محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مدیریت گذار، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «ظاهرا اینبار سپاه انصارالمهدی مسئول محافظت از جان هنیه بوده است. حتی جای آقای هنیه را آخرین لحظه عوض کردند و از هتل اسپیناس به مکانی نزدیک سعدآباد و متعلق به سپاه منتقل کردند.»
سازگارا افزود: «اسرائیلیها دقیق میدانستند که اسماعیل هنیه کجاست و رفتند او را زدند. این کاملا نشان میدهد که درون سپاه انصارالمهدی آدم دارند، نفوذی دارند و میتوانند اطلاعات را بگیرند، چنانچه درمورد فخریزاده هم همین بود.»
محمدجواد اکبرین، روزنامهنگار در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «اهمیت ویژه این اتفاق این است که اسماعیل هنیه تنها کسی بود که در حین مسئولیتش در بالاترین جایگاه حماس ترور شد. شیخ احمد یاسین، رهبر حماس زمانی که ترور شد در حال مسئولیت عالیرتبه خود نبود و به نوعی پیر و مرشد حماس بود اما هنیه در حال انجام بالاترین مسئولیت سیاسی خود کشته شد.»
اکبرین افزود: «نقشه اسرائیل در بیروت آغاز و به تهران ختم شد. نقشه اسرائیل، ترور اسماعیل هنیه، رئیسدفتر سیاسی حماس و صالح العاروری، معاون حماس بود. اسرائیل صالح العاروری را در بیروت و زیر سایه حزبالله ترور کرد و اسماعیل هنیه را در قلب تهران.»

کشته شدن اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، آن هم پس از حضور او در مراسم تحلیف و دیدار با خامنهای، پیام مهمی برای جمهوری اسلامی داشت که نگرانیها را از وقوع یک جنگ بزرگ منطقهای بیش از هر زمان دیگری دوباره افزایش داده است.
اگر جمهوری اسلامی پاسخ اسرائیل در هدف قراردادن پدافند هوایی در نزدیکی سایت هستهای در اصفهان را لاپوشانی کرد، حالا اما پاسخ اسرائیل به حمایت تهران از شبهنظامیان علنی و کوبندهتر داده شده است.
در این شرایط بحرانی، وقوع یک جنگ گسترده در منطقه چه تبعاتی برای جمهوری اسلامی و اسرائیل خواهد داشت؟
گسترش جنگ غزه، شکست مذاکرات صلح
طی ۱۰ ماه جنگ ویرانگر غزه، حمایت گسترده جمهوری اسلامی از گروههای شبهنظامی موسوم به «محور مقاومت» و دست نیافتن به توافق در مذاکرات صلح، فشار داخلی و بینالمللی مضاعفی را بر مقامهای اسرائیل قرار داده است.
در روزهای اخیر، حمله موشکی حزبالله لبنان به مجدل شمس و کشته شدن ۱۲ کودک در شمال اسرائیل، دولت نتانیاهو را ناچار به استفاده از پاسخی قدرتمند و دقیق کرد.
به نظر میرسد حمله دقیق به شورای حزبالله در بیروت و کشته شدن عضو ارشد حزبالله در روز نهم مرداد کافی نبود و اسرائیل در یک عملیات موفق و بسیار دقیق محل اقامت مسئول دفتر سیاسی حماس را در محلهای حساس در تهران هدف قرار داد.
پیام این عملیات بسیار واضح بود؛ شکست اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، که پس از ترور محسن فخریزاده، مقام دخیل در برنامه اتمی ایران و قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس آشکار بود. اما این ترور آن هم در ساعاتی پس از مراسم تحلیف نفر دوم حکومت، به این معناست که اسرائیل اگر میخواست میتوانست مراسم تنفیذ و تحلیف را هم هدف قرار دهد.
اگر سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی و همراهانش را بر اثر حادثه در نظر بگیریم، کشتن هنیه در تهران را هم میتوانیم پاسخ قاطع اسرائیل به عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی در نظر بگیریم.
اسماعیل هنیه در قطر سکونت داشت و بارها در سال اخیر به لبنان و سوریه سفر کرده بود. اشراف اطلاعاتی اسرائیل نشان میدهد این کشور دستکم تا قبل از ترور هنیه در تهران، قصد ترور او را نداشته و به مذاکرات صلح امیدوار بوده است.
مقامهای جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا روسای قوای سه گانه و مقامهای لشکری و کشوری همگی بارها وعده انتقام و «مجازات سخت» اسرائیل را دادهاند.
اگر در نظر بگیریم جمهوری اسلامی عملیات وعده صادق دومی را علیه اسرائیل اجرا میکند، ابعاد گستردهتری بر آن متحمل خواهد بود. احتمال دارد این پاسخ در سطح حملات سنگین نظیر آنچه در هفتم اکتبر روی داد و صدها شهروندش قتل عام شدند یا در سطح حمله موشکی و پهپادی مستقیم از ایران باشد.
در عین حال آمریکا و متحدان غربی اسرائیل هم نشان دادند که در برابر حملات جمهوری اسلامی، از اسرائیل دفاع خواهند کرد.
پس از ترور هنیه و تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، گفت: «اگر به اسرائیل حمله شود، ما در دفاع از اسرائیل کمک خواهیم کرد.» در آن حمله، متحدان اسرائیل و غرب در منطقه نیز به حمایت از اسرائیل برخاستند.
این روند در صورت تکرار ممکن است به درگیری گستردهتر در منطقه علیه اسرائیل و پایگاههای آمریکا و ناتو و ورود مستقیم آمریکا به جنگ، هر چند با احتمال بسیار پایینتر، منجر شود.
پر واضح است در صورت وقوع چنین جنگی، جمهوری اسلامی و شبه نظامیان مورد حمایتش شاید بتوانند به اسرائیل ضربه بزنند، اما احتمالا با پاسخ بسیار سختتری مواجه میشوند.
کشتن هنیه در منطقه سعدآباد و شکست امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی نشان میدهد آن همه اقتداری که حکومت از آن سخن میگوید، قرینهای با واقعیت ندارد.
تبعات جنگ احتمالی برای ایران
گسترش ابعاد جنگ در منطقه، با در نظر گرفتن برتری تکنولوژیک و امکانات متعدد نظامی اسرائیل و متحدان غربی، برای جمهوری اسلامی قطعا چیزی جز شکستی سخت، انزوای جهانی و بدتر شدن وضعیت مردم ایران در پی نخواهد داشت.
در صورت وقوع جنگ گسترده منطقهای، آنها که امیدوار بودند مسعود پزشکیان مسیر جمهوری اسلامی را تغییر دهد، حالا با نتیجه عملی سیاستهای کلان نظام مواجه میشوند که کشور را در آستانه جنگی ویرانگر کشانده است.
در صورت وقوع جنگ، بحران اقتصادی جمهوری اسلامی گسترش مییابد و دولت پزشکیان ناگزیر است هزینههای دولت را بر دوش مردم بیاندازد. احتمالا قیمت بنزین افزایش مییابد، ریال و بورس سقوط میکنند و نارضایتی مردم گریبان حکومت را خواهد گرفت.
نتیجه عملی هر چه باشد، یک سوی آن به ضرر منافع ملی ایران و وضعیت مردم تمام میشود.

تبعات جنگ برای اسرائیل
با وجود برتری نظامی و تسلیحاتی اسرائیل بر جمهوری اسلامی، در صورت وقوع جنگ منطقهای، اسرائیل نیز ممکن است دچار لطمات شدیدی شود.
مرگ هنیه ممکن است با پاسخ حماس در مورد گروگانها همراه شود و فشار داخلی بر نتانیاهو بیش از پیش افزایش یابد.
از طرفی موشکهای دوربرد ایران با تکنولوژی چین و کره شمالی و روسیه، پهپادهای انتحاری و نیروی انسانی تربیتیافته با ایدئولوژی رادیکال اسلامی، قطعا کار را در جنگ احتمالی برای اسرائیل سخت خواهند کرد.
با این حال اسرائیل یکی از بزرگترین دارندگان سلاحهای هستهای است و در صورت بروز جنگ، برای حفظ خود ممکن است دست به هر اقدامی بزند.
استراتژی اسرائیل در غزه بار دیگر نشان داد که در صورت حمله به این کشور، پاسخی نابرابر و با مقیاسی بزرگتر داده میشود. در عین حال با اشراف امنیتی اسرائیل و ائتلافهای بینالمللی پشتیبان این کشور، کار برای ضربه زدن به این کشور بسیار دشوار است.
با اینکه در چنین شرایطی راه حل بسیار پیچیده به نظر میرسد، حالا جمهوری اسلامی یا باید تا پایان پای آرمانهایش بایستد و بجنگد یا برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از سیاستهای منطقهای علیه اسرائیل و غرب عقبنشینی کند.
تورج اتابکی، پژوهشگر ارشد پژوهشکده بینالمللی تاریخ اجتماعی در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت پکن و مسکو واکنشهای متفاوتی در قبال ترور هنیه در تهران نشان دادند.
اتابکی افزود: «چین طرفین را به خویشتنداری فرا خواند و گفت که نگران وضع موجود است اما روسیه از نخستین لحظات موضع تندتری گرفت.»
به گفته این پژوهشگر، روسیه ترور هنیه را «قتل سیاسی» نامید و اعلام کرد این رویداد میتواند به وضعیتی بسیار بسیار نگرانکننده در خاورمیانه بیانجامد.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در مصاحبه با ایراناینترنشنال کشته شدن اسماعیل در هنیه پس از شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان را تحقیری تاریخی برای جمهوری اسلامی دانست و گفت: «سفر هنیه بر خلاف دفعات قبل که پیشاپیش اعلام نمیشد، اینبار از پیش اعلام شده بود. خود حماس اعلام کرده بود که او برای مراسم تحلیف پزشکیان به تهران سفر خواهد کرد.»
او افزود: «بعد از حمله هفتم اکتبر، هنیه چند بار دیگر به تهران سفر کرده بود. د آن سفرها، اخبار حضور او در تهران و دیدارهایشان، یا در همان روز و یا چند روز پس از اتمام سفرش منتشر میشد.»
این تحلیلگر تاکید کرد: «کسی نمیتواند منکر اشراف اطلاعاتی اسرائیل بر روی رهبران حماس، حزبالله و حتی مقامات جمهوری اسلامی باشد.»
برزگر افزود: « این وضعیت در عین حال میتواند بر روابط حماس و جمهوری اسلامی در آینده نیز تاثیر بگذارد و بار دیگر مانند آنچه پس از بهار عربی رخ داد، روابط این دو به سردی بگراید.»

مرگ اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران که نامش در سطحی بالا با رویداد بزرگ جنگ غزه گره خورده، به عنوان یک رویداد سیاسی مهم بر وضعیت داخلی و منطقهای و بینالمللی ایران تاثیرگذار خواهد بود.
این رویداد به طور مستقیم بر روند داخلی سیاست ایران و شکلگیری و معرفی دولت مسعود پزشکیان، که تازه در حال آغاز است، موثر خواهد بود. از سوی دیگر میتوان این اتفاق را حاصل فساد ساختاری در حکومت جمهوری اسلامی دانست.
در ادامه به برخی از این تاثیرات این رویداد و اثرات فساد جمهوری اسلامی در رخ دادن آن اشاره میشود، اما اینکه تاثیرات مورد نظر دقیقا در چه جهتی باشد، قابل پیشبینی نیست.
تغییر و بازبینی انتخاب وزرا
رویداد مهم و غیرمنتظره کشتهشدن اسماعیل هنیه آنهم در قلب تهران توجه دولت و مقامهای حکومت را به خود جلب میکند و تمرکز آنها نسبت به روند شکلگیری دولت و معرفی وزیران و اجرایی کردن برنامه ها را دچار اختلال خواهد کرد.
این رویداد با پوشش رسانهای گسترده و توجه افکار عمومی داخلی و جهانی مواجه شده است. در چنین مواقعی، فرآیندهای داخلی مانند معرفی وزرا ممکن است تحتالشعاع قرار گیرند و یا با حساسیت بیشتری مواجه شوند و حتی بازنگری در آن نیز محتمل است.

با افزایش تنشهای منطقهای یا بینالمللی، حاکمیت و دولت چهادهم مجبور میشوند اولویتهای خود را تغییر دهند. به عنوان مثال، در صورت افزایش تحریمها یا فشارهای بینالمللی، تمرکز بیشتری بر روی سیاست خارجی و مسائل امنیتی قرار میگیرد.
اگر قتل هنیه منجر به تغییرات قابل توجهی در روابط خارجی ایران شود، این مساله ممکن است بر روند انتصاب وزرای جدید، به ویژه در وزارتخانههای مرتبط با سیاست خارجی و امنیتی تاثیر بگذارد. ممکن است نیاز به وزرایی با تجربه و توانمندیهای خاص در شرایط جدید بیشتر احساس شود.
در صورتی که قتل هنیه منجر به تغییراتی در سیاستهای منطقهای شود که به نحوی ایران را درگیر کند، ممکن است فشارهای سیاسی داخلی برای معرفی افراد خاصی به عنوان وزرا افزایش یابد.
ضعف سیستم امنیتی و اطلاعاتی
کشتهشدن هنیه از اثرات بلندمدت فساد اقتصادی و سیاسی نهادینه در جمهوری اسلامی است.
فساد اقتصادی-مدیریتی جمهوری اسلامی میتواند نقش مهمی در نفوذ اسرائیل به دستگاههای امنیتی ایران داشته باشد. این نقش به چندین شکل و به میزان قابل توجهی قابل ارزیابی است.
سوء استفاده از منابع و امکانات: فساد اقتصادی-مدیریتی منجر به سوء استفاده از منابع و امکانات دولتی و توزیع رانت میشود. افراد و باندهای فاسد از موقعیتهای خود برای بهرهبرداری شخصی یا انتقال اطلاعات به طرفهای خارجی، از جمله اسرائیل، استفاده میکنند. این امر به پیدایش انواع باگها و ضعف در حفظ اطلاعات حساس و حتی فروش آنها به عوامل خارجی منجر شود.
کاهش کارآیی و نظارت: فساد ساختاری و نهادینه به کاهش کارآیی و اثربخشی سیستمهای نظارتی و کنترلی در دستگاههای امنیتی منجر میشود. طبیعی است زمانی که نهادهای نظارتی به دلیل فساد قادر به انجام وظایف خود نباشند، احتمال نفوذ عوامل خارجی افزایش مییابد.
تضعیف روحیه و انگیزه کارمندان: فساد اقتصادی و مدیریتی به تضعیف روحیه و انگیزه کارمندان امنیتی منجر میشود. زمانی که کارکنان احساس کنند مدیران و همکاران آنها فاسد هستند، تعهد خود به امنیت ملی را از دست میدهند، که این امر میتواند به سهلانگاری یا حتی همکاری با سرویسهای امنیتی خارجی منجر شود.
تسهیل جاسوسی: افراد فاسد در نظام اطلاعات و امنیت برای دریافت رشوه یا حفظ منافع شخصی خود، اطلاعات حساس را به اسرائیل میفروشند. این اطلاعات میتواند شامل جزئیات عملیات امنیتی، هویت ماموران مخفی، یا اطلاعات استراتژیک باشد.

موانع در مبارزه با نفوذ خارجی: فساد مورد اشاره در ساختار نظام جمهوری اسلامی مانع از اقدامات موثر برای شناسایی و مقابله با عوامل نفوذی است. برای مثال، افراد فاسد ممکن است مانع از تحقیقات درباره نفوذهای مشکوک شوند یا حتی از دستگیری عوامل نفوذی جلوگیری کنند.
به این ترتیب میتوان گفت کشتهشدن هنیه در تهران یک پیامد فسادهای اقتصادی و سیاسی است و از سویی مسیر تشکیل دولت و جمهوری اسلامی را نیز به صورت متقابل تحت تاثیر قرار میدهد.