خیزش سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی؛ ساعات آخر زندگی نیکا شاکرمی به راویت سیانان
هشتم آبان ماه چهلمین روزی خواهد بود که نیکا شاکرمی دیگر در این دنیا نیست؛ گرچه مراسم چهلم او، پنجشنبه پنجم آبان ماه با حضور عده زیادی از مردم، در آرامستان روستای حیات الغیب، در نزدیکی پلدختر خرمآباد برگزار شد. سیانان در گزارشی تحقیقی نحوه جان باختن او را بررسی کرده است.
ایرنا، خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی در گزارشی از مرگ یک «طلبه بسیجی» به نام آرمان علیوردی پس از جراحت در اعتراضات روز چهارشنبه در شهرک اکباتان تهران خبر داد.
بر اساس این گزارش، مرگ این بسیجی که عضو یگان «امام رضا» و سپاه «محمد رسولالله» بوده پس از جراحت و در بیمارستان رخ داد.
پس از انتشار گزارشهایی درباره تلاش مقامهای جمهوری اسلامی برای به دست آوردن پاسپورتهای غربی به منظور فرار از کشور و تحت تعقیب نگرفتن، روزنامه اکسپرس، چاپ لندن، از فرار مقامهای جمهوری اسلامی و بستگانشان با اختصاص بخشی از فرودگاه بینالمللی تهران به آنان خبر داد.
روزنامه اکسپرس با اشاره به گسترش اعتراضات سراسری در ایران نوشت مقامهای جمهوری اسلامی و بستگانشان از دو هفته پیش در حال فرار از کشور هستند و تلاش میکنند برای خود پاسپورت بریتانیایی تهیه کنند.
این روزنامه به نقل از یک منبع بدون ذکر نام، از اختصاص بخشی از فرودگاه بینالمللی تهران به این موضوع و همچنین کرایه «پنج پرواز» در روز برای فراری دادن خانوادهها خبر داد.
این روزنامه همچنین به نقل از یک منبع ایرانی اعلام کرد نزدیکان مقامهای جمهوری اسلامی از خروجیهای خاص به هواپیماها برای پروازهای بینالمللی منتقل میشوند.
پیش از این باب استوارت، نماینده پارلمان بریتانیا گفت «شایعات قابل توجهی» شنیده شده که مقامهای تراز اول جمهوری اسلامی تلاش میکنند لندن را به «پناهگاه امن» خود تبدیل و پاسپورت بریتانیایی دریافت کنند.
معاون وزارت امور خارجه بریتانیا اما از این موضوع ابراز بیاطلاعی کرد و گفت آن را بررسی میکند.
جیلیان کیگان، معاون وزیر امور خارجه بریتانیا در پاسخ به این نماینده گفت: «بدیهی است که ما قانون خود را اینجا در بریتانیا داریم اما در رابطه با شایعاتی که او در مورد [درخواست اشخاص تراز اول جمهوری اسلامی] برای پاسپورت شنیده، من آنها را نشنیدهام اما مطمئنا آن را بررسی خواهیم کرد.»
در هفتههای گذشته و همزمان با خیزش سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، گزارشهای مختلفی درباره تلاش مقامهای جمهوری اسلامی برای فرار از ایران منتشر شده است.
بر اساس گزارش رسانههای سوئد، پس از اعتراضها به دعوت سفیر جمهوری اسلامی به مراسم اعطای جایزه صلح نوبل، بنياد نوبل اعلام کرده که دعوتنامه سفير ایران را لغو كرده است.
اين دعوت پیشتر واكنشهاى بسیاری در بين مردم سوئد نیز داشت و کارزارهایی براى لغو آن راهاندازی شده بود.
سازمان عفو بینالملل اعلام کرد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از شامگاه چهارشنبه ظرف مدت کمتر از ۲۴ ساعت، دستکم هشت نفر را در اعتراضات چهار استان ایران کشتند.
عفو بینالملل اعلام کرد که این معترضان در چهار استان کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و لرستان کشته شدند.
هبه مورایف، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای این سازمان، نسبت به آنچه «انفعال» شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواند، هشدار داد و نوشت چنین چیزی تنها مقامهای جمهوری اسلامی را تشویق میکند تا به سرکوب معترضان ادامه دهند.
او تاکید کرد: «استفاده بیپروا و غیرقانونی مقامهای ایرانی از سلاح گرم علیه معترضان، از جمله گلوله جنگی، بار دیگر هزینه غمانگیز بیعملی بینالمللی را آشکار میکند.»
مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل اضافه کرد: «همه کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد باید هماکنون اقدام قاطعانهای انجام دهند و فورا برای جلوگیری از تلفات بیشتر در مورد ایران جلسه ویژهای تشکیل دهند.»
همزمان جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه نقض حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه پنجم آبان در نشستی خبری گفت: «مقامهای ایران خشن و سرکوبگرند اما نمیتوانند جلوی جوانان و جنبشها را بگیرند.»
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در پاسخ به خبرنگار ایراناینترنشنال نیز شرایط اینترنت در ایران را «بسیار نارحتکننده» توصیف کرد.
رحمان گفت: «حکومت ایران روزنامهنگاران را هدف سرکوب قرار داده و هر بار که اعتراضاتی صورت میگیرد، اینترنت را مختل میکند.»
قبل از آن نیز رحمان در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی این سازمان در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران هشدار داد و گفت: «تحریمها، دولت را از تعهداتش در قبال قوانین بینالمللی حقوق بشر معاف نمیکنند.»
همزمان با ابراز نگرانی عمیق ۲۱ کارشناس سازمان ملل از سرکوب معترضان در ایران، گزارشگر ویژه حقوق بشر این سازمان در امور ایران ضمن ابراز نگرانی شدید از کشته شدن معترضان از جمله کودکان، خواستار برقرار شدن ساز و کار مستقل تحقیق در مورد مرگ مهسا امینی و رویدادهای پس از آن شد.
او گفت آمارهای کشتهشدگان اعتراضات که از سوی سازمانهای حقوق بشری منتشر میشود «بسیار محتاطانه» است و «بدون شک» این آمارها «بسیار بیشتر» است.
وزارت خارجه ایران اعلام کرد تاکنون «اطلاعات مستندی» درباره کشف جسد در پرواز لوفتهانزا در مسیر تهران به فرانکفورت دریافت نکرده است.
سعید چلندری، سرپرست شرکت شهر فرودگاهی «امام خمینی» هم گفت این موضوع از طرف نماینده لوفتهانزا به صورت تلفنی بوده که از این طریق قابل پیگیری نیست.
نیکا شاکرمی، از کشتهشدگان نوجوان قیام مردمی ایران، ۳۰ شهریور در جریان اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی، به خیابان رفت و دیگر به خانه بازنگشت.
دفتر کمبرگ عمر نیکای ۱۶ ساله، پیش از آن که در دهم مهر ماه ۱۴۰۱ به ۱۷ سالگی برسد، بسته شد.
مراسم چهلم او روز پنجم آبان بر سر مزار او در گورستان حیاتالغیب لرستان برگزار شد؛ مراسمی که در آن نیروهای سرکوب به شرکتکنندگان حمله و تیراندازی کردند.
آتش شاکرمی، خاله نیکا، دلیل برگزاری زودتر مراسم او را سنت قوم لر برای برگزاری تمام مراسم هفتم و چهلم در پنجشنبهها و مناسبتر بودن این روز برای شرکت کردن «بستگان و عزیزان» عنوان کرد.
جمهوری اسلامی قتل نیکا بهدست نیروهای سرکوب را انکار و دلیل مرگ او را ابتدا پرتاب شدن از بلندی و پس از آن، خودکشی اعلام کرد.
خبرگزاری سیانان با استفاده از ویدیوهای منتشر شده در حساب توییتری «۱۵۰۰ تصویر» و با تکیه بر بیش از ۵۰ ویدیوی اختصاصی از شب حضور نیکا شاکرمی در اعتراضات، ساعات پیش از مرگ این معترض نوجوان و آنچه را در پیرامون او روی داد، روایت کرده است.
در گزارش سیانان، نام شاهدان عینی برای حفظ امنیت آنها عوض شده است.
بر اساس یک ویدیو، نیکا شاکرمی، سیاهپوش بر روی سطل زبالهای وارونه ایستاده، روسری آتشگرفته را تکان میدهد و فریاد میزند: «مرگ بر دیکتاتور!»
ساعاتی بعد اما دیگر اثری از نیکا نیست. چندین و چند روز پس از این صحنه، به خانواده او میگویند: «مرده است ...»
بعد از تحویل پیکر نیکا، رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی، ویدیویی بیرون دادند که در آن دختری وارد ساختمانی نیمهکاره میشود. ادعا کردند که این دختر نیکاست و از ساختمان نیمهکاره به پایین پرتاب شده اما چندین روز بعد ادعایشان را عوض کردند و دلیل جان باختن نیکا را خودکشی اعلام کردند.
جمهوری اسلامی همچنین بارها و بارها ادعا کرد مرگ نیکا هیچ ربطی به اعتراضات ندارد و این که او در بازداشت نیروهای سرکوب بوده را رد کردند.
مادر نیکا اما ویدیوی دختری را که به ساختمان وارد میشود، متعلق به او نمیداند.
ماه پشت پرده نمیماند
دهها ویدیو و روایتهای شاهدان عینی که به طور اختصاصی به دست سیانان رسیده، نشان میدهند نیروهای سرکوب در شب ۳۰ شهریور ماه به دنبال نیکا بودند.
لادن، یکی از شاهدان اصلی، به سیانان میگوید شاهد بوده چند لباسشخصی درشتاندام نیکا را دستگیر کردند و او را در ماشینی انداختند.
لادن، چند دقیقه پیش از دیدن صحنه دستگیری نیکا، ویدیویی در ساعت ۸:۳۷ شب به وقت محلی از او گرفته که نشان میدهد او، در ترافیک تهران، پشت یک ماشین سفید پناه گرفته و خطاب به راننده آن فریاد میزند: «تکون نخور ... تکون نخور.»
او سپس شروع میکند به دویدن و فرار کردن.
هفت نفری که در جریان اعتراضات آن شب نیکا را دیدهاند، در گفتوگو با سیانان تایید کردهاند دختری که در ویدیو لادن است، خود نیکاست.
همان ویدیو که در ساعت ۲۰:۳۷ روز ۳۰ شهریور ماه ضبط شده، نشان میدهد موتورهای پلیس ضدشورش در آن منطقه چرخ میزنند.
لادن میگوید که میخواسته نیکا را نجات بدهد اما نتوانسته است: «۲۰ یا ۳۰ بسیجی موتورسوار در پیادهرو ایستاده بودند.»
بنا بر روایت لادن، نیکا به نیروهای سرکوبگر سنگ پرتاب میکرده. لادن ترسیده بوده و وقتی در ماشین از کنار او میگذشته، به نیکا گفته: «عزیزم مواظب باش!»
او دیده بوده که چندین نیروی لباسشخصی در خیابان هستند و بین ماشینها به دنبال نیکا میگردند.
لادن میگوید: «۵۰ متر جلوتر بود که او را گرفتند.»
لادن وقتی متوجه میشود نوجوانی که در ویدیو اوست همان نیکاست، میخواهد که با سیانان حرف بزند. سیانان سپس به دنبال شاهدانی میرود که در آن شب، در اعتراضات با نیکا بودند.
آهو در محاصره گله گرگها
ویدیوهای دیگری هم هستند که نشان میدهند نیکا آن شب در صف اول اعتراضات بوده است.
بنا بر شهادت افراد حاضر در اطراف او در اعتراضات، نیکا بیباکانه شعار میداده و سنگ پرتاب میکرده.
این شجاعت او بوده که او را طعمه ماموران سرکوب و بسیج کرده است.
بنا بر شهادت دیگر معترضان، افراد زیادی نزدیکی دانشگاه تهران و بلوار کشاورز جمع شدهاند که نیروها از راه رسیدهاند.
نجمه، یک شاهد دیگر، میگوید به یاد میآورد نیکا چقدر شجاع بوده است: «او روی سطل آشغال رفته بود و پایین نمیآمد. روسریاش را هم آتش زد.»
اگر از آخرین ویدیویی که از نیکا در دست داریم به عقب برگردیم، دانشجویان حدود ساعت پنج و شش بعدازظهر روز ۳۰ شهریور ماه، نزدیک پارک لاله جمع شدند.
روسریها آتش زده میشد و سنگ به سمت نیروهای سرکوب پرتاب میشد.
طبق ویدیوها، در نقطهای از همین اعتراضات، سطل زباله را برمیگردانند تا خیابان را ببندند. نیکا و چند نفر دیگر روی سطل میجهند.
نیما، یک شاهد دیگر، میگوید که نیکا روسریاش را آتش زده و آن را تکان میداده: «به نیکا گفتم روسریاش را تکان ندهد چون ممکن بود خودش آتش بگیرد. به او گفتم فقط دستش نگه دارد تا روسری بسوزد.»
او میگوید که نیکا روسری دو نفر از دوستانش را هم که با او بودند، گرفته و آنها را هم آتش زده است.
در دیگر ویدیوهایی که سیانان به دست آورده، در ساعت ۱۹:۱۳ به وقت محلی، نیکا در حالی دیده میشود که فریاد میزند و به سمت پلیس ضدشورش سنگ میاندازد. کولهپشتی کاترپیلار او متمایز است و ماسک و کلاه سیاه دارد.
صدای شلیک گلوله هم به گوش میرسد.
بنا بر روایت شاهدان، سرکوب معترضان از ساعت هفت تا هشت شب به وقت محلی شدت گرفته است.
بر اساس روایت شاهدان، همین وقت بوده که نیکا به سمت بلوار کشاورز و خیابان وصال شیرازی رفته و حدود ساعت هشت شب در حال تلفن زدن هم دیده شده است.
در ادامه به معترضان گاز اشکآور و گلوله ساچمهای شلیک شده و بازداشت آنها هم شروع شده است.
رضا، شاهدی دیگر، میگوید که تقریبا همه معترضان با نیروهای امنیتی درگیر میشدند یا پا به فرار میگذاشتند.
پس از اینکه خیابان به قرق نیروهای بسیجی و پلیس ضدشورش درمیآید، معترضان به هر سو فرار میکنند تا از سرکوب و بازداشت در امان بمانند.
دینا، شاهد دیگر سیانان، میگوید که در اعتراضات آن شب، دقایقی همگام نیکا بوده و او را دیده که از جلوی یک پمپ بنزین نزدیک دانشگاه تهران گذشته؛ همان نقطهای که شماری از معترضان پس از فرار از شلیک گاز اشکآور، در آن جمع شدهاند.
ویدیوهایی از همین نقطه و دستگیری برخی معترضان به دست ماموران لباس شخصی، وجود دارد.
رضا میگوید که بهچشم دیده نیروهای امنیتی زنان را با باتوم میزدند و آنها را کشانکشان به سمت ونهای پلیس میبردند.
در بحبوحه همین لحظات بوده که لادن، شاهد اصلی، نیکا شاکرمی را میبیند. جایی که نیکا، در حین فرار از لابهلای ماشینها در ترافیک تهران، به وسیله نیروهای سرکوب از سه سمت محاصره میشود.
دینا میگوید که فکر میکند نیکا حین فرار معترضان گیر افتاده است چون «بسیار جوان» بوده.
او در ادامه میگوید که شرایط ترسناک بوده و همه به فکر فرار بودهاند اما: «نمیتوانم خودم را ببخشم. او فقط یک بچه بود.»