آثار بلند مدت آزار کلامی در کودکان؛ کلمه به اندازه کتک ضرر دارد
وبسایت گاردین در گزارشی به میزان اثرگذاری بلند مدت آزارهای کلامی بر کودکان پرداخته و با استناد به نتایج مطالعه جدید در این زمینه، نوشته است این آزارها احتمال آسیب به خود و بروز اضطراب را در افراد افزایش میدهند.
پروفسور پیتر فوناگی، رییس بخش روانشناسی و علوم زبان کالج لندن و مدیرعامل موسسه خیریه آنا فروید، با استناد به نتیجه دههها تحقیق، در روزنامه گاردین نوشت رفتار مستبدانه به کودکان آسیب میرساند.
کلام، قدرتمندترین ابزار انسان
- چوب و سنگ ممکن است استخوانهایمان را بشکنند اما کلمات هرگز به ما صدمه نمیزنند!
به گفته فوناگی، این عبارتی است که اغلب به کودکان گفته میشود تا یاد بگیرند توهینهای کلامی قرار نیست به آنان آسیب برساند اما «کلام» قدرتمندترین ابزار انسان است و زبان تند میتواند آسیبهایی به کودکان وارد کند که حتی تا آخر عمر همراهشان بماند.
فریاد زدن بر سر کودک بازیگوش واکنش بسیاری از والدین است. کودکان به طرز شگفتانگیزی والدین خود را میبخشند و با آنها همدلی میکنند اما بیایید خودمان را با این فکر گول نزنیم که ارعاب کلامی مانند فریاد زدن بر سر کودکان، هیچ جای زخمی از خود باقی نمیگذارد. یا از این طرز فکر دست برداریم که تحقیر و مسخره شدن کودکان، تاثیر چندانی بر آنها ندارد.
پروفسور فوناگی به تحقیقاتی اشاره کرده است که به تاثیر آزار کلامی در دوران کودکی از سوی بزرگسالان میپردازد.
به گفته او بیش از ۴۰ درصد کودکان در معرض پرخاشگری کلامی، خصومت کلامی یا رفتار کلامی خشن از سوی بزرگسالان اطراف خود قرار دارند. برای نیمی از آنها، این تجربه دستکم هفتهای یکبار و متاسفانه برای ۱۰ درصد از کودکان، «یک تجربه روزانه» است.
او نوشت که استفاده از کلمات برای ارعاب، ایجاد شرم و کنترل کودکان ممکن است کمتر از تهدید بدنی مضر به نظر برسد اما خطرات مشابهی به همراه دارد. خطراتی مانند پایین آمدن اعتماد به نفس، افزایش مصرف نیکوتین، الکل و مواد مخدر، افزایش احتمال بروز اضطراب، افسردگی و حتی اختلالات روانی.
بر اساس نتایج صدها مطالعه و تحقیق سیستماتیک جدید، قرار گرفتن در معرض آزار کلامی عمیقا بر کودکان تاثیر میگذارد و با پریشانی روانی مداوم همراه است.
مشکلات پیچیده عاطفی و ارتباطی، اختلالات جسمی و روانی احتمال بازآفرینی موقعیتهای توهینآمیز را در آینده افزایش میدهند. پیدا کردن شریکی که با فرد بدرفتاری میکند یا قرار گرفتن در جایگاه فرد آزارگر، از جمله این موارد است.
علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض زبان توهینآمیز به عنوان مثال خشونت کلامی بین والدین نیز میتواند همانند سوءاستفاده مستقیم کلامی خطرات مشابهی را برای سلامت روحی و جسمی کودکان به همراه داشته باشد.
تنها راه موثر برای مقابله با افزایش اختلال روانی در کودکان و نوجوانان کاهش آزار و اذیت کلامی و فیزیکی است.
فوناگی در ادامه نوشت: «بهعنوان یک جامعه، ما با خطرات بلندمدت مرتبط با آزار کلامی به مراتب کمتر آشنایی داریم.»
کودکان به شکل ژنتیکی به بزرگسالان اطراف خود اعتماد میکنند
ویژگی کودکان این است که از بدو تولد، تکیه بر بزرگسالان اطراف و یادگیری از آنان را مهمترین مسوولیت خود برای حفظ بقا میدانند. آنها از نظر ژنتیکی برای اعتماد به آنچه بزرگسالان میگویند آمادهاند زیرا باید به سرعت اطلاعات ضروری را جذب کنند.
اگر به جای بار آموزشی کلمات، از آن برای سوءاستفاده و خیانت به اعتماد کودکان بهره ببریم، آنها را از یادگیری کامل مهارتهای اجتماعی ناتوان و منزوی خواهیم کرد.
حوالی دهه دوم زندگی است که انسان مفهوم کنایه را آموخته و متوجه میشود بزرگسالان شاید آنچه را میگویند نمیخواهند انجام دهند. کودکان شوخی پشت عباراتی مانند «ای پسر احمق» یا «ای دختر بدجنس» را نمیفهمند. کودک برای درک کامل مقصود بزرگسالان نیاز به رشد قابل توجه مغزی دارد.
در عوض، آنها چنین دانشی را با وظیفهشناسی در درک رو به رشد و پیچیدهترشان از جهان وارد میکنند و در عین حال، نسبت به خودشان دچار حس «ناکافی بودن» میشوند.
پروفسور فوناگی نوشت: «وقتی هشت ساله بودم، سرایدار ساختمانی که در آن زندگی میکردیم به من گفت اگر قبل از بالا رفتن از پلهها کفشهایم را تمیز نکنم، پاهایم را قطع میکند. اکنون مطمئنم که او واقعا چنین منظوری نداشت اما گفتن این حرف به یک کودک بیرحمانه است. شش دهه از آن روز میگذرد اما من هنوز احساس ترسی را که در آن لحظه تجربه کردم به خاطر دارم.»
مطالعات تحقیقاتی نشان میدهد ما پرخاشگری کلامی والدین خود را شدیدتر از آنچه خودشان میپندارند احساس میکنیم.
با این حال آزار کلامی کودکان محدود به محیط خانواده نیست. کودکان معمولا در محیطهای آموزشی، ورزشی و اوقات فراغت نیز با آن مواجه میشوند. در انجام برخی فعالیتها مانند رقصیدن، قلدری کلامی حول شرمساری بدن، فراگیر است و میتواند حساسیتهای خطرناک و پایداری را در فرد بر جای بگذارد.
اگر واقعا میخواهیم درست رفتار کردن را به فرزندانمان بیاموزیم، باید مهربان باشیم، قدردان باشیم و خوبی را در میان شیطنتها پیدا کنیم.
همچنین باید به همان اندازه که نسبت به رفتارهای نامناسب هوشیاریم، از تلاشهای کودکان نیز آگاه و برای ستایش رفتارهای مثبت آنان آمادهتر باشیم.
چندین دهه مطالعه بر رفتارهای اجتماعی نشان داده مجازات بیاثر است.
زندان به شماری از افراد که قبلا در معرض آسیبهای اجتماعی بودهاند آسیبی دیگر میزند؛ برای همین تعجبی ندارد که «تکرار جرم» بر «اصلاح» زندانیان غلبه دارد.
حمایت از والدین برای فرزندپروری مثبت، منسجم و مبتنی بر قوانین، حتی در مورد کودکان سرکش، به منظور جلوگیری از بروز رفتارهای ضد اجتماعی ضرورت دارد.
برای اینکه والدین نرمالی باشیم باید به جای پاسخگو کردن فرزندانمان در قبال اشتباهاتشان، آماده یافتن راههایی برای تمجید از آنان هنگام بروز رفتارهای مناسبشان باشیم. این کار میتواند به شکلگیری رفتار و شخصیت کودکان کمک کند.
توجه کردن، گرمی و مهربانی در توانمند ساختن کودکان سودمند است و در مقابل استفاده از کلمات بیش از حد تند، رابطه و اعتماد آنها را تضعیف و تلاشهای بعدی را برای اصلاح آنان بیارزش میکند.
پروفسور فوناگی با اشاره به خاطره کودکی خود نوشت: «سرایدار میتوانست مرا به خاطر تمیز کردن کفشهایم تشویق کند. شاید اینگونه پلهها همیشه تمیز میماندند. در حالی که در نتیجه رفتار او من فقط منتظر میماندم تا او در آن اطراف نباشد و با کفشهای گلآلودم از پلهها بالا بروم.»
او در انتها نوشت: «ذهن کودکان نیاز به ساخته شدن دارد نه تعمیر کردن.»
پس از حمله ۱۵ مهر حماس به اسرائیل، رهبران این گروه شبهنظامی و مهرههای کلیدیاش بیش از پیش مورد توجه جهان قرار گرفتند. یکی از این شخصیتهای اصلی، خالد مشعل است.
مشعل روز ۱۹ مهر در بیانیهای ضبط شده که به رویترز ارسال کرده بود، گفت: «ما باید به میادین و خیابانهای جهان عرب و اسلام برویم.»
این رهبر سابق حماس که اکنون ساکن قطر است خواستار تظاهرات در سراسر جهان اسلام در حمایت از فلسطینیها و پیوستن کشورهای همسایه به مبارزه با اسرائیل شد.
بریتانیکا در گزارشی به بررسی زندگی این رهبر سابق و تندرو و چگونگی تبدیل شدنش به یکی از عناصر کلیدی حماس پرداخته است.
اوایل زندگی
خالد مشعل، سیاستمدار فلسطینی تبعیدی متولد هفتم خرداد ۱۳۳۵ در شهر سلواد واقع در کرانه باختری رود اردن است. او ۱۱ سال اول زندگی خود را در سلواد گذراند.
پس از آنکه اسرائیل کرانه باختری را در سال ۱۹۶۷ تسخیر کرد مشعل به همراه خانوادهاش فرار کرد. آنها در کویت ساکن شدند؛ جایی که پدرش از اواخر دهه ۱۹۵۰ به عنوان کشاورز و واعظ، سکونت و کار کرده بود.
مشعل که فردی مذهبی بود به فعالیت سیاسی اسلامی گرایش پیدا کرد و در ۱۵ سالگی به شاخه فلسطینی اخوان المسلمین در کویت پیوست.
او در سال ۱۹۷۴ در دانشگاه کویت ثبتنام و در رشته فیزیک تحصیل کرد.
مشعل در سالهای تحصیل بهعنوان یک فعال فلسطینی فعالیت میکرد. در نهایت او و همکاران اسلامگرایش در مخالفت با سیاست جناحهای ملیگرای سکولار که بر اتحادیه دانشجویان فلسطینی دانشگاه تسلط داشتند، تصمیم گرفتند انجمن دانشجویی خود را تشکیل دهند.
مشعل پس از فارغالتحصیلی در کویت ماند و در آنجا به تدریس فیزیک پرداخت و همزمان در جنبش اسلامگرایان فلسطینی فعال ماند. در سال ۱۹۸۴ او تدریس را متوقف کرد تا زمان بیشتری را به فعالیت سیاسی خود اختصاص دهد.
فعالیتهای او شامل سازماندهی و جمعآوری کمکهای مالی برای ایجاد شبکهای از خدمات اجتماعی اسلامی در نوار غزه و کرانه باختری و توسعه قابلیتهای نظامی اسلامگرایان فلسطینی بود. گروهی که در آن زمان از نظر قابلیتهای نظامی، بسیار از چریکیهای سازمانآزادی بخش فلسطین (ساف) مانند فتح عقب بود.
شکلگیری حماس
پس از وقوع قیام فلسطینیها با نام «انتفاضه اول» در سال ۱۹۸۷، این سازمان علنا موجودیت خود را با نام «حماس» اعلام کرد. حماس در منشور خود که در سال ۱۹۸۸ صادر شد، خواستار «جنگی مقدس» برای ایجاد یک دولت اسلامی در سراسر فلسطین تاریخی شد.
این موضع تند، گروه حماس را در تقابل با سازمان آزادیبخش فلسطین قرار داد که در آن زمان، به سمت به رسمیت شناختن حق موجودیت اسرائیل پیش میرفت.
ریاست دفتر سیاسی حماس
مشعل پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ به اردن نقل مکان کرد. گروه حماس در سال ۱۹۹۲ و در تبعید، تاسیس دفتر سیاسی خود را اعلام کرد و مشعل بهعنوان یکی از اعضای فعال این دفتر معرفی شد.
این دفتر که خارج از دسترس اسرائیل فعالیت میکرد، مسوول روابط بینالمللی جنبش و جمعآوری کمکهای مالی بود.
مشعل در سال ۱۹۹۶ بهعنوان رییس دفتر سیاسی حماس انتخاب شد.
توافقنامه اسلو
حماس در اوایل دهه ۱۹۹۰ بهعنوان مخالف اصلی تلاشهای سازمان آزادیبخش فلسطین ظاهر شد.
تلاش ساف برای برقراری صلح با اسرائیل در قالب توافقنامه اسلو تجسم یافته بود.
این متن، مجموعهای از توافقها بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین بود که روند صلح را برای مناقشه فیمابین از طریق «راهحل دو کشوری» با مذاکره متقابل ایجاد میکرد.
این توافقات منجر به ایجاد خودمختاری محدودی برای فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه از طریق ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین شد. اگرچه هدف اصلی آن، حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین تا ماه می ۱۹۹۹ بود.
حماس در مخالفت با این توافقنامه، از سال ۱۹۹۴ شروع به بمبگذاری انتحاری علیه اهداف غیرنظامی اسرائیل کرد و در نهایت روند توافقنامه اسلو از مسیر خود خارج شد.
ترور مشعل
در سال ۱۹۹۷ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل مجوز ترور مشعل را برای مقابله با بمبگذاریهای انتحاری حماس صادر کرد.
ماموران مخفی اسرائیل در خیابانی در امان پایتخت اردن، به مشعل نزدیک شدند و مخفیانه سمی را به او تزریق کردند. یکی از محافظان مشعل متوجه حمله شد و دو نفر از ماموران اسرائیلی قبل از فرار دستگیر شدند.
ملک حسین، پادشاه اردن با فشار موفقیتآمیز بر نتانیاهو برای ارائه پادزهر، مشعل را از این ترور نجات داد.
در سال ۱۹۹۹ امان فعالیت حماس را داخل مرزهای خود سرکوب کرد و مشعل را قبل از بستن دفتر سیاسی این گروه در اردن، برای مدت کوتاهی زندانی کرد.
مشعل پس از آزاد شدن از زندان، برای مدت کوتاهی در قطر اقامت داشت اما در سال ۲۰۰۱ یک مقر دایمی جدید در دمشق ایجاد کرد.
رهبری حماس
پس از ترور شیخ احمد یاسین، بنیانگذار و رهبر معنوی حماس و جانشین او، عبدالعزیز رنتیسی، مشعل در سال ۲۰۰۴ رهبر و شخصیت مرکزی جنبش شد.
مشعل به عنوان نماینده اصلی بینالمللی حماس، به دفاع از استفاده این گروه از خشونت و امتناعش از به رسمیت شناختن اسرائیل پرداخت. اما همچنین اشاره کرد که در صورت عقبنشینی اسرائیل به مرزهای قبل از ۱۹۶۷، آماده آتشبس طولانیمدت با اسرائیل خواهد بود.
انتقال دفتر حماس به قطر
وقایع بهار عربی باعث ایجاد تغییراتی برای حماس و مشعل شد. ماهها پس از برکناری حسنی مبارک، رییسجمهوری مصر، این کشور گذرگاه مرزی خود را با نوار غزه که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ بسته بود، مجددا باز کرد.
این امر به مشعل اجازه داد تا در سال ۲۰۱۲ برای اولین بار از نوار غزه بازدید کند؛ منطقهای که حماس از سال ۲۰۰۷ بر آن حکومت میکرد.
مشعل پس از سرکوب معترضان ضد دولتی به دست نیروهای امنیتی سوریه در سال ۲۰۱۱ که منجر به یک جنگ داخلی تمامعیار شد، دفتر سیاسی حماس را به قطر منتقل کرد. او همچنین در حمایت از معترضان سوری سخنرانی کرد.
در اواسط سال ۲۰۱۷ و پایان آخرین دوره ریاست دفتر سیاسی حماس، مشعل از سمت خود کنارهگیری کرد و اسماعیل هنیه جایگزینش شد. کسی که حدود یک دهه رهبری دولت حماس در نوار غزه را بر عهده داشت.
این جایگزینی نشاندهنده موازنه قدرت در حماس میان رهبران داخل نوار غزه و خارج از آن بود.
دولت جو بایدن به امید ایجاد بازدارندگی از دخالت در جنگ اسرائیل و حماس برای جمهوری اسلامی در حال افزایش توان نظامی خود در خاورمیانه است و همزمان یک همکاری دور از انتظار را با چین به منظور حل این تنشها در پیش گرفته است.
هر چند چین از روسیه و جمهوری اسلامی ایران دشمن بالقوه قدرتمندتری برای ایالات متحده محسوب میشود اما منافع مشترکی هم با این کشور دارد.
والاستریت ژورنال با انتشار گزارشی به بررسی رویکرد دولت جو بایدن در همکاری احتمالی ایالات متحده با پکن به منظور حل بحران رو به گسترش خاورمیانه پرداخت.
بر اساس این گزارش، روز چهارم آبان وانگ یی، وزیر امور خارجه چین برای گفتوگو با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید وارد واشینگتن شد.
وانگ یی گفت واشینگتن و پکن در کنار اختلاف نظرهای خود، منافع مشترک مهمی دارند.
آنتونی بلینکن نیز ابراز امیدواری کرد دو کشور بتوانند گفتوگوهای سازندهای داشته باشند.
از سوی دیگر بر اساس گزارش رویترز ممکن است وزیر امور خارجه چین طی این سفر سه روزه با رییسجمهوری آمریکا نیز دیدار کند.
به گزارش والاستریت ژورنال، هدف اصلی سفر وانگ، پیگیری روند دیپلماتیک برای حضور ماه آینده شی جین پینگ، رییسجمهوری چین در سانفرانسیسکو در «نشست اقتصادی آسیا-اقیانوسیه» است.
این سفر در حالی انجام شد که بلینکن در اظهارات روز دوم آبان خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکید کرد آمریکا از چین میخواهد تا با این کشور برای جلوگیری از بروز یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه همکاری کند.
والاستریت ژورنال نوشت همکاری با آمریکا در کاهش تنشها در منطقه و جلوگیری از کمبود عرضه و افزایش قیمت نفت به نفع اقتصاد چین خواهد بود چرا که چین در حال حاضر با فروپاشی بازار املاک و مستغلات و بحران مالی احتمالی دست و پنجه نرم میکند.
حضور نظامی چین در خلیج فارس
به گزارش والاستریت ژورنال، در حال حاضر پکن بهطور موقت به دلیل حضور نیروهای ویژه اسکورت ۴۴ و ۴۵ نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق چین در خلیج فارس، به نیروی نظامی پیشرو در این آبراه استراتژیک تبدیل شده است. در نتیجه اگر چین «بخواهد» نقش مهمی در منطقه ایفا کند، به خوبی برای انجام این کار آماده است.
روی کاغذ به نظر میرسد چین و آمریکا به دنبال اهداف مشترکی در خاورمیانه هستند.
بر اساس گزارش رسانههای دولتی چین، ژای جون، فرستاده چین، برای مذاکره، دستیابی به آتشبس و بازگرداندن صلح و همچنین ترویج «راهحل دو کشوری» در حال سفر در خاورمیانه است.
بهبود روابط واشینگتن و پکن
تماس آمریکا با چین بر سر مسایل خاورمیانه در کنار سایر نشانهها، از روند بهبود روابط پکن و واشینگتن خبر میدهد.
پس از دیدار سالیوان و وانگ یی در بهار گذشته در وین، تعدادی از مقامهای بلندپایه آمریکا همچون وزیران امور خارجه، خزانهداری، بازرگانی و جان کری، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور اقلیمی، از پکن دیدار کردند.
شی جین پینگ، رییسجمهوری چین نیز پیامی دوستانه به ایالات متحده ارسال کرد. این پیام ۲۴ اکتبر در مراسم شام کمیته ملی روابط آمریکا و چین خوانده شد.
شی در این پیام، روابط واشینگتن و پکن را برای جهان حیاتی خواند و تمایل کشورش را برای همکاری با آمریکا به منظور دادن پاسخ مناسب به چالشهای جهانی ابراز کرد.
والاستریت ژورنال نوشت همکاری احتمالی آمریکا با چین در تنشهای خاورمیانه، بر خلاف سیاست خارجی اولیه دولت بایدن خواهد بود.
به نظر میرسد هدف اولیه این همکاری متوقف کردن روسیه و جلوگیری از گرفته شدن تصمیمهای تحریکآمیز از سوی جمهوری اسلامی باشد تا دولت بایدن بتواند بر داراییهای اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی آمریکا در رویارویی با تهدید بزرگتر خود یعنی چین تمرکز کند اما این سیاست بالقوه میتواند نتیجه عکس داشته و در عمل تلاشی برای متوقف کردن پکن برای رویارویی موثرتر با روسیه و جمهوری اسلامی باشد.
منافع مشترک آمریکا و چین
بنا بر گزارش والاستریت ژورنال، ریاستجمهوری کنونی آمریکا از نقطهنظر یک دولت متزلزل که دیوانهوار تلاش میکند به مجموعهای از رویدادهای پیشبینی نشده پاسخ دهد، دلایل زیادی برای همکاری با پکن دارد.
چین در حالی که دشمن بالقوه قدرتمندتری از روسیه یا جمهوری اسلامی برای آمریکا محسوب میشود اما منافع مشترکی نیز با ایالات متحده دارد که دو دشمن رادیکالتر، یعنی مسکو و تهران، فاقد آن هستند.
چین و آمریکا خواستار ثبات اقتصادی جهانی و آرامش در خاورمیانه هستند. هر دو کشور از دنیایی سود میبرند که بستری مناسب برای تجارت و سرمایهگذاری فراهم بیاورد.
با وجود چالشهای دولت آمریکا در رویارویی با جهانی که در خطر شعلههای فراگیر جنگ قرار گرفته و مشکلات اقتصادی چین، مطمئنا کسانی در پکن و واشینگتن به دنبال گزینههایی برای برقرار شدن دورهای به دور از تنش در روابط دو کشور هستند.
بهای همکاری با چین
چین برای اجتناب از شکل گرفتن بحران جهانی در زمینه انرژی نمیخواهد خاورمیانه درگیر یک جنگ منطقهای باشد اما از طرفی خواهان تضعیف موقعیت آمریکا در خاورمیانه است.
دولت بایدن هم به خوبی از اسلاف خود آموخته که «تعامل با دشمنان» سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، باراک اوباما در زمان ریاستجمهوری خود در شرایطی مشابه قرار گرفت: او پس از آنکه دولت بشار اسد خط قرمز استفاده از سلاحهای شیمیایی را در جنگ داخلی سوریه شکست، تصمیم گرفت به روسیه روی آورد تا او را از این مخمصه شرمآور نجات دهد.
روسیه نیز با جمعآوری برخی از ذخایر تسلیحات شیمیایی سوریه با آمریکا در این زمینه «همکاری» کرد. تا به امروز، موقعیتی که روسیه با «کمک کردن» به اوباما در سوریه به دست آورده عامل اصلی بیثباتی منطقه و خطر فزاینده برای متحدان آمریکا محسوب میشود.
آیا این همکاری انجام میشود؟
دولت بایدن تاکنون «سیاست ضد چین» را تا حد زیادی دنبال کرده است. بر اساس این سیاست، آمریکا همسویی با سیاست خود در قبال چین را میان متحدان منطقهای واشینگتن تقویت کرده است. همچنین محدودیتهای شدیدی بر دسترسی چین به فنآوریهای پیشرفته اعمال کرده و متحدان اروپایی را تحت فشار گذاشته تا موضع خود را در قبال پکن محکمتر کنند.
گمان میرود کارنامه دولت بایدن در قبال چین باعث شده تا رهبران این کشور علاقه چندانی به او و حمایت از انتخاب مجددش نداشته باشند. مخالفت با سیستم جهانی مستقر در آمریکا در عمق دیانای حزب کمونیست چین نهفته است.
شی در تصمیمگیریهای خود تحت تاثیر تندروترین و تمامیتخواهترین عناصر حزب کمونیست قرار دارد.
بر همین اساس به نظر میرسد همکاری با دولت بایدن در حل تنشهای خاورمیانه در اولویت شی نباشد.
پکن به احتمال زیاد امیدوار است که آمریکا تحت فشار سیلی از تهدیدهای بینالمللی، اختلافات داخلی و انتخابات جنجالی پیش رو، تواناییاش را برای مدیریت بحران از دست بدهد.
والاستریت ژورنال با استفاده از عبارت «امید به بهترینها و آماده شدن برای بدترینها» نوشت: «واشینگتن در درک ماهیت خصمانه اینگونه روابط خوب عمل نکرده است.»
نظر به بهای سنگینی که دولت بایدن حاضر است در تلاش برای متوقف کردن روسیه و جمهوری اسلامی بپردازد، چینیها ممکن است وسوسه شوند که همانند مسکو و تهران، دولت بایدن را به بازی بگیرند و برای «توافقی که هرگز به دست نخواهد آمد» امتیازات زیادی به جیب بزنند.
والاستریت ژورنال در انتها نوشت تنها از یک چیز میتوان مطمئن بود: «هر چه دولت بایدن "مشتاقتر" به نظر برسد، "کمک" چین گرانتر خواهد بود.»
گرفتار شدن خاورمیانه در یک جنگ منطقهای و تشدید درگیریها، احتمالی دور از ذهن نیست. نیویورک تایمز و واشینگتن پست در گزارشهایی به نقش جمهوری اسلامی در بروز چنین احتمالی پرداختهاند.
احتمال گسترش جنگ به چند جبهه خاورمیانه در تضاد کامل با فضای چند هفته پیش این منطقه است. زمانی که دولت جو بایدن در تلاش برای امضای توافقی تاریخی بین عربستان سعودی و اسرائیل بود.
آمریکا امیدوار بود این توافق، منطقهای را که مدتهاست با جنگ و فرقهگرایی متلاطم شده است به ثبات نزدیکتر کند.
تشدید درگیریها در منطقه
نیویورک تایمز در گزارش خود نوشت در حالی که به نظر میرسد ارتش اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله زمینی به غزه است، نیروهای اسرائیلی و حزبالله، گروه شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی، در مرز لبنان به سوی یکدیگر آتش گشودهاند.
از سوی دیگر آمریکا دو ناو هواپیمابر را به شرق مدیترانه منتقل کرده است. پیشتر و در روز ۲۷ مهر نیروی دریایی آمریکا یک موشک را که از یمن احتمالا به سمت اسرائیل میرفت، سرنگون کرد.
با احتمال بروز حملات مشابه در روزهای آینده، ارتش ایالات متحده روز ۲۹ مهر اعلام کرد توانایی دفاع موشکی خود را در منطقه برای کمک به حفاظت از نیروهای آمریکایی افزایش خواهد داد.
به گزارش نیویورک تایمز، در مرکز این تنشهای فزاینده جمهوری اسلامی قرار دارد که سالهاست درگیر جنگ نیابتی با رقیب اصلی منطقهای خود، اسرائیل است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز ۱۸ مهر حمله تروریستی مرگبار حماس را که بخشی از شبکه گروههای مسلح غیردولتی تهران برای تقویت نفوذ رژیم در منطقه به شمار میرود، تحسین کرد.
نقش رهبر جمهوری اسلامی و متحدانش در حمله حماس
اما ریشه اصلی درگیریها در خاورمیانه کجاست؟
واشینگتن پست برای یافتن پاسخی به این پرسش به گفتوگو با رابرت سی اوبراین، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق آمریکا نشست.
رابرت سی اوبراین به واشینگتن پست گفت: «بیایید این مساله را روشن کنیم که چه کسانی با به اصطلاح رهبر ایران متحد هستند؛ دیکتاتور شی جین پینگ در چین و ولادیمیر پوتین در روسیه که در بیرحمی این ظالمان جای بحثی نیست.»
او افزود: «خامنهای قبل از کمک و تشویق به کشتار هفتم اکتبر در اسرائیل، اعتراضات را در کشور خود سرکوب کرد و صدها کشته بر جای گذاشت. حزب کمونیست چین به رهبری شی اقدام به نسلکشی مردم اویغور در منطقه سین کیانگ کرد و پوتین در حملات روسیه به چچن در دهه ۱۹۹۰ توانایی خود را در بربریت نشان داد و همین مسیر وحشیانه را در حمله به اوکراین پی گرفت.»
اوبرایان در ادامه گفت: «این رژیمها با جمهوری اسلامی بهعنوان دشمنان آزادی و دموکراسی همسو هستند. آنها مواد خام، اسلحه و منابع مالی و سرمایهگذاری را برای یکدیگر تامین میکنند.»
هدف اصلی اسلامگرایان
به گزارش واشینگتن پست، برای متعصبان اسلامگرا انگیزه اساسی «مرگ یهودیان» است زیرا حماس مانند دیگر دستنشاندههای جمهوری اسلامی، بر این باور است که ملت اسرائیل حق موجودیت ندارد.
بر همین اساس واشینگتن پست به یک فایل صوتی اعضای حماس اشاره کرد که روز یکم آبان از سوی ارتش اسرائیل منتشر شد.
در این فایل صوتی یک نیروی حماس شادمانه با پدر و مادر خود تماس گرفته و فریاد میزند: «پسرت این همه یهودی را کشت. مادر! پسرت قهرمان است ....»
انکار تهران در مورد دست داشتن در حمله حماس
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تهران هر گونه دخالت در این حمله را رد کردهاست و مقامهای اسرائیلی و آمریکایی نیز معتقدند هیچ «شواهد مستقیمی» دال بر دخالت آشکار جمهوری اسلامی در حمله حماس وجود ندارد.
با این حال این نگرانی وجود دارد که جنگ نیابتی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل شدت یابد و به یک درگیری پایدار با حضور بالقوه آمریکا تبدیل شود.
ممکن است جمهوری اسلامی دستور حمله حماس را صادر نکرده باشد اما مقامات دولتی در واشینگتن معتقدند تهران در بالا بردن توان مالی و نظامی این گروه شبهنظامی برای انجام حمله پیچیده هفتم اکتبر مسوولیت دارد.
چند روز پس از این حمله، واشینگتن و دوحه اعلام کردند تهران از دسترسی به شش میلیارد دلاری که اخیرا در نتیجه مبادله زندانیان بین ایالات متحده و ایران آزاد شده بود، محروم خواهد شد.
نقش سپاه قدس
به گزارش نیویورک تایمز، جمهوری اسلامی هر سال صدها میلیون دلار برای افزایش توان نظامی حزبالله، حماس و سایر گروههای شبهنظامی در منطقه از جمله حوثیها در یمن و مجموعهای از شبهنظامیان شیعه عراقی هزینه میکند.
با این بودجه، گروههایی که رژیم ایران برای دههها بهعنوان بخشی از «محور مقاومت» از آنها حمایت کرده است، مجهز به مجموعه گستردهای از قابلیتهای نظامی شدهاند؛ از سیستمهای هوایی و پهپادهای بدون سرنشین گرفته تا زرادخانههای موشکهای بالیستیک پیشرفته.
نیویورک تایمز با اشاره به نقش نیروی قدس سپاه پاسداران در بروز درگیریها نوشت که آموزش و تجهیز تروریستها، شورشیان و شبهنظامیان، عنصر اصلی سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی در خاورمیانه است.
پیشتاز این سیاست، نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. واحدی که مسوول انجام فعالیتهای مخفی، از جمله حمایت از گروههایی مانند حماس است.
مربیان و مشاوران نیروی قدس سپاه پاسداران به ستیزهجویان در مورد نحوه طراحی، بهبود امنیت عملیاتی و کسب مهارت در فنآوریهای نوظهور و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته آموزش عملی ارائه میدهند.
موفقیت این آموزشها در نحوه استفاده حماس از پهپاد برای هدف قرار دادن برجهای مخابراتی و ارتباطات سلولی (CC) نیروی دفاعی ارتش اسرائیل در امتداد مرز با غزه در حمله هفتم اکتبر آشکار شد.
هدف تهران در حمایت از گروههای نیابتی
جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتی خود برای پیشبرد اهداف امنیتی از جمله بیرون راندن بیش از ۳۰ هزار نیروی مستقر آمریکا در خاورمیانه و گسترش حوزه نفوذش بدون دادن پاسخ نظامی مستقیم استفاده میکند.
نیروهای نیابتی به تهران اجازه میدهند تا در درگیریهای جاری در پسزمینه و در پوشش نازکی از انکار باقی بماند و از وارد شدن به یک رویارویی مستقیم نظامی با دشمنان برتر نظامی مانند اسرائیل و آمریکا اجتناب کند.
همچنین گروههای نیابتی به تهران این اهرم را میدهند که با ایجاد جناحهای سیاسی، در سیاستهای محلی و ملی در عراق، لبنان، یمن و دیگر نقاط نقشآفرینی کند.
تاکتیک جنگهای نیابتی تاکنون برای جمهوری اسلامی موفقیتآمیز بوده است. حماس و حزبالله بدون اینکه جنگ به سوی ایران سوق پیدا کند، آسیبهایی جدی به اسرائیل وارد کردهاند و پیام روشنی به تلآویو فرستادهاند که اگر جمهوری اسلامی بخواهد، میتواند جنگی ترکیبی از قابلیتهای نظامی متعارف و غیرمتعارف راه بیندازد.
به گزارش نیویورک تایمز، بسیاری از ناظران خاورمیانه بر این باورند که حمله حماس هم از سوی رهبری این گروه و هم از طرف تهران، نیروی محرکی برای بر هم زدن شتاب توافق عادیسازی روابط بین اسرائیل و دیگر دشمن دیرینه ایران در منطقه، یعنی عربستان سعودی بوده است. تلاشی که ممکن است تا حدودی نتیجهبخش باشد.
در نهایت عربستان سعودی نمیتواند تصاویر مرگ و ویرانی را که از غزه بیرون میآیند و تلفات فزاینده غیرنظامیان فلسطینی را نادیده بگیرد. در نتیجه اکنون هر گونه مذاکرات عادیسازی بین عربستان سعودی و اسرائیل به حالت تعلیق درآمده است.
اما بر اساس گزارش نیویورک تایمز تهران بسیار فراتر از اخلال در مذاکرات پیش رفته است. اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس که به نظر میرسد نیروهای نیابتی رژیم را هماهنگ میکند، طبق گزارشها از مرداد جلسات منظمی بین سران حزبالله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین ترتیب داده است.
بر همین اساس جنگ به غزه محدود نشد و اسرائیل در پاسخ به موشکهای حزبالله، حملاتی را به لبنان انجام داد. این مبادله آتش تاکنون از الگوی طولانیمدت تلافیجویانه پیروی کرده است.
تبعات حمله زمینی ارتش اسرائیل به نوار غزه
تلآویو نگران است جنگجویان حزبالله در پاسخ به تهاجم زمینی اسرائیل به غزه، آماده افزایش حملات به این کشور شوند. به همین دلیل ارتش اسرائیل از تخلیه دهها محله در امتداد مرز خود با لبنان، از جمله یک شهر کوچک با حدود ۲۰ هزار سکنه خبر داد.
با تشدید مناقشه، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که اسرائیل ممکن است به سمت رویارویی مستقیم با ایران پیش برود.
ارتش آمریکایی مستقر در منطقه نیز در روزهای اخیر با تهدید گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی مواجه شده است.
اعتراضات مردمی در کشورهای منطقه
علی خامنهای ۲۵ مهر و پس از کشته شدن فلسطینیان به دنبال منفجر شدن بیمارستانی در غزه، آمریکا را متهم به دامن زدن به هرج و مرج در منطقه کرد.
حساب شبکه اجتماعی ایکس رهبر جمهوری اسلامی نوشت: «سیاست رژیم صهیونیستی توسط آمریکاییها تنظیم میشود. آمریکا مسوول جنایات اخیر است.»
این در حالی است که دولت بایدن، شواهدی ارائه کرد که نشان میداد حمله به بیمارستان با موشک جهاد اسلامی فلسطین انجام شده است.
اما قبل از مطرح شدن این ادعا از سوی آمریکا، شعله اعتراضات در سراسر منطقه روشن شد. در امان پایتخت اردن، معترضان به سفارت اسرائیل یورش بردند و تظاهرکنندگان خشمگین در استانبول، کنسولگری اسرائیل را هدف قرار دادند.
نیویورک تایمز نوشت اگر حزبالله تصمیم بگیرد جبهه دومی را در مرز شمالی اسرائیل باز کند، وضعیت ممکن است به سرعت بدتر شود.
حتی کوچکترین اشتباه محاسباتی از سوی جمهوری اسلامی یا یکی از نیروهای نیابتیاش، میتواند منجر به واکنش چشمگیر اسرائیلیها شود و بهطور بالقوه آمریکا را به جنگ کشانده و زمینه را برای یک درگیری تلخ منطقهای فراهم کند.
اوبرایان درباره نقش غرب در جلوگیری از تهدیدات روزافزون بنیادگرایان به واشینگتن پست گفت: «سموم ترکیبی کمونیسم، فاشیسم و تعصب اسلامگرا را نمیتوان بدون شفافیت اخلاقی که بسیاری از افراد در غرب در بیانش تردید دارند، شکست داد.»
به گفته او، تعداد زیادی از دانشگاههای آمریکا حتی نمیتوانند برای محکوم کردن «قصابی هفت اکتبر» با بیان اصول «جنگ عادلانه»، یا ارائه تعریفی منسجم از «تناسب» در قانون درگیریهای مسلحانه، تلاش کنند.
او در انتها به واشینگتن پست گفت: «تا زمانی که ما عمق تباهی را که میان این سه رژیم مرتبط به هم میگذرد تشخیص ندهیم نمیتوانیم آن را شکست دهیم. آیا غرب در حالی که درگیر مسایل اجتماعی است، میتواند برای دفاع از خود هماهنگ شود؟»
(هشدار! این متن حاوی توصیف صحنههایی دلخراش است که میتواند برای برخی آزاردهنده باشد)
روز دوشنبه اول آبان ارتش اسرائیل برنامهای مخصوص خبرنگاران در پایگاه نظامی گلیلات برگزار کرد و ویدیوهای به دست آمده از حمله حماس در روز هفتم اکتبر (۱۵ مهر) را برای حاضران به نمایش گذاشت.
این ویدیوهای خشن، سرشار بودند از جنایت نیروهای حماس علیه کودکان، زنان و مردان.
دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل در ابتدای این برنامه در توضیحی گفت که باید پرسید چرا تروریستهای حماس به خود دوربین بستهاند تا لحظه لحظه جنایتهایشان را ضبط کنند؟
او به رفتارهای آنها، نظیر بریدن سر، تجاوز و سوزاندن مردم و افتخار به این کار - که حتی با تلفن قربانیان با نزدیکانشان تماس گرفتهاند و جنازه آنها را نشان دادهاند-، اشاره کرد و گفت این رفتارهای حماس است و به آموزههای اسلام ربطی ندارد.
هاگاری هدف از برگزاری این جلسه را نشان دادن عمق فاجعهای خواند که اتفاق افتاده است.
او گفت: «ما میخواهیم همه بفهمند ما برای چه میجنگیم.»
هاگاری یادآور شد اتفاقی که روز هفتم اکتبر افتاد نه فقط برای اسرائیل که برای بشریت دردناک است و این «بد در مقابل خوب و مرگ در برابر زندگی» است.
سخنگوی ارتش اسرائیل بار دیگر به شرایط غزه اشاره کرد و گفت حماس به دنبال یک غزه مرده است چرا که به دنبال استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی است: «اگر آنها هدفی جز این داشتند در زیرزمین بیمارستانها و مسجدها تونل نمیکشیدند.»
او همچنین اشاره کرد برخی از اعضای ارتش در مورد نمایش تصاویر مردد بودند اما او شخصا تصمیم گرفته تا این تصاویر نشان داده شوند چرا که «نباید اجازه داد جهان این حمله را فراموش کند».
پس از این مقدمات، فیلمی ۴۳ دقیقهای به صورت خام نمایش داده شد. ارتش اسرائیل تاکید داشت اصل رویداد در اختیار رسانهها قرار بگیرد.
به گفته ارتش، تصاویر این فیلم از دوربینهای مداربسته خانهها، دوربینهای خودروها، موبایل قربانیان و دوربینهای متصل به بدن حملهکنندگان حماس استخراج شده است.
این فیلم با تصاویر دوربین یکی از نیروهای حماس آغاز شد؛ در حالی که آنها در پشت یک خودروی باربری فریاد اللهاکبر سر میدادند و به زخمیهای نیمهجان در جادهها که به نظر میرسید از شرکتکنندگان در جشنواره موسیقی هستند، شلیک میکردند.
در بخشی دیگر، نیروهای حماس وارد یک کیبوتص یا شهرک اسرائیلی در نزدیکی مرز غزه شدند و در بدو ورود اتومبیلی را که رانندهاش در حال صحبت با آنها بود به رگبار بستند. راننده غرق خون شد.
در جایی دیگر در همان کیبوتص، وقتی سگی به سمت حملهکننده آمد و دم تکان داد، با شلیک چند گلوله او را کشتند.
بنا بر اعلام ارتش اسرائیل، دو دفترچه راهنما از جسد نیروهای حماس به دست آمده که حاوی برنامهریزی برای حمله و گروگانگیری بوده است.
نیروهای حماس موظف بودهاند تا جای ممکن قربانیان را به گلوله ببندند، در صورت امکان گروگان بگیرند و به غزه منتقل کنند اما در صورتی که گروگانی ایجاد مزاحمت کرد او را بکشند. برای اینکه چند نفر را به قتل برسانند و چند نفر را گروگان بگیرند یا به چه نحوی تجاوز کنند هم دستورالعمل مکتوب داشتهاند.
در صحنهای دیگر، دو کودک وحشتزده پدرشان را بغل کردهاند. این ویدیو از دوربین حفاظتی یک خانه استخراج شده و نشان میدهد آنها به سمت پناهگاهی در پشت ساختمان میروند. پدر فرزندانش را بغل کرده و میدود. به محض ورود به پناهگاه، یک تروریست حماس از پشت خانه یک نارنجک به داخل آن میاندازد. پدر در دم کشته میشود. کودکان گیج از موج انفجار و با صورتی خونین به داخل خانه برده میشوند.
پسرک کوچکتر به برادرش میگوید بیناییاش را از دست داده و کاشکی او هم با پدرش مرده بود.
برادر بزرگتر که نیمی از صورتش خونین است، فریاد میزند: «بابا مرده! این شوخی نیست .... او واقعا مرده.»
در جایی دیگر از فیلم، مردی با پیراهن فوتبال غرق در خون روی زمین افتاده و از درد ناله میکند اما یک تروریست حماس یک کلنگ برمیدارد و در حالی که فریاد اللهاکبر سر میدهد، بارها و بارها بر سر او کوبد تا مغزش متلاشی شود.
در صحنههایی دیگر، یک نیروی حماس به پیرزنی شلیک میکند و فقط صدای ناله او شنیده میشود.
دوربینهای ترافیک در گوشه و کنار شهرهایی نظیر سدروت، صحنههایی از شلیک به مردم را ضبط کردهاند که با وحشت در حال فرار بودهاند یا صحنههایی که تروریستها به سر زنان و مردان تیر خلاص میزدند.
در تصویرهایی دیگر وقتی دفتری در یک کیبوتص تصرف میشود، گروهی زیر میز پنهان میشوند. یکی از آنها فریاد میزند مسلمان است و اللهاکبر میگوید اما یکی از تروریستها میخندد و به سرش شلیک میکند.
یک گروگان زن وحشتزده و با دستبند از پشت یک اتومبیل شاسیبلند به دست تروریستها بیرون کشیده میشود. دستانش خونین و پشت شلوارش خون دلمه بسته است. جمعیت هلهله میکنند و او را به جایی میبرند.
در صحنهای دیگر که از دوربین تیمهای نجات بعد از بازپسگیری گرفته شده، راهروهایی نشان داده میشود که در آنها جوی خون به راه افتاده است.
در بسیاری از تصاویر، جنازه زنان نیمه برهنه بر زمین کشیده میشوند یا در مواردی تروریستها در حال عبور، بر پیکر جنازههای روی زمین تیر خلاص شلیک میکنند.
ایلا واویه، یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل به ایراناینترنشنال گفت ارتش ویدیوهای روز هفتم اکتبر را پخش کرد تا خبرنگاران با چشمان خود ببینید تروریستهای حماس چطور رفتاری مانند داعش داشتند و با شهروندان کشور اسرائیل چه کردند.
واویه گفت این فرصتی است که به تمام دنیا بگوییم آنچه را که از بیرحمی و قساوت ندیدهاند، باید اینجا تماشا کنند.
در بخشی دیگر از مستندات، صداهایی که از مکالمات اعضای حماس با نزدیکانشان به دست آمده، پخش شد.
به نظر میرسید یکی از تروریستها با تلفن همراه یکی از قربانیان با پدر خودش تماس گرفته و به او میگوید: «پدر! من ۱۰ یهودی را کشتم! واتساپات را نگاه کن! عکسها را برایت فرستادم. پدر! باور میکنی؟ من ۱۰ یهودی را کشتم! من ۱۰ یهودی را با دستان خالی کشتم. پدر! به من افتخار کن.»
در همین مکالمه او سپس با مادرش صحبت میکند. مادر در حالی که صدای گریهاش میآید از خدا میخواهد پسرش سالم به خانه بازگردد و میگوید او مایه افتخار است.
اما در بخش آخر این برنامه، عکسهایی از مردمی پخش شد که به آتش کشیده شده بودند؛ نوزادانی که در قنداق میسوختند و تصاویری از نیروهای حماس که پرچم داعش را حمل میکردند.
سرلشگر مایکل ادلشتاین، فرمانده سابق ارتش اسرائیل در غزه در توضیح این تصاویر گفت: «در مرحله اول دستکم هزار نفر از نیروهای حماس به اسرائیل آمدند اما شواهدی در دست است که تعدادی از افراد غیرنظامی هم بعدا وارد خاک ما شدند.»
به اعتقاد ادلشتاین، آنها آمده بوند تا غیرنظامیان را بکشند و بسوزانند: «آنها با دستور سلاخی و سوزاندن مردم آمده بودند»
این فرمانده نظامی اسرائیل گفت از نحوه پوشش برخی خبرنگاران شوکه شده و تاکید کرد برخی جریانها میخواهند کاری را که اسرائیل انجام میدهد، با اقدامات تروریستها مقایسه کنند.
او تاکید کرد: «حالا ارتش ویدیوها و تصاویر را به خبرنگاران نشان داده و آنها هم از جزییات ماجرا باخبر هستند.»
ادلشتاین گفت سالهاست با حماس میجنگد اما فکر نمیکرده آنان تا این حد خشن باشند.
این در حالی است که خبرهای حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه مورد توجه رسانهها بوده و به گفته مقامات بهداشتی غزه عدد کشتهشدگان به بیش از پنج هزار و ۷۰۰ نفر رسیده است.
ادلشتاین به مساله غزه و بحران کشته شدن غیرنظامیان به دست اسرائیل اشاره کرد و گفت: «مسایل گستردهتری در مورد غزه وجود دارد و به تناسب، نیاز به کمکهای بشردوستانه احساس میشود. اسرائیل باید برای محافظت از غیرنظامیان در غزه چارهای بیندیشد چرا که میدانیم تلفات غیرنظامی وجود دارد.»
او ادامه داد: «ما به دنبال کشتن بچهها نیستیم. ما به دنبال کشتن گروگانها نیستیم. ما بچهها را مجبور نمیکنیم بروند و از همسایههایشان بخواهند بیرون بیایند و بعد آنها را به رگبار ببندیم.»
این فرمانده در بخشی دیگر از سخنانش در پاسخ به سوال خبرنگار اسکاینیوز گفت شواهدی دال بر دخالت جمهوری اسلامی در این حمله دارد که نمیتواند در مورد جزییاتش توضیح دهد.
او تاکید کرد جمهوری اسلامی هستههای آموزشی در نوار غزه دارد.
در طول نمایش ویدیوها، بسیاری از خبرنگاران به دلیل فشار روحی سالن را ترک و عدهای از دیدن برخی صحنهها امتناع کردند.
زندگی روزانه مردم در نوار غزه در وضعیت غیرجنگی هم وابسته به کمکهای بینالمللی بوده است. در شرایط کنونی و تحت محاصره شدید ارتش اسرائیل، گزارشها حاکی از وخامت اوضاع و بروز بحران انسانی در این منطقه پرجمعیت است.
جنگ میان حماس و اسرائیل ادامه دارد. بر اساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت غزه، بیش از پنج هزار نفر در این منطقه کشته شدهاند. بیش از هزار و ۸۰۰ تن از کشتهشدگان کودک بودهاند. بسیاری از والدین نتوانستهاند فرزندان کشتهشدهشان را شناسایی کنند.
سیانان و لوموند در گزارشهایی به بررسی وضعیت ساکنان نوار غزه پرداختند.
خاطراتی از یک زندگی شاد زیر بمباران بیوقفه
نشریه فرانسوی لوموند برای بررسی چگونگی شرایط زندگی در نوار غزه به گفتوگو با حمزه سلحه پرداخته است.
این مرد جوان عضو گروهی است به نام «ما عدد نیستیم»؛ گروهی که سال ۲۰۱۵ با هدف ایجاد بستری برای شنیدن صدای ساکنان غزه به زبان انگلیسی ایجاد شد.
حمزه به لوموند میگوید: «من فکر میکردم میتوانم بر خیلی چیزها غلبه کنم اما این جنگ غیرقابل تحمل است. این یک نسلکشی است. من این بار حتی یک خط ننوشتهام. برای تهیه گزارش بیرون نمیروم زیرا این کار بسیار خطرناک است.»
گاهی صدای حمزه در شرایط بیکیفیت خط تلفن گم میشود؛ تنها پیوندی که او با بقیه دنیا دارد.
او به لوموند میگوید: «در رختخواب دراز کشیدهام. تمام انرژیام را از دست دادهام. نمیدانم خستگی من به خاطر جنگ است یا بمبارانها یا کمبود ضروریترین چیزها مانند آب.»
حمزه ۲۱ ساله به آرامی در جستوجوی کلمات است. او به تازگی از آپارتمان برادرش در شمال غزه به خانه بازگشته است.
حمزه از ترس به خطر انداختن خانوادهاش از گفتن مکان دقیق خود طفره میرود.
بسیاری از اجساد در غزه هنوز در زیر آوار ساختمانهایی هستند که در اثر حملات اسرائیل تخریب شدهاند.
حمزه میگوید: «کمکها بسیار کم است و به شمال نمیرسد. امروز هنوز غذا نخوردهام. اشتهایم را از دست دادهام.»
او به خواهرزاده سه سالهاش دروغ میگوید که این انفجارها نشانه شادی هستند؛ «مثل آتشبازی در عروسی».
لوموند نوشته است وقتی صدای انفجار بمبها بیش از حد مزاحم میشود، حمزه آهنگی سر میدهد که خاطراتی از یک زندگی شاد را در ذهن تداعی میکند.
او میگوید: «من خودم را با عکسهای زیبا، با برادرزادههایم، خاطرات لحظات خارج از غزه در طول تحصیلم در اسپانیا سرگرم میکنم ... سپس، تلفنم را خاموش میکنم و جنگ برمیگردد. دوباره به داخل غزه برمیگردم. به جهنم ... بسیاری از دوستان صمیمی من کشته شدهاند. نمیدانم کی نوبت من میرسد.»
با وجود قطع اینترنت، حمزه خبرها را از طریق رادیو پیگیری میکند.
او که درباره آزادی دو گروگان آمریکایی از میان بیش از ۲۰۰ شهروند اسرائیلی و خارجی اسیر شده به دست حماس مطلع شده است، به لوموند میگوید: «این خشونت را متوقف کنید و خشم جهان علیه ما را کاهش دهید. در نهایت ما قربانی هستیم؛ ما غیرنظامیان.»
لوموند نوشته است در حالی که حمزه تلفن را قطع میکند، قول میدهد بعدازظهر دوباره تماس بگیرد اما حوالی ساعت ۱۹ با ارسال پیامکی عذرخواهی میکند که نمیتواند صحبت کند چون خانه خواهرش تازه بمباران شده است ...
جوهر روی بدن کودکان کشتهشده، شناسنامه آنان است
اجساد سه کودک روی یک سینی فولادی در داخل سردخانه بیمارستان غزه قرار گرفتهاند؛ در حالی که پاچه شلوارشان بالا کشیده شده تا نوشتههایی با جوهر سیاه روی پوستشان نمایان شود.
سوپروایزر بیمارستان شهدای الاقصی در غزه که نخواست نامش فاش شود، در مصاحبه با سیانان گفت: «امروز متوجه شدیم بسیاری از والدین نام فرزندانشان را روی پاهای آنان مینویسند تا پس از حملات هوایی و در صورت گم شدن، شناسایی شوند. این یک پدیده جدید است.»
دکتر عبدالرحمن المصری، رییس بخش اورژانس بیمارستان شهدای الاقصی نیز به سیانان گفت: «والدین نام فرزندانشان را روی پاها و شکم آنها مینویسند.»
او گفت: «والدین نگراناند چون هیچچیزی قابل پیشبینی نیست و ممکن است قادر به شناسایی چهره فرزندان خود نباشند.»
به گفته المصری، آنها احساس میکنند هر لحظه ممکن است هدف قرار گرفته و مجروح یا کشته شوند.
جوهر سیاه تنها نشانهای کوچکی از میزان ناامیدی و ترسی است که والدین در این منطقه پرجمعیت از جهان احساس میکنند.
المصری در ادامه گفت: «بسیاری از بچهها گم شدهاند. بسیاری با جمجمه شکسته به اینجا آورده میشوند و شناسایی آنها غیرممکن است. فقط با وجود این نوشته، میتوان آنها را شناخت.»
بحران دارو و خدمات پزشکی در غزه
اسرائیل همچنان به حملات هوایی بیامان خود در تلافی حمله هفتم اکتبر (۱۵ مهر) حماس ادامه میدهد.
با ادامه «محاصره کامل» غزه از سوی اسرائیل و کم شدن منابع حیاتی، پزشکان بیمارستانها مجبورند مجروحان را بدون داروی بیهوشی و مسکن عمل کنند.
لئو کنز، رییس ماموریت پزشکان بدون مرز در منطقه به سیانان گفت کاهش منابع به انجام عملهای جراحی «بدون دوز صحیح مسکن و مورفین» انجامیده است.
کنز در ادامه گفت: «هیچ توجیهی برای جلوگیری از رسیدن داروهای ضروری به مردم وجود ندارد.»
دکتر فواد البلبل، رییس بخش نوزادان بیمارستان الشفا در ویدیویی که از سوی وزارت بهداشت غزه منتشر شد هشدار داد در صورت تمام شدن سوخت، اکثر نوزادان تحت مراقبت او از بین خواهند رفت.
البلبل گفت بیمارستان سورفکتانت و سیترات کافئین ندارد؛ داروهایی که برای تسکین مشکلات تنفسی در نوزادان نارس استفاده میشوند.
در مرکز پزشکی ناصر در جنوب غزه ۱۱ نوزاد در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در معرض خطر مرگ هستند.
دکتر حاتم ادحیر، رییس بخش مراقبتهای ویژه نوزادان این مرکز گفت بیشتر این نوزادان نارس هستند و اگر سوخت مورد نیاز برای دستگاههای حیاتی مانند دستگاههای تنفس مصنوعی و مانیتورها تحویل داده نشود، از دست میروند.
اولین کاروان کامیونهای کمکرسانی هفته گذشته از مصر اجازه ورود به غزه پیدا کرد اما هیچیک از ۳۴ خودرویی که از گذرگاه رفح عبور کردند، حامل سوخت نبودند.
محاسبات سیانان نشان میدهند برای امدادرسانی به غزه به بیش از هفت هزار و ۲۰۰ کامیون بیشتر از آنچه بین هفت تا ۲۲ اکتبر تحویل داده شده نیاز است.
سازمان ملل در اینباره گفت که این منطقه بهطور معمول روزانه ۴۵۵ کامیون کمکهای امدادی دریافت میکرده است و بنابراین باید هفت هزار و ۲۸۰ کامیون در ۱۶ روز گذشته به غزه میرسید.
اسرائیل بارها به ساکنان بخش شمالی غزه هشدار داده است قبل از حمله زمینی مورد انتظار ارتش، منطقه را تخلیه کنند.
هلالاحمر فلسطین اعلام کرد ارتش اسرائیل فرمان تخلیه بیمارستان قدس را در حالی داده که با بیش از ۴۰۰ بیمار تحت درمان، سرپناه حدود ۱۲ هزار غیرنظامی آواره است.
ارتش اسرائیل از ساکنان شمال نوار غزه خواسته «به منظور کاهش آسیب غیرنظامیان» این منطقه را تخلیه کنند.
در بیانیه ارتش آمده است: «حماس عمدا داراییهای خود را در مناطق غیرنظامی جاسازی میکند و از ساکنان نوار غزه بهعنوان سپر انسانی بهره میبرد.»