یک سرزمین گوشهنشین تفسیر میکنند.
از آنجایی که عرصههای مختلف فعالیت هنری همچنان به وسیله دولت محافظهکار و تندروی ابراهیم رئیسی محدود شده باقی مانده است و هنرمندان مستقل به سختی میتوانند زیر این سطح از اعمال ترس و بازدارندگی زندگی کنند، سنت پرجنب و جوش ترجمه ادبیات به یک چالش فرهنگی برای دولت واپسگرایی که آشکارا با آثار ماندگار دنیای مدرن مخالف است، تبدیل شده است.
در چنین سیستمی جلوگیری از انتشار کتابهای ترجمه شده از بهترین ادبیات غرب، کاملا موجه به نظر میرسد.
معرفی برخی از بهترین آثار ادبیات کلاسیک ترجمه شده
با روی کار آمدن محمد خاتمی، رییسجمهوری اصلاحطلب در سال ۱۳۷۶ که توانست تا حدودی انزوای خود ساخته کشور را معکوس و دروننگری ملی تازهای را آغاز کند، ترجمه رمانها و ادبیات غیرداستانی معاصر آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی به فارسی ارزش بیشتری پیدا کرد.
در این دوره، همراه با آغاز به کار دهها روزنامه مترقی و ناشرانی که در زمینه ترجمه ادبیات تخصص داشتند، مفاهیم نسبتا بیگانه آزادی مطبوعات و آزادیهای مدنی تا حدودی قابل لمس شدند.
پس از سالها اختناق فرهنگی که در آن روزنامهها، کتابها، موسیقی و دیگر اشکال بیان هنر از بین رفتند، تولد یک جنبش نوپای اصلاحی به این معنا بود که ایرانیان فرصت مناسبی برای کشف دنیای بیرون بهدست آوردند. سفرهای بینالمللی مرسوم شد و بسیاری از خانوادهها شروع به فرستادن فرزندان خود به موسسات آموزش زبان کردند تا آنها را برای تحصیل در خارج از کشور آماده کنند.
در همان زمان، مترجمان ادبی با در دسترس قرار دادن شاهکارهای ادبیات آمریکا و اروپا برای خوانندگان ایرانی، بینشهای مسحور کنندهای از زندگی غربی ارائه کردند.
با کمرنگ شدن قوانین مربوط به بررسی محصولات فرهنگی و تغییر شیوه سانسور، ایرانیان جوان و طبقه متوسط راحتتر به آثار نویسندگانی مانند مارگارت اتوود، ریموند کارور، دوریس لسینگ، تونی موریسون، هارولد پینتر، جیدی سلینجر و کورت وونگات دسترسی پیدا کردند.
زمانی که استفاده از اینترنت هنوز به یک شیوه ارتباطی غالب تبدیل نشده بود و مردم در گسترش تجربیات جهانی خود محدود بودند، کتابهای ترجمه شده به آنها نگاهی اجمالی به فرهنگها و سبکهای زندگی متمایز، به ویژه در مورد جزییات زندگی روزمره میداد.
سالی که خاتمی بهعنوان رییسجمهوری انتخاب شد، از مجموع ۱۴ هزار و ۳۸۶ عنوان کتاب منتشر شده، تنها دو هزار و ۴۵۰ عنوان، اثر ترجمه بود. زمانی که دوره ریاستجمهوری او در سال ۱۳۸۴ به پایان رسید، نزدیک به ۳۹ هزار عنوان کتاب منتشر شد که ۹ هزار و ۱۴۶ عنوان، اثر ترجمه بود.
افزایش چشمگیر تعداد کتابهای ترجمه شده نشان میدهد دستاندرکاران ادبی، خوانندگان ایرانی را به سمت بهترینهای ادبیات جهان سوق دادند و بازار هم از این خروجی استقبال کرد.
نه هر چه از غرب!
این شرایط اما بدان معنا نبود که هر اثری از ادبیات غرب را میشد آزادانه ترجمه و منتشر کرد یا آنهایی که از برزخ سانسور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جان سالم به در بردند، بازتولیدهای وفادار به اصل اثر بودند.
در درجه اول با توجه به اینکه ایران جزو معاهده ۱۸۸۶ برن در مورد کپیرایت نیست، اکثر کتابها در کشور بدون اجازه نویسندگان و ناشران اصلی ترجمه شدند که در برخی مواقع باعث ایجاد اختلافات بینالمللی شده است.
آثار ترجمه شده نیز گرفتار تزکیه و تصفیه شدند. در طی مراحل مختلف ترجمه و آمادهسازی، هر قسمتی که بهعنوان پیامی سیاسی تعبیر میشد و میتوانست برای دولت نامطلوب باشد، معمولا پیشگیرانه به وسیله مترجمان یا در نهایت به دست بازبینهای سختگیر مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حذف شد.
مفاهیم شهوانی که در بسیاری از رمانها وجود داشته و دارند به سختی تحمل شدند. بنابراین دیدن ترجمههای نابهسامان و اصلاح شده کتابهای برنده جایزه نوبل و دیگر شاهکارهای ادبی برای فروش در کتابفروشیها و نمایشگاههای فصلی رایج بود.
با این حال، پنجره آشنایی فرهنگی در این مقطع بیشتر از آنچه در سالهای پس از انقلاب امکان داشت، باز شد و تعدادی از مترجمان پرکار را به تحسین ملی وا داشت.
خواندن کتابهای ترجمه شده به عنوان نشانهای از ظرافت فکری تلقی میشد.
در کافههای دنج تهران و دیگر شهرهای بزرگ که برخی از آنها پاتوقهای ادبی بودند، جوانان پرشور، از جمله دانشجویان دختر، درباره آخرین آثاری که از ادبیات آمریکا و اروپا خوانده بودند، هم برای فرار از فراز و نشیبهای زندگی و هم برای به رخ کشیدن دانش هنری خود، بحث میکردند.
حرفه ترجمه خیلی زود چنان مورد توجه قرار گرفت که ناشران ایرانی نام مترجمان را با همان اندازه قلم، کنار نام نویسندگان بر روی جلد کتاب قرار دادند و معمولا در پشت جلد یا قبل از مقدمه، شرح مختصری از زندگینامه مترجم را درج کردند.
با این حال، کار ترجمه هرگز به یک شغل سودآور تبدیل نشد. تیراژ کتابها بسیار کم بود (هست) و از برخی عناوین، تنها هزار نسخه چاپ شده و میشوند.
با وجود جمعیت باسواد کشور که به گفته دولت تقریبا ۹۷ درصد جمعیت بزرگسالان است و یونسکو آن را حدود ۸۵ درصد اعلام کرده، مطالعه در بین تمام نسلها رایج نیست و این امر، چشمانداز مالی مترجمان را کمفروغ نشان میدهد.
با ظهور اینترنت و رسانههای اجتماعی، اتکا به کتابهای ترجمه شده به عنوان مجرای اصلی یادگیری در مورد آنچه فراتر از مرزهای ملی است، به چالش کشیده شده اما کتابها هنوز درخشش خود را از دست ندادهاند.
در واقع، خواندن ادبیات ترجمه شده همچنان نماد روشنگری و نگرش جهان-وطنی و غربگراست.
مقاومت در برابر ترجمه
عمدتا به همین دلیل است که مقاومت در برابر ترجمه آثار نشانه سیاستهای فرهنگی دولتهای محافظهکار و تندرو -از جمله دولت فعلی رئیسی- است که از سال ۱۳۵۸ در قدرت بودهاند.
سانسور موثرترین ابزار مورد استفاده دولتهای تندرو برای به حاشیه بردن ترجمه و ممانعت از ارتباطات فرهنگی صمیمی است که ایرانیان میتوانستند با فرهنگهای ناآشنای غربی ایجاد کنند؛ حتی زمانی که این پیوندها صرفا شناختی و ذهنی بود.
گاهی اوقات مترجمان شکایت میکردند که کل پاراگرافها یا حتی فصلها از پیشنویسهایشان حذف میشد و اغلب آنها را متقاعد میکردند که دستنوشتهها را به نفع شهرت خود یا ناشرانشان پس بگیرند.
دولتهای محافظهکار با ناشران همفکر خود همکاری کرده و میکنند و بودجه قابل توجهی را برای خرید کتابهایشان که به وسیله نویسندگان ایرانی نوشته میشود، بهعنوان یک محرک اقتصادی و تبلیغ دیدگاه فرهنگی و سیاسی خاص، اختصاص میدهند.
در نتیجه در بازار کتابی که رقابت بسیار اندک بوده و هست، ناشرانی که عمدتا آثار ترجمه شده را تولید میکنند، ناگزیر به حاشیه رانده شدند.
روی کار آمدن دولت رئیسی در مرداد سال ۱۴۰۰، با شرایط جورج اورولی در حیطه آزادیهای مدنی، حقوق زنان و هنر تعریف شده. شرایطی که از ادبیات ترجمه نیز دریغ نشده است!
هر چند هیچ اعلام رسمیای برای محدود کردن بخش ترجمه از سوی دولت نشده اما واضح است که دولت و متحدانش بیسر و صدا در تلاش بودهاند تا مانع تاثیرگذاری ادبیات غربی بر قلب و ذهن ایرانیان شوند.
بر اساس گزارش رسانههای داخلی، در دوره سه ماهه منتهی به ۳۱ شهریور سال ۱۴۰۱، در مجموع ۱۴۳۱ عنوان کتاب ترجمه شده در ایران منتشر شده است که در مقایسه با تابستان ۱۴۰۰ با ۲۲۵۸ عنوان اثر ترجمه چاپ شده، شاهد کاهش ۳۷ درصدی در این حوزه هستیم.
در دوره سه ماهه نخست سال جاری میلادی، ۵۷۱۳ عنوان کتاب ترجمه شده منتشر شده که این تعداد در مدت مشابه سال گذشته با ۷۹۳۶ عنوان، حاکی از کاهش شدید چاپ اثر ترجمه شده است.
دولت ابزاری قانونی ندارد که مستقیما ترجمه آثار ادبیات غربی را غیرقانونی کند؛ گرچه اگر دستور قانونی داشت احتمالا این کار را میکرد.
با این حال مقامات ارشد از ابراز تاسف علنی از مفهوم ترجمه بهعنوان چیزی که از نظر اخلاقی مذموم است، ابایی ندارند.
رئیسی در نمایشگاه کتاب اخیر در تهران صراحتا به ناشران گفت که نباید اجازه داد آثار ترجمه شده از کتابهای داخلی «سبقت بگیرند» و محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی او، سال گذشته گفت: «انبوهی از آثار ترجمه شده ذهنها و روحیه فرزندانمان را تسخیر کردهاند. این وضعیت باید تغییر کند تا کتابهایی در کانون توجه قرار گیرند که در مورد فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی نوشته شدهاند.»
او یادآوری کرد که «آرمانها و هنجارهای انقلاب اسلامی» باید به وسیله اعضای کمیته نظارت بر کتاب حفظ شوند که وظیفه غربالگری عقیدتی دستنوشتهها را قبل از انتشار به عهده دارند.
در سیوچهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که در اردیبهشت به کار خود پایان داد، کتابهای نویسندگان ایرانی با ۲۵ درصد تخفیف و کتابهای ترجمه شده تنها با ۱۵ درصد کاهش قیمت عرضه شدند.
یکی از اعضای کمیته سیاستگذاری نمایشگاه کتاب، بزرگترین رویداد فرهنگی کشور که با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود و معمولا شخص علی خامنهای هم از آن بازدید میکند، گفت که رواج کتابهای ترجمه شده میتواند باعث «تهاجم فرهنگی» شود.
او همچنین استدلال کرد عضویت در کنوانسیون بینالمللی کپیرایت و ترجمه رسالهها به فارسی پس از کسب مجوز از موسسات انتشارات غربی «بسیار خطرناک و غیرمنطقی» است.
این فرد در مورد اینکه چرا پیروی ایران از تعهدات کپیرایت خطرناک است توضیحی نداد اما احتمالا در تفکر مقامات جمهوری اسلامی، حفظ حق چاپ باعث اعمال تغییر خودسرانه یا امتناع از اعمال تغییر در محتوای کتابها میشود. موضوعی که آنها با آن موافقت نمیکنند.
محمد حسینی، معاون کنونی رییسجمهوری در امور مجلس و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره محمود احمدینژاد، فرودین سال جاری گفت که ترجمه متون از زبانهای دیگر در دوران قاجار و پهلوی باعث «شیفتگی، بیگانگی و غربزدگی» در بین ایرانیان شد.
او در کنفرانسی که «جنبش ترجمه معکوس» نامیده میشود، از برنامههای دولت برای ترجمه کتابهای نویسندگان ایرانی به زبانهای رایج دنیا ابراز خرسندی کرد.
حسینی مدعی شد که «از چین تا آمریکا و از روسیه تا آفریقا» مردم سراسر جهان کنجکاو هستند آثار نویسندگان و روشنفکران ایرانی را بخوانند و به همین دلیل است که دولت به جای تامین مالی ترجمه ادبیات غربی به فارسی، برای تشویق «ترجمه معکوس» سرمایهگذاری میکند.
تبلیغ کتابهای نویسندگان ایرانی و در دسترس قرار دادن آنها در سطح بینالمللی برای حاکمیت ایده بدی نیست اما تا زمانی که این آثار صرفا آثاری با ماهیت مذهبی یا مطالبی با بار ایدئولوژیک باشند که دولت میخواهد آنها را رواج دهد و نه آثار ادبیات مدرن ایران که کمپین ترجمه معکوس در جریان آن یک امر واهی خواهد بود.
بسیاری از جوانان ایرانی هنوز از طرفداران پر و پا قرص ادبیات غرب هستند و هر چقدر هم که جمهوری اسلامی مصمم باشد رسانهها و علایق فرهنگی شهروندان را در انحصار خود درآورد، بسیاری دیگر نمیخواهند از نگاه اجباری دولت پیروی کنند.
سرکوب بیصدای ترجمه ممکن است برخی ایرانیان را محروم کند از دسترسی به مطالبی که مردم سایر نقاط جهان مطالعه میکنند اما محاصره کردن جمعیتی که هرگز اشتهای خود را برای ارتباط بینالمللی از دست نداده، عملی نیست.
اینستاگرام خانواده زینب و محمدحسین اسدیلاری، جانباختگان هواپیمای اوکراینی در پاسخ به فاطمه سلیمانی نوشت: «زندگی ما بعد از عزیزان نخبهمون نابود شد، اما به شما که بعد از پدرتون بد نگذشته از ظاهر غیرمتعارف بهعنوان عزادار تا... بودجههای میلیاردی که به بنیادتان سرازیر میشود.»
روزنامه اینترنتی فراز در گزارشی به بحران گرانی و تورم مسکن در ایران پرداخت و نوشت که بسیاری از خانوادهها به دلیل ناتوانی در پرداخت کرایه خانه، از تهران مهاجرت کرده و وسایل خانه را در کانتینرهای اجارهای انبار میکنند.
در این گزارش آمده که هزینه اجاره مسکن به ویژه در تهران به قدری افزایش یافته که تعدادی از شهروندان را به کوچکتر کردن خانه یا مهاجرت به شهرهای حاشیهای محل زندگی وادار کرده است.
نخستین «دردسر» کوچکتر شدن خانههای اجارهنشینان و بهحاشیه رانده شدن شهروندان «روی دست ماندن اثاثیه منزل» و کمهزینهترین راهی که «رگههایی از امید نیمهجانی در آن دیده میشود»، انبار کردن این اثاثیه در مکانی ارزان است.
اما بر اساس این گزارش، کوچکتر شدن خانهها بدترین اتفاقی «نیست» که به خاطر اجارههای نجومی و سرسامآور برای مستاجران میافتد بلکه کار اکنون به جایی رسیده که بسیاری از خانوادهها دیگر توان اجاره یک واحد با حداقل متراژ را هم ندارند.
به همین دلیل، خانوادهها به ناچار اسباب و اثاثیه خود را در کانتینرهای حاشیه پایتخت انبار میکنند و خودشان به خانه پدر و مادر باز میگردند یا به شهرستان مهاجرت میکنند.
فراز در بخشی از گزارش خود به نقل از یک انباردار در اطراف تهران نوشت: «بسیاری از خانوادهها، اثاث منزلشان را با قراردادهای یکساله و دو ساله در کانتینرها انبار میکردند اما پس از پرداخت کرایه ماه اول، دیگر خبری از پرداختهای بعدی نبود.»
این گزارش در ادامه افزود: «خانوادههای به حاشیه رانده شده یا ناچار به مهاجرت، پس از کوچ اجباری قید وسایل و اثاثیه منزلشان را میزنند. البته انباردارها پس از مدتی، فکر اینجا را نیز کردند. حالا شما برای انبار اثاث منزل خود، باید اجاره شش ماه یک کانتینر را پیشپرداخت کنید.»
روزنامه اینترنتی فراز در گزارش خود از «کاهش روزافزون تعداد کانتینرهای اجارهای» بهعنوان بحرانی دیگر یاد کرد و نوشت که تقاضای خانوارهای تهرانی برای انبار کردن اثاثیه منزلشان چنان افزایش پیدا کرده که پیدا کردن کانتینرهای خالی دشوار شده است.
طبق یکی از آخرین آمارهای وزارت بهداشت در سال ۱۳۹۵، جمعیت مناطق حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی ایران بیش از ۱۰ میلیون نفر و برابر با حدود ۱۳ درصد از جمعیت کشور ارزیابی شده بود.
پنج سال بعد و در بهمن ۱۴۰۰، مجتبی یوسفی، عضو کمیسیون عمران مجلس گفت که جمعیت حاشیهنشینها در کشور به ۲۰ میلیون نفر افزایش یافته که برابر با حدود ۲۴ درصد جمعیت کشور بوده است.
به گفته فراز، افزایش تقریبا دو برابری تعداد حاشیهنشینها در طول تنها پنج سال، در حالی صدای هشدار را برای طبقات شهری به صدا در آورد که دو سال از ارائه این آمار میگذرد و در این مدت، قیمت هر متر مربع مسکن در پایتخت به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
این روزنامه اینترنتی با اشاره به رکوردشکنی تورم اجارهبها در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ نسبت به سه دهه قبل خود، نوشت در پاییز ۱۴۰۰ تورم نقطه به نقطه اجارهبها به ۵۳/۶ درصد رسید و در پاییز ۱۴۰۱ هم شهروندان ۴۶ درصد بیشتر از پاییز سال قبل برای اجاره خانه، هزینه پرداخت کردند.
این تورم «دلایل کوچ اجباری مستاجران تهرانی را عیان میکند» چرا که اجاره خانه روزبهروز در حال افزایش است و دستمزدها و درآمدها، همواره از تورم عقب میمانند.
اکبر شوکت، رییس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی گفت معطلی چندساله بیمه کارگران ساختمانی، موجب قطع بیمه ۳۰۰ هزار کارگر شد.
او افزود ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی منتظر نوبت در تامین اجتماعی باقی ماندهاند و با این حجم از مشکلات در کار هنوز نتوانستهاند بیمهپردازی را شروع کنند.
هنگامه قاضیانی، بازیگر سینما، صحبتهای عزتالله ضرغامی، رییس اسبق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی را درباره «اعتقاد به حجاب و دلتنگی برای بازجوهایش» تکذیب کرد.
این بازیگر سینما که پیشتر به دلیل انتشار ویدیویی از خود بدون حجاب اجباری بازداشت شد، در استوری اینستاگرام خود نوشت: «من هیچوقت توییتر نداشتم. شرح دستگیری در منزل و روزهایی را که در بند ۲۰۹ هم بودم نوشتم.»
قاضیانی در ادامه خطاب به مخاطبانش نوشت: «هیچی را باور نکنید غیر از آنکه خود بگویم.»
اشاره هنگامه قاضیانی به سخنان اخیر عزتالله ضرغامی، وزیر کنونی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و رییس اسبق سازمان صداوسیماست که در روزهای گذشته در یک برنامه تلویزیونی به اظهارنظر درباره قاضیانی پرداخت.
ضرغامی با حضور در برنامه «مهلا» که از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، گفت: «هنگامه قاضیانی با خیلی از متهمان اغتشاشات متفاوت است. آن رفتار خاص [برداشتن حجاب اجباری] کاملا عکسالعملی به یکی از توییتهایش و واکنش یک مقام قضایی به آن بود.»
وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همچنین مدعی شد از آنجایی که «رابطهاش با هنگامه قاضیانی خیلی خوب است»، پس از آزادی با او تماس گرفته و گفته است: «این ویدیو چیست؟ تو اصلا اینطوری نیستی ...»
ضرغامی در ادامه مدعی شد: «یک بعدازظهر [هنگامه قاضیانی] آمد پیش من و گفت من با خیلی از کسانی که به این چیزها متهم هستند متفاوتم. راست میگوید. اصلا از جنس آنها نیست. حرفهای او در جشنواره فیلم فجر و سمینار صداوسیما ماندگار است. ایشان فرد باسواد و بامطالعه و سالمی است و در اغتشاشات، اتفاقاتی افتاد که ایشان هم تحت تاثیر قرار گرفت.»
او در ادامه گفت که قاضیانی به او گفته پس از چند توییت اعتراضی که یکی از آنها هم «اشتباه» بوده، یک مقام قضایی مصاحبه کرده و گفته که این خانم را به خاطر این توییت و کسی دیگر را احضار میکنیم و فردا باید به دادگاه بیایند.
رییس اسبق صداوسیما در ادامه اظهارات عجیب خود گفت: «هنگامه قاضیانی به من گفت فلانی، وقتی گفتند احضار و دادگاه و قوه قضاییه حالم بد شد و دیگر نفهمیدم چه کار میکنم. از خانه آمدم بیرون، رفتم در میدان و روسریام را برداشتم و موهایم را بستم و ویدیویش را منتشر کردم و گفتم اصلا من بیحجابم.»
او همچنین ادعا کرد که این بازیگر به او گفته: «بعد از ضبط ویدیو، روسریام را سر کردم و رفتم خانه [چون] من به این [روسری] اعتقاد دارم.»
در ادامه هم بنا بر ادعای ضرغامی گفته است که: «لج من را درآوردند. فکر کردند من ازشان میترسم؟»
ضرغامی در ادامه گفت که درباره جزییات حضور ماموران در خانه، تفتیش وسایل، بازداشت و زندانی کردنش از قاضیانی سوال کرده که او در پاسخ از «بازجوهایش تعریف کرده» و گفته است: «اینها بچههای خوبی بودند. [از زندان] آمدم بیرون دلم برای اینها تنگ شد.»
هنگامه قاضیانی نوزدهم خرداد امسال با انتشار پستی در اینستاگرامش اعلام کرد از دنیای بازیگری خداحافظی کرده است.
او در متن خداحافظی خود از مخاطبان خواست برایش جملهای به یادگار بنویسند و یادآور شد: «برای همه شماهایی که با عشق بیشرط، از نسلهای متفاوت، سالها کنارم ایستادید. بگذارید امشب در این حس غریب، اندوه را برای یک شب هم که شده، به ضیافت باشکوه زندگی دعوت کنیم.»
این بازیگر سینما روز ۲۹ آبان سال گذشته و پس از انتشار فیلمی از خود بدون حجاب اجباری، به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام» بازداشت و یک هفته بعد با قید وثیقه آزاد شد.
انتخاب محمدبازوم در مارس سال ۲۰۲۱ به عنوان رییسجمهوری، اولین انتقال صلح آمیز و دموکراتیک در نیجر پس از استقلال این کشور از فرانسه در سال ۱۹۶۰ بود. روز چهارشنبه ۲۶ ژوییه اما این جمهوری نوپا با کودتای اعضای گارد ریاست جمهوری مواجه و رییسجمهوری آن کنار گذاشته شد.
جوزف بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از کودتاچیان در نیجر خواست هرچه سریع تر رییسجمهوری این کشور را آزاد کنند.
او گفت: «محمد بازوم باید بدون قید و شرط و تاخیر آزاد شود و کودتاچیان مسوول سلامت او هستند.»
طبق آخرین اخبار در حالی که رییسجمهوری مخلوع استعفا نداده است، ژنرال عبدالرحمان تیانی به عنوان رهبر جدید این کشور پس از کودتای نظامی در تلویزیون دولتی ظاهر شد.
با وجود این اقدام، طبق گزارش سیانان، یک مقام وفادار به رییسجمهور بازوم گفت که درگیری بین نیروهای کودتا وجود دارد.
فرانسه نیز اعلام کرد «کودتا نهایی نیست».
مطلب زیر ترجمه یک مقاله از سایت انگلیسی شبکه خبری الجزیره است درباره آخرین شرایط نیجر بعد از کودتای روز چهارشنبه:
با وجود لفاظیهای ضد کودتا، آیا غرب میتواند نیجر را که آخرین پایگاهش در منطقه ساحل است، ترک کند؟
در حالی که جامعه بینالمللی کودتای آشکار در نیجر را محکوم میکند، تحلیلگران میگویند غرب همچنان به حضور در آنجا به عنوان آخرین پایگاهش در منطقه ساحل نیاز دارد.
یک شهروند عادی و پنج کودتا
آفحقد، رانندهای از شمال نیجر، در طول۵۷ سال زندگی خود پنج کودتا را پشت سر گذاشته است.
او که خواسته است از نام مستعار استفاده کند، به الجزیره میگوید: «اولین کودتا، کودتای سرهنگ (سینی) کونتچه، در ۱۵ آوریل ۱۹۷۴ بود. سپس کودتای ابراهیم بره مایناسرا در سال ۱۹۹۶، کودتای دائو دامالا موانکه در سال ۱۹۹۹، کودتای سالوجیبو در سال ۲۰۱۰ و حالا هم که آخرین کودتا به وسیله کسانی که خود را اعضای شورای ملی حفاظت از میهن می نامند، در جریان است.»
آخرین کودتای فهرست آفحقد، روز چهارشنبه انجام شد؛ پس از آن که گارد ریاست جمهوری، کاخ ریاست جمهوری را به محاصره درآورد و خواستار استعفای رییسجمهور محمد بازوم شد.
در اواخر همان شب، پس از ساعت ها گمانه زنی در مورد چگونگی پایان دادن به بن بست، به نظر می رسید کودتاچیان حاکم شوند.
موقعیت غرب در شرایط جدید
سرهنگ آمادو آبدرامانه در پیامی که از تلویزیون دولتی پخش شد، گفت: «ما نیروهای دفاعی و امنیتی، متحد در شورای ملی حفاظت از میهن، تصمیم گرفته ایم به رژیمی که میشناسید پایان دهیم. این تصمیم به دنبال وخامت مستمر وضعیت امنیتی و ضعف اقتصادی و اجتماعی است.»
این وقایع تکاندهنده، یک کشور دیگر از غرب آفریقا را به جمع کشورهای تحت رهبری نظامیان که از اقیانوس اطلس تا صحرای بزرگ آفریقا امتداد یافتهاند، اضافه کرد اما هنوز مشخص نیست شرایط تا چه اندازه ممکن است برای مردم نیجر یا متحدان غربی این کشور تغییر کند.
به گفته تحلیلگران، نیروهای ایالات متحده، فرانسه و سایر نیروهای اروپایی ردپای زیادی در این کشور برای عملیات «ضد شورش» منطقه ای خود دارند.
تحلیلگران می گویند این کشورها علاقهای به از دست دادن موقعیت خود در این منطقه ندارند؛ حتی اگر نیاز به برقراری روابط با این دولت نظامی باشد.
شرایط نیجر قبل از کودتا
هفته گذشته هیچ نشانه ای از کودتا در نیجر وجود نداشت. اولف لیسینگ، رییس برنامه ساحل در بنیاد کنراد آدناور آلمان که به تازگی از سفری به پایتخت بازگشته است، به الجزیره میگوید: «همه مقامات دولتی، دیپلمات ها، همه چیز مثل همیشه بود.»
ریدا لیاموری، کارشناس ارشد اندیشکده مرکز سیاست جنوب جدید مستقر در رباط هم خاطرنشان میکند که اگر میزان نارضایتی موجود را می دید، ممکن بود افراد بیشتری متوجه وقوع کودتا بشوند.
او به الجزیره میگوید: «وضعیت امنیتی در بخش هایی از کشور به آن خوبی نیست که بسیاری از مردم فکر می کردند.»
در جنوب نیجر، در امتداد مرزهای نیجریه و چاد، ارتش در برابر راهزنان مسلح و جنگجویان بوکوحرام قرار دارد که خطرات مرگباری برای نیجریها و همچنین پناهندگانی دارند که آنها به این کشور میفرستند.
در غرب نیجر، گروههای مسلح مرتبط با داعش و القاعده در منطقه مرگبار مرزی مشترک با مالی و بورکینافاسو مستقر هستند. بخشهایی که از درگیری طولانیمدت در این سه کشور رنج میبرند.
بر اساس گزارش ماه ژوئن سال ۲۰۲۲ ائتلاف مردمی برای ساحل (ائتلاف گستردهای از گروههای جامعه مدنی در منطقه)، روزانه به طور متوسط هشت غیرنظامی در این مناطق کشته می شوند.
همین هفته گذشته، زمانی که لیسینگ از شهر نیامی، پایتخت نیجر بازدید می کرد، پایتخت با وانتهای دو کابینه سفید سربازان اروپایی و دیپلمات ها احاطه شده بود.
فرانسویها اخیرا نیروهای منطقه ساحل را به نیجر منتقل کرده بودند؛ مرکز منطقهای جدید برای مبارزه پاریس و سایر کشورهای اروپایی با گروههای مسلح پس از تیرگی روابط با دولت های نظامی در بورکینافاسو و مالی که منجر به خروج این نیروها از این دو کشور شد.
لیسینگ به الجزیره میگوید در حالی که شورشیان نیجر کودتای خود را با استناد به «وضعیت امنیتی وخیم» توجیه می کنند و با وجود تسلیحاتی که از اروپاییها و آمریکاییها در اختیار ارتش قرار می دهند، اکنون خط لوله نیجر ممکن است در خطر باشد.
ایالات متحده، فرانسه و سازمان ملل همگی با صدای بلند کودتای نیجر را محکوم کردهاند و فعالیت بشردوستانه سازمان ملل متحد در این کشور به حالت تعلیق درآمده است.
وزارت امور خارجه آمریکا هم روز چهارشنبه در بیانیهای بازوم را رییسجمهوری نیجر دانست و اعلام کرد: «مشارکت قوی اقتصادی و امنیتی آمریکا با نیجر به تداوم حکومت دموکراتیک و احترام به حاکمیت قانون و حقوق بشر بستگی دارد.»
لیسینگ با اشاره به پایگاه عظیم هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در شهر شمالی آگادز گفت: «من فکر می کنم آمریکا راهی برای همکاری با آنها خواهد یافت. ایالات متحده در کشورهایی که واقعا دموکراتیک نیستند پایگاههای زیادی دارد.»
برای مشخص شدن نتیجه شرایط باید منتظر ماند
رییسجمهوری محمد بازوم، دموکراسیای را رهبری میکرد که به سختی یک دموکراسی ایدهآل بود. معترضان مخالف به طور معمول به زندان انداخته میشدند و وضعیت اقتصادی ضعیف باعث شده بود کشور پیوسته در پایین ترین سطح شاخص توسعه انسانی سازمان ملل قرار بگیرد.
معترضان طرفدار کودتا در نیامی، پایگاه اپوزیسیون سیاسی، روز پنجشنبه برای ابراز حمایت از کودتا گرد هم آمدند و برخی از آن ها تابلوهایی ضد فرانسوی در دست داشتند. مقر حزب سیاسی بازوم به آتش کشیده شد، زمانی که بازوم از طریق تلفن با مقامات ایالات متحده و سازمان ملل در تماس بود.
در حالی که برخی از مردم نیجر به استقرار نیروهای فرانسوی در این کشور اعتراض دارند و رهبران اپوزیسیون این سوال را مطرح کردهاند که حضور نظامیان خارجی در نیجر به درگیری های محلی دامن میزند، با توجه به سابقه طولانی این کشور به عنوان متحد غرب، مشخص نیست که آیا دولت کودتایی روابط خود را با فرانسه یا ایالات متحده و ارتشهای آنها قطع خواهد کرد یا نه؟
لیاموری میگوید: «اگر خیلی دقیق نگاه کنید، اختلافات زیادی در میان نیروهای امنیتی و به ویژه بین حامیان بازوم و حامیان ريیسجمهوری سابق وجود دارد. بنابراین ممکن است آنها در اتفاقی که اخیرا رخ داده نیز نقش داشته باشند.»
او به الجزیره میگوید: «احتمالا کشورهای غربی منتظر خواهند بود تا ببینند چه اتفاقی میافتد و چه کسی کنترل شرایط را در دست خواهد گرفت -چه رهبران کودتا و چه محمد بازوم با استقرار مجدد به عنوان رییس جمهوری-، تا مشارکت جدیدی در مبارزه با تروریسم رقم بزنند.»
او در ادامه میگوید: «به این ترتیب آنها همچنین میتوانند از افتادن به دامی که در مالی و بورکینافاسو، به ویژه در مالی رخ داد، جلوگیری کنند.»
رد پای واگنر
پس از خروج نیروهای فرانسوی از مالی، دولت در باماکو (پایتخت) برای تامین امنیت به روسیه و مزدوران واگنر روی آورد.
این در حالی است که نیجر در مقابله با گروههای مسلح بهتر از همسایگان خود عمل کرده و مایل است هم با آنها مذاکره کند و هم برای حل مسایل قومی، سیاسی و کاربری زمین که اغلب منجر به خشونت میشوند، تلاش کند.
لیاموری اما میگوید که کودتا نشان میدهد معیار عملکرد بهتر نیجر در برابر این گروهها نسبت به مالی و بورکینافاسو، کافی نیست.
بنا بر گزارش گروه بینالمللی بحران، در حال حاضر در میان سیاستمداران خارجی این نگرانی وجود دارد که وجود یک دولت نظامی در نیجر میتواند اوضاع را بدتر کند در حالی که دولت های دموکراتیک در بورکینافاسو و مالی قادر به متوقف کردن خشونت گروه های مسلح نبودند و هر دو کشور تحت حاکمیت نظامیان شاهد خشونت فزاینده علیه غیرنظامیان از سوی نیروهای دولتی و متحدان آنها و همچنین گروههای جهادی بودهاند.
آفحق راننده اما به اندازه کودتاهای قبلی به این حکومت نظامی نیز اعتماد دارد. او به الجزیره میگوید: «ما فکر نمی کنیم کودتا بتواند کاری انجام دهد.»
او میگوید: «ما به دموکراسی اعتماد داریم هر چند دموکراسی هم کار چندانی انجام نداده است، می بینید؟... ما به رهبران خود اعتماد نداریم. آنها همه رهبران جعلی هستند. آنها همه مثل هم هستند.»