مردم با ماسک جذابتر به نظر میآیند

همهگیری کرونا پیامدهای منفی متعددی داشت اما پیامدهای مثبت چطور؟ محققان بریتانیایی از یکی از این موارد مثبت پرده برداشتهاند: مردم با ماسک جراحی بر صورت جذابتر به نظر میرسند.

همهگیری کرونا پیامدهای منفی متعددی داشت اما پیامدهای مثبت چطور؟ محققان بریتانیایی از یکی از این موارد مثبت پرده برداشتهاند: مردم با ماسک جراحی بر صورت جذابتر به نظر میرسند.
نتایج تحقیق پژوهشگران دانشگاه کاردیف، در ولز، در نشریه «پژوهش شناختی» منتشر شده و روزنامه بریتانیایی گاردین بخشهایی از آن را گزارش کرده است.
بر اساس این تحقیق، زنان و مردان، هر دو، اگر ماسکی به صورت داشته باشند که نیمه پایین صورتشان را پوشانده باشد جذابتر به نظر میآیند.
بنابر این گزارش، این نتیجه حتی برای محققان نیز شگفتانگیز بود.
ممکن است به مذاق طبیعت و همچنین تولیدکنندگان ماسکهای باب روز خوش نیاید، اما این تحقیق نشان میدهد که ماسک جراحی یک بار مصرف بیش از همه خوشایندتر و جذابتر است.
مایکل لوییس، از دانشکده روانشناسی دانشگاه کاردیف و متخصص چهره، گفت که نتایج تحقیقات پیش از همهگیری کرونا نشان داده بود که زدن ماسک جراحی جذابیت فرد را کاهش میدهد، چرا که بیماری و مریضی را به ذهن متبادر میکند.
او افزود که تیم محققان تصمیم گرفت دریابد آیا این دیدگاه هنوز پس از ماسک زدن فراگیر برجاست یا نه و تاثیر نوع ماسک بر این نگرش را هم بسنجد.
لوییس گفت پژوهش تیم محققان نشان داد که صورت افراد با زدن ماسک جراحی آبی جذابتر به نظر میرسد و این ممکن است به این دلیل باشد که افراد به ماسک جراحی زدن کادر بهداشت و درمان خو گرفته و هماکنون ماسک زدن را با افرادی که در مشاغل مربوط به مراقبت و پزشکی فعالیت میکنند مرتبط میبینند.
او افزود: در زمانهای که آسیبپذیریم ممکن است ماسک زدن را اطمینانبخش بدانیم و فردی که آن را به صورت میزند حس مثبتتری در ما برانگیزد.

بخش نخستین این پژوهش در فوریه ۲۰۲۱ انجام شد و از ۴۳ زن خواسته شد تا از یک تا ده، به جذابیت مردان در تصاویر بدون ماسک، با ماسک پارچهای بدون طرح، ماسک جراحی آبیرنگ و همچنین تصاویری که در آن مردان با یک کتاب سیاه ساده نیمه پایین صورتشان را پوشانده بودند امتیاز دهند.
شرکتکنندگان گفتند که تصاویر با ماسک پارچهای بهشکل آشکاری جذابتر از تصاویر بدون ماسک یا تصاویری است که در آن نیمی از چهره فرد با کتاب پوشانده شده است، اما ماسک جراحی معمولی یکبارمصرف، از همه دلپذیرتر به چشم میآمد.
لوییس افزود که چنین نتایجی در نقطه مقابل تحقیقات پیش از همهگیری کوویدـ۱۹ قرار میگیرد که در آنها، بیماری و دوری از فرد فرد ماسکبهصورت به ذهن خطور میکرد.
لوییس گفت که چنین یافتهای با روانشناسی تکاملی و اینکه چرا ما جفت خاصی را انتخاب میکنیم نیز مرتبط است. بیماری و اجتناب از آن، میتواند نقش پررنگی در انتخاب جفت بازی کند و در گذشته هر نشانهای دال بر بیماری میتوانست دل فرد را بهشدت بزند. اما حالا شاهد چنان تغییر جهتی در این نگرشایم که ماسک دیگر نشانگر بیماری نیست.
لوییس همچنین اشاره کرد که ممکن است که ماسک افراد را جذابتر نشان دهد چرا که توجه را به سمت چشم معطوف میکند. او گفت که دیگر تحقیقات نشان میدهد که پوشاندن نیمه چپ یا راست صورت نیز فرد را به نظر بقیه جذابتر میکند؛ این تا حدودی به دلیل آن است که ذهن جای خالی نیمه دیگر را پر میکند و تاثیر کلی را اغراقزده در نظرمان جلوه میدهد.
بخش دوم تحقیقات که در آن جای زن و مرد عوض میشود و مردان باید با نگاه کردن به صورت ماسکزده زنان بگویند که آنان را چطور میبینند نیز انجام شده و در دست انتشار است. لوییس گفت که نتایج تا حد زیادی شبیه به بخش نخستین پژوهش بوده است. از شرکتکنندگان در این تحقیق خواسته نشده بود که گرایش جنسیشان را بیان کنند.

با به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، داراییهای این کشور در خارج مسدود و بودجه بینالمللی نیز قطع شد. روی کار آمدن طالبان که به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشوند، جامعه بینالمللی را برای ارسال کمکهای بشردوستانه به افغانستان با مشکل مواجه کرده است.
به گزارش رویترز، با اینکه گروهها و نهادهای امدادرسان تلاش میکنند از راههای دیگری کمکها را به افغانستان برسانند، کندی روند انتقال کمکها و خشکسالی بیسابقه و موانع و مشکلات دیگر، افغانستان را تا آستانه قحطی پیش برده است.
عبدالقاهر یک کشاورز افغان به رویترز میگوید این بدترین خشکسالی است که او در تمام طول عمرش به خاطر دارد. او که با از دست دادن محصول خود دیگر توان تامین معیشت چهار فرزندش را نداشت به ناچار تصمیم جدی گرفت تا داراییهای خود را بفروشد و برای جستجوی کار به شهر هرات در غرب کشور مهاجرت کند.
چند روز بعد، در ۱۵ اوت، طالبان قدرت را در دست گرفتند؛ اتفاقی که باعث فروپاشی اقتصادی در افغانستان شد، میلیونها نفر را به کام فقر فرو برد و افغانستان را به یکی از بدترین بحرانهای بشردوستانه در جهان تبدیل کرد. با فرا رسیدن زمستان سخت، خانواده قاهر در میان نزدیک به ۹ میلیون شهروند افغانستانی هستند که به طرز خطرناکی در آستانه یک قحطی قرار دارند.
قاهر میگوید «بچه ها لباس گرم ندارند و هوا به شدت در حال سرد شدن است. ما میترسیم بچهها بیمار شوند.»

تسلط برقآسای طالبان بر افغانستان باعث مسدود شدن میلیاردها دلار دارایی این کشور در خارج شد. بودجه بینالمللی نیز که ۷۵ درصد از هزینههای دولت را تامین میکرد، یک شبه قطع شد. بانکها با کمبود نقدینگی مواجه شدند، میلیونها نفر کار خود را از دست دادند یا حقوقی دریافت نکردند، ارز داخلی سقوط کرد و قیمتها سر به آسمان کشید.
اندیشکده گروه بحرانهای بینالمللی (ICG) گفت به نظر میرسد فقر و گرسنگی «بیش از همه بمبها و گلولهها در دو دهه گذشته مردم افغانستان را بکشد». این اندیشکده قطع کمکهای مالی، به استثنای کمکهای اضطراری، را «بزرگترین عامل» دانست.
اما یافتن راهی برای پیشگیری از بروز فاجعه به دلیل تحریمهای طولانیمدت سازمان ملل و آمریکا و سایر تحریمها علیه طالبان که همچنان به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشوند، پیچیده شده است.
شورای امنیت سازمان ملل و آمریکا اواخر دسامبر سال ۲۰۲۱ به آژانسهای امدادرسانی چراغ سبز نشان دادند که ارسال کالاهای حیاتی را بدون ترس از شکستن تحریمها افزایش دهند.
آژانسهای سازمان ملل ۴/۴ میلیارد دلار بودجه از سازمانهای بشردوستانه برای افغانستان درخواست کردند که بزرگترین کمکی است که تاکنون برای یک کشور درخواست شده است.

به نوشته رویترز، اما تحلیلگران میگویند کمکهای بشردوستانه فقط یک گچ چسبنده است و برای احیای اقتصادی و بازرگانی باید نقدینگی به بازار تزریق شود و پولهای بلوکهشده باید برای به راهاندازی خدمات مهم آزاد شوند.
قاهر در گفتوگو با رویترز گفت: «این پولها پول مردم افغانستان است و این تحریمها به افراد آسیبپذیر آسیب میرساند.» او جزو ۳/۵ میلیون شهروندی است که به دلیل خشکسالی و ناامنی آواره شدهاند. این کشاورز ۴۵ ساله هر روز سعی میکند در میان آشغالهای اطراف چیزی برای سوختن پیدا کند تا همسرش بتواند با آتش آن برای فرزندانشان برنج و سیبزمینی بپزد. قاهر و همسرش از غذای خود میزنند تا بتوانند شکم فرزندانشان را سیر کنند.
هماکنون ۲۳ میلیون نفر یعنی بیش از نیمی از جمعیت افغانستان نمیتوانند شکم خود را سیر کنند. مری آلن مک گروتی، نماینده مردم افغانستان در برنامه جهانی غذای سازمان ملل گفت افغانستان با «سونامی گرسنگی» روبرو است.
کشاورزان اغلب در زمانهای سخت برای جستجوی کار نقل مکان میکنند، اما بحران اقتصادی دیگر هیچ گزینهای برای کار بر جای نگذاشته است.
مک گروتی میگوید: « زنانی را دیدهام که خود را روی پاهای من انداختند و با فریاد درخواست کمک میکردند. و مردانی را دیدم که در سطلهای زباله به دنبال نان خشک میگردند تا شکم فرزندانشان را سیر کنند.»
برخی کشاورزان که در طول عمر خود شاهد ۱۹ دولت در افغانستان بودهاند به مک گروتی گفتهاند که شرایط در هیچ زمانی به این وخامت نبوده است. آنها میگویند جنگ را به گرسنگی ترجیح میدهند.
مردم برای تامین معیشت همه دارایی خود، از گوسفند و جواهرات گرفته تا موتورسیکلت و زمین را میفروشند. برخی حتی دختران خود را در مقابل دریافت پول شوهر میدهند.
از طرفی برخلاف دورههای گذشته، به ندرت پیش آمده که دسترسی امدادگران به جوامع آسیبپذیر به این خوبی بوده باشد. با پایان جنگ، فائو که در اواسط سال ۲۰۲۱ تنها به ۲۵ استان دسترسی داشت حالا به همه ۳۴ استان افغانستان دسترسی دارد.
اما نهادهای کمکرسانی به پول و منابع نیاز دارند. برنامه جهانی غذا به تنهایی به ۲/۶ میلیارد دلار برای سال آینده نیاز دارد.
فائو و برنامه جهانی غذا میگویند طالبان نیاز گسترده به کمک را درک کرده و با وجود اعمال محدودیت بر سایر زنان، به کارمندان زن اجازه کار میدهند.
این اولین بار است که یک گروه تحریمشده کشوری را تصرف و جامعه بینالمللی را با دوراهی مواجه میکند.
سازمان ملل، بانک جهانی و کمککنندگان به دنبال راههایی برای تزریق پول به اقتصاد افغانستان بدون واسطه مقامهای طالبان هستند.
بانک جهانی در ماه دسامبر گذشته مقداری از ۱/۵ میلیارد دلار موجود در صندوق بازسازی افغانستان - بزرگترین منبع تامین مالی دولت پیشین - را در اختیار برنامه جهانی غذا و آژانس کودکان در سازمان ملل، یونسیف، قرار داد.
سازمان ملل همچنین با دور زدن وزارت بهداشت، حقوق هزاران نفر از کارکنان بهداشتی را پرداخت کرده و یک صندوق پول برای ارائه کمکهای مالی به کسبوکارهای کوچک و ایجاد اشتغال برای افراد بیکار در پروژههای زیربنایی ایجاد کرده است.
اما تحلیلگران میگویند اقدامات مقطعی برای جلوگیری از فروپاشی [اقتصادی] افغانستان کافی نیست.
به گزارش رویترز، اندیشکده گروه بحرانهای بینالمللی از جامعه بینالمللی خواست تا داراییهای افغانستان را آزاد کند، تحریمها را کاهش دهد و با طالبان برای بازگرداندن خدمات اولیه از جمله خدمات بانک مرکزی تعامل کند.

پزشکان آمریکایی عمل پیوند قلب خوک به یک مرد ۵۷ ساله را با موفقیت به انجام رساندند. این پیوند اولین در نوع خود است و خوکی که از قلب آن برای پیوند استفاده شده ویرایش ژنتیکی شده بود.
اگر نتایج این پیوند موفقیت آمیز باشد، امیدها برای پیوند اعضای حیوان به انسان در افرادی که دارای نارسایی اندامهای حیاتی هستند بسیار بالا خواهد رفت. این عمل جراحی ۸ ساعته در بیمارستانی در بالتیمور در ایالت مریلند انجام و حال بیمار مساعد گزارش شده است.
دکتر بارتلی گریفیت، پزشک جراح این عمل و رئیس بخش پیوند قلب مرکز پزشکی مریلند گفت عمل تاکنون موفقیتآمیز بوده و حال بیمار خوب است و ما خیلی هیجان زدهایم، اما در مورد نتایج قطعی آن هنوز کاملا مطمئن نیستیم به این دلیل که این اولین بار است چنین عملی انجام میشود.
به گفته یک سازمان غیرانتفاعی هماهنگکننده پیوند عضو در آمریکا، سال گذشته بیش از ۴۱ هزار آمریکایی عمل پیوند عضو داشتهاند که بیش از نیمی از آنها پیوند کلیه بوده است.
اما کمبود شدیدی در تامین اعضای بدن وجود دارد و هر روز حدود ۱۲ نفر که در لیست انتظار دریافت عضوند جان خود را از دست میدهند. سال گذشته حدود ۳۸۱۷ بیمار آمریکایی جراحی پیوند قلب انسانی داشتند که بیش از هر زمان دیگری بوده، اما تقاضا همچنان بیشتر از عرضه است.

دانشمندان با تلاش بسیار سعی کردهاند ژن خوکها را به گونهای ویرایش کنند که اعضای بدن آنها با بدن انسان سازگاری داشته باشد. پیوند قلب تنها چند ماه پس از آن انجام شد که جراحانی در نیویورک با موفقیت کلیه یک خوک اصلاح شده ژنتیکی را به فردی که دچار مرگ مغزی شده بود پیوند زدند.
پژوهشگران امیدوارند اینگونه پشرفتهای علمی دوران جدیدی را در دنیای پزشکی رقم بزند و دیگر کمبودی در تامین اندامهای حیاتی برای بیمارانی که منتظر انجام عمل پیوند اعضا هستند وجود نداشته باشد. هماکنون بیش از نیم میلیون آمریکایی منتظر دریافت پیوند کلیه و سایر اندامهایند
کارشناسان پزشکی معتقدند این روش جدید درهای زیادی را باز میکند، اما نباید این را از نظر دور داشت که هنوز موانع زیادی وجود دارد تا بتوان این شیوه را به طور گسترده به مرحله اجرا درآورد.
به عقیده کارشناسان، رسانهها ممکن است در مورد پوشش اینگونه رویدادها اندکی بزرگنمایی کنند، اما واقعیت این است که زمان زیادی طول میکشد تا درمانهایی از این دست به طور آسان در دسترس قرار بگیرند.
خانواده بیمار، که دیوید بنت نام دارد و پزشکان میگویند او به این دلیل خطر انجام این عمل آزمایشی را پذیرفت که بدون پیوند قلب جان خود را از دست میداد و پیشتر همه راههای درمان دیگر را امتحان کرده بود. از طرفی حال بنت آنقدر وخیم بود که واجد شرایط جراحی پیوند با قلب انسان نبود.
هنوز نمیتوان در مورد بهبودی بیمار با قطعیت نظر داد. به گفته کارشناسان، بنت هنوز به یک دستگاه بای پس قلب-ریه متصل است، که او را قبل از عمل زنده نگه میداشت، اما به گفته کارشناسان، این برای کسی که عمل پیوند قلب انجام داده غیرعادی نیست.
قلب جدید بنت هماکنون کار میکند و پزشکان گفتهاند به زودی میتوان او را از دستگاه خارج کرد. وضعیت او برای ردیابی هرگونه علائمی که نشان بدهد بدن او قلب را نمیپذیرد به دقت رصد میشود. ۴۸ ساعت اول که بسیار حساس است، بدون هیچگونه مشکلی سپری شده است.
فرآیند پیوند اعضای حیوانات به انسان پیشینهای طولانی دارد. تلاش برای استفاده از پوست و خون حیوانات یه صدها سال پیش بازمیگردد.
در دهه ۱۹۶۰ کلیههای شامپانزه به برخی از بیماران انسانی پیوند زده شد، اما طولانیترین مدت زندگی یک گیرنده عضو ۹ ماه بود. در سال ۱۹۸۳ نیز قلب یک نوع میمون به نام بابون به یک نوزاد پیوند زده شد، اما او نیز ۲۰ روز بعد فوت کرد.
اما خوک نسبت به دیگر حیوانها برای تامین اعضای پیوندی ویژگیهای بهتری دارد زیرا پرورش آن آسانتر است و در عرض شش ماه به اندازه یک انسان بالغ رشد میکند. هماکنون دریچههای قلب خوک به طور منظم به انسان پیوند زده میشود و برخی بیماران مبتلا به دیابت سلولهای پانکراس خوک دریافت کردهاند. از پوست خوک نیز به عنوان پیوند موقت برای بیماران سوختگی استفاده شده است.
این دو فناوری اخیر، یعنی ویرایش ژن و شبیهسازی، برای پیشگیری از عدم سازگاری اندامهای خوک با بدن انسان به کار گرفته میشوند و پیشرفت قابل توجهی در دنیای پزشکی به حساب میآیند.

سازمان بهداشت جهانی در فوریه سال ۲۰۲۰ نام ویروس جدید کرونا را کووید-۱۹ اعلام کرد و گفت این نام با در نظر گرفتن ملاحظات بسیاری از جمله اینکه نام گروه یا افراد خاصی نباشد، انتخاب شده است.
اما طولی نکشید که در هند افرادی که همنام با ویروس بودند در سانههای اجتماعی از تجربههای خود به عنوان همنامان این ویروس کشنده، حرف زدند. روزنامه واشینگتنپست که با برخی از این افراد گفتوگو کرده در مقالهای به این موضوع پرداخته است.
این هم شاید یکی از بدبیاریهای عجیب و غریب باشد که کسی نامش با یک ویروس مرگبار مانند کووید-۱۹ یکی باشد. کووید کاپور یک شهروند هندی از شهر بنگلور است که میگوید از زمان تصمیم سازمان بهداشت جهانی برای نامگذاری ویروس کرونا به کووید-۱۹ زندگیاش طور دیگری شده است. کووید کاپور برای اولین بار در فوریه سال ۲۰۲۰ و بلافاصله پس ازاینکه سازمان بهداشت جهانی ویروس کرونا را کووید-۱۹ نامید، در توییتی نوشت: «کووید کاپور هستم و من یک ویروس نیستم.»

کووید کاپور نمیدانست که سه سال بعد هنوز باید از همین جمله استفاده کند و کارهای ساده روزمره مانند خریدن قهوه در استارباکس (در این کافه نام خریدار روی لیوان نوشته میشود) و یا رفتن به هتل و نشان دادن پاسپورت خود در فرودگاه دیگر هرگز مانند گذشته نخواهد بود.
کووید یک نام در زبان سانسکریت است که به معنی «دانشمند یا دانشاندوز» است. در ادبیات ودایی و در دعاهای آیین هندو به این نام اشاره شده است. اما این نام در همهگیری ویروس کرونا کاملا معنای جدیدی پیدا کرده و زندگی را برای افرادی که دارای این نام هستند به کلی تغییر داده است. بسیاری از این افراد از به سخره گرفته شدن نامشان خسته شدهاند؛ تا جاییکه تعدادی از آنها در شبکههای اجتماعی با هم ارتباط برقرار کردهاند تا درباره تجربههای مشترکشان صحبت کنند.
کاپور درباره تجربه زندگی به عنوان کسی که با ویروس کشنده کووید-۱۹ همنام است به واشینگتنپست گفت: «زندگی کاملا سرسامآور بوده است.» اما کاپور سعی کرده تجربههایش را به صورت طنز بیان کند. او در یکی از شوخیهایش به دنبالکنندگان توییتر خود گفت که از سال ۱۹۹۰- سال تولدش- کووید داشته است. و یا وقتی ماموران فرودگاه پاسپورتش را در حین سفر به سریلانکا با دقت چک میکردند او فقط میتوانست با آنها بخندد.
کاپور در توییتی نوشت: «زندگی یک لیموی ترش به سوی من (و همه ما که همنام ویروس کووید-۱۹ هستیم) پرتاپ کرد اما من تصمیم گرفتم همه چیز را به شوخی بگیرم و با آن لیموناد درست کنم. بخش خنده دار و غمانگیز این است که این ماجرا تمامی نخواهد داشت و من احتمالا تا آخر عمرم باید با این موارد روبرو شوم.»
وقتی تدروس آدانوم، رییس سازمان جهانی بهداشت، نام جدید ویروس را در فوریه ۲۰۲۰ اعلام کرد، گفت کارشناسان در انتخاب نام ملاحظات بسیاری را در نظر گرفتهاند. او گفت: «ما باید نامی انتخاب میکردیم که به موقعیت جغرافیایی، حیوان، فرد یا گروهی از افراد اشاره نمیکرد و همچنین قابل تلفظ و مرتبط با بیماری میبود.»
با این حال به نظر میرسد سازمان بهداشت جهانی توجهی به این گروه خاص از افراد نداشته است. کووید جین ۲۸ ساله از شهر ایندور هند یکی از دیگر از این افراد است. او به واشینگتن پست گفت: «سال اول اوضاع خیلی خندهدار بود.» خیلی زود یکی از دوستانش در سال ۲۰۲۰ به او گفت همنام ویروس جدیدی است که همه درباره آن حرف میزنند.
جین که در دسامبر همان سال ازدواج کرد، گفت: «دوستانم [به شوخی] میگفتند کووید در زمان کووید ازدواج میکند و ما همه میخندیدیم.» کووید جین حالا اغلب ترجیح میدهد در جمع از نام همسرش و یا یک نام مستعار استفاده کند تا خود را کمتر در معرض تمسخر و شوخی ناخواسته قرار دهد. جین میگوید برای دوری از جلب توجه از حروف اول نامش و یا از نام حیوان خانگیاش در فروشگاهها و کافهها استفاده میکند و این برای او که نامش را خیلی دوست دارد و دارای یک معنی عمیق است بسیار دشوار است. پدر جین که یک پروفسور است این نام را برای او انتخاب کرده است.
جین یکبار در پاسخ به تبریک سال نو این پیام را دریافت کرد: « ما ترجیح میدهیم که هیچ تبریک سال نویی از کووید-۱۹ دریافت نکنیم.»
کووید سوناوان، ۳۴ ساله، از ناگپور در ایالت ماهاراشترا در هندوستان نیز تجربههای مشابهی داشته و میگوید با اینکه جنبههای طنزآمیز قضیه را درک میکند، اما این شوخیها برایش خوشایند نیست؛ به ویژه وقتی از طرف کسانی باشد که از دایره دوستان او خارجاند.
اما ماجرا در این جا ختم نمیشود و کووید تنها اسمی نیست که برای دارندگان این نام دردسرساز شده است. هنرمندی به نام اوماریون (Omarion)، که نام اصلی او عمری اسماعیل گرندبری است، اخیرا در توییتر برای رفع هرگونه ابهام در مورد نام خود و سویه اومیکرون (omicron )، در حال تبریک سال نو به طرفدارانش به شوخی گفت: «من یک هنرمند و نوازندهام، نه یک سویه ویروس.»

مقامهای شرکت هواپیمایی آمریکایی دلتا نیز که از نامگذاری یکی از سویههای ویروس به نام دلتا بسیار ناخشنود بود از به کار بردن این نام پرهیز میکردند. مدیر اجرایی این شرکت در یک برنامه تلویزیونی گفت: «من این گونه را سویه لعنتی مینامم نه دلتا.»
آبجوی کرونا یکی از اولین مواردی بود که تحت تاثیر این نامگذاریها قرار گرفت. در حالیکه مردم در سراسر جهان برای درک ارتباط بین آبجوی کرونا و ویروس کرونا عباراتی مانند «ویروس آبجو» و «ویروس کرونای آبجو» را در گوگل جستجو میکردند، مجله اقتصادی فوربس در مقالهای نوشت: «ویروس کرونای جدیدی که در ووهان چین کشف شده با آبجوی کرونا فرق دارد.»
دوستان کووید کاپور نیز برای مزاح عکسی از او در رسانههای اجتماعی منتشر کردند که او در حال نوشیدن آبجوی کروناست و در کپشن آن نوشتند: « کووید در حال نوشیدن کرونا است.»
به گفته مرکز پیشگیری و کنترل بیماری اروپا، در زمانی که همهگیری کرونا رسما به نام کووید-۱۹ شناخته شد، هند تنها سه مورد ابتلا گزارش کرده بود. حالا بر اساس دادههای دانشگاه جان هاپکینز، صدها نفر جان خود را در هند بر اثر این ویروس از دست دادهاند و بیش از ۳۵ میلیون مورد ابتلا در این کشور ثبت شده است. شیوع سویه بسیار مسری اومیکرون باعث افزایش موارد ابتلا در سراسر هند شده، به گونهای که برخی ایالتها دوباره محدودیتهایی مانند مقررات منع آمد و شد را برای جلوگیری از گسترش ویروس اعمال میکنند.
شاید همانطور کووید کاپور خودش هم باور دارد باید تا مدتها با این مشکل زندگی کند.

نتایج یک پژوهش جدید و نخستین در نوع خود، نشان میدهد شمار مبتلایان به زوال عقل یا همان دمانس، تا حدودا ۳۰ سال دیگر ۳ برابر میشود و تا سال ۲۰۵۰ به ۱۵۳ میلیون نفر در جهان میرسد.
یافتههای این تحقیق در نشریه «سلامت عموم لانست» منتشر شده است.
گاردین به گوشههایی از این پژوهش پرداخته است که در پی میآید.
متخصصان با تکاندهنده خواندن نتایج این پژوهش گفتهاند پیداست که خطر زوال عقل جدی است و با افزایشی پرشتاب، آینده سلامت و مراقبت اجتماعی در هر جمع، کشور و قاره را تهدید میکند.
بهگفته محققان این پژوهش، افزایش قابلتوجه شمار مبتلایان به زوال عقل، که نرخ ابتلای آنان در سال ۲۰۱۹، ۵۷ میلیون مورد تخمین زده شده بود، در درجه اول بهدلیل افزایش و پیری جمعیت است. با وجود این، عوامل گوناگونی در ابتلا به دمانس دخیل است که چاقی مفرط، مصرف دخانیات و قند خون بالا از جمله آنهاست و به افزایش شمار مبتلایان بدین عارضه دامن خواهد زد.
گرچه از یک سو انتظار میرود پیشرفتها در زمینه دسترسی به آموزش در دنیا شمار موارد ابتلا به دمانس در جهان را تا نیمه قرن بیستویکم تا ۶/۲ میلیون تن کاهش دهد؛ از سوی دیگر پیشبینی میشود سیر کنونی چاقی مفرط، دیابت و سیگار کشیدن، شمار مبتلایان به زوال عقل را تا زمان مشابه ۶/۸ میلیون نفر افزایش دهد.
این تحقیق با نام «بار جهانی بیماری»، اولین پژوهشی است که پیشبینی از وضعیت این عارضه برای بزرگسالان ۴۰ سالبهبالا و در ۱۹۵ کشور در سراسر جهان ارائه میدهد.
بر اساس یافتههای این تحقیق، تا سال ۲۰۵۰، شمار موارد ابتلا به زوال عقل در هر کشور افزایش خواهد یافت؛ اما بیشترین افزایش موارد با ۳۶۷ درصد در شمال آفریقا و خاورمیانه و سپس با ۳۵۷ درصد در آفریقای سیاه خواهد بود. کشورهای قطر، امارات متحده عربی و بحرین بهترتیب، شاهد بیشترین موارد ابتلا بدین عارضه خواهند بود.
در مقابل، کمترین افزایش موارد ابتلا با نرخ ۵۳ درصد در مناطق پردرآمدتر آسیا-اقیانوسیه و با ۷۴ درصد در اروپای غربی خواهد بود. کشور ژاپن با ۲۷ درصد افزایش، کمترین میزان بالا رفتن موارد ابتلا به دمانس در جهان را خواهد داشت.
یکی از متخصصان این حوزه، که در انجام پژوهش مذکور مشارکتی نداشته است، گفت که اعداد و ارقام آمده در این تحقیق، وسعت تکاندهنده ابتلا به زوال عقل در سراسر جهان را نمایان میکند. او تاکید کرد که جهان نیازمند حرکتی جمعی برای مقابله با ۳ برابر شدن شمار مبتلایان به زوال عقل است؛ چرا که دمانس، تنها افراد را درگیر نمیکند، بلکه میتواند تمام خانواده، شبکه دوستان و عزیزان بیمار را نابود کند.
او اشاره کرد که هزینه محنتبار دمانس برای فرد مبتلا با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی نیز همراه است. او از دولتها در سراسر جهان خواست هماکنون و در آینده، اقدامات بیشتری برای حفاظت از جان افراد به عمل آورند.

زوال عقل در حال حاضر یکی از بزرگترین دلایل ناتوانی و وابستگی سالمندان در سراسر جهان است. هزینههای این عارضه در جهان، در سال ۲۰۱۹ تا بیش از یک تریلیون دلار برآورد شد.
اگرچه دمانس اغلب افراد پرسنوسالتر را درگیر میکند، اما بخشی اجتنابناپذیر از روند سالمندی نیست و پیشگیری و به تعویق انداختن ۴۰ درصد موارد ابتلا به آن ممکن است. برای این امر باید از قرار دادن فرد در معرض ۱۲ عامل شناختهشده دخیل در ابتلا به این عارضه جلوگیری شود. عواملی همچون کمسوادی، فشار خون بالا، اختلالات شنوایی، مصرف دخانیات، چاقی مفرط میانسالی، افسردگی، بیتحرکی، دیابت، انزوای اجتماعی، مصرف بیرویه الکل، آسیب به سر و آلودگی هوا از آن جمله است.
تیم پژوهشگران این تحقیق با اشاره به یافتههایشان، خواستار تلاش برای کاهش عوامل موثر در زوال عقل، از طریق ایجاد تغییرات در سبک زندگی با گنجاندن آموزش، رژیم غذایی و ورزش و در کنار آن، خواهان کشف درمانهایی موثر برای کند شدن روند بیماری و شناسایی دیگر عوامل موثر در ابتلا بدین عارضه شدهاند تا از هزینههای آتی این بیماری برای جهان کاسته شود.
اِما نیکولز، پژوهشگر و نگارنده اصلی این تحقیق در دانشگاه واشینگتن، گفت که بیشترین تاثیرگذاری، با کاهش عوامل اصلی دخیل در ابتلا به دمانس در هر کشور ممکن است. او افزود که برنامههایی بومی و کمهزینه برای حمایت از رژیم غذایی سالمتر، ورزش بیشتر، ترک سیگار و دسترسی بهتر به آموزش، از این جمله است.

به گفته کارشناسان، تعداد زنانی که تحت تاثیر ترندهای رسانههای اجتماعی، با پیروی از رژیمهای غذایی سخت و ورزش بیش از حد عادت ماهانه خود را از دست میدهند، رو به افزایش است.
یک موسسه خیریه در بریتانیا به نام بیت (Beat ) که در زمینه اختلال تغذیه فعالیت میکند میگوید این مشکل حتی در بین افرادی که کمبود وزن ندارند نیز رو به افزایش است. روزنامه بریتانیایی گاردین در مقالهای به این موضوع پرداخته است.
مقامها و متخصصان تغذیه موسسه خیریه بیت (Beat )، در مورد افزایش آمنوره هیپوتالاموس هشدار دادهاند. آمنوره هیپوتالاموس وضعیتی است که بدن به دلیل کمبود انرژی وارد وضعیت« حفظ بقا» میشود و این امر باعث قطع قاعدگی در زنان میشود. قطع قاعدگی یک اختلال برگشتپذیر است که از استرس مربوط به کاهش وزن، ورزش بیش از حد و آسیبهای روانی (Trauma) ناشی میشود.
مارتا ویلیامز، هماهنگ کننده مشاوره بالینی در موسسه خیریه «بیت» (Beat ) گفت این بیماری در حال گسترش است و اغلب در افرادی دیده میشود که کمبود وزن ندارند و شاخص توده بدنی آنها پایین است.
ویلیامز در ادامه گفت با اینکه آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد اما اکثر زنانی که دیگر پریود نمیشوند دچار کمبود وزن جدی نیستند و برخی از آنها وزن سالمی دارند اما رژیمهای غذایی سخت و محدودی دارند.
زنان اغلب با متوقف شدن قاعدگی خود با پزشک مشورت میکنند، اما به گفته ویلیامز بسیاری از پزشکان عمومی از تشخیص علت اصلی باز میمانند و برای بازگشت قاعدگی، قرصهای ضد بارداری تجویز میکنند.
ویلیامز در ادامه گفت توصیههای دولتی در دوران قرنطینه برای اینکه افراد روزی یک ساعت ورزش کنند نیز به این معضل افزوده و این تاکید بیش از اندازه به احتمال زیاد برای افرادی که توانایی حفظ تعادل در میزان ورزش کردن خود را نداشتهاند آسیبرسان بوده است.
او افزود رسانههای اجتماعی میتواند از عواملی باشد که بر این روند تاثیر میگذارند، زیرا برخی زنان با انتشار عکسهای ویرایششدهای از بدن خود انتظارات غیرواقعی از ظاهر افراد ایجاد میکنند. ویلیامز گفت از طرفی اینفلوئنسرهای تناسب اندام به دنبال کنندگان خود میگویند که در یک روز چه چیزهایی میخورند و چه مقدار کالری دریافت میکنند، که این به مشکلات اختلال تغذیه در افراد میافزاید.
اما برخی زنان با استفاده از تجربههای خود در زمینه اختلال تغذیه و قطع عادت ماهانه، سعی دارند در اینباره اطلاعرسانی کنند. یکی از این زنان کلوئی هاجکینسون است که با تکیه بر تجربه خود به دخترانی که از اختلال آمنوره و قطع عادت ماهانه رنج میبرند کمک میکند. وقتی کلوئی مصرف قرصهای ضد بارداری را قطع کرد عادت ماهانه او بازنگشت اما پزشکان به او میگفتند که تاخیر در عادت ماهانه طبیعی است. با این حال او میدانست که قطع عادت ماهانهاش به دلیل کمخوری است، اما چون شاخص توده بدنی او پایین نبود پزشکان مشکل او را جدی نمیگرفتند.
کلوئی با مراجعه به یک متخصص تغذیه متوجه شد که استروژن بدنش پایین است و توانست با تغذیه درست و ورزش متعادل دوباره قاعده شود.
رنه مک گرگور، متخصص اختلالات تغذیه، گفت در ۱۲ ماه گذشته ۱۰۰۰ ساعت وقت را صرف گفتوگو با مراجعهکنندگانی کرده که عادت ماهانه آنها قطع شده و ۹۵ درصد آنها آمنوره هیپوتالاموس داشتهاند. رنه میگوید «این یک مشکل بزرگ است، بزرگتر از آن چیزی که افراد جامعه درک کنند، به ویژه به این دلیل که همواره -به اشتباه- این باور پذیرفته شده که وقتی زنان بیش از اندازه ورزش میکنند عادت ماهانه آنها متوقف میشود.»

او گفت که این مشکل اغلب به درستی تشخیص داده نمیشود و به زنان گفته میشود عادت ماهانه آنها به این دلیل که بدنشان دارد خود را با ترک قرص ضد بارداری تنظیم میکند بازنگشته است. او میگوید یک متخصص زنان به یکی از مراجعه کنندگانش گفته چون در حال حاضر قصد بارداری ندارد نداشتن عادت ماهانه مشکلی ندارد نه به این دلیل که قطع عادت ماهانه تاثیر بسیار گستردهتری بر سلامت روحی/ روانی و جسمی زنان دارد.