شهریار براتینیا، زندانی سیاسی، با اتهام «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» مواجه است



محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اعلام کرد که «کاروان روایت فتح»، متشکل از خبرنگاران و اهالی رسانه برای روایت «مظلومیت غزه»، به بیروت اعزام شدند «تا واقعیتهای میدانی به گوش جهانیان برسد». او افزود در کشتی حامل کمکهای هلال احمر به مردم غزه نیز خبرنگاران حضور خواهند داشت.

دو تن از دوستان نزدیک آرمیتا گراوند در گفتوگو با ایراناینترنشنال از علایق او و اصرارش بر مقابله با حجاب اجباری گفتند. آنان جزییاتی از خصوصیات رفتاری آرمیتا را همراه با شرایط و وضعیت محیط در روزهای بستری بودن او در بیمارستان نظامی فجر ارائه کردند.
یکی از این دو دوست از تلاش ناکامش برای دیدن آرمیتا در بیمارستان خبر داد و گفت که به او اجازه ندادند دوستش را ببیند.
حضور همیشگی یک زن چادری در بیمارستان و اطراف اتاق آرمیتا
به گفته او، یک زن چادری همیشه در بیمارستان فجر و اطراف اتاق آرمیتا و خانوادهاش حضور داشت که خود را کادر درمان معرفی میکرد.
این دوست آرمیتا در ادامه گفت: «وقتی او میآمد ماموران کلانتری و ماموران امنیتی حاضر در بیمارستان همیشه به پایش بلند میشدند. انگار این زن رییس آنها بود.»
آرمیتا گراوند روز ۹ مهر در ایستگاه متروی شهدای تهران بیهوش شد و به کما رفت. خبر جان باختن او پس از ۲۸ روز بستری زیر نظر نهادهای امنیتی در بیمارستان نظامی فجر، روز شش آبان اعلام شد.
بر اساس گزارشها او به دلیل حمله یک زن چادری آسیب دید. برخی این زن را «حجاببان» و برخی دیگر «آتش به اختیار هوادار حکومت» معرفی کردند.
یکی از دوستان آرمیتا در پاسخ به این سوال ایراناینترنشنال که فکر میکنی چه اتفاقی برای آرمیتا افتاد، گفت: «همان که جمهوری اسلامی نمیخواهد ما بگوییم؛ همان اتفاق برای مهسا افتاد.»
پس از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در شهریور ماه سال گذشته به دنبال بازداشت از سوی گشت ارشاد در تهران، اعتراضاتی فراگیر در ایران آغاز شد که با نافرمانی مدنی گسترده زنان در مقابله با حجاب اجباری ادامه یافته است.
یکی از زنانی که به جنبش «نه گفتن به حجاب اجباری» پیوست، آرمیتا گراوند ۱۶ ساله بود که به همین دلیل به سرنوشتی مشابه مهسا دچار شد.
از جان باختن این نوجوان با عنوان «قتل حکومتی» یاد میشود.
دوستان آرمیتا در گفتوگو با ایراناینترنشنال جملههای همیشگی او را در مخالفت تا حجاب اجباری یادآوری کردند و گفتند: «آرمیتا همیشه میگفت عیسی به کیش خویش، موسی به کیش خود. یکی دوست دارد چادر بپوشد، من هم دوست دارم چیزی سرم نباشد.»
به گفته آنان، آرمیتا از سال پیش دیگر روسری، شال یا مقنعه سر نکرده و بر این کارش اصرار داشته است.
یکی از این دو دوست آرمیتا خاطرهای هم از او تعریف کرد: «اوایل زمستان پارسال در خیابان یک آخوند به خاطر اینکه آرمیتا شال نداشت به ما گیر داد و آرمیتا خیلی جدی به او گفت مگر من به تو میگویم چرا پارچه بستی به سرت؟ تو هم حق نداری به من بگویی چرا پارچه نبستم!»
این خاطره مشابه روایت شاهدی عینی در گفتوگو با روزنامه گاردین درباره مواجهه آرمیتا گراوند با مامور حجاببان در مترو است.
گاردین روز ۱۳ مهر به نقل از این شاهد نوشت یک زن چادری با فریاد از آرمیتا پرسید چرا روسری (مقنعه) بر سر ندارد و این دختر نوجوان پاسخ داد: «مگر من از تو میخواهم که چادرت را برداری؟»
بر اساس این گزارش، در ادامه بحث آن دو به خشونت کشیده و زن حجاببان با حمله فیزیکی به آرمیتا، او را به شدت هل داده است.
آرمیتا عاشق موهایش بود
طی حدود یک ماه از زمان به کما رفتن تا اعلام جان باختن آرمیتا گراوند، اطلاعات اندکی درباره این دختر نوجوان، علایق و حتی تصاویرش منتشر شد.
یکی از دوستان او به ایراناینترنشنال گفت که آرمیتا عاشق نقاشی بود و در تابستان، تمام دیوارهای مدرسه را به عنوان کارورزی نقاشی کرد و رنگ زد.
درباره علاقه او به نقاشی و نمونههایی از آثار این دختر نوجوان پیشتر مطالبی منتشر شده بود. او از دو سال پیش نقاشی را به صورت حرفهای آغاز کرده بود و علاوه بر آن، بهعنوان یک تکواندوکار حرفهای ورزش میکرد و «دان۳» داشت.
یکی از دو دوست آرمیتا با ارائه جزییاتی بیشتر گفت که او علاقهمند به فیلمها و کتابهای ترسناک، طرفدار تیم فوتبال پرسپولیس و بارسلونا و عاشق غذای زرشکپلو با مرغ بود: «آرمیتا اغلب اوقات موهایش را کوتاه نگه میداشت اما عاشق موهایش بود.»
کافه مورد علاقه و پاتوق همیشگی آرمیتا در تهران «گل یخ» در منطقه پیروزی بود؛ جایی در نزدیکی محل زندگیاش.
به گفته دوست آرمیتا، او ویژگیهای خاص دیگری هم داشت؛ مثل اینکه تحت تاثیر افراد و جمعها قرار نمیگرفت و روی خواسته خودش پافشاری میکرد.

علیاصغر قائمی، عضو شورای شهر تهران گفت: «در تهران روزانه یک میلیون مسافر از اتوبوس برای جابجایی استفاده میکنند که هزینه بلیت آنها ۴۰ میلیارد ریال میشود، اما ۷۰ درصد این رقم، یعنی حدود ۲۸ میلیارد ریال، عدم پرداخت بلیت داریم.»

نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه نوبل صلح، در پیامی از زندان اوین خواستار آتشبس فوری جنگ حماس و اسرائیل شد و نوشت جنگ و استبداد «دو روی یک سکهاند» و «ویرانگر انسانیتاند و انسان میکشند.» او خواهان کوتاه کردن دست جنگافروزان از سر مردم بیگناه و احترام به حقوق انسان شد.

روز چهارشنبه ۱۰ مهر گزارشی درباره حمله شیمیایی به یک دبستان دخترانه در ایرانشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان منتشر شد.
سایت حالوش که اخبار استان سیستان و بلوچستان را گزارش میکند، بعدازظهر چهارشنبه خبر داد شماری از دانشآموزان این دبستان در روستای رسولآباد دچار مسمومیت و به مراکز درمانی منتقل شدهاند.
این سایت به نقل از یک منبع آگاه نوشت نیروهای نظامی از نزدیک شدن اهالی و اولیای دانشآموزان به این مدرسه جلوگیری کردند.
موج جدید حملههای شیمیایی به مدارس در ایران به تازگی آغاز شده است.
روز یکشنبه هفت آبان ۶۷ نفر در هنرستان دخترانه کوثر شهر زنجان مسموم و به مراکز درمانی منتقل شدند.
خبرگزاری ایسنا که حمله شیمیایی به این مدرسه را گزارش داده بود اندکی بعد تعداد دانشآموزان مسموم شده را از خبر خود حذف کرد.
حسن اسمخانی، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی زنجان به این خبرگزاری گفته بود ۶۲ تن از مسمومشدگان ترخیص و پنج دانشآموزان دیگر هنوز بستری هستند.
این حملات شیمیایی از نهم آذر سال گذشته آغاز شد و صدها مدرسه و هزاران دانشآموز را درگیر کرد.
جمهوری اسلامی در ماههای آغازین، حملات شیمیایی به مدارس را انکار کرد و سپس با تقلیل ماجرا، دانشآموزان را مقصر این مسمومسازیها خواند. از سوی دیگر هم فشار بر رسانهها و فعالان مدنی را برای جلوگیری از اطلاعرسانی در این زمینه افزایش داد.
تشکلها و نهادهای صنفی فرهنگیان در یک سال گذشته بارها جمهوری اسلامی را مقصر این مسمومسازیها با هدف انتقامگیری از دانشآموزان معترض در خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی معرفی کردند.
روز دوشنبه هشت آبان، کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در بیانیهای از این ماجرا با نام «حملات سازمانیافته شیمیایی» یاد کرد که با گذشت حدود یک سال هیچ گزارش قابل قبولی درباره آنها ارائه نشده است.
بسیاری از مردم و والدین، جمهوری اسلامی را مقصر حمله به فرزندانشان دانسته و طی یک سال اخیر و در تجمعاتشان، نظام حاکم را «حکومت بچهکُش» خطاب کردهاند.