کانون نویسندگان ایران در بیانیهای به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، نوشت: «کار سانسور و سرکوب آزادی بیان در ایران به آن پایه رسیده است که نهاد امنیتی جمهوری اسلامی نویسندگان را بهصرف انتشار آثارشان در خارج از ایران احضار، بازجویی و تهدید میکند.»
این تشکل با یادآوری سانسور گسترده در ایران طی دهههای گذشته، از تداوم رویارویی پنهان و آشکار میان مردم و حاکمیت سخن گفت؛ کشمکشی که از عرصه فضای مجازی تا میدانهای ورزشی ادامه دارد.
کانون نویسندگان ایران سال ۱۳۷۸ روز ۱۳ آذر را به یاد محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، «دو جانباخته راه آزادی اندیشه و بیان»، روز مبارزه با سانسور نامید.
پوینده و مختاری از قربانیان قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷ هستند که به قتلهای زنجیرهای معروف شد.
در ادامه بیانیه کانون نویسندگان ایران آمده است حاکمیت «در این کشاکش پرفراز و نشیب» برای «تحمیل سانسور از انواع روشهای نرم و سخت استفاده کرده است و میکند».
این تشکل از جمله به «بخشنامههای دولتی»، «فتواهای مرگ و اعدام»، «تخت شلاق قوه قضاییه»، «فیلترینگ»، «تهدید خبرنگاران و نویسندگان و حبس آنها» و «تبلیغات دروغین در رسانههای حکومتی نسبت به معترضان» اشاره کرد.
کانون نویسندگان ایران افزود حکومت در عصر انفجار اطلاعات، نویسندگان، هنرمندان و مردم ایران را با «تهدید مستقیم» در اطلاعیههای امنیتی، حتی از ابراز عقیده در مورد فجایعی مانند انفجار بندر رجایی و آتش گرفتن جنگل هیرکانی منع میکند تا «بتواند در متن سکوت و هراس دیگران و راه بستن بر حقیقت، روایت ساخته خود را در افکار عمومی جا بیندازد و ذهنها را به کنترل خود درآورد».
این تشکل تاکید کرد «سرکوب همهجانبه» حکومت موفقیتآمیز نبوده است و نوشت: «انتشار آزاد کتاب و نشریه، کماثر کردن فیلترینگ، سینما و تئاتر مستقل، خوانندگی علنی زنان و انتشار آن در فضای مجازی، و موسیقی خیابانی شکلهای دیگر مقاومت است.»
«باید بیاموزیم که سکوت نکنیم»
اتحاد بازنشستگان، دیگر تشکل صنفی، در بیانیهای به مناسبت ۱۳ آذر، سانسور را «گرهخورده» با موجودیت جمهوری اسلامی دانست و نوشت سانسور «سازوکاری نظاممند است برای حذف صداها، بستن دهانها و خاموشکردن حافظه جمعی».
این تشکل با اشاره به آذر ۱۳۷۷ و قتلهای زنجیرهای افزود این قتلها «پروژهای هولناک» بود که روشنفکران، نویسندگان و دگراندیشان را هدف قرار داد و ثابت کرد که «در حکومت استبدادی حاکم، اندیشه و قلم آزاد میتواند بزرگترین جرم باشد».
اتحاد بازنشستگان با اشاره به کشته شدن مختاری و پوینده در آذر ۱۳۷۷ نوشت: «عهد میبندیم که تا برچیده شدن بساط سانسور و ستم، از حق بنیادین آزادی بیان دفاع کرده و پرچم مقاومت با قلم را برافراشته نگه داریم.»
این تشکل دسترسی به محتوای نوشتاری و هنری را «حق بنیادین» هر شهروندی دانست که «میخواهد به جهان پیرامون خود دسترسی داشته باشد، بتواند نقد کند، بپرسد و روایت خویش را از تاریخ و زندگیاش بنویسد».
اتحاد بازنشستگان تاکید کرد «باید بیاموزیم که سکوت نکنیم»، زیرا «هیچ قدرتی مجاز نیست تعیین کند مردم چهچیز را بدانند و چه را ندانند».
به گفته این تشکل، «حاکمیت بهخوبی میداند که دوران سکوت اجباری به سر رسیده است؛ اراده جمعی بر حق دانستن قرار گرفته است».
اشکال نوین و پنهان سانسور
بهنام داراییزاده، حقوقدان و پژوهشگر ارشد کمپین حقوق بشر در ایران، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، با اشاره به جایگاه بنیادین آزادی بیان در نظام حقوق بشر تاکید کرد این حق تقریبا در تمام اسناد معتبر بینالمللی، از جمله ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی، تضمین شده است.
او گفت: «نکته مهم و کمتر توجهشده، اشکال نوین و پنهان سانسور است. در کشورهایی مانند ایران، در کنار سانسور آشکار حکومتی، ما با طیفی از حملات سازمانیافته علیه رسانهها، روزنامهنگاران و تولیدکنندگان محتوا روبهرو هستیم.»
او ادامه داد: «از فیلترینگ گسترده و بستن صفحات گرفته تا انواع فشارهای فراقضایی و کارزارهای اطلاعات نادرست، در نهایت به خودسانسوری، سرخوردگی یا کنارهگیری بسیاری از فعالان فرهنگی، هنری و مدنی از عرصه عمومی منجر میشود.»
داراییزاده اشاره کرد تغییر عامدانه در الگوریتمها از جمله پنهانسازی، کاهش دسترسی و دستکاری محتوا، از اشکال دیگر اعمال سانسور به شمار میآیند.
او هشدار داد الگوهای نوین سانسور و سرکوب، بهویژه زمانی که با فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی همراه میشوند، سبب بهحاشیه راندن بیشتر صداهای مستقل و تهدیدی بسیار جدی برای جریان آزاد اطلاعات هستند.
تمجید از نقش کانون نویسندگان ایران در مبارزه با سانسور
یک نویسنده در ایران در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «وقتی حکومتها با اقدامات خود نهادها، رسانهها، روزنامهنگاران یا شهروندان را از بیان آزادانه نظر باز میدارند، حق مردم برای دانستن و اظهار نظر زیر سوال میرود.»
او که خواست نامش فاش نشود، تاکید کرد آزادی بیان و رسانه مستقل «پایهای» برای حقوق بشر، دموکراسی و شفافیت است و بدون آزادی در اطلاعرسانی، نظارت عمومی و پاسخگویی دشوار خواهد شد.
این نویسنده خاستگاه فساد، رانت، اختلاس و دیگر مشکلات اجتماعی را «نبود گردش آزاد اطلاعات و نبود رسانههای مستقل» دانست.
او با اشاره به این نکته که مبارزه با سانسور تنها درباره رسانهها نیست، افزود این مبارزه باید شامل اینترنت، نشر کتاب، هنر، اعتراضات، و آزادیهای سیاسی و مدنی هم باشد.
این نویسنده در مورد اشکال آشکار و پنهان سانسور طی دهههای اخیر اضافه کرد: «در جامعهای که قدرت سیاسی میکوشد جریان اندیشه را کنترل کند، سانسور یک مکانیسم تولید معناست؛ اینکه چه چیزی گفته شود، چگونه گفته شود، چه چیز نگفته بماند و چه چیز قابل انتشار باشد.»
به گفته او، «نویسندگان احساس کردند اگر متحد نباشند، صدای آنها خاموش میشود» و برای مقابله با سانسور، «نهاد مقاومت فرهنگی به نام کانون نویسندگان ایران را بنا نهادند که از همان ابتدا تاکید کرد آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا حق همگان است».
او نقش کانون نویسندگان ایران در مبارزه با سانسور را «یگانه» نامید و افزود: «پیش از کانون، نویسندهها تکتک با سانسور درگیر میشدند. کانون این مقاومت را جمعی کرد و این بسیار مهم است.»
او یادآور شد که کانون نویسندگان ایران در رویارویی با سانسور بهای سنگینی پرداخته است؛ از جمله کشته، زندانی و ممنوعالقلم شدن شماری از اعضای خود.