نتایج تحقیقات روانپزشکی تغذیه: مواد مغذی میتواند سپری برابر استرس و افسردگی باشد

نتایج تحقیقات نشان میدهند ترکیب مناسب غذاها و مواد مغذی میتواند به عنوان یک سپر در برابر استرس، اضطراب، افسردگی و طیف وسیعی از مسایل روانی دیگر عمل کند.

نتایج تحقیقات نشان میدهند ترکیب مناسب غذاها و مواد مغذی میتواند به عنوان یک سپر در برابر استرس، اضطراب، افسردگی و طیف وسیعی از مسایل روانی دیگر عمل کند.
نشریه آمریکایی تایم به تازگی گزارشی را درباره تحقیقات روانپزشکی تغذیه منتشر کرده که از سوی روانپزشکان در زمینه تاثیرات غذاهای مختلف بر خلق و خوی انسان صورت گرفته است.
بر اساس گزارش این نشریه، رشته رو به رشد «روانپزشکی تغذیه» نشان میدهد که رژیم غذایی نقش مهمی در سلامت روان انسان ایفا میکند.
تایم نوشت که به عنوان مثال، مطالعات نشان داده افرادی که از رژیم مدیترانهای پیروی میکنند، شامل میوهها، سبزیجات، حبوبات، روغن زیتون و ماهی، در مقایسه با افرادی که این رژیم را رعایت نمیکنند، کمتر در معرض خطر افسردگی قرار دارند.
بر اساس این تحقیقات، مصرف وعدههای غذایی از این قبیل حتی ممکن است برای سلامت روان بهتر از حمایت اجتماعی باشد.
تایم نوشت ممکن است ارتباط مستقیمی بین آنچه خورده میشود و آنچه در مغز اتفاق می افتد وجود نداشته باشد.
فلیس جکا، یکی از مدیران مرکز غذا و خلقوخو در دانشگاه دیکین استرالیا و از محققان در این زمینه، گفت: «انسان یک سیستم بسیار پیچیده و یکپارچه است. بدن و مغز در حال گفتوگوی مداوم هستند.»
بر اساس این گزارش، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد فعالیت بدنی تقریبا با هر نوع، مدت و شدتی میتواند سلامت روان را بهبود بخشد و اکنون، مقامات بهداشتی، از جمله سازمان بهداشت جهانی، اذعان دارند که تغذیه نیز نقش مهمی دارد.
دکتر اوما نایدو، مدیر روانپزشکی تغذیه و سبک زندگی در بیمارستان عمومی ماساچوست و نویسنده کتاب «ذهن خود را با غذا آرام کنید» در این مورد گفت: «بقراط قرنها پیش... ارتباط بین روده و مغز را ایجاد کرد. اکنون، علم مدرن در حال فراگرفتن آن است.»
محققان هنوز در حال تحقیق در این زمینه هستند که دقیقا چگونه غذا بر سلامت روان تاثیر می گذارد.
تایم نوشت بر اساس تحقیقات موجود، به نظر میرسد میکروبیوم روده نقش مهمی ایفا میکند.
جکا توضیح میدهد که تریلیونها میکروب در سیستم گوارش انسان زندگی میکنند و نقش آنها تجزیه اجزای غذایی است و در طول مسیر با بسیاری از قسمتهای دیگر بدن تعامل دارند.
تایم نوشت بر اساس مطالعهای که در سال گذشته میلادی بر روی موشها انجام شد، نوعی از باکتریهای موجود در غذاهایی مانند ماست با پایین آمدن سطح استرس و کاهش بالقوه خطرات اضطراب و افسردگی مرتبط هستند.

جمهوری اسلامی در یک هفته اخیر به عراق و پاکستان، دو همسایهاش و سوریه حمله کرد که پاکستان واکنش متقابل نشان داد. این حملهها به دلیل سرکوب داخلی با اعتراض مردم همراه نشد. برخی رسانههای غربی این اقدامات را به خودکشی رهبران رژیم در راه «رویاهای ایدئولوژیک پیچیدهشان» توصیف کردند.
بعضی رسانهها در اروپا و آمریکا به نقل از تحلیلگران، حملات اخیر جمهوری اسلامی به عراق، سوریه و پاکستان را نشاندهنده ضعف رژیم تهران دانستند.
در مقابل، رسانههای دولتی ایران میگویند حمله به اربیل، علیه «پایگاههای جاسوسی» اسرائیل انجام گرفت.
هدف قرار دادن مواضعی در عراق و سوریه، واکنش نظامی را از سوی «دولتهای دوست رژیم ایران» در پی نداشت اما تهاجم به خاک پاکستان کاملا متفاوت بود و با حمله تلافیجویانه از سوی این کشور به خاک ایران مواجه شد.
منطقه بلوچستان
گاردین در گزارشی، بلوچستان را منطقهای با هویت فرهنگی و تاریخی متمایز خواند که میان سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان تقسیم شده است.
این منطقه که شامل استانهای نیمروز، هلمند و قندهار در افغانستان، استان بلوچستان در پاکستان و استان سیستان و بلوچستان در ایران است، نام خود را از قبیله بلوچ گرفته که از قرنها پیش شروع به سکونت در این منطقه کردند.
بزرگترین بخش این منطقه در جنوب غربی پاکستان است که در سال ۱۹۴۸ پس از استقلال این کشور به آن پیوست.
بلوچستان بزرگترین استان پاکستان است که ۴۴ درصد از کل خاک این کشور را شامل میشود.
شورشهای گروههای ستیزهجویی که برای ایجاد یک کشور مستقل برای مردم بلوچ میجنگند از سال ۱۹۴۸ آغاز شد و پس از مدتی سکون، دوباره بهطور قابل توجهی از سال ۲۰۰۳ ظهور کرد.
برخی مردم بلوچستان مدتهاست بر این باورند منطقهشان از نظر توسعه و نمایندگی سیاسی مورد بیتوجهی قرار گرفته و این باعث ایجاد خشم در آنها نسبت به دستگاههای حاکم شده است.
در پاسخ به شورشهای شبهنظامیان، نیروهای نظامی، شبهنظامی و اطلاعاتی پاکستان بر سرکوب طولانیمدت و خونین منطقه نظارت کردهاند.
طی این درگیریها تا کنون دهها هزار نفر «ناپدید»، شکنجه و بدون هیچ پیگردی کشته شدهاند.
شورشهای شبهنظامیان بلوچستان همچنین منبع طولانیمدت تنش بین پاکستان و همسایهاش ایران بوده است که هر کدام یکدیگر را به پناه دادن به تروریستهای جداییطلب متهم کردهاند.
در پنج سال گذشته حملات فرامرزی دو طرف در این زمینه، باعث کشته شدن شمار زیادی از سربازان، افسران پلیس و غیرنظامیان شده است.
ایران به ویژه پاکستان را متهم میکند به شبهنظامیان گروه جداییطلب سنی جیشالعدل اجازه داده است آزادانه در بلوچستان فعالیت و به مقامات ایرانی حمله کنند.
چرا تهران با کشوری هستهای و دارای ارتش عظیم و مجهز وارد درگیری شد؟
نشریه بریتانیایی تلگراف به علل حمله ایران به پاکستان که کشوری هستهای و دارای ارتشی عظیم و مجهز است، پرداخت.
بر اساس این گزارش، به نظر میرسد این اقدام به منظور ارسال «پیام بازدارندگی» به ایالات متحده و «پیام مقاومت» به نیروهای نیابتی در برابر آن چیزی است که انگار نقطه عطفی در سرنوشت آیتاللههاست.
دیکتاتوریهای در حال سقوط اغلب برای تقویت حمایتهای داخلی به افزایش درگیری خارجی متوسل میشوند اما چنین اقداماتی همیشه آنطور که برنامهریزی شده است، پیش نمیرود.
برای نمونه به سقوط حکومت نظامی ژنرال لئوپولدو گالتیری در آرژانتین پس از تهاجم نافرجام او به فالکلند فکر کنید.
حلقه آتش
تلگراف نوشت جمهوری اسلامی برای سالهای متمادی در حال ساختن چیزی در اطراف اسرائیل است که «حلقه آتش» نامیده میشود.
حلقه آتش استراتژی جمهوری اسلامی برای محاصره اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی خود در غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه و اردن و شعلههای آتش دورتر از آن در عراق و یمن است.
هدف این حلقه آتشین، خفه کردن دولت یهود است زیرا آیتاللهها وجود آن را مایه تاسف و پایگاه قدرت آمریکا میدانند و مخالفت با آن را سنگ بنای انقلاب اسلامی از زمان شروعش قرار دادهاند.
پس از حملات هفتم اکتبر، به نظر میرسد همه این معادلات تغییر کرده و حلقه آتشین جمهوری اسلامی رو به خاموشی میرود.
اسرائیل به طور پیوسته در حال تخریب نیروهای نیابتی رژیم ایران یعنی حماس و جهاد اسلامی در غزه است.
ارتش اسرائیل تعداد زیادی از جنگجویان آنها را میکشد و «زیرساختهای تروریستیشان را که به سختی ساخته شده بودند»، نابود میکند.
از سوی دیگر به نظر میرسد در لبنان، حزبالله با دو گزینه ناگوار روبهرو است: جنگی بسیار ویرانگر یا عقبنشینی تحقیرآمیز از شمال رودخانه لیتانی.
در یمن حملات موشکی حوثیها به اسرائیل کمرنگ شده و ایالات متحده و بریتانیا برای خنثی کردن حملات آنان به کشتیرانی دریای سرخ، بهطور غیر منتظرهای از عملیات دفاعی به عملیات تهاجمی تغییر استراتژی دادهاند.
فروپاشی رژیم
تلگراف در ادامه افزود با این حال، آیتاللهها به تهدیدی بسیار بزرگتر از خاموش شدن «حلقه آتش» خود فکر میکنند: «فروپاشی رژیم».
رهبران ایران در حال پیر شدن هستند و مردم بهطور فزایندهای به دنبال شکل دیگری از حکومت.
اعتراضات گسترده ایرانیان طی ۱۶ ماه گذشته، نشاندهنده شدیدترین چالش مقامات جمهوری اسلامی در دهههای اخیر است.
به نظر میرسد با حملات انتحاری دو هفته پیش در کرمان، حضور گروههای اسلامگرای غیرنظامی مانند داعش نیز در حال افزایش است.
گزینه آخر
آیتاللهها ممکن است نقشه دومی نیز در سر داشته باشند.
برای آنها «انقلاب» همه چیز است. به همین دلیل ممکن است فکر کنند تنها راه بقای انقلاب، صدور سریع و خشونتآمیز آن است. چنین هدفی، مستلزم بیاعتبار کردن حاکمیتهای ملی در سراسر منطقه است.
البته باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی نمیتواند همزمان با عربستان سعودی، پاکستان و اسرائیل مقابله کند اما همانطور که اعتراضات در داخل کشور کاهش مییابد، رهبران رژیم ممکن است آماده خودکشی به خاطر رویاهای ایدئولوژیک پیچیدهشان باشند.

جمهوری اسلامی از سال ۲۰۱۲ میلادی تا کنون ۱۶ میلیارد دلار در اختیار گروههای افراطی و تحت حمایت خود در منطقه قرار داده است. تیم کالینز، افسر سابق ارتش بریتانیا با اشاره به این نکته گفت تا زمانی که رژیم ایران مهار نشود، هیچ راهحلی جوابگوی مشکلات غزه یا دریای سرخ نیست.
پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، بحران در منطقه با حملات حوثیها علیه امنیت کشتیرانی در دریای سرخ تشدید شد و گسترش یافت.
هفته گذشته ایالات متحده و بریتانیا حملاتی به پایگاههای شورشیان حوثی کردند که اقدامی مهم و ضروری در عقب راندن تهدید رو به افزایش آنان بود.
با این حال سرهنگ تیم کالینز در گفتوگو با تلگراف از بیفایده بودن راهکارهای فعلی سازمان ملل و نیاز جامعه جهانی به یک ائتلاف به رهبری آمریکا برای مقابله با شرایط پرتنش موجود گفت.
کالینز در این باره گفت شورشیان حوثی با این ادعا که حملات آنها به کشتیهای غیرنظامی و اکنون به نیروی حفاظت دریایی بینالمللی، مستقیما با درگیری در غزه مرتبط است، اعمال خود را توجیه میکنند.
به اعتقاد او ریشه این بحران در جای دیگری است:
رژیم در حال فروپاشی ایران که با بحران وجودی مواجه است، تنها یک راهحل برای بقای خود میبیند: جنگ.
او افزود: «این تصور باید از آخوندها گرفته شود که جنگ، یک مسیر مناسب برای بقای آنهاست. چنین کاری نیازمند یک واکنش قوی و منسجم بینالمللی به رهبری ایالات متحده است.»
به گفته کالینز، درگیریهایی که جرقهاش با جنایات هفتم اکتبر حماس زده شد، در اصل ناشی از عزم جمهوری اسلامی برای از بین بردن یا دستکم بیثبات کردن «توافقنامه ابراهیم» با استفاده از نیروهای نیابتی خود است.
توافقنامه ابراهیم دستاورد ریاستجمهوری دونالد ترامپ و اقدامی در راستای عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای منطقه و آغاز دوره جدیدی از رفاه، صلح و عدالت از جمله برای مردمان سرخورده فلسطین بود.
این دستاورد به اعتقاد این افسر سابق ارتش بریتانیا، حتی اگر منجر به سرنگونی حکومت دینی جنایتکار در تهران نمیشد، این رژیم را بیش از پیش منزوی میکرد.
سابقه طولانی جمهوری اسلامی در هدایت ائتلاف ضد غرب
- جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در هدایت ائتلاف منحوس خود علیه غرب دارد. ائتلافی که با دقت توسط قاسم سلیمانی ساخته شده بود.
سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بود که با وسواس یک اتحاد جهانی برای دستیابی به اهداف انقلابی جمهوری اسلامی در سراسر خاورمیانه ایجاد کرد. شبکهای که از سوی یک شبکه مالی و برانداز جهانی پشتیبانی میشود.
این شبکه نیابتی شامل شورشیان حوثی، قبایل شیعه از یمن، حزبالله لبنان، شبهنظامیان حشدالشعبی در عراق، نیروهای رژیم اسد در سوریه و البته حماس میشود.
بر اساس گزارش تلگراف، از سال ۲۰۱۲ میلادی رژیم ایران در مجموع ۱۶ میلیارد دلار در اختیار گروههای افراطی قرار داده که از این میزان سالانه مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار به گروه حماس تعلق گرفته است.
کالینز گفت این شبکه به خوبی تامین مالی میشود زیرا تسلط آهنینی بر قاچاق مواد مخدر منطقه از جمله کپتاگون و کوکائین دارد.
کپتاگون یک آمفتامین بسیار اعتیادآور است که در سراسر خاورمیانه استفاده میشود. ۸۰ درصد از عرضه جهانی این ماده مخدر در سوریه تولید میشود و ارزش تجارت این دارو تقریبا سه برابر مجموع تجارت کارتلهای مواد مخدر مکزیک است.
رژیم ایران و به ویژه نیروی قدس سپاه پاسداران، مشارکت بالایی در تجارت مواد مخدر در آمریکای لاتین دارد؛ تجارتی که منابع مالی فراوانی را برای راهاندازی جنگ در گوشه و کنار جهان برای آنها فراهم میکند.
این تجارت که شامل شبکه عرضه کوکائین در بریتانیا نیز میشود از طریق تشویق به جنایت و سوءمصرف مواد، به فروپاشی کشورهای غربی کمک میکند. تجارتی که تامینکننده مواد مخدر تفریحی طبقه متوسط متمایل به چپ است.
کالینز در ادامه گفت: «در حال حاضر خطوط نبرد در حال ترسیم است. اگرچه حماس به وسیله رژیم شیعه در ایران حمایت، مشاوره و راهنمایی میشود اما آنها همچنین بخش مهمی از اخوانالمسلمین، یک گروه برانداز سنی در منطقه هستند.»
اخوانالمسلمین حزب عدالت و توسعه رجب طیب اردوغان، رییسجمهوری ترکیه را هم بهعنوان یکی از اعضای خود به حساب میآورد.
مقر گروه اخوانالمسلمین در قطر است؛ جایی که یوسف قرضاوی، پدر معنوی این گروه تا زمان مرگش در سال ۲۰۲۲ در آنجا زندگی میکرد.
اخوانالمسلمین از سوی روسیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، سوریه و مصر بهعنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی شده است.
با این حال کشورهای عربی مخالف اخوانالمسلمین سعی دارند دور از تنشها بمانند چون در میان مردم، بحران در غزه از حساسیت بالایی برخوردار است. در نتیجه تعجبی ندارد حملات ایالات متحده و بریتانیا به مواضع حوثیها با محکومیت رژیم ایران و روسیه و همچنین حمله تند و تیز از سوی ترکیه، متحد ناتو مواجه شود.
نگاه جامعه جهانی باید به سمت جمهوری اسلامی جلب شود
پهپادها، راکتها و موشکهای ضد کشتی ارزان اما موثری که حوثیها به سمت کشتیهای شناور در دریای سرخ شلیک میکنند، باعث شده خطوط کشتیرانی مسیرهای اصلی خود را به مسیر طولانیتر و گرانتری تغییر دهند. اتفاقی که منجر به افزایش قیمتها در بازارهای غربی و از دست دادن درآمد مصر از کانال سوئز شده است.
کالینز گفت که مقابله با این رگبارهای ارزانقیمت موشکهای دریایی و جتهای جنگنده بسیار گرانقیمت، هرگز امکانپذیر یا پایدار نخواهد بود.
به اعتقاد او، تنها راهحل باقیمانده، ضربه زدن به منبع حملات است و در غیر این صورت، نتیجهای به دست نخواهد آمد.
کالینز گفت: «معتقدم زمان آن فرا رسیده است که نگاه جامعه جهانی را به علت واقعی این بحران یعنی جمهوری اسلامی جلب کنیم.»
جمهوری اسلامی بهطور مستقیم یا از طریق گروههای نیابتیاش، موجب توقیف کشتیها نه تنها در نزدیکی سواحل خود در تنگه هرمز، بلکه در مناطق دورتر و اخیرا در خلیج عمان نیز میشود.
حمله موشکی به یک کشتی تجاری در اقیانوس هند در شب کریسمس نمونهای از آن است که واکنش هند را در پی داشت و پنتاگون تایید کرد منشا آن، جمهوری اسلامی بود.
بر همین اساس جامعه بینالملل باید با هدف محدود کردن فعالیتهای جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی تحت حمایتش، اقدام سیاسی را متوجه ایران کند چرا که به اعتقاد این افسر سابق ارتش بریتانیا، انجام این کار از طریق سازمان ملل، اتلاف وقت خواهد بود.
کالینز در انتها گفت جهان به یک ائتلاف منسجم به رهبری ایالات متحده نیاز دارد.
او افزود: «فقط زمانی که رژیم ایران مهار شود میتوانیم روی رسیدن به یک راهحل عادلانه و بدون اسلحه برای پایان دادن بحران غزه تمرکز کنیم.»

سرطان دهانه رحم یکی از شایعترین و کشندهترین بیماریهای زنان است که با وجود نرخ بالای مبتلایان، همچنان باورهایی غلط ناشی از نشر اطلاعات نادرست درباره آن وجود دارد. باورهایی که میتوانند تهدید کننده و خطر آفرین باشند.
ماه ژانویه در تقویم بسیاری از کشورها ماه آگاهیبخشی در مورد سرطان دهانه رحم است.
هدف از این نامگذاری، توجه و دسترسی بیشتر افراد به اطلاعات درست، آگاهی در مورد علل بروز سرطان دهانه رحم، از بین بردن باورهای غلط در مورد آن و تشویق افراد به مراقبت از سلامت خود است.
بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO)، سرطان دهانه رحم چهارمین سرطان شایع در بین زنان در سراسر جهان است که در سال ۲۰۲۰ حدود ۶۰۴ هزار مورد جدید و ۳۴۲ هزار مرگ و میر ناشی از آن تخمین زده میشود.
با وجود چنین آماری درک اهمیت آگاهیرسانی در مورد این سرطان پررنگتر میشود.
در ادامه تعدادی از عمده باورهای اشتباه درباره این بیماری آمده است.
قابل درمان نبودن سرطان دهانه رحم
یک باور رایج در مورد سرطان دهانه رحم، قابل درمان نبودن آن است.
با وجود این به گفته دکتر مگال سنگاوی، انکولوژیست (سرطانشناس) از بیمارستان وکهارت در بمبئی، واقعیت بسیار خوشبینانهتر است.
سرطان دهانه رحم نه تنها قابل درمان است بلکه روشهای غربالگری پیشرفته میتوانند آن را حتی در مراحل پیشسرطانی شناسایی کنند.
این مساله بر اهمیت غربالگری منظم بهعنوان ابزاری قدرتمند برای پیشگیری و مداخله زودهنگام در سرطان دهانه رحم تاکید میکند.
بیماری طبقات فرودست جامعه
یکی دیگر از باورهای رایج این است که سرطان دهانه رحم به افراد طبقات اجتماعی-اقتصادی پایین منحصر میشود.
بیشترین میزان بروز سرطان دهانه رحم و مرگ و میر ناشی از آن در کشورهای با درآمد کم و متوسط است. این موضوع نشاندهنده نابرابریهای موجود برای دسترسی به واکسیناسیون HPV ملی، غربالگری دهانه رحم و خدمات درمانی و عوامل اجتماعی و اقتصادی در این جوامع است.
با وجود این باید این حقیقت را به روشنی در نظر داشت که سرطان دهانه رحم میتواند افراد را در گروههای جمعیتی مختلف تحت تاثیر قرار دهد.
فارغ از وضعیت اجتماعی و اقتصادی، افراد دارای شریکان جنسی متعدد یا افرادی با سیستم ایمنی ضعیف، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به سرطان دهانه رحم قرار دارند.
درک این موضوع که خطر این بیماری فراتر از مرزهای اجتماعی-اقتصادی گسترش مییابد، برای از بین بردن باورهای غلط، ارتقای آگاهی و تلاشهای پیشگیرانه بسیار مهم است.
واکسیناسیون منجر به ایمنی کامل میشود
باور نادرست سوم مربوط به این فرضیه است که واکسیناسیون، کاملا افراد را در برابر ابتلا به سرطان دهانه رحم ایمن میکند و بنابراین نیازی به غربالگری ندارند.
هر چند در عمل، واکسنهای سرطان دهانه رحم بسیار موثرند و سطح قابل توجهی از ایمنی ایجاد میکنند اما در نهایت منجر به حصول پیشگیری ۱۰۰ درصد نمیشوند.
طبق گزارش انجمن تحقیقات سرطان آمریکا (AACR)، سه واکسن گارداسیل، گارداسیل ۹ و سرواریکس مورد تایید سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) هستند.
این واکسنها از بروز عفونت و سرطانی شدن سلولهای دهانه رحم به وسیله زیر گروههای خاصی از ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) از جمله نوع ۱۶ و ۱۸ جلوگیری میکنند. دو نوع HPV پرخطری که باعث بروز حدود ۷۰ درصد از سرطانهای دهانه رحم میشوند.
در کشورهای پیشرفته، واکسیناسیون برای پیشگری و موثر بودن، از سنین ۹ تا ۱۴ سالگی هم در دختران و هم در پسران انجام میشود.
در کنار واکسیناسیون، تستهای غربالگری و بررسی دهانه رحم از سن ۳۰ سالگی روشی موثر در تشخیص بیماریهای دهانه رحم از جمله سرطان است.
در نتیجه، تشخیص این نکته ضروری است که واکسیناسیون نباید به عنوان جایگزینی برای روشهای غربالگری منظم مانند پاپ اسمیر باشد.
این واکسنها مکمل روش غربالگری هستند اما ایجاد ایمنی مطلق را تضمین نمیکنند.
با بررسی باورهای اشتباهی مانند موارد ذکر شده، این موضوع روشن میشود که برای پیشگیری موثر از بروز سرطان دهانه رحم یک رویکرد چند وجهی ضروری است.
این استراتژی جامع، افراد را قادر میسازد تا در مورد سلامتی خود تصمیماتی آگاهانه بگیرند و رویکرد پیشگیرانهشان را برای جلوگیری از ابتلا به سرطان دهانه رحم تقویت کنند.
با درک این موضوع که سرطان دهانه رحم «هم قابل درمان و هم قابل پیشگیری» است و با توجه به رویکرد ترکیبی واکسیناسیون و غربالگری، میتوانیم به سمت آیندهای پیش برویم که در آن تصورات غلط، مانع پیشگیری و کنترل موثر این بیماری کشنده نشوند.

پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، فرزندآوری از طریق مادر جایگزین را عملی «نفرتانگیز» خواند. این اظهارات موجی از واکنشها و انتقادها در پی داشت که بار دیگر بحثها درباره این چالش اخلاقی دنیای مدرن را به صدر خبرها بازگرداندند.
جیل فیلیپوویچ، روزنامهنگار و نویسنده مقیم نیویورک، با انتشار مقالهای در سیانان به اظهار نظر پاپ در مورد «رحم جایگزین» پرداخت.
او خطاب به زنان جهان نوشت: «پاپ فرانسیس، مردی که تجرد را به صورت مادامالعمر برای خود برگزیده و ریاست یک پدرسالاری مذهبی را برعهده دارد که در آن زنان نمیتوانند پستهای رهبری عالی را عهدهدار شوند و رهبران مرد مجاز به ازدواج، داشتن رابطه جنسی یا تولید مثل نیستند، اعتقاد دارد "رحم جایگزین نفرتانگیز است".»
پاپ فرانسیس در سخنرانی سالانه خود استفاده از رحم جایگزین را به دلیل «تجاریسازی» حاملگی، همردیف اعمالی همچون جنگ، تروریسم و دیگر تهدیدات علیه صلح و بشریت قرار داد و خواستار ممنوعیت آن در سراسر جهان شد.
پاپ گفت: «کودک متولد نشده نباید به هدفی برای قاچاق تبدیل شود.»
او عمل «مادر جایگزین» را بیانگر «تجاوز شدید به حیثیت زن و کودک» بر اساس بهرهبرداری از نیازهای مادی مادر و در نتیجه نفرتانگیز خواند و گفت که کودک هرگز نباید «پایه یک قرارداد تجاری» باشد.
فلیپوویچ، نویسنده کتاب «بچه جنگ، بیا راجع به دلایل عقبماندگی نسلمان صحبت کنیم»، در واکنش به این اظهارات گفت پاپ فرانسیس از کلمه «نفرتانگیز» برای توصیف «مادر جایگزین» استفاده کرد و آن را بهعنوان قاچاق انسان، در فهرستی از تهدیدات جدی برای بشریت، از جمله تروریسم و جنگ گنجاند.
پاپ همچنین مخالف سایر تصمیمات مربوط به «تنظیم خانواده» از جمله سقط جنین، پیشگیری از بارداری و لقاح آزمایشگاهی است.
به گفته فلیپوویچ، اظهارات پاپ در مورد رحم جایگزین، در واقع گسترش آموزههای کلیسا در مورد جنسیت و زندگی انسانی است: «در واقع منظور پاپ این است: تا آنجا که ممکن است بچهدار شوید، پروسه را با پیشگیری از بارداری یا سقط قطع نکنید و آن را به دست خدا بسپارید و از آیویاف یا رحم جایگزین استفاده نکنید.»
چنین دستورالعملی به گفته فلیپوویچ برای امیال پیچیده انسانی، بسیار ساده است.
چالشهای اخلاقی درباره شکلی متفاوت از فرزندآوری
پاپ تنها کسی نیست که با «رحم جایگزین» مخالفت میکند.
رحم اجارهای در بخش بزرگی از اروپا ممنوع یا محدود شده و در ایتالیا غیرقانونی است. چند ایالت آمریکا نیز آن را غیرقانونی اعلام کردهاند.
بر اساس گزارش سیانان، رحم جایگزین از نظر اخلاقی یکی از سختترین و پیچیدهترین موضوعات مربوط به باروری به شمار میرود زیرا این روش ممکن است موجب استثمار زنان فقیرتر به وسیله افراد ثروتمندی شود که میخواهند برای حمل و تولد فرزندانشان، پول بپردازند.
فمینیستها هنگام بحث در مورد تولید مثل، اغلب بر مفهوم «حق انتخاب» تکیه میکنند. درست است که «حق انتخاب» نقطهای کلیدی محسوب میشود اما تنها نگرانی موجود در این مورد نیست.
با توجه به روند حاضر، «رحم اجارهای» اغلب از طریق زنان فقیر در کشورهای در حال توسعه، برای حمل و به دنیا آوردن نوزادان افراد بسیار ثروتمندتر در کشورهای ثروتمند و توسعهیافته انجام میشود.
اختلافات موجود میان این دو طبقه، احتمال سوءاستفاده را افزایش میدهد.
فیلیپوویچ «حق انتخاب» را برای زنان فقیری که با چنین پیشنهادی روبهرو میشوند، تا حد زیادی بیمعنا دانست.
او در این خصوص نوشت: «اگر زنی نتواند قراردادی را که از او خواسته شده بخواند چه؟ اگر نتواند برای شرایط بهتر مذاکره کند، اگر به عللی چون زایمان زودرس، دستمزدش را دریافت نکند یا اگر نتواند بهطور کامل روندی را که قرار است طی کند کاملا درک کند؟ به نظر شما حق انتخاب در مورد او چه معنایی دارد؟»
بسیاری از این شرایط برای زنان در کشورهای در حال توسعه که به پایتختهای جهانی «رحم اجارهای» تبدیل شدهاند، در حال وقوع است. حتی در ایالات متحده که قوانین رحم جایگزین در ایالتهای مختلف متفاوت است، مادران جایگزین از بدرفتاریهایی که با آنها شده، شکایت کردهاند.
فیلیپوویچ افزود: «در مقابل، چه کسی میتواند به زن بگوید با بدن خود چه کاری میتواند انجام دهد و چه کاری نمیتواند؟ آیا یک زن بهتر از هر رهبر کلیسا، مقام دولتی یا کارمند سازمان غیردولتی مربوطه نمیداند که چه چیزی به نفع اوست؟»
به گفته او، در این مورد مرز بین عاملیت و استثمار مشخص نیست: «نکته واضح این است که "رحم جایگزین"، مانند فرزندخواندگی بینالمللی اغلب یک جریان یکطرفه از کشورهای فقیرتر به کشورهای ثروتمندتر بوده که انواع بازیگران بیوجدان و متجاوز را به خود جذب کرده است.»
با این حال به نظر میرسد پاپ توجه چندانی به انسانهایی ندارد که در دو طرف قرارداد «رحم جایگزین» هستند: «او به جای ظرافت و دغدغهای که شایسته آن است، با لجبازی و توهین به یک موضوع پیچیده، واکنش نشان داده است. متاسفانه این برخورد، نمونهای از رویکرد کلیسا به بسیاری از سوالات مربوط به جنسیت و تولید مثل است. قوانین سادهای که به وسیله مردانِ بدونِ تجربه واقعی وضع شده و عمدتا رفتار زنان را تنظیم میکنند. این قوانین، بدن ما زنان را به عنوان خطراتی میبینند که باید مدیریت شوند و در خدمت آنها باشند.»
فیلیپوویچ در ادامه نوشت: «صادقانه بگویم اگر موسسات مذهبی در قوانین مربوط به رویههای پزشکی و دسترسی به آن، به ویژه وقتی صحبت از حقوق باروری و زندگی زنان به میان میآید مداخله نکنند، زنان وضعیت بسیار بهتری خواهند داشت.»
به باور این نویسنده، در نتیجه میتوان گفت شک و تردیدها مربوط به فرزندآوری از طریق «رحم جایگزین» نیست بلکه قوانین مربوط به مورد استفاده قرار گرفتن «رحم جایگزین» است که محل بحث و اختلاف قرار دارد.
فیلیپوویچ در این خصوص گفت: «نه تنها در محافل مذهبی، بلکه در محافل فمینیستی نیز بحث در مورد این قوانین عمیقا تفرقهانگیز و داغ است.»
او افزود: «من نمیدانم مجموعه کاملی از قوانین برای به حداکثر رساندن اختیارات زنان و در عین حال محافظت کامل از افراد آسیبپذیر باید چگونه وضع شود. بهویژه در برابر استثمار و اجتناب از تکرار سناریوهایی که در آن "زنان جانشین در بارداری" را همانند دستگاههای انکوباتور (اتاقک نگهداری و رشد) تلقی میکنند اما به طور قطع در نگارش این قوانین، "اخلاق" باید در اولویت قرار گیرد. البته منظور از رعایت اخلاق، آن نسخهای نیست که توسط مردان و در یک نهاد کاملا زنستیز ایجاد شده و تا حد زیادی برای حفظ زنان در نقشهای خود بهعنوان "همسران و مادران مطیع" شکل گرفته است.»
به گفته فیلیپوویچ، این دست از دیدگاهها نباید جایی در تنظیم حقوق و سلامت زنان داشته باشند.

کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده اولین صندوق قابل معامله (ETF) در بورس بیتکوین را برای جذب معاملهگران خرد و نهادهای سرمایهگذار جدید به بازار تایید کرد. اتفاقی که میتواند تحولی جدید در دنیای رمز ارزها ایجاد و گروه جدیدی از سرمایهگذاران را وارد دنیای خود کند.
این صندوقها پس از ماهها انتظار، از روز پنجشنبه ۲۱ دی معاملات خود را آغاز میکنند.
فایننشال تایمز در گزارشی نوشت این تایید پس از ماهها انتظار و یک نبرد حقوقی سخت صورت میگیرد.
بر اساس این گزارش، شاهد یک ۲۴ ساعت دیوانهوار بودیم که در آن برای مدتی کوتاه، کنترل حساب کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) در پلتفرم اجتماعی ایکس به دست هکرها افتاد. هکرهایی که به دروغ ادعا کردند در صندوق قابل معامله بیتکوین مورد تایید قرار گرفتهاند.
چنین اقدامی باعث نوسانات شدید قیمت این رمزارز شد.
با تایید کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، این صندوقها میتوانند توسط هر شخص یا نهادی از صندوقهای بازنشستگی گرفته تا سرمایهگذاران عادی خریداری شوند.
بیتکوین که در سال ۲۰۰۸ بر اساس ایده شخصی به نام ساتوشی ناکاموتو به جهان معاملات مالی پا گذاشت، در میان ارزهای دیجیتال پیشگام بود و همچنان عنوان «با ارزشترین و مشهورترین» رمز ارز را در اختیار خود دارد.
در حالیکه صندوقهای قابل معامله بیتکوین پیش از این نیز در بازارهای دیگر در دسترس بودهاند، انتظار میرود تاییدیههای ایالات متحده آغازگر دوره جدیدی برای محبوبترین ارز رمزنگاری شده باشد.
بر اساس گزارش بیبیسی گری گنسلر، رییسکمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، روز ۲۰ دی گفت که سرمایهگذاران نباید تاییدیههای جدید را با تایید ارز دیجیتال اشتباه بگیرند.
این اطلاعیه رییس سازمان بورس و اوراق بهادار با هشدار جدی درباره ریسکهای مرتبط با انتخاب رمز ارز به عنوان دارایی همراه بود.
گنسلر گفت: «بیتکوین اساسا یک دارایی سوداگرانه و بیثبات است که برای فعالیتهای غیرقانونی از جمله باجافزار (نوعی بدافزار)، پولشویی، فرار از تحریمها و تامین مالی تروریسم نیز استفاده میشود.»
ETFچیست؟
ایتیاف مخفف عبارت Exchange-Traded Fund و به معنای سبد سهام قابل معاملهای است که به سرمایهگذاران اجازه میدهد چندین دارایی را بدون اینکه نیازی به خرید آن داشته باشند، انتخاب کنند.
این سبدها مانند سهام در بورس معامله میشوند و ارزش آنها به زمان معامله بستگی دارد.
برای مثال، یکایتیاف میتواند ترکیبی از شمش طلا و نقره یا ترکیبی از سهام شرکتهای برتر فناوری و بیمه باشد.
برخی از ایتیافها بهطور غیرمستقیم حاوی بیتکوین هستند اما یکایتیاف بیتکوین، ارز دیجیتال را مستقیما و در «همان لحظه» با قیمت طول روز آن خریداری میکند.
چرا چنین هیجانی وجود دارد؟
چندین شرکت سرمایهگذاری، از جمله Blackrock وFidelity، ماهها منتظر بودند تا کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده به آنها برای خرید ایتیافهای بیتکوین چراغ سبز نشان بدهد.
این تایید بدان معناست که گروه جدیدی از سرمایهگذاران اکنون میتوانند وارد دنیای سفتهبازی بیتکوین شوند، بدون اینکه نگران دریافت کیف پولهای دیجیتال یا هدایت صرافیهای ارز دیجیتال باشند.
انتظار میرود میلیاردها دلار به بازار بیتکوین سرازیر شود، زیرا این شرکتهای مالی شروع به خرید سکه دیجیتال میکنند.
ارزش متزلزل رمزارزها
ارزش رمز ارزها بسیار متزلزل است؛ به طوریکه در سال ۲۰۲۱ ارزش هر بیتکوین به نزدیک ۷۰ هزار دلار رسید، اما در سال ۲۰۲۲ به دلیل رسواییهایی که در این صنعت رخ داد ارزش آن به ۱۶ هزار دلار سقوط کرد.
در سال ۲۰۲۳ ارزش بیتکوین تا حدی به دلیل هیجان مربوط به تایید احتمالی صندوق قابل معامله آن، بهطور پیوسته افزایش یافت و اکنون به ۴۴ هزار دلار رسیده است.
چه خطراتی برای سرمایهگذاران وجود دارد؟
قیمت بیتکوین میتواند به سرعت و اغلب بدون هشدار یا توضیحی، تغییر کند. بنابراین سرمایهگذاران باید هنگام انتخاب ایتیافهای مرتبط با سکه دیجیتال، آن را به خوبی ارزیابی کنند.
هرچندایتیافها اغلب به عنوان محصولات پرخطر و با سود بالا فروخته میشوند.
یکی دیگر از خطرات احتمالی، جرایم سایبری است.
تاکنون بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال در معرض حملات عظیم و پرهزینه متعددی قرار گرفتهاند که خسارتهای صدها میلیون دلاری به شرکتهای رمزنگاری وارد کرده است.
یکی دیگر از نکات منفی، هزینه آن برای محیط زیست است. بیتکوین برای پردازش تراکنشها و تولید سکه، به تعداد زیادی کامپیوتر قدرتمند در سراسر جهان متکی است.
هرچند استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در حال رشد است اما باید دید که چگونه شرکتهای سرمایهگذاری میتوانند هزینه زیست محیطی بالقوه استخراج بیتکوین را کاهش دهند.