نرگس محمدی: مهدی یراحی با ترانهاش دسیسه وحشت استبداد دینی را بر سر حکومت آوار کرد
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی با انتشار نامهای از زندان اوین به بازداشت مهدی یراحی واکنش نشان داد و گفت که این خواننده و آهنگساز، با خواندن ترانه «روسریتو در بیار»، توطئه سکوت و دسیسه وحشت حکومت دینی استبدادی را بر سر جمهوری اسلامی آوار کرد.
مهدی یراحی روز ششم شهریور به دلیل انتشار ترانه «روسریتو (دربیار)»، با دستور دادستان تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این خواننده و آهنگساز از آغاز خیزش انقلابی ایرانیان چهار ترانه «قفس بس»، «سرود زن»، «سرود زندگی» و «روسریتو (در بیار)» را در همبستگی با اعتراضات مردم تولید و منتشر کرد.
در واکنش به بازداشت او، نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر که اکنون در زندان اوین است، نوشت: «یراحی با خواندن "روسریتو در بیار"، حکومتی را به چالش کشید که تمام توانش را از مجلس ستمگذار، سیستم قضایی کور عدالت تا دولت سرکوبگر، برای حفظ حجاب اجباری به کار گرفته است.»
محمدی با توصیف وضعیت کشور و کنش شجاعانه یراحی نوشت: «در شرایطی هستیم که مجلس ستمگذار، لایحه حجاب و عفاف یا به عبارتی روشنتر، دسیسه زندان، شکنجه و بازداشت زنان و حتی کودکان محصل را به منظور تسلط بر زن، به تصویب بزدلانه میرساند و حتی جسارت و شهامت طرح آن را در صحن علنیاش ندارد.»
به گفته او همچنین در زمانی به سر میبریم که «نیروهای سرکوبگر، وحشیانه و با ضرب و شتم و شکنجه، زنان و مردان معترض را به سلولهای انفرادی امنیتی میکشانند اما در چنین شرایطی مهدی یراحی در پستی اینستاگرامی و در صحنی علنی، پیام زنان مبارز ایران را به صدا در میآورد که مو، صدا، خنده، تن، بوسه و زندگی را نمیتوانید با ستم، تبعیض و تحجر از زنان بربایید».
محمدی یادآور شد که یراحی با ترانهها و پستهای اینستاگرامیاش تاکید کرده است که «ما به آزادی، برابری و دموکراسی متعهد هستیم».
پیش از نرگس محمدی، سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نیز در نامهای از زندان، از مهدی یراحی حمایت کرد و نوشت: «به نام او که اسم رمز ماست میمانیم تا پس بگیریم.»
قلیان در این نامه به سوابق آثار اعتراضی یراحی اشاره و تاکید کرد: «... تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفره رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و صدای ما در خوزستان شدی. میدانستی هزینه دارد و صدای "مظاهرات سلمیه" زن عرب شدی. صدای سپیده رشنو در مقاومت علیه حجاب اجباری، صدای توماج [صالحی]، صدای کارگران، زندانیان و تمام آنانی شدی که زاده رنجاند.»
این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود خطاب به مهدی یراحی که گزارش شده است او هم در زندان اوین به سر میبرد، اضافه کرد: «من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من تمام خوزستان را که جانم است، با صدای تو گز کردهام. در زمان سیل و در زندان سپیدار با ترانههای تو رقصیدیم و از نو بلند شدیم. من جای تو را در قلب مردم دیدم. همان مردمی که تو و امثال تو را به جرم گفتن از رنجهایشان، چه از سوی دیکتاتوری غالب و چه از سمت دیکتاتورهای مغلوب، انگ "تجزیهطلبی" زدهاند. آنها از همین مردمی بودن، بیشیله و پیله و حتی به غایت معمولی بودنت و اما به شدت یگانه و شگفتانگیز بودنت میترسند.»
پیش از این هم شمار زیادی از هنرمندان، فعالان سیاسی زندانی کنونی و سابق، خانوادههای دادخواه، انجمن قلم آمریکا، شهروندان و کاربران شبکههای اجتماعی به بازداشت یراحی واکنش نشان دادهاند.
این هنرمند معترض در سالهای گذشته نیز به دلیل حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی دورههایی از ممنوعالفعالیت شدن را تجربه کرده بود.
یراحی در دی ۱۳۹۷ به دلیل پوشیدن یونیفورم کارگران بازداشتشده اعتراضات کارگری همان سال در خوزستان هنگام کنسرتش و انتشار نماهنگ انتقادی پارهسنگ، به مدت شش ماه ممنوع از کار و ممنوعالتصویر شد.
این هنرمند در بهمن ۱۳۹۸ نیز پس از تقدیم یکی از آثار خود به نام قطعه «وداع بعد از رفتن» به کشتهشدگان اعتراضات آبان آن سال و سخنان اعتراضآمیزش در کنسرتهای اهواز و کرج، از کار محروم شد.
زندانی شدن مهدی یراحی در حالی است که خوانندگانی همچون توماج صالحی و سامان یاسین ماههاست به دلیل حمایت از خیزش انقلابی شهروندان علیه جمهوری اسلامی در حبس هستند.
شماری از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد، از جمله جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر این نهاد در امور ایران، ضمن ابراز نگرانی از لایحه حجاب اجباری جمهوری اسلامی و مجازاتهای آن برای شهروندان در ایران، آن را «آپارتاید جنسی» و تبعیض سیستماتیک زنان و دختران خواندند.
مولوی عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه روز ۱۰ شهریور به انتقاد از کنترل امور کشور بر اساس «سیاستهای نانوشته» و نابرابریها پرداخت و گفت مقامات جمهوری اسلامی قصد دارند مدیریت مدارس دینی سنیها را به شیعیان واگذار کنند و برخی از اهل سنت به دلیل مقاومت در برابر آن، زندانی شدهاند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان روز جمعه با اشاره به سخنان ابراهیم رئیسی درباره حقوق اقوام و آزادی اهل سنت، گفت که اهل سنت در ۴۴ سال گذشته خواستار عدالت و برابری بوده اما این خواسته مراعات و برآورده نشده است.
او خاطرنشان کرد: «در زمان پهلوی، اهل سنت در ردههای مختلف ارتش و ژاندارمری سمت فرماندهی داشتند و منطقه در دست خود مردم بود اما در جمهوری اسلامی حتی یک وزیر از اهل سنت در کابینه دولت نبوده و شایستهسالاری در ایران رعایت نشده است.»
عبدالحمید اسماعیلزهی در ادامه تاکید کرد: «در جمهوری اسلامی حتی یک اهل سنت هم در ترکیب شورای تامین استان سیستان و بلوچستان حضور نداشته است.»
مولوی عبدالحمید با اشاره به این نابرابریها در شهرهایی که جمعیت اهل سنت در آنها زیاد است گفت: «در منصوب کردن مدیران در مراکز استانهایی چون کردستان و سیستان و بلوچستان باید تعادل بین سنیها و شیعیان رعایت شود.»
او یادآور شد: «مقامهای جمهوری اسلامی قصد دارند مدیریت مدارس دینی اهل سنت را به روحانیون شیعه واگذار کنند و برخی از اهل سنت به دلیل مقاومت در برابر این تصمیم زندانی شدند.»
مدیر دارالعلوم زاهدان با انتقاد از اینکه جمهوری اسلامی تاکنون اجازه راهاندازی حتی یک مسجد اهل سنت را در تهران، به عنوان پایتخت کشور نداده است به انتقاد از سیاستهای حکومت پرداخت و گفت: «حاکمیت میتواند بر امور مدارس دینی نظارت کند اما مدیریت باید در دست خود اهل سنت باشد.»
به گفته مولوی عبدالحمید، در مناطقی که حکومت امام جمعه مطلوب خود را به مردم شهر تحمیل کرده است، مردم «دیگر به آن مسجد نرفتهاند چون آن را دولتی میدانند».
او با انتقاد نسبت به آنچه «امنیتی کردن مساجد و دین» خواند، گفت: «فریاد زدیم که دین و مذهب را دولتی نکنید و بگذارید آزادی مذهبی در کشور وجود داشته باشد اما این کار انجام نشد.»
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت همزمان با مساله «حجاب» به سوی نمازخانههای اهل سنت هم «تهاجم» برده شد و ادامه داد: «در مورد مساله حجاب به حکومت توصیه کردیم که حکمت و تدبیر به کار ببرید و خشونت و اجبار نورزید و زنان را داخل ماشین [گشت ارشاد] نیندازید.»
اسماعیلزهی ادامه داد: «گفتیم برای هیچ مامور مردی جایز نیست که دست زنی را بکشد و او را داخل ماشین هل بدهد و نباید با تندی وارد میدان بشوید اما حالا ببینید که چه قدر نقصان پیش آمد و چه آدمهای زیادی کشته شدند.»
او همچنین افزود: «حالا هم میگوییم نمازخانههای اهل سنت را نبندید. جلوی عبادتخانه یهود و نصارا و دیگر ادیان غیر اسلام را هم نباید بگیرید.»
مولوی عبدالحمید با اشاره به اینکه تاکنون دو بار از جمله پس از ماه رمضان امسال با ابراهیم رئیسی دیدار داشته است، گفت که به او ابتدا درباره مشکلات و خواستههای ملی و سپس درباره مسایل مذاهب و اقوام هشدار داده است.
او تشریح کرد: «از جمله مشکلاتی که مطرح کردم درباره برقراری روابط با کشورهای همسایه و اسلامی و همچنین رفع مشکلات معیشت و اقتصاد بود و بعد سراغ مشکلات اهل سنت و اقوام ایرانی رفتم.»
اسماعیلزهی با اشاره به وعدههای عملی نشده رئیسی درباره «معرفی وزیر، معاون وزیر، استاندار و سفیرانی از اهل سنت» خطاب به حکومت گفت: «حدود ۱۸۰ سفیر دارید. اگر دهتایشان را از اهل سنت بگذارید اتفاقی نمیافتد. ما اهل سنت هم متعلق به همین سرزمین و هموطن شما هستیم.»
امام جمعه اهل سنت زاهدان همچنین از تسلط «نانوشتههای سیاست» بر حکومتداری در ایران خبر داد و گفت: «سیاستهای نانوشتهای داریم که روند کارها را تعیین میکند. نه تنها وزیر اهل سنت نداریم، بلکه ادارات هم به تدریج از اهل سنت خالی میشود و در نیروهای مسلح و قضایی هم که کسی از سنیها نیست.»
او ادامه داد: «از هر کسی پیگیری کردیم به این نتیجه رسیدیم که انتخاب وزیر در اختیار روسایجمهور نیست و در دست جایی دیگر است. کجا؟ خدا میداند.»
او با تاکید بر اینکه «مهمترین خواسته ما ملی است و تفاوتی بین شیعه و سنی قائل نیستیم»، یادآور شد که همه اقوام و ادیان و مذاهب ایرانی باید حق و حقوقشان رعایت شود اما «اعمال سلیقه» در کشور مشکل ایجاد کرده است.
اسماعیلزهی در پایان بر ضرورت وجود «فکر وسیع و بلند» در حاکمیت و آزادی و عدالت در جامعه تاکید کرد و گفت: «حکومتداری با تنگنظری، امری مشکل است.»
تصاویر منتشر شده توسط ناسا نشان میدهد که سقوط ناموفق کاوشگر روسیه بر سطح ماه، دهانهای به عرض ۱۰ روی آن بر جای گذاشته است. ناسا گفت: «از آنجایی که این دهانه نزدیک به نقطه برخورد تخمینی لونا-۲۵ ایجاد شده، احتمالا عامل آن این کاوشکر است و بر اثر "ضربهزننده طبیعی" نیست.»
هر چه از اصفهان به پایین دست بروید، روستاها فقیرتر و کشاورزان عصبانیترند. در حدود ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سومین شهر بزرگ ایران، حسین، روی بستر خالی زایندهرود ایستاده و جملاتی مانند «آخوندها باید بروند» و «آخرین کسی که برای ما کاری کرد شاه بود» به زبان میآورد.
نشریه «فرانکفورتر آلگماینه» آلمان در گزارشی میدانی و گفتوگو با شهروندان ایرانی، به بحران آب و آرزوی مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی پرداخته است.
شغل حسین، کاشت جو، ذرت و برنج در زمینی بوده که حالا زیر پایش خشک شده است. او مردی حدودا ۵۰ ساله با سبیل، پیراهن جین و کفشهای کتانی است.
حسین با اشتیاق میگوید: «از دور میشد بوی برنج را استشمام کرد ....»
امروز اما او به عنوان نگهبان شب در یک کارخانه سیمان کار میکند چون دیگر چیزی در مزارع او رشد نمیکند.
بحران آب اصفهان و آتش زیر خاکستر خشم مردم
در یک دهه گذشته، کمآبی در منطقه اصفهان کار کشاورزی هزاران کشاورز را نابود کرد و جیره آبی که از طریق سیستم آبرسانی پیچیده بین کشاورزان توزیع میشد، به طور فزایندهای کاهش یافت.
دو سال پیش بود که خشم در تظاهرات کشاورزان موج زد. در نوامبر ۲۰۲۱، کشاورزان با استفاده از بولدوزر، خط لولهای که آب را به استان همجوار (یزد) میبرد، تخریب و در مرکز شهر اصفهان، تحصنی اعتراضی در بستر خشک رودخانه در حوالی سیوسه پل برپا کردند.
حسین و پسرش کمال آنجا بودند. او میگوید: «ما دو سال با سازمان آب مذاکره کردیم. وقتی این کار نتیجه نداد، تصمیم گرفتیم اقدام کنیم.»
او ویدیوهای درگیری با پلیس را در تلفن همراهش نشان میدهد که در آن، تودههای متراکم گاز اشکآور و مردانی دیده میشوند که سنگ پرتاب میکنند. یک افسر پلیس، پسرش کمال را با تفنگ شکاری که در این منطقه برای فراری دادن کفتارها و گرگها استفاده میشود، هدف قرار داده است.
حسین گلولههای ساچمهای را بهعنوان مدرک نگه داشته است. ۲۷ گلوله (ساچمه) بدن کمال را سوراخ کرده است. او در آن زمان جرات نکرده به بیمارستان برود تا اینکه یکی از دوستانش که پزشک یک روستا بوده، بیشتر گلولهها را از بدن او خارج کرده است. با وجود این، همچنان سه گلوله در دست او باقی مانده است.
البته دیگرانی هم بودهاند که اوضاع برایشان بوده: یکی از همسایهها بینایی خود را از دست داده است و کشاورزان تصمیم گرفتهاند برای کمک به او پول جمع کنند اما حساب بانکی از سوی نیروهای امنیتی مصادره شده است.
شماری کشته، مجروح و دستگیر شدند اما هیچ اصلاحاتی صورت نگرفته. از آن زمان تاکنون دیگر اعتراض گستردهای به وضعیت آب در اصفهان انجام نشده اما عصبانیت مردم همچنان باقی است.
حسین میگوید: «اوضاع مانند آتش زیر خاکستر است که به راحتی میتوان آن را دوباره شعلهور کرد.»
گزارش فرانکفورتر آلگمانیه در ادامه به اعتراضات پیشین در ایران مانند جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، تجمعهای شهرهای با جمعیت کُرد، اعتراضاتی که در سال ۱۳۹۶ به دنبال افزایش قیمت بنزین شکل گرفت و شلیک سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی اشاره دارد و آنها را به عنوان نشانههای سوءمدیریت مقامهای جمهوری اسلامی برمیشمارد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» پایههای حکومت را متزلزل کرد
- اینبار همه چیز فرق میکند. هیچ یک از موجهای اعتراضی قبلی به اندازه «جنبش زن، زندگی، آزادی» پایههای جمهوری اسلامی را متزلزل نکرده است.
سرکوب خونین مردم هر گونه امید برای اصلاحات را که برخی قبلا در دل داشتند کاملا از بین برده است. اسلام به عنوان اساس مشروعیت نظام، حتی در نزد متدینها هم تضعیف شده است.
حسین میگوید: «ما قبلا مذهبی بودیم اما الان مسجد نمیرویم و در مراسم محرم شرکت نمیکنیم. فهمیدهایم که به ما دروغ گفتهاند.»
«خدا ما را از شر آخوندها خلاص کند»
۲۵ شهریور، سالگرد مرگ ژینا (مهسا) امینی است و انتظار میرود اعتراضات دستکم بهطور موقت، دوباره شعلهور شود. نیروهای امنیتی و فعالان هفتههاست که در حال آماده شدن هستند و حسین با امیدی مبهم، منتظر آن روز است.
او میگوید: «امیدوارم اتفاقی بیفتد. این که ادارهکنندههای کنونی کشور بروند و به جای آنها کسانی بیایند که توانایی بیشتری دارند.»
بسیار بعید است که این اتفاق بیفتد؛ هیچ رهبری برای مخالفان در داخل کشور وجود ندارد و اکثر فعالان در زندان هستند. تاکنون هیچ تزلزل قابل مشاهدهای در رهبری حکومت جلوه نکرده است. اپوزیسیون در تبعید، دچار دودستگی شده است. با این حال، هیچکس دقیقا نمیداند وقتی علی خامنهای، رهبر ۸۴ ساله جمهوری اسلامی فوت کند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
حسین، کشاورز اصفهانی، به دلیل نبود جانشین، از رضا پهلوی، پسر شاه سابق که در سال ۱۳۵۷ سرنگون شد، صحبت میکند. او در ایالات متحده آمریکا زندگی میکند و در ماههای اخیر به دنبال نقش رهبری مخالفان تبعیدی بوده است.
خشم مردم به شرایط فعلی، دیکتاتوری شاه سابق را در سایه قرار داده است. چشماندازی برای سقوط رژیم فعلی هم نیست اما واقعیتی که در روستاهای پاییندست اصفهان وجود دارد، نشان میدهد نظام احتمالا شکنندهتر از سالهای اولیه تشکیل جمهوری اسلامی شده است.
کشاورز تراکتورسواری میگوید: «امیدوارم خدا ما را از شر آخوندها خلاص کند.»
بحران آب ایران یکی از عوامل محرک افزایش نارضایتی در کشور است و ناپدید شدن زایندهرود تنها یکی از چند نمونه نمادین آن است.
سیاستمداران بیسواد، اکوسیستم ایران را نابود کردند
در شمال غرب ایران، دریاچه ارومیه که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای شور جهان بود، تقریبا به طور کامل خشک شده است.
نشریه فرانکفورتر آلگماینه اجازه سفر به ارومیه را از سوی مقامهای متعدد از جمله نهادهای امنیتی دریافت کرده اما این مجوز چند ساعت قبل از حرکت لغو شده است؛ احتمالا به دلیل اعتراضاتی که در آنجا جریان یافته است.
اعتراضات خشونتآمیزی هم در سال گذشته به کمبود آب در غرب استان خوزستان رخ داد و درگیری با افغانستان بر سر حقابه رودخانه مرزی هیرمند نیز در حال افزایش است.
در هر دو استان سیستان و بلوچستان و خوزستان، بحران آب وضعیت گروههای اقلیت به حاشیه رانده شده مانند بلوچها و عربها را بدتر میکند.
دلایل بحران بسیار زیاد است. کشاورزانِ عصبانی، شاکی هستند که کارخانههای فولاد در فرآیند اعطای امتیاز در اولویت قرار دارند اما کارشناسانی مانند کاوه مدنی، معاون سابق رییس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران به روشهای کشاورزی ناکارآمد اشاره میکنند.
مدنی اکنون در کالج شهر نیویورک تدریس میکند. او مینویسد که دولت ایران به جای ایجاد شغل در سایر بخشها، مدت مدیدی است که به ساختارهای قدیمی یارانه پرداخت کرده است. فقدان فنآوریهای مدرن حفاظت از آب و پروژههای سدسازی مشکوک به این موارد اضافه و افزایش چاههای عمیق غیرقانونی باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی شده است.
همچنین باغهای مجلل و شهرنشینی باعث مصرف بیشتر آب میشود.
حتی در شهر بزرگ اصفهان هم مشکل آشکار است. رودخانه، روح شهر است. در زیر طاقهای نوکتیز پل خواجو که قدمتی ۳۵۰ ساله دارد، خوانندگان محلی میخوانند: «اصفهان که آمدی، زایندهرود را سلام کن ...»
پایتخت پرافتخار دوران صفویه با پلهای باشکوهش مانند پاریسِ بدون رود سن به نظر میرسد. به همین دلیل است که در میان شهروندان، بحران آب نارضایتی زیادی بهوجود آورده است.
یک کاسب ۵۰ ساله در حالی که از بستر رودخانه صخرهای عبور میکند، میگوید: «تغییرات اقلیمی به دلیل سوءمدیریت و سیاستهای اشتباه، بیشتر از سایر کشورها به ایران ضربه زده است. مسوولان بیسواد هستند و اکوسیستم را خراب کردهاند.»
مرد جوانتری هم همین نظر را دارد. او میگوید: «سیاستمداران نماینده ما نیستند. آنها از جنس ما نیستند.»
آواز خواندن بخشی از مبارزه ما برای آزادی است
پیامدهای اعتراضات اخیر در پی مرگ ژینا (مهسا) امینی در اطراف پل خواجو قابل لمس است. مانند سایر شهرهای ایران، بسیاری از زنان روسری خود را از سر برداشتهاند.
برخی از زنان در حالی که سوار بر دوچرخه هستند باد گیسوانشان را به حرکت درمیآورد. این موضوع به ویژه امام جمعه شهر را عصبانی کرده است.
در گفتوگوها، بسیاری از مردم سه جوان اصفهانی را به یاد میآورند که در ارتباط با اعتراضات خیابانی سال گذشته اعدام شدند.
برخی دیگر به دنبال نوستالژیهای قبل از انقلاب اسلامی هستند. مثل خوانندگان محلی زیر پل خواجو.
اجرای انفرادی خوانندگان زن در ایران ممنوع است و در صورت چنین کاری، آنها با مجازات بین ۱۰ روز تا دو ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق روبهرو هستند.
توجیه رسمی این است که آواز خواندن زنان در ملاءعام میتواند توجه و تمایل [جنسی] غریبهها را جلب کند. با این حال از زمان اعتراضات اخیر، بسیاری از زنان خوانندگی میکنند
یک زن مسن که روسری به سر دارد، میگوید: «آواز خواندن بخشی از مبارزه ما برای آزادی است. با این کار به اربابان قدرت نشان داده میشود که مرگ بسیاری از معترضان، صبر مردم را به سر آورده است.»
...
مانند هر شب، پل خواجو در نور زرد غرق میشود و آن را به پسزمینهای محبوب برای عکس و سلفی گرفتن تبدیل و فضای سالهای دهه ۱۹۷۰ را ناخواسته زیر طاقهای پل نمایان میکند که دوران طلایی موسیقی فولکلور و پاپ ایران بود.
پیرزن روسری خود را مرتب میکند، چشمانش را میبندد و میزند زیر آواز.
برخی شنوندگان و رهگذران به آرامی زمزمه میکنند ترانهای را در مورد یک قلب شکسته و اشتیاق برای یک عزیز.
ناگهان یک نشانگر لیزری سبز رنگ به سمت زن نشانه میرود. یک افسر پلیس با عجله میآید و فریاد میزند: «زن، بس کن!»
جمعیت متفرق میشوند. روز بعد دوباره همه بازمیگردند.