این انتخاب بهوضوح نشان میدهد که این سه کشور چه وزنی در معادلات منطقهای و بینالمللی دارند، اما در این میان جای ایران خالی است؛ کشوری که روزگاری در صدر روابط دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه قرار داشت، اکنون ۴۸ سال است که میزبان هیچ رییسجمهوری آمریکا نبوده و رهبران جمهوری اسلامی نیز هیچ تلاشی برای ترمیم این گسست نکردهاند بلکه بر دشمنی با آمریکا و آمریکاستیزی تاکید کرده اند.
از زمان انقلاب ۱۳۵۷، رویکرد اصلی جمهوری اسلامی دشمنی با آمریکا بوده است؛ سیاستی که آسیبهای جبرانناپذیری به ملت ایران وارد کرده و در تمام ابعاد زندگی مردم تأثیر منفی گذاشته است.
در روزگاری نهچندان دور، ایران در قلب سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه قرار داشت. شاه ایران طی دوران حکومت خود با هفت رییسجمهوری آمریکا دیدار کرد، چه در تهران و چه در واشینگتن. این روابط نزدیک صرفا برای حفظ حکومت شاه نبود؛ بلکه کشور و مردم ایران نیز از این پیوند بهرهمند میشدند. اجرای اصل چهار ترومن در ایران، بازسازی و تجهیز ارتش، تربیت مدیران و رشد ساختار اداری تنها بخشی از ثمرات آن روابط بود.
در مقابل، پس از انقلاب، جمهوری اسلامی این روابط را نهتنها تضعیف، بلکه به دشمنی آشکار تبدیل کرد. نتیجه آن، تحریمهای سنگین، انزوا، بحران اقتصادی و بیثباتی مستمر بوده است تا جایی که امروز ارزش پول ملی ایران در برابر دلار نسبت به سال ۱۳۵۷ بیش از ۱۲ هزار برابر سقوط کرده، در حالی که ارزش پول کشورهای عربی همسایه تقریبا ثابت مانده است.
در سال ۱۳۵۷، یک دلار معادل ۷۰ ریال بود؛ امروز این رقم به حدود ۸۳۰ هزار ریال رسیده است. در مقابل، در عربستان سعودی، قطر و امارات ارزش پول ملی آنها طی این سالها حفظ شده است. این آمارها صرفا اعداد نیستند، بلکه نشانگر سیاستهای درست و نادرست حکومتها هستند.
ایران در گذشته نهچندان دور، با درآمد نفتی بسیار کمتر از آنچه جمهوری اسلامی در ۴۷ سال اخیر داشته، در مسیر توسعه و پیشرفت بود، در حالیکه جمهوری اسلامی با بیش از ۱۴۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، کشور را به مرز فقر، فروپاشی زیستمحیطی و نابودی زیرساختها رسانده است.
صندوقهای ذخیره ارزی کشورهای عربی در حال سرمایهگذاری در غرب هستند، در حالیکه صندوق ارزی ایران تقریبا خالی است و منابع آن صرف هزینههای نظامی و ایدئولوژیک شده است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایران را از جایگاه راهبردی و مهمی که پیش از انقلاب داشت محروم کرده است. امروز ایران نه در اجلاسهای مهم منطقهای حضور دارد، نه در تصمیمسازیهای بینالمللی نقش دارد و نه مورد اعتماد سرمایهگذاران جهانی است.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بهواسطه سیاست خارجی هوشمندانه و تعاملمحور، هماکنون میزبان غولهای اقتصادی و تکنولوژیک جهان هستند؛ در حالیکه جمهوری اسلامی با فیلترینگ اینترنت و سرکوب دیجیتال به دنبال کنترل شهروندان خود است، نه توسعه و رفاه آنها.