جمعی از زندانیان قزلحصار نسبت به در خطر بودن جان احسان فریدی هشدار دادند
جمعی از اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در زندان قزلحصار در نامهای هشدار دادند جان احسان فریدی، دانشجوی ۲۲ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در معرض خطر جدی قرار دارد.
•
در این نامه که نسخهای از آن یکشنبه دوم آذر به ایراناینترنشنال رسید، آمده است فریدی «دیگر قربانی وحشیگری رژیم است که پس از جنگ ۱۲ روزه شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است».
امضاکنندگان این نامه روند بازداشت فریدی را «غیرقانونی»، محاکمه او را «ناعادلانه» و دادگاه تجدیدنظر این زندانی سیاسی را کاملا «فرمالیته» دانستند و هشدار دادند جان او کاملا در خطر است.
این زندانیان تایید حکم اعدام فریدی را «زنگ خطری» برای همه فعالان حقوق بشر توصیف کردند و از آنها خواستند با توجه به این وضعیت، «فعالیت جدی و فراگیر» خود را برای «نجات جان این انسان بیگناه» و دیگر محکومان به اعدام سازماندهی کنند.
محمود بهزادیراد، وکیل فریدی، ۳۰ مهرماه گفت ۲۲ مهرماه درخواست اعاده دادرسی موکلش را ثبت کرد، ۲۳ مهر این درخواست به شعبه رفت و ساعت ۱۲:۵۰ رد شد.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: «احتمالا هشت صفحه اعاده من را حتی نخواندهاند. احتمال میدهم برای بالا رفتن آمار آخر ماه بیتوجه پروندههای زیادی را رد میکنند که مزایایی شامل حال کارکنان آن شعبه شود.»
زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ادامه نامه خود، بر ضرورت رساندن صدای زندانیان محکوم به اعدام به افکار عمومی تاکید کردند: «همگی باید صدای این بیصدایان باشیم و تا زمان برچیدن حکم ظالمانه اعدام و نجات همه محکومان بیگناه، دست از تلاش و کوشش برنداریم.»
این زندانیان در پایان از تمامی آزادیخواهان خواستند در برابر تایید حکم اعدام فریدی بیتفاوت نمانند و داستان بیگناهی او را به گوش جهان برسانند.
فریدی اسفند ۱۴۰۲ برای نخستین بار از سوی سازمان اطلاعات نیروی انتظامی بازداشت و مدتی بعد با وثیقه آزاد شد. او خرداد ۱۴۰۳ هنگام مراجعه به شعبه ۱۵ بازپرسی دادسرای تبریز، مجددا بازداشت و به زندان منتقل شد.
این زندانی سیاسی بهمن ۱۴۰۳ از سوی علی شیخلو، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز، به اعدام محکوم شد. این حکم دستکم سه بار به تایید دیوان عالی کشور رسیده است.
خانواده فریدی ۲۱ آبان با انتشار ویدیویی در اینستاگرام، از ملاقات با فرزندشان در پشت میلههای محل ملاقات خبر دادند.
پروین حیاتی، مادر این زندانی سیاسی، در شرح این ویدیو نوشت: «من بهعنوان مادر سوالی دارم. آیا جای احسان و احسانها پشت میلههای زندان است؟ و به کدامین جرم چنین حکمی؟»
علیرضا فریدی، پدر او، نیز در مصاحبه با سایت امتداد گفت: «بازپرس تنظیمکننده کیفرخواست، سیدعلی موسویاقدم، بعدها بهدلیل تشکیل باند فساد برکنار شد. چگونه بر پایه کیفرخواست فردی که به جرم فساد عزل شده، فرزند من به افساد فیالارض محکوم شده است؟ پسرم مستحق چنین حکمی نیست.»
در حال حاضر، علاوه بر زندانیان جرایم عمومی که روزانه در زندانهای ایران به دار آویخته میشوند، حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند.
بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
یک پلتفرم رسمی که از سوی صداوسیمای جمهوری اسلامی تبلیغ میشود، دختران ۱۳ ساله ایرانی را برای ازدواج آگهی میکند. بیش از ۳۶ هزار دختربچه در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال در سال ۱۴۰۱ بهطور رسمی در ایران ازدواج کردند و ۱۳۴۹ دختر زیر ۱۵ سال در سال ۱۴۰۰ مادر شدند.
رسانههای رسمی جمهوری اسلامی نسبت به عملکرد پلتفرم «آدم و حوا» انتقاداتی مطرح کردهاند.
موضوع از آنجا آغاز شد که در این پلتفرم، آگهی دختران آماده ازدواج ۱۳ ساله منتشر شد.
از جمله این انتقادات میتوان به گزارش اول آذر روزنامه شرق، منتسب به جریان اصلاحطلب حکومت، اشاره کرد.
محمدحسین اصغری، مدیر اجرایی پلتفرم آدم و حوا، در پاسخ به این انتقادات به شرق گفت: «ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی سن ازدواج را برای زنان از ۱۳ سال ... گذاشته است. از نظر حقوقی ما تکلیف داریم عضویت را بپذیریم.»
طبق قوانین جمهوری اسلامی، ثبت ازدواج دختران ۱۳ سال به بالا در دفاتر اسناد رسمی از نظر قانونی بدون اشکال است. علاوه بر این، در جمهوری اسلامی ازدواج دختران زیر ۱۳ سال نیز «غیر قانونی» به شمار نمیرود.
در صورت خواست پدر و تایید دادگاه، دختر زیر ۱۳ بهطور رسمی میتواند به عقد مردی درآید و ادارات دولتی ملزم هستند که ازدواج آنان را ثبت کنند.
تمام اینها موارد قانونی و ثبتشده هستند. کارشناسان برآورد میکنند موارد پرشماری از ازدواج دختران زیر ۱۳ سال بدون ثبت در ادارات رسمی کشور وجود دارند.
محمود عباسی، دانشیار دانشگاه بهشتی تهران و معاون حقوق بشر وزیر دادگستری در سال ۱۴۰۰، با اشاره به عدم ثبت تعداد بالای کودکهمسری، رقم واقعی ازدواج دختران زیر سن قانونی را «۲ تا ۳ برابر» بیش از آمارهای رسمی برآورد کرد.
۳۶ هزار دختربچه قربانی کودک همسری
آمارهای رسمی تنها موارد ثبتشده در جمهوری اسلامی را نشان میدهند. بر اساس آخرین آمارها که مربوط به سال ۱۴۰۱ است، در آن سال در نقاط شهری، حدود یک میلیون و ۹۸۱ هزار دختر در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال بودند.
از این تعداد، ۱۶ هزار و ۵۱۰ دختر همسر داشتند. ۱۴۲ دختر بچه پس از ازدواج، همسر خود را بهدلیل فوت از دست دادند. ۳۴۹ دختر بین ۱۰ تا ۱۴ سال پس از ازدواج، طلاق داده شدند.
در مناطق روستایی حدود ۷۹۴ هزار دختربچه در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال بودند. از این تعداد حدود ۲۰ هزار دختربچه دارای همسر بودند. ۸۴ دختربچه زیر ۱۴ سال پس از ازدواج، همسر خود را از دست دادند. حدود ۲۵۰ دختر هم پس از ازدواج، طلاق داده شدند.
نمونه آگهیهای ازدواج دختربچه های ۱۳ ساله در پلتفرم آدم و حوا.
تبلیغ رسمی کودکهمسری
در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان، ازدواج کودکان زیر سن قانونی از جرائم سنگین به شمار میرود، در جمهوری اسلامی این موضوع به پشتوانه قانون، تبلیغ رسمی میشود.
اکنون توجه رسانهها به پلتفرم آدم و حوا جلب شده، اما پلتفرمهای مشابه نیز دختران ۱۳ ساله را برای ازدواج آگهی میکنند. پیش از آدم و حوا، پلتفرم «همدم» مورد توجه کاربران قرار گرفته بود.
این پلتفرمها پس از قانون جوانی جمعیت بیش از پیش توسعه یافتند؛ قانونی که سال ۱۳۹۹ تصویب شد و یکی از پیامدهای آن، افزایش شدید تولد نوزادان با انواع معلولیتها است.
با وجود نتایج فاجعهبار اجرای این قانون، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی همچنان در جهت ترویج مفاد این قانون عمل میکند.
آدم و حوا نیز از این تبلیغات بهرهمند است. این پلتفرم در صداوسیمای جمهوری اسلامی، تنها رسانه تلویزیونی در ایران، بهطور گسترده تبلیغ میشود.
تبلیغات و ثبتنام در پلتفرم آدم و حوا بهطور مکرر در برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی تبلیغ میشود. تصویر مربوط به برنامه «عصرخانواده» شبکه ۳، تیرماه ۱۴۰۴
آدم و حوا متعلق به کیست؟
پلتفرم آدم و حوا با نام کامل «مجموعه تسهیلگری و توانمندسازی ازدواج آدم و حوا» در سال ۱۴۰۱ از سوی شرکت «آوای هوشمند آدم و حوا» به ثبت رسید. در زمان آغاز به کار این پلتفرم، جعفر حسینی یکتا عضو هیاتمدیره شرکت بود.
جعفر ۳۵ ساله فرزند محمدحسین حسینی یکتا، مشهور به «حاج حسین یکتا»، است.
حسین یکتا عضو سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از او با عنوان «سردار امنیتی» یاد میشود.
یکتا عضو «گردان حبیب» بود؛ گردانی که مجتبی خامنهای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی، در جریان جنگ ۸ ساله ایران و عراق در آن حضور داشت.
بعدها اعضای این گردان در محافل سیاسی به «حلقه گردان حبیب» شهرت یافتند. از سایر اعضای این گروه میتوان به حسین طائب، رییس سابق سازمان اطلاعات سپاه، حسن محقق، جانشین سابق سازمان اطلاعات سپاه که در جریان جنگ ۱۲ روزه کشته شد و علیرضا پناهیان، واعظ بیت رهبر جمهوری اسلامی، اشاره کرد.
جعفر حسینی یکتا، فرزند «حاج حسین یکتا»، روابط گستردهای با مداحان حکومتی و برخی خوانندگان زیرزمینی از جمله گروه «زدبازی» دارد
شرکت «آوای هوشمند آدم و حوا» یکی از زیرمجموعههای «جمعیت بینالمللی نیکوکاری امامرضاییها» است؛ مجموعهای با نام «خیریه» که مستقیما از سوی حسین یکتا اداره میشود.
کاربران در زمان ثبتنام در پلتفرم آدم و حوا، در کنار اعلام گرایشهای مذهبی، باید گرایش سیاسی و اعتقاد خود به رهبری خامنهای را نیز اعلام کنند.
در بخش «سیاستهای آدم و حوا»، مالکان این پلتفرم نوشتهاند این مجموعه در راستای نظرات خامنهای درباره اسنادی نظیر «سیاستهای کلی خانواده»، قوانین مجلس شورای اسلامی و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند.
پایگاه خبری واینت با استناد به گزارشهای اطلاعاتی نوشت جمهوری اسلامی با کمک مستقیم و پنهانی دولت روسیه، برنامه تسلیحات هستهای خود را بهطور مخفیانه پیش میبرد.
بر اساس این گزارش که یکشنبه دوم آذر منتشر شد، هیاتی وابسته به وزارت دفاع جمهوری اسلامی از یک شرکت فناوری نظامی روسیه که در فهرست تحریمهای آمریکا قرار دارد، بازدید کرده است.
واینت افزود هدف همکاریها میان تهران و مسکو، «تکمیل مرحله نهایی» برنامه حکومت ایران برای «طراحی سلاح هستهای» است.
به نوشته واینت، جمهوری اسلامی با کمک محرمانه روسیه از فناوری لیزر و مدلسازی برای اعتبارسنجی طراحی سلاح هستهای بدون آزمایش بهره میبرد و این روند نظارت بینالمللی را دشوارتر میکند.
در ماههای اخیر گزارشهایی درباره نقش روسیه در پیشبرد برنامه هستهای جمهوری اسلامی منتشر شده است.
روزنامه فایننشالتایمز ۲۸ آبان گزارش داد دستاندرکاران برنامه اتمی جمهوری اسلامی سال گذشته برای دومین بار به شکل محرمانه به روسیه سفر کردند؛ اقدامی که به گفته آمریکا، تلاشی در جهت دستیابی به فناوریهای حساسی بوده که میتواند در تولید سلاح هستهای کاربرد داشته باشد.
بر اساس این گزارش، عوامل حکومت ایران در این سفر با نمایندگان شرکت روسی «لیزر سیستمز» دیدار کردند.
این شرکت روسی که در حوزه فناوریهای دارای کاربردهای غیرنظامی و همچنین پروژههای محرمانه نظامی فعالیت میکند، از سوی واشینگتن تحریم شده است.
واینت در ادامه گزارش خود نوشت همکاری جمهوری اسلامی و روسیه میتواند زمان دستیابی تهران به تسلیحات هستهای را کوتاه کند.
پیشتر در مردادماه، فایننشالتایمز از سفر هیاتی ایرانی به روسیه و بازدید از موسسههای علمی این کشور خبر داده بود.
در میان اعضای این هیات، علی کلوند، از عوامل مرتبط با برنامه هستهای جمهوری اسلامی، به همراه چهار کارمند دیگر حضور داشتند؛ افرادی که همگی در پوشش شرکت «دماوند تک» فعالیت میکردند.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در ماههای گذشته بارها اعلام کرده در پی حملات ایالات متحده به سایتهای نطنز، فردو و اصفهان در جریان جنگ ۱۲ روزه، برنامه هستهای جمهوری اسلامی نابود شده است.
با این حال، گمانهزنیها درباره سرنوشت برنامه هستهای حکومت، بهویژه ذخایر اورانیوم غنیشده آن، همچنان ادامه دارد.
مقامهای جمهوری اسلامی بارها اعلام کردهاند برنامه هستهای تهران ماهیت «صلحآمیز» دارد و همکاریهای فناورانه با روسیه در چارچوب «مقررات بینالمللی» انجام میشود.
گزارشهای اخیر واینت و فایننشالتایمز در مجموع تصویری از ادامه همکاری هستهای تهران و مسکو ارائه میکنند.
این مرحله بر فناوریهای لیزری، مدلسازی و قطعات دومنظوره تکیه دارد که به گفته این منابع میتوانند در تحقیقات مربوط به تسلیحات هستهای استفاده شوند و فاصله حکومت ایران تا تکمیل طراحی سلاح اتمی را کوتاهتر کنند.
محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: «قاسم سلیمانی برای مردم فلسطین، لبنان، عراق، یمن، افغانستان و بوسنی پشتیبان بود و در سالهای آخر به کابوس آمریکا و اسرائیل تبدیل شده بود.»
او با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اضافه کرد: «آمریکا و سه کشور اروپایی قصد داشتند سد دفاعی جمهوری اسلامی را فروبریزند، اما سیلی محکمی خوردند.»
در پی خشکسالی و بحرانیتر شدن وضعیت منابع آب در شهرهای ایران، این گزاره که هواپیماها با «سمپاشی» در آسمان ایران (کمتریل) مانع بارور شدن ابرها میشوند، در شبکههای اجتماعی بازنشر شده است؛ گزارهای که مبتنی بر نظریههای تئوری توطئه است و فاقد هر گونه پایه و اساس علمی است.
طرفداران این نظریه در ایران میگویند خطوط سفیدی که در دنباله مسیر پرواز هواپیماها دیده میشود، سمی است که این پروازها در آسمان میپراکنند.
البته پدیدار شدن این خطوط سفید رنگ مختص ایران نیست و سالهاست در کشورهای مختلف گزارشهای بیشماری درباره آن منتشر شده است.
در همین حال توسل به نظریههای توطئه برای تفسیر این خطوط سفید هم مختص به ایران نیست و بررسیهای تیم راستی آزمایی ایراناینترنشنال نشان میدهد این باور که هواپیماها با رها کردن این دودهای سفید، در ماموریتی مخفی و با اهداف شوم به دنبال آسیب به طبیعت و مردمان یک منطقه یا کشور هستند در جوامع دیگر هم طرفداران خودش را دارد.
در ایران، باور به انجام این پروژههای خرابکارانه تا جایی شدت گرفته که حتی کارزاری برای جمعآوری امضا در وبسایت کارزار دات نت، با عنوان «درخواست جلوگیری از پخش مواد شیمیایی (کمتریل) در آسمان توسط هواپیماها» از ۲۶ مهر راهاندازی شده و ظرف یک ماه توانسته چند صد امضا هم جمع کند.
اما کنتریل چیست و چه تفاوتی با کمتریل دارد؟
تعریف کمتریل و تفاوت آن با کنتریل
کنتریل (Contrail) که در فارسی میتوان آن را «دنباله میعانی» یا «رد تراکمی» یا «پسدمه» نامید، ابرهای باریکی است که در پشت هواپیماهای جت در ارتفاعات بالا شکل میگیرد.
این پدیده نتیجه میعان بخار آب (تبدیل بخار آب به یخ) موجود در گازهای خروجی از موتور هواپیما در برخورد با هوای بسیار سرد در ارتفاعات بالاست.
در چنین شرایطی، بخار آب متراکمشده به دور ذرات ریز دوده و آلایندههای موتور جمع شده و سریعا به شکل کریستالهای یخ درمیآید و خط سفید روشنی را در آسمان تشکیل میدهد.
کنتریلها عمدتا از آب (یخ) تشکیل شده و همراه با گازهایی چون دیاکسید کربن و مقدار بسیار کمی ذرات دیگر حاصل از سوخت جت هستند.
این پدیده سالها است که در صنعت هوانوردی مشاهده میشود و یک اثر جانبی عادی پرواز در ارتفاع چند هزار پاییست.
طول عمر کنتریلها بسته به شرایط جوی متفاوت است؛ اگر رطوبت هوا پایین باشد، رد تشکیلشده بهسرعت ظرف چند دقیقه پراکنده میشود، اما در صورت بالا بودن رطوبت و دمای بسیار پایین، همین رد میتواند ماندگار شده و حتی ساعتها تا روزها در آسمان باقی بماند.
بنابراین دیدهشدن کنتریلهای پایدار و گسترده، پدیدهای طبیعی در جو مرطوب است و به تعداد پروازهای عبوری و شرایط جوی بستگی دارد.
اما کِمتریل (Chemtrail) برگرفته از واژه کِمیکال تریل (Chemical Trail) و به معنای «رد شیمیایی» است.
کسانی که این اصطلاح را برای اشاره به رد خطوط سفید پشت هوایپماها به کار میبرند در چارچوب تئوری توطئه نظریهپردازی میکنند و میگویند این خطوط سفید، صرفا بخار آب نبوده بلکه حاوی مواد شیمیایی یا بیولوژیکی خطرناک هستند که بهطور عمدی در ارتفاع بالا پاشیده میشوند.
طرفداران این نظریه معتقدند دولتها یا سازمانهای قدرتمند مخفی از طریق هواپیماهای تجاری یا نظامی، با اهدافی مخفی و شوم، موادی را در جو رها میکنند.
به بیان ساده، تفاوت کمتریل با کنتریل در این است که کنتریل یک پدیده شناختهشده و بیخطر حاصل از تراکم بخار آب است، در حالی که کمتریل عنوانی است که نظریهپردازان تئوری توطئه برای آنچه پاشیدن مواد شیمیایی در جو میخوانند به کار میبرند.
پیشینه و تاریخچه پیدایش نظریه کمتریل
نظریه کمتریل در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی ظهور کرد. جرقه اولیه این ادعا زمانی زده شد که نیروی هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۹۶ یک گزارش پژوهشی درباره تعدیل آبوهوا و امکان دستکاری آبوهوایی تا سال ۲۰۲۵ منتشر کرد.
در این گزارش بهصورت تئوریک راهبردهایی برای تغییر شرایط جوی و کاربردهای نظامی آن اشاره شده بود، که بعدها دستاویز تئوریهای توطئه قرار گرفت.
به دنبال آن، در سال ۱۹۹۹ یک روزنامهنگار مستقل به نام ویلیام توماس مطلبی را منتشر کرد که برای نخستین بار ردهای هواپیما را به پاشیدن مواد شیمیایی پیوند میداد.
هرچند او در آن نوشته مستقیما واژه کمتریل را به کار نبرد، اما به گزارش نیروی هوایی در ۱۹۹۶ استناد کرد و گفت ارتش آمریکا در حال اجرای برنامههای مخفی تغییر آبوهوا است.
این گفتهها همزمان با مطرحشدن پروژه پژوهشی هارپ (HAARP) که یک برنامه پژوهشی درباره یونوسفر بود، باعث شد عدهای وجود ارتباطات نظامی مخفی را در پس این پدیده محتمل بدانند.
با رواج شایعات مربوط به کمتریل در میان عموم، در سال ۲۰۰۰ دولت آمریکا اقدام کمسابقهای انجام داد؛ چند آژانس فدرال شامل آژانس حفاظت محیط زیست (EPA)، اداره هوانوردی فدرال (FAA)، سازمان فضایی آمریکا (NASA) و اداره ملی اقیانوسی و جوی (NOAA) بهطور مشترک یک برگه اطلاعات علمی منتشر کردند تا این شایعات را تکذیب و علت واقعی شکلگیری کنتریلها را توضیح دهند.
در این بیانیه مشترک تاکید شد که خطوط مشاهدهشده صرفا حاصل پرواز جتها در شرایط خاص جوی است و هیچ مدرکی دال بر پاشیدن عمدی مواد وجود ندارد.
با وجود این، بسیاری از باورمندان به کمتریل، صدور چنین اطلاعیههایی را دلیلی بر «مخفیکاری دولت» تعبیر کردند و آن را بخشی از سرپوشگذاری بر حقیقت پنداشتند.
نیروی هوایی آمریکا در اوایل دهه ۲۰۰۰ هم با انتشار یک برگه اطلاعاتی جداگانه اعلام کرد که گزارشها درباره کمتریل یک «حقه و فریب» بیش نیست و شایعاتی نظیر مشاهده بیماریهای غیرعادی پس از عبور هواپیماها، هیچ پایه علمی ندارند.
آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا در سال ۲۰۱۵ یادداشتی بهروزشده در همینباره منتشر کرد و آخرینبار هم در سال ۲۰۲۵ کاربرگ مشترک میانسازمانی درباره کنتریلها منتشر شد.
بدین ترتیب، سیر تاریخی نظریه کمتریل از یک بحث حاشیهای در اینترنت در اواخر دهه ۹۰ آغاز شد، در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ با وجود تلاشهای علمی برای تکذیب، همچنان در فرهنگ عامه و رسانههای اجتماعی دستبهدست شد و تا امروز نیز هر از گاهی مطرح میشود.
نظرسنجیها حاکی است که باور به این تئوری توطئه هنوز کاهش نیافته است؛ در سال ۲۰۱۳ حدود پنج درصد از پاسخدهندگان در آمریکا معتقد بودند نظریه کمتریل درست است. در سال ۲۰۱۶ این رقم به حدود ۱۰ درصد افراد (کاملا معتقد) افزایش یافت، در حالیکه بین ۲۰ تا ۳۰ درصد نیز آن را تا حدی محتمل دانستهاند.
این استمرار نشان میدهد که نظریه کمتریل بهرغم رد قاطع از سوی دانشمندان، به عنوان یکی از نظریههای توطئه مدرن به حیات خود در افکار عمومی ادامه داده است.
ادعاهای اصلی طرفداران نظریه کمتریل و دلایل آنها
طرفداران نظریه کمتریل مجموعهای از ادعاها و استدلالها را مطرح میکنند تا مشاهده خطوط سفید آسمان را به یک برنامه پنهانی نسبت دهند.
ماندگاری غیرعادی رد هواپیما
باورمندان میگویند کنتریلهای معمولی باید ظرف چند دقیقه محو شوند؛ بنابراین، هر رد سفیدی که به مدت طولانی (گاهی ساعتها) در آسمان باقی بماند یا پهن و پخش شود، نمیتواند بخار آب ساده باشد. آنها با این استدلال، در واقع تاثیر شرایط جوی در ارتفاعات بالا را کاملا نادیده میگیرند.
وجود ترکیبات شیمیایی و فلزات سنگین
یکی از محورهای استدلال این گروه، آنالیز نمونههای خاک، آب باران یا هوا در برخی مناطق است که گفته میشود در آنها مقادیر بالایی از فلزاتی چون آلومینیوم، باریم و استرانسیوم مشاهده شده است.
این گروه معتقدند این مواد از طریق اسپری مخفیانه در جو منتشر شده و سپس «به زمین مینشینند» و در آب و خاک تجمع مییابند.
به عنوان مثال، در ویدئوها و پستهای شبکههای اجتماعی، گویندگان اشاره میکنند که «این خطوط صرفا بخار موتور نیستند، بلکه کمتریلهایی حاوی باریم، استرانسیوم، آلومینیوم و انواع آلایندهها هستند که به جو فرستاده شده و بعدا وارد خاک و آب ما میشوند.»
آنها مدعیاند این بارش شیمیایی باعث آلودگی محیطزیست و حتی شیوع بیماریها در انسانها میشود در صورتی که مطالعات علمی وجود ندارد که نشان دهد کنتریلها بر آلودگیهای سطحی در خاک تاثیر گذار بودهاند.
اهداف پنهان و نیتهای شوم
به باور نظریهپردازان کمتریل، این موادپاشیهای مخفی میتواند چند هدف مختلف داشته باشد.
برخی میگویند این برنامه بخشی از طرحهای مدیریت تشعشع خورشیدی برای مقابله با گرمایش زمین است (نوعی زمینمهندسی آبوهوایی). عدهای دیگر آن را دستکاری آبوهوا (مثلا ایجاد خشکسالی یا طوفان عمدی در مناطق خاص) میدانند و گروهی حتی پا را فراتر گذاشته و میگویند برای کنترل ذهن و روان مردم این مواد شیمیایی خاص را در هوا میپراکنند.
تئوریهای رایج دیگر شامل کنترل جمعیت (عقیمسازی یا بیمارکردن عمدی مردم برای کاهش جمعیت)، جنگ شیمیایی یا بیولوژیکی مخفی علیه مردم یا دولتها، و حتی آزمایش عوامل بیماریزا روی جوامع بدون اطلاع آنها است.
این تئوریها البته بسیار متنوعاند و در فضای مجازی نسخههای مختلفی از انگیزههای احتمالی مطرح میشود، اما وجه مشترک همه آنها غیر دلخواه و مضر بودن این برنامه فرضی برای مردم عادی است.
دیدگاهها و پاسخهای نهادهای رسمی
نظریه کمتریل از بدو پیدایش با تکذیبها و پاسخهای صریح نهادهای علمی و دولتی مواجه شده است.
اجماع رسمی سازمانهای هوافضا و محیطزیست بر این است که چیزی به نام کمتریل، به معنای یک برنامه پنهان پاشیدن مواد شیمیایی در جو، وجود خارجی ندارد و خطوط سفید قابل روئیت همان کنتریلهای معمول و بیضرر هستند.
علاوه بر سازمانهای فدرال ایالاتمتحده که بارها این نظریه توطئه را رد کردهاند، سازمانهای معتبر هواشناسی در سطح بینالمللی نیز مواضع مشابهی اتخاذ کردهاند.
برای مثال، سازمان هواشناسی بریتانیا در پاسخ به پرسشهای عمومی، توضیح داده که دنبالههای هواپیما پدیدهای شناختهشده در جو هستند و هرگونه تلاش برای دستکاری عمدی آبوهوا (زمینمهندسی) در مراحل تحقیقاتی اولیه است نه اجرا.
دانشگاهها و پژوهشگران مستقل نیز بارها این موضوع را واکاوی کردهاند. به عنوان نمونه، دانشگاه کالیفرنیا ایرواین و موسسه کارنگی در ۲۰۱۶ با مشارکت جمعی از دانشمندان علوم جوی مطالعهای انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که این نظریه مبنای علمی ندارد.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی آبانماه دستکم ۲۸۶ نفر را در زندانهای سراسر کشور به دار آویخت. این آمار نشان میدهد که تنها در یک ماه گذشته، بهطور میانگین روزانه نزدیک به ۱۰ نفر و در هر دو ساعت و نیم، یک نفر در ایران اعدام شدند.
سایت حقوق بشری هرانا یکشنبه اول آذر در جدیدترین گزارش ماهانه خود درباره وضعیت نقض حقوق بشر در ایران نوشت در آبانماه ۲۶۸ مورد اجرای حکم، ۹ مورد صدور و ۸ مورد تایید حکم اعدام را برای زندانیان در ایران ثبت کرده است.
از میان افراد اعدامشده، یک نفر ۲۰ آبان در ملاعام در میدان هفتتیر یاسوج اعدام شد.
چهارم شهریور، انجمن علمی روانپزشکان ایران در نامهای به غلامحسین محسنیاژهای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، نسبت به پیامدهای گسترده اجرای مجازات اعدام در ملاعام هشدار داد و خواستار توقف فوری این رویه شد.
هرانا پیشتر نیز خبر اعدام ۱۸ نفر دیگر را منتشر کرد که آبانماه بهطور مخفیانه در زندانهای ایران اعدام شده بودند و خبرشان با تاخیر به دست این نهاد و دیگر سازمانهای حقوقبشری رسیده بود.
این فاصله زمانی میان اجرای حکم و انتشار خبر نشان میدهد آمار کنونی اعدامها نیز حداقلی است و بهدلیل پنهانکاری سیستم قضایی، معمولا بخشی از موارد ماهها بعد شناسایی و ثبت میشود.
افزایش بیوقفه اعدامها در ایران در ماههای گذشته، بازتابی جدی در نهادهای بینالمللی یافته و اعتراضهای بسیاری در داخل و خارج کشور به دنبال داشته است.
۲۸ آبان، کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران را با ۷۹ رای موافق در برابر ۲۸ رای مخالف تصویب کرد.
این قطعنامه بر گستردهتر شدن اعدامها، نقض بیشتر حقوق زنان، سرکوب معترضان و ادامه سیاست سرکوب فرامرزی از سوی جمهوری اسلامی تمرکز داشت.
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، هشتم آبان در نشست کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد جمهوری اسلامی با اجرای اعدامهای گسترده، مسیر «جنایت علیه بشریت» را در پیش گرفته است.
هرانا پیشتر در گزارشی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام خبر داد از ۱۹ مهر ۱۴۰۳ تا ۱۶ مهر ۱۴۰۴، دستکم ۱۵۳۷ نفر در ایران اعدام شدند.