محمدحسین عرفان، از آسیبدیدگان چشمی اعتراضات آبان ۹۸، به علت آسیبهای متعدد جسمی جان سپرد



در روزهای اخیر یک روزنامهنگار ایرانی با بازنشر تصویر شناسنامههایی که برای دو مهاجر افغان صادر شده، به بحثها درباره شناسنامه دادن به مهاجران افغانستان در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایرانی دامن زده است.
این روزنامهنگار که از نوشتههایش در رسانه اجتماعی ایکس پیداست نگران است مهاجران افغان ترکیب جمعیتی کشور او را تغییر دهند، در توییتی با عکس یک شناسنامه که به نام یک مرد متولد ولایت غور افغانستان صادر شده است، نوشت: «سازمان ثبت احوال گفت ما به افغانها شناسنامه نمیدهیم. نهاد غیرقانونی سازمان ملی مهاجرت هم گفت ما صادر نکردیم. چرا در این مملکت کسی فاجعه افغانها را گردن نمیگیرد. [این شناسنامه] را عمه من صادر کرده؟»
این نوشته اعتراضی، در برخی سایتهای خبری ایران از جمله روزنامه اصلاحطلب اعتماد بازنشر شده است.
هفته پیش سازمان ملی مهاجرت ایران به جنجالها درباره صدور شناسنامه ایرانی برای مهاجران افغان واکنش نشان داد.
این سازمان در اطلاعیهای گفت: «صدور این شناسنامه به هیچ کدام از طرحهای این سازمان مربوط نمیشود و حضور در طرحهای سازمان، تابعیت ایرانی برای مهاجرین ایجاد نمیکند.»
آیا ایران برای مهاجران افغان شناسنامه صادر میکند؟
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر اعلام کرده است برای کودکان مهاجری که از مادر ایرانی متولد شده باشند، شناسنامه ایرانی صادر میکند.
مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۸ لایحه پیشنهادی دولت وقت را برای دادن شناسنامه ایرانی به فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی تصویب کرد.
خبرگزاری ایرنا اوایل بهمن ماه امسال گزارش داد با استفاده از این طرح تا کنون ۲۵۰ هزار درخواست در سامانه آنلاین درخواست شناسنامه ثبت شده است.
اما شناسنامههایی که تصویر آنها در کنار ابراز نگرانی از دادن تابعیت به افغانها در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده، محل تولد دارندگان آنها و والدینشان را افغانستان نشان میدهد.
به این ترتیب این شناسنامهها شامل مصوبه مجلس نمیشود.
دستکم یکی از این شناسنامهها مربوط به پدر یک شبهنظامی است که در قالب لشکر فاطمیون برای جمهوری اسلامی در سوریه میجنگیده است اما نه روزنامهنگاری که از این تصویر برای ایجاد نگرانی درباره حضور افغانها در ایران و احتمال سوءاستفاده جمهوری اسلامی از حضور آنها استفاده کرده و نه رسانههایی که این نگرانی را بازنشر کردهاند، ظاهرا نخواستهاند از امکانات موجود در اینترنت از جمله جستوجوی معکوس تصویر (Reversed Image Search) برای پیدا کردن پیشینه عکس استفاده کنند.
این عکس دو سال پیش در گزارشی در سایت مشرقنیوز منتشر شده است.

خبرنگار این رسانه وابسته به سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهریور ۱۴۰۰ به دیدار خانواده یک شبهنظامی کشته شده افغان در لشکر فاطمیون به نام علیخان رضایی رفته بود.
جمهوری اسلامی این کشتهشدگان را «شهدای مدافع حرم» میخواند و به فرمان علی خامنهای به خانوادههای آنها اقامت و شناسنامه میدهد.
رمضان رضایی، پدر علیخان، در این گزارش به خبرنگار مشرقنیوز گفته است حکومت جمهوری اسلامی به او و همسرش شناسنامه داده اما پسران و دخترانش نه شناسنامه ندارند نه اقامت ایران.
بهنظر میرسد منتقدان حضور مهاجران افغان در ایران، دانسته یا ندانسته از عکس شناسنامههای صادر شده برای اعضای خانواده لشکر فاطمیون به منظور ایجاد نگرانی از احتمال نفوذ افغانها به ایران و دامن زدن به رفتارهای مهاجرستیزانه استفاده کردهاند.
فاطمیون چیست؟
جمهوری اسلامی ایران ۱۰ سال پیش لشکری از حدود ۲۰ هزار شبهنظامی افغان برای جنگ با مخالفان دولت بشار اسد، دیکتاتور تحت حمایت خود در سوریه، به این کشور فرستاد. این لشکر وابسته به سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران است.
جمهوری اسلامی میگوید لشکر فاطمیون از داوطلبان افغان تشکیل شده اما شواهدی وجود دارد که مهاجران افغان برای حضور در جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی در سوریه، تطمیع شدهاند.
یکی از شواهد، وعده اقامت در ایران و شناسنامه ایرانی برای مهاجرانی است که به نیابت از جمهوری اسلامی در سوریه جنگیدهاند.
در سال ۱۳۹۵، سه سال پس از تشکیل لشکر فاطمیون، محمدعلی شهیدی، ریيس بنیاد شهید، به روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران گفت رهبر جمهوری اسلامی دستور داده است به نیروهای لشکر فاطمیون تابعیت ایرانی داده شود.
این مقام جمهوری اسلامی با اشاره به احتمال در خطر بودن خانوادههای اعضای فاطمیون در صورت بازگشت به افغانستان، از خامنهای چنین نقل قول کرد: «حفاظت از اين خانوادهها به دوش ماست. به همين دليل حتما برايشان تابعيت درست كنيد و حتما آنها را زير پوشش بنياد شهيد بگيريد.»
با فروکش کردن جنگ در سوریه و گزارشها درباره شکست گروه دولت اسلامی (داعش) در این کشور، پرسشهایی درباره سرنوشت لشکر فاطمیون مطرح شد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی در مصاحبهای گفت که دولت وقت افغانستان میتواند از این افراد در مقابله با داعش استفاده کند.


مهدی رمضانی، معاون سیاسی امنیتی استاندار کردستان با بیان اینکه «انقلاب اسلامی و شکلدهی آن یک کار هنرمندانه و خارقالعاده بود»، گفت که «انقلاب اسلامی یک اثر فاخر هنری در تاریخ به شمار میرود و ضمیمه شدن حوزه هنری و انقلاب اسلامی گواه روشنی بر این ادعا است.»

انوش عادلی، محمود صدیقیپور، عزیز قاسمزاده، تیمور باقری کودکانی، طهماسب سهرابی، غلامرضا اکبرزاده باغبان، علی نهالی، محمدجواد سعیدی، جهانبخش لاجوردی و یدالله بهارستانی، ۱۰ فعال صنفی معلمان در استان گیلان، از سوی دادگاه انقلاب رشت هر یک به تحمل دو سال و یک روز حبس محکوم شدند.
کانون صنفی معلمان ایران با انتشار گزارشی نوشت شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت هر کدام از این فعالان صنفی را علاوه بر حبس به دو سال منع عضویت در احزاب، گروهها و دستهجات سیاسی و اجتماعی محکوم کرده است.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این فعالان که به «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت و برگزاری تجمعات صنفی و تمرد از دستور پلیس» متهم شدهاند، روز دوشنبه ۲۳ بهمن با حضور رامین صفرنیا، وکیل مدافع آنها در دادگاه انقلاب رشت برگزار شده بود.
پس از احضار این افراد به دادگاه، طهماسب سهرابی، شاعر، معلم بازنشسته و یکی از فعالان احضار شده، در یادداشتی درباره احضار خود و دیگر فعالان صنفی به دادگاه انقلاب نوشت: «اتهام اخلال در نظم عمومی را نمیپذیریم و آن را توهین به مقام انسانی و معلمی خود میدانیم.»
از میان این افراد انوش عادلی، محمود صدیقیپور و عزیز قاسمزاده هماکنون دوران محکومیت یک سال حبس خود را در زندان لاکان رشت میگذرانند.
اکبرزاده باغبان، باقری کودکانی و سهرابی، پیشتر از سوی دادگاه انقلاب رشت هر کدام به پرداخت مبلغ سه میلیون و ۳۰۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم شدهاند.
بخش دیگر پرونده این افراد با اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق برگزاری تجمعات غیرمجاز، در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در دست بررسی است.
نهالی، سعیدی و لاجوردی، خرداد ماه ۱۴۰۱ در رابطه با برگزاری تجمع اعتراضی معلمان و فرهنگیان در رشت بازداشت و تیر ماه همان سال با تودیع وثیقههای ۸۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شدند.
عادلی، صدیقیپور، قاسمزاده، باقری کودکانی و سهرابی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان هستند و اکبرزاده باغبان، نهالی، سعیدی و لاجوردی از فرهنگیان فعال صنفی در این استان به شمار میروند.
فشارهای امنیتی و قضایی و تلاش حکومت برای سرکوب معلمان و فعالان صنفی در دو دهه گذشته سابقه داشته اما در چند سال اخیر شمار زیادی از معلمان احضار، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدهاند.
این فشارها از زمان آغاز خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی شدت یافت و از پاییز ۱۴۰۱ تا کنون دهها معلم به دلیل فعالیتهای صنفی و همراهی با خیزش انقلابی، با حکم هیات رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از کار تعلیق یا به صورت دائمی اخراج شدهاند.

زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در یادداشتی از زندان یزد به مناسبت روز جهانی زن، نوشته: «ما زنان زندانی در هر جا که باشیم ۸ مارس را گرامی داشته و میکوشیم جهان را به مساواتی برسانیم که هر روز آن همچون ۸ مارس، روز زنان باشد نه فقط یک روز.»

سمیه محمودی، نماینده شهرضا در مجلس، در خصوص تخلفات انتخاباتی به روزنامه «شرق» گفت: «خرید و فروش رأی از صدهزار تا یکونیم میلیون تومان انجام شده و حتی کارت ملی افراد را به شهرستانهای مجاور فرستادهاند تا به جای آنها رأی بدهند.» او افزود: «به جای افراد چند بار رأی داده شده است.»