غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، در گفتوگو با ایراناینترنشنال با بیان این که قوه قضاییه اعلام نکرده پدر او را اعدام کرده است، گفت مقامهای عالیرتبه آلمان به او اطلاع دادهاند جمهوری اسلامی به آنان گفته جمشید شارمهد مرده است. آنان هیچ توضیحی درباره علت مرگ ارائه نکردهاند.
عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصاد و دارایی، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت تعرفه ۹۶ درصدی واردات آیفون مصوبه ما نبود و حتما اصلاح میشود.
او افزود: «تعرفه معقول حدود ۳۰ درصد است و بیشتر از آن معنا ندارد.»
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی گفت: «به کدهای تولید محصولات اتمی دست یافتیم.»
او افزود: «اکنون در مرحله سایت هستهای و تحکیم بستر شدهایم تا روند احداث ساختمان راکتور آغاز شود.»
مهدکودک زندان زنان قرچک ورامین مدتهاست تعطیل شده و هیچ مربیای برای آموزش به کودکان ندارد. زنان زندانی میگویند این مهدکودک فقط در زمان بازدیدهای رسمی باز و سپس بسته میشود. هماکنون ۱۰ کودک در این زندان با مادرانشان حبس میکشند و شش کودک دیگر نیز بهزودی متولد خواهند شد.
دنیا برای ۱۰ بچه زندان زنان قرچک با نور آفتابی که هر روز صبح از میان بیابانهای زرد و قهوهای ورامین و از پشت دیوار هواخوری سرک میکشد، آغاز میشود.
کوچکترها، آنها که هنوز نمیتوانند راه بروند و رد نور را از روی سیمهای خاردار حیاط پشت پلکهایشان بیاورند، در بغل مادرانشان، مادران زندانیشان، جا خوش میکنند. چیزی نمیکشد که صدای بچهها حیاط را برمیدارد.
اینها بخشهایی از گزارش روز ۱۲ آبان روزنامه هممیهن درباره زندگی مادران زندانی و بچههایشان در زندان قرچک است.
هممیهن با اشاره به اینکه شش بچه دیگر در زندان قرچک به زودی به دنیا میآیند، به نقل از یکی از مادران زندانی نوشت: «بارداری در زندان خیلی سخت است. نصفشب هوس چیزی میکنی؛ نیست. یک خوردنی دست یک همبندی میبینی، خب نمیتوانی از او بگیری و بخوری. همه اینها سخت است. کسی که پول دارد برایش سخت نیست و میخرد از بوفه، ولی همه از لحاظ مالی تامین نیستند.»
غلامعلی محمدی، رییس سازمان زندانها، روز ششم آبان امسال خبر داد که ۳.۶ درصد از جمعیت کنونی زندانیان کشور را زنان تشکیل می دهند.
او اما اعلام نکرد چه تعداد از زنان زندانی همراه با کودکانشان دوران حبس خود را میگذرانند.
هممیهن با اشاره به اینکه هفت دختربچه و سه پسربچه که همراه با مادرانشان در زندان قرچک حبس میکشند، جز بند و حیاط و چند دفتر نقاشی وسیلهای برای بازی ندارند، افزود: «مادرانی که دستشان به دهنشان برسد، گاهی برایشان اسبابی برای بازی جور میکنند و آنها که ندارند، هیچ.»
شهیندخت مولاوردی، معاون وقت امور زنان و خانواده رییسجمهوری، در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد که قرار است مهدکودک زندان زنان قرچک افتتاح شود.
در این مهدکودکی که اکنون به گفته زنان زندانی، تنها در زمان بازدیدهای رسمی باز میشود، مربی خاصی وجود ندارد و آموزشی هم به بچهها ارائه نمیشود.
حانیه یوسفیان، مستندسازی که دو سال پیش مستندی درباره مهدکودک زندان زنان قرچک ساخت، به هممیهن گفت شرایط برای بچهها در زندانها، شرایط خوبی نیست و تنها نکته خوب برای بچهها این است که کنار مادرانشان هستند.
بر اساس قانون، کودکان تا دوسالگی باید در زندان همراه مادرانشان باشند اما گاه یا بهدلیل اینکه زنان زندانی خانوادهای برای نگهداری از بچههایشان ندارند یا آنها راضی به این کار نیستند، کودکان را به صلاحدید مسئولان زندان تا شش سالگی کنار خودشان نگاه میدارند.
صغری خدادادی، مدیر زندان قرچک، در اردیبهشت ۱۴۰۰ گفت رییس زندان میتواند در خصوص ماندن فرزندان زندانیان در زندان تا زمان رسیدن به سن تحصیل در مدرسه تصمیمگیری کند: «طبق نظر بنده، کودک میتواند تا هفت سالگی در زندان بماند.»
پس از آن، آییننامه اجرایی جدید سازمان زندانها به شورای طبقهبندی اختیار داد که کودکان را تا شش سالگی در کنار مادران خود در زندان نگه دارند؛ موضوعی که به نوشته هممیهن، از نظر تعدادی از فعالان اجتماعی، خوب و از نظر بعضی، نادرست است.
شهرزاد همتی، روزنامهنگار و فعال اجتماعی، در این باره به هممیهن گفت: «مادران میگویند اگر خیلی غر بزنم بچه را میبرند بهزیستی. خیلیوقتها شبها این مادران زنگ میزنند و میگویند قرار است فردا بیایند و بچه را ببرند.»
همتی با بیان اینکه بیشتر این زنان قربانی جرم مردان خانوادهشان هستند، افزود آنها در زندان بهزور مجبور میشوند بچههایشان را به بهزیستی بدهند.
خراب بودن کولر در بسیاری از مواقع و گرم و بسته بودن فضا، نبود تغذیه مناسب، نبود آب شیرین، وجود انواع بیماری و ویروس ماننداسهال و استفراغ در بند مادران و کودکان، تنها بخشی از مشکلات محبوسان در این زندان است.
همتی در ادامه اظهارات خود گفت: «این زنان با یک عالمه زندانی سر و کار دارند که اعصابشان خرد است، زندانیاند و از جهان بیرون بیخبرند، طناب دار بالای سرشان است، حبسهای طولانیمدتی ممکن است داشته باشند. بچه کوچک اینها را نمیفهمد؛ بازی میخواهد، گریه میکند، مریض میشود، حرف میزند، داد و بیداد میکند و همه اینها برای مادران زندانی، چه در بند مادران و چه در بندهای دیگر، خجالت مادر بودن برایشان ایجاد میکند.»
این فعال اجتماعی با بیان اینکه شرایط بند مادران زندان قرچک خیلی بد است، اضافه کرد: «کمبود شیرخشک دارند. زنانی که وسایل عادی روزانهشان را نمیتوانند بخرند و حتی گاهی آنقدر پول ندارند که بتوانند نوار بهداشتی بخرند و از تکه پارچههای چندبار استفاده شده استفاده میکنند، باید دو روز یکبار شیرخشک بخرند. بچهها خیلی وقتها حساسیت دارند و شیرخشک ندارند.»
هممیهن در ادامه گزارش خود نوشت اگر افسانه، یکی از مادران زندانی در قرچک، نتواند تا آخر آبان شش میلیارد تومان وجهالمصالحهای را که خانواده مقتول برای رضایت دادن تعیین کردهاند پرداخت کند، اعدام میشود، حکمی که سال پیش صادر و سپس از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی، در تیرماه ۱۴۰۱ در پیامی از زندان قرچک درباره سرکوب حقوق زنان نوشت حکومت استبدادی زنستیز، ارزشهای انسانی را وارونه کرده است.
او با اشاره به ممنوعیت میوههایی مثل موز و خیار در زندان زنان نوشت: «در این نظام سلطهگر، صدای زن، موی زن و حتی میوه برای زن ممنوع است.»
طبق اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، پس از عریان شدن دانشجوی زن دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران برای اعتراض به برخورد ماموران حراست، ماموران او را با ضرب و شتم که موجب خونریزی شد، بازداشت، سوار خودرو کرده و از محل منتقل کردند. اطلاعاتی از محل بازداشت او در دست نیست.
حسن خمینی در دیدار با جمعی از پرستاران با اشاره به جنگ در غزه و لبنان گفت: «دنیا همان دنیای عصر تیمور و چنگیز است. اما تیمورها و چنگیزها امروز خودشان را در صورتها و سیرتهای دیگری پنهان کردهاند و بعضی اتفاقات مثل غزه به خوبی این واقعیت را نشان میدهد و واقعیت را برملا میکند.»
شارمهد گفت که خانواده و وکیلانشان منتظر اثبات آنچه بر پدرش رفته، هستند و هنوز هیچ مدرک قانعکنندهای نه از آلمان، نه از آمریکا و نه از جمهوری اسلامی در مورد سرنوشت او دریافت نکردهاند.
این دختر دادخواه با بیان این که در اغلب گزارشهای رسانههای حکومتی در ایران ننوشتهاند پدرش اعدام شده، تاکید کرد: «اصلا معلوم نیست پیکر پدرم کجاست. آیا کسی پیکر او را دیده؟ ما سندی ندیدهام. دولتهای آلمان و آمریکا هم هیچ سند و مدرکی که نشان دهد پدرم زنده نیست ندیدهاند و دولت آلمان صرفا به این دلیل که حکومت تروریستی جمهوری اسلامی گفته است پدرم مُرد، حرف آنها را پذیرفته است.»
شارمهد به وبسایت ایراناینترنشنال گفت پس از انتشار گزارشهای خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از دولتهای آمریکا و آلمان با او تماس گرفتهاند اما هیچ حرفی برای گفتن نداشتهاند چون برای نجات پدرش «تلاش موثری» انجام ندادهاند.
غزاله شارمهد اضافه کرد: «پدرم را چهار سال به روشهای مختلف شکنجه کردند، در انفرادی انداختند، تمام حق و حقوقش را گرفتند و داروهایش را قطع کردند. معلوم است که اینها اقدام برای کشتن است و مرگ طبیعی نیست.»
ربایش و صدور حکم اعدام
جمشید شارمهد، شهروند ۶۹ ساله متولد ایران با تابعیت آلمانی، دو دهه ساکن آمریکا بود (گرین کارت آمریکا داشت).
او ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ در جریان سفری از آلمان به هند، پس از یک توقف سه روزه در امارات متحده عربی، به دست ماموران جمهوری اسلامی در دبی ربوده و به ایران منتقل شد.
این زندانی سیاسی پس از تحمل بیش از ۹۰۰ روز حبس در سلول انفرادی از سوی ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران و به اتهام «افساد فیالارض» به اعدام محکوم شد.
خبرگزاری میزان، دوم اسفند ۱۴۰۲ به نقل از دادگستری استان تهران گزارش داد حکم اعدام شارمهد بر اساس اتهام «طراحی عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز» علیه این زندانی سیاسی صادر شده است. اتهامی که بارها از سوی خانواده این زندانی سیاسی، نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل رد شد و جمهوری اسلامی مدارک مستندی در این زمینه ارائه نکرد.
نماینده دادستان در جلسات دادگاه مستنداتی در توضیح اینکه اتهام ادعایی بر چه اساسی علیه شارمهد مطرح شده، ارائه نکرد و به غیر از آنچه اعترافات این زندانی سیاسی خوانده شد، سند و مدرک دیگری منتشر نشد.
غزاله شارمهد، همان زمان در گفتوگو با رادیو ایراناینترنشنال با اشاره به عادلانه نبودن روند دادرسی پرونده پدرش گفت: «مقامات جمهوری اسلامی خود در ابتدا اعلام کردند ماجرای حسینیه شیراز در پی انفجار در برخی وسایل در زمان برگزاری نمایشگاه جنگ ایران و عراق در این مکان رخ داد و حتی بابت این موضوع از مردم عذرخواهی کردند.»
شارمهد با بیان این که جمهوری اسلامی در ادامه این موضوع را به بمبگذاری ربط داد، افزود: «در این سالها چندین شهروند در ارتباط با این موضوع اعدام شدهاند اما باز سراغ دیگران رفتند و باز بحث بمبگذاری و محاکمه و مجازات دیگران را پیش کشیدند.»
حکم اعدام جمشید شارمهد در حالی که از رعایت حقوق اولیه شهروندی و داشتن وکیل انتخابی در فرایند دادرسی محروم بود و مدتها در سلول انفرادی و تحت شکنجه و بیخبری از خانواده به سر برد، طی سه ماه در دیوان عالی کشور تایید شد.
قتل فراقضایی
شارمهد از زمان بازداشت تا تاریخ هفتم آبان، به مدت چهار سال در سلولهای انفرادی یکی از خانههای امن نهادی امنیتی در تهران و بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو-الف سپاه پاسداران در زندان اوین به سر برد.
خبرگزاری میزان هفتم آبان در گزارشی درباره شارمهد نوشت: «با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ هفت آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.»
اعدام، اجرای حکم یا به دار آویختهشدن، اصطلاحاتی هستند که خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه، طی سالهای گذشته برای اعلام خبر قتل حکومتی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران به کار برده است.
قوه قضاییه، نهم بهمن ۱۴۰۲ برای اعلام خبر قتل حکومتی محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فتحی، چهار فعال سیاسی کُرد، از اصطلاح «حکم اعدام اجرا شد» استفاده کرد.
هشتم دی ماه ۱۴۰۲ نیز ترکیب «اعدام شدند» برای اعلام خبر قتل حکومتی وفا هناره، آرام عمری، رحمان پرهازو و نسیم نمازی در استان آذربایجان غربی به کار رفت.
۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، منابع رسمی قتل حکومتی و فراقضایی حبیب اسیود، زندانی سیاسی دوتابعیتی ایرانی-سوئدی را با عبارت «به دار آویخته شد» اطلاعرسانی کردند.
در مواردی از جمله اعدام علیرضا اکبری در ۲۴ دی ۱۴۰۱، اعدام روحالله زم در ۲۲ آذر ۱۳۹۹ و اعدام محمود موسوی مجد در ۳۰ تير ۱۳۹۹ نیز قوه قضاییه از اصطلاحات «به دار مجازات آویخته شد» و «اعدام شد»، استفاده کرد.
مقایسه این نحوه اطلاعرسانی با شیوه اعلام عاقبت جمشید شارمهد، ابهامها درباره چگونگی کشته شدن این زندانی سیاسی دوتابعیتی را افزایش داده است. موضوعی که غزاله شارمهد ساعاتی پس از انتشار خبر مرگ پدرش به آن اشاره و پرسشهایی را با انتقاد از دولتهای آلمان و آمریکا مطرح کرد.
او خواهان ارائه مدرک برای تایید خبر اعدام پدرش شد و در حساب ایکس خود نوشت: «هیچگونه بیانیه یا تسلیتی را که شامل بازگشت فوری پدرم (چه زنده و چه مرده) و مجازات شدید برای قاتلان رژیم اسلامی نباشد، نمیپذیریم.»
اکنون این سوال مطرح است که چرا خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی برای اعلام خبر قتل حکومتی و فراقضایی شارمهد از اصلاح «به سزای اعمالش رسید» استفاده و از به کار بردن واژههای «اعدام» و «به دار آویخته شدن» درباره او پرهیز کرد؟
چرا این خبرگزاری حکومتی در گزارش دوم خود در روز هشتم آبان نیز از واژه «پایان» برای سرنوشت شارمهد استفاده کرد؟
ناپدیدسازی قهری
جمشید شارمهد اکنون به تازهترین نمونه از زندانیان سیاسی در ایران بدل شده است که قربانی ناپدیدسای قهری شدند.
وقتی فردی به دست نیروهای حکومتی یا وابسته به حکومت بازداشت یا ربوده شده و سرنوشت یا محل نگهداریاش معلوم نباشد و اطلاعاتی درباره او منتشر نشود، آن فرد «ناپدیدشده قهری» نامیده میشود.
شمار زیادی از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ خورشیدی تا به امروز، با شیوههای مختلف قربانی ناپدیدسای قهری شدهاند.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن به کنوانسیون بینالمللی حمایت از کسانی که با توسل به زور ناپدید شدهاند، نپیوسته است و همچنان برای حذف مخالفانش از شیوههای امنیتی استفاده میکند.
مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران: قتل شارمهد انتقام حکومتی است
سعید دهقان، وکیل و مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال در پاسخ به این سوال که چرا قوه قضاییه بر خلاف نمونههای مشابه، درباره جمشید شارمهد ننوشت که او «اعدام شد» یا «به دار آویخته شد» و اعلام کرد که «او به سزای اعمالش رسید»، گفت: «این جزو معدود دفعاتی است که نظام قضایی جمهوری اسلامی در خبر منتشر شده در خبرگزاری میزان، واژه صادقانهتری درباره عملکرد خود به کار برده است.»
این وکیل دادگستری مقیم کانادا اضافه کرد: «این همان مساله انتقام را نشان میدهد. چه فرد جرمش سیاسی باشد، چه موضوع حجاب اجباری باشد یا نوشیدن مشروبات الکلی، یا فرد عضو جامعه الجیبیتیکیوپلاس باشد، جمهوری اسلامی از آنها انتقام میگیرد.»
دهقان با بیان این که «به سزای اعمالش رسید» برای یک حکومت ایدئولوژیک مثل بهشت و جهنم میماند، گفت این جمله در عین حال که صادقانهتر است یک اشکال فنی دارد: «باید مینوشتند او را به سزای اعمالش رساندیم. به سزای اعمالش رسید یک امر و مجازات اخروی است اما اگر قوه قضاییه بگوید کسی را به سزای عملش رسانده، یعنی عاملیت و فاعلیت دارد.»
او اضافه کرد که جمهوری اسلامی مجازات دنیوی را بدون در نظر گرفتن قواعد و مقرراتی که خودش طراحی کرده، تحمیل میکند و گوشش هم بدهکار استانداردهای بینالمللی نیست: «بنابراین، این یک نوع انتقام است. در قتلها فاعلیت وجود دارد و در واقع مرتکب قتل حکومتی میشوند. پس انتقام حکومتی نامیده میشود. این اتفاق برای شارمهد رخ داده و خبری را که خبرگزاری میزان منتشر کرده، باید از این زاویه تحلیل کرد.»
پاسخگو کردن جمهوری اسلامی
دهقان، پرونده شارمهد را مشابه پرونده روحالله زم و حبیب اسیود دانست که موضوعشان «ناپدیدسازی قهری» بوده است.
او گفت در این وضعیت، تا زمانی که ذات و فطرت جمهوری اسلامی این باشد، پاسخگو نخواهد بود.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: «ما عملکرد آلمان و آمریکا که شارمهد تابعیت اولی و گرینکارت دومی را داشت، دیدیم. تا پیش از این فاجعه دیدیم عملکردشان چقدر ضعیف بوده و از آن بدتر الان هم که اقدامات سیاسی انجام میدهند، وقتی میخواهند تلافی کنند، انتقام را با بستن کنسولگریها از مردم میگیرند.»
او تاکید کرد در بحث ناپدیدسازی قهری یکی از راهها ثبت شکایت در کمیته ناپدیدسازی قهری سازمان ملل است: «ثبت شکایت از این طریق و پیگیری از شیوههای دیگر که منتهی به مستندسازی چنین جنایتهایی میشود، شاید در نهایت جمهوری اسلامی را مجبور به نرمش قهرمانانه کند.»
یک حقوقدان: ممکن است شارمهد در اثر شکنجه کشته شده باشد
معین خزائلی، حقوقدان مقیم سوئد، در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال تاکید کرد آنچه درباره شارمهد رخ داد، خارج از رویه معمول اعدامها صورت گرفته است.
او گفت: «رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی همواره از اعدام شد یا به دار آویخته شد استفاده میکنند. این که درباره شارمهد عبارت "به سزای اعمالش رسید" مورد استفاده قرار گرفته، این را به ذهن متبادر میکند که آنچه رخ داده، یک اعدام قضایی و قانونی متناسب با قوانین خود جمهوری اسلامی هم نبوده است.»
این حقوقدان با تاکید بر ربوده شدن شارمهد و محروم شدنش از حق دفاع در دادگاه گفت: «در موارد اعدام در ایران، رسانهها همواره در صبح هر روز گزارشهای اعدام را اعلام میکنند اما درباره شارمهد، رسانه قوه قضاییه عصر به وقت ایران خبری درباره او منتشر کرد؛ موضوعی که نشان میدهد دقیقا مشخص نیست در مورد شارمهد چه اتفاقی رخ داده است.»
خزائلی ربودن شارمهد را مصداق تلاش برای ناپدیدسازی قهری دانست.
او درباره احتمال اعدام شارمهد نیز گفت: «هیچ اطلاعی به خانواده داده نشده و هیچکس حتی وکیل اطلاعی نداشته است. به ناگهان خبری اعلام شده و در نتیجه، احتمال این که اتفاقی جز اعدام برای شارمهد افتاده باشد، وجود دارد.
به گفته این حقوقدان، ممکن است شارمهد در اثر شکنجه در زندان جان خود را از دست داده باشد یا حتی به دست مقامات و ماموران امنیتی در زندان کشته شده باشد: «اگرچه شواهد و مدارکی در دست نیست اما هم ربوده شدن و هم مرگ او، مصداق ناپدیدسازی قهری است.»