زینب جلالیان، زندانی سیاسی: تا زندهام میکوشم خون آزادیخواهان پایمال نشود



گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، در نامهای از زندان اوین که روزنامه لوموند آن را منتشر کرده خیابان را تنها مسیر منتهی به انقلاب و پایان دادن به استبداد و اقتدارگرایی خواند و گفت مردم ایران با شناخت ضعفها و تقویت نقاط قوت خود مصممتر از پیش، تا سرنگونی بنیاد ستم ایستادهاند.

رویا حکاکیان، نویسنده و روزنامهنگار، گفت دعوت اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا را برای نشستی در ماه آینده که ابراهیم رئیسی در آن حضور دارد، رد کرده و چنین نشستی را تطهیر سیاسی کسی دانسته که مرتکب جنایتهای بیشماری شده است.
حکاکیان گفت: تنها محل گفتوگو با ابراهیم رئیسی فقط باید دادگاه باشد. ارائه تریبونی مهم در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا به ابراهیم رئیسی تنها به او مشروعیت میبخشد و به منزله توهین به معترضانی است که برای دموکراسی جنگیده و هدف زندان، تجاوز و اعدام قرار گرفتهاند.

عسل جزیده، جوان ۱۸ ساله اهل لشتنشا در استان گیلان که در جریان خیزش انقلابی یک چشمش را از دست داده، ضمن انتشار تصاویری از خود در رسانههای اجتماعی، خبر داد که برای درمان چشم دیگرش ایران را ترک کرده است.
ماموران حکومتی در جریان تجمع اعتراضی مردم رشت در روز ۹ مهر ۱۴۰۱ مقابل دانشگاه علوم پایه این شهر، به چشمهای عسل جزیده شلیک کردند.
میترا طاهرنژاد، مادر عسل جزیده که خود او هم هدف اصابت گلولههای ساچمهای قرار گرفته، درباره این ماجرا در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «به سمت دخترم میرفتم که دیدم ساچمهها بهصورتش پاشید، دندان جلویش شکست و چشمان و صورت و سرش پر از ساچمه شد.»
بر اثر این شلیکها، چشم چپ این نوجوان که آن زمان دانشآموز مدرسهای بود، تخلیه میشود و چشم راست او نیز چند بار تحت عمل جراحی قرار میگیرد و یکی از گلولهها از جمجهاش خارج میشود.
عسل جزیده درباره وضعیت بینایی چشم راست خود در اینستاگرامش نوشت: «این اواخر بهخاطر آب مروارید و دو ساچمهای که به خاطر ریسک افزود جراحی هنوز در چشمم است، بیناییام کمتر شده.»
این معترض جوان همچنین گفت که چند روز پیش برای از دست ندادن کامل بیناییاش در نهایت از ایران خارج شده است.
عسل جزیده یادآور شد که در یک سال گذشته به دلیل جراحیهای متوالی و اوضاع سلامتی خود نتوانسته به صورت مرتب در کلاسهای مدرسه شرکت کند.
با وجود این مشکلات اما او در اینستاگرام خود نوشت: «عمل، درد، عمل... چون نمیتونستن تیرهای تو سر و صورتم رو در بیارن، قیافهام خیلی بد شده بود و روزی نبود و نیست که سمت چپ صورتم رو با موهام نپوشونم. اما پشیمون نیستم. به زن زندگی آزادی، مردم و این انقلاب ایمان دارم... به امید آزادی و پیروزی هرچه زودتر نور، بر تاریکی.»
روز ۱۴ شهریور نیز راحله امیری که در جریان خیزش انقلابی چشمش مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، در پاسخ به چند پرسش در اینستاگرام خود نوشت از شرکت در اعتراضات پشیمان نیست و اگر به عقب بازمیگشت، دوباره در تجمعها شرکت میکرد.
از سوی دیگر، روز ۱۵ شهریور مرکز مشاوره حقوقی دادبان گزارش داد که پارسا قبادی، از قربانیان شلیک عامدانه به هر دو چشم، روز دوشنبه در محل کار پدرش بازداشت شده است.
از آغاز خیزش انقلابی مردم در ایران، صدها معترض به دلیل اصابت ساچمههای فلزی و پلاستیکی به چشمهایشان، بینایی یک یا هر دو چشم خود را از دست دادهاند.
هر چند آمار دقیقی از تعداد این شهروندان آسیبدیده منتشر نشده، اما گزارشهای شاهدان عینی و مدارک پزشکی حاکی از آن است که در جریان اعتراضات سراسر ایران، صدها شهروند معترض با جراحاتی مانند پارگی شبکیه، صدمه شدید اعصاب چشم و عنبیه سوراخ شده به مراکز درمانی مراجعه کردهاند.
پاییز سال گذشته چندین روزنامه معتبر جهانی مانند گاردین و نیویورکتایمز گزارشهایی درباره شلیک عمدی ماموران به صورت و چشم معترضان از فاصله نزدیک منتشر کردند و سازمان حقوق بشر ایران، آن را امری «سیستماتیک» دانست.
بیش از ۴۰۰ چشمپزشک در ایران نیز همان زمان با امضای نامهای مشترک به محمود جباروند، رییس انجمن چشمپزشکی، درباره نابینا کردن عمدی معترضان هشدار داده بودند.

عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در خطبههای نماز جمعه روز ۱۷ شهریور، بار دیگر بر رسیدگی نشدن قانونی به کشتار «جمعه خونین» این شهر در اعتراضات سال گذشته اشاره کرد و گفت اگر حکومتی عدالت را رعایت نکند، فاتحهاش خوانده شده است.
مولوی عبدالحمید در خطبههای خود بار دیگر تاکید کرد: «حاکم را نه خدا، که مردم تعیین میکنند و یک حکومت تا زمانی میتواند به کارش ادامه دهد که اکثریت قاطع مردم او را بخواهند.»
اسماعیلزهی با اشاره به اینکه حاکم باید حمایت اکثریت را با خود داشته باشد، بدون اشاره مستقیم به نام علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، یادآور شد هیچ حاکمی اختیارات مطلق ندارد.
او ادامه داد: «هیچ حکومتی نمیتواند کشور خود را به سمتی سوق دهد که خلاف خواست ملت و منافع ملی باشد.»
مدیر دارالعلوم زاهدان با ابراز تاسف از اینکه در ایران بسیاری از مقامها و مسوولان مقابل مردم تواضع ندارند، یادآوری کرد که در گذشته مسوولان دستکم در زبان میگفتند که ما نوکر مردم هستیم، اما این جملات را امروز دیگر کمتر از مسوولی میشنویم.
مولوی عبدالحمید همچنین با اشاره به رسیدگی نشدن به کشتار مردم در جمعه خونین زاهدان در هشتم مهر ۱۴۰۱ گفت: «شنیدهام یک نماینده مجلس در پاسخ به سوال فردی درباره رسیدگی به جنایت جمعه خونین گفته که دادخواهان پیش من نیامدهاند. درحالیکه این مسوول است که وظیفه دارد نزد صاحب درد و عزا و نقصان برود و تسلیاش بدهد. شما مسوول هستید و باید مساله را پیگیری میکردید.»
در جریان جمعه خونین، دستکم ۱۰۰ شهروند زاهدان با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و دهها تن دیگر زخمی، قطع نخاع و نابینا شدند. جمهوری اسلامی تاکنون در این مورد، مانند کشتارهای مشابه پاسخگو نبوده است.
عبدالحمید با تاکید بر اینکه همه میدانند که در جریان جمعه خونین مردم هیچ تقصیری نداشتند، تصریح کرد: «یکی از محورهای نظام اسلامی عدالت است؛ اگر در حکومتی عدالت رعایت نشود، فاتحه آن حکومت خوانده شده است.»
امام جمعه اهل سنت زاهدان همچون ماههای گذشته بر ضرورت آزادی قلم، اندیشه و فکر و تامین امنیت مردم در کشور تاکید کرد و با اعتراض به کشتن، مجروح و زندانی کردن معترضانی که شدیدترین شکل اعتراضشان پرتاب سنگ بوده، گفت: «جواب سنگ، گلوله جنگی نیست.»
مولوی عبدالحمید یادآور شد مامورانی که مردم را در جمعه خونین هدف قرار داده و کشته و زخمی کردند، باید مجازات شوند.
پیشتر در روز ۱۵ شهریور پایگاه خبری حالوش که اخبار مرتبط با سیستانوبلوچستان را پوشش میدهد از تلاش دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای دادن «وعدههای توخالی» به خانوادههای کشتهشدگان «جمعههای خونین» زاهدان و خاش خبر داده و اعلام کرده بود احتمالا علی خامنهای با برخی از این خانوادهها دیدار خواهد کرد.
حالوش در گزارشی در کانال تلگرامی خود نوشت که طبق اطلاعات رسیده به این پایگاه خبری، دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای این دیدار احتمالی از «کمک و همکاری برخی عوامل بومی خود در استان سیستان و بلوچستان تحت عنوان معتمد و ریشسفید» استفاده میکنند.
این پایگاه خبری تاریخ این دیدار احتمالی را ۲۰ شهریور در تهران دانست و گزارش داد که برای کشاندن این خانوادهها به این دیدار، حکومت از «وعدههای توخالی» استفاده میکند.
از زمان جمعه خونین تاکنون خطبههای انتقادی عبدالحمید اسماعیلزهی و نیز راهپیمایی و اعتراضات خیابانی مردم زاهدان آغاز شده است.
مولوی عبدالحمید بارها خواستار پیگیری پرونده این کشتارها در زاهدان و خاش و محاکمه آمران و عاملان شده است.

خبر اخراج سمیه سیما، مدیر پژوهشکده آب و استاد دانشگاه تربیت مدرس، با واکنش استادهای این دانشگاه و کاوه مدنی، رییس اندیشکده آب سازمان ملل، همراه شد. این اساتید اخراج سمیه سیما را مایه خسران جامعه دانشگاهی دانستند و کاوه مدنی نیز گفت خدمات علمی این استاد با اخراج پاک نمیشود.
مهدی شفیعیفر، سعید مرید، علی باقری و فرزین نصیری صالح در نامهای خطاب به سمیه سیما خبر قطع همکاری او را برای فضای دانشگاهی و جامعه متخصصان آب کشور «بسیار تاسفبار» خواندند و با ذکر خدمات علمی این استاد، از تلاشهای او قدردانی کردند.
این اساتید تلاشهای علمی سمیه سیما، از جمله خدمات او در سمت مدیریت پژوهشکده آب، را «غرورآفرین» خواندند و محروم شدن دانشجویان از چنین «سرمایههای علمی» را مایه «تاسف و خسران» دانستند.
کاوه مدنی، رییس اندیشکده آب سازمان ملل، نیز با بازنشر نامه این چهار استاد، در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «خدمات پژوهشی و آموزشی سمیه سیما در حوزه آب و محیط زیست با اخراج پاک نمیشوند.»
رییس اندیشکده آب سازمان ملل با تقدیر از اساتیدی که «حقیقت را فدای مصلحت نمیکنند»، خاطرنشان کرد: «بزرگترین خوشبختی ظالم سکوت آنانیست که با وجود ایمان به بیعدالتی و تضییع حق همقطارانشان، در راستای مصلحت سکوت میکنند و عادی شدن ناحق و ناروا را تسهیل میکنند.»
پیشتر سمیه سیما در واکنش به سخنان فرهاد دانشجو، رییس این دانشگاه، که دلیل تمدید عدم قرارداد او را عدم کسب امتیاز تبدیل وضعیت ذکر کرده بود، اسنادی را منتشر کرد که نشان می دهد امتیازاتش در کمیسیون بالاتر از حداقل لازم برای تبدیل وضعیت بوده است.
سمیه سیما برای دو سال متوالی پژوهشگر نمونه دانشگاه تربیت مدرس بوده و در سال ۱۴۰۱ طرح پژوهشی نمونه را ارائه کرده است.
سیما پس از انتشار خبر اخراج خود در پستی در اکس نوشت این تصمیم «معنیدار مغرضانه» شاید نشانگر اثربخش بودن بخشی از تلاشها برای عدم همراهی با مسببان «تلخیهای این روزهای» کشور باشد.
در حالی که موج اخراج استادان منتقد از دانشگاهها ادامه دارد، طرفداران حکومت، اخراج استادان را با آمریکا و اروپا مقایسه کرده و آنرا امری عادی جلوه میدهند. برخی دانشگاهها، مقامات سیاسی و نمایندگان مجلس نیز تاکید دارند بهجای «اخراج» باید از عباراتی مثل «عدم احراز صلاحیت» و «پایان قرارداد» استفاده کرد.
دهها استاد در هفتهها و ماههای گذشته به دلیل رویکرد انتقادی خود و حمایت از دانشجویان و مردم معترض از دانشگاه اخراج شدهاند و هر روز خبر جدیدی درباره حذف دیگر استادان منتشر میشود.
روزنامه اعتماد با انتشار گزارشهایی خبر داد که تنها در دولت سیزدهم یعنی از شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور امسال، دستکم ۱۱۰ استاد مشمول «پاکسازی دانشگاهها» شدهاند.
بر اساس این گزارش، در حالی که از تابستان پارسال تاکنون نام دهها استاد دانشگاه در فهرست ممنوعالورودها، ممنوعالتدریسها، اخراجیها و بازنشستههای اجباری قرار گرفته، در یک هفته پیش از انتشار این گزارش نیز تعداد دیگری به این فهرست اضافه شدهاند.