نقش مادران در بازتولید آسیب؛ چرخه معیوب خشونت جنسی علیه دختران

یافتههای یک پژوهش در ایران نشان میدهد مادرانی که خود قربانی ساختارهای خشونت بودهاند، در انتقال آسیب به نسل بعدی نقشی کلیدی دارند.

یافتههای یک پژوهش در ایران نشان میدهد مادرانی که خود قربانی ساختارهای خشونت بودهاند، در انتقال آسیب به نسل بعدی نقشی کلیدی دارند.
این پژوهش نقش پیچیده و گاه مخرب مادران در بزهدیدگی جنسی دختران را آشکار میکند.
این مطالعه که با روش پدیدارشناسی انجام شد، چند الگوی رفتاری مادران را شناسایی کرده است که به قربانی شدن دختران میانجامند.
محمد عباسزاده و معصومه کاظمپور، پژوهشگران دانشگاه تبریز و فاطمه رنجبر، عضو مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در این تحقیق دریافتند که «بحران مادری» یک «چرخه خودتکثیرشونده» است.
بر اساس یافتههای این مطالعه، مادرانی که به دلایل مختلف خود قربانی ساختارهای خشونت بودهاند، در بازتولید آسیبها برای نسل بعدی نقش مهمی ایفا میکنند.
نتایج این پژوهش در آخرین شماره مجله «مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران»، وابسته به دانشگاه تهران، منتشر شده است.
گسست و بحران در نقش مادری
برخی مادران با تولد فرزندشان از لحاظ عاطفی ناپدید میشوند. این مادران سرد، خودمحور و بیتوجه به نیازهای عاطفی و گاهی حتی فیزیکی دختران خود هستند.
یکی از مشارکتکنندگان در این پژوهش میگوید: «۹ ماهه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. مادربزرگم من را بزرگ کرد. باور میکنید نمیدانم مادرم چند کلاس درس خوانده؟»
دلایل این بیتوجهی شامل عدم آمادگی برای مادر شدن، فشار مسئولیتها، فروپاشی زناشویی، اعتیاد یا بیماری روانی است.
دختر دیگری که قربانی تجاوز جنسی است، روایت میکند: «مامانم وقتی کوچیک بودم، طلاق گرفت و رفت. تا وقتی مادرم در روستا بود، میدیدمش. الان که شوهر کرده، یک ساله ندیدمش. اگر مادرم بود، این اتفاقات برایم نمیافتاد.»

مادران و بازتولید آسیبهای جنسی و عاطفی
یکی از مهمترین یافتههای این پژوهش، نقش برخی مادران در تسهیل سوءاستفاده جنسی از دخترانشان است.
یکی از قربانیان روایت میکند: «وقتی هفت سالم بود، داییم به من تجاوز کرد. مامانم میگفت تو چیکار کردی که داییت با تو این کارها را کرده.»
در موارد متعدد، مادران بهجای محافظت از دختران، آنها را مقصر میدانند یا حتی رفتار آزارگر را توجیه میکنند. این مادران بهدلیل ترس، بیاعتنایی یا خودخواهی، دختر خود را در معرض خطر قرار میدهند.
دختر دیگری میگوید: «۱۱ سال داشتم که شوهر خواهرم در خانه خودمان به من تجاوز کرد. من از مادرم دلسرد شدم، چون مادرم در آن کار مقصر بود. یکی دو سال این تجاوزها ادامه داشت. مادرم میدانست، ولی کاری نمیکرد.»
انفعال و فرمانبرداری
یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که در شماری از خانوادهها، مادران از قدرت تصمیمگیری زیادی برخوردار نیستند.
یکی از مشارکتکنندگان توضیح میدهد: «مادرم در خانواده ما هیچ نقش و هیچ قدرتی نداشت و همه تصمیمات خانواده را پدرم میگرفت.»
این پژوهش بهویژه به مادرانی میپردازد که در ایفای نقش مادری دچار شکست شدهاند.
یکی از دختران در همین رابطه میگوید: «چند وقت پیش داشتم فکر میکردم که چرا مادر من در تمام این اتفاقاتی که از کودکی تا الان برای من افتاده، هیچ حمایتی از من نکرد. من بچه اول بودم، همیشه به من میگفتند بابات پسر میخواست، تو دختر شدی.»
این انفعال موجب میشود که مادران نتوانند از دختران خود در برابر خشونتهای مختلف محافظت کنند.
در چنین خانوادههایی، دختران محبت و توجه را در بیرون از خانه جستوجو میکنند که این امر آنها را در معرض خطرات بیشتری قرار میدهد.
مادری و تبعیض جنسیتی
یکی دیگر از یافتههای این مطالعه، نقش مادران در بازتولید تبعیض جنسیتی است. برخی مادران پسران را بر دختران ترجیح میدهند و حتی در مواردی با پسران همدست میشوند تا بر دختران سلطه داشته باشند.
دختری روایت میکند: «مامانم که میرفت سرکار، من را میکرد تو اتاق و در را قفل میکرد که داداشم نتواند من را اذیت کند. مامانم حق را به داداشم میداد. مامانم و داداشم یک جور با هم همدست شده بودند.»
چرخه معیوب بحران مادری
این پژوهش که با مشارکت ۲۱ زن و دختر قربانی تجاوز جنسی از شهرهای مختلف ایران انجام شد، نشان میدهد خشونت جنسی صرفا یک اتفاق ساده نیست، بلکه فرآیندی است که ریشه در بسترهای عمیق اجتماعی دارد.
یافتهها حاکی از آن است که بحران مادری یک چرخه خودتکثیرشونده است. این چرخه محصول درهمتنیدگی عوامل ساختاری نظیر نابرابری جنسیتی، عوامل نهادی مانند ناکارآمدی سیستمهای حمایتی، و عوامل بینفردی نظیر ارتباطات خانوادگی مشوش است.
پژوهشگران تاکید میکنند که تغییر این وضعیت نیازمند بازنگری در فرهنگ، گفتمان و قوانین جامعه است تا مادران با آگاهی و توانمندی از چرخه معیوب مردسالاری عبور کنند.