ترامپ: برنامه اتمی ایران برای همیشه عقب رانده شده، اما ممکن است جای دیگری از سر گرفته شود



بنا بر اعلام خانواده دو شهروند فرانسوی بازداشتشده در ایران، مقامهای جمهوری اسلامی پس از حملات اسرائیل به زندان اوین در سوم تیر، سیسیل کوهلر و ژاک پاریس را که از انفجارها جان سالم بهدر برده بودند، به مکانهایی نامعلوم منتقل کردهاند.
نوئمی، خواهر سیسیل کوهلر، روز جمعه در گفتوگو با ایراناینترنشنال اعلام کرد که مقامهای ایرانی حاضر نیستند محل نگهداری این دو زندانی را به خانوادهشان اطلاع دهند.
این زوج فرانسوی در اردیبهشت ۱۴۰۱، در جریان سفری توریستی به ایران بازداشت شدند و از آن زمان در بازداشت بهسر میبرند. به گفته خانواده، از زمان حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین، تنها یک ملاقات کنسولی در یازدهم تیر انجام شده و در جریان آن، خانواده از زنده بودن آنان مطمئن شدهاند.
نوئمی گفت: «آنان در زمان حمله در بند ۲۰۹ زندان اوین بودند و بیش از سه سال در همان بند نگهداری میشدند. چندین ماه را در سلول انفرادی سپری کردند.»
بند ۲۰۹ که تحت نظارت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اداره میشود، خارج از نظارت قضایی رسمی است و سازمان دیدهبان حقوق بشر از آن بهعنوان «زندان در دل زندان» یاد کرده که در آن بازداشتشدگان در معرض سلول انفرادی طولانیمدت، عدم دسترسی به وکیل، و بازجوییهای خشن قرار میگیرند؛ وضعیتی که ممکن است مصداق شکنجه باشد.
نوئمی در ادامه افزود که خواهرش پس از حملات بهطور موقت به زندان قرچک منتقل شده بود: «او فقط ۲۴ ساعت در زندان قرچک نگهداری شد و سپس با چشمبند به مکان نامعلومی منتقل شد و نمیداند در حال حاضر کجا نگهداری میشود.»
او گفت ژاک پاریس نیز بلافاصله پس از انفجارها به مکانی نامشخص انتقال یافته است. خانواده از ۷ خرداد هیچ تماس مستقیمی با آنان نداشتهاند.
نوئمی تاکید کرد مقامهای جمهوری اسلامی اخیرا اتهامهای سنگینی متوجه این دو شهروند فرانسوی کردهاند؛ از جمله «جاسوسی برای اسرائیل»، «تبانی برای براندازی نظام» و «افساد فیالارض» که همگی میتوانند طبق قوانین ایران مجازات اعدام داشته باشند.
او گفت: «ما اطلاعات مشخصتری نداریم، فقط میدانیم که قاضی این اتهامها را به آنان اعلام کرده است.»
به گفته نوئمی، سیسیل و ژاک اجازه داشتن وکیل مستقل ندارند و «هیچکس به پروندهشان دسترسی ندارد.»
او همچنین از اعمال شکنجه روانی توسط مقامهای جمهوری اسلامی خبر داد. در آخرین تماس مستقیم در تاریخ ۷ خرداد، سیسیل به خانوادهاش گفته بود که قاضی پرونده هشدار داده که بهزودی حکمی «بسیار سنگین» علیه آنان صادر خواهد شد.
نوئمی گفت: «شش ماه است که این قاضی همین حرف را تکرار میکند. این هم نمونهای دیگر از شکنجه روانی است.»
در پاسخ به پرسشی درباره چرایی رفتار شدید مقامهای ایرانی با این دو شهروند، نوئمی گفت: «احتمالا هدفشان تحت فشار قرار دادن فرانسه است. ما نمیدانیم دقیقا چه میخواهند و چرا سیسیل و ژاک را اینگونه تحت فشار قرار میدهند.»
او در ادامه گفت: «مقامهای ایرانی پس از بیش از سه سال بازداشت در شرایط غیرانسانی، پس از آنکه آنان به سختی از حملات جان سالم بهدر بردند، و اکنون با طرح اتهاماتی که میتواند به اعدام منجر شود، همچنان به شکنجه روانی آنان ادامه میدهند.»
نوئمی خواستار پایان دادن به این وضعیت شد و گفت: «باید مقامهای جمهوری اسلامی به نقض حقوق سیسیل و ژاک پایان دهند، محل نگهداریشان را اعلام کنند، اجازه تماس با خانواده را بدهند، و در نهایت، آنان را فورا به مقامهای فرانسوی تحویل دهند.»
فرانسه با محکوم کردن اتهامات وارده به این دو شهروند خود، آنها را «بیاساس و سیاسی» خوانده و خواستار آزادی فوری آنان شده است. ژان-نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، اتهامات مطرحشده را «نابجا و بیپایه» توصیف کرده است.
نوئمی با بیان اینکه دولت فرانسه برای آزادی این دو زندانی تلاش میکند، گفت: «نبود شفافیت در این پرونده باعث سردرگمی و ناامیدی ما شده است.»
او همچنین از رهبران غربی، بهویژه کشورهای اروپایی، خواست که برای پایان دادن به سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی با یکدیگر همکاری کنند.
سیسیل کوهلر که معلم است و ژاک پاریس، شریک زندگی او، آخرین شهروندان فرانسوی شناختهشده در بازداشت جمهوری اسلامی هستند. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، این دو نفر را «گروگانهای دولتی» توصیف کرده است.
فرانسه و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، جمهوری اسلامی را به گروگانگیری سیستماتیک شهروندان خارجی بهمنظور اعمال فشار سیاسی بر دولتهای غربی متهم میکنند.
مقامهای جمهوری اسلامی این اتهام را رد کرده و میگویند بازداشتها طبق روند قانونی انجام شده و اتهام بدرفتاری با زندانیان را نمیپذیرند.

فاکسنیوز در گزارشی تحلیلی از تشدید سرکوب در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، نوشت که جمهوری اسلامی در حال حرکت بهسوی «مدل کرهشمالی» است؛ مدلی مبتنی بر انزوای داخلی کامل و کنترل شدید امنیتی.
کسری اعرابی، مدیر تحقیقات مربوط به سپاه پاسداران در نهاد «اتحاد علیه ایران هستهای»، در گفتوگو با این رسانه آمریکایی هشدار داده است که سطح فعلی سرکوب در ایران «بیسابقه» است و حکومت با شتاب در حال تبدیلشدن به ساختاری شبیه کرهشمالی است.
او گفت: «ما شاهد نوعی انزوای داخلی هستیم که پیامدهای جدی برای مردم ایران دارد. سرکوب اکنون به مرحلهای رسیده که قبلا هرگز مشابه آن را ندیده بودیم.»
بهنوشته فاکسنیوز، منابع داخلی در ایران نیز این ارزیابی را تایید کردهاند و یکی از آنها گفته است: «میزان سرکوب بهشدت ترسناک شده است.» بهگفته اعرابی، مردم در تهران بهصورت تصادفی توسط نیروهای امنیتی متوقف میشوند، تلفنهایشان ضبط و بررسی میشود، و اگر محتوایی در آنها یافت شود که نشانهای از حمایت از اسرائیل یا تمسخر حکومت باشد، فرد ناپدید میشود.
او افزود: «مردم اکنون ترجیح میدهند بدون تلفن همراه از خانه خارج شوند یا همهچیز را از روی گوشی خود پاک کنند.»
اعرابی این فضای وحشت و سرکوب را مشابه رفتارهای دیدهشده در کرهشمالی توصیف کرده است؛ جایی که مردم بدون هیچ توضیحی ناپدید میشوند و دسترسی به اطلاعات بهشدت محدود است.
در جریان جنگ اخیر، جمهوری اسلامی با قطع کامل اینترنت و مسدود کردن پیامهای هشدار اسرائیل، تلاش کرد افکار عمومی را کنترل کند. او گفت: «برای چهار روز، هیچ پیامی رد و بدل نمیشد؛ حتی هشدارهای تخلیه اسرائیل نیز به مقصد نرسیدند.»
فاکسنیوز همچنین گزارش داده است که هدف حکومت از این اقدام، دو چیز بوده است: جلوگیری از حضور مردم در خیابانها و از بین بردن پیوند غیرمنتظرهای که میان بخشی از مردم ایران و حملات اسرائیل علیه سپاه پاسداران شکل گرفته بود.
اعرابی گفت: «در آغاز جنگ، بسیاری از ایرانیان از حملات استقبال کردند چون میدانستند هدف، نیروهای سرکوبگر است. اما با قطع ارتباطات و گسترش ترس، ابهام و تردید در جامعه گسترش یافت.»
افشون استوار، استاد دانشگاه نیز به فاکسنیوز گفته است که سرکوب داخلی همواره ابزار اصلی بقا برای جمهوری اسلامی بوده و احتمالا این مسیر شدت بیشتری خواهد گرفت.
او افزود: «شاید تنها راهی که حکومت برای حفظ خود میبیند، فشار هرچه بیشتر بر مردم باشد؛ چیزی شبیه کرهشمالی.»
اعرابی همچنین گفته است که درون ساختار قدرت جمهوری اسلامی نیز بحران عمیقی در جریان است. او گفته عملیاتهایی که علیه ایران انجام شد، بدون نفوذ اطلاعاتی در سطوح بالا ممکن نبود و اکنون فشار سنگینی برای «پاکسازی درونی» سپاه پاسداران وجود دارد.
او توضیح داد که نسل جدید افسران سپاه که پس از سال ۲۰۰۰ به این نهاد پیوستهاند، بسیار رادیکالتر از فرماندهان پیشین هستند و بیش از نیمی از آموزش آنها عقیدتی است. این بدنه جدید اکنون برخی فرماندهان ارشد را متهم به نرمی در برابر اسرائیل یا حتی همکاری با موساد میکند.
اعرابی گفت: «خامنهای این ساختار ایدئولوژیک را برای تحکیم قدرت خود ایجاد کرد، اما اکنون دیگر توان کنترل آن را ندارد.»
فاکسنیوز همچنین نوشت که با فروپاشی دکترین نظامی کلاسیک جمهوری اسلامی، تروریسم هدفمند با قابلیت انکارپذیری ممکن است به ابزار اصلی نفوذ حکومت تبدیل شود. اعرابی گفت: «سه ستون قدرت جمهوری اسلامی یعنی گروههای نیابتی، موشکهای بالستیک و برنامه هستهای، یا نابود شدهاند یا بهشدت آسیب دیدهاند. تنها گزینه باقیمانده جنگ نامتقارن است.»
او افزود که سرکوب گسترده کنونی، نشانه ضعف رژیم است، نه قدرت: «اگر جمهوری اسلامی از استحکام خود مطمئن بود، نیازی به لهکردن مردمش نداشت. این رفتار از سر ترس است. اما تا زمانی که ماشین سرکوب از کار نیفتد، خیابانها در سکوت خواهند ماند و تغییر رژیم بعید خواهد بود.»

ترامپ در یک سخنرانی در کاخ سفید گفت حمله آمریکا تاسیسات هستهای ایران را «به طور کامل نابود» کرد.
او افزود: «خلبانانی که در حمله به ایران شرکت کردند، نشان دادند چگونه میتوان پرواز کرد، جنگید و پیروز شد.»
رییسجمهوری آمریکا عملیات «چکش نیمهشب» علیه تاسیسات هستهای ایران را «یکی از موفقترین اقدامهای نظامی در کل تاریخ» خواند و گفت در حالی که مقامهای ایران فکرش را نمیکردند، بمبافکنهای بی-۲ آمریکا مخفیانه به مرکز «یک کشور بسیار متخاصم» حمله کردند.

مجله فارن افرز در تحلیلی تازه نوشت، دولت دونالد ترامپ با تمرکز بر تضعیف جمهوری اسلامی و مهار منطقهای آن، شانس آن را دارد که خاورمیانه را به ثباتی پایدار برساند؛ هدفی که دولتهای پیشین آمریکا با وجود مداخلات گسترده در منطقه، نتوانستند به آن دست یابند.
در این گزارش آمده است: پس از حمله گسترده نظامی به مراکز هستهای ایران در نطنز، اصفهان و فردو، و همچنین نابودی گسترده سامانههای موشکی و پدافندی جمهوری اسلامی، حالا فرصت بیسابقهای برای پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماتیک در برابر تهران فراهم شده است.
بر اساس ارزیابیها، حدود ۶۰ درصد از پرتابگرهای موشکی ایران و ۸۰ درصد از سیستمهای پدافند هوایی این کشور در جریان عملیات اخیر از بین رفتهاند. همچنین توان اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل و آمریکا نشان داد که آنها میتوانند با دقت بالا زیرساختها و فرماندهان کلیدی جمهوری اسلامی را در قلب ایران هدف قرار دهند.
با این حال، فارن افرز هشدار میدهد که این دستاوردهای نظامی، بدون تدوین سازوکارهای اجرایی سختگیرانه و اعمال فشار مداوم، در نهایت بیاثر خواهند شد. این نشریه تاکید میکند که پس از پایان جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، باید تمرکز سیاست آمریکا از بازدارندگی صرف به سمت تنظیمگری و اعمال اجرای موثر تغییر کند.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نیز در نامهای به وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، بر ضرورت همکاری فوری تهران با آژانس برای دستیابی به راهحل دیپلماتیک در مناقشه هستهای تاکید کرده است.
فارن افرز اضافه میکند که هدف محوری این روند سیاسی باید جلوگیری از بازسازی توانمندیهای هستهای و موشکی دوربرد ایران باشد. این کار مستلزم توافقی تازه و جامع با مکانیسمهای نظارتی سختگیرانه، تحریمهای بازدارنده، و از همه مهمتر یک سازوکار اجرایی قاطع و الزامآور است.
در این مقاله آمده است: تجربه شکستخورده توافق هستهای ۲۰۱۵ نشان داد که بدون اعمال اجرای مؤثر، هیچ توافقی، حتی جامعترین آن، در برابر عزم حکومت ایران برای پیشبرد برنامههای نظامی و بیثباتکننده دوام نخواهد آورد.
نویسندگان این تحلیل یادآوری میکنند که آمریکا در دهههای گذشته در مهار دائمی قدرتهای بیثباتکننده خاورمیانه ناکام بوده و بارها درگیر بحرانهای داخلی کشورهای منطقه شده، در حالیکه در اروپا و آسیا، ثبات نهادی و همکاری منطقهای راه را برای مهار چین و روسیه باز کرد.
به اعتقاد نویسندگان، امروز فرصتی تازه فراهم شده که با استفاده از ضعف بیسابقه جمهوری اسلامی، بتوان پایههای یک نظم تازه را در منطقه ایجاد کرد.
به نوشته فارن افرز، پس از نابودی داعش، حکومت ایران به منبع اصلی بیثباتی منطقه بدل شد و شبکهای از نیروهای نیابتی را علیه اسرائیل، کشورهای عرب خلیج فارس و نیروهای آمریکایی بهکار گرفت.
اما پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و سپس ورود مستقیم تهران به جنگ، توان جمهوری اسلامی و بازوهای نیابتیاش به شدت تضعیف شد.
در نتیجه، مسیر برای بازسازی نظم منطقهای هموارتر شده و قدرتهای نوظهور منطقهای چون اسرائیل، ترکیه و کشورهای خلیج فارس با اصلاحات داخلی، پیوستگی بیشتر به اقتصاد جهانی و روابط دیپلماتیک فعال، در حال شکلدهی به یک نظم نوین در غیاب تهران هستند.
فارن افرز در ادامه مینویسد، دولت ترامپ برخلاف دورههای پیشین، نه از منطقه رویگردان شده و نه خود را درگیر بحرانهای دائمی کرده است، بلکه با اتکا بر ترکیبی از دیپلماسی و حملات نظامی محدود و مؤثر، راهبردی تازه در پیش گرفته که هدف آن مهار تهدیدات مشخص، از جمله جلوگیری از ساخت بمب اتمی توسط حکومت ایران، با حمایت افکار عمومی است.
در این تحلیل آمده است که اگر دولت ترامپ بتواند فشار اقتصادی و نظامی را حفظ کند و مانع بازسازی برنامههای تسلیحاتی ایران شود، این شانس وجود دارد که نهتنها ایران عقبنشینی کند، بلکه حتی فرصتهای دیپلماتیک تازهای فراهم شود.
اما به باور نویسندگان، مذاکره با ایران نباید هدف نهایی باشد. ایالات متحده باید تنها در صورتی وارد گفتوگو شود که تضمینی برای نابودی کامل یا تقریبا کامل برنامه غنیسازی اورانیوم ایران وجود داشته باشد.
در نهایت، فارن افرز تاکید میکند که برای پایان دادن به دههها بحران، واشینگتن باید تمرکز خود را بر مهار کامل جمهوری اسلامی قرار دهد، نه حلوفصل نمادین اختلافات. این یعنی، هرگونه حمله نیابتی از سوی نیروهای وابسته به حکومت ایران باید با پاسخ مستقیم به خود تهران روبهرو شود.
همچنین، آمریکا باید نقش خود را در حل بحرانهای مکمل، از جمله مناقشه اسرائیل و فلسطینیها، رقابتهای اسرائیل و ترکیه، امنیت انرژی، مقابله با تروریسم و مدیریت بحران پناهجویان، به نحوی ایفا کند که مسیر یک نظم باثبات منطقهای هموار شود.
نویسندگان در پایان نتیجهگیری میکنند که امروز فرصتی نادر برای آمریکا فراهم شده تا همراه با کشورهای منطقه، به نیمقرن بحران و جنگ در خاورمیانه پایان دهد و نظم جدیدی را شکل دهد که نیازمند مدیریت روزمره و عملیات نظامی مداوم نباشد.

محمود علوی، وزیر اطلاعات در دولت حسن روحانی و دستیار ویژه پزشکیان، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «اسرائیل خودش را آماده کرده بود که به تهران بیاید، رژیمچنج انجام دهد و پایان جمهوری اسلامی را جشن بگیرد.»