ماهوارهها تخریب و فعالیتهای هستهای پیشرفته در ایران را ثبت کردند

تصاویر تازه ماهوارهای که توسط شرکت ایرباس تهیه شده، از نابودی چندین ساختمان در مرکز تحقیقاتی «شهید میثمی» ایران طی بمباران اسرائیل در اواخر خرداد خبر میدهد.

تصاویر تازه ماهوارهای که توسط شرکت ایرباس تهیه شده، از نابودی چندین ساختمان در مرکز تحقیقاتی «شهید میثمی» ایران طی بمباران اسرائیل در اواخر خرداد خبر میدهد.

جمهوری اسلامی، در پی شکستهای سنگین امنیتی، موج جدیدی از اخراج، بازداشت و مصادرهٔ اموال مهاجران افغانستانی را آغاز کرده است؛ اقدامی که تنها به اخراج محدود نمیشود، بلکه با پلمب خانهها، ضبط تلفنهای همراه و پخش اعترافات تلویزیونیِ اجباری نیز همراه است.
در روایت رسمی، اتهاماتی نظیر «جاسوسی» و «نفوذ اطلاعاتی» به این افراد نسبت داده میشود. حکومت، بهجای جستوجوی ریشهٔ بحران، تصمیم گرفته تقصیر را به گردن مهاجران بیپناه بیندازد.
سرکوب سیستماتیک: از نیروی کار ارزان تا «عامل موساد»
در روزهای پس از آتشبس، مقامات انتظامی مامور شدهاند تا تمامی اتباع «غیرمجاز» افغانستانی را از کشور اخراج کنند. حتی در مواردی اعلام شده که هر ملکی که به افغانها اجاره داده شده، باید پلمب و مصادره شود. در شهرهای مختلف، ماموران با بهانههایی نظیر «ارتباط با اسرائیل»، اقدام به بازداشت این مهاجران کرده و تحت فشار، از آنان اعترافاتی برای پخش تلویزیونی گرفتهاند. رسانههای حکومتی نیز با هجمهای سنگین، تصویری از «مهاجرِ جاسوس» ساختهاند؛ همان افرادی که تا دیروز بهعنوان نیروی کار ارزان یا «مدافع حرم» تحسین میشدند، امروز تبدیل به «تهدید امنیت ملی» و «عوامل موساد» شدهاند.
این فقط یک حادثه نیست؛ خشونتی سیستماتیک است
بر اساس آخرین برآورد کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، حدود ۴.۵ میلیون مهاجر افغانستانی در ایران زندگی میکنند. از این تعداد، تنها حدود ۷۶۰ هزار نفر پناهندهٔ رسمیاند و نزدیک به نیممیلیون نفر نیز بهصورت غیرقانونی در کشور اقامت دارند. جمهوری اسلامی مدعی است که تنها از ابتدای امسال، بیش از ۵۰۰ هزار مهاجر افغان را اخراج کرده است. در همین حال، سازمان بینالمللی نجات کودکان اعلام کرده که در این مدت، ۸۰ هزار کودک افغان از ایران بازگشتهاند که دستکم ۶٬۷۰۰ نفر از آنان بدون همراه بودهاند. این، نمونهای آشکار از خشونت سیستماتیک و غیرقابل توجیه است.
فرافکنی برای پوشاندن شکست اطلاعاتی
شکستهای اخیر امنیتی و اطلاعاتی ـ از جمله کشتهشدن فرماندهان ارشد در جریان حملات اسرائیل ـ شکاف عمیق نفوذ در بدنهٔ نظام را آشکار کرده است. جمهوری اسلامی، بهجای پذیرش مسئولیت و اصلاح ساختارهای اطلاعاتی، سیاست فرافکنی را در پیش گرفته است. بهجای پیگیری عاملان نفوذ در درون ساختارهای نظامی، نگاه امنیتی حاکم، مهاجران افغانستانی را بهعنوان «شبکهٔ نفوذ» معرفی میکند.
افکار عمومی بارها این پرسش را مطرح کرده است: چگونه نظامی که همیشه برای قدرتهای جهانی شاخوشانه میکشید، تنها در ۱۲ روز ضربهای سنگین و چندلایه دریافت کرد؟ چرا زیرساختهای برنامه هستهایاش تا این اندازه در برابر حملات آسیبپذیر بود؟ و جاسوس واقعی که از درون سیستم با اسرائیل و آمریکا همکاری میکرد، چه کسی بوده است؟
اما حکومت، بهجای کار اطلاعاتی دقیق برای یافتن پاسخ این پرسشها، با اخراج گستردهٔ مهاجران افغان به بهانهٔ «جاسوسی»، عملاً آدرس غلط میدهد. پوشش سنگین رسانهای دربارهٔ این بحران انسانی و تاثیر عاطفی تصاویر اخراج مهاجران، ابزاری است برای انحراف ذهن مردم از جستوجوی حقیقت.
مهاجران، نه تهدید، که شریک زندگی ایرانیاناند
بخش بزرگی از مهاجران افغانستانی سالها در ایران زندگی کردهاند؛ کار کرده، خانواده تشکیل دادهاند و فرزندانشان در همین کشور به دنیا آمده و تحصیل کردهاند. آنها نه بیگانهاند و نه تهدید؛ بلکه جزئی از زندگی روزمره جامعه ایران هستند. اما حالا خانههایشان پلمب میشود، اموالشان را مصادره میکنند و بدون هیچ دادرسی عادلانهای، اتهام «جاسوسی» به آنها نسبت داده میشود.
بیتردید ایران با چالش بزرگی به نام «پناهندگان افغانستانی» روبهرو است، اما راهحل این بحران، توسل به خشونت و رفتارهای غیرانسانی نیست. وارد کردن اتهامهای کلی و بیاساس به میلیونها انسان بیپناه، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه این موضوع را به بحرانی انسانی، اجتماعی و رسانهای در سطح بینالمللی تبدیل میکند.
اخراج نیممیلیون نفر طی چند ماه، بدون برنامهریزی دقیق و پشتیبانی لجستیکی، هزینهای انسانی دارد که هماکنون نگاه جهان را متوجه ایران کرده است. شاید برخی این اقدامات را صرفاً به حساب نظام سیاسی حاکم بگذارند، اما در نهایت، افکار عمومیِ جهانی، این رفتار را از چشم ملت ایران خواهد دید.
جمهوری اسلامی و چرخهٔ بیپایان دشمنسازی
این چرخه بارها تکرار شده است: بحران پیش میآید، دشمنی تازه ساخته میشود و سرکوب آغاز میشود. شگردی تکراری با دستی که دیگر برای همه رو شده است. جمهوری اسلامی همواره به همان مکانیزم آشنای «دشمنتراشی» پناه میبرد؛ یکبار دانشجویان را نشانه میگیرد، یکبار زنان را، و حالا مهاجران افغان را.
مسئله، نه در مهاجر است و نه در قومیت یا ملیت، بلکه در ساختار معیوب و غیرپاسخگوی قدرت است. حکومتی که از نگاه در آینه واهمه دارد، همواره به خلق تصویری از «دیگری» نیاز دارد تا از مسئولیت بگریزد. این همان سیاستی است که سالهاست علی خامنهای برای بقای جمهوری اسلامی در پیش گرفته: ایجاد اتحاد مصنوعی میان حامیان حکومت، با معرفی دائمیِ یک «دشمنِ فرضی».
مسئولیت تاریخی و آزمون انسانیت
اگر روزی تاریخ بخواهد جامعه امروز ایران را داوری کند، بیتردید نحوه رفتار با مهاجران افغانستانی یکی از مهمترین معیارها خواهد بود. مسئله، فقط مرز و خاک نیست؛ پای انسانهایی در میان است که سالها در کنار ما زندگی کردهاند. سکوت در برابر ظلمی که بر این انسانها میرود، نهتنها آنان را بیپناهتر میکند، بلکه وجدان یک ملت را هم زخمی میسازد.
در نهایت، چوب این رفتارهای امروز را مردم ایران خواهند خورد و دود آن در چشم آیندگان خواهد رفت. جامعهٔ جهانی این رفتار را فراموش نخواهد کرد و ترمیم زخمِ واردشده بر پیکرهٔ اجتماع ایران، سالها به طول خواهد انجامید.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، آن باور کهن ایرانیان ــ «بنیآدم اعضای یک پیکرند» ــ زیر سؤال رفته است. جمهوری اسلامی هر روز بیش از پیش تصویر ایران را تخریب میکند، و بیتردید آسیبی که به نام ایران وارد میشود، انکارناپذیر و در مواردی شاید جبرانناپذیر است.
این موضوع امشب «برنامه با کامبیز حسینی» بود. در برنامه، حسین قاضیان، جامعهشناس، مهمان بود و مردم از سراسر جهان بهصورت زنده با تماس گرفتند تا به این پرسش پاسخ بدهند: نظر شما دربارهٔ اخراج گستردهٔ مهاجرین افغان توسط حکومت جمهوری اسلامی چیست؟
برنامه دوشنبه تا جمعه ساعت یازده شب تهران به صورت زنده از شبکه ایراناینترنشال پخش میشود و شما میتوانید تماس بگیرید و نظر خود را درباره موضوع برنامه در میان بگذارید.

دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، با اشاره به حمله نظامی اخیر به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی گفت این عملیات بهطور کامل توان غنیسازی ایران را نابود کرده و ایران دیگر مانند گذشته شعارهای تند علیه آمریکا و اسرائیل سر نمیدهد.
ترامپ در سخنرانی پنجشنبه شب خود در آیوآ با اشاره به فضای داخلی ایران گفت: «ایران جایی است که در آن درباره آمریکا به بدترین شکل ممکن حرف میزدند، مثل «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل». آنها واقعا حرفهای بسیار بدی میزدند. اما حالا دیگر بد صحبت نمیکنند.ممکن است حتی بخواهند دیدار کنند. فکر میکنم خیلی مشتاق هستند. باید ببینیم چه میشود.»
رئیس جمهوری ایالات متحده با اشاره به واکنش رسانههای آمریکایی گفت: «آنها نمیخواستند بپذیرند که برنامه هستهای ایران نابود شده. میگفتند کمی آسیب دیده یا شدیدا آسیب دیده، اما حاضر نبودند از واژه نابودی استفاده کنند. حالا ثابت شده که کاملا نابود شده و حتی کمیسیون انرژی اتمی هم آن را تایید کرده است.»
ترامپ افزود: «هدفشان این بود که من را تحقیر کنند، اما در واقع داشتند آن قهرمانانی را تحقیر میکردند که در ارتفاع بالا، با سرعت زیاد و تحت تهدید آتش دشمن، همه اهداف را دقیقا زدند، از خلبانان گرفته تا مکانیکهایی که این هواپیماها را آماده کردند.»
رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به پایگاه نظامی آمریکا در قطر گفت تنها با چهار نیروی پدافندی در صحنه حاضر بودند و زمانی که ایران ۱۴ موشک پیشرفته و پرسرعت شلیک کرد، تمام آنها با سامانه پاتریوت رهگیری و سرنگون شدند.
او گفت: «ایران با من تماس گرفت و گفت که میخواهد ۱۴ بار به ما شلیک کند. من گفتم بزنید. و آنها شلیک کردند، اما تکتک موشکها ساقط شد.»
رییسجمهوری آمریکا همچنین از عملیاتی یاد کرد که به گفته او، یکی از بزرگترین مانورهای نظامی در تاریخ ایالات متحده بوده است. او توضیح داد: «ما ۵۲ هواپیمای سوخترسان در اختیار داشتیم تا هواپیماها بتوانند تا ۳۷ ساعت بدون توقف پرواز کنند. این یعنی تجهیزات خارقالعاده و فداکاری عظیم.»
او در پایان تاکید کرد: «ما باید قدردان نیروهای نظامیمان باشیم. آنها کاری انجام دادند که باید بهعنوان یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی آمریکا شناخته شود.»
ساعاتی پیشتر نیز ترامپ، رییس جمهوری آمریکا در حالی که آماده سفر به آیوا میشد در جمع خبرنگاران با اشاره به احتمال ازسرگیری مذاکرات با جمهوری اسلامی گفته بود: «ایران واقعا میخواهد مذاکره کند و فکر میکنم دوست دارند با من حرف بزنند. وقتش رسیده که این کار را بکنند.»
ترامپ در ادامه تاکید کرده بود: «ما دنبال تنش نیستیم. میخواهیم دوباره این فرصت را بدهیم که ایران بهعنوان یک کشور عادی شناخته شود. آنها ضربه سنگینی خوردهاند و، واقعا، هر دو طرف خسته بودند؛ صادقانه بگویم.»
او در بخش دیگری از سخنانش افزوده بود: «ولی ایران واقعا آسیب زیادی دیده. فکر میکنم حالا واقعا میخواهند مذاکره کنند. منظورم این است که مطمئنم اگر لازم باشد، من این کار را انجام میدهم.»
ترامپ همچنین از استیو ویتکاف بهعنوان یکی از چهرههای کلیدی در پرونده ایران یاد کرد و گفته بود: «استیو آدم خیلی خوبی است، مذاکرهکننده فوقالعادهای است. درگیر این موضوع است و تا حالا کار بزرگی انجام داده؛ و باز هم بیشتر خواهد کرد. اگر لازم شدم من نیز وارد میشوم.»
در روزهای اخیر بار دیگر احتمال برگزاری دور تازهای از مذاکرات بین نماینده جمهوری اسلامی و نماینده ویژه دولت آمریکا برای رسیدن به توافقی که برنامه هستهای حکومت ایران را بهطور کامل متوقف کند پررنگ شده است.

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح، در پیامی ویدئویی نسبت به تشدید سرکوب در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل هشدار داد و گفت حکومت ایران در حال بهرهبرداری از فضای پس از درگیری برای افزایش فشار بر فعالان مدنی، مخالفان و زندانیان سیاسی است.
محمدی که پیام خود را از خانهاش در تهران برای شبکه آمریکایی ایبیسی نیوز ارسال کرده، گفته است موج گسترده بازداشتها و افزایش اعدامها پس از جنگ نشان میدهد جمهوری اسلامی با هدف «ایجاد ترس و وحشت» در جامعه، سرکوب داخلی را تشدید کرده است.
او تاکید کرد: «ما اکنون شاهد تشدید جنگ میان جمهوری اسلامی و مردم ایران هستیم؛ جنگی که ۴۶ سال است ادامه دارد.» محمدی در واکنش به ادعای مقامهای جمهوری اسلامی مبنی بر «پیروزی» در جنگ اخیر، این ادعا را رد کرد و گفت: «من بهسادگی این را باور نمیکنم. جنگ، ابزارهای رسیدن به حقوق بشر و دموکراسی مانند جامعه مدنی را تضعیف میکند.»
نرگس محمدی که دوران محکومیت ۱۳ سال و ۹ ماهه خود را در زندان اوین میگذراند، در حال حاضر به دلیل عمل جراحی ضروری در مرخصی پزشکی بهسر میبرد اما با وجود دستور بازگشت، از رفتن به زندان خودداری کرده است.
در ادامه این گزارش آمده است که حمله موشکی اسرائیل به زندان اوین در ۲ تیر که به گفته سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ۷۱ کشته بر جای گذاشت، نگرانیهای زیادی را درباره سرنوشت زندانیان سیاسی، از جمله نویسندگان و فعالان حقوق بشر، برانگیخته است. دفتر حقوق بشر سازمان ملل این حمله را «نقض فاحش حقوق بینالملل» توصیف کرده است.
در این حمله، اسرائیل اعلام کرد که مراکز سرکوب حکومتی، از جمله زندان اوین، هدف قرار گرفتهاند. محمدی که هنگام حمله در مرخصی بود، به ایبیسی نیوز گفته است: «پس از این حمله، فضای داخل زندان بهشدت امنیتی شده و انتقال زندانیان با حضور نیروهای مسلح، تکتیرانداز و با دستبند و پابند انجام شد.»
او همچنین از انتقال گسترده زندانیان به زندانهای دیگر خبر داده و وضعیت در زندانهای قرچک و تهران بزرگ را «بسیار نگرانکننده» خوانده است. به گفته او، این زندانیان که از آنها با عنوان «بازداشتشدگان متاثر از جنگ» یاد شده، اکنون با «سرکوب شدید» روبهرو هستند.
منابع نزدیک به خانوادههای زندانیان سیاسی نیز به این شبکه آمریکایی گفتهاند که شرایط در زندان قرچک «شکنجهآمیز» است و از کمبود غذا، آب آشامیدنی، تراکم بالا، وضعیت بهداشتی نامناسب و فقدان امکانات اولیه خبر دادهاند.
سه زندانی زن، گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری و وریشه مرادی نیز در بیانیهای از داخل زندان قرچک اعلام کردند: «رنج امروز ما کمتر از رنجی نیست که بر مردم ایران تحمیل میشود.»
نرگس محمدی در ادامه گفتوگو با ایبیسی نیوز، خواستار توجه فوری جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری به موج جدید سرکوبها در ایران شد. او گفت: «وضعیت نسبت به قبل از جنگ برای مردم ایران خطرناکتر شده است. باید فعالیتهای حقوق بشری گسترش یابد. امیدوارم نهادهای بینالمللی توجه ویژهای به بازداشتها، شکنجه، اعترافات اجباری و اعدامها داشته باشند.»
محمدی هشدار داد بر اساس «شواهد روشن و گزارشهای متعدد»، انتظار میرود که سرکوب جامعه مدنی، بهویژه علیه جوانان و کنشگران، در روزهای آینده شدت بیشتری بگیرد.
تیم پشتیبانی نرگس محمدی نیز گفته است که ماموران اطلاعاتی در روزهای گذشته با تماسهای مکرر، او را برای بازگشت به زندان تحت فشار قرار دادهاند و همزمان، خانواده و دوستان او نیز مورد احضار، بازجویی و تهدید قرار گرفتهاند.
این تیم همچنین فاش کرده است که مقامات مالی جمهوری اسلامی با صدور حکم رسمی، قصد دارند جایزه نقدی نوبل صلح محمدی، به ارزش ۱۷ میلیارد تومان، معادل حدود ۴۰۰ هزار دلار را توقیف کنند؛ اقدامی که پیشتر در سال ۲۰۰۹ علیه شیرین عبادی نیز انجام شده بود.
نرگس محمدی در پایان با بیان اینکه جمهوری اسلامی «نظامی سرکوبگر، مذهبیگرا، اصلاحناپذیر و ناکارآمد» است، بار دیگر مخالفت خود را با هرگونه جنگ اعلام کرد و گفت: «من خواهان پایان جمهوری اسلامی هستم، اما با جنگ مخالفم. چون جنگ توان مردم ایران، جامعه مدنی و فعالان دموکراسیخواه را تحلیل میبرد.»
او افزود: «ما دهههاست برای آزادی، دموکراسی و برابری مبارزه میکنیم. با وجود سرکوب، زندان، اعدام و شکنجه، هرگز عقب ننشستهایم. تا روزی که دموکراسی محقق شود، مبارزه را ادامه خواهم داد.»

انجمن قلم آمریکا با انتشار بیانیهای نسبت به تشدید سرکوب داخلی در ایران پس از جنگ اخیر با اسرائیل هشدار داد و از مقامهای جمهوری اسلامی خواست فورا موج بازداشت نویسندگان، کنشگران و هنرمندان را متوقف کنند.
کارین دویچ کارلکار، مدیر بخش «نویسندگان در خطر» انجمن قلم آمریکا، در این بیانیه هشدار داد که دولتها اغلب از فضای جنگ برای محدود کردن آزادی بیان سوءاستفاده میکنند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
او تاکید کرد حکومت ایران در حال خاموش کردن صدای مخالفان، مدافعان حقوق بشر و نویسندگانی است که منتقد جنگ یا وضعیت کشور هستند.
در این بیانیه آمده است: «مقامهای جمهوری اسلامی بهنام امنیت ملی، از جنگ برای توجیه سرکوب استفاده میکنند. ما از دولت ایران میخواهیم فورا به این بازداشتها پایان دهد، زندانیان عقیدتی را آزاد کند و امنیت جانی نویسندگان و فعالان سیاسی را تضمین کند.»
انجمن قلم آمریکا همچنین به حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین در تاریخ ۲ تیرماه اشاره کرده که به کشته شدن دهها زندانی انجامید.
این نهاد بینالمللی میگوید که با وجود هشدارهای قبلی درباره احتمال حمله، مقامهای جمهوری اسلامی نهتنها زندان را تخلیه نکردند، بلکه مرخصی زندانیان را نیز لغو کردند. این بیانیه تاکید کرده است که دولتها مسئول حفظ جان تمامی غیرنظامیان، از جمله زندانیان سیاسی، هستند.
در فهرست بازداشتشدگان اخیر در بیانیه این انجمن، نام حسین رونقی، وبلاگنویس منتقد و فعال شناختهشده دیده میشود که در ۳ تیرماه بازداشت شده و از آن زمان تاکنون هیچ اطلاعی از وضعیت او در دست نیست. برادرش حسن رونقی نیز یک هفته پیش از آن، پس از ضربوشتم شدید، بازداشت شده بود.
همچنین توماج صالحی، خواننده رپ و زندانی سیاسی سابق، در تاریخ ۲۹ خرداد بهطور موقت بازداشت و بازجویی شده است. او پیشتر به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شده بود؛ حکمی که در آوریل ۲۰۲۴ لغو شد، اما همچنان با اتهامات جدید بهدلیل محتوای آثارش روبهروست.
علی قبچاقشاهی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر از اقلیت آذربایجانی، در ۵ تیرماه و رحیم بقال اصغری، کارتونیست ترکزبان، در ۳ تیرماه بازداشت شدند.
همچنین دنیا حسینی، وبلاگنویس فعال در شبکههای اجتماعی با نام کاربری «دنیا آزاد» که از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت میکرد، در ۲۶ خرداد در جریان یورش نیروهای امنیتی به خانهاش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به مدت ۱۲ روز در بیخبری مطلق نگه داشته شده و هنوز اتهام رسمیاش اعلام نشده است.
این نهاد همچنین نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی و نویسندگان باسابقهای که در جریان حمله به زندان اوین آسیب دیدهاند ابراز نگرانی شدید کرده است.
پس از این حمله، بسیاری از زندانیان مرد به زندان تهران بزرگ و زندانیان زن به قرچک منتقل شدهاند؛ زندانهایی که بهگفته منابع حقوق بشری، شرایط بسیار نامطلوبی دارند.
در سالهای اخیر، انجمن قلم آمریکا از شماری از نویسندگان و فعالان ایرانی از جمله گلرخ ایرایی، نویسنده و فعال حقوق زنان؛ انیشا اسداللهی، مترجم و فعال کارگری؛ و رضا خندان، فعال حقوق بشر و همسر نسرین ستوده حمایت کرده است. این افراد همچنان در معرض تهدید و محدودیت قرار دارند.
بر اساس گزارش سالانه «آزادی نگارش» انجمن قلم آمریکا در سال ۲۰۲۴، ایران با ۴۳ نویسنده زندانی، پس از چین در جایگاه دوم جهانی قرار دارد. از این تعداد، ۳۰ نفر مرد و ۱۳ نفر زن هستند.
این رقم نسبت به دوران اوج سرکوب در سال ۲۰۲۲ کاهش یافته، اما همچنان نشاندهنده فضای سرکوب گسترده در ایران است. بسیاری از نویسندگان آزادشده یا تحت محدودیت دائمیاند یا ناگزیر به تبعید رفتهاند.

نشریه اکونومیست در گزارشی تازه نوشته است که حملات هوایی اسرائیل و تحریمهای گسترده غرب، اگرچه وضعیت اقتصادی ایران را به شدت بحرانی کردهاند، اما عملاً مانع از پیشرفت برنامه هستهای جمهوری اسلامی نشدهاند.
این گزارش یادآوری میکند که حتی پیش از بمبارانهای اخیر، اقتصاد ایران در رکود و بحران عمیق بود؛ بهطوری که شش نفر از هر ده نفر در سن کار، بیکار بودند، تورم سالانه به ۳۵ درصد رسیده بود و حدود ۱۸ درصد جمعیت زیر خط فقر جهانی زندگی میکردند. در حالی که ایران همچنان نفت و گاز صادر میکرد، حکومت برای تأمین برق ناچار بود از مازوت استفاده کند.
اسرائیل در کنار حمله به پایگاههای نظامی و تاسیسات هستهای، چند میدان نفتی و گازی و حتی یک کارخانه خودروسازی را هم هدف قرار داد تا فشار مالی را بر تهران دوچندان کند. هدف اصلی این حملات، مشابه تحریمها، ضربه زدن به منابع درآمدی حکومت و تضعیف توان مالی سپاه پاسداران و پروژههای هستهای بود، اما بهگفته اکونومیست، ساختار غیرشفاف اقتصاد ایران و شبکه گسترده تجارت مخفی سپاه، باعث شده این فشارها نتواند تاثیر تعیینکننده داشته باشد.
بررسی دقیقتر حسابهای حکومتی ایران نشان میدهد که بخش اصلی تأمین مالی سپاه پاسداران و دفتر علی خامنهای از بودجه رسمی نمیآید، بلکه از شبکه گستردهای از شرکتهای داخلی و خارجی، فروش مستقل نفت و قاچاق تأمین میشود. سپاه کنترل بخش زیادی از اقتصاد را در دست دارد و بیش از نیمی از شرکتهای ثبتشده کشور بهطور کامل یا جزئی به این نهاد وابستهاند.
به نوشته این مجله بریتانیایی، قرارگاه خاتمالانبیا، بازوی اقتصادی سپاه، امروز بزرگترین پیمانکار پروژههای عمرانی ایران است و ارزش آن حدود ۵۰ میلیارد دلار برآورد میشود. دولت در سالهای اخیر به دلیل کمبود نقدینگی، بهجای بودجه نقدی، صدها هزار بشکه نفت خام در اختیار سپاه قرار داده تا خودش بفروشد. سپاه این نفت را از طریق شبکهای پیچیده از شرکتهای صوری و واسطهها، عمدتاً به خریداران چینی عرضه میکند؛ شبکهای که به اعتقاد مقامهای آمریکایی، از نظر کارآمدی حتی بهتر از کانالهای رسمی دولت عمل میکند.
علاوه بر این، تجارت غیرقانونی نیز منبع درآمد مهم دیگری است؛ بهطوری که آمریکا بارها سپاه را متهم کرده است که مسیر قاچاق مواد مخدر از افغانستان به اروپا را مدیریت میکند. واردات غیررسمی سیگار، لوازم الکترونیکی، مواد غذایی و حتی تسلیحات نیز بخشی از شبکه مالی سپاه را تشکیل میدهد. همین منابع متنوع باعث شدهاند سیاستگذاران غربی با یک چالش جدی روبهرو باشند. هرچه تحریمها شدیدتر میشود، ارزش کالاهایی که سپاه از طریق قاچاق وارد میکند هم بالاتر میرود و سود این شبکه افزایش پیدا میکند.
این گزارش هشدار داده که اگر دوباره تنش نظامی با اسرائیل بالا بگیرد، تاسیسات سپاه، که بخشی از همین شبکه توزیع و تجارت پنهان را در خود جای دادهاند، به هدف اصلی حملات تبدیل میشود. با این حال تجربه تحریمهای نفتی نشان داده است که اینگونه اقدامات فقط برای مدتی صادرات ایران را کند میکنند و در نهایت راههای دور زدن محدودیتها دوباره پیدا میشود.
اکونومیست نتیجه گرفته است که در شرایط تورم شدید، کمبود کالا و بیثباتی مالی، هزینه این وضعیت را مردم ایران میپردازند؛ مردمی که نقشی در تصمیمگیریهای سپاه و حکومت ندارند.
از جمله یک ساختمان بزرگ به شکل آشیانه که گمان میرود محل نگهداری مواد حساس مورد استفاده در آزمایشهای انفجاری مرتبط با تسلیحات هستهای بوده است.
بر اساس تحلیل این تصاویر، حمله هوایی که بین ۲۵ تا ۲۶ خرداد (۱۵ تا ۱۶ ژوئن) انجام شده، یکی از اهداف مهم اسرائیل را هدف قرار داده است: مرکز تحقیقاتی «شهید میثمی» که بهطور مستقیم در توسعه مواد انفجاری و زیرساختهای آزمایشهای پیشرفته نقش داشته است. در میان سازههای نابودشده، یک ساختمان بزرگ با سقف خمیده که بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ احداث شده بود، بهطور کامل ویران شده است.
به گفته تحلیلگران، این ساختمان حاوی موادی چون «مواد منفجره پلاستیکی» و «مواد پیشرفته مورد استفاده در طراحی و آزمایش انفجارهای هستهای» بوده است. تصاویر مراحل ساخت این سازه نیز وجود گودالی بتنی به ابعاد حدود ۷.۵ در ۴.۵ متر را در کف آن نشان میدهد، ویژگیای که ممکن است با فرآیند قالبگیری و تست مواد انفجاری مرتبط باشد.
هرچند اطلاعات بهدستآمده هنوز قطعی نیست، اما شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه فعالیتهای این مرکز فراتر از تولید صرف مواد منفجره بوده و ممکن است شامل توسعه سیستمهای پیچیده انفجاری مورد استفاده در بمبهای هستهای نیز میشده است.
بر اساس ارزیابی منابع مستقل، این مرکز احتمالا در مرحله طراحی یا ساخت «سیستمهای انفجاری نیمکرهای» مشارکت داشته است؛ فناوریای کلیدی در ساخت بمبهای هستهای با سازوکار انفجار درونی. چنین سیستمهایی برای فشردهسازی همزمان مواد شکافتپذیر طراحی میشوند و از پیچیدهترین اجزای فنی در معماری سلاحهای هستهای بهشمار میروند.
طراحی این سیستمها نیازمند سطح بالایی از دانش فنی، مهندسی انفجار، و تجهیزات دقیق است. دستیابی به چنین قابلیتهایی بهمعنای آن است که کشور مورد نظر، حتی اگر هنوز بمب نساخته باشد، به درک کاربردی از نحوه ساخت سلاح هستهای رسیده است.
از اینرو، نابودی این مرکز توسط اسرائیل، با توجه به نوع و تعداد ساختمانهای تخریبشده و شواهد فنی موجود، میتواند نشانهای از هدفگیری مستقیم بخشی از فعالیتهای هستهای نظامی بالقوه ایران باشد.
در واکنش به انتشار این تصاویر ماهوارهای و تحلیلهای انجامشده، دیوید آلبرایت، رییس مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی، با انتشار یادداشتی اعلام کرد: «برای شفافسازی باید گفت مطالعه کوتاه پیشرو مربوط به آسیبهایی است که به زیرساختهای ایران برای ساخت خودِ سلاح هستهای وارد شده است.»
او تاکید کرد: «ما هر روز به مکانهای بیشتری میرسیم که یا تخریب شدهاند یا آسیب دیدهاند. اسرائیل حتی محل نگهداری بسیاری از اسناد محرمانه مربوط به برنامه تسلیحات هستهای ایران را پیدا کرد و آن را نابود کرد.»