مرگ و خشم و ناامیدی؛ میانمار در سالی که تحت تسلط ارتش گذشت
ارتش میانمار در روز یکم فوریه ۲۰۲۱ با یک کودتا قدرت را در این کشور در دست گرفت و رهبران سیاسی این کشور را دستگیر و زندانی کرد. مردم میانمار در اعتراض به براندازی دولت دموکراتیک که با انتخابات بر سر کار آمده بود، به خیابانها آمدند.
تظاهرات مسالمت آمیز سراسری و سرکوب خشونتآمیز نیروهای امنیتی به یک بحران انسانی در سراسر میانمار تبدیل شده است.
آسوشیتدپرس با تعدادی از مردم در میانمار درباره اینکه چگونه زندگی آنها از زمان سلطه ارتش تغییر کرده، گفتوگو کرده است. این افراد از ترس انتقامجویی ارتش تنها به شرطی صحبت کردند که نامشان فاش نشود.
روایت یک زن بیوه: « همسرم ناگهان ناپدید شد»
شوهر خینه پیش از مرگش درآمد خوبی داشت و خانوادهاش در یانگون، بزرگترین شهر میانمار، زندگی خوب و راحتی داشتند. او مجبور نبود کار کند و میتوانست در خانه بماند تا از دو دختر خردسالشان نگهداری کند.
در یکم فوریه، شوهر خینه از دوستی یک تماس تلفنی دریافت کرد که از کودتا و تسلط نظامیان به او خبر میداد. خینه به آسوشیتدپرس گفت: «شوهرم خیلی غمگین و عصبانی به نظر میرسید و نمیتوانست زیاد حرف بزند.»
در هفتههای پس از کودتا، تظاهرات بسیاری که خواستار بازگشت دموکراسی و آزادی سیاستمداران زندانی شده بود، در کشور موج میزد. خینه و شوهرش نیز به این اعتراضات پیوستند.
در اواخر ماه مارس، زمانی که نیروهای امنیتی استفاده از سلاحهای مرگبار برای سرکوب اعتراضات را آغاز کردند، خینه در حال نگهداری از دختر خردسالش بود که تظاهرکنندگان به خانه او آمدند تا به او بگویند شوهرش به ضرب گلوله کشته شده است. تظاهرکنندگان همسر خینه را به دو درمانگاه بردند اما هر دو درمانگاه از پذیرش و درمان او سرباز زدند و زمانی که به بیمارستان رسیدند او دیگر فوت کرده بود. خینه میگوید: « همسرم ناگهان ناپدید شد. تا پیش از کودتا هرگز فکر نمیکردم که خانواده ما روزی اینگونه از هم بپاشد.»
به گفته انجمن کمک به زندانیان سیاسی، که یک گروه نظارت بر دستگیریها و مرگهای تایید شده در میانمار است، شوهر او یکی از دستکم ۱۴۹۰ نفری است که از زمان کودتا به دست ارتش کشته شدهاند. به گفته این گروه، بیش از ۱۱۷۷۵ نفر نیز دستگیر شدهاند.
از زمان مرگ همسرش، خینه کار خود را در یک کارخانه پوشاک آغاز کرده و روزانه ۳ دلار درآمد دارد. او دیگر از پس پرداخت هزینههای آپارتمان قدیمی خود برنمیآید و به همراه دو دخترش به یک اتاق کوچک نقل مکان کردهاند. خینه نگران است که نتواند هزینههای زندگی فرزندانش را تامین کند و همچنین نگران سلامت روان آنهاست. خینه میگوید: «دختر بزرگ من آسیب روحی دیده است. او اغلب میگوید دوستان من پدر دارند، اما من نه.»
روایت یک آواره: « از فرار کردن از جنگ خسته شدهام.»
انفجار بمب و شلیک توپ و گلوله، می ۶۳ ساله را در هر پناهگاهی که در طول سال گذشته مجبور به فرار به آن شده دنبال کرده است.
پس از شروع جنگ در نزدیکی روستای او در شرق میانمار، می ابتدا مجبور شد به اردوگاه آوارگان فرار کند. یک ماه بعد، اردوگاه دیگر امن نبود و داروهای مورد نیاز او برای بیماری قلبی و فشار خون بالا در دسترس نبود. می که دیگر جایی نداشت تا به آن پناه ببرد، به خانه یکی از بستگانش نقل مکان کرد.
می در گفتوگوی تلفنی با آسوشیتدپرس گفت: «زمانی که آنجا بودیم، صدای تیراندازی شنیده میشد. ما تصمیم گرفتیم که حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود از آنجا نرویم، زیرا دیگر از فرار کردن از جنگ خسته شدهایم.»
مدتی بعد، منطقه نزدیک خانه بستگانش نیز بمباران شد و او مجبور شد یک بار دیگر فرار کند. در حال حاضر، می با ۱۵ نفر دیگر که همگی آواره هستند، در یک انبار غله کوچک زندگی میکنند. او فقط برای دو ماه دارو دارد و نگران آینده خانواده و کشورش است.
آژانس مربوط به امور پناهندگان سازمان ملل آمار آوارگان از زمان تسلط ارتش را تا اواسط ژانویه بیش از ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده . ۳۲ هزار نفر دیگر نیز به کشورهای همسایه گریختهاند.
می گفت: «من هر روز احساس خستگی و نگرانی میکنم. حالا تنها امیدم این است که صلح و آرامش را ببینم و بعد به خانه خودم برگردم.»
روایت یک جراح: « جانهایی باید در راه انقلاب فدا شوند.»
پیش از تسلط ارتش، یک دستیار جراح ۲۸ ساله در حال مطالعه برای امتحانات تخصص خود بود. او با خانوادهاش زندگی میکرد و به درمان بیماران در بیمارستانی که در آن کار میکرد افتخار میکرد.
صبح روز کودتا، با دیدن خودروهای نظامی در جادهها و هلیکوپترها در بالای سرش، به سر کار رفت. تلفن و اینترنت قطع شد. وقتی وارد بیمارستان شد، متوجه شد که ارتش، آنگ سان سوچی، رهبر کشور را بازداشت کرده است.
روز بعد، او و سایر کارکنان مراقبتهای بهداشتی در بیمارستانهای دولتی دست از کار کشیدند و که جرقهای شد برای آنچه به عنوان جنبش نافرمانی مدنی معروف شد.
او در تماس تلفنی با آسوشیتدپرس گفت پس از کودتای نظامی، دیگر نمیخواستیم زیر نظر آنها کار کنیم. ما معتقد بودیم که تمام بخشهای بهداشت زیر نظر ارتش هیچ پیشرفتی نخواهند داشت.»
به گفته سازمان پزشکان برای حقوق بشر، میانمار به یکی از خطرناکترین مکانها در جهان برای کارکنان مراقبتهای بهداشتی تبدیل شده است. به گفته این سازمان، ۳۰ کارمند از این بخشها از زمان تسلط نظامیان تا ژانویه ۲۰۲۲ کشته و ۲۸۶ نفر دستگیر شدند.
این جراح با دیدن دستگیری همکارانش به منطقهای که تحت کنترل یک گروه مخالف مسلح است گریخت. او به مدت چهار ماه در درمانگاههای موقت ساخته شده از چادر در کمپها کار کرده است و افراد مبتلا به بیماریهای عمومی و مجروحان گلولههای نظامی و مینهای زمینی را درمان میکند.
دسترسی به دارو سخت است، زیرا نیروهای امنیتی هر کسی که دارو حمل و منتقل میکند را دستگیر میکند.
«ما باید مخفیانه دارو حمل کنیم. به همین دلیل حدود یک ماه طول میکشد تا دارو برسد. حتی اگر خودروها داروهای سادهای مانند مسکن و داروهای ضد درد حمل کنند، دستگیر میشوند.»
این جراح هنوز رویای این را دارد که بتواند به خانهاش برگردد و در امتحانات خود برای متخصص شدن شرکت کند.
او میگوید: «اما رویاها با واقعیت تفاوت دارند. مردم از ظلم نظامیان حاکم رنج میبرند. جانهایی باید در راه انقلاب فدا شوند.»
روایت یک روزنامهنگار: «جرات نداریم دوربینهایمان را بیرون بیارویم.»
روزنامه نگاران نقش مهمی در بازتاب اتفاقات یک سال گذشته در میانمار به جهان داشتند. یک فیلمبردار میدانست روزنامهنگاران باید آنچه را که در میانمار در حال رخ دادن است به جهان نشان دهند. آنها با کنار گذاشتن خشم و اندوه خود از تسلط نظامی، هر روز به خیابانها رفتند تا اعتراضات و سرکوبهای وحشیانه را با تلفنهای همراه خود ثبت کنند.
فیلمبردار در گفتگوی تلفنی به آسوشیتدپرس گفت: «ما از ترس اینکه دستگیر نشویم، جرأت نمیکنیم دوربین هایمان را بیرون بیاوریم. اوضاع در حال بدتر شدن است.»
او میگوید بسیاری از فیلمبرداران همکارش به دلیل تهدیدات فزاینده به جنگل گریختند تا به گروههای مقاومت مسلح بپیوندند. عدهای نیز دستگیر شدهاند. به گفته کمیته حفاظت از خبرنگاران، تا اول دسامبر ۲۰۲۱، میانمار پس از چین بیشترین آمار دستگیری روزنامهنگاران را داشته است. به گفته این گروه، دستکم دو روزنامه نگار در حین بازداشت کشته و برخی دیگر شکنجه شدهاند.
با این حال، فیلمبردار با اینکه میداند هر گزارشی میتواند آخرین گزارش او باشد، به کار خود ادامه میدهد.
فیلمبردار گفت: «من مثل یک روزنامه نگار زیرزمینی کار میکنم. برای مواقع اضطراری که شاید نیاز به دویدن داشته باشم، یک کیف آماده کردهام.» با وجود تهدیدها این روزنامهنگار قصد خروج از کشور را ندارد.
فیلمبردار گفت: «جامعه بینالمللی فقط از طریق رسانهها از جنایات ارتش مطلع میشود. اما من تا جاییکه بتوانم به این کار ادامه میدهم. اگر نیروهای امنیتی موفق شدند مرا دستگیر کنند بگذارید این کار را بکنند.»
روایت یک مبارز: « تصمیم گرفتم اسلحه به دست بگیرم.»
یک مرد ۴۷ ساله پس از دیدن صحنه شلیک گلوله نیروهای نظامی به سر معترضانی که به صورت صلحآمیز در حال اعتراض بودند، تصمیم گرفت دست به سلاح بردارد.
او گفت: «تصمیم گرفتم اسلحه به دست بگیرم و شروع کردم به یافتن راهی برای انجام این کار.»
اعتراضات او به صورت مسالمت آمیز آغاز شده بود. پس از تسلط ارتش، او شروع کرد به سازماندهی تجمعات اعتراضی در یانگون. اما با گذشت چند هفته، او متوجه شد امنیتش در خطر است.
این مرد میگوید: «من پس از آغاز[اعتراضات] دیگر در آپارتمان خود زندگی نکردم و مجبور شدم از خانوادهام نیز بخواهم آن آپارتمان را ترک کنند و به یک مکان مخفی بروند تا (نظامیان) نتوانند به آنها آسیب برسانند.»
اما وقتی اعتراضات مرگبار شد، او متوجه شد که میخواهد قدمی فراتر بردارد.
او در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت: «من هرگز فکر نمیکردم که درگیر یک مبارزه شوم.»
این مرد تنها یکی از هزاران میانماری است که به گروههای چریکی که «نیروهای دفاع مردمی» نام دارند پیوستهاند. برخی با گروههای قومی مسلحی که دهههاست با ارتش میانمار میجنگند ائتلاف کردهاند، و برخی دیگر با یک گروه مخالف حکومت به نام «دولت وحدت ملی»، که یک دولت موازی است و در ماه سپتامبر گذشته یک «جنگ دفاعی» علیه ارتش اعلام کرد، اعلام وفاداری کردهاند.
پیش از تسلط نظامیان در میانمار، این مرد از رفتن به رستورانها با خانوادهاش، خرید از مراکز خرید و گذراندن وقت با فرزندانش در خانهشان لذت میبرد؛ زمانیکه در یک سازمان غیردولتی که دهههاست درگیر برقراری صلح در میانمار است کار نمیکرد.
روزهای او اکنون به انجام مأموریتهایی میگذرد که او به دلایل امنیتی از صحبت درباره آنها پرهیز میکند. او حالا در منطقهای جنگلی زندگی میکند که توسط یک گروه قومی مسلح کنترل میشود و هر جا میرود چندین سلاح با خود حمل میکند. او و رفقایش برای زنده ماندن هرچه دم دست باشد میخورند و در بانوجهایی که بین درختان بسته شدهاند، میخوابند.
این مرد گفت: « آن زندگی که من از آن لذت بردم دیگر دور از دسترس است.»
او میگوید از عدم پاسخگویی جامعه بین المللی ناامید است و مردم میانمار مجبور شدهاند امور را خود در دست بگیرند.
«ما حق داریم در حالیکه جامعه بینالمللی بیتفاوت ایستاده است برای دفاع از خود به خشونت متوسل شویم.»
در پیشرفتهای به دست آمده در قرن حاضر، دانشمندان موفق شدهاند با فناوریهای مدرن ریسک ابتلا به بیماریهای ژنتیکی در افراد را تخمین بزنند و نمرهای برای آن تعیین کنند.
این نمره به افراد کمک میکند خطر ابتلا به بیماریهای ارثی را در خود تشخیص بدهند. اما دانشمندان میگویند از این نمره نباید در موارد بالینی استفاده شود و این فعلا یک ابزار اولیه است که نیازمند پیشرفت و تکامل بیشتری دارد. وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن در مقالهای کارشناسی به این موضوع پرداخته است.
تحقیقات ژنتیک در قرن ۲۱ پیشرفتهای چشمگیری داشته است. بشر در آغاز قرن، درک گستردهای از اینکه بیشترمشکلات پزشکی در جهان توسعه یافته تا حدی تحت تاثیر عوامل ژنتیکی است، پیدا کرد اما فناوری لازم برای کشف کامل اسرار پنهان در ژنوم را نداشت.
پیشرفتهای فنآوری قرن حاضر به ما این امکان را داده که در شناسایی زمینههای ژنومی بیماریهای قلبی، اختلالات روانی، سرطان، زوال عقل و سایر بیماریهایی که پزشکی هنوز برای پیشگیری، تشخیص و درمان آنها با مشکل روبروست، پیشرفت چشمگیری داشته باشیم.
ما اکنون میتوانیم سهم کلی تاثیر عامل ژنتیکی (وراثتپذیری) را کمی کنیم و گونههای ژنتیکی خاصی که در بروز خطر ابتلا به این بیماریها نقش دارند، را شناسایی کنیم. اما، مانند بسیاری دیگر از جنبههای ژنتیکی، این جنبه نیز پیچیده و هنوز ناقص است و دانشمندان همچنان در حال بررسی چگونگی بهرهوری از آن به صورت بالینی هستند.
هر یک از این بیماریها و اختلالات دارای یک زیربنای «چندژنی» هستند. این به این معنی است که به جای اینکه تنها یک یا چند ژن در افزایش خطر ابتلا به بیماریها نقش داشته باشند، احتمالاً هزاران ژن وجود دارد که تغییرات ارثی در هر کدام تأثیر کوچکی بر خطر ابتلا به هر بیماری دارد.
این جزء ژنتیکی پراکنده با سایر عوامل محیطی مانند سیگار کشیدن، نوع رژیم غذایی، ضربه روحی و استرس ترکیب میشود تا خطر ابتلا به بیماری را افزایش یا کاهش دهد.
اما وجود یک زمینه چندژنی از بسیاری جهات خبر خوبی است: یعنی اینکه خطر ابتلا به بیماریها در ما توسط چندین گونه ژنتیکی تعیین میشود و معمولاً نه با یک عامل ژنتیکی مشخص. اگرچه هنوز نمونههایی از عوامل تک ژنتیکی مانند گونههایی که خطر ابتلا به سرطان سینه و تخمدان را افزایش میدهند، وجود دارند، اما این گونههای ژنتیکی نادر هستند؛ به این معنی که استعداد ژنتیکی در ما برای افزایش خطر ابتلا به بیماری از ترکیب بسیاری از گونههای مختلف ژنتیکی ناشی میشود.
مطالعات ژنتیکی در ۲۰ سال گذشته بسیاری از این گونههای ژنتیکی را شناسایی کرده است: بیش از ۱۰۰ نمونه برای سرطان سینه، افسردگی و بیماری عروق کرونر و ۳۸ نمونه برای بیماری آلزایمر. همه این گونهها میتوانند اطلاعاتی در مورد بیولوژی و توسعه دارو به ما بدهند.
این گونهها همچنین میتوانند به ما در محاسبه «نمره» خطر ابتلا به بیماری کمک کنند، و نشان دهند چه افرادی از نظر ژنتیکی در معرض خطر بالای بیماری هستند و چه کسانی کمتر در معرض خطر ابتلا هستند. اصطلاح «نمره» در اینجا کاربرد مناسبی دارد، زیرا با جمع کردن تعداد گونههای ژنتیکی پرخطر در ژنوم و میزان اهمیت آنها به یک عدد رسید.
اگر به نمرات پلی ژنیک یک گروه بزرگ از افراد نگاه کنید، اکثرا یک نمره تقریباً متوسط دارند؛ بنابراین ژنتیک آنها اطلاعات زیادی درباره خطر ابتلا به بیماری آنها ارائه نمیدهد. افراد کمی دارای نمره پلیژنیک بالایی هستند که نشان میدهد خطر ابتلا به یک بیماری خاص در آنها بالاست. بیشتر افراد گونههای ژنتیکی پرخطر کمتری به ارث بردهاند که آنها را در معرض خطر کمتر ابتلا به بیماری قرار میدهد.
آیا دانستن نمره پلیژنیک یا ژن چندگونه برای ما مفید است؟ به طور بالقوه، بله، اما فعلا نه. نمره پلیژنیک میتواند یک تخمین از میزان خطر ژنتیکی که برای یک بیماری خاص در ما وجود دارد به ما ارائه دهد. این عدد در طول زندگی ثابت میماند و در هر زمان قابل محاسبه است. عدد پلیژنیک میتواند به ما برای انتخاب یک سبک زندگی سالم و انجام غربالگری مناسب انگیزه دهد و به ما کمک کند علائم اولیه بیماریها را تشخیص دهیم.
چگونه نمره پلیژنیک خود را درک کنیم
این ارقام به ژنتیک شما، تعداد افراد مبتلا به این بیماری و میزان خطری که نمره پلیژنیک به ما میگوید بستگی دارد و در اکثر بیماریها رقم پایینی است. مثلا زنی که نمره پلی ژنیک سرطان سینه برای او ۱٪ در کل جمعیت است، خطر ابتلا برای او در طول زندگی حدود ۳۰ درصد میشود. خطر ابتلا به بسیاری از اختلالات به صورت مادام العمر کمتر است.
نمره پلی ژنیک بالا برای اسکیزوفرنی (جنون) ممکن است برای افراد نگران کننده باشد، اما دانش ژنتیکی ما در مورد اسکیزوفرنی هنوز کامل نشده است. احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی برای فردی با نمره پلیژنیک بالا، در مقایسه با خطر یک درصدی در کل جمعیت، تنها ۴ درصد میشود. با اینکه این درصد میتواند به ما اطمینان خاطر دهد اما نشان میدهد نباید از نمره پلیژنیک در موارد بالینی استفاده شود.
نمره پلیژنیک یک تصویر آنی از خطر ژنتیکی ابتلا به بیماری ارائه میدهد، اما در بیشتر اختلالات، این دادهها به اندازه کافی قوی نیست که به درد ما بخورد. در دهه آینده مشخص خواهد شد که آیا نمره پلیژنیک همچنان به صورت یک کنجکاوی شخصی باقی میماند و یا اینکه به یک ابزار مهم پزشکی تبدیل خواهد شد.
شرکت خودروسازی تویوتا در همکاری با آژانس فضایی ژاپن، در حال ساخت خودرویی است که میتواند سطح ماه را بپیماید. تویوتا هدف از این همکاری را کمک به انسان برای زندگی روی کره ماه تا سال ۲۰۴۰ و در درجه بعدی، زندگی بشر روی کره مریخ عنوان کرده است.
بهگزارش آسوشیتدپرس، این خودرو ماهنورد کاوشگر که با همکاری «آژانس کاوشهای هوافضای ژاپن» در دست ساخت است، بهنشانه احترام به «لندکروزر» تویوتا، «لونار کروزر» نامیده شده است و در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی راهاندازی خواهد شد.
تاکائو ساتو، سرپرست پروژه «لونار کروزر» تویوتا گفت خودرو مذکور بر این ایده استوار است که خورد و خواب، کار و برقراری ارتباط امن با دیگران در خودرو، در فضا نیز امکانپذیر است.
ساتو با تاکید بر اهمیت سفر به فضا گفت که رفتن به فضا میتواند باعث توسعه ارتباطات دوربرد و دیگر فناوریهایی باشد که برای حیات بشر مفید واقع شود.
شرکت ژاپنی «گیتای» که با تویوتا در این پروژه همکاری میکند بازویی رباتیک برای لونار کروزر ساخته است که انجام وظایفی همچون بازرسی و نگهداری را بر عهده دارد. ساخت چنگکی این بازوی رباتیک به گونهای است که سَری بازو، بتواند بر حسب نیاز عوض شود و بهعنوان چندین ابزار مختلف، مثلا برای حفاری، بلند کردن و جارو زدن تغییر داده شود.
شو نوکانوسه، مدیرعامل اجرایی «گیتای» گفت که گرچه چالش پرتاب به فضا انجامشده است اما کار کردن در فضا هزینهها و مخاطرات فراوانی برای فضانوردان دارد؛ این همان جایی است که رباتها به کار میآیند.
شینیچیرو نودا، یکی از مهندسان تویوتا با ابراز هیجان درباره این پروژه گفت که این پروژه تویوتا در راستای اهداف دیرباز تویوتا برای خدمت به مشتریان است و ماه، ممکن است منابعی ارزشمند برای زندگی روی کره زمین فراهم آورد.
درست است که خودروهای تویوتا تقریبا در هر گوشهوکناری پیدا میشود، اما همانطور که نودا میگوید این بار تویوتا از بردن خودروهایش به جایی که هرگز در آنجا نبوده حرف میزند.
برنامه آرتمیس ناسا، نشاندن دوباره انسان بر روی ماه
انتشار خبر ساخت لونار کروزر تویوتا در حالی است که برنامه فضایی «آرتمیس» ناسا برای بازگرداندن انسان به ماه تا سال ۲۰۲۵، نیز در دست انجام است.
ناسا بهدنبال محکم کردن جای پای انسان بر روی ماه است و آرتمیس، دستگرمی ناسا برای فرستادن گروهی از فضانوردان به مریخ در دهه ۲۰۳۰ است. ناسا امیدوار است که با پروژه آرتمیس پایگاهی دائمی بر روی کره ماه بنا کند که به رباتها و فضانوردان اجازه دهد بیش از پیش بر روی کره ماه اکتشاف کنند.
تاکنون ۱۵ کشور از جمله استرالیا، کانادا، امارات متحده عربی، ایتالیا، بریتانیا، مکزیک، ژاپن، کره جنوبی و اسرائیل به برنامه فضایی آرتمیس پیوستهاند.
اولین پرواز آزمایشی بدون سرنشین برنامه فضایی آرتمیس، با نام «آرتمیس۱»، روز یکشنبه ۲۰ مارس ۲۰۲۲، ۲۹ اسفندماه، انجام میشود. «آرتمیس ۲» برای سال ۲۰۲۳، «آرتمیس ۳» برای ۲۰۲۴ و اولین ماموریت آرتمیس با سرنشین برای سال ۲۰۲۵ برنامهریزی شده است که بنا بر اعلام ناسا، برای نخستین بار در تاریخ، یک فضانورد زن و یک فضانورد رنگینپوست را روانه کره ماه میکند.
آخرین باری که ناسا فضانوردان را به ماه فرستاد سال ۱۹۷۲ و تحت برنامه فضایی «آپولو ۱۷» بود.
سفید کردن پوست فرآیندی است که در آن از محصولات یا خدمات آرایشی برای کاهش میزان ملانین یا رنگدانه پوست و روشنتر نشان دادن آن استفاده میشود. شبکه خبری سی ان ان در مقالهای به این پدیده پرداخته است:
سفید کردن پوست یک صنعت بزرگ است و مصرف کنندگان آن به طور عمده زنان رنگینپوست در همه مناطق جهان هستند؛ هر چند منطقه آسیا و اقیانوسیه سودآورترین بازار مصرف برای این صنعت است.
قدمت این کار به قرنها پیش بازمیگردد و نامهای زیادی هم دارد. در مناطق مختلف ریشههای فرهنگی متفاوتی هم دارد. اما در نهایت، این کار ریشه در نقش رنگ پوست دارد؛ و این واقعیت که در بسیاری از فرهنگها پوست روشنتر را زیباتر میدانند و فرد دارای پوست روشنتر موقعیت بهتری در شغل، ازدواج و جایگاه اجتماعی مییابد.
بازار سفید کردن پوست
رقم در گردش بازار سفید کردن پوست در سال ۲۰۲۰ حدود هشت میلیارد دلار تخمین زده شد. پیشبینی شده که این رقم طی شش سال آینده تا ۵۰ درصد افزایش یابد. ۸۰ درصد مصرف کنندگان این محصولات و خدمات در جهان نیز زنان هستند. بیشترین محصولی که برای این کار استفاده میشود انواع کرمها هستند که تخمین زده میشود ارزش تولید آن تا سال ۲۰۲۷ به بیش از ۶/۵ میلیارد دلار برسد.
آسیا - اقیانوسه بزرگترین بازار مصرفی این محصولات و چین یکی از بزرگترین بازارهای منطقه است که به سرعت در حال گسترش است. آمارها نشان میدهد بیش از نیمی از زنان در هند در طول زندگی خود از این محصولات به نوعی استفاده کردهاند و این آمار در برخی کشورهای آفریقایی و خاورمیانه نیز روندی صعودی دارد. در کشورهای آمریکای لاتین نیز سفید کردن پوست برای دستیابی به موقعیت بهتر اجتماعی ریشههای عمیقی در فرهنگ این کشورها دارد.
فرهنگ سفید کردن پوست ریشه در کجا دارد
از دیرباز در برخی مناطق به دلیل اینکه کارگران در زیر نور خورشید کار میکردند و ثروتمندان در خانهها میماندند، پوست روشنتر همواره تداعیکننده ثروت و موقعیت بهتر بوده است. اما کارشناسان دلیل وجود این پدیده در مناطق دیگر را استعمار، بردهداری و جهانیشدن میدانند.
رنگگرایی (تبعیض بر اساس رنگ پوست) و امتیاز داشتن پوست روشن باعث ایجاد نابرابری در همه جای جهان و در همه موارد شده است؛ از رفتار اجتماعی گرفته تا ازدواج و تحصیل و اشتغال و حتی در صدور مجازاتهای زندان در آمریکا. ترجیح در رنگ پوست در آمریکا به دوران بردهداری باز میگردد؛ زمانیکه افراد با پوست تیرهتر در مزارع کار میکردند و کسانی که رنگ روشنتری داشتند کارهای بهتری داشتند. تحقیقات نشان میدهد که مهاجران لاتینتبار در آمریکا که رنگ پوست تیرهتری دارند باور دارند بیشتر از کسانی که رنگ روشنی دارند به دلیل رنگ پوست و نژادشان مورد تبعیض قرار میگیرند. رنگ پوست در جامائیکا نشاندهنده طبقه اجتماعی، در آسیا نماد سلامت و در ژاپن نماد زیبایی است. در برخی کشورهای آفریقایی استفاده از محصولات سفید کننده پوست ممنوع است و مردم برای تهیه این محصولات به بازار سیاه روی آرودهاند.
مواد مضر و سمی در محصولات سفید کننده پوست
محصولات سفیدکننده پوست اغلب حاوی موادی هستند که در صورت استفاده طولانی مدت و بدون راهنمایی پزشکی سمی هستند زیرا نه تنها میتوانند به پوست شما آسیب برسانند بلکه باعث بیماریهای خطرناک و مرگبار نیز میشوند.
مواد شیمیایی مورد استفاده محصولات روشن کننده پوست در سراسر جهان بسیار متفاوت است و دائما در حال تغییر و تکامل هستند. هماکنون آنتی اکسیدانهایی مانند گلوتاتیون، ویتامین ث و کلاژن نیز برای تزریق در دسترس هستند که اثربخشی و ایمن بودن اکثر آنها اثبات نشده است.
با این حال، سه ماده بر محصولات مضر سفیدکننده پوست در سرتاسر جهان غالب هستند و در اکثر کشورها به شدت تحت و نظارت هستند - اما همچنان به طور گسترده در دسترس هستند و استفاده نادرست یا طولانیمدت از آنها میتواند برای سلامتی مضر و سمی باشد.این مواد شامل استروئیدها، هیدروکینون و جیوه هستند.
شرکتهای سازنده محصولات سفیدکننده
محصولات سفیدکننده پوست از پاککنندههای کک و مک و سفید کنندههای پوست شروع شد و با تغییر فرهنگ و نوع گفتوگوها پیرامون رنگ پوست، به محصولات روشن کننده تبدیل شدهاند؛ اما چون تقاضای آن کاهش نیافته تولید و فروش آنها همچنان ادامه دارد.
سفیدکنندههای پوست را میتوان از همه جا تهیه کرد؛ از فروشگاههای کوچک و سوپرمارکتها و بازارهای محلی گرفته تا کلینیکهای سطح بالا، وبسایتها، رسانههای اجتماعی و حتی مستقیماً از خانه های مردم. به این ترتیب، تولیدکنندگان طیف گستردهای را تشکیل میدهند که شرکتهای بزرگ چندملیتی تا داروخانههای کوچک محلی را شامل میشوند.
بسیاری از شرکتهای چندملیتی طیف وسیعی از محصولاتی را که بهعنوان محصولات سفیدکننده پوست به بازار عرضه میشوند یا برچسبگذاری شدهاند، میفروشند، که اغلب به عنوان هدف قرار دادن لکههای تیره یا رنگ ناهموار پوست توصیف میشوند.
بسیاری از محصولات ساخت این شرکتهای چندملیتی فقط در آسیا، آفریقا و خاورمیانه به فروش میرسند و در بازارهای داخلی خود عرضه نمیشوند.
در گذشته، تبلیغات در آسیا و آفریقا زنانی را به تصویر میکشیدند که با روشنتر کردن پوست خود، شغل یا مرد رویایی خود را پیدا میکنند. امروزه شرکتهای تولید کننده اینگونه محصولات در پاسخ به درخواستها برای تولید محصولاتی برای همه رنگ پوستها، برندینگ و بازاریابی خود را تغییر دادهاند. اما محصولاتشان همچنان در دسترس است.
جنبش جان سیاهان مهم است برخی شرکتها را وادار کرد تا با استانداردهای دوگانه خود برخورد کنند. این شرکتها در حالیکه ادعا میکردند از برابری نژادی حمایت میکنند محصولات سفیدکننده میفروختند.
خرید محصولات سفیدکننده در رسانههای اجتماعی
اینستاگرام و فیسبوک بازارهای محبوبی برای خرید و فروش محصولات سفید کننده پوست هستند.
تیک تاک نیز یکی از پلتفرمهای اصلی است که در آن سفید کردن پوست و محصولات آن تبلیغ میشود.
محصولات تجاری و محصولات حاوی مواد سمی به راحتی در وبسایتهای واسطه مانند آمازون و ای بی (eBay ) قابل دسترس و خریداری هستند.
فعالان و نهادهایی که برای ممنوعیت فروش محصولات سفیدکننده حاوی مواد سمی مبارزه میکنند، خواهان تعیین مسئولیت قانونی بیشتر برای سایتهای واسطه برای کاهش فروش محصولات غیرقانونی در این پلتفرمها هستند.
سی ان ان از این وبسایتها پرسیده که آیا از فروش محصولات سفیدکننده پوست حاوی مواد سمی ،که اغلب غیرقانونیاند، بر روی پلتفرمهای خود اطلاع دارند و در اینصورت، آیا کاری برای نظارت و توقف چنین فعالیتهایی انجام میشود؟ همچنین از آنها خواسته شد به انتقادات در این زمینه که فراهم کردن امکانات و شرایط برای فروش این نوع محصولات باعث ترویج رنگگرایی و تداوم ایدهآلهای زیبایی بر مبنای رنگ پوست سفید میشود، پاسخ دهند.
هر دو وبسایت اعلام کردند با فروشندگانی که قوانین وبسایت را زیرپا میگذارند برخورد میکنند. فیسبوک (متا) با اینکه بیانیهای در اختیار سی ان ان قرار نداد اما گفت منابع وسیعی را برای اعمال قوانین خود و جلوگیری از این تخلفات اختصاص داده است و همواره با نهادهای قانونی مربوطه برای تنظیم قوانین خود مشورت میکند. تیک تاک نیز بدون ارائه بیانیهای اطلاعاتی را در اختیار سی ان ان قرار داد که نشان میدهد این شرکت از ترکیبی از فنآوریها و تیمهای نظارتی برای شناسایی، بررسی و در صورت لزوم حذف محتوا یا حسابهایی که قوانین کاربران را نقض میکنند، استفاده میکند.
اما وقتی سیانان ویدیویی از شخصی که با استفاده از یک محصول، عمل سفید کردن پوست را تبلیغ میکرد، را در اختیار تیک تاک قرار داد، این شرکت گفت ویدیوی ارائه شده یک محتوای ارگانیک است نه یک تبلیغ و در نتیجه قوانین کاربران را نقض نمیکند.
آمازون و ای بی نیز در پاسخ به سوالات سی ان ان توضیحاتی مشابه دادند و تاکید کردند با فروشندگانی که از این سایتها برای فروش محصولات خود استفاده میکنند برخورد جدی میشود. سی ان ان با ارائه مواردی از تخلفات به این دو سایت از آنها خواسته در مورد ادامه این نوع تخلفات توضیح دهند. آمازون پاسخی نداد و ای بی نیز با تکرار پاسخ پیشین خود گفت نسبت به برخورد با متخلفان متعهد و جدی است.
به نظرمیرسد میزان و سطح برخورد با این نوع تخلفات در دنیای مجازی با حجم آن تناسبی ندارد و بار مسئولیت بر دوش مصرف کننده باقی میماند.
گرسنگی وسیع، اقتصادی بازمانده از حرکت و جمعیتی که عاجزانه نیازمند کمکاند افغانستان را فراگرفته، کشوری که درگیر یک بحرانی انسانی است. روزنامه واشینگتن پست در گزارشی به وخامت اوضاع معیشتی در افغانستان و بحران گرسنگی در این کشور پرداخته است.
در افغانستان اغلب کمکهای بینالمللی از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اوت ۲۰۲۱ قطع شدند. بیمارستانها و مدارس دیگر نمیتوانند حقوق کارکنانشان را بپردازند و بیشتر افراد بضاعت خرید موادغذایی را ندارند که به آنچه وضعیت وخیم بحران گرسنگی در این کشور بود، افزوده است.
ویکی ایکن، مدیر بخش افغانستان کمیته بینالمللی نجات، گفت که وضعیت در افغانستان از بد به بدتر تنزل پیدا کرده است و مردم افغانستان بهشدت ناامیدند. بنا بر آمار برنامه جهانی غذا سازمان ملل، بیش از ۲۲ میلیون نفر از جمعیت افغانستان یعنی بیش از نیمی از جمعیت این کشور، با بحران گرسنگی دست و پنحه نرم میکنند و اغلب آنان نمیدانند که کی نوبت وعده بعدی غذایشان میرسد.
رقم افراد درگیر بحران گرسنگی در سپتامبر ۲۰۲۱ چهارده میلیون تن بود و به این ترتیب، افزایش قابلتوجهی داشته است. در دسامبر سال گذشته، ۹۵ درصد جمعیت افغانستان غذای کافی نداشتند و بهعنوان مثال، برای ساختن با وضعیت خوردوخوراکشان یک وعده غذایی حذف کرده بودند. بحران غذا از زمان خشکسالی اکتبر ۲۰۲۰ در افغانستان بدتر شده است.
بهگفته مقامهای سازمان ملل، بحران گرسنگی در افغانستان با سرعت بیسابقهای در حال شدت گرفتن است. ماریالن مکگرورتی، مسئول بخش افغانستان برنامه جهانی غذا گفت که هرگز روند وخامت اوضاع در افغانستان را اینگونه پرشتاب ندیده بوده است.
مکگرورتی افزود که آمار سوءتغذیه هفتهبههفته در حال افزایش است و کودکان نحیف را روانه بیمارستان میکند.
اینها همه در حالی است که افغانستان با بدترین خشکسالی طی ۳۰ سال گذشته روبهرو شده که بسیاری از ساکنان روستاها را به درماندگی کشانده بود. با اقتصاد ضعیف کنونی، کشاورزان نمیتوانند جای دیگری هم کار پیدا کنند.
مکگرورتی گفت که انفجار قیمت غذا و سوخت، تاثیر خشکسالی و میراث ویرانگر درگیری همهوهمه دست در دست هم، سونامی گرسنگی و سوءتغذیه را در سراسر افغانستان پدید آورده است.
اقتصادی درهمشکسته
از زمان سقوط کابل و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در اوت ۲۰۲۱، حکومت تحتسلطه طالبان از اقتصاد بینالمللی گسسته شد؛ امری که به بحران ارز، فقر گسترده و فروپاشی خدمات عمومی ضروری، همچون خدمات بهداشت و درمان، در این کشور انجامید.
ویکی ایکن وضعیت افغانستان پیش از اوت ۲۰۲۱ را بسیار بد توصیف کرد اما تاکید کرد که قطع کمکهای مالی در ماه اوت، اعمال تحریمها و مسدود کردن داراییها وضعیت را بهمراتب وخیمتر کرده است.
بر اساس برآورد سازمان ملل متحد، ۹۷ درصد جمعیت افغانستان تا نیمه سال ۲۰۲۲ به دامان فقر رانده میشوند. نرخ فقر در این کشور در سپتامبر سال گذشته، ۷۲ درصد بود. فروپاشی اقتصادی تقریبا تمامی ابعاد زندگی در افغانستان، از توانایی خرید موادغذایی تا امید به کار پیدا کردن، گرم ماندن در هوای سرد و دسترسی به خدمات بهداشت و درمان را تحتتاثیر قرار داده است.
یک مدیر ارتباطات در کمیته بینالمللی صلیب سرخ در افغانستان گفت که آنچه در این کشور در جریان است به چرخهای معیوب بدل شده است. او افزود که نبود پول نقد و پرداخت نشدن حقوق به ناتوانی برای تهیه غذا و تغذیه مناسب انجامیده و با زمستانی سخت کنونی در افغانستان، بسیاری در معرض خطرات مضاعف سلامتیاند.
او افزود که پرستاران در بیمارستانهای زنان و زایمان، تنها هزینه تهیه یک بخاری کوچک دستی برای تمام یک بخش بزرگ را دارند و باید سه نوزاد را در یک «انکوباتور» کنار یکدیگر جا دهند تا گرم نگهشان دارند. چرا که سیستم گرمایشی و تجهیزات کافی برای نگهداری از آنان را ندارند.
درخواست کمک
بحران شدید در افغانستان سازمانهای کمکرسانی و سازمان ملل متحد را به درخواست کمکهای مالی واداشته است. سازمان ملل و متحدانش خواستار بیش از ۵ میلیارد دلار کمک به افغانستان در ۲۰۲۲ شدهاند. این بالاترین مبلغ مورد درخواست این سازمان برای یک کشور است. سهم اعظم این کمک مالی، حدود ۴/۴ میلیارد دلار، صرف کمک به مردم افغانستان خواهد شد و باقی آن به کمک به پناهندگان افغان در کشورهای همسایه ایران و پاکستان اختصاص داده میشود.
مارتین گریفیتس، هماهنگکننده کمکهای اضطراری سازمان ملل، گفت که بدون کمک مالی، آیندهای در انتظار مردم افغانستان نیست.
آمریکا که کمک مالی به افغانستان را پس از قدرت گرفتن دوباره طالبان قطع کرد، متعهد به پرداخت بخشی از این کمک شده است و از ۳۰۸ میلیون دلار کمک مالی مضاعف به افغانستان خبر داده است. این هزینه صرف سرپناه، خدمات بهداشت و درمان، غذا، آب و دیگر خدمات اساسی در افغانستان خواهد شد.
در همین حال، گروههای کمکرسانی سازمان ملل و کشورهای اهداکننده بهدنبال راههایی برای تزریق پول نقد به داخل این کشور، بدون افتادن پول به دست طالباناند. پاییز ۲۰۲۱، برنامه توسعه سازمان ملل با استفاده از بانکهای تجاری برای کارکنان بخش بهداشت و درمان مستقیما و از طریق تلفن همراهمشان پول فرستاد و آنانی که موبایل نداشتند هم پول نقد را دستی و حضوری دریافت کردند.
گروههای کمکرسانی خواستار کمک کشورها به افغانستان شدهاند. یک مدیر ارتباطات در کمیته بینالمللی صلیب سرخ گفت که سایر کشورها باید در افغانستان سرمایهگذاری کنند. او تاکید کرد این، تنها راه برای جلوگیری از فروپاشی نظام بانکی و خدمات ضروری چون خدمات بهداشت و درمان در این کشور است.
وقتی از مردی که سالها اسیر جنگی بود، شکنجه شده بود، زجر کشیده بود و در نهایت جان سالم به در برده بود، راز تابآوریاش را پرسیدند گفت که آن را مدیون مدیریت احساساتش است؛ اینکه هنگام دستگیری پذیرفت که حبس او ممکن است تا مدتی نامعلوم به طول بینجامد و کاری هم از دست او برنمیآید.
نشریه تایم در گزارشی به سه راهکار موثر توانمندسازی ذهن برای مدیریت احساسات پرداخته است.
اگر از مردم، بهویژه مردها، درباره راهکارهایی برای سروکله زدن با احساسات در شرایط ناگوار بپرسید، معمولترین پاسخ این است که باید حواستان را از آن مساله پرت کنید و یا راههای دیگری برای مهار و یا سرکوب آن احساس بیابید. نتیجه تحقیقات روانشناسان نشان میدهد که سرکوب احساسات میتواند اضطراب را بدتر کند. اما محققان راههای دیگری را برای مهار اضطراب شناسایی کردهاند و موردپژوهش قرار دادهاند که واقعا کارساز است.
پذیرش
روانشناسان امروزه از «پذیرش» بهعنوان یکی از سازوکارهای مقابله سخن میگویند. اما این راهکار در حقیقت به زمان رواقیون یونان باستان بازمیگردد. پیروان رواقیگری، درباره اتلاف انرژی بر سر چیزی که از کنترل فرد خارج است هشدار میدادند و میگفتند که با پذیرش بدترین حالت ممکن وضعیتی، میتوان درد را کاهش داد و تنها بر چیزهایی تمرکز کرد که فرد میتواند با آنها عکسالعمل مثبتی به آن اتفاق نشان دهد؛ این رویکرد احساسات را قادر میسازد که بهجای آسیب زدن، به افراد انگیزه بدهد.
به خشم فکر کنید. ما معمولا از دست کسی که با ما بدرفتاری کند خشمگین میشویم. اما معمولا نمیتوانیم آن فرد را مهار کنیم و یا تغییر دهیم. اپیکتسوس، فیلسوف رواقی یونانی بر این باور بود که وقتی فرد با چیزی روبهرو میشود که کاری از دستش درباره آن مساله برنمیآید، باید آماده باشد که آن را هیچ بشمارد.
پذیرش این امر که جز از خودتان، کاری برای خودتان برنمیآید، رهاییبخش است، چرا که باعث میشود اختیار شادی خودتان را در دست بگیرید. راهکار «پذیرش» هم دقیقا به همین شکل عمل میکند؛ اختیار زندگیتان را به دست گرفتن، کار کردن بر روی چیزهایی که به سرانجام رساندن یا تغییر آنها در توانتان است و انرژی هدر ندادن برای چیزهایی که کاری از دست شما برای آنها برنمیآید.
ارزیابی دوباره
در نظر بگیرید که روانه یک جلسه کاری هستید و میبینید که خیابان را بستهاند. پس از مسیر دیگری میروید، راه را در میانه گم میکنید و بیست دقیقه دیرتر به جلسهتان میرسید. ممکن است به ذهنتان برسید که چرا علامتگذاریها دقیق نبوده که شما گم نشوید؟ اما چنین افکاری تنها خشمگینتان میکند. یا اینکه ممکن است خود را سرزنش کنید و به خود بگویید که «چرا همیشه راه را گم میکنم؟ من چمه؟» این هم واکنشی است که ممکن است اعصابتان را خرد کند. گرچه تهمایهای از حقیقت ممکن است در هر دو این ارزیابیها از شرایط برای شما وجود داشته باشد، یکی از این برداشتها در نهایت به دیگری غلبه میکند و تکلیف اینکه چه احساسی باید درباره آن اتفاق داشته باشید را معین میکند.
احساسات بدینگونه عمل میکنند. فهمیدن اینکه چه روی داده است یکی از مراحلی است که مغز در حین به وجود آمدن یک احساس، از سر میگذراند. روانشناسان این مرحله را «ارزیابی» مینامند. برخی ارزیابیها روانه ناخودآگاهتان میشوند و برخی در سطحی آگاهانه روی میدهد و این همان جایی است که میتوانید به آن وارد شوید؛ وقتی راههای گوناگونی برای نگاه کردن به مسالهای که ایجاد احساسات متفاوتی را در پی خواهد داشت، وجود دارد چرا ذهنتان را جوری تربیت نکنید بهشکلی فکر کند که به احساسی که دلخواه شماست دست یابد؟ این همان «ارزیابی دوباره» است.
در مورد اخیر، میتوانید ذهن خود را به سوی افکاری همچون «برای مردم مهم نیست که من دیر کردهام چون خیلیها در جلسهاند» و یا اینکه «کسی ناراحت نمیشود که دیر کردهام چون معمولا که سر وقت میرسم» راهنمایی کنید. تغییر دادن نحوه سردرآوردن مغزتان از جریان وقایع، راه دور زدن چرخهای است که به بروز احساسات ناخواسته منتهی میشود.
ابراز
راهبرد موثر سوم «ابراز» است. وقتی از دست کسی عصبانی هستید، عمل نوشتن یک ایمیل نیشدار خشمتان را آرام میکند؛ مخصوصا اگر ایمیل را به آن شخص نفرستید. این همان چیزی است که «ابراز» نامیده میشود.
بسیاری افراد با این رویه آشنایند اما نظرسنجی محققان روانشناسی نشان میدهد که بسیاری فکر میکنند که چنین راهی موثر نیست.
اما این شیوه موثر است. نتیجه یک تحقیق جدید نشان میدهد که «ابراز» تاثیرات فراگیر و متنوعی دارد؛ کاهش اضطراب پس از دیدن تصاویر و ویدیوهای ناراحتکننده، فرونشاندن اضطراب افرادی که سخنرانی در جمع مضطربشان میکند و کاستن از شدت اختلال استرس پس از سانحه، از آن جمله است.
جالبتوجهترین پژوهش درباره «ابراز» بر روی توییتر انجام شد. در این تحقیق، پژوهشگران توییتهایی که بهشکل آشکاری بیان احساساتی منفی، از حدود ۱۱۰هزار کاربر بود بررسی کردند. مثلا توییتهایی مانند «من غمگینم». محققان سپس توییتهای شش ساعت قبل و بعد توییت مذکور فرد را بررسی کردند و متوجه شدند که غلظت احساسات توییتهای بعدی سریعا کم شده بود که به این معنا بود که «ابراز»، احساس بد را فرونشانده بود.
واکنشهای احساسی وجود دارند که توانمندتان میکنند و پاسخهایی دیگر که قدرت را از شما سلب میکنند. احساسات توانمندساز به شما کمک میکنند که از هر موقعیت درس بگیرید و در راه دست یافتن به اهدافتان گام بردارید. اما برداشتهای تضعیفکننده، شما را به منفیبافی گره میزنند و از رسیدن به خواستههایتان بازمیدارند.
با در نظر گفتن فواید توانایی مدیریت احساسات، عجیب نیست که افراد در طول زمان به شیوههایی متوسل شده باشند تا به این هدف دست یابند. برخی از این شیوهها کارگر میافتد و بعضی نه. پژوهش محققان حوزه روانشناسی تنها طی یک یا دو دهه اخیر است که بر این حوزه و بررسی تاثیر رویکردهای متفاوت در آن متمرکز شده است.