ولودیمیر زلنسکی تصمیم ناتو مبنیبر عدم ایجاد منطقه پرواز ممنوع در اوکراین را محکوم کرد



ابراهیم رئیسی گفت: «با تمام وجود برای رفع تحریمها تلاش می کنیم، اما چشم امیدمان به وین نیست زیرا قرار نیست بدون تدبیر و همت داخلی معجزهای در آنجا رخ دهد.» او افزود: «امروز هم امید ما به مردم خودمان و دستان توانمند مردم است.»
سفارت جمهوری اسلامی ایران در اوکراین در بیانیهای اعلام کرد که یک تبعه ایرانی بهنام «محمدمحسن شوشتریان» ۵۱ ساله، در حین خروج از شهر خارکف در اوکراین بهدلیل نارسایی قلبی درگذشت.

جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز جمعه در جمع خبرنگاران گفت که «به شدت امیدوار است» که در پایان هفته جاری توافق برای احیای برجام حاصل شود. او تاکید کرد که او امیدوار به چنین اتفاقی است و اظهارات او پیشبینی نیست.

خوار وخفیف شمردن ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین در روز ششم اسفندماه و در نطقی عجیب از ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه به اوج خود رسید. او رهبران اوکراین را «دارودسته معتاد و نئونازی» خواند و از تمایل به برقراری حکومتی جدید در اوکراین سخن گفت.
بسیاری از خود میپرسند که ولادیمیر پوتین چگونه میتواند رژیم اوکراین را تغییر دهد و حکومتی مطیعتر و دستنشانده در کییف مستقر کند؟
وبسایت کانورسیشن با استناد به وقایع تاریخی به پاسخ به چنین سوالی پرداخته است.
حتی پیش از حمله تمامعیار روسیه به اوکراین، بسیاری تحلیلگران به تاریخ پناه برده بودند تا از مقاصد پوتین سر در بیاورند. برخی درباره امکان یک «یالتا جدید» هشدار دادند که به کنفرانس یالتا ۱۹۴۵ که اروپا را به بلوک شرق و غرب تقسیم کرد، اشاره دارد. برخی از احتمال یک «مونیخ» جدید، با اشاره به توافقنامه مونیخ ۱۹۳۸ خبر دادند. توافقی که با هدف جلوگیری از وقوع جنگ جهانی دوم به امضا رسیده بود و بهنوعی بر سیاستی مماشاتگرایانه دلالت میکند.
ممکن است که ولادیمیر پوتین در این حمله، از دیگر بخش تاریخ اوکراین، که دیربازی است به فراموشی سپرده شده و همچنین از سیره پیشینیان بلشویکش الهام گرفته باشد.
بلشویکها، جناح چپ حزب سوسیالدموکرات کارگر روسیه بودند که بهرهبری ولادیمیر لنین و در نوامبر ۱۹۱۷، کنترل حکومت در روسیه را در در دست گرفتند و در پی آن، به حزب حاکم در روسیه شوروی و بعدتر، اتحادیه جماهیر شوروی تبدیل شدند.

در دسامبر ۱۹۱۷ در خارکیف، دومین شهر بزرگ اوکراین، بلشویکها اوکراین را یک جمهوری شوروی خواندند و حکومت تشکیل دادند. اما این حکومت از مشروعیت برخوردار نبود؛ در اوایل همان سال، اوکراین، بالاترین مقام ملی، شورای «رادا مرکزی» را بنیان نهاده بود. رادا از حمایت اجتماعی گسترده برخوردار بود و از سوی دولت موقت در روسیه که در جریان انقلاب فوریه ۱۹۱۷ در این کشور بر سر کار آمده بود، به رسمیت شناخته شده بود.
«رادا مرکزی»، سلطه بلشویکها بر اوکراین، پس از کودتای نوامبر ۱۹۱۷، را به رسمیت نشناخت. مدارک رادا نشان میدهد که این شورا، جمهوری خلق اوکراین را بهعنوان بخشی خودمختار از فدراسیون روسیه تلقی میکرد. خودمختاری اوکراین مورد تایید بلشویکها نبود، اما میدانستند که نادیده گرفتن حق مردم اوکراین بهشکل عیان و آشکار، با مخالفت گسترده روبهرو خواهد شد؛ پس حکومتی دستنشانده در خارکیف بر سر کار آوردند.
مهم است بدانیم که ایجاد حکومت خارکف، از طریق اشغال پیشین خارکف بهدست سربازان بلشویک بود که میسر شد. اما وجود دو حکومت در اوکراین، بهچشم دیگران در خارج این کشور، بهنوعی درگیری داخلی در اوکراین به حساب میآمد، در حالی که در حقیقت حکومت خارکف بهدست بلشویکهای روسیه اداره میشد. بلشویکها در نهایت به جمهوری خلق اوکراین در کییف حمله کردند که به فرار «رادا مرکزی» از این کشور انجامید.
ممکن است هرگز نفهمیم که آیا پوتین در حمله روسیه به حاکمیت اوکراین حقیقتا از چنین واقعهای متاثر بوده است یا نه. اما تشابه آشکاری بین این دو واقعه وجود دارد.

دستگاه پروپاگاندای پوتین
وقایع دسامبر ۱۹۱۷ همچنین به فهم اینکه چگونه اکثریت مردم روسیه برای حمله کنونی این کشور به اوکراین مجاب شدند کمک میکند.
آنانی که رسانههای داخلی روسیه طی ماههای اخیر را دنبال کرده باشند میدانند که مقامهای روسیه از دشمنی روبهافزایش اوکراین نسبت به دو جمهوری خودخوانده دونتسک و لوهانسک در منطقه دونباس در شرق اوکراین، اظهار نگرانی کرده بودند. اوکراین اتهامات روسیه درباره چنین تخاصمی و انباشتن نیروهای اوکراین و آتشباران نزدیک مرز دونباس را انکار میکرد.
اما آنچه اوکراین میگفت برای مخاطب پوتین در داخل روسیه که تحتتاثیر دستگاه پروپاگاندای او قرار دارد اهمیت چندانی نداشت. حتی گروه بزرگی از اوکراینیها هم تحتتاثیر چنین پروپاگاندایی قرار گرفته بودند. این امر تا حدودی بهعلت دسترسی آسان به رسانههای روسیه در داخل اوکراین بود.
اینچنین توجیهاتی در سال ۱۹۱۷ هم با موفقیت عمل کرده بود. در آن زمان، همچون سال ۲۰۲۲، جنگ را بهعنوان مسالهای داخلی نشان دادن، بهمنزله هشداری به جهان بود که این جنگ باید بدون دخالت خارجی صورت بگیرد. اما نکته جالب این است که با نگاه به گذشته نیز، «رادا مرکزی» توانسته بود با حمایت نیروهای آلمانی در بهار ۱۹۱۸ به کییف بازگردد. پس نقش دخالت خارجی در این رویداد را نمیتوان بهکلی نادیده گرفت.
درسی از تاریخ
با وجود تمامی تشابهات در این دو واقعه در سال ۱۹۱۷ و ۲۰۲۲، بعید است که پوتین بتواند موفقیت پیشینیان بلشویک خود در بر سر کار آوردن دولتی دستنشانده و به رسمیت شناساندن آن در خارج از مرزهای اوکراین را بار دیگر تکرار کند. دستکم دو دلیل برای این امر وجود دارد.
اول اینکه، جمهوری اوکراین در سال ۱۹۱۷ ارتش درستی نداشت. اوکراین در سال ۲۰۲۲ کشور متفاوتی است که در کوره سالها جنگ در منطقه دونباس، آبدیده شده است.
اوکراین موسسات امنیتی خود را نیز بهشدت تقویت کرده است. همچنین در دسترس بودن اطلاعات کشورهای غربی درباره مقاصد روسیه به اوکراین مجال داد تا زرادخانه تسلیحاتی جدی و مهمات را پیش از حمله روسیه به این کشور فراهم ببیند. دفاع روبهرشد از قلمرو و واحدهای داوطلب نیز در کنار نیروهای مسلح اوکراین نقشی کلیدی در دفع نقشه «حمله رعدآسا» کرملین بازی کردهاند.

دوم اینکه، وجود رسانههای اجتماعی و اینترنت، جنگ روسیه با اوکراین را از مسالهای داخلی فراتر برده است. در حالی که مخاطب داخلی در روسیه در بند پروپاگانداست، انتشار اخبار جنگ و جنایات جنگی نیروهای روسیه در خاک اوکراین، چشم بستن به روی آن را برای جامعه بینالملل دشوار کرده است. مردم، منزجر از مشاهده حمام خون به راه انداختن در وسط اروپا، دستهدسته به خیابانها میآیند تا دولتهایشان را به حمایت از اوکراین وادارند.
اوکراینیها در سال ۱۹۱۸ هم نشان داده بودند که پیروزی کوتاهمدت بلشویکها، آن موفقیتی نبوده که بلشویکها برای خود در نظر داشتند. در سال ۲۰۲۲، اوکراین حمایت جهانی گستردهتری دارد و هر چه پوتین بیشتر بر این جنگ پافشاری کند، روسیه بیشتر به انزوا رانده خواهد شد.

در جنگ روسیه علیه اوکراین متجاوز اصلی روسیه است اما به گفته اورسولا فان درلاین، رییس کمیسیون اتحادیه اروپا، دیگر مهاجم این جنگ بلاروس است.
پوتین از بلاروس به عنوان زمین جنگ برای خود استفاده میکند. جنگی که تا کنون منجر به کشته شدن صدها غیرنظامی و آواره شدن بیش از یک میلیون نفر اوکراینی شده است.
الکساندر لوکاشنکو، رییسجمهوری بلاروس ۲۸ سال است که با اعمال قوانین سرکوبگرانه در این کشور حکومت میکند.
او در آخرین انتخابات ریاست جمهوری بلاروس در تابستان ۲۰۲۰ مدعی شد انتخابات را برده است. اما مردم ناراضی از حکومت او در اعتراض به نتایج انتخابات، که به باور کارشناسان بینالمللی با تقلب انجام شده، به خیابانها آمدند.
روسیه در سرکوب معترضان به لوکاشنکو کمک کرد و حالا او برای قدردانی از حمایت روسیه در جنگ علیه اوکراین کنار روسیه ایستاده است. وبسایت خبری-تحلیلی کانورسیشن در مقالهای کارشناسی به دلایل عمده کمک بلاروس به روسیه پرداخته است.
به باور کارشناس کانورسیشن در همکاری بلاروس با روسیه در جنگ اوکراین سه نکته را باید در نظر گرفت:
۱) روسیه به طور غیر رسمی بلاروس را کنترل میکند
بلاروس یک جمهوری شوروی سابق با ۹/۴ میلیون نفر جمعیت است که با روسیه و اوکراین از یک سو و با لیتوانی، لتونی و لهستان از سوی دیگر هممرز است. بلاروس آخرین دیکتاتوری اروپا نیز به شمار میرود.
لوکاشنکو تقریبا سه دهه را صرف ایجاد توازن در روابط خود با قدرتهای غربی و پوتین کرده است. اما آخرین انتخابات ریاست جمهوری بلاروس نقطه عطفی بود که لوکاشنکو را به پوتین نزدیک کرد.
لوکاشنکو پس از انتخابات ۹ اوت ۲۰۲۰ که کارشناسان بینالمللی معتقدند با تقلب انجام شد، ادعا کرد در انتخابات پیروز شده است. در این انتخابات اعلام شد لوکاشنکو ۸۰ درصد آرای مردم را به دست آورده که با توجه به نارضایتی عمومی از رژیم او، این نتیجه غیرممکن بود.
در پی آن، صدها هزار نفر از مردم بلاروس در یک خیزش بیسابقه به نتایج انتخابات اعتراض کردند.
پوتین در سکوت و بیتفاوتی جامعه بینالمللی، از لوکاشنکو برای خاموش کردن اعتراضات حمایت مالی و نظامی کرد. پوتین همچنین به قدرتهای خارجی هشدار داد که در امور بلاروس دخالت نکنند. حمایت روسیه اعتماد به نفس و احساس مصونیت لوکاشنکو را افزایش داد. پلیس بلاروس با ماشینهای آبپاش، گاز اشک آور و نارنجکهای ضد شورش معترضان را سرکوب کرد.
از سال ۲۰۲۰، بلاروس با تحریمهای اقتصادی بینالمللی مواجه شده که لوکاشنکو را بیشتر از غرب دور کرده است. اتحادیه اروپا و آمریکا در ۲ مارس ۲۰۲۲ تحریمهای جدیدی علیه بلاروس اعلام کردند که فناوری و صادرات احتمالی ابزار جنگی به بلاروس را محدود میکند.
در غیاب واکنشهای بینالمللی به پوتین که باعث تداوم رفتار لوکاشنکو شد از یک سو، و فشار اقتصادی از سوی دیگر، رهبر بلاروس بیش از پیش به کرملین نزدیک شد. امری که اکنون باعث شده لوکاشنکو نتواند به راحتی یک موضع مستقل یا بیطرف در جنگ داشته باشد.
۲) مردم بلاروس نمیتوانند آزادانه از لوکاشنکو انتقاد کنند
وضعیت حقوق بشر در بلاروس از زمان انتخابات ۲۰۲۰ بسیار وخیمتر شده است و حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر از بلاروس به کشورهای همسایه اتحادیه اروپا و اوکراین پناه بردهاند.
خفقان رو به افزایش باعث شده مردم از ترس دستگیری و سرکوب نتوانند آزادانه درباره هیچیک از تصمیمات دولت اظهار نظر کنند.
وزارت امور خارجه آمریکا در ژانویه ۲۰۲۲ گزارش داد که از سال ۲۰۲۰ ، بلاروس بیش از ۱۰۰۰ زندانی سیاسی را بازداشت کرده است.
به گفته میشل باشله، کارشناس حقوق بشر سازمان ملل، دولت دستکم ۴۹۷ روزنامهنگار و کارمند رسانهای را در هشت ماهه اول سال ۲۰۲۱ بازداشت کرده است. حدود ۱۲۹ سازمان غیرانتفاعی و حقوق بشر بلاروسی نیز در این بازه زمانی تعطیل شدند.
با وجود اینکه دولت تهدید کرد هرگونه اعتراض با جریمه و دستگیری روبرو خواهد شد، هزاران نفر از مردم بلاروس بار دیگر در ۲۷ فوریه ۲۰۲۲ برای اعتراض به همهپرسی و اعلام همبستگی با مردم اوکراین به خیابانها آمدند و پلیس حدود ۸۰۰ معترض دیگر را دستگیر کرد.
اعمال خفقان به پوتین قدرت بیشتری میدهد تا از خاک بلاروس برای منافع سیاسی و نظامی خود بهره برداری کند. مردم بلاروس نمیتوانند به دولت فشار وارد کنند و لوکاشنکو را از پیروی از دستورات پوتین باز دارند.

۳) بلاروس پایگاه روسیه علیه جنگ با اوکراین است
بلاروس حدود ۶۷۴ مایل مرز مشترک با اوکراین دارد، که تقریبا نصف طول مرز روسیه با اوکراین است. مرز بلاروس با اوکراین زمین جنگ را برای روسیه بسیار گستردهتر کرده است.
بلاروس و روسیه پیش از حمله به اوکراین، تمرینات نظامی مشترک و گستردهای انجام دادند. به رغم تضمین دولت بلاروس مبنی بر بازگشت نیروهای روسی به روسیه، حدود ۳۰ هزار سرباز روسی اقامت خود را در بلاروس تمدید کردند و بسیاری از آنها در نهایت عازم اوکراین شدند.
همزمان با تشدید تنشها در اوکراین لوکاشنکو همچنان از دستورهای پوتین پیروی میکند.
اندکی پس از آغاز تهاجم علیه اوکراین، پوتین روز ۲۷ فوریه نیروهای اتمی روسیه را در حالت آماده باش در بالاترین سطح قرار داد که نگرانیهای گستردهای را در سطح بین المللی برانگیخت. در همان روز بلاروس با برگزاری یک همهپرسی و تغییر قانون اساسی، تعهد خود به عنوان یک کشور غیر هستهای، را کنار گذاشت. این تغییر در قانون اساسی به بلاروس اجازه میدهد تا به طور فیزیکی میزبان تسلیحات هستهای روسیه شود.
همکاریهای نظامی بین بلاروس و روسیه از سال ۲۰۲۰ بیشتر شده است.
لوکاشنکو در سپتامبر ۲۰۲۱ اعلام کرد روسیه تجهیزات نظامی از جمله هلیکوپتر و سیستم پدافند هوایی به مرزهای مشترک بلاروس و اوکراین ارسال میکند.
دو ماه بعد، لوکاشنکو موضع بیطرف خود درباره کریمه را کنار گذاشت و علنا این شبه جزیره اوکراینی را که روسیه در سال ۲۰۱۴ آن را ضمیمه خاک خود کرد، به عنوان بخشی از کشور روسیه به رسمیت شناخت. لوکاشنکو همچنین به روسیه پیشنهاد داد در صورتی که ناتو تسلیحات هستهای را از آلمان به اروپای شرقی منتقل کند، میتواند پایگاه تسلیحات هستهای روسیه باشد.
لوکاشنکو روز ۲۷ فوریه ۲۰۲۲ و در زمان برگزاری رفراندوم، بار دیگر قصد خود برای استقرار کلاهکهای هستهای روسیه در خاک بلاروس را تکرار کرد.
توانایی روسیه برای استفاده از بلاروس به عنوان پایگاه تسلیحات هستهای خود، زنگ خطر را برای کشورهای همسایه ناتو، به ویژه لهستان، لتونی و لیتوانی، و همچنین آمریکا و دیگر قدرتهای غربی به صدا درآورده است.
لوکاشنکو با میزبانی از سربازان و تسلیحات روسی نشان داد که به رغم خواسته مردم بلاروس برای دوری از روسیه، با پوتین همسو است.