آلمان و اتحادیه اروپا در حال بررسی طبقهبندی سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی هستند
آنالنا بائربوک وزیر خارجه آلمان اعلام کرد این کشور و اتحادیه اروپا در حال بررسی چگونگی قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی هستند.
بائربوک روز یکشنبه هشتم آبان به شبکه تلویزیونی آ.ار.د گفت: «هفته گذشته به صراحت گفتم که ما یک بسته جدید تحریمی را آماده میکنیم و این که چگونه میتوانیم سپاه پاسداران را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کنیم.»
این اظهارات وزیر خارجه آلمان یک روز پس از آن است که حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران، شدیدا مردم ایران به ویژه دانشجویان را تهدید کرد که دست از اعتراضات خود بردارند.
در حالی که با وجود تجمعهای حکومتی و تهدیدهای مقامات حکومت برای پایان دادن به خیزش مردمی کارساز نبوده، فرمانده سپاه پاسداران خطاب به مردم گفت: «دیگر به خیابان نیایید.»
احتمال قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا در حالی است که پیشتر موضوع طبقهبندی این نیرویی نظامی در فهرست گروههای تروریستی از سوی وزارت خارجه آمریکا، به یکی از موضوعات مورد بحث در مذاکرات احیای برجام تبدیل شده بود.
با وجود اصرار مقامهای جمهوری اسلامی، مقامهای دولت جو بایدن اعلام کردند که سپاه از این فهرست خارج نخواهد شد.
مذاکرات احیای برجام از زمان ارائه دومین پاسخ جمهوری اسلامی به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا متوقف شده و به گفته وزیر خارجه آلمان، اکنون هیچ مذاکرهای درباره در این باره وجود ندارد.
روابط تهران و برلین در جریان خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی تیره شده و روز پنجشنبه گذشته، بلافاصله پس از احضار سفیر آلمان در تهران به وزارت خارجه ایران، سفیر جمهوری اسلامی در برلین نیز به وزارت خارجه آلمان احضار شد.
اتحادیه اروپا در هفتههای اخیر در دو نوبت، تحریمهایی را به دلیل سرکوب خیزش مردمی به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و همچنین ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه، علیه تهران وضع کرده است.
همچنین آلمان پیشتر حزبالله لبنان را که تحت حمایت جمهوری اسلامی است در فهرست گروههای تروریستی قرار داده است.
هیلاری کلینتون بانوی اول اسبق آمریکا و از امضاکنندگان کارزار حذف فوری حکومت ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد در توییتی ضمن دعوت از سایرین برای همبستگی با زنان و دختران ایرانی نوشت: «رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی نباید عضو کمیسیون مقام زن سازمان ملل باشد.»
مونا بختیاری خواهر پویا بختیاری اعلام کرد مادرش، ناهید شیرپیشه را روز شنبه هفتم آبان به بهانه اعزام به بیمارستان، از زندان کچویی کرج به زندان زنجان منتقل کردند
مادر پویا بختیاری که به شش سال زندان محکوم شده، ۲۰ تیر بازداشت و از ۶ مرداد از داشتن حق تماس و ملاقات محروم شده است
کاظم صدیقی، امام جمعه تهران با بیان اینکه بعضی از اوقات آدمها با خودیها درگیر میشوند، گفت: «چه بسا رزمندگانی که در خط مقدم جبههها بودند ولی در حال حاضر در مقابل نظام و رهبری قرار میگیرند»
جمعی از زنان سرشناس جهان که در عرصههای مختلف سیاست، اقتصاد، حقوق و هنر فعال هستند، در کارزاری با نکوهش سابقه جمهوری اسلامی در نقض حقوق زنان، خواستار حذف فوری حکومت ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد شدند.
کمیسیون مقام زن ملل متحد، از نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد است که با هدف برابری جنسیتی و کمک به پیشرفت زنان تشکیل شده و بالاترین مقام نظارتی در حوزه زنان در این سازمان به شمار میرود.
در نامه این زنان سرشناس، سرکوب خشونتبار خیزش مردمی جاری در ایران محکوم شده و آمده که حکومت ایران باید به دلیل ظلم نظاممند و طولانیمدتش به زنان و همچنین وحشیگری اخیرش نسبت به معترضان، در این کمیسیون رد صلاحیت میشد.
امضاکنندگان نامه تاکید کردند که به ازای هر روزی که جمهوری اسلامی در کمیسیون مقام زن ملل متحد باقی بماند، این نهاد اعتبار خود را از دست میدهد.
میشل اوباما، هیلاری کلینتون و لارا بوش، سه بانوی اول پیشین آمریکا، ، کریستیا فریلند معاون نخستوزیر و وزیر دارایی کانادا،ملاله یوسفزای برنده جایزه صلح نوبل، نادیا مراد برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر و اپرا وینفری برنامهساز و مجری تلویزیون از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
در این نامه همچنین به نابرابریهای جنسی و جنسیتی و تبعیض قانونی علیه زنان در زمینه ازدواج، طلاق، ارث، حضانت فرزند، و پوشش در ایران اشاره شده است.
این زنان سرشناس جهان تاکید کردند که اکنون زمان همبستگی رهبران جامعه جهانی با زنان و دختران ایرانی در جهت حمایت از حقوق آنان است.
جمهوری اسلامی از ابتدای سال جاری رسما به عضویت کمیسیون مقام زن سازمان ملل درآمد، اما این عضویت با واکنشهای منفی بسیار فعالان حقوق بشر و حقوق زنان مواجه شد.
سازمان دیدهبان سازمان ملل متحد به تازگی متن پیشنویس قطعنامه اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل را تنظیم و منتشر کرده است.
هیلل نویر، مدیر اجرایی این سازمان، اواخر مهرماه، عضویت جمهوری اسلامی در این کمیسیون را «اوج ظاهرسازی» خواند و از وزیر خارجه آمریکا خواست که این قطعنامه را ارائه دهد.
آمریکا اکنون عضو این کمیسیون است.
این سازمان همچنین درباره ادامه خشونت سیستماتیک مقامات جمهوری اسلامی علیه زنان و جان باختن و کشته شدن اخیر معترضان در ایران، از جمله کودکان و زنان نیز ابراز نگرانی کرد.
پیشنویس این قطعنامه ضمن محکوم کردن شدید اقدامات خشونتبار و نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی علیه معترضان، از حکومت ایران خواست فورا معترضان بازداشت شده را آزاد کند و به جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر اجازه دهد آزادانه به فعالیت خود ادامه دهند.
در این متن ضمن درخواست برای خارج کردن فوری ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل، از جامعه بینالمللی و دبیرکل سازمان ملل خواسته شده نسبت به وضعیت حقوق بشر و زنان در ایران توجه ویژه نشان دهند.
در جریان خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی که با اعتراض به کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد آغاز شد، بسیاری از زنان و مردان از جمله دختران زیر هجده سال به دست نیروهای امنیتی کشته شدند.
شاید با چیزی بهتر از این یک کلمه نتوان رضا را شرح داد؛ همان که برای معرفی خودش در توئیتر نوشته است: «مینویسم».
مینوشت، بسیار مینوشت، از ساختار مافیایی قدرت در ایران، از فساد حکومت و ساختار این فساد در مقامات، از جنایات سپاه، از خامنهای بیت خامنهای و… گاهی هم از خودش مینوشت، از جزئیات زندگیاش و گاهی آنقدر رک و بیپروا که صدای دوستانش را در میآورد که آهای رضا، چه کار میکنی! ولی او خودش بود و قلمش هم هرگز نترسید، نه از تهدیدها و فشارهای جمهوری اسلامی و نه حتی از قضاوت دیگران.
لپتاپ را که میگذاشت روبهرویش، انگار که به جهان دیگری پا میگذاشت؛ هر اندازه هم که اطرافش هایوهوی بود، او در آن جهان میگشت و مینوشت. و وقتی تمام میشد و به صندلی تکیه میداد، میتوانستی برق رضایت و لذت را در نگاهش ببینی.
عشق رضا به روزنامهنگاری فراتر از حد معمول بود؛ ساعتها برای یک گزارش وقت میگذاشت، مطالعه میکرد، متمرکز میشد و هیچچیز برایش مهمتر از تکیه بر حقیقت و دادههای واقعی نبود؛ مثال کامل و دقیق یک روزنامهنگار تحقیقی.
رضا گزارش تحلیلی و افشاگرانه رادیو فردا از فایل صوتی مربوط به فساد نیروهای مرتبط با نیروی قدس سپاه را در حالی نوشت که مرخصی گرفته بود و برای استراحت به سفری سهروزه رفته بود. گزارشش که منتشر شد، گفت دو روز کامل از این سه روز را در اتاق کوچک هتل نشست و از فساد در سپاه نوشت و وقتی از او پرسیدم چرا «نه» نگفتی؟ گفت «خودم هم خیلی دوست داشتم بنویسم، میارزید».
روزنامهنگاری برای رضا نه یک شغل که یک مشغله شبانهروزی بود؛ یا میخواند یا مینوشت یا بحث میکرد. و چه خوب بحث میکرد. توان و مهارت این را داشت که هر گفتوگوی سادهی حوصلهسربری را به یک مناظره پرشور تبدیل کند. و خودش در بحث نهتنها دقیق بود و حاضرجواب و صریح که حافظه و حضور ذهن بیبدیلش در به یادآوردن اطلاعات و سوابق و خط و ربطها زبانزد بود.
با این حال، بیش از گفتن عاشق نوشتن بود. هفتههای آخری که بیماریاش به اوج رسیده بود، ناراحت بود که چرا نمیتواند این روزهای ایران را بنویسد. به دوستی که نزدیکش بود گفته بود چرا الان؟ شکایت کرده بود که چرا دقیقا الان من باید بیمار و ناتوان باشم از نوشتن؟ نگفته بود اصلاً چرا مبتلا شدهام، گفته بود چرا الان و در این روزها؟ رضا تابستان امسال فهمید مبتلا به سرطان پیشرفته است، کمی قبل از تولدش که پنج تیرماه بود. روز تولدش گفت ۴۵ سالگی با این بیماری نفسگیر...
رضا سال ۱۳۵۶ در روستای دژکرد استان فارس به دنیا آمد و ۴۵ ساله بود که رفت. آنطور که خودش نوشته «شاید هم بیشتر، شاید هم کمتر. شناسنامهها را دو سه سال بعد از تولد گرفتند، معلوم نیست چقدر دقیق باشد». درباره روستای محل تولدش هم نوشته بود «تصویر روستامون از دور قشنگه، طبیعت سبز، فضای قشنگ، فرهنگ سنتی، زندگی آروم، مردم مهربون و... این ولی تصویر راه دوره، تصویر نزدیکش محرومیت، فقر فرهنگی و تبعیض است». شاید این مثال خوبی باشد از اینکه نگاهش به هر چیزِ مربوط به خودش منتقدانه بود.
نهتنها هر نقدی به خودش را جدی میگرفت که خودش منتقد سرسخت خودش بود و مدام خودش، رفتارش و کارش را بازنگری میکرد. از عذرخواهی نمیترسید و با صدای بلند عذر میخواست. اگر مطمئن میشد خطایی کرده، مینوشت، عمومی مینوشت، بارها مینوشت.
در دوستی هم همین بود. اگر حس میکرد کسی از دوستان نزدیک یا حتی دورش ذرهای از او دلگیر است، در پیشقدمشدن برای دلجویی تردید نمیکرد. در کنار اینها، رضا سخاوتمندانه برای همه وقت میگذاشت؛ از کاربر ناشناس توئیتر که در پیامی از او کمک میخواست تا فلان چهره شناختهشده که مشورت میخواست. دایره وسیع معاشرانش از هر طیف نشان از همین اخلاقش داشت.
رضا فقط در مهربانی نبود که سخاوتمند بود، کمتر کسی را مثل او دیدهام که پول هم بهمعنای دقیق کلمه برایش هیچ باشد؛ یا بیدریغ به دیگران کمک میکرد یا خرج خوشی میشد. و این کلمه، «خوشی»، کلمهای است که دوستانش همواره او را با آن به یاد خواهند آورد؛ مردی که برای «خوشی» زندگی میکرد، مردی که هر کس با او حتی یک بار نشست و برخاست داشته، گواه میدهد که عاشق زندگی بود و لذت و خوشی هر لحظه را با ولع تمام میبلعید.
یک بار جایی نوشته بود «در زندگی وقتی به مشکلات بنیادی برخورد کردید، اهل براندازی باشید. اصلاحات کُند و فرصتسوز است». خودش هم همین بود؛ اهل کوبیدن و از نو ساختن. و چه امیدها داشت به ساختن آینده مملکتی که همیشه چشمش به آن بود.
جای دیگری نوشته بود «تاریخ پس از انقلاب ۵۷ گور دستهجمعی یک ملت است؛ خاورانی به وسعت ایران. روزی این گورها کشف خواهند شد، مثل گورهای دستهجمعی یادگار صدام و حزب بعث در عراق. عرق شرم بر پیشانی همه ما مینشیند آن روز، هرچند دیر و بیفایده».
رضا! آنها حضور پیکر بیجان تو را هم تاب نیاورند. آنها حتی به مادری که چیزی جز آخرین دیدار پس از سالها فراق میخواست هم رحم نکردند. مشتی خاک نشان مادرت دادهاند و گفتهاند این مزار رضاست. مرگ تو پایان تو نبود. مرگ تو پایان تو نیست. از تو بسیار خواهند گفت، از تو بسیار خواهند نوشت و ترجیعبند همه آن نوشتهها این خواهد بود: جنازهات هم از پس دشمنان آزادی و زندگی برآمد و رسوایشان کرد.