معترضان نام خیابان «حجاب» را به «بیحجاب» تغییر دادند



شبکه حقوقبشر کردستان گزارش داد یک معترض ۲۳ ساله اهل ارومیه به نام فرجاد درویشی در تجمع اعتراضی در شهرک ولیعصر ارومیه هدف تیراندازی نیروهای امنیتی قرار گرفت و کشته شد.
درویشی پس از زخمی شدن به یک مرکز درمانی در ارومیه منتقل شد اما از شدت جراحت جان باخت.
پیشتر، یک منبع مطلع به ایران اینترنشنال گفته بود فقط در شهر دیواندره چهار معترض بر اثر اصابت گلوله جنگی ماموران امنیتی کشته شدهاند.
شبکه حقوقبشر کردستان به سه نفر دیگر به نامهای محسن محمدی، فریدون محمودی، رضا لطفی اشاره کرد، که در اعتراضها به قتل مهسا امینی به دست پلیس امنیت اخلاقی، کشته شدهاند.
همزمان گزارشهایی از اصابت گلوله به سر دختری ۱۰ ساله در شهر بوکان رسیده که به گفته سازمان حقوقبشری ههنگاو بر اثر تیراندازی ماموران به شدت مجروح شده است.
ویدیویی منتشر شده که نشان میدهد یکی از شهروندان این کودک را بر روی دست گرفته است اما هویت این کودک تاکنون تایید نشده است.
در پی خشونت پلیس، ماموران لباسشخصی و نیروهای ضدشورش، اعتراضها به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی شمار زیادی نیز زخمی بر جای گذاشته است.
اعتراضهای گسترده در ایران در روز سهشنبه ۲۹ شهریور ادامه یافت و فراخوانهای متعددی نیز از سوی ایرانیان داخل و خارج کشور برای برگزاری تجمع در روز چهارشنبه ۳۰ شهریور صادر شده است.

قتل مهسا امینی در حالی که به شکلی خودسرانه از سوی «گشت ارشاد» بازداشت شده بود، بهانه نشریه تایمز برای پرداختن به روایت سرکوب زنان در ایران شده است.
این نوشته گوشهای است از مطلبی به قلم تارا کنگرلو، روزنامهنگار ایرانی-آمریکایی و نویسنده کتاب «ضربان قلب ایران» که در نشریه تایمز منتشر شده و کنگرلو در آن، از تجربه خود در برخورد با گشت ارشاد، بیاعتمادی بین مردم و حکومت و راه برونرفت ایران از بحران فعلی نوشته است:
پنهانکاری جهوری اسلامی در بازرسیها، روایتهای بیسر و ته و تکذیب مکرر اشتباهاتش، بارها و بارها آخرین ذرهها از اعتماد ۸۳ میلیون شهروندی که زندگیشان را در سرخوردگی اخلاقی، بیتفاوتی دینی و درماندگی مالی همیشگی سپری میکنند، خشکانده است.
هر کس تجربه مواجهه با نیروهای گشت ارشاد را داشته باشد، خبر دارد از لرزشی که پس از دیدن یک «فاطی کماندو» به جان آدم میافتد. پوشش سیاه بلندشان، طبیعت زمخت و لحن بیادبانهشان، انعکاس شکافی عمیق بین شهروندان ایرانی و اقلیتی جاگیر و پاگیر است که با هر ابزار و اقدامی که بتوانند، به قدرت چنگ میزنند.
هرگز وحشت بیسابقهای که در تنها بار برخوردم با آنها احساس کردم از یاد نمیبرم. نوجوان بودم، کمی برقلب و رژگونه داشتم و شال روشن بر سر و مانتوی سیاه بلند بر تن و با دوستم در محوطه خارجی یک باشگاه ورزشی در تهران راه میرفتم.
دوستپسر ۱۶سالهام از ترس بازداشت احتمالی، پشت سر ما راه میآمد که در یک چشم بر هم زدن، دو مامور زن راهمان را سد کردند تا از ما درباره رابطهمان بپرسند.
در اوج اضطراب ناگهانی، منکر شناختن او شدم و او هم همینطور. آنها از من و دوستم خواستند که برویم اما از او خواستند بماند. برای جستن از آن مهلکه، او وسایل تنیسش را به عنوان مدرک رو کرد و توضیح داد که برای بازی تنیس اینجا بوده و در راه برگشت به خانه است.

از بسیاری جزییات آن بعدازظهر خاطره محوی دارم اما قریب ۲۰ سال بعد، یادآوری آن ماجرا و عرق سردی که بر بدن لرزانم نشسته بود، صورت رنگپریده دوستم و صدای مضطرب آن پسر، گواه ترومایی است که زنده بر جای مانده است.
«پلیس اخلاق»، بهدور از ارکان پرهیزگاری و اخلاق، در طول دههها، جز کینه انباشتن، رواج فریب و کاشتن بذر انتقام در دلها، کاری برای اسلام نکرده است.
برنامه اخیر حکومت برای جریمه کردن کسانی که «قوانین حجاب» را در فضای عمومی زیر پا میگذارند نیز اضافه شده تا نشان دهد این حکومت چهطور بهاسم تقوا و دین پول به جیب میزند.
جهان باید بداند میلیونها زن در ایران، از صمیم قلب به فضیلت حجابشان معتقدند اما از الزام و اجبار آن با سیاستهای قدیمی و خشن رژیم ایران بیزارند. و به همان میزان، میلیونها زن ایرانیاند که به چشم بر هم زدنی روسری از سر خواهند انداخت اما آنان نیز بیش از هر چیز، آرزومند «آزادی برای انتخاب» هستند.

اعتراضات دنبالهدار به قتل مهسا امینی در ایران، فراتر از سوگواری یا آن است که هر کس چطور روسری به سر میاندازد. خشم مردم انعکاس خستگی و نفرتی ریشهدوانده نسبت به نظامی است که پایه در دورویی، فساد و اعمال روشهای قرونوسطایی در قبال شهروندانش دارد.
یک راه موثر برای تضعیف دستگاه سرکوب در ایران اما یافتن راه برای دنبال کردن سیاستهایی است که بین شهروندان عادی یک کشور و نهادهای حکومتی آن فرق میگذارد. همچنین تحکیم روابط فرهنگی و اقتصادی با جمعیت جوان جوشان آن - قویترین سرمایه کشور - و کمک به آنها برای اتصال با باقی جهان تا بتوانند قد بکشند و رشد کنند ... تا روزی نهچندان دور، آزاد شوند.

در حالی که حضور ابراهیم رئیسی به عنوان رییسجمهوری ایران در نیویورک با موجی از اعتراضها به دلیل نقش او در نقض گسترده حقوق بشر در ایران بهخصوص در جریان اعدامهای سال ۶۷ مواجه شده، رئیسی و امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد دیدار کردند.
هنوز گزارشی از دیدار روز سهشنبه ۲۹ شهریور مکرون و رئیسی منتشر نشده است، اما بر اساس تصاویر منتشر شده از این دیدار، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و علی باقری کنی، معاون او، در این دیدار حضور داشتهاند.
همچنین رئیسی با شارل میشل رییس شورای اروپا در نیویورک دیدار کرد.
غلامحسین اسماعیلی، رییس دفتر ابراهیم رئیسی که پیشتر رییس سازمان زندانها و سخنگوی قوه قضاییه بود و از سوی اتحادیه اروپا تحریم شده، رئیسی را در سفر به نیویورک همراهی میکند.
حامد اسماعیلیون، سخنگوی انجمن خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی که همسر و دخترش را در جریان شلیک سپاه پاسداران به این هواپیما از دست داد، در واکنش به سفر رئیسی به نیویورک در اینستاگرامش نوشت: «آدمکشی که باید پشت میلهها باشد امروز پا به نیویورک گذاشت.»
او در ادامه نوشت: «صادر کردن ویزا برای این آدمکش لکه ننگی در دامان دنیای آزاد است و باید به پرسش گرفته شوند.»
کلودیا تنی، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا هم در توییترش ضمن اعتراض به اعطای ویزای آمریکا به ابراهیم رئیسی از سوی دولت بایدن و سفر او به نیویورک نوشت: «مردم آمریکا در کنار ایرانیان شجاعی ایستادهاند که بار دیگر برای اعتراض به وحشیگری رژیم گرد هم آمدهاند.»
تام کاتن، سناتور جمهوریخواه آمریکا، همزمان با ورود ابراهیم رئیسی به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در توییتی او را «یک قتل عام کننده در خدمت رژیمی تروریستی» خواند و نوشت برای جو بایدن «شرمآور است که به رئیسی اجازه دهد پا در خاک آمریکا بگذارد.»
از روز دوشنبه ۲۸ شهریور، بنرهایی در نیویورک نصب شدهاند که سرکوب شهروندان و تضییع حقوق بشر در ایران را نمایش میدهند و به حضور رئیسی در آمریکا اعتراض میکنند.
همچنین بر اساس ویدیوهای منتشر شده از نیویورک، همزمان با رسیدن ابراهیم رئیسی و هیات جمهوری اسلامی به این شهر برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایرانیان مخالف حکومت بنرها و خودروهای نمایشگر ویدیو را در محل اعتراضات به حضور رئیسی مستقر کردهاند.
پیشتر روزنامه گاردین چاپ لندن در گزارشی نوشت که «مرگ هولناک» مهسا امینی «زمینه دشواری را برای سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ایجاد میکند.»
گاردین در ادامه نوشت سفر رئیسی پیشتر با اعتراض فعالان حقوق بشر مواجه شده است.
ابراهیم رئیسی در اولین سخنرانی خود در نیویورک، در اجلاس تحول آموزش سازمان ملل گفت: «ما نسبت به قرائت نهادهای بینالمللی از تاریخ معاصر جهان و صورتبندی مسائل آن نقد بنیادین داریم.»
کاخ الیزه اما اعلام کرد امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، روز سهشنبه ۲۹ شهریور در حاشیه نشست سازمان ملل با ابراهیم رئیسی، رییسجمهوری ایران و روز بعد از آن با جو بایدن، رییس جمهور آمریکا دیدار خواهد کرد.

۷۱ پزشک به عنوان نمایندگان مجمع نظام پزشکیهای کشور در نامهای به رییس پزشکی قانونی خواستار آن شدند که موضوع دلایل «فوت» مهسا امینی را «بدون مسامحه و صرفاً بر مبنای موازین علم پزشکی بررسی کند»

شامگاه جمعه و شنبه، ۲۵ و ۲۶ شهریور، حملهای منتسب به اسرائیل در منطقه دمشق انجام شد که بهطور خاص «واحد ۲۲۵۰» را هدف قرار داد. این واحد وظیفه دریافت تجهیزات و نفرات ورودی از ایران به سوریه را بر عهده دارد. ایراناینترنشنال به نام رییس و دو تن از کارکنان این دفتر دست یافته است.
دفتر امدادرسانی به نیروهای لبنانی که به واحد ۲۲۵۰ معروف است، یک نهاد لجستیکی ایرانی است که در سال ۱۹۹۰ تاسیس شد و زیرمجموعه واحد ۲۰۰۰ است و به وسیله فردی به نام «سید رضا» اداره میشود.
مقر دفتر امداد در شهر دمشق قرار دارد اما نمایندگیهای مختلفی از این دفتر در مناطق مختلف سوریه از جمله حومه دمشق، لاذقیه، حماه، حلب و دیرالزور وجود دارد.
مسوولیت دریافت تجهیزات ورودی از ایران به سوریه و همچنین نگهداری و انبار آن، مسوولیت و مدیریت دارایی نیروهای امدادرسانی به حزبالله و حتی اسکورت و میزبانی از مقامهایی ارشد ایرانی و خانوادههای آنها در بدو ورود به سوریه با این دفتر است که این امور با هماهنگی مقامها ارشد رژیم سوریه انجام میشود.
به طور مشخص، در حمله اخیر منتسب به اسرائیل، انبارها، پارکینگها و حتی مقر فرماندهی دفتر امداد هدف حمله قرار گرفتند.
برخی از این اماکن به طور معمول برای ذخیره تجهیزات نظامی استفاده میشوند؛ مکانهایی که در قلب محلههای غیرنظامی سوریه هستند و خطر قابل توجهی برای شهروندان در این منطقه ایجاد میکنند.
اما نام، مسوولیت و عکس برخی از افراد کلیدی در دفتر امداد به نیروهای لبنانی به این شرح است:
سید رضا، رییس دفتر امداد

سید رضا، رییس دفتر امدادرسانی در سوریه و شعبه دمشق است. او سالها در صحنه فعالیتهای جمهوری اسلامی در منطقه بوده و در گذشته نیز چندین سال به عنوان رییس اداره امداد در تهران فعالیت میکرده است.
عبدالله عبادی

عبدالله عبادی، عامل انتقال سلاح از طریق پروازهای مسافربری در دفتر امداد است. او یکی از اعضای اصلی دفتر در سوریه به سرپرستی سید رضا است که در زمینه پشتیبانی و رساندن و انتقال چمدانهای دستی در پروازهای مسافربری از ایران به سوریه فعالیت دارد.
میثم کتبی

میثم کتبی، نماینده نقل و انتقالات در دفاتر امداد است. او که در گذشته در واحد ۱۹۰ یگان انتقالات نیروی قدس خدمت میکرده، اکنون در دفتر امدادرسانی در سوریه زیر نظر سید رضا خدمت میکند و مسوولیت درج، انتقال و پذیرش اسلحه و افراد در طرف سوری را عهدهدار است.
این دفتر چند نقش از جمله هماهنگی انتقال تسلیحات (از جمله سلاحهای پیشرفته و سایر تجهیزات نظامی) و همچنین افراد نظامی از ایران را بر عهده دارد.
نکته مهم این است که این نهاد در بطن رژیم سوریه و شهروندان این کشور به نفع منافع ایرانیان در سوریه و حزبالله لبنان فعالیت میکند.
پیشتر الحدث به نقل از منابع آگاه گزارش داده بود که اسرائیل در حمله هوایی خود به یکی از مهمترین مراکز سپاه پاسداران در سوریه، خسارتهای بسیار سنگینی به این محل وارد کرده است.
همچنین دیدهبان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که در حمله اسرائیل به فرودگاه بینالمللی دمشق و جنوب این شهر، هفت شبهنظامی وابسته به ایران و حزبالله کشته شدند.
اسرائیل درباره این حمله اظهارنظری نکرده اما یک افسر ارشد اسرائیلی به خبرنگاران این کشور گفت که نیروهای حزبالله لبنان و شبهنظامیان مورد حمایت ایران در سوریه در پی حملههای اخیر ارتش اسرائیل، شروع به عقبنشینی از منطقه کردهاند.