افشای عملیات روانی گسترده جمهوری اسلامی علیه شهروندان اسرائیلی
شبکهای از عوامل جمهوری اسلامی در عملیات جنگ روانی خود، روزنامهنگاران و معترضان اسرائیلی را هدف قرار داده است. این شبکه، خبرنگاران روزنامه چپگرای هاآرتص و کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل را به مرگ تهدید و آنها را به «همکاری با دشمن» متهم کرده است.
به گزارش هاآرتص، یکی از خبرنگاران این روزنامه، هفته گذشته در تماسی تلفنی با شمارهای خارج از اسرائیل، از سوی فردی که به سختی انگلیسی صحبت میکرده، تهدید به مرگ شده است.
شرکت نظارت دیجیتال اکتیو اینفو (Active Info) که از سال گذشته بر فعالیتهای این شبکه نظارت میکند، گفت که این شبکه پیچیده، در تلاش برای ایجاد هرج و مرج داخلی در اسرائیل در بحبوحه جنگ در غزه و درخواستهای سراسری برای استعفای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و آتشبس به منظور آزادی گروگانهای حماس است.
شبکه نفوذ مورد نظر، دارای یک حساب کاربری با هویت جعلی ایتامار بن گویر، وزیر جنجالی امنیت ملی اسرائیل و یک حساب ایکس به نام «قهرمانان اسرائیل» است که گفته میشود در راستای کمپین آتشبس و آزادی گروگانها در غزه فعالیت میکند.
این حساب کاربری با روزنامه هاآرتص تماس گرفته و به خبرنگاران این روزنامه برای انتشار تصاویر اعتراضات ضد دولتی، پیشنهاد پول داده است.
هفته گذشته متا، شرکت مادر فیسبوک نیز اعلام کرد جمهوری اسلامی پشت عملیات نفوذی است که سال گذشته از سوی هاآرتص با همکاری محققان فیک ریپورتر (Fake Reporter) افشا شد.
گزارش هاآرتص نشان داد این شبکه جاسوسی با انبوهی از حسابهای جعلی از جمله نمایندگی همجنسگرایان، گروههای مذهبی و سیاسی، در تلاش برای نفوذ در بافت چندوجهی جامعه اسرائیل است.
گزارشها حاکی از آن است که خبرنگاران شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل نیز تماسهای تهدیدآمیزی از شمارههای خارجی دریافت کردهاند که در آنها تهدید به مرگ شدهاند.
بازنشستگان بخش دفاعی، برخی شخصیتها و حتی خانوادههای اسرائیلیهایی که از سوی حماس در غزه گروگان گرفته شدهاند نیز اخیرا نامهها و بستههای تهدیدآمیزی دریافت کردهاند.
جمهوری اسلامی از حدود دو سال قبل استفاده از شبکههای نفوذ خارجی را برای گرفتن ارتباط با اسرائیلیها آغاز کرد، به این منظور که آنان را فریب دهد و به عنوان «جاسوسان ناخواسته» به کار بگیرد.
آنها به گروههای فعالان سیاسی واتساپ نفوذ و برخی را متقاعد کردند تا از خانههای مقامات ارشد امنیتی عکس بگیرند و حتی به تظاهرات ساختگی بپیوندند.
در بسیاری از موارد نیز از تلههای جنسی (پرستو) استفاده شده است.
ایراناینترنشنال از موارد متعددی اطلاع دارد که حسابهایی کاربری با تصاویری از زنان زیبا، با مردان اسرائیلی در رسانههای اجتماعی تماس گرفته و از آنها خواستهاند که در ترکیه یا دوبی با ایشان ملاقات کنند.
اکتیو اینفو به روزنامه هاآرتص گفت: «ما از سال ۲۰۲۰ از عملکرد شبکههای نفوذ خارجی مطلعیم که از شهروندان اسرائیلی درخواست ارسال عکس یا ویدیو دارند.»
فعالیت شبکه نفوذ فرامرزی به دشمن اصلی جمهوری اسلامی یعنی اسرائیل محدود نمیشود. روزنامهنگاران دگراندیش در خارج از کشور از جمله خبرنگاران ایراناینترنشنال، با تهدید شدن به مرگ، هدف جاسوسان حکومت قرار گرفتهاند.
کارشناسان سازمان ملل نسبت به خشونت، تهدید و ارعاب فراملی از سوی مقامات ایرانی و نیروهای نیابتی آنها در مورد هدف قرار دادن شبکه ایراناینترنشنال و خبرنگارانش هشدار دادهاند.
این کارشناسان نگرانی خود را نسبت به تهدید به مرگ و ارعاب علیه کارکنان ایراناینترنشنال و حمله با چاقو به پوریا زراعتی، مجری این شبکه ابراز کردند.
زراعتی روز ۱۰ فرودین امسال در خارج از خانهاش در لندن هدف حمله قرار گرفت.
سال گذشته، تهدیدها علیه کارکنان ایراناینترنشنال به حدی شدید شد که سرویس امنیتی بریتانیا (اِمآی فایو - MI5) اعلام کرد دیگر نمیتواند از این تیم محافظت کند.
این امر منجر به انتقال موقت دفتر ایراناینترنشنال به واشینگتن شد.
شبکه ایراناینترنشنال اوایل مهر سال گذشته و بعد از وقفهای چند ماهه، پخش برنامههای خود را از استودیوی جدید در لندن از سر گرفت.
از آغاز سال ۲۰۲۲، اِمآی فایو و پلیس بریتانیا موفق به خنثیسازی بیش از ۱۵ نقشه و توطئه شدهاند که دشمنان رژیم جمهوری اسلامی را در خاک انگلستان هدف گرفته بودند.
گروههای شبهنظامی متحد جمهوری اسلامی در عراق طی هفتههای اخیر حملات موشکی و راکتی خود را به اسرائیل افزایش دادهاند. این موضوع موجب نگرانی واشینگتن در خصوص احتمال انتقامجویی اسرائیل و تشدید تنشهای منطقهای شده است.
خبرگزاری رویترز روز سهشنبه ۱۵ خرداد در گزارشی نوشت این حملات اغلب از صدها کیلومتر دورتر انجام میشوند و به همین دلیل، مقامهای غربی و کارشناسان اسرائیلی آنها را در مقایسه با حملات نقطهای گروههای حماس و حزبالله مهم به شمار نمیآورند. با این وجود، تعداد و پیچیدگی حملات گروههای مسلح عراقی رو به افزایش است.
بر اساس اظهارات مقامات آمریکایی و بیانیههای ارتش اسرائیل، دستکم دو مورد از این حملات به اهدافی در اسرائیل اصابت کردهاند و بسیاری نیز از سوی دفاع موشکی آمریکا و اسرائیل سرنگون شدهاند.
از ماه مه میلادی استفاده از تسلیحات پیشرفتهتری مانند موشکهای کروز رو به افزایش است. این موضوع رهگیری و سرنگون کردن پرتابهها را برای سیستمهای پدافندی دشوارتر خواهد کرد.
مایک نایتز، عضو «انستیتو واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک» که این حملات را رصد میکند، به رویترز گفت: «به طور کلی، شدت و انواع سیستمهای تسلیحاتی مورد استفاده به شدت افزایش یافته که کار اسرائیل را پیچیدهتر و پر هزینهتر کرده است.»
گروههای مسلح عراقی از جمله کتائب حزبالله و نُجبا، به همراه سایر اعضای «محور مقاومت» که در زمره شبکه متحدان منطقهای جمهوری اسلامی قرار میگیرند، مسئولیت این حملات را بر عهده گرفتهاند.
آنها هدف از این اقدامات را افزایش هزینههای ادامه جنگ در غزه برای اسرائیل عنوان کردهاند.
حسین الموسوی، سخنگوی گروه نُجبا در این زمینه گفت: «عملیاتهای انجام گرفته از سوی محور مقاومت، محدود به مرزهای زمانی یا مکانی نیست. ما به عنوان مقاومت تا زمانی که حق با ماست و نماینده اراده مردمی و رسمی هستیم، از عواقب این اقدامات هراسی نداریم.»
دولت عراق که تلاش میکند اتحاد خود را با واشینگتن و تهران متعادل نگه دارد، اگرچه به طور رسمی این حملات را تایید نمیکند اما ظاهرا توانایی یا ارادهای برای متوقف کردن آنها نیز ندارد.
این موضوع نشاندهنده محدودیتهای حوزه نفوذ محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق در یک دولت ائتلافی است که گروههای مسلح طرفدار جمهوری اسلامی بخشی از آن به شمار میرود.
این امر همچنین میتواند تلاشهای عراق را برای جلب سرمایهگذاریهای خارجی تضعیف کند.
عراق، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و قانون سال ۲۰۲۲ این کشور، هرگونه تلاش برای عادیسازی روابط با اسرائیل را جرمانگاری کرده است. در مقابل، اسرائیل عراق را کریدور اصلی انتقال تسلیحات از ایران به گروههایی مانند حزبالله میداند.
ریشه گروههای مسلح عراقی به نبرد آنها با نیروهای آمریکایی پس از سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳ بازمیگردد. از آن زمان، آنها حوزه نفوذ خود را گسترش دادهاند.
آنها همچنین در حمایت از بشار اسد به جنگ داخلی سوریه وارد شدند تا پایگاههایی در نزدیکی مرز اسرائیل برپا کنند. یکی از این گروهها همچنین مسئولیت حملات پهپادی به عربستان سعودی و امارات متحده عربی را در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ برعهده گرفت.
حملات این گروهها به اسرائیل از مناطقی در جنوب بغداد و نزدیک مرز عراق و سوریه انجام میشود که تحت کنترل گروههای طرفدار جمهوری اسلامی است.
یک مقام ارشد محور مقاومت به شرط ناشناس ماندن هویتش، به رویترز گفت: «جمهوری اسلامی از مشارکت این گروهها در نبرد علیه اسرائیل استقبال میکند درحالیکه همزمان از احتمال اشتباهات محاسباتی آنها که منجر به تشدید تنشهای منطقهای شود، نگران است.»
این نگرانی تا حدی واقعیت دارد. حمله پهپادی در ژانویه که منجر به کشتهشدن سه سرباز آمریکایی در پایگاه این کشور در اردن شد، خطر تشدید تنشها را افزایش داد.
منابع ایرانی و عراقی در آن زمان به رویترز گفتند که خطر تشدید تنشها آنقدر جدی بود که فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به بغداد سفر کرد تا از این گروهها بخواهد حملاتشان را کاهش دهند.
در ادامه، اگرچه حملات به نیروهای آمریکایی متوقف شد اما این گروهها توجه خود را به اسرائیل معطوف کردند.
یک مقام ارشد جمهوری اسلامی در گفتوگو با رویترز این رویکرد را بخشی از طرح حفظ فشار بر اسرائیل در جنگ غزه عنوان کرد. اما مقامات آمریکایی هشدار دادند ادامه این حملات، میتواند امنیت منطقه را با افزایش خطر درگیریهای بزرگ به مخاطره بیندازد.
آنها تاکید کردند برای دفاع از اسرائیل و حفظ امنیت، تردیدی در اقدام نظامی نخواهند داشت.
عراق در گذشته نیز تهدیدی برای اسرائیل بود. به ویژه در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ که صدام حسین رگباری از موشکهای اسکاد را به سمت تلآویو و حیفا شلیک کرد.
در آن زمان، واشینگتن مانع از انتقامجویی اسرائیل شد تا ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده، از جمله ارتشهای عربی که برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت گرد هم آمده بودند، تضعیف نشود.
پس از آغاز حمله شبهنظامیان حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر سال گذشته و تشدید جنگ در غزه، گروههای مسلح شیعه عراقی همانند دیگر گروههای طرفدار جمهوری اسلامی، متعهد شدند در همبستگی با فلسطینیها حملاتی را انجام دهند.
آنها در ابتدا عمدتا نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه را هدف قرار دادند. اما در دوم نوامبر ۲۰۲۳ مسئولیت اولین حمله خود به اسرائیل را به عهده گرفتند.
تعداد این حملات ادعایی در ماههای بعد از چهار مورد در ماه فوریه به ۱۷ مورد در مارس و دستکم یک مورد روزانه طی ماه می افزایش یافت. اگرچه مقامات آمریکایی و منابعی در محور مقاومت میگویند مطمئن نیستند که همه این موارد ادعایی، واقعی باشند.
این حملات اغلب با انتشار ویدیوهایی در رسانههای اجتماعی همراه است که مدعی نمایش شلیک پرتابهها از مناطق بیابانی دوردست در عراق به همراه غریو شعارهای مذهبی شیعی است.
رویترز نتوانسته است تاریخ دقیق یا مکان ضبط این ویدیوها را تایید کند.
اسرائیل به ندرت در مورد عملیاتش در کشورهای همسایه اظهارنظر میکند اما گمان میرود که پیش از این در سال ۲۰۱۹ به گروههای طرفدار جمهوری اسلامی در عراق حمله کرده باشد.
در آن زمان، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفت که به ارتش «آزادی عمل» داده شده تا در راستای «خنثی کردن برنامههای ایران» اقدام کند.
مقامات اسرائیلی دستکم اصابت دو پرتابه به شهر ایلات را که گفته میشود از عراق شلیک شده بودند، تایید کردهاند.
ارتش اسرائیل همچنین از رهگیری تعداد زیادی پرتابه خبر داده است که «از شرق» و به طور عمده از خاک عراق پرتاب شدهاند.
عاموس یادلین، ژنرال بازنشسته از نیروی هوایی اسرائیل که پیشتر ریاست اطلاعات نظامی این کشور را برعهده داشت، سطح تهدید این حملات را «یک پله پایینتر» از حملات حزبالله یا حوثیها ارزیابی میکند.
یک مقام دفاعی ایالات متحده نیز به شرط ناشناس ماندن هویتش به رویترز گفت که نیروهای این کشور موشکهای شلیک شده از عراق به سوی اهدافی متفاوت در خاورمیانه را رهگیری کردهاند و تعداد این اقدامات افزایش یافته است.
به این ترتیب، حملات گروههای مسلح شیعه عراقی به اسرائیل در هفتههای اخیر افزایش یافته است.
افزایش حملات گروههای مسلح شیعه عراقی به اسرائیل، نگرانیهایی را در واشینگتن و برخی متحدان جمهوری اسلامی درباره احتمال تلافی از سوی اسرائیل و تشدید تنشهای منطقهای برانگیخته است.
هرچند این حملات در سطح تهدیدات گروههایی مانند حماس و حزبالله ارزیابی نمیشوند اما افزایش تعداد و پیچیدگی آنها قابل توجه بوده و احتمال واکنش نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل را افزایش میدهد.
افزایش اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا با حمایتهایی از سوی گروه القاعده و علی خامنهای مواجه شد. این حمایتها که در قالب بیانیه و نامه منتشر شد، موجی از انتقادات و نگرانیها را در میان مقامات آمریکایی و جامعه دانشگاهی این کشور برانگیخت.
القاعده که غرب از آن با عنوان «گروه تروریستی» یاد میکند و رهبر جمهوری اسلامی طی روزهای گذشته با انتشار بیانیههایی جداگانه، از معترضان ضداسرائیلی در دانشگاههای ایالات متحده حمایت و قدردانی کردند.
روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال در مقالهای به حمایت گروههای «گروههای تروریستی و افراطی» از اعتراضات ضداسرائیلی دانشجویی در آمریکا پرداخت.
این نشریه نوشت اگر پس از پایان اعتراضات با «معترضِ ضداسرائیلی ناامیدی» در محوطه دانشگاه برخورد کردید به او بگویید که «روحیه خود را حفظ کند»؛ چون هدایای فارغالتحصیلی از طرفِ «دو عموی سپاسگزار و قدرشناس» یعنی القاعده و خامنهای از طریق پست برای آنها ارسال شده است.
در بیانیه القاعده که روز سوم خرداد منتشر شد، این گروه ضمن حمایت از «ترور و بریدن سر کافران صهیونیست»، از معترضان در دانشگاههای آمریکا تقدیر کرد.
در این بیانیه آمده است: «این دانشجویان با اشغالگری و اعتراضاتشان، مخالفت خود را با نسلکشی جاری در غزه آشکارا بیان کردهاند.»
این بیانیه افزود که جوانان مسلمان «وظیفه قانونی و الهی» دارند تا با کشتن اسرائیلیها در هرجا که یافت میشوند، جهاد کنند.
وال استریت ژورنال به کنایه نوشت هرچند اسامه بن لادن برای ارسال این پیام در دسترس نیست، اما بدون شک به آنها افتخار میکند.
قبل از انتشار این بیانیه، کیمانی جیمز، رهبر معترضان دانشگاه کلمبیا، نیز گفته بود «صهیونیستها لیاقت زندگی کردن را ندارند» و «باید شاکر باشند که برای کشتن آنها اقدام نکردهام».
وال استریت ژورنال در ادامه افزود خامنهای نامهای را به تاریخ پنجم خرداد و با این مضمون منتشر کرد: «جوانان عزیز دانشجو در ایالات متحده آمریکا؛ این، پیام همدلی و همبستگی ما با شماست. شما اکنون در طرف درست تاریخ که در حال ورق خوردن است، ایستادهاید.»
از نگاه این نشریه، در واقع خامنهای این دانشجویان معترض را «احمقهای مفیدی» میخواند که در «کنار او» ایستادهاند.
خامنهای در ادامه این نامه نوشت: «اکنون شما بخشی از جبهه مقاومت را تشکیل دادهاید».
وال استریت ژورنال نوشت: «آیا او اشتباه میکند؟ آیا دانشجویان آمریکایی که «همه چشمانشان به رفح» است، اما حتی نمیدانند رفح کجای نقشه قرار دارد، به اندازه موشکهای حزبالله در استراتژی بقای حماس نقش دارند؟»
خامنهای همچنین از «همراهی و پشتیبانی اساتید» با این دانشجویان تقدیر کرد و گفت این امر میتواند آرامشی در برابر «شدت عمل پلیسی دولت» به همراه داشته باشد.
خامنهای که نسلهای معترض دانشجویی را به دست نیروهای امنیتی به طرز وحشیانهای سرکوب کرده، موعظه خود را اینچنین به پایان میرساند: «درس قرآن به ما مسلمانان و به همه مردم جهان، ایستادگی در راه حق است. توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید.»
وال استریت ژورنال از موعظه خامنهای این چنین تعبیر کرد که برای «افراطیها» احترام به اندیشههای گوناگون معنی ندارد.
به نوشته وال استریت ژورنال، این امر نشاندهنده نفوذ و گسترش افکار رادیکال در میان بخشی از جوانان است که میتواند موجب سوءاستفاده احتمالی این گروهها از جنبش دانشجویی برای پیشبرد اهداف «خشونتآمیز و تروریستیشان» باشد.
فرانک مکنزی، فرمانده پیشین سنتکام، به تازگی کتاب خاطرات خود با عنوان «نقطه ذوب؛ فرماندهی ارشد و جنگ در قرن بیستویکم» را منتشر کرده است که در آن، فصل کاملی را به قاسم سلیمانی اختصاص داده و به جزئیات حمله به کاروان او در فرودگاه بغداد پرداخته است.
فرانک مکنزی، که از اوایل بهار سال ۲۰۱۹ تا اواسط بهار ۲۰۲۲ فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) را بر عهده داشته، در کتاب خاطراتش نوشته است که قاسم سلیمانی را همواره عنصری خطرناک برای منافع ایالات متحده تصور میکرده و حذف او را بخش مهمی از مسئولیت کاریاش قلمداد کرده است.
او با اشاره به اینکه یکی از مهمترین سوالات او به محض تصدی سمت فرماندهی سنتکام از مقامات ارشد این بوده است که آیا حذف قاسم سلیمانی در دستور کار قرار داد یا نه مینویسد: «پاسخی که گرفتم راضیکننده نبود.»
مکنزی تصریح میکند که فرماندهی ایالات متحده در خلال سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ که تحت فرماندهی ژنرال متیس بوده، بهرغم رصد فعالیتهای قاسم سلیمانی در منطقه و اطلاع از نقشی که او در عراق، سوریه و حتی یمن ایفا میکرد، در صدد بوده است تا کانال ارتباطی نظامی مستقیمی با ایران برقرار کند.
این درحالی است که مکنزی طی این دوره و حتی سالهای بعد نیز اذعان میکند که به سناریوهای مختلف حذف سلیمانی میاندیشیده و پیامدهای احتمالی چنین اقدامی را با دیگر فرماندهان ارشد نظامی به رایزنی میگذاشته است.
مکنزی در این کتاب آورده است که با آغاز فعالیتش در سمت فرماندهی در سنتکام، حمله به پایگاههای آمریکایی در عراق تشدید شد و بر اساس یافتهها، سلیمانی بهوضوح این حملات را به واسطه شبکههای گسترده از شبهنظامیان شیعه رادیکال هدایت میکرد.
در روایت این ژنرال بازنشسته اما جرقه حمله به قاسم سلیمانی در حمله شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی به پایگاه هوایی K-1 در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹ در استان کرکوک عراق، زده شد. در این حمله که با کاتیوشا انجام شد، یک پیمانکار غیرنظامی آمریکایی کشته شد و چهار عضو خدماتی ارتش آمریکا به همراه دو پرسنل پلیس فدرال عراق مجروح شدند.
مکنزی با مرور خاطراتش تاکید میکند که برداشت آنها این بود که این حمله بر خلاف عملیات قبلی که با هدف ایذاء یا هشدار انجام شده بودند، هدفی جز ایجاد تلفات وسیع و ضربه به منافع آمریکا نداشته و از همین رو، به منطقهای مملو از جمعیت و امکانات انجام شده است. مکنزی مطمئن بوده که دادن پاسخ به این عملیات، جزئی لاینفک از مسئولیت او به شمار میرفته است.
او با اشاره به گزینههای ارائه شده از سوی فرماندهان ارتش ایالات متحده در مقر اصلی سنتکام در شهر تامپای ایالت فلوریدا تاکید میکند که هدف از انجام عملیات تلافیجویانه، نشان دادن ضرب شست به گروه ستیزهجوی کتائب حزبالله بود که بهطور مستقیم زیر نظر قاسم سلیمانی اداره میشد.
نویسنده این خاطرات با تصویرسازی روز تصمیم که به قول نویسنده شنبهای آفتابی بود، نوشته است که او به همراه دیگر نظامیان مسئول، «در مورد طیف متنوعی از گزینههایی که ماهها بررسی شده بود، به شور نشستیم... بعد از بحث و بررسی جزییات همه گزینهها، تصمیم به اجرای عملیات و شلیک به اهدافی در داخل عراق و سوریه گرفتیم تا از گسترش بیشتر درگیری جلوگیری کنیم.»
مکنزی با تشریح گردش کار عملیاتی از این دست در این مجموعه از خاطرات خود آورده است که طرحهای پیشنهادی از طریق مارک اسپر، وزیر دفاع، برای دونالد ترامپ فرستاده شد تا به صلاحدید او مجوز حمله تلافیجویانه صادر شود.
او مینویسد: «...از آنجایی که میدانستم جلساتی از این دست چقدر میتواند شلوغ و پر همهمه شود... پیشنهادهایی تکمیلی هم ارائه کردم از جمله اینکه چهار سایت آمادی مربوط به کتائب حزبالله و سه شخصیت حقیقی دستاندرکار این حمله هم هدف حمله قرار گیرند. دو نفر از این شخصیتها، کارچاقکن کتائب حزبالله بودند و نفر سوم، شخص خود سلیمانی بود که مغز متفکر این حمله بود. حمله به اهدافی در دریای سرخ، همچنین حمله به زیرساختهای دفاع هوایی و نفتی در جنوب ایران و از جمله هدف قراردادن کشتی ساویز، یک یدککش ۱۴هزارتنی که سپاه آن را به ناو تبدیل کرده بود و مدتها مویدماغ ما در دریای سرخ بود، به این طرح حمله افزوده شدند.»
مکنزی میافزاید: «خوب میدانستم که ترامپ در مورد سلیمانی حساس است و میشود روی قضیه قلقلکش داد. به تفصیل نوشتم که حذف او چه آثار مثبتی خواهد داشت و نبود او چقدر وضعیت تصمیمگیران در ایران را دشوار میکند. در مورد پیامدهای این حمله و واکنشهای احتمالی ایران هم توضیح دادم.»
مکنزی به وضوح نوشته است که بسیار نگران نحوه پاسخ ایران بوده است، چرا که واکنش شدید ایران ممکن بود به جنگی گسترده منتهی شود و تهران و نیروهای نیابتیاش گزینههای زیادی برای آسیب رساندن به آمریکا داشتند. «...از طرفی هم میدانستم که این اقدام میتوانست اثر بازدارنده جدی داشته باشد.»
او مینویسد: «یکشنبه بعدازظهر، به سایتهای کتائب حزبالله حمله شد و پنج پایگاه در سوریه و عراق هدف قرار گرفتند. یک مرکز آمادی و جلسه هم در این میان موردحمله قرار گرفت و تعدادی از فرماندهان کلیدی از این گروه ستیزهجو حذف شدند. گزارش عملیات به ترامپ که در اقامتگاه مارآلاگو در فلوریدا بود، رسید... یک پاورپوینت ساده، یک اسلاید که ژنرال میلی، رییس ستادکل، آن را توضیح داد...ترامپ شاکی شد و اظهار نارضایتی کرد که این عملیات ناکافی است... ترامپ پایش را در یک کفش کرده بود و میخواست سلیمانی هدف قرار گیرد.»
نویسنده کتاب مینویسد: «همان شب ژنرال میلی با او تماس گرفت و گفت که ترامپ دستور داده اگر سلیمانی به عراق رفت، باید او را هدف قرار دهیم.»
مکنزی با بیان اینکه در زمان این مکالمه در دفتر کار خانگیاش و همراه با دیگر فرماندهان سنتکام بوده، مینویسد: « برای یک یا دو ثانیه یخ زدم، سپس از او خواستم که حرفش را تکرار کند. درست شنیده بودم.. تلفن روی اسپیکر نبود، بنابراین هیچکدام از آنها دستور مورد نظر را نشنیدند.»
او می افزاید که ژنرال میلی به او گفته که هدف قرار دادن فرمانده نیروی قدس در یمن (*احتمالا شهلایی، گرچه در بخش دیگری از کتاب به حسن ایرلو اشاره شده) و حمله به کشتی ساویز سپاه در دریای سرخ نیز تایید شده است.
فرمانده سابق سنتکام با ذکر این نکته که در تیم عملیاتیاش، طرحهای حمله به سلیمانی هم در سوریه و هم در عراق را مدتها در کانون توجه داشته، تاکید میکند که خود مایل بوده تا این عملیات را در سوریه انجام دهد چرا که برآورد ژنرال بازنشسته فرانک مکنزی این بوده که عملیات علیه سلیمانی در عراق، ریسک واکنش نظامی و سیاسی از سوی گروههای شبهنظامی شیعه را به دنبال خواهد داشت.
مکنزی در بخش مربوط به عملیات علیه قاسم سلیمانی، این حمله را در سه گام تعریف میکند: گام اول که جستجو و یافتن هدف است و فرایندی است مبتنی بر ارزیابی الگوها و رفتارهای کلی در یک بازه زمانی طولانی که ناظر به دقت بیشتر است؛ گام دوم که قفل کردن روی هدف تعریف شده و به عبارتی ناظر به ترجمه همه اطلاعات و فعالیتهای مربوط به زندگی در قالب فرصتی قابل تعریف در زمان و مکان است؛ و گام آخر که ضربه نهایی است و تعاملی است از برآیند سلاح و هدف با در نظرداشت ایجاد کمترین خسارات جانبی.
مکنزی با «هنر» خواندن هر سه مرحله، تعریف میکند: «برایمان روشن بود که سلیمانی در فرودگاه بینالمللی بغداد فرود میآید و بهسرعت با خودرو از آنجا خارج میشود... برای ما مسجل شده بود که حمله به سلیمانی در لحظاتی پس از پیاده شدن او احتمالا خسارت جانبی را به حداقل میرساند... پهپادهای هدایتشونده ام.کیو-۹ مجهز به سامانه موشکی هلفایر انتخاب شدند... مدت زمانشان برای پرواز بر فراز فرودگاه بغداد را با توجه به دانش ما در خصوص زمان تقریبی رسیدن او تقلیل دادیم و بعد از بحثهای فراوان، تصمیم گرفتیم سلیمانی و فرمانده سپاه قدس در یمن را همزمان هدف قرار دهیم درحالی که حمله به شناور ساویز به زمانی دیگر و بعدتر موکول شد... من خودم هم تمایلی به غرق کردن این کشتی نداشتم. میخواستیم بتوانیم قبل از حمله به خدمه کشتی هشدار دهیم که این شناور را ترک کنند اما اگر آنها سرباز میزدند چه؟ مایل نبودم نقشی در انجام یک پروژه شهیدسازی دیگر داشته باشم.»
مکنزی در ادامه میافزاید که متعاقب انجام حملات به تاسیسات و اعضای کتائب حزبالله، اعتراضاتی در بغداد و در نزدیکی سفارت آمریکا شکل گرفته بود.
مکنزی به صراحت به نگرانیهایش از احتمال وقوع یک رخداد دیگر شبیه حمله به سفارت آمریکا در بنغازی لیبی اشاره میکند و از گفتگوی درونی و تردیدهای خود پرده بر میدارد: «نگران بودم که پس از حمله به سلیمانی چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ آیا جمعیت معترض به سفارت حمله و اشغالش میکنند؟ رابطه ما با دولت عراق دستخوش چه تغییری میشود؟»
مکنزی روایت میکند که چگونه رصد سلیمانی با دقت دنبال شد.
او در این کتاب مینویسد که سلیمانی در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹ صبح از منزلش خارج شد و به سمت فرودگاه رفت. هواپیمایش از فرودگاه تهران برخاست و کمتر از دوساعت بعد به بغداد رسید درحالی که نشانهای از کاهش ارتفاع دیده نمیشد.
نقشه شماره ۴: زمان و مسیر پرواز سلیمانی در زمان حمله
فرمانده سنتکام که همراه با وزیر دفاع و رئیس ستاد کل در اتاق عملیات مشترک مجازی بود از رخداد پیش آمده تعجب کردند و برای لحظهای تصمیم گرفتند که با دوجنگنده هواپیمای حامل سلیمانی را بر فراز عراق ساقط کنند، اما مکنزی با به یادآوری رخداد حمله ناو وینسنس به ایرباس ایرانی خاطرنشان میکند که به فرض وجود سلیمانی در این پرواز و مرگ او، بهتر است از این کار اجتناب شود.
مکنزی از لغو عملیات در این شب مینویسد، اما اضافه میکند که تمامی سه روز اول سال ۲۰۲۰ و همه نگاهها به دمشق بود تا سلیمانی بازگردد. «پرواز سلیمانی با تاخیر دمشق را به سمت بغداد ترک کرد... هواپیما را روی مانیتور دنبال کردیم تا در فرودگاه بغداد به زمین نشست... از آن لحظه به بعد تصاویر را از طریق دوربین پهپاد دنبال کردیم... پلکان به هواپیما چسبید و در باز شد... توانستیم هویت سلیمانی را تایید کنیم... سلیمانی به سمت دو خودرو شاسیبلند اسکورت شد و بعد سوار یکی از آنها شد... خودروها با سرعت به روی باند به حرکت درآمدند. هیچکس حرفی نمیزد.»
مکنزی که در این فصل کتاب گامهای مختلف این عملیات را به تفصیل شرح میدهد نوشته است: «ناگهان، یک فلاش بزرگ سفید کل صفحه نمایش را در برگرفت. قطعات خودرو سلیمانی به گوشههای تصویر پرتاب میشدند... خودرو دوم هم هدف قرار گرفت و منفجر شد... نه غریو شادی بود نه تشویق... همه در سکوت فقط نگاه میکردند...»
مکنزی بلافاصله اما خواننده را با خود به سمت عملیات دوم در یمن میبرد: «حمله مشابهی با پهپاد به یک خانه انجام شد که قرار بود فرمانده نیروی قدس در یمن در آن باشد.»
مکنزی میافزاید که اگر چه زمانبندی دو حمله با فاصله ۱۳ دقیقه، دستاوردی قابل توجه بود، اماعملیات دوم دستاوردی نداشت.
به عقیده فرمانده پیشین سنتکام هدف قرار دادن سلیمانی تصمیم بسیار درستی از سوی ترامپ بود که باعث حفظ جان بسیاری از آمریکاییها شد و نوعی از عزم و اراده آمریکا را بعد از مدتها نشان داد.
مکنزی در بخش دیگر کتابش به تبعات این اتفاق و حمله به پایگاه عینالاسد و همچنین شلیک سپاه به پرواز پیاس ۷۵۲ و مرگ ۱۷۶ مسافر و خدمه آن پرداخته و تصریح کرده است که این قدرتنمایی واشینگتن باعث شد تا تهران در مورد سیاست خود در منطقه بازنگریهایی صورت دهد.
نویسنده این کتاب در جایی دیگر از این کتاب نتیجهگیری کرده است که گرچه ادعا شد که جمهوری اسلامی سعی کرد برخی از سیاستمداران دخیل در این تصمیم ازجمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت و همچنین خود شخص نویسنده را هدف قرار دهد، اما تهدیدات آنها در حد لفاظی باقی ماند و «عملا باعث شد تا ایرانیها برنامه خود را عوض کنند و از انجام حملات عمده مستقیم علیه نیروهای آمریکایی دست بردارند.»
عربستان سعودی با سرمایهگذاری در استارتآپ هوش مصنوعی چینیها، وارد میدان نبرد پکن و واشینگتن شد. ژیپو اِیآی چین در حال تلاش برای رقابت با شرکت آمریکایی اوپن ایآی در زمینه هوش مصنوعی مولد است.
به گزارش فایننشال تایمز، صندوق سرمایهگذاری پراسپریتی سِون (Prosperity7) که اقدام به سرمایهگذاری در برجستهترین استارتآپ هوش مصنوعی مولد چین کرده، بخشی از بازوی سرمایهگذاری ریسکپذیر گروه نفتی دولتی آرامکوی عربستان سعودی است.
اکنون این صندوق به تنها سرمایهگذار خارجی شرکت چینی تبدیل شده است.
بر اساس گزارش دو منبع آگاه، پراسپریتی سِون تقریبا ۴۰۰ میلیون دلاری در ژیپو اِیآی سرمایهگذاری کرده و ارزش این استارتآپ چینی را به رقم سه میلیارد دلار رسانده است.
پیش از این، بخش نوپای هوش مصنوعی مولد چین به دلیل محدودیتهای آمریکا ناگزیر از اتکا به منابع مالی داخلی بود.
سرمایهگذاری پراسپریتی سِون اولین نمونه معتبر حمایت یک نهاد خارجی از چهار استارتآپ پیشروی هوش مصنوعی مولد در چین به شمار میرود.
ژیپو و نزدیکترین رقبای آن مونشات (Moonshot AI)، مینیمکس (MiniMax) و زیرو وان (01 AI) به بودجههای دولتی و حمایت شرکتهای بزرگ خدمات ابری داخلی وابسته هستند.
این سرمایهگذاری، نشاندهنده تمایل عربستان سعودی برای حمایت از اکوسیستمی است که میتواند در برابر سلطه ایالات متحده بر هوش مصنوعی ایستادگی کند.
یکی از منابع نزدیک به این صندوق گفت: «سعودیها نمیخواهند سیلیکون ولی بر این صنعت تسلط داشته باشد.»
گزارشها حاکی از آن است که دولت آمریکا سال گذشته ممنوعیتهایی را برای جلوگیری از سرمایهگذاری شرکتهای این کشور در حوزه هوش مصنوعی چین اعمال کرد.
آمریکا همچنین کنترلهای خود را بر صادرات تراشههای پیشرفته مورد استفاده برای آموزش و اجرای مدلهای هوش مصنوعی تشدید کرده است.
اگرچه سرمایهگذاران فناوری معتبر جهانی مانند سافتبانک و تایگر گلوبال به حمایت خود از نسل قبلی گروههای هوش مصنوعی چینی که در زمینه فناوری نظارتی پیشگام بودند، بهویژه سنس تایم (Sense Time) ادامه دادند، اما این شرکتها در سایه پیشرفتهای چشمگیر هوش مصنوعی مولد قرار گرفتهاند.
یکی از مشاوران فناوری در پکن اظهار داشت: «با خروج سرمایهگذاران آمریکایی، اهمیت سرمایه عربستان برای اکوسیستم فناوری چین بسیار افزایش یافته است.»
برای استارتآپهای هوش مصنوعی چینی، جذب سرمایهگذاران خارجی این امکان را فراهم میآورد تا بازارهای جدیدی در خارج از مرزهای چین برای فناوریهای خود ایجاد کنند.
سرمایهگذاری اخیر پراسپریتی سِون، بخشی از همکاری گسترده میان صندوقهای دولتی عربستان سعودی و گروههای فناوری چینی است که به دنبال جذب سرمایه و مشتریان تازه هستند.
لنوو، شرکت سازنده رایانه چینی، روز چهارشنبه اعلام کرد دو میلیارد دلار اوراق قرضه قابل تبدیل به اَلت (Alat)، یکی از شرکتهای تابعه صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی منتشر کرده است.
در ازای این سرمایهگذاری، شرکت لنوو قصد دارد دفتر مرکزی منطقهای خود را در ریاض راهاندازی و یک کارخانه تولیدی در این کشور احداث کند.
این جدیدترین نمونه از الزامات سختگیرانه سرمایهگذاران عربستانی برای حضور شرکتهای فناوری در این کشور است.
شرکتهایی همچون سنس تایم، تنسنت کلاد (Tencent Cloud) و میتوآن (Meituan) نیز در حال گسترش فعالیت در عربستان هستند.
در سوی دیگر، ایالات متحده فشارها را بر کشورها برای عدم حمایت از بخش فناوری چین از طریق سرمایهگذاری یا صادرات فناوریهای پیشرفته افزایش داده است.
فایننشال تایمز بهمن سال گذشته گزارش داد شرکت سرمایهگذاری و هوش مصنوعی جی۴۲ (G42) مستقر در ابوظبی، سهام خود را در گروههای فناوری چینی از جمله بایتدنس (ByteDance) تحت فشار واشینگتن فروخته است.
جی۴۲ پس از حذف سخت افزارهای چینی از زیرساخت خود، موفق به جذب سرمایهگذاری یک و نیم میلیارد دلاری مایکروسافت شد.
این گزارش تاکید کرد سعودیها نیز از نفوذ واشینگتن در امان نیستند.
آمیت میدا، مدیر اجرایی اَلت در ماه جاری به بلومبرگ گفت در صورت لزوم، از چین «چشمپوشی» خواهد کرد، زیرا این پادشاهی قصد دارد صنعت نیمههادی داخلی را راهاندازی کند.
میدا گفت: «آمریکا شریک شماره یک ما و بزرگترین بازار برای هوش مصنوعی، تراشهها و صنعت نیمههادی است.»
ژیپو با بیش از ۸۰۰ کارمند، بزرگترین استارتآپ هوش مصنوعی مولد چینی از نظر تعداد نیروی انسانی است.
این شرکت پیش از این موفق شده بود از علیبابا کلاد (Alibaba Cloud)، تنسنت و میتوآن سرمایه جذب کند و از حمایت سرمایهگذاران دولتی از جمله صندوق تامین بازنشستگی ملی نیز بهرهمند شود.
محصول اصلی ژیپو، یک بسته نرمافزاری با عنوان «AI-in-a-box» است که به شرکتها این امکان را میدهد تا از مدل زبان بزرگ این استارتآپ به همراه پردازندههای هوش مصنوعی و سایر سختافزارها در محل خود استفاده کنند.
این روش سطح امنیت و حفاظت از دادهها را افزایش میدهد.
اردیبهشت امسال و در رویداد سرمایهگذاری پراسپریتی سِون در پکن، اجرایی از رقص شمشیر از سوی رباتهای انساننما با لباسهای سنتی عربی موسوم به «دشداشه» (ثوب) به نمایش گذاشته شد.
سرمایهگذاری پراسپریتی سِون در استارتآپ هوش مصنوعی چینی، نشانگر تحولات جدید در عرصه رقابت میان چین و آمریکا بر سر هوش مصنوعی مولد و فناوریهای پیشرفته مرتبط است.
در حالی که واشینگتن تلاش میکند از گسترش نفوذ پکن در این حوزه جلوگیری کند، سرمایهگذاران عربستانی امیدوارند با حمایت از اکوسیستم هوش مصنوعی چین، راه را برای کسب استقلال بیشتر از سلطه آمریکا در این عرصه هموار سازند.
بر اساس اعلام وزارت دادگستری آمریکا، در نتیجه یک عملیات هماهنگ بینالمللی، با همکاری پلیس و مقامات قضایی چهار کشور، یک شبکه جرایم سایبری را که گمان میرود بزرگترین شبکه هکری دنیا باشد، از بین برده است و هدایتکننده آن را بازداشت کرده است.
بر اساس این بیانیه، ایالات متحده در این عملیات بینالمللی یک شهروند چینی را به اتهام ساخت و استفاده از بدافزاری که در حملات سایبری، کلاهبرداریهای کلان و بهرهکشی از کودکان استفاده میشده، دستگیر کرده است.
به گزارش رویترز و به نقل از روزنامه استریت تایمز سنگاپور این مرد ۳۵ ساله چینی که وانگ یونهه نام دارد، چهارم خرداد سال جاری در سنگاپور بازداشت شده است.
بر اساس بیانیه وزارت دادگستری، وانگ و کسان دیگری که شناسایی نشدهاند متهم به طراحی و تولید بدافزارهایی هستند «که شبکهای از میلیونها کامپیوتر خانگی با سیستم عامل ویندوز را در سراسر جهان آلوده کرده و با کنترل آنها از راه دور از آنها برای اعمال غیرقانونی سواستفاده کرده است».
بر اساس همین بیانیه، از سال ۲۰۱۸تا جولای ۲۰۲۲، وانگ از طریق فروش روشهای رخنه به رایانههای شخصی و شبکه رایانهای تجاری به سایر تبهکاران ۹۹ میلیون دلار درآمد داشته است.
تبهکاران با استفاده از این شبکه آلوده کامپیوترها مرتکب سرقت هویت، سوءاستفاده از کودکان و کلاهبرداری کلان مالی شدهاند.
این تبهکاران همچنین با این شبکه آلوده کامپیوترها، سیستمهای تشخیص تقلب مالی را دور زده و «میلیاردها دلار از موسسات مالی، صادرکنندگان کارت اعتباری و برنامههای وامهای فدرال سرقت کردهاند».
وزارت دادگستری در بیانیه خود اعلام کرده که وانگ از درآمدهای غیرقانونی برای خرید املاک و مستغلات در ایالات متحده، چین، سنگاپور، تایلند و امارات متحده عربی استفاده کرده و در این کشورها مالک دستکم ۲۱ ملک است.
بر اساس بیانیه وزارت دادگستری آمریکا، پلیس و دستگاه قضایی در کشورهای سنگاپور، تایلند و آلمان در اجرای این عملیات با افبیآی همکاری کردهاند.