اثر همهگیری کرونا بر رژیم غذایی نوجوانان و نوع نگاه آنها به اندامشان
کودکان و نوجوانان نیز مانند بزرگسالان به روشهای مختلفی با اضطراب خود مقابله میکنند. در حالی که برخی از آنها برای مقابله با احساسات ناخوشایند سراغ خوردن تنقلات بیشتر میروند، برخی دیگر بیش از حد ورزش میکنند یا غذا خوردن خود را به روشهای ناسالم محدود میکنند.
آیا به یاد آوردن اشتباهی جزئیات نشانهای از شروع زوال عقل است یا برعکس نشانه عملکرد بهینه حافظه.
رابرت جکوب، استاد علوم شناختی و مغز در دانشگاه راچستر در مقالهای که در وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن منتشر شده به ما یادآوری میکند که نگران به یاد آوردن اشتباهی اتفاقات روزمره و خاطرات خود نباشیم
پروفسور جکوب میگوید چندی پیش وقتی از او درباره نان و شیرینی پزی محل پرسیده شده او گفته کلوچههای شکلاتی آن بسیار خوشمزه است. اما همسرش به او یادآوری کرده او در واقع کلوچه کشمشی خورده نه شکلاتی. پروفسور جکوب میگوید با توجه به اینکه زندگی روزمره ما پر است از جزئیات، اشتباهی به یاد آوردن اتفاقات چیز بدی نیست زیرا عملکرد مغز ما محدود است و نمیتواند همه جزئیات را به درستی به یاد بیاورد.
پروفسور جکوب یک دانشمند علوم شناختی است و بیش از ۳۰ سال است که در مورد ادراک و شناخت ذهنی انسان تحقیق و مطالعه میکند. او و همکارانش در حال پژوهش برای دستیابی به روشهای نظری و تجربی جدید برای کشف این نوع خطاها بودهاند.
آنها سعی دارند دریابند که آیا این اشتباهات حافظه ناشی از پردازش ذهنی نادرست است، یا یک عارضه جانبی مطلوب از یک سیستم شناختی با ظرفیت محدود که به طور موثر کار میکند. پروفسور جکوب میگوید احتمال دومی بیشتر است.
خطاهای حافظه ممکن است در واقع نشاندهنده این باشد که سیستم شناختی انسان به طور «بهینه» یا «عقلانی» کار میکند.
آیا انسانها عقلانی عمل میکنند؟
دانشمندان علوم شناختی دههها به این فکر میکردند که آیا شناخت ذهنی انسان کاملاً عقلانی است یا خیر. از دهه ۱۹۶۰روانشناسان دانیل کانمن و آموس تورسکی تحقیقات پیشگامانهای در این زمینه انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که انسانها اغلب از روشهای ذهنی «سریع و کثیف» استفاده میکنند که به آن روشهای اکتشافی نیز میگویند.
مثلا وقتی که از مردم پرسیده میشود که آیا در زبان انگلیسی کلماتی که با حرف «k» شروع میشوند بیشترند یا کلماتی که حرف سوم آنها «k» است، اکثرا میگویند کلماتی که با «k» شروع میشوند. کانمن و تورسکی میگویند مردم با سریع فکر کردن به این نتیجه میرسند که کلماتی که با «k» شروع میشوند، بیشترند. این دو روانشناس این روش ذهنی را «اکتشافی در دسترس بودن» مینامند، یعنی آنچه که به راحتی به ذهن میرسد بر نتیجه گیری ما تأثیر میگذارد.
اگرچه روش اکتشافی اغلب نتایج خوبی به همراه دارد، اما گاهی اوقات نیز نتایج دلخواهی ندارد. بنابراین، کانمن و تورسکی به این نتیجه رسیدند که کارکرد شناختی ذهن انسان همیشه هم بهینه نیست. مثلا در مورد مثال زبان انگلیسی، در واقع، تعداد کلماتی که حرف سوم آنها «k» است بسیار بیشتر از کلماتی است که با «k» شروع میشوند.
ذهن کارش را درست انجام میدهد
با این حال، تحقیقات علمی از دهه ۱۹۸۰ نشان میدهد که ادراک و شناخت ذهنی انسان ممکن است اغلب اوقات بهینه باشد. به عنوان مثال، چندین مطالعه نشان داد که افراد اطلاعاتی را که از طریق حواس چندگانه - مانند بینایی و شنوایی، یا بینایی و لامسه - دریافت میکنند به شیوهای که از نظر آماری بهینه باشد ترکیب میکنند.
شواهد بیشتری به دست آمده که نشان میدهد وقتی ذهن با اطلاعات مبهم و نامطمئن روبرو میشود، خطاها اجتنابناپذیر میشوند. بنابراین خطاها لزوماً نشانگر پردازش ذهنی معیوب نیستند. در واقع، سیستمهای ادراکی و شناختی افراد ممکن است واقعاً خوب کار کنند.
مغز ما دارای محدودیت است
دانشمندان معتقدند که در رفتار ذهنی انسان اغلب محدودیتهایی وجود دارد. برخی از محدودیتها داخلی هستند:
۱) افراد ظرفیت محدودی برای توجه دارند - ما نمیتوانیم همزمان به همه چیز رسیدگی کنیم.
۲) افراد ظرفیت حافظه محدودی دارند - ما نمیتوانیم همه چیز را با جزئیات کامل به خاطر بسپاریم.
سایر محدودیتها خارجی هستند، مانند نیاز به تصمیم گیری و اقدام به موقع.
با توجه به این محدودیتها، ممکن است افراد همیشه نتوانند در ادراک یا شناخت ذهنی خود به طور بهینه عمل کنند. اما - و این نکته کلیدی است - هم ادراک و هم شناخت ذهنی ما در چارچوب محدودیتها به خوبی عمل میکنند.
محدودیتهای حافظه
این رویکرد، با تاکید بر «بهینهسازی محدود»، گاهی اوقات به عنوان رویکرد «منبع-عقلانی» شناخته میشود. پروفسور جکوب و همکارانش یک رویکرد منبع-عقلانی برای حافظه انسان ایجاد کردهاند. چارچوب این رویکرد به حافظه به عنوان یک نوع کانال ارتباطی نگاه میکند.
وقتی چیزی را در حافظه خود جای میدهید، گویی پیامی را به خود آیندهتان ارسال میکنید. با این حال، این کانال ظرفیت محدودی دارد و بنابراین نمیتواند تمام جزئیات یک پیام را منتقل کند. در نتیجه، وقتی پیامی در زمانهای بعدی از حافظه بازیابی میشود ممکن است همان پیامی که در حافظه جای دادهایم نباشد و خطاهای حافظه دقیقا به همین دلیل اتفاق میافتد.
اگر حافظه ذخیرهسازی شما به دلیل ظرفیت محدود، نمیتواند تمام جزئیات موارد ذخیرهشده را وفادارانه حفظ کند، پس میتوانیم مطمئن باشیم جزئیاتی را که ذخیره کرده مهمترین موارد بودهاند. یعنی حافظه در چارچوب محدودیتهای خود باید بهترین خود بوده باشد.
پژوهشگران دریافتهاند که افراد تمایل دارند جزئیات مربوط به کار را به خاطر بسپارند و جزئیات غیر مرتبط با کار را فراموش کنند. علاوه بر این، افراد معمولا اصل کلی مواردی که در حافظه جای دادهاند به خاطر بیاورند، در حالی که جزئیات دقیق آن را فراموش میکنند. وقتی این اتفاق میافتد، افراد اغلب به صورت ذهنی جزئیات را با متداولترین یا رایجترین ویژگیها پر میکنند. به یک معنا، استفاده از ویژگیهای کلی زمانی که جزئیات وجود ندارند، نوعی روش اکتشافی است – این همان استراتژی «سریع و کثیف» است که اغلب به خوبی کار میکند اما گاهی اوقات نیز ناموفق است.
به همین دلیل پروفسور جکوب به جای کلوچه کشمشی خوردن کلوچه شکلاتی را به یاد آورده بود، زیرا ذهن او تجربه کلی خوردن کلوچه را به یاد داشت نه جزئیات آن را و در چنین شرایطی ذهن جزئیات فراموش شده را خلق میکند. پس خیالمان میتواند راحت باشد که ذهن ما در چارچوب محدودیتهای خود خیلی هم خوب کار میکند.
هنگامی که حرف از خشونت علیه زنان به میان میآید، بیشترین تصویری که در ذهن نقش میبندد شاید چشمی خونگرفته، پایچشمی کبود، استخوانی شکسته و در کل، جسمی آسیبدیده باشد.
اما خشونت همیشه آشکار نیست و نهتنها خود همیشه عیان نیست، گاهی عاملان آن هم پشت هزاران نمایه و نام کاربری رنگارنگ پنهان شدهاند.
در روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بخش مستقل ناظر بر رصد و اجرای موارد جلوگیری از وقوع خشونت علیه زنان و خشونت خانگی و مبارزه با آن مصوب شورای اروپا، موسوم به کنوانسیون استانبول، به بُعد آنلاین خشونت علیه زنان و اهمیت مبارزه با آن پرداخته است. فضایی گرچه مجازی که تاثیرات خشونتش بر زنان، حقیقی است. گوشههایی از آن در پی میآید.
در روزگاری که کنوانسیون استانبول، مصوب ۱۱ مه ۲۰۱۱، آماج حمله است و محدودیتهای کوویدـ۱۹ خشونتهای خانگی، جنسی و جنسیتی علیه زنان و دختران را افزایش داده است، اهمیت مبارزه با خشونت علیه زنان پررنگتر شده است.
پرداختن به وسعت خشونت مجازی علیه زنان چالشبرانگیز اما عصر، عصر دیجیتال و زمان، زمان آن است. کنوانسیون استانبول، جامعترین عهدنامه بینالمللی برای رسیدگی به خشونت جنسیتی علیه زنان است. این کنوانسیون باید ارج نهاده و بهدرستی اجرا شود تا حفظ حقوق زنان و دختران را در فضای مجازی، که دستخوش تغییرات مداوم است، تامین کند.
مشکل خشونت سایبری در اروپا که دیرزمانی است جریان دارد، طی سالهای اخیر و با محبوبیت رسانههای اجتماعی صاحب بعد جدیدی شده است. امروزه تهدید به مرگ، خشونت و تجاوز جنسی مایه نگرانی روزمره زنان در فضای مجازی است. کوویدـ۱۹ نیز زنان را هر چه بیشتر در معرض خشونتهای جنسیتی، بهویژه خشونت جنسی آنلاین قرار داده است.
مشاهدات حاکی از آن است که خشونت علیه دختران و زنان در فضای مجازی، اغلب جدی گرفته نمیشود و تنها مقامات مجری قانون نیستند که بر آن چشم میبندند، بلکه این خانواده، دوستان و جامعه هم آن را نادیده میگیرند. ممکن است کسی حرف زنان و دختران آزاردیده را باور نکند، در برخی موارد آنان را بدنام و یا حیثیتشان را لکهدار کند، یا به آنها گفته شود که اگر نظراتشان را علنی بیان کنند چیزی عوض نخواهد شد. همین گونه است که جرایم مجازی ادامه مییابند، گزارش نمیشوند و به اهمیت آنان نیز آنچنان که باید و شاید پرداخته نمیشود.
اما تغییر لازم است و مهم است که ابراز خشونت آنلاین علیه زنان و دختران، بهعنوان نوعی از اعمال خشونت، محسوب شود. چرا که ایندست خشونت، همچون باقی انواع آن، تحقق کامل تساوی جنسیتی را مختل و حقوق انسانی زنان را نقض میکند.
آزادی بیان یکی از حقوق اساسی است که باید از آن پاسداری شود اما حقی مطلق نیست و محدودهایی بر آن حاکم است. بهویژه هنگامی که از گفتار تنفرآمیز درباره زنان و دختران سخن به میان میآید. خشونت سایبری میتواند و باید، پیگیرد و مجازات در پی داشته باشد. زنان نیز باید در این فرآیند حمایت شوند و بتوانند تقاضای جبران خسارت کنند.
همچنین حق آزادی بیان باید بهعنوان ابزاری مهم در خدمت مبارزه با نفرتپراکنی در فضای مجازی قرار گیرد تا دنیای آنلاین را به فضایی امن برای زنان و دختران تبدیل کند که به توانمندنسازی و ظهور آنان در این عرصه کمک میکند. پیشتر نیز بر لزوم مبارزه با گفتار تنفرآمیز و مبارزه با جنسیتزدگی تاکید شده و از دولتهای اروپایی خواسته شده بود که با هر ابزاری که در دست دارند، به مسئله خشونت در فضای مجازی رسیدگی کنند و البته که این ابزارها در دسترس است.
محیط آنلاین نمیتواند گستره مصونیت باشد؛ پس لازم است که هویت خاطیان مجازی در این حوزه، در فضای مجازی روشن باشد. برای دستیابی به این امر، نقش عاملان مرتبط با مهار خشونت در فضای مجازی، بهویژه شرکتهای اطلاعات، ارتباطات و فناوری و شرکتهای اینترنتی واسطه، باید پررنگتر شود.
وجه مجازی خشونت علیه زنان تنها موجب رنج و آسیب روانی آنان نمیشود؛ بلکه در برخی موارد به خشونت فیزیکی نیز میانجامد. همچنین زنان را از مشارکت در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باز میدارد. زنان در جامعه اشکال گوناگونی از تبعیض را تجربه میکنند که بر زندگی روزمرهشان تاثیر سوء بسیار دارد؛ بنابراین باید آگاه بود که گفتار جنسیتزده تنفرآمیز و خشونت مجازی درجاتی دیگر و متفاوت از تبعیض را بر زنان هموار میکند.
در این میان برخی زنان، همچون سیاستمداران و بهویژه روزنامهنگاران و مدافعان حقوق زنان مورد هدف قرار میگیرند.
بسیاری مدافعان حقوق زنان خود زناند که صدایشان اغلب با حملات و تهدیدات هزاران چهره نامرئی در گلو خفه میشود.
آزار زنان روزنامهنگار در فضای مجازی نیز بر مشارکت آنان در این حوزه، زندگی شخصیشان و امکان دسترسی جامعه به اطلاعات، تاثیر بسیار گذاشته است. پیشتر بارها تاکید شده است که دولتها باید برای زنان روزنامهنگار اقدامات حفاظتی اتخاذ کنند و بخش خصوصی و رسانه را به مبارزه با خشونت جنسیتی در فضای مجازی تشویق کنند. اگرچه استانداردهای حقوقبشری در این زمینه وجود دارد، اما به کار بسته نمیشود.
گزارشهایی نیز در دست است که زنان مدافع حقوق بشر نیز برای تاکید بر اهمیت تصویب و اجرای موارد کنوانسیون استانبول هدف خشونت سایبری قرار گرفتهاند.
خشونتها علیه این دسته از زنان در فضای مجازی موجب شده است که آنان از مشارکت آنلاین و ابراز نظراتشان بر روی پلتفرمهای آنلاین صرفنظر کنند؛ این امر عواقب گزافی در پی دارد چرا که تضعیف زنان روزنامهنگار و مدافعان حقوق زنان، چه در دنیای حقیقی و چه در دنیای مجازی، مترادف با تضعیف دموکراسی است. همچنین حفظ دستاوردهایی که تاکنون در راه دستیابی به تساوی جنسیتی ثمر داده است را به مخاطره میاندازد که این خود بسیار آسیبزاست.
نقش آغاز مباحثه جمعی پیرامون مسئله خشونت در فضای مجازی و افزایش آگاهیرسانی درباره این مشکل و چگونگی مهار آن نیز را نباید نادیده گرفت. نباید فراموش کرد که اینترنت، جای خوبی برای کارزارهای آگاهیرسانی برای آگاه کردن جامعه به خطرات خشونت سایبری و ارائه خدمات مشاوره و کمک به زنان فعال در حوزه دفاع از حقوق زنان و روزنامهنگاران است.
اما همه اینها بهتنهایی نمیتواند موانع را از پیش روی زنان، بهویژه مدافعان حقوق زنان و روزنامهنگاران، بردارد. افزایش حمایت از آنان همچنین نیازمند آن است که رهبران سیاسی و سایر افراد صاحبنفوذ از گفتار و اعمال نفرتپراکنانه علیه آنان دست بکشند و جامعه را از کار و اهمیت حفظ حقوق آنان آگاه کنند. برای دستیابی به این امر، تمامی مقامات دولتها باید دست به کار شوند، بیعدالتی حاضر و آسیب بعد مجازی خشونت علیه زنان و هزینههایی که بر اثر آن بر جامعه تحمیل میشود را بپذیرند، با علل ریشهای نبود تساوی جنسیتی و خشونت مبارزه و برای تغییر وضعیت فعلی تلاش کنند.
ظهور گونه جدید ویروس کرونا، بار دیگر بحث در مورد توزیع واکسن در سطح جهانی، جهش ویروس و مصونیت در مقابل گونههای جدید را به راه انداخته است. برخی کارشناسان معتقدند ظهور سویههای جهشیافته میتواند نتیجه نرخ پایین واکسیناسیون در کشورهای در حال توسعه باشد
اما انواع ویروسهای جدید چگونه پدیدار میشوند و واکسیناسیون دقیقا چه نقشی در این زمینه دارد؟ ارتباط بین این دو هنوز کاملا مشخص نیست، اما وبسایت خبری تحلیلی «کانورسیشن» در مقالهای به آنچه تا کنون در اینباره میدانیم پرداخته است.
ویروسها به طور طبیعی در مسیر تولیدمثل تغییر میکنند
ویروس در سادهترین شکل خود یک موجود زنده است که ضرورتا شامل دو عنصر اصلی است:
۱) طرحی برای تولید مثل (ساخته شده از دیانای یاآرانای)
۲) پروتئینهایی که به ویروس اجازه ورود به سلولها، تسخیر و تکثیر آن را میدهند
در حالی که تنها چند ویروس برای ابتلا به عفونت کافی است، اما همان چند ویروس به سرعت در ریهها تکثیر و در نهایت میلیونها ذره ویروس تولید میکنند که سپس برخی از آنها با بازدم باعث ایجاد آلودگی و عفونت در دیگران میشوند.
نکته مهم این است که فرآیند تکثیر آرانای ویروس ناقص است. در نهایت، این خطاها در مسیر تکامل ویروسها انباشت و باعث جهش آنها میشود.
ویروس نوع سارس-کرونای-۲ چیست و چرا برخی از انواع آن نگرانکنندهاند؟
هنگامی که ویروسها از فردی به فرد دیگر منتقل میشوند، برخی از انواع جدید آنها در ورود به سلول یا تکثیر خود بهتر از برخی دیگر عمل میکنند.
در این موارد، گونههای «بهتر» به ویروس اصلی تبدیل شده و تکثیر میشوند.
در طول همهگیری این اتفاق چندین بار برای ویروس سارس-کرونای-۲ افتاده است و از زمان ظهور گونه اصلی آن در سال ۲۰۱۹ سویههایی مانند آلفا، بتا، گاما، دلتا و حالا اومیکرون ظاهر شدهاند.
هربار فردی به سارس-کرونای-۲ مبتلا میشود این احتمال وجود دارد که ویروس سویه جهشیافتهای تولید کند که میتواند به دیگران سرایت کند.
واکسن چگونه در مقابل سویههای جدید دوام میآورد؟
واکسنهای فعلی ما همچنان در برابر انواع ویروس کرونا از جمله سویه دلتا بسیار مؤثرند. دلیل اثر گذاری واکسنها این است که آنها کل پروتئین شاخک ویروس را هدف قرار میدهند، که پروتئینی بزرگ با تعداد نسبتاً کمی تغییرات در انواع مختلف است.
اما واکسن در برابر برخی دیگر از سویههای ویروس کرونا مانند بتا، گاما، لامبدا و مو، مصونیت ایجاد نمیکند. این به این معناست که سیستم ایمنی قادر به تشخیص نوع ویروس و همچنین سویه اصلی نیست.این مساله در نهایت باعث کاهش اثربخشی واکسیناسیون میشود.
با این حال، تا به امروز، تاثیر سویههایی که در مقابل واکسن مصونیت دارند در سطح جهانی محدود بوده است. به عنوان مثال، نوع بتا، که بالاترین میزان فرار ایمنی را نشان داد، نتوانست در عمل با سویه دلتا رقابت کند.
آیا نرخ پایین واکسیناسیون خطری برای تولید سویههای جدید ویروس محسوب میشود؟
هماکنون وجود ارتباط بین گستردگی واکسیناسیون و پیدایش سویههای جدید مشخص نیست.
دو عامل اصلی میتواند منجر به پیدایش سویههای جدید شود:
۱) نرخ پایین واکسیناسیون ممکن است خطر پیدایش سویههای جدید را با فراهم کردن امکان انتقال و شیوع ویروس در جامعه افزایش دهد. در این مورد، نرخ و سرعت تکثیر بالا و انتقال فرد به فرد ویروس فرصت زیادی برای جهش ویروس فراهم میکند.
۲) از طرفی، با افزایش نرخ واکسیناسیون، فقط سویههایی از ویروس میتوانند باعث شیوع عفونت شوند که دستکم تا حدی از مصونیت در مقابل واکسنها جان سالم به در میبرند.
این مساله نیازمند نظارت مداوم جهانی و تولید واکسنهای جدید برای کنترل درازمدت ویروس است، مانند اقدامهای مشابهی که در مورد ویروس آنفولانزا انجام میشود. در هر صورت، با توجه به اینکه تقریبا مطمئنیم که ابتلا به ویروس کووید-۱۹ همچنان ادامه خواهد داشت، باید انتظار داشته باشیم که با چالش گونههای جدید نیز روبرو باشیم. برای مقابله با این خطر به مدیریت دقیق و فعال نیاز داریم.
سروکله سویه اومیکرون از کجا پیدا شد؟
گزارشهای اخیر در مورد سویه جدید نگرانکننده اومیکرون، زنگ خطر جهانی را به صدا درآورده است.
پروتئین شاخک سویه اومیکرون بهگونهای باورنکردنی ۳۲ بار تغییر یافته است. این شامل جهش سویههایی است که موفق به فرار از سیستم ایمنی شده و میتوانند به سرعت انتقال پیدا کنند.
بنابراین خطر گسترش سریع اومیکرون و کاهش، نه از بین بردن، اثربخشی واکسنهای فعلی وجود دارد.
با توجه به نرخ پایین واکسیناسیون در جنوب آفریقا، برخی نابرابری در توزیع واکسن در سطح جهانی را دلیل پیدایش سویههای جدید ویروس کرونا از جمله سویه او میکرون ميدانند.
با این حال، جهشهای گسترده در اومیکرون با تغییر ویروس در یک بازه زمانی طولانی سازگاری دارد.
چنین سویههای بسیار جهشیافته در گذشته نیز ظهور یافتهاند اما عموماً به طور گسترده گسترش نیافتهاند.
واکسیناسیون جهانی به نفع همه است
گسترش واکسیناسیون جهانی با افزایش تامین واکسن، تضمین توزیع عادلانه، مبارزه با تعلل و کمکاری و جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست بسیار ضروری است.
نرخ بالای واکسیناسیون جهانی، روند کلی جهش ویروس را محدود میکند، از افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیفی هستند محافظت میکند و احتمال شیوع ویروسهای بسیار جهشیافته را کاهش میدهد، که همگی میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم خطر پیدایش سویههای جدید را کاهش دهند.
با توجه به اینکه جامعه جهانی هماکنون به شدت به هم پیوسته است، تلاش کشورها برای مهار همهگیری و ایمن نگه داشتن شهروندان خود در برابر خطرات آن بدون بهکارگیری چارچوبی برای همکاری و هماهنگی بینالمللی، نتیجهای نخواهد داشت.
محققان در آفریقای جنوبی برای رصد افزایش نگرانکننده «اومیکرون»، سویه جدیدی از سارس کوو-۲، ویروس عامل کووید-۱۹، به تکاپو افتادهاند.این سویه بخش بزرگی از جهشهای یافتهشده در دیگر سویهها، از جمله دلتا، را در خود گرد آورده و به نظر میرسد بهسرعت در حال شیوع در آفریقای جنوبی است.
اولویت در حال حاضر پیگیری این سویه است. اومیکرون، که پیش از نامگذاری و پس از شناسایی ب.۱.۱. ۵۲۹ خوانده میشد، چند هفته پیش ابتدا در بوتسوانا، کشوری واقع در جنوب شرق آفریقا، و سپس در مسافری که از آفریقای جنوبی به هنگکنگ سفر کرده بود مشاهده شد.
حالا پژوهشگران درباره اینکه آیا این سویه میتواند کارآیی واکسن کرونا را تحتتاثیر قرار دهد و بیش از دیگر سویهها موجب وخامت فرد مبتلا خواهد شد یا نه، تحقیق میکنند.
پنی مور، ویروسشناس دانشگاه ویتواترزرند در ژوهانسبورگ، بزرگترین شهر آفریقای جنوبی، گفت که تیم او بهسرعت برقوباد در حال پژوهش بر روی سویه جدید است. او افزود که گزارشهایی حاکی از ابتلای دوباره افراد به کرونا و درگیر شدن افراد غیرواکسینه وجود دارد. مور تاکید کرد که برای اظهارنظر قطعی درباره هر چیزی خیلی زود است.
یک پزشک بیماریهای عفونی در دوربان، شهری دیگر در آفریقای جنوبی گفت که این سویه جدید موجب نگرانی است اما تحقیقات در دست انجام است تا به اهمیت این سویه پی برده شود تا نحوه مدیریت همهگیری کوویدـ۱۹ با توجه به آن، مشخص شود.
پژوهشگران همچنین بهدنبال آناند که قابلیت این سویه برای شیوع جهانی را بسنجند. شیوعی که احتمالا موجهای جدید ابتلا به کوویدـ۱۹ را در پی خواهد داشت و یا افزایش موارد بر اثر ابتلا به سویه دلتا را تشدید میکند.
تغییرات شاخکی اومیکرون
پژوهشگران با نگاه به دادههای مربوط به توالیبندی ژنومی از بوتسوانا بود که متوجه اومیکرون شدند. این سویه بهدلیل شاخک پروتئینی ویروس که ۳۰ تغییر در خود جای داده بود، شاخص بود. شاخک ویروس سارس کوو-۲ قادر به شناسایی سلولهای بدن میزبان و هدف اصلی سیستم ایمنی بدن هنگام مقابله با این ویروس است. بسیاری از تغییرات در شاخک اومیکرون، پیشتر در شاخک دو سویه دیگر آلفا و دلتا نیز مشاهده شده بود که با توانایی بیشتر ویروس برای ایجاد عفونت و دور زدن پادتنهای سدکننده ابتلا به عفونت مرتبط است.
بنا بر تحقیقات توالیبندی ژنومی و دیگر بررسیهای ژنتیکی پژوهشگران در آفریقای جنوبی، این سویه عامل ابتلای تمام ۷۷ نفر مبتلا به کرونا در استان هاوتنگ آفریقای جنوبی در موجی از شیوع به کوویدـ۱۹ بود که اخیرا بیشتر در مدارس و در میان جوانان در این استان گسترش پیدا کرده بود.
اما بر اساس شواهد اولیه، شیوع موارد ابتلا به سویه اومیکرون حالا از استان هاوتنگ فراتر رفته است و احتمال دامنه پیدا کردن گستردگی آن در آفریقای جنوبی مایه نگرانی شده است.
در بیم و امید کارآیی واکسن
پژوهشگران برای آگاهی یافتن از خطرات اومیکرون، شتاب شیوع آن در آفریقای جنوبی و فراتر از این کشور را مورد بررسی قرار خواهند داد. محققان در آفریقای جنوبی پیشتر و هنگام شیوع سویه بِتا در این کشور نیز تلاشهایشان را گرد هم آورده بودند تا درباره آن تحقیق کنند.
تیم پنی مور، که اولین دادهها درباره قابلیت سویه بتا برای دور زدن سیستم ایمنی را به دست آورده بود، حالا درباره اومیکرون تحقیق میکند؛ تیم مور در پی آن است که توانایی ویروس برای فرار از پادتنهای سدکننده ابتلا به عفونت و دیگر واکنشهای سیستم ایمنی بدن، را آزمایش کند.
اومیکرون جهشهای زیادی در شاخک پروتئینی دارد که پادتنها آن را شناسایی و کماثرشان میکنند. مور گفت که سویههای شناختهشده بسیاری مشکلسازند و سویههای بسیار بیشتری احتمال فرار از سیستم ایمنی را افزایش میدهند. بر اساس مدلها کامپیوتری تهیهشده، اومیکرون میتواند از دست سلولهای «تی» یا همان لنفوسیت «تی» بدن بگریزد. اما تایید این موارد همه وابسته به انتشار نتایج تحقیقات تیم پنی مور طی هفتههای آتی است.
حالا سوال این است که آیا اومیکرون، با این همه جهشی که در خود جمع کرده است، میتواند اثربخشی واکسن را کاهش دهد؟
گزارشهایی از ابتلای افراد واکسینه به اومیکرون در آفریقای جنوبی در دست است؛ این اشخاص با واکسنهایی همچون جانسون اند جانسون، فایزر و آسترازنکا، سه واکسن کرونایی که در آفریقای جنوبی در دسترس است، واکسینه شدهاند؛ دو مسافر شناساییشده مبتلا به این سویه در هنگکنگ نیز واکسن فایزر زده بودند. یکی از آنها در آفریقای جنوبی مبتلا و دیگری در زمان قرنطینه در هتل دچار عفونت شده بود.
تحقیق درباره شدت بیماری در اثر ابتلا به سویه اومیکرون نیز در دست پژوهش است. بهگفته یک محقق، مساله اصلی درباره اومیکرون، بررسی وخامت ابتلایی است که این سویه میتواند ایجاد کند.
تهدید اومیکرون برای باقی نقاط جهان و فراتر از محدوده آفریقای جنوبی، هنوز روشن نیست و مشخص نیست که این سویه، از سویه دلتا مسریتر است یا نه.
در حال حاضر، موارد ابتلا به کوویدـ۱۹ در آفریقای جنوبی پایین است و این خود میتواند آرامش پیش از طوفان باشد. یک محقق در این کشور، بر اهمیت رصد موارد ابتلا به سویه اومیکرون در کشورهایی که سویه دلتا در آنها جولان میدهد تاکید کرد و گفت بررسی احتمال پیشی گرفتن اومیکرون در مبتلا کردن افراد به کرونا در مقایسه با دیگر سویهها، لازم است.
کوویدـ۱۹ به اشکال گوناگون بلای جان کودکان شده است و زندگی آنان را بهشدت تحتتاثیر قرار داده است.
جان سالم به در بردن اغلب کودکان از بزرگترین همهگیری قرن اخیر، به این معنا نیست که کودکان قربانی کرونا نبودهاند و نیستند. کانورسیشن به نوع خاصی از گفتار تبعیضآمیز که در دوره همهگیری پیرامون کودکان شکل گرفته است میپردازد.
در طی دوره کرونا، کودکان آماج زبانی خالی از انسانیت و سیاستهایی قرار گرفتهاند که نیازهای بزرگسالان را به احتیاجات آنان اولویت میدهد.
گرچه آثار طولانیمدت کوویدـ۱۹ بر کودکان شناختهشده نیست، اما پژوهشهایی که در ابتدای آغاز کوویدـ۱۹ در جهان انجام شد حاکی از آن بود که احتمال وخامت حال کودکان در اثر ابتلا به این بیماری، در مقایسه با بزرگسالان، بسیار کمتر است. اگر هم حرفی از بچهها به میان میآمد، آنان در نقش منتقلکننده ویروس به بزرگسالان ظاهر میشدند؛ چندی نگذشت که از کودکان با لفظ «ناقل» کرونا نام برده شد.
ناقل خواندن کودکان، دستمایه محدود کردن آزادی آنان شده است. در ایرلند، فروشگاهها از لفظ «ناقل بیماری» برای بچهها استفاده میکردند و با این عبارت خود را برای ممنوع کردن ورود آنان به مغازهها توجیه میکردند. یک پزشک کودکان گفته بود که «کودکان قربانی نیستند، ناقلاند» و از بزرگسالان خواسته بود تماسشان را با آنان محدود کنند.
کلمات مخرب
ناقل خطاب کردن کودکان، واژهای که معمولا برای حیوانات و انگل استفاده میشود، تحقیرآمیز است و بهندرت برای انسان از آن استفاده میشود. استفاده از این اصطلاح در بافت مذکور، بهمعنای برتری دادن به بزرگسالان و تشویق آنان به نگاه به کودکان در عصر همهگیری، صرفا در قامت ناقل بیماری به فرد بزرگسال است.
اما کودکان هم از رنج ناشی از اثرات منفی ابتلا به کرونا در امان نیستند؛ حتی اگر خود به این بیماری مبتلا نشوند. همهگیری تاثیر بسیار بر زندگی کودکان داشته باست. تعطیلی ستمه شدند ارس از آن جمله است؛ آن هم تا حدودی برای اینکه از شیوع ویروس در جماعت بزرگسال خودداری شود. اما تعطیلی مدارس بهبهای عواقب زیانبار برای کیفیت زیستی کودکان بوده است.
کودکان زمان ارزشمندی برای آموختن را از دست دادهاند که برای بسیاری از آنان، بهویژه برای آنانی که متعلق به قشر ضعیف جامعهاند، گران تمام شده است.
قرنطینه اغلب بهمعنای دسترسی نداشتن شاگردان به خدمات سلامت روان بوده و آن هم در حالی که کرونا مخصوصا بر سلامت کودکان تاثیرگذار بوده است.
تعطیلی مدارس ممکن است کودکان را در معرض خشونت بیشتر قرار داده باشد و در غیاب تغذیهای که معمولا مدرسه برایشان فراهم میکرد، به گرسنگی کشیدن آنان، دامن زده باشد.
روی هم رفته، تاثیر تعطیلی مدارس بر روی کودکان عظیم بوده است؛ با این حال اغلب از آنان با نام ناقلان بیماری و نه قربانیان همهگیری، یاد میشود. البته تعطیلی مدارس تنها سیاستی نیست که طی دوره همهگیری بهنام کودکان و بهکام بزرگسالان بوده است.
گروهی آسیبپذیر
تبعیض علیه کودکان هنگامی روی میدهد که آنان بهدلیل تفاوت سنی با بزرگسالان، مورد بیعدالتی قرار گیرند.
استفاده از زبانی که نشاندهنده احساسات منفی درباره کودکان است، بسیار فراتر از مورد همهگیری است. کودکان اغلب با نداشتن تواناییهای فرد بزرگسال شناخته شده و پایینتر از آنان انگاشته میشوند. یک نمونه رایج، استفاده از کلمه «بچگانه» برای توصیف رفتاری ناخوشایند است.
روا داشتن تبعیض در حق کودکان بهدلیل سن آنان، در کنار دیگر انواع تبعیض همچون تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و تبعیض علیه افراد ناتوان، محرومیت برای کودکان آسیبپذیر را افزایش میدهد. صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، پیشتر درباره خطراتی که در طی دوران همهگیری و در غیاب ارائه مراقبت و خدمات، گریبانگیر کودکان معلول میشود هشدار داده است.
تبعیض علیه کودکان تاثیراتی پایدار بر آنان پس از پایان همهگیری خواهد داشت. اما کوویدـ۱۹ باید ما را وادارد تا با نظام پیشداوری و تبعیض نادیده، که اغلب در حق کوچکترین اعضای جامعه روا میشود، مقابله کنیم.
در نتیجه، میزان چاقی و اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی و پرخوری عصبی هر دو در میان نوجوانان در دوران همه گیری ویروس کرونا افزایش یافته است.
وبسایت کانورسیشن در مقالهای به اختلالات تغذیه و خوردن در کودکان و نوجوانان پرداخته که در ادامه خلاصهای از آن میآید.
چاقی مفرط در کودکان و نوجوانان
در چهار دهه گذشته تلاشهای بسیاری در قالب طرحهای مختلف در آمریکا انجام شده که کودکان و نوجوانان را به خوردن غذاهای سالمتر و بیشتر ورزش کردن تشویق کنند. اما با وجود این تلاشها، نرخ چاقی در میان کودکان، بهویژه در دوران همهگیری، همچنان افزایش داشته است.
یکی از برنامههای موفق در این زمینه، طرحی بود که در آن پژوهشگران توانستند شاخص توده بدنی کودکان را کاهش دهند. این پژوهشگران دلیل موفقیت خود را تمرکز این طرح بر پذیرش چاقی مفرط کودکان از طرف خانواده و دوستان میدانند.
پژوهشگران شرکتکننده در این طرح میگویند: «دانستن اینکه میتوانید به خانه بیایید و در مورد عصبانیت و غمگین بودن خود صحبت کنید، برای رشد جسمی و ذهنی سالم نوجوانان ضروری است. بچهها باید دوستان و همسالانی داشته باشند که آنها را همانطور که هستند بپذیرند.»
اختلالات خوردن
پزشکان و پژوهشگرانی که با نوجوانان دچار اختلال خوردن کار میکنند، میگویند وقتی صحبت از این نوع اختلالها میشود، اغلب سه دسته از جوانان و نوجوانان نادیده گرفته میشوند:
۱) مردان ورزشکار جوان
۲)جوانان اقلیتهای جنسی و جنسیتی
۳) نوجوانانی که سایز بدنشان عادی است
این گروه آخر شامل جوانانی است که وزن متوسط یا حتی اضافه وزن دارند، اما ممکن است به دلیل داشتن رژیم غذایی ناسالم دچار علائم حیاتی غیرطبیعی خطرناک، عدم تعادل الکترولیتها یا مشکلات شدید گوارشی شوند.
افزایش نرخ اختلال خوردن در دوران همهگیری نشان میدهد که هیچ گروهی از ابتلا به آنها در امان نیست. به گفته برخی از این پژوهشگران شکستن موانع شناسایی و درمان برای همه افراد -از جمله پسران، جوانان در گروهای اقلیت جنسی و جنسیتی و کودکان با وزنهای مختلف- راه را برای درمان و رسیدگی بیشتر به این افراد هموارتر میکند.
انگ و برچسبها پیرامون چاقی
روانشناسان میگویند همهگیری برای همه، به ویژه برای مادرانی که دارای فرزندان خردسال هستند سخت و پراسترس بوده، و ایراد و انتقاد از اندام افراد کمکی به هیچکس نمیکند.
پژوهشگران معتقدند تحقیقات و طرحهای بهداشتی تاکید زیادی بر وزن کودکان دارند. این امر توجه را از عوامل موثرتر بر بیماریهای مزمن، مانند سیگار کشیدن، ورزش نکردن یا سلامت روانی دور میکند و تاکید و توجه را روی وزن تقویت میکند. این تاکید بسیار کودکان و نوجوانان را [بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در سلامتی] دچار این باور میکند که لاغر بودن به هر قیمتی خوب و سالم و چاق بودن بد و ناسالم است.
از طرفی اینگونه قضاوتها در مورد وزن به نوعی آزار و اذیت را، که در بین نوجوانان رایج است، افزایش میدهد و در بروز اختلال خوردن، افسردگی، عملکرد ضعیف تحصیلی و سلامتی نوجوانان تاثیر دارد.
روانشناسان میگویند برای حمایت بهتر از سلامت جسمی و روحی کودکان و نوجوانان در دوران همهگیری بهتر است تاکید بر سایز و اندازه بدن را کاهش دهید.
روانشناسان تاکید میکنند که از به کار بردن کلماتی مانند «چاق»، «گنده» و «دارای اضافه وزن» پرهیز کنید و وقتی متوجه میشوید بچهها پس از وقتگذراندن در شبکههای اجتماعی نسبت به اندام خود احساس بدی پیدا میکنند آنها را تشویق کنید از رسانههای اجتماعی فاصله بگیرند.
نقش رسانههای اجتماعی
مقامهای فیس بوک دستکم از مارس ۲۰۲۰ میدانند که اینستاگرام، به عنوان رسانه اجتماعی که نوجوانان بیشتر از آن استفاده میکنند، برای سلامت دختران نوجوان و تصور آنها از اندام ایدهال مضر است. این اطلاعات بر اساس گزارش جنجالی است که وال استریت ژورنال در سپتامبر ۲۰۲۱منتشر کرد.
اما کریستیا اسپیرز براون، استاد روانشناسی در دانشگاه کنتاکی، که در زمینه استفاده از رسانههای اجتماعی در میان نوجوانان مطالعه و تحقیق میکند، میگوید پژوهشگران سالهاست در حال ثبت این آسیبها بودهاند.
براون میگوید: «مطالعات به طور پیوسته نشان میدهد هرچه نوجوانان بیشتر از اینستاگرام استفاده کنند، سلامت کلی، عزت نفس، حس رضایت از زندگی، خلق و خو و تصورشان از اندام ایدهآل بدتر میشود. یک مطالعه نشان داد که هر چه دانشجویان، در هر روزی، از اینستاگرام بیشتر استفاده کنند، روحیه و رضایت آنها از زندگی در آن روز بدتر است.
براون میگوید والدین میتوانند با صحبت کردن با نوجوانانشان به آنها کمک کنند تفاوت بین ظاهر و واقعیت را تشخیص دهند و آنها را تشویق کنند با همسالان خود به صورت رودررو تعامل داشته باشند و به جای سلفی گرفتن فعالیت بدنی بیشتری داشته باشند.