کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل خواهان افزایش فشار بر جمهوری اسلامی شد
کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل با اشاره به سخنان جیدی ونس، معاون رییسجمهوری آمریکا، که گفته بود: «اگر دومینوی ایران فروبپاشد، شاهد گسترش تسلیحات هستهای در سراسر خاورمیانه خواهیم بود،» خواستار برچیدن برنامه هستهای جمهوری اسلامی شد.
ایپک در پستی در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «ضربالاجلی برای گفتوگوها تعیین کنید، فشار را افزایش دهید و از ایران بخواهید [برنامه هستهای را] برچیند.»
وزارت دفاع آمریکا چهارشنبه ۱۴ خرداد اعلام کرد که دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، دریابان برد کوپر را به عنوان گزینه فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) معرفی کرده است.
در صورت تایید گزینه مورد نظر ترامپ، کوپر دومین دریادار نیروی دریایی آمریکا خواهد بود که این سمت کلیدی را بر عهده میگیرد.
دریابان کوپر در حال حاضر معاون فرماندهی ستاد مرکزی ارتش ایالات متحده (CENTCOM) است و تجربه فراوانی در خدمت و فرماندهی نیروهای ارتش آمریکا در خاورمیانه دارد.
فرمانده فعلی ستاد مرکزی ارتش آمریکا، ژنرال ارتش اریک کوریلا، پس از بیش از سه سال خدمت، بهزودی بازنشسته خواهد شد.
تغییر فرماندهی سنتکام در زمانی صورت میگیرد که منطقه خاورمیانه درگیر بحرانهایی جدی است. دولت ترامپ در تلاش برای دستیابی به توافق آتشبس پس از ۲۰ ماه جنگ در غزه و نیز دستیابی به توافقی با جمهوری اسلامی در زمینه برنامه هستهای ایران است.
سنتکام در ماههای اخیر همچنین درگیر جنگی گسترده با حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی در یمن بود.
کوپر در سال ۱۹۸۹ از آکادمی نیروی دریایی آمریکا فارغالتحصیل شد. او نزدیک به سه سال فرماندهی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر در بحرین را بر عهده داشت. کوپر در فوریه ۲۰۲۴ این سمت را ترک کرد تا بهعنوان معاون فرماندهی سنتکام، که مرکز آن در تامپا، در ایالت فلوریدا قرار دارد، فعالیت کند.
از زمان تاسیس فرماندهی ستاد مرکزی ارتش آمریکا در خاورمیانه، موسوم به سنتکام در سال ۱۹۸۳، عمدتاً ژنرالهای ارتش و تفنگداران دریایی فرماندهی این ستاد را در اختیار داشتهاند.
ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده کنونی سنتکام، بهزودی بازنشسته میشود
دو تن از فرماندهان سابق این ستاد، ژنرال ارتش لوید آستین و ژنرال تفنگداران دریایی جیم متیس، بعدها به سمت وزارت دفاع رسیدند.
حوزه مسئولیت سنتکام شامل ۲۱ کشور در آسیای مرکزی و جنوبی و شمال شرق آفریقا است و ماموریتهایی چون جنگ در عراق، افغانستان، اسرائیل، سوریه و یمن را هدایت کرده است.
تنها دریابانی که تاکنون فرماندهی سنتکام را بر عهده داشته، دریابان ویلیام فالون بود. او پس از یک سال از سمت خود کنارهگیری کرد. در آن زمان، فالون اعلام کرد که بهدلیل گزارشهای رسانهای مبنی بر مخالفت او با سیاستهای دولت جورج بوش در قبال جمهوری اسلامی از سمت خود کنارهگیری کرده است. او این گزارشها را نادرست خوانده اما تاکید کرده بود که این تصور عمومی به یک عامل مزاحم بدل شده است.
کوپر یک افسر عملیات دریایی در آبهای سطحی است که سابقه خدمت در ناوهای موشکانداز، ناوشکنها، ناوهای هواپیمابر و ناوهای آبی-خاکی را دارد. او همچنین فرماندهی یک ناوشکن و یک رزمناو را بر عهده داشته است.
او در زمان فرماندهی ناوگان پنجم، نخستین نیروی ویژه نیروی دریایی برای عملیات بدون سرنشین و هوش مصنوعی را تاسیس کرد و رهبری عملیات دریایی علیه حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی در یمن را نیز بر عهده داشت.
کوپر همچنین مسئول نظارت بر مشارکت نیروی دریایی آمریکا در عملیات «نگهبان کامیابی» (Operation Prosperity Guardian) بود؛ عملیاتی ائتلافی به رهبری ایالات متحده که در اواخر سال ۲۰۲۳ با هدف مقابله با حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ راهاندازی شد.
کوپر همچنین فرمانده نیروهای سطح آب نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس اطلس و همچنین فرمانده نیروهای دریایی آمریکا در کره جنوبی بوده است.
او فرزند یک افسر ارتش است و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته اطلاعات استراتژیک از دانشگاه ملی اطلاعات آمریکاست.
گزینه فرماندهی جدید آفریکام
در همین حال پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا چهارشنبه ۱۴ خرداد با انتشار بیانیهای اعلام کرد که دونالد ترامپ ژنرال دَگوین اندرسون (Dagvin Anderson) از نیروی هوایی را برای فرماندهی ستاد فرماندهی آفریقا، موسوم به آفریکام، برگزیده است.
اندرسون، در صورت تایید، نخستین ژنرال نیروی هوایی خواهد بود که این فرماندهی را که از سال ۲۰۰۷ ایجاد شده، بر عهده میگیرد.
ژنرال اندرسون، گزینه پیشنهادی برای فرماندهی در آفریقا، یک خلبان کارکشته است که با هواپیماهای سوخترسان KC-135، هواپیماهای ترابری C-130، و هواپیماهای شناسایی U-28A که عمدتاً از سوی نیروهای ویژه بهکار گرفته میشوند، پرواز کرده است. او بیش از ۳۴۰۰ ساعت پرواز، از جمله ۷۳۸ ساعت پرواز رزمی دارد.
در حال حاضر، اندرسون مدیر توسعه نیروی مشترک در ستاد مشترک ارتش آمریکاست.
بر پایه گزارش نیروی هوایی، او پیشتر فرماندهی یک اسکادران عملیات ویژه، یک اسکادران اعزامی، یک گروه عملیاتی و یک بال عملیات ویژه را بر عهده داشته است. اندرسون همچنین، هدایت نیروی ویژهای را بر عهده داشته که بازآرایی نیروهای آمریکایی از سومالی را هماهنگ کرده است. او بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ فرماندهی فرماندهی عملیات ویژه آمریکا در آفریقا (SOCAFRICA) را بر عهده داشته است.
فرماندهی آفریقا، جدیدترین بخش از فرماندهیهای جغرافیایی پنتاگون است و بخش اعظم قاره آفریقا را پوشش میدهد. تمرکز اصلی ارتش آمریکا در این منطقه بر مقابله با گروههای افراطی و آموزش نیروهای محلی متمرکز بوده است.
اندرسون، در صورت تایید، هفتمین ژنرالی خواهد بود که فرماندهی آفریکام را برعهده میگیرد.
علیاکبر صالحی، رییس پیشین سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه در گفتوگویی درباره پیشنهاد ارائهشده از سوی آمریکا برای توافق هستهای، این طرح را «بسیار آشفته و پرتناقض» توصیف کرد و افزود: «حتی دوستان میگویند نگارش انگلیسی متن نیز ایراد دارد.»
او در ادامه با اشاره به شروط جمهوری اسلامی برای هرگونه توافق احتمالی تاکید کرد: «آنها (آمریکاییها) باید یک تعهد فنی قابل توجه ارائه دهند که در دوره اعتمادسازی نیز از سوی آنها در ایران بهصورت عملی اجرا شود.»
آتشسوزی گسترده در بخشهای وسیعی از جنگلهای زاگرس در ایران ادامه دارد. نبود اعتبار، تجهیزات، نیروهای متخصص و ناهماهنگی میان نهادها و دستگاههای مختلف جمهوری اسلامی، مهار آتش را دشوار کرده است.
حجت مرادی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس، چهارشنبه ۱۴ خرداد در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا گفت آتشسوزی جنگلهای کوهمره سرخی در حوالی پل قره قاج از صبح چهارشنبه آغاز شده است.
او با بیان اینکه نیروهای منابع طبیعی، آتشنشانی، نیروهای مردمی و دوستداران محیط زیست تمام تلاش خود را برای مهار آتش به کار بستهاند، گفت: «وزش باد کار مهار آتش را سخت کرده است.»
از سوی دیگر صادق محمدی، فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان چهارمحال و بختیاری، در گفتوگو با ایرنا با اشاره به مهار آتشسوزی جنگلهای لردگان، گفت: «بر اساس بررسیهای صورتگرفته، در این حادثه آتشسوزی شش هکتار از زیراشکوب جنگلهای بلوط منطقه دچار آسیب شده است.»
بر اساس گزارشهای منتشر شده، تعداد حریقها در زاگرس در دو ماه اول سال جاری جهشی ۷۰۰ درصدی نسبت به سال ۱۴۰۳ داشته است.
کاهش بارش، گرمای زودهنگام و عامل انسانی باعث شده بسیاری از بلوطهای کهنسال زاگرس دچار حریق شوند.
همزمان برخی مقامات از افزایش آتشسوزیهای عمدی خبر دادهاند و گزارشهای منتشر شده حاکی است آتشسوزی در پارک ملی گلستان نیز ادامه دارد.
سینا قنبرپور، روزنامهنگار، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «در ایران هیچگاه در آتشسوزیهای جنگل شاهد اقدام سریع و واکنش مناسب نبودهایم. در سالی که میدانیم بارش کم بوده و خشکی بیشتری در جنگلهای کشور بوده و آتشسوزی محتمل است، شاهد هستیم که حوادث بهسرعت پیشروی میکند و در قبال آن شاهد هیچ اقدام مناسبی از سوی مسئولان نیستیم.»
او با بیان اینکه محیطبان، هدایتالله دیدهبان، ۱۳ خرداد بر اثر اصابت مستقیم گلوله در منطقه حفاظت شده خائیز جان باخت، گفت: «او یکی از محیطبانانی بود که در خاموش کردن آتش در جنگلهای خائیز نقش داشت و به ضرب گلوله شکارچیان کشته شد.»
جنگلهای زاگرس در ۱۲ استان ایران گستردهاند و بنا بر آمارهای ارائه شده، هر سال به طور میانگین ۷۶ آتشسوزی در آنها رخ میدهد.
این جنگلها در دهههای اخیر با وجود مشکلاتی نظیر ریزگرد، خشکسالی و آتش، باز هم دوام آوردهاند و به حیات خود ادامه میدهند.
زنگ هشدار درباره سلامت جنگلهای زاگرس از دستکم ۱۵ سال پیش به صدا درآمده اما هنوز راهکاری جدی برای نجاتش در نظر گرفته نشده است.
مساله جنگلهای زاگرس تنها موضوع محیط زیستی نیست. این جنگلها تامینکننده بیش از ۴۰ درصد آب شیرین کشور به شمار میروند و نیمی از کل دام کشور در حاشیه جنگلهای زاگرس پرورش پیدا میکنند.
یک نفر از هر هشت ایرانی در جنگلهای زاگرس زندگی میکند.
بهدلیل پیچیدگی موضوع احیای این جنگلها، کاشت درختهای بلوط از سوی شهروندان و نهادهای غیردولتی هم تاکنون نتوانسته روند پرشتاب نابودی آن را متوقف کند.
این نابودی در سالهای گذشته با زوال بلوطهای زاگرس، روند پرشتابتری به خود گرفته است.
اگرچه ایران با وجود کسری برق و گاز، اصرار بر صادرات انرژی دارد، بازارهای منطقهای به خاطر نبود چشمانداز روشن در مورد توانایی جمهوری اسلامی در عمل به تعهدات خود، رو به تغییرات گسترده آورده است.
تازهترین گزارش سازمان تنظیم بازار انرژی ترکیه نشان میدهد که این کشور در سه ماهه ابتدایی سال ۲۰۲۵ بیش از پنج میلیارد متر مکعب گاز مایع (الانجی) از ایالات متحده آمریکا وارد کرده است.
آمریکا در کل سال ۲۰۲۴ شش میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه داده بود که ۳۸ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۳ بود.
بدینترتیب آمریکا در سه ماهه ابتدایی امسال با اختلاف اندکی بعد از روسیه، بزرگترین تامینکننده گاز ترکیه شده است؛ در حالی که تا چند سال پیش، ایران دومین صادرکننده بزرگ گاز به ترکیه بود.
ایران از سال گذشته با کسری گاز در تمامی فصول روبهرو شده و در زمستانها کسری روزانه گاز این کشور به بالای ۲۵۰ میلیون متر مکعب میرسد؛ رقمی عظیم که معادل کل مصرف روزانه گاز ترکیه در همین فصل است.
آمارهای سازمان تنظیم بازار انرژی ترکیه نشان میدهد ایران به خاطر کسری عظیم گاز، زمستان ۱۴۰۳، بالغ بر ۸۳۰ میلیون متر مکعب گاز تحویل ترکیه داده که ۳۹ درصد کمتر از سال قبل از آن است و نسبت به زمستان دو سال پیش نیز نصف شده است.
ایران طبق قرارداد، باید هر ماه ۹۰۰ میلیون متر مکعب گاز تحویل ترکیه دهد، اما کل گازی که طی سه ماه زمستان تحویل ترکیه داده، از این رقم نیز کمتر است.
قرارداد ۲۵ ساله صادرات گاز ایران به ترکیه سال آینده به اتمام میرسد و با وجود پیشنهادهای مکرر ایران، ترکیه هنوز تمایلی به تمدید آن نشان نداده است.
با توجه به ادامه روند طبیعی خرید گاز روسیه و جمهوری آذربایجان (سومین صادرکننده بزرگ گاز به ترکیه)، دولت آنکارا گاز مایع آمریکا را بی سر و صدا جایگزین گاز ایران میکند.
ایران طی سالهای گذشته همواره در زمستان در عمل به تعهدات صادرات گاز ناتوان بوده و ترکیه را دچار مشکل کرده است.
با توجه به گسترده شدن دامنه کسری گاز کشور به تمام فصول، چشمانداز تمدید قرارداد گازی دستکم در سطح قرارداد موجود وجود ندارد؛ کما اینکه ترکیه از مارس ۲۰۲۵ واردات گاز ترکمنستان از طریق سوآپ گازی با ایران را آغاز کرده است.
بازارهای عراق و سوریه
در کنار ترکیه، عراق تنها مشتری گازی ایران است؛ اما مقامهای عراقی طی روزهای گذشته از افت تحویل گاز ایران خبر دادهاند.
عراق گاز ایران را برای استفاده در نیروگاههای برقی خریداری میکند و افت تحویل گاز ایران باعث شده تولید برق عراق در آستانه پیک مصرف تابستانی سه هزار مگاوات کاهش یابد.
عراق همچنین سه درصد برق مصرفی خود را مستقیما از ایران وارد میکند. تا چند سال پیش این رقم ۱۰ درصد بود. اما ایران هماکنون خود با کسری شدید برق، خاموشیهای گسترده و محدودیت در تحویل برق به صنایع مواجه است.
ترکیه سال گذشته فروش برق به عراق را آغاز کرد و از سال جاری، فروش برق به عراق را دو برابر کرده و اکنون بیش از دو برابر ایران برق به عراق تحویل میدهد.
ارزش سالانه صادرات برق و گاز ایران حدود ۵.۵ میلیارد دلار است و دولت به شدت نیازمند این منابع است.
جمهوری اسلامی طی دهههای گذشته دهها میلیارد دلار منابع مالی برای گروههای نیابتی در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و دیگر کشورها هزینه کرد تا نفوذ خود را افزایش دهد.
برخی مقامهای جمهوری اسلامی مدعی بودند که این نفوذ منجر به درآمدهای کلان صادراتی و مشارکت پرسود در پروژههای صنعتی و معدنی کشورهای منطقه خواهد شد.
نتیجه اینکه، با در هم شکسته شدن گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در حملات اسرائیل و سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، جمهوری اسلامی عملا از معادلات کنار گذاشته شده است.
بهطوریکه عراق به وضوح از پایان وابستگی به ایران در دو سال آینده خبر داده و سوریه عملا روابط خود با ایران را قطع کرده است.
این در حالی است که دو سال پیش و در اوج تاخت و تاز نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، بغداد و تهران قرارداد جدید گازی برای دو برابر کردن سطح صادرات امضا کرده بودند.
آمارهای شرکت اطلاعات کالا، کپلر، نشان میدهد ایران در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا پایان سال گذشته میلادی، بیش از ۳۰۰ میلیون بشکه فقط نفت خام رایگان به سوریه ارسال کرده که ارزش آن ۲۳ میلیارد دلار است.
هفته گذشته دولت موقت سوریه قراردادی هفت میلیارد دلاری با شرکتهای قطری، ترکیه و آمریکا برای توسعه شش هزار مگاوات نیروگاه برقی جدید امضا کرد.
بر این اساس، ترکیه قرار است سالانه دو میلیارد متر مکعب گاز برای تامین بخشی از سوخت این نیروگاهها تحویل سوریه دهد.
قطر نیز از مارس سال جاری صادرات گاز به سوریه از طریق زیرساختهای کشور اردن را آغاز کرده است.
پیشتر قرار بود ایران نهتنها گاز سوریه را از مسیر عراق تامین کند، بلکه پروژهایی با نام خط لوله گازی «اسلامی» برای اتصال ایران از مسیر عراق و سوریه به اروپا نیز مد نظر جمهوری اسلامی بود.
رویاپردازی ایران برای تسخیر بازارهای منطقه و اروپا در حالی است که ترکیه حتی در دوران بشار اسد نیز ۱۵ برابر ایران صادرات کالا به سوریه داشت.
در حالی که صادرات ایران به سوریه با سقوط بشار اسد طی سال جاری قطع شده، ترکیه در چهار ماه ابتدایی امسال یک میلیارد دلار به این کشور صادرات کالا انجام داده که ۳۲ درصد بیشتر از دور مشابه پارسال است.
پرونده تجاوز گروهی اعضای تیم دو و میدانی ایران به زنی در کره جنوبی، بار دیگر توجهها را به تاریکیهای پنهان رقابتهای جهانی جلب کرد. چه قوانین، حمایتها و نهادهایی برای مقابله با آزار جنسی در مسابقات بینالمللی وجود دارد و چرا این سازوکارها هنوز نمیتوانند جلوی فاجعه را بگیرند؟
مسابقات بینالمللی ورزشی، از المپیک گرفته تا جام جهانی، در نگاه نخست صحنههایی از شکوه، رقابت پاک و همدلی میان ملتها را به نمایش میگذارند اما زیر سطح این جشنوارهها، واقعیتی تلخ جریان دارد که کمتر به آن پرداخته میشود: آزار جنسی و تجاوز.
این موارد که ممکن است متوجه ورزشکاران، کارکنان، تماشاگران، خبرنگاران یا حتی داوطلبان باشد، اغلب در فضایی از قدرت نابرابر، در سکوت سیستماتیک و بدون پاسخگویی رخ میدهند.
این مقاله به بررسی ابعاد اخلاقی، حقوقی و ساختاری آزار جنسی و تجاوز در میادین ورزشی بینالمللی میپردازد؛ از تعریف و مصادیق گرفته تا کنوانسیونهای جهانی، سیاستهای فدراسیونها و پیامدهای فردی و نهادی برای عاملان و سازمانها.
آزار جنسی و تجاوز در ورزش چیست؟
آزار جنسی شامل رفتارهای ناخواسته جنسی است که میتواند شفاهی، فیزیکی یا روانی باشد.
این آزارها در محیطهای ورزشی ممکن است به شکل لمس نامناسب، شوخیهای جنسی، پیشنهادهای غیراخلاقی، پیامهای آزاردهنده یا سوءاستفاده از موقعیت قدرت برای تحمیل رابطه بروز یابند که نمونههای رایج آن در ارتباط بین مربی و ورزشکار، انتخاب اعضای تیم، ماساژ و معاینههای پزشکی یا در اقامتگاههای تیمی دیده میشود.
تجاوز به معنای رابطه جنسی بدون رضایت است که میتواند با اجبار، تهدید، بیهوشی، نابرابری قدرت یا ناتوانی در اعلام مخالفت انجام شود.
در بسیاری از کشورها، تجاوز بهعنوانی جرمی سنگین تلقی میشود.
در محیطهای ورزشی، مواردی از تجاوز از سوی همتیمیها، مسئولان فنی، پزشکان یا حتی کارکنان اقامتگاهها، گزارش شده است.
موارد شاخص و رسواییهای بزرگ
در سالهای اخیر، افشای برخی از پروندههای آزار جنسی و تجاوز در میادین ورزشی جهانی، نقطه عطفی در آگاهی عمومی و مطالبهگری برای پاسخگویی بودهاند.
این رسواییها نهتنها ساختارهای قدرت را زیر سوال بردند بلکه باعث شکلگیری جنبشهای اجتماعی و اصلاحات نهادی شدند.
پرونده لری نصر – فدراسیون ژیمناستیک آمریکا
یکی از فاجعهبارترین پروندههای ثبتشده در این زمینه، مربوط به لری نصر، پزشک تیم ملی ژیمناستیک ایالات متحده است که بیش از ۳۰۰ ورزشکار زن، از جمله چندین قهرمان المپیک، او را به آزارگری جنسی در پوشش درمان پزشکی متهم کردند.
این پرونده باعث تحقیقاتی فدرال، استعفاهای گسترده و اصلاحات ساختاری در نظام ورزشی ایالات متحده شد.
آزار در المپیک ریو ۲۰۱۶ و توکیو ۲۰۲۰
در هر دو دوره المپیک ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، گزارشهایی از آزار جنسی در دهکدههای ورزشکاران، محلهای اقامت، باشگاههای شبانه و حتی در فضاهای رسانهای منتشر شد.
در برخی موارد، مربیان یا کارکنان تیمها درگیر بودهاند و در مواردی هم ورزشکاران به آزار دیگران متهم شدهاند.
قوانین بینالمللی و تعهدات رسمی
چند کنوانسیون جهانی وجود دارد که در آنها آزار جنسی و تجاوز در ورزش در نظر گرفته شده و کشورهای جهان موظف به رعایت مواد آنها هستند.
از جمله کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان (CEDAW) که تقریبا تمام کشورهای عضو سازمان ملل این سند را پذیرفتهاند.
مادههای اول و دوم این کنوانسیون، دولتها را موظف به جلوگیری از خشونت جنسیتی از جمله در ورزش میداند.
کنوانسیون سازمان بینالمللی کار (ILO) هم به مساله آزار جنسی اشاره دارد.
موضوع «مقابله با خشونت و آزار در محیط کار»، شامل محیطهای ورزشی نیز میشود و کارفرمایان و فدراسیونها را موظف به ایمنسازی محیط میکند.
سند «اصول راهنمای سازمان ملل درباره تجارت و حقوق بشر (۲۰۱۱)»، فدراسیونهای ورزشی را که ساختار حقوقی بینالمللی دارند، ملزم به رعایت حقوق بشر، پیشگیری از نقض آن و جبران خسارت میکند.
سند مهم دیگر در این زمینه منشور المپیک و سیاستهای کمیته بینالمللی المپیک است. منشور المپیک بر رعایت کرامت انسانی و مقابله با تبعیض و آزار تاکید دارد.
طرح «Safe Sport» (ورزش ایمن) که در المپیکهای اخیر اجباری شده، الزاماتی همچون آموزش پیشگیرانه، حضور مسئولان حفاظت در دهکدهها و کانالهای گزارش محرمانه را شامل میشود.
همچنین کد اخلاق فیفا (فدراسیون جهانی فوتبال) رفتارهای جنسی توهینآمیز، تهدید، سوءاستفاده از قدرت و آزار جنسی را ممنوع میکند.
فیفا در سال ۲۰۲۰ سامانهای را برای گزارش تخلفات حقوق بشری راهاندازی کرد که در آن گزارشهای مربوط به آزار جنسی نیز قابل ثبت است.
از نمونههای پیگیری موضوع در فیفا، اینکه در جام جهانی فوتبال زنان در سال ۲۰۲۳، کشورها موظف بودند برنامهای برای برابری جنسیتی و حفاظت از زنان ارائه کنند.
سایر فدراسیونهای بینالمللی مانند دو و میدانی و شنا نیز سیاستهایی در این زمینه دارند اما اجرای آنها تاکنون نامتناسب و نابرابر گزارش شده است.
در سطح ملی، در کشورهای مختلف شیوههای متفاوتی برای مقابله با آزار جنسی در فعالیتهای ورزشی پیشبینی شده است.
از جمله، در آمریکا نهاد مستقلی به نام «SafeSport» شکل گرفته که قدرت تحقیق، بازجویی و صدور حکم در زمینه آزارهای جنسی و تجاوز را دارد.
آزار جنسی چه پیامدهایی برای ورزشکاران و نهادهای ورزشی دارد؟
تجاوز و آزار جنسی در اغلب کشورها جرم کیفری محسوب میشوند و متخلفان و آزارگران در حوزه ورزش ممکن است با پیامدهای کیفر و ورزشی مواجه شوند.
اگر حادثهای در کشور میزبان مسابقات رخ دهد، مرتکب تحت قوانین همان کشور قابل پیگرد است؛ مانند چیزی که درباره ورزشکاران ایرانی در کره جنوبی رخ داده است.
در برخی موارد، اگر فرد قبل از بازداشت کشور میزبان را ترک کند، ممکن است درخواست استرداد او داده شود.
مجازاتهای ورزشی، شکل دیگری از تبعات آزار جنسی برای ورزشکاران است. محرومیتهای مادامالعمر، تعلیق، حذف از مسابقات، جریمه نقدی و پس گرفتن مدال یا رتبه، از جمله مجازاتهای رایج هستند.
گاهی فدراسیون یا باشگاه نیز به دلیل بیتفاوتی یا پنهانکاری مجازات میشود.
همچنین وقوع آزار جنسی و تجاوز میتواند مسئولیت حقوقی و مالی برای مرتکب ایجاد کند.
قربانیان میتوانند شکایت مدنی طرح کنند و از شخص یا سازمان متخلف غرامت بگیرند.
در برخی پروندهها مانند پرونده فدراسیون ژیمناستیک آمریکا، شکایتها به صورت گروهی (class action) ثبت شدهاند.
آسیب حیثیتی و فشارهای ساختاری شکل دیگری از عواقب ارتکاب آزار جنسی و تجاوز برای ورزشکاران و نهادهای ورزشی است.
افشای این موارد اعتبار فدراسیونها را خدشهدار میکند و گاه باعث کاهش حمایت حامیان مالی و قطع قراردادهای رسانهای میشود. البته در برخی موارد هم این رسواییها باعث اصلاح ساختار، تغییر مدیریت و ایجاد نهادهای نظارتی شدهاند.
پیشگیری و حفاظت مهمتر است
در زمینه پیشگیری از آزار جنسی و ایجاد فضای ایمن در رقابتهای بینالمللی ورزشی، آموزش و آگاهسازی نقش اساسی دارد.
مربیان، داوران، ورزشکاران و تمامی کارکنان مرتبط با مسابقات باید تحت آموزشهای اجباری مقابله با آزار جنسی قرار گیرند. این آموزشها شامل شناخت دقیق مصادیق آزار، درک مفهوم رضایت و همچنین تمرین حساسیت فرهنگی در محیطهای چندملیتی است تا افراد در موقعیتهای گوناگون رفتارهای مناسب و محترمانه داشته باشند.
وجود کانالهای گزارشدهی امن و قابل اعتماد برای قربانیان و افشاگران، اهمیت زیادی دارد.
لازم است سامانههایی محرمانه و مستقل ایجاد شوند تا افراد بدون ترس از تلافی بتوانند تخلفات را گزارش دهند.
همچنین، لازم است حمایت حقوقی مناسبی برای کسانی که چنین مواردی را افشا میکنند در نظر گرفته شود و فرآیندهای رسیدگی به شکایات با حفظ کرامت انسانی و اولویت دادن به صدای قربانی، طراحی شوند.
در بعد ساختاری، سازماندهندگان مسابقات باید تدابیر مشخصی برای حفظ امنیت شرکتکنندگان اتخاذ کنند.
از جمله این تدابیر میتوان به تعیین افسران ویژه حفاظت در محل برگزاری مسابقات، تنظیم دقیق مقررات برای اقامتگاههای مختلط یا تیمی (بهویژه در مورد ورزشکاران نوجوان) و بررسی پیشینه اخلاقی و حرفهای مربیان و کارکنان، پیش از صدور مجوز فعالیت، اشاره کرد.
چالش در مسیر اجرای عدالت
اجرای عدالت در زمینه آزار جنسی در ورزش با چالشهای متعددی روبهروست.
یکی از مهمترین موانع، اختلافات قضایی میان کشورهاست که روند رسیدگی به پروندهها را پیچیده و در مواردی غیرممکن میکند.
از سوی دیگر، هزینههای شخصی و روانی برای افشاگران بسیار بالاست و قربانیان ممکن است با تهدید شغلی، بیاعتمادی عمومی یا آسیبهای روحی و روانی مواجه شوند.
فرهنگ سکوت و شرم نیز یکی از موانع اساسی در افشای خشونت جنسی به شمار میرود؛ بهویژه در جوامعی که ارزشهای محافظهکارانه یا مردسالار دارند.
علاوه بر این، نهادهای نظارتی در بسیاری از کشورهای میزبان ضعف ساختاری دارند و سابقه نقض حقوق زنان در این کشورها باعث میشود موارد آزار یا تجاوز با بیتفاوتی یا حتی پنهانکاری مواجه شود.
از سوی دیگر، ساختارهای قدرت در فدراسیونهای بینالمللی همچنان بهشدت مردسالار هستند و این نابرابری جنسیتی مانع از اجرای اصلاحات عمیق و پایدار در سطح مدیریتی و سیاستگذاری شده است.
تحولات جدید
با همه اینها، در سالهای اخیر تحولات مهمی در زمینه مبارزه با آزار جنسی در ورزش شکل گرفته است.
جنبشهای ورزشکارمحور مانند #MeTooSports و #GymnastAlliance موجب شدهاند روایت رسمی درباره خشونت جنسی به چالش کشیده شود و ورزشکاران بیشتری برای افشاگری و کنشگری اجتماعی وارد میدان شوند.
همزمان، نهادهایی مانند ائتلاف جهانی برای سلامت در ورزش (SIGA) در حال تدوین استانداردهای بینالمللی به منظور حفاظت از شرکتکنندگان در رقابتهای ورزشی هستند.
همچنین فدراسیونهایی نظیر فیفا و کمیته بینالمللی المپیک، الزاماتی جدید برای میزبانان آینده در زمینه برابری جنسیتی و ایمنی جنسی طراحی کردهاند تا رقابتها در فضایی امنتر و عادلانهتر برگزار شوند.