جمهوری اسلامی چگونه اسرائیلیها را برای جاسوسی جذب کرده است؟
روش جمهوری اسلامی برای جذب شهروندان اسرائیل به جاسوسی عمدتا شامل «یک پیامک، لینکی به تلگرام و بعد پیشنهاد پول» بوده است. روزنامه گاردین با تکیه بر اسناد دادگاه نوشت تهران از اسرائیلیها میخواسته ماموریتهایی را انجام دهند که در ابتدا ساده بودند اما بهسرعت گسترش مییافتند.
پیش از آغاز حملات اسرائیل به ایران، دستگاه امنیتی این کشور یک شبکه گسترده از شهروندان خود را شناسایی کرد که برای تهران جاسوسی میکردند.
از زمان نخستین حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در اواخر فروردین ۱۴۰۳ تاکنون، بیش از ۳۰ اسرائیلی به اتهام همکاری با تهران تحت پیگرد قرار گرفتهاند.
در بسیاری از موارد، تماسها با پیامهایی ناشناس آغاز میشده است که در ازای اطلاعات یا انجام ماموریتهای ساده، پیشنهاد پرداخت پول میدادند و بهتدریج این پرداختها در برابر درخواستهای خطرناکتر، افزایش پیدا میکرده است.
روزنامه گاردین با توجه به اسناد دادگاه نوشت موج فعالیتهای جاسوسی جمهوری اسلامی در سال گذشته میلادی دستاورد چشمگیری نداشت و نتوانست به هدف اصلی خود یعنی «ترور مقامات بلندپایه اسرائیلی» دست یابد.
با این حال، شمار زیاد اسرائیلیهایی که حاضر بودند ماموریتهای کوچک را انجام دهند، ممکن است این کارزار جاسوسی را از جهت جمعآوری دادههای میدانی درباره سایتهای استراتژیک که بعدا هدف موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی قرار گرفتند، موفقیتآمیز کرده باشد.
در پرونده اسرائیلیهایی که به جاسوسی برای تهران متهماند، دادستانی کیفرخواستهایی با جزییات کامل ارائه کرده است.
گرچه تاکنون فقط یک نفر در موج اخیر بازداشتها در اسرائیل محکوم شده اما اسناد دادگاه تصویری روشن از شیوه عمل جمهوری اسلامی در جذب گسترده عوامل بالقوه ترسیم میکند.
روش کار جمهوری اسلامی برای جذب جاسوس
این فرایند معمولا با یک پیامک از سوی فرستندهای ناشناس آغاز میشد.
یکی از این پیامها که با نام فرستنده «خبرگزاری» ارسال شده بود، میپرسید: «اطلاعاتی درباره جنگ داری؟ ما حاضریم آن را بخریم.»
پیام دیگری که از طرف «تهران-قدس» برای یک شهروند فلسطینیالاصل اسرائیل ارسال شده بود، آشکارا نوشت: «قدس آزاد، مسلمانان را متحد میکند. اطلاعاتی درباره جنگ برای ما بفرست.»
این پیام حاوی لینکی به اپلیکیشن تلگرام بود که مکالمه در آنجا ادامه پیدا میکرد.
این مکالمه تلگرامی گاه با فردی که نامی عبری داشت انجام میشد و پیشنهاد پول در ازای انجام ماموریتهایی ساده مطرح میشد.
اگر گیرنده علاقه نشان میداد، از او خواسته میشد که حساب پیپال و یک اپلیکیشن دریافت ارز دیجیتال راهاندازی کند.
در پرونده یکی از مظنونان که مهر سال گذشته بازداشت شد، آمده است: نخستین ماموریت این بود که در ازای حدود هزار دلار، به پارکی برود و بررسی کند آیا کیسهای سیاهرنگ در نقطهای خاص دفن شده یا نه.
این فرد در آن محل چیزی پیدا نکرد و برای اثبات موضوع، ویدیویی ارسال کرد.
در مراحل بعدی، ماموریتهایی مانند توزیع شبنامه، نصب پوستر یا شعارنویسی به او سپرده شد که اغلب مضامینی علیه بنیامین نتانیاهو داشتند؛ مانند «همه با هم علیه بیبی»، «بیبی حزبالله را اینجا آورد» یا «بیبی = هیتلر».
در مرحله بعد، ماموریتها شامل گرفتن عکس میشد.
یک اسرائیلی با تبار آذربایجانی مامور شد که از تاسیسات حساس در سراسر کشور عکس بگیرد و به نظر میرسد این کار را به یک پروژه خانوادگی تبدیل کرده بود.
او از بستگانش خواسته بود از تاسیسات بندری حیفا که بعدا در جریان جنگ ۱۲ روزه هدف موشکهای جمهوری اسلامی قرار گرفت، پایگاه هوایی نواتیم، سامانههای دفاع موشکی گنبد آهنین در سراسر کشور و مقر اطلاعات نظامی گلیلوت در شمال تلآویو عکس بگیرند.
همان فردی که مامور بررسی وجود کیسه سیاه در پارک شده بود، در ادامه ماموریت یافت تا از خانه یک دانشمند هستهای شاغل در موسسه وایزمن عکس بگیرد.
این موسسه که قطب علمی اصلی اسرائیل محسوب میشود، از مدتها پیش مورد توجه جدی جمهوری اسلامی قرار داشت و در جریان جنگ ۱۲ روزه به آن حمله کرد.
چرا جمهوری اسلامی در تمام اهدافش برای ترور اسرائیلیها شکست خورد؟
به نظر میرسد عکسهایی که عوامل جمهوری اسلامی در اسرائیل از این موسسه تهیه کرده بودند در این هدفگیری موثر بودهاند. با این حال، تلاش برای ترور دانشمندان آن به شکست انجامید.
در واقع، به نظر میرسد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران، در این جنگ سایهوار موفق به ترور هیچیک از اهداف خود نشدند.
در حالیکه موساد بر نفوذ یک هسته عملیاتی از عوامل آموزشدیده و حرفهای به داخل ایران تکیه داشت، رویکرد دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی این بود که بسنجد عوامل تازهکار تا چه اندازه حاضرند پیش بروند.
یوسی ملمان، کارشناس اطلاعاتی اسرائیل، از قول یکی از مقامهای آژانس امنیت اسرائیل (شینبت) این روش را «رویکرد دانه پاشیدن و دعا کردن» یا همان انداختن تیری در تاریکی توصیف کرد که بهدنبال دستیابی به تعداد محدودی عامل باکیفیت از طریق سرمایهگذاریهای کمریسک روی تعداد زیادی از افراد است.
پس از انجام وظایف سادهای مانند نصب پوستر یا گرفتن عکس، از این عوامل خواسته میشد ماموریتهای جدیتری را در ازای پول بیشتر انجام دهند.
یکی از این افراد که از خانه دانشمند هستهای موسسه وایزمن عکاسی کرده بود، پیشنهادی ۶۰ هزار دلاری برای قتل آن دانشمند و خانوادهاش و آتش زدن خانهشان گرفت.
بر اساس کیفرخواست، این فرد پیشنهاد را پذیرفت و چهار مرد خشن محلی را که همگی از شهروندان عربتبار اسرائیل بودند برای اجرای ماموریت اجیر کرد اما شب ۲۵ شهریور ۱۴۰۳، وقتی این گروه برای اجرای نقشه به درِ ورودی موسسه وایزمن رسیدند، از نگهبانی جلوتر نرفتند و با حالتی آرام محل را ترک کردند.
روز پس از آن حمله نافرجام، رابطان ایرانی به آن فرد که یک یهودی اسرائیلی بود گفتند دوباره به موسسه وایزمن برود و عکسهای بیشتری بگیرد.
او در روشنای روز به محل رفت، توانست از نگهبانی عبور کند و از خودروی دانشمند مورد نظر فیلم بگیرد و در مقابل، ۷۰۹ دلار دستمزد دریافت کند.
در ادامه، عوامل جمهوری اسلامی از او پرسیدند که آیا حاضر است یک دستگاه ردیاب روی خودرو نصب کند که او این درخواست را رد کرد.
این الگو بارها و بارها در کیفرخواستها تکرار شده است.
اگرچه جذب افرادی که حاضر بودند در ازای پول، عکس بگیرند یا شبنامه پخش کنند، برای ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی آسان بود اما به نظر میرسد مسئولان اطلاعاتی در تهران بیش از حد عجله داشتند و نتوانستند عوامل بلندمدت را بهدرستی پرورش دهند.
در چندین مورد، تنها چند روز پس از انجام ماموریتهای اولیه، ناگهان از این افراد پرسیده شد که آیا حاضرند مقامات بلندپایه را ترور کنند؟
در مورد گروه آذربایجانی تبارها، از آنها خواسته شده بود که یک قاتل حرفهای پیدا کنند اما آنها نپذیرفتند.
از همان فردی که حاضر نشده بود دستگاه ردیاب روی خودروی دانشمند نصب کند، چند روز بعد پرسیده شد آیا مایل است یک کوکتل مولوتف به سمت خودروی نتانیاهو پرتاب کند؟
در جریان این پروندهها، تاکنون تنها یکی از مظنونان به اتهامات اعتراف کرده، محکوم شده و به زندان افتاده است.
روابط عمومی سپاه استان لرستان اعلام کرد در جریان پاکسازی منطقه از مواد منفجره به جامانده از حملات اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه در خرمآباد، دو عضو سپاه پاسداران کشته شدند.
در این گزارش به درجه و مقام این دو عضو سپاه پاسداران اشارهای نشده است.
نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان گفت که خامنهای با «شجاعت، ایمان، حمایت و راهنمایی خود از ما حمایت کرده است.»
او افزود: «درود من به ملت ایران که ایستادگی کردند و مانع از رسیدن اسرائیل به اهدافش شدند.»
دبیرکل حزبالله لبنان اضافه کرد: «ما هم برای صلح و هم برای رویارویی با اسرائیل آمادهایم. از ما نخواهید که قبل از عقبنشینی اسرائیل، سلاحهایمان را زمین بگذاریم.»
عبدالوحید فیاضی، عضو کمیسیون آموزش مجلس گفت: «نظارت آژانس انرژی اتمی با ماموران و دوربینها، یک جاسوسی محض برای آمریکا و اسرائیل بود.»
او اضافه کرد: «الان دست آنها قطع شده و با تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی لرزه به اندامشان افتاده است.»
علی خزایی، نماینده ورامین در مجلس گفت: «رهبری با حضور مقتدرانه در صف اول عزاداران، بار دیگر نشان دادند که هم در میان مردم است، هم بر اوضاع اشراف دارد.»
او ادامه داد: «او برای ملت ما، نهتنها رهبر، بلکه پیشوایی است که در سختترین لحظات کنار یاران خود میایستد.»
جروزالم پست در یادداشتی در واکنش به بازگشت علی خامنهای به عرصه عمومی، نوشت دخالت دادن آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای در ایران و خودداری از کشتن رهبر جمهوری اسلامی و پسرش مجتبی، دو اشتباه اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه با ایران بود اما فرصت کافی برای جبران این اشتباهات وجود دارد.
این مطلب افزود با توجه به فعال ماندن جبهه درگیری با حوثیها در یمن و تمایل و توانایی آشکار جمهوری اسلامی برای احیای بخشهایی از برنامه هستهای خود، دولت اسرائیل هم فرصت کافی و هم نیاز اساسی برای اصلاح این دو اشتباه را دارد و ممکن است جنگ ۱۲ روزه، تنها نخستین جنگ ایران و اسرائیل بوده باشد: «در پی دو اشتباه در میانه لحظاتی طلایی و بیسابقه برای اسرائیل، اکنون این احساس وجود دارد که کار هنوز به پایان نرسیده و پیروزی نظامی، ناقص مانده است.»
به نوشته جروزالم پست، عملیات گسترده اسرائیل علیه ایران که ماه گذشته آغاز شد، هم از نظر گستره و هم از نظر پیچیدگی، بینظیر بود: حملهای همهجانبه با بهرهگیری از ابزارهای متعارف و مخفی که جهانیان را در بهت فرو برد.
در عرض چند ساعت، اسرائیل ساختارهای نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و بسیاری از چهرههای کلیدی برنامه هستهای ایران را حذف کرد. تنها طی چند روز، تاسیسات هستهای نطنز و اصفهان از کار افتادند و مراکز حیاتی دیگر نیز نابود شدند.
همزمان، نیروی هوایی اسرائیل برتری کامل بر آسمان ایران را بهدست آورد.
این برتری هوایی به اسرائیل امکان داد مقادیر گستردهای از تسلیحات جمهوری اسلامی و بخشهای بزرگی از صنایع دفاعی ایران را هدف قرار داده و نابود کند. عملیات، در مسیر ثبت درخشانترین صفحات تاریخ نظامی اسرائیل قرار داشت تا اینکه دو اشتباه، یکی جدی و دیگری قابل جبران، روند را تغییر دادند.
ورود مستقیم آمریکا به میدان؛ اشتباهی راهبردی؟
نویسنده مطلب جروزالم پست بر این باور است که اشتباه اصلی روز ۲۲ ژوئن رخ داد؛ زمانی که اسرائیل به ایالات متحده اجازه داد بهصورت مستقیم در حملات علیه جمهوری اسلامی مشارکت کند.
با وجود محدود بودن اقدام آمریکا، این مشارکت باعث شد تا سابقه منحصربهفرد اسرائیل در اتکای کامل به توان نظامی خود، خدشهدار شود و همچنین، به گفته منتقدان، خنثیسازی تاسیسات بسیار محافظتشده فردو بهطور کامل انجام نشود.
بازدارندگی اسرائیل، از ابتدا بر این اصل بنیادین بنا شده که «خودمان از خودمان دفاع میکنیم».
از منظر راهبردی و حتی بقای اسرائیل، این اصلی اساسی است. تنها مورد دخالت مستقیم نیروهای خارجی در تاریخ جنگهای اسرائیل، مربوط به بحران سینا در سال ۱۹۵۶ بود که در آن، فرانسه و بریتانیا بهطور موازی و با اهداف جداگانهای وارد میدان شدند. تفاوت کلیدی با اقدام اخیر آمریکا این بود که آن کشورها بهصورت جداگانه و در جغرافیایی مستقل از اسرائیل عمل میکردند، در حالی که حمله هوایی آمریکا به فردو در چارچوب عملیات اسرائیل انجام شد.
با وجود پوشش رسانهای فراوان، اطلاعات تازه از شنود مکالمات مقامات ایرانی حاکی از آن است که اثربخشی حمله هوایی آمریکا به فردو محدود بوده و حتی با شگفتی مقامات ایرانی از ناکارآمدی آن همراه شده است.
به نظر میرسد بخشی از توان عملیاتی اسرائیل که قرار بود برای خنثیسازی فردو بهکار رود، صرف ارزیابی خسارات ناشی از حمله هواپیماهای بی-۲ آمریکایی شده است و نه اجرای طرح اصلی اسرائیل برای نابودی کامل این سایت استراتژیک.
دادههای منتشرشده از قطع مسیرهای دسترسی به فردو بهوسیله اسرائیل و اظهارات اتفاقی دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، درباره حضور ماموران اسرائیلی در محل برای ارزیابی خسارات، نشانههایی هستند از اینکه اسرائیل در واقع برنامههایی مستقل و مشخص برای هدفگیری فردو در اختیار داشته است.
تضعیف بازدارندگی اسرائیل
با واگذاری حتی بخشی از عملیات به قدرتی خارجی، اسرائیل بهطور موقت بازدارندگی تاریخی خود را تضعیف کرده است؛ حتی اگر آن اقدام خارجی از نظر فنی موفق بوده باشد.
این مساله بهویژه در مورد سایت فوقمحرمانه فردو اهمیت دارد چرا که این مکان بهعنوان مهمترین و محافظتشدهترین سایت هستهای در ایران شناخته میشود.
همین حال، ایالات متحده با ورود به عملیات، از منظر سیاسی سود برده است.
این اقدام به دولت ترامپ در واشینگتن امکان داد تا ضمن کاستن از خطر برای نیروهای آمریکایی، مشارکت مستقیم در اقدام علیه حکومت ایران را در کارنامه خود ثبت کند.
واشینگتن که بهدلیل نتایج محدود در جنگهای یمن، عراق و افغانستان زیر فشار بود، اکنون بهدنبال بازسازی قدرت بازدارندگی آمریکا و بهبود چهره رییسجمهور است: «هرچند رسانههای آمریکایی منتقد ترامپ بهسادگی این روایت را نپذیرفتهاند و محدودیت نتایج عملیات فردو نیز روایت تبلیغاتی کاخ سفید را تحتالشعاع قرار داده است.»
اشتباهی قابل جبران؛ خامنهای زنده ماند
در ادامه مطلب جروزالم پست آمده است که دومین اشتباه اسرائیل در این عملیات، از نوعی دیگر بود: «عدم هدفگیری و حذف آیتالله علی خامنهای و پسرش مجتبی که بهعنوان جانشین احتمالی وی شناخته میشود.»
به باور نویسنده، جمهوری اسلامی مبتنی بر ایدئولوژی آخرالزمانی و ضداسرائیلی است و جاهطلبی هستهای آن، «جزیی از یک ماموریت الهی برای نابودی اسرائیل و برپا کردن امپراطوری نوین اسلامی-ایرانی» است.
در چنین فضایی، اگر نابودی کامل حکومت ممکن نیست، باید دستکم به تضعیف جدی آن در کوتاهمدت پرداخت: «از بین بردن شخص رهبر و وارث احتمالیاش، میتوانست به تحقق این هدف - هم از منظر عملیاتی و هم نمادین - کمک کند. کشتن ولیفقیه که نماد زمینی نمایندگی خداوند و پیامبر است، شکستی ماورایی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود.»
در مجموع، با در نظر گرفتن این دو اشتباه (یکی راهبردی و دیگری عملیاتی)، نویسنده بر این باور است که اگرچه اسرائیل به یک پیروزی تاریخی دست یافته اما ماموریت هنوز کامل نیست و آنچه بهدست آمده، تنها سهچهارم مسیر تا پیروزی نهایی است.