معاون وزارت بهداشت: تعداد ابتلا به سرطان دهانه رحم کم است، واکسن آن برای عموم لازم نیست



حسینی بوشهری رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به مشارکت مردم در انتخابات و «انتخاب خوب» آنها در انتخابات پیش رو ابراز امیدواری کرد و گفت: «نباید سیاستهای اصلی نظام با جا به جایی دولتها تغییر کنند.»

حالوش گزارش داد «سیاسر»، رییس حفاظت زندان مرکزی زاهدان، هر روز زندانیان سیاسی محبوس در بند ۹ را با لوله پولیکا مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهد.
طبق این گزارش، سیاسر چند خانه در زاهدان دارد که همه آنها را با کار اجباری زندانیان برای خود ساخته است. او همچین صاحب یک شعبه فروشگاه افق کوروش است که همه فروشندههای آن زندانیانی هستند که به زور به کار گرفته شدهاند.

راجا کریشنامورتی، عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا، با اشاره به استفاده چند گروه وابسته به جمهوری اسلامی، چین، روسیه و اسرائیل از هوش مصنوعی برای نفوذ در سایر کشورها گفت: «جمهوری اسلامی، چین و روسیه نباید به راحتی بتوانند به گفتمان سیاسی در آمریکا و سایر نقاط جهان نفوذ کنند.»
او افزود: فناوری هوش مصنوعی اگر به درستی قانونمند نشود، خطرناک است.
اوپن ایای، شرکت توسعهدهنده چتجیپیتی، پنجشنبه اعلام کرد چند گروه وابسته به جمهوری اسلامی، چین، روسیه و اسرائیل را که از ابزارهای این شرکت برای نفوذ در کشورهای خارجی استفاده میکردند، حذف کرده است.

به گزارش خبرگزاری حالوش، غروب جمعه ۱۱ خرداد، نیروهای انتظامی مستقر در چهار راه پاستور شهر ایرانشهر، بدون ایست و هشدار قبلی به دو شهروند بلوچ بدون سلاح تیراندازی کرده و آنها را به قتل رساندند.
بنا بر این گزارش، مشخص نیست چرا نیروهای امنیتی به این دو شهروند که هویت آنها اعلام نشده است، تیراندازی کردند.
با این حال، خبرگزاری امنیتی تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، به نقل از دوستعلی جلیلیان، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، این دو شهروند را افرادی مسلح توصیف کرده که اللهاکبر گویان به سمت واحد گشتی یگان امداد پلیس حملهور شدهاند.
این در حالی است که حالوش که دو ویدیو کوتاه از محل تیراندازی منتشر کرده، خبر داده که این تیراندازی ساعت ۷:۴۳ شامگاه جمعه و در حالی رُخ داده است که این دو شهروند بلوچ در پیادهرو مقابل بانک صادرات واقع در چهارراه پاستور در حال تردد بودند و بدون ایست و هشدار قبلی از چند جهت به آنها تیراندازی شد و هر دو در دم جان سپردهاند.
به نوشته حالوش، نیروهای نظامی و امنیتی محل تیراندازی را محاصره کردهاند و پیکر این دو شهروند را هم با خود بردهاند.
تیراندازی به سمت شهروندان غیرمسلح بلوچ در سیستانوبلوچستان پیش از این هم سابقه داشته است و به گفته فعالان بلوچ، ماموران امنیتی و انتظامی با اطمینان از عدم پیگرد قانونی و بدون واهمه به سمت هرکسی که بخواهند تیراندازی میکنند.
در آخرین مورد از این گونه حملات، شامگاه ۲۴ اردیبهشت سال جاری، ماه ۱۴۰۳در یکی از چهارراههای مرکز شهر سراوان، نیروهای نظامی و امنیتی «نیروهای نظامی و امنیتی سوار بر چندین خودرو تویوتا هایلوکس و خودرو سواری، بدون اعلام و یا شلیک هشدار، به صورت مستقیم و از چند جهت به سمت یک خودرو سواری پژو پارس که یک خانواده با دو کودک سرنشین آن بودند، شلیک کردند. در نتیجه آن تیراندازی بدون هشدار، یک کودک ۱۴ساله به قتل رسید و یک زن و یک کودک ۷ ساله هم به شدت مجروح شدند و راننده خوردو هم پس از اینکه به صورت زخمی از اتومبیل بیرون آمد، با شلیک ممتد ماموران به قتل رسید.
در همان زمان هم، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، این مرد بلوچ و کودک ۱۴ ساله را «دو تن از اشرار مسلح که سوابق گروگانگیری، قتل و شرارت در سطح منطقه را داشتهاند» معرفی کرده بود.
از این دست رویدادها در سیستان و بلوچستان بسیار اتفاق افتاده است. دوشنبه ۲۴اردیبهشت سال جاری، نیروهای مرزبانی بدون هشدار قبلی دو برادر بلوچ به نام محمد سارانی، ۳۳ساله، پدر دو فرزند و غلام سارانی ۳۸ساله پدر چهار فرز را در روستای مرزی کندو به قتل رساندند و برادر دیگر آنها نبی سارانی را به شدت مجروح کردند.
٢٣ اردیبهشت، نیروهای اداره اطلاعات کهنوج با تیراندازی بدون هشدار قبلی به سمت یک خودرو، شهروند بلوچ به نام سعید سهرابی، اهل روستای زیری از توابع شهرستان کهنوج به قتل رساندند.
پیشتر هم خبرگزاری حالوش، آماری از قتل شهروندان به دست ماموران در سیستانوبلوچستان در سال ۱۴۰۱ منتشر کرده بود.
بر اساس این آمار، به جز آمار ۱۲۱ جانباخته مربوط به جمعه خونین زاهدان، در سال ۱۴۰۱، دستکم ۱۶۷ شهروند بلوچ دیگر به دلیل شلیک مستقیم ماموران نظامی در داخل استان سیستان و بلوچستان یا محورهای مواصلاتی بین استانی و نیز تصادفات رانندگی ناشی از تیراندازی نیروهای حکومتی جان خود را از دست دادهاند.
فقدان فرصتهای شغلی در دو سوی مرزهای سیستان و بلوچستان سبب شده تا سوختبری به تنها راه درآمد ناچیز و امرار معاش شماری از شهروندان بلوچ تبدیل شود که از سر ناچاری و بیکاری به این شغل کاذب و پر خطر روی میآورند و در مواردی از سوی نیروهای نظامی هدف مستقیم تیراندازی قرار گرفته و جان شان را از دست میدهند.
در مواردی، نیروهای مسلح مخالف جمهوری اسلامی از جمله گروهی که با نام جیشالعدل شناخته میشود به نیروهای انتظامی و امنیتی در سیستان و بلوچستان حمله کرده و با آنها درگیر شدهاند.
از آن جمله در ۲۱ فروردین سال جاری رسانهها در ایران گزارش دادند شش مامور انتظامی جمهوری اسلامی در جریان حمله گروه جیشالعدل به خودروهای انتظامی در محور مواصلاتی سوران-مهرستان در استان سیستان و بلوچستان کشته شدند.
پیش از آن هم در ۱۶ فروردین ، در نتیجه درگیریهای مرگبار میان گروه جیشالعدل و نیروهای نظامی در برخی شهرهای سیستان و بلوچستان که بیش از ۱۲ ساعت ادامه یافت، شماری از دو طرف کشته شدند.
منابع نظامی جمهوری اسلامی از کشته شدن ۱۸ عضو این گروه و ۱۶ تن از نیروهای جمهوری اسلامی از جمله ۱۲ عضو سپاه خبر دادند و در مقابل جیشالعدل با رد این آمار، شمار تلفات نظامیان جمهوری اسلامی را حدود ۲۰۰ نفر اعلام کرد.
جیشالعدل در ماههای آذر و دی سال گذشته نیز به مقرهای فرماندهی انتظامی در راسک حمله کرده بود.

فرانک مکنزی، فرمانده پیشین سنتکام، به تازگی کتاب خاطرات خود با عنوان «نقطه ذوب؛ فرماندهی ارشد و جنگ در قرن بیستویکم» را منتشر کرده است که در آن، فصل کاملی را به قاسم سلیمانی اختصاص داده و به جزئیات حمله به کاروان او در فرودگاه بغداد پرداخته است.
فرانک مکنزی، که از اوایل بهار سال ۲۰۱۹ تا اواسط بهار ۲۰۲۲ فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) را بر عهده داشته، در کتاب خاطراتش نوشته است که قاسم سلیمانی را همواره عنصری خطرناک برای منافع ایالات متحده تصور میکرده و حذف او را بخش مهمی از مسئولیت کاریاش قلمداد کرده است.
او با اشاره به اینکه یکی از مهمترین سوالات او به محض تصدی سمت فرماندهی سنتکام از مقامات ارشد این بوده است که آیا حذف قاسم سلیمانی در دستور کار قرار داد یا نه مینویسد: «پاسخی که گرفتم راضیکننده نبود.»
مکنزی تصریح میکند که فرماندهی ایالات متحده در خلال سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ که تحت فرماندهی ژنرال متیس بوده، بهرغم رصد فعالیتهای قاسم سلیمانی در منطقه و اطلاع از نقشی که او در عراق، سوریه و حتی یمن ایفا میکرد، در صدد بوده است تا کانال ارتباطی نظامی مستقیمی با ایران برقرار کند.
این درحالی است که مکنزی طی این دوره و حتی سالهای بعد نیز اذعان میکند که به سناریوهای مختلف حذف سلیمانی میاندیشیده و پیامدهای احتمالی چنین اقدامی را با دیگر فرماندهان ارشد نظامی به رایزنی میگذاشته است.

مکنزی در این کتاب آورده است که با آغاز فعالیتش در سمت فرماندهی در سنتکام، حمله به پایگاههای آمریکایی در عراق تشدید شد و بر اساس یافتهها، سلیمانی بهوضوح این حملات را به واسطه شبکههای گسترده از شبهنظامیان شیعه رادیکال هدایت میکرد.
در روایت این ژنرال بازنشسته اما جرقه حمله به قاسم سلیمانی در حمله شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی به پایگاه هوایی K-1 در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ در استان کرکوک عراق، زده شد. در این حمله که با کاتیوشا انجام شد، یک پیمانکار غیرنظامی آمریکایی کشته شد و چهار عضو خدماتی ارتش آمریکا به همراه دو پرسنل پلیس فدرال عراق مجروح شدند.
مکنزی با مرور خاطراتش تاکید میکند که برداشت آنها این بود که این حمله بر خلاف عملیات قبلی که با هدف ایذاء یا هشدار انجام شده بودند، هدفی جز ایجاد تلفات وسیع و ضربه به منافع آمریکا نداشته و از همین رو، به منطقهای مملو از جمعیت و امکانات انجام شده است. مکنزی مطمئن بوده که دادن پاسخ به این عملیات، جزئی لاینفک از مسئولیت او به شمار میرفته است.
او با اشاره به گزینههای ارائه شده از سوی فرماندهان ارتش ایالات متحده در مقر اصلی سنتکام در شهر تامپای ایالت فلوریدا تاکید میکند که هدف از انجام عملیات تلافیجویانه، نشان دادن ضرب شست به گروه ستیزهجوی کتائب حزبالله بود که بهطور مستقیم زیر نظر قاسم سلیمانی اداره میشد.
نویسنده این خاطرات با تصویرسازی روز تصمیم که به قول نویسنده شنبهای آفتابی بود، نوشته است که او به همراه دیگر نظامیان مسئول، «در مورد طیف متنوعی از گزینههایی که ماهها بررسی شده بود، به شور نشستیم... بعد از بحث و بررسی جزییات همه گزینهها، تصمیم به اجرای عملیات و شلیک به اهدافی در داخل عراق و سوریه گرفتیم تا از گسترش بیشتر درگیری جلوگیری کنیم.»
مکنزی با تشریح گردش کار عملیاتی از این دست در این مجموعه از خاطرات خود آورده است که طرحهای پیشنهادی از طریق مارک اسپر، وزیر دفاع، برای دونالد ترامپ فرستاده شد تا به صلاحدید او مجوز حمله تلافیجویانه صادر شود.
او مینویسد: «...از آنجایی که میدانستم جلساتی از این دست چقدر میتواند شلوغ و پر همهمه شود... پیشنهادهایی تکمیلی هم ارائه کردم از جمله اینکه چهار سایت آمادی مربوط به کتائب حزبالله و سه شخصیت حقیقی دستاندرکار این حمله هم هدف حمله قرار گیرند. دو نفر از این شخصیتها، کارچاقکن کتائب حزبالله بودند و نفر سوم، شخص خود سلیمانی بود که مغز متفکر این حمله بود. حمله به اهدافی در دریای سرخ، همچنین حمله به زیرساختهای دفاع هوایی و نفتی در جنوب ایران و از جمله هدف قراردادن کشتی ساویز، یک یدککش ۱۴هزارتنی که سپاه آن را به ناو تبدیل کرده بود و مدتها مویدماغ ما در دریای سرخ بود، به این طرح حمله افزوده شدند.»
مکنزی میافزاید: «خوب میدانستم که ترامپ در مورد سلیمانی حساس است و میشود روی قضیه قلقلکش داد. به تفصیل نوشتم که حذف او چه آثار مثبتی خواهد داشت و نبود او چقدر وضعیت تصمیمگیران در ایران را دشوار میکند. در مورد پیامدهای این حمله و واکنشهای احتمالی ایران هم توضیح دادم.»
مکنزی به وضوح نوشته است که بسیار نگران نحوه پاسخ ایران بوده است، چرا که واکنش شدید ایران ممکن بود به جنگی گسترده منتهی شود و تهران و نیروهای نیابتیاش گزینههای زیادی برای آسیب رساندن به آمریکا داشتند. «...از طرفی هم میدانستم که این اقدام میتوانست اثر بازدارنده جدی داشته باشد.»
او مینویسد: «یکشنبه بعدازظهر، به سایتهای کتائب حزبالله حمله شد و پنج پایگاه در سوریه و عراق هدف قرار گرفتند. یک مرکز آمادی و جلسه هم در این میان موردحمله قرار گرفت و تعدادی از فرماندهان کلیدی از این گروه ستیزهجو حذف شدند. گزارش عملیات به ترامپ که در اقامتگاه مارآلاگو در فلوریدا بود، رسید... یک پاورپوینت ساده، یک اسلاید که ژنرال میلی، رییس ستادکل، آن را توضیح داد...ترامپ شاکی شد و اظهار نارضایتی کرد که این عملیات ناکافی است... ترامپ پایش را در یک کفش کرده بود و میخواست سلیمانی هدف قرار گیرد.»
نویسنده کتاب مینویسد: «همان شب ژنرال میلی با او تماس گرفت و گفت که ترامپ دستور داده اگر سلیمانی به عراق رفت، باید او را هدف قرار دهیم.»
مکنزی با بیان اینکه در زمان این مکالمه در دفتر کار خانگیاش و همراه با دیگر فرماندهان سنتکام بوده، مینویسد: « برای یک یا دو ثانیه یخ زدم، سپس از او خواستم که حرفش را تکرار کند. درست شنیده بودم.. تلفن روی اسپیکر نبود، بنابراین هیچکدام از آنها دستور مورد نظر را نشنیدند.»

او می افزاید که ژنرال میلی به او گفته که هدف قرار دادن فرمانده نیروی قدس در یمن (*احتمالا شهلایی، گرچه در بخش دیگری از کتاب به حسن ایرلو اشاره شده) و حمله به کشتی ساویز سپاه در دریای سرخ نیز تایید شده است.
فرمانده سابق سنتکام با ذکر این نکته که در تیم عملیاتیاش، طرحهای حمله به سلیمانی هم در سوریه و هم در عراق را مدتها در کانون توجه داشته، تاکید میکند که خود مایل بوده تا این عملیات را در سوریه انجام دهد چرا که برآورد ژنرال بازنشسته فرانک مکنزی این بوده که عملیات علیه سلیمانی در عراق، ریسک واکنش نظامی و سیاسی از سوی گروههای شبهنظامی شیعه را به دنبال خواهد داشت.
مکنزی در بخش مربوط به عملیات علیه قاسم سلیمانی، این حمله را در سه گام تعریف میکند: گام اول که جستجو و یافتن هدف است و فرایندی است مبتنی بر ارزیابی الگوها و رفتارهای کلی در یک بازه زمانی طولانی که ناظر به دقت بیشتر است؛ گام دوم که قفل کردن روی هدف تعریف شده و به عبارتی ناظر به ترجمه همه اطلاعات و فعالیتهای مربوط به زندگی در قالب فرصتی قابل تعریف در زمان و مکان است؛ و گام آخر که ضربه نهایی است و تعاملی است از برآیند سلاح و هدف با در نظرداشت ایجاد کمترین خسارات جانبی.
مکنزی با «هنر» خواندن هر سه مرحله، تعریف میکند: «برایمان روشن بود که سلیمانی در فرودگاه بینالمللی بغداد فرود میآید و بهسرعت با خودرو از آنجا خارج میشود... برای ما مسجل شده بود که حمله به سلیمانی در لحظاتی پس از پیاده شدن او احتمالا خسارت جانبی را به حداقل میرساند... پهپادهای هدایتشونده ام.کیو-۹ مجهز به سامانه موشکی هلفایر انتخاب شدند... مدت زمانشان برای پرواز بر فراز فرودگاه بغداد را با توجه به دانش ما در خصوص زمان تقریبی رسیدن او تقلیل دادیم و بعد از بحثهای فراوان، تصمیم گرفتیم سلیمانی و فرمانده سپاه قدس در یمن را همزمان هدف قرار دهیم درحالی که حمله به شناور ساویز به زمانی دیگر و بعدتر موکول شد... من خودم هم تمایلی به غرق کردن این کشتی نداشتم. میخواستیم بتوانیم قبل از حمله به خدمه کشتی هشدار دهیم که این شناور را ترک کنند اما اگر آنها سرباز میزدند چه؟ مایل نبودم نقشی در انجام یک پروژه شهیدسازی دیگر داشته باشم.»
مکنزی در ادامه میافزاید که متعاقب انجام حملات به تاسیسات و اعضای کتائب حزبالله، اعتراضاتی در بغداد و در نزدیکی سفارت آمریکا شکل گرفته بود.
مکنزی به صراحت به نگرانیهایش از احتمال وقوع یک رخداد دیگر شبیه حمله به سفارت آمریکا در بنغازی لیبی اشاره میکند و از گفتگوی درونی و تردیدهای خود پرده بر میدارد: «نگران بودم که پس از حمله به سلیمانی چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ آیا جمعیت معترض به سفارت حمله و اشغالش میکنند؟ رابطه ما با دولت عراق دستخوش چه تغییری میشود؟»
مکنزی روایت میکند که چگونه رصد سلیمانی با دقت دنبال شد.
او در این کتاب مینویسد که سلیمانی در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹ صبح از منزلش خارج شد و به سمت فرودگاه رفت. هواپیمایش از فرودگاه تهران برخاست و کمتر از دوساعت بعد به بغداد رسید درحالی که نشانهای از کاهش ارتفاع دیده نمیشد.

فرمانده سنتکام که همراه با وزیر دفاع و رئیس ستاد کل در اتاق عملیات مشترک مجازی بود از رخداد پیش آمده تعجب کردند و برای لحظهای تصمیم گرفتند که با دوجنگنده هواپیمای حامل سلیمانی را بر فراز عراق ساقط کنند، اما مکنزی با به یادآوری رخداد حمله ناو وینسنس به ایرباس ایرانی خاطرنشان میکند که به فرض وجود سلیمانی در این پرواز و مرگ او، بهتر است از این کار اجتناب شود.
مکنزی از لغو عملیات در این شب مینویسد، اما اضافه میکند که تمامی سه روز اول سال ۲۰۲۰ و همه نگاهها به دمشق بود تا سلیمانی بازگردد. «پرواز سلیمانی با تاخیر دمشق را به سمت بغداد ترک کرد... هواپیما را روی مانیتور دنبال کردیم تا در فرودگاه بغداد به زمین نشست... از آن لحظه به بعد تصاویر را از طریق دوربین پهپاد دنبال کردیم... پلکان به هواپیما چسبید و در باز شد... توانستیم هویت سلیمانی را تایید کنیم... سلیمانی به سمت دو خودرو شاسیبلند اسکورت شد و بعد سوار یکی از آنها شد... خودروها با سرعت به روی باند به حرکت درآمدند. هیچکس حرفی نمیزد.»
مکنزی که در این فصل کتاب گامهای مختلف این عملیات را به تفصیل شرح میدهد نوشته است: «ناگهان، یک فلاش بزرگ سفید کل صفحه نمایش را در برگرفت. قطعات خودرو سلیمانی به گوشههای تصویر پرتاب میشدند... خودرو دوم هم هدف قرار گرفت و منفجر شد... نه غریو شادی بود نه تشویق... همه در سکوت فقط نگاه میکردند...»
مکنزی بلافاصله اما خواننده را با خود به سمت عملیات دوم در یمن میبرد: «حمله مشابهی با پهپاد به یک خانه انجام شد که قرار بود فرمانده نیروی قدس در یمن در آن باشد.»
مکنزی میافزاید که اگر چه زمانبندی دو حمله با فاصله ۱۳ دقیقه، دستاوردی قابل توجه بود، اماعملیات دوم دستاوردی نداشت.
به عقیده فرمانده پیشین سنتکام هدف قرار دادن سلیمانی تصمیم بسیار درستی از سوی ترامپ بود که باعث حفظ جان بسیاری از آمریکاییها شد و نوعی از عزم و اراده آمریکا را بعد از مدتها نشان داد.
مکنزی در بخش دیگر کتابش به تبعات این اتفاق و حمله به پایگاه عینالاسد و همچنین شلیک سپاه به پرواز پیاس ۷۵۲ و مرگ ۱۷۶ مسافر و خدمه آن پرداخته و تصریح کرده است که این قدرتنمایی واشینگتن باعث شد تا تهران در مورد سیاست خود در منطقه بازنگریهایی صورت دهد.
نویسنده این کتاب در جایی دیگر از این کتاب نتیجهگیری کرده است که گرچه ادعا شد که جمهوری اسلامی سعی کرد برخی از سیاستمداران دخیل در این تصمیم ازجمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت و همچنین خود شخص نویسنده را هدف قرار دهد، اما تهدیدات آنها در حد لفاظی باقی ماند و «عملا باعث شد تا ایرانیها برنامه خود را عوض کنند و از انجام حملات عمده مستقیم علیه نیروهای آمریکایی دست بردارند.»
*توضیح نویسنده