فرزندان نظام همان چیزی را برگزیدهاند که پدرانشان از مردم ایران دریغ کردهاند: حق انتخاب، حق زیستن و حق آزادی.
مورد هانیه
انتشار تصاویر تازهای از هانیهسادات رحیمصفوی، دختر مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر تضاد میان گفتار و کردار نظام را آشکار کرد.
پدری که از معماران «جهاد فرهنگی» و از حامیان سرسخت حجاب اجباری است، دختری دارد که در استرالیا آزادانه و بیحجاب زندگی میکند؛ مستقل، فعال و بدون ترس از گشت ارشاد یا حکم شرعی.
شیوه زندگیاش خود بیانیهایست علیه نظامی که زنان کشورش را بهخاطر انتخاب نوع پوشش بازداشت میکند. فهرستِ فرزندانِ مقامات جمهوری اسلامی که زندگی در غرب را برگزیدهاند، نشان میدهد که دورویی و ریا، شیوهایست برای اندوختن بیشتر از سرمایهای که مجانی در اختیار آدمهای جمهوری اسلامی است: منابع طبیعی ایران که به تمامی مردم ایران تعلق دارد، نه به یک گروه خاص مافیایی.
ریاکاری در پوشش «انقلابی»
پسر محمدباقر قالیباف، رییس مجلس، برای اقامت دائم در کانادا درخواست داده بود که سال ۲۰۲۴ از سوی دولت کانادا رد شد.
پسر انسیه خزعلی، معاون امور زنان دولت رئیسی، در کانادا زندگی میکند و مدیر شرکتی است که به ایرانیان ویپیان میفروشد.
دختر علیرضا رزمحسینی، وزیر دولت روحانی، در کاناداست. پسر معصومه ابتکار نیز در ایالات متحده اقامت دارد.
شش فرزند مرتضی سقائیاننژاد، شهردار پیشین قم، در آمریکا زندگی میکنند. خانواده حسن روحانی در وین ساکناند. نوه روحالله خمینی در کانادا تحصیل کرده است و دختر مهدی کلهر، مشاور رسانهای محمود احمدینژاد، هم در آلمان زندگی میکند.
پسر محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی دولت احمدینژاد، نیز در آلمان مشغول تجارت است.
از اصولگرا تا اصلاحطلب، همه در یک صفاند: صف پرواز به غرب.
حکومتی که چهار دهه از «سادهزیستی انقلابی» سخن گفته، امروز در خانوادههای سران خود شاهد تجمل و اشرافیگری است. دختر مشاور امنیتی رهبر جمهوری اسلامی، مراسم ازدواجش را در تالاری لوکس با آداب و موسیقی غربی برگزار میکند، در حالیکه میلیونها ایرانی درگیر بحران معیشتی و ناامیدیاند.
زهرا اشراقی، نوه دیگر آیتالله خمینی، در مصاحبهای گفته بود: «کیفیت نمازم در کانادا بهتر شده است.» شاید به این دلیل که آنجا نه گشت ارشاد هست، نه باتوم، نه فیلترینگ دعا.
پرسش سادهای که پاسخی ندارد
اگر مملکتی که ساختهاید آنقدر «الهی» و «عدالتمحور» است که مردم باید برایش جان بدهند، چرا فرزندان خودتان حاضر نیستند در آن زندگی کنند؟ اگر غرب فاسد است، چرا بچههایتان آنجایند؟ و اگر ایران بهشت است، چرا خودتان در جهنم زندگی میکنید؟
مساله، انتخاب محل زندگی نیست؛ هر انسانی حق دارد آزادانه زندگی کند. مساله این است که این زندگیهای تجملی با چه پولی ساخته میشود؟ خانههای میلیوندلاری در لندن و تورنتو از چه منبعی خریده شدهاند؟ شهریه دانشگاههای فرزندان مسئولان از کجا میآید؟
در حالیکه جوانان عادی برای ویزا، کار یا تحصیل درگیر هزار مانعاند، آقازادهها با رانت و پول عمومی از همان ابتدا صاحب اقامت و حساب بانکیاند. این مهاجرت نیست؛ انتقال امتیاز است. دزدی از جیب مردم است.
دو نسل، دو سرنوشت
در همان سالهایی که آقازادهها راهی غرب شدند، همنسلانشان در ایران به گلوله بسته شدند؛ پژمان قلیپور، پویا بختیاری، نیکا شاکرمی و بسیاری دیگر؛ جوانانی که برای ماندن جنگیدند، نه برای فرار. آنها میخواستند در وطنشان آزاد زندگی کنند، نه در غرب با پول دزدی.
پدران در قدرت ماندند؛ فرزندانشان از ایران گریختند. یکی برای وطن جان داد، دیگری با پول وطن ایران را ترک کرد تا زندگی کند، به شیوهای که مردم ایران همواره از آن منع شدند؛ شلاق خوردند، زندان کشیدند و اعدام شدند.
سقوط اخلاقی و ایدئولوژیک
جمهوری اسلامی از نخستین روز، خود را «ضد غرب» معرفی کرد، اما امروز بزرگترین صادرکننده فرزندان مقامهای کشوری و لشکری به غرب است. نظامی که شهروندانش را از «غربزدگی» میترسانَد، خود گرفتار عمیقترین شکل آن است.
وقتی حتی فرزندان مسئولان به نظام پدرانشان ایمان ندارند، ایدئولوژی پیش از سیاست، درون خانهها فرو ریخته است.
حکومتی که نمیتواند فرزندان خود را قانع کند، از درون شکست خورده است. جمهوری اسلامی نهتنها در جامعه نتوانسته جمهوری بسازد، بلکه در خانوادههای خود نیز از بنیان فروپاشیده است.
نسل جدید نمیخواهد مهاجرت کند
نسل امروز وطن را میخواهد، نه پاسپورت دوم را. جوان ایرانی از وطن نمیگریزد چون از آن بیزار است؛ میگریزد چون نمیخواهد در دروغ زندگی کند. اما آرمان نسل جدید، فرار نیست؛ زندگی است؛ زندگی آزاد، در همین ایران، بدون ترس، بدون اجبار، بدون ریا.
این تناقض دیگر پنهانشدنی نیست. حکومتی که شعار «مرگ بر غرب» سر میدهد، اما فرزندانش در غرب زندگی میکنند، نه انقلابی است و نه اسلامی. حکومت، دروغ است. آنچه باقی مانده، نظامیست شکستخورده که حتی در خانههایش ایمان، صداقت و امید را از دست داده است.
پایان یک ایدئولوژی
نظامی که در داخل کشور میکُشد و در خارج زندگی میخرد، از درون فروپاشیده است.
جمهوری اسلامی نهتنها مردم را فراری داده، بلکه خود را نیز از خود رانده است. وقتی حتی فرزندانِ حاکمان از ایرانِ برساخته پدرانشان گریزاناند، این دیگر مهاجرت نیست؛ اعترافیست به شکست.
جمهوری اسلامی برای مردم جهنم ساخت و برای خود، بهشتِ غرب را. و این، شاید صادقانهترین روایت از پایان یک ایدئولوژی باشد.
آقازادهها در غرب چه میکنند؟
این موضوع امشب برنامه با کامبیز حسینی بود. شاهد علوی مهمان اصلی برنامه بود و مهمانان از سراسر جهان به این بحث پیوستند.
«برنامه با کامبیز حسینی» دوشنبه تا پنجشنبه، ساعت ۱۱ شب از شبکه ایراناینترنشنال بهصورت زنده پخش میشود.