مسعود پزشکیان: زندانیان سیاسی در محدوده من نیست و اگر بخواهم کاری کنم هم اختیار ندارم



صبح روز یکشنبه ۲۷ خرداد یکی از معادن شهرستان شازند در استان مرکزی ریزش کرد و در پی آن شماری از کارگران آن در زیر آوار گرفتار شدند. طبق گزارشها پیکر دو تن از کارگران این معدن از زیر آوار بیرون کشیده شده و تلاش برای یافتن دستکم دو کارگر دیگر همچنان ادامه دارد.
فرزاد مخلصالائمه، استاندار مرکزی بدون اشاره به نام این معدن گفت حجم ریزش بالاست و تعدادی از کارکنان زیر آوار ماندهاند.
مهدی هشترودی، دادستان شهرستان شازند در رابطه با حادثه ریزش معدن در این شهرستان گفت که چهار ماشین معدنکاری به همراه رانندهها زیر آوار گرفتار شدند.
هشترودی با بیان اینکه با دستور قضایی صاحب معدن بازداشت شده، گفت با توجه به حجم بالای ریزش سنگ بر روی ماشینهای معدنکاری، سگهای زندهیاب به محل اعزام شدند و از شهرستانهای اطراف درخواست کمک شده تا به آواربرداری کمک شود.
ویدیوی منتشرشده، جستوجوی گروههای امداد در میان آوارها را برای یافتن مفقودین حادثه ریزش معدن در شازند استان مرکزی نشان میدهد.
ظهر یکشنبه ۲۷ خرداد خبرگزاری ایلنا به نقل از منابع خود در استان مرکزی گزارش داد چهار راننده زیر آوار سنگهای ناشی از ریزش کوه محبوس شدهاند.
طبق این گزارش چهار کارگر، شامل دو راننده کمپرسی و دو راننده بیل مکانیکی در محل حادثه مشغول فعالیت بودند که ریزش آوار رخ داد و به همراه تجهیزات کارشان مدفون شدند.
پس از آن علی قیاسی، دبیر اجرایی خانه کارگر استان مرکزی، در گفتوگو با ایلنا با بیان اینکه حجم آوار خیلی زیاد است و آواربرداری کار سادهای نیست، اظهار امیدواری کرد که کارگران زنده از زیر آوار بیرون کشیده شوند.
قیاسی با اشاره به اینکه در معادن بخش خصوصی، گاهی ایمنی به اندازه کافی رعایت نمیشود، تاکید کرد که در مورد حادثه امروز نیز باید کارشناسی صورت گرفته و علت ریزش آوار مشخص شود.
ریزش و انفجار در معادن ایران بیسابقه نیست و پیش از این هم بارها رخ داده است.
روز پنجشنبه ۱۰ خرداد در پی وقوع حادثه ریزش معدن زغال سنگ آبنیل در روستای بیبی حیات از توابع زرند، یک معدنچی جانش را از دست داد و پنج نفر دیگر مجروح شدند.
۲۷ اردیبهشت سال جاری هم یکی از کارگاههای معدن اصلی زغال سنگ دهستانهای بخش طغرالجرد شهرستان کوهبنان در استان کرمان ریزش کرد و یک معدنچی جانش را از دست داد و ۸ روز پیش از آن هم در ۱۹ اردیبهشت، معدنچی دیگری در نتیجه ریزش معدن زغال سنگ «هشونی» ریزش جانش را از دست داد.
ناظران میگویند یکی از علتهای این حوادث، فقدان نظارت کافی بر فعالیت معادن و رعایت استانداردهای ایمنی از سوی کارفرمایان است.
از دیگر حوادث بسیار مرگبار معدن در ایران، در ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، شش کارگر بر اثر انفجار در معدن زغال سنگ طزره دامغان در شمال ایران جان خود را از دست دادند.
اردیبهشت سال ۱۳۹۶ در جریان ریزش معدن «زمستان یورت» ۴۳ نفر از کارگران کشته شدند و این رخداد موجی از خشم عمومی را به دنبال داشت.
علی ضیایی، رییس گروه بررسی صحنه جرم سازمان پزشکی قانونی کشور در اردیبهشتماه امسال از جان باختن دو هزار و ۱۱۵ کارگر و مصدوم شدن ۲۷ هزار کارگر به دلیل حوادث ناشی از کار در سال ۱۴۰۲ خبر داد.
پس از آن خبرگزاری ایلنا در گزارشی با انتقاد از «لاپوشانی آماری وزارت کار» نوشت این آمار به معنای مرگ ۵/۷۹ کارگر در هر روز سال است.
بیشتر بخوانید: در سال ۱۴۰۲ در هر روز حدود ۶ کارگر جان باختهاند
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، تعداد معادن کشور در سال ۱۴۰۱ در حدود پنج هزار و ۷۶۱ معدن برآورد شده که این عدد در مقایسه با سال ۱۴۰۰ که شش هزار و ۲۵ معدن بود با افت ۲۶۴ معدن به ثبت رسیده است.
همچنین در سال ۱۴۰۰ تعداد افراد شاغل در معادن در حال بهرهبرداری، ۱۳۰ هزار و ۳۵۸ نفر بوده است که نسبت به سال ۱۳۹۹، برابر با ۸/۳ درصد (معادل ۱۰ هزار و ۳۱ نفر) افزایش یافت.

آذر منصوری، رییس جبهه اصلاحات خبر داد که صادق زیباکلام، استاد دانشگاه زندانی، به بیماری سرطان مبتلا شده است. این استاد علوم دانشگاه تهران از روز ۲۳ اردیبهشت برای تحمل ۱۸ ماه حبس به زندان منتقل شد. او همچنین به دو سال محرومیت فعالیت در احزاب، گروههای سیاسی و فضای مجازی محکوم شد.

رسول بداقی، فعال صنفی معلمان در نامهای از زندان اوین با اشاره به بازداشتهای خودسرانه، بازجوییها، شکنجههای سفید و زندانیشدن خود و همکارانش در بیش از دو دهه اخیر نوشت که تنها راه رهایی از زیر سلطه مستبدان بیدادگر حاکم را در استقلال جنبش فرهنگیان ایران میداند.
اعمال فشار و تلاش نهادهای مختلف حکومت برای سرکوب معلمان و فعالان صنفی در دو دهه گذشته سابقه داشته اما در سالهای گذشته شمار زیادی از معلمان، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدهاند.
بداقی در نامه خود که در حساب ایکس «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» منتشر شده به نقش صداوسیمای جمهوری اسلامی به عنوان همکار و بازوی نیروهای امنیتی و قوه قضاییه برای سرکوب فعالان صنفی اشاره کرده است.
او در این نامه صداوسیما را «بزرگترین مرکز دروغپردازی و بزرگترین تشکیلات فریبکاری، دغلبازی و تجارتپیشگی» توصیف کرده و نوشته که این نهاد «همواره در جنایت و فساد حاکمان شریک و توجیهگر خونریزیها، مالهکش تجاوزها، کشتارها، دزدیها، چپاولها و اعدام جوانان و مبارزان آزاده ایران بوده است.
او در ادامه، قوهقضاییه را هم تابع تصمیم نیروهای امنیتی خوانده و نوشته: «قوه قضاییهای که به اذعان متخصصان حقوقی و قضایی، حتی به اعتراف بازجوها و گواهی دهها هزار محکوم بیگناه، آلت دست نیروهای امنیتی است، چه جای شکایت دارد؟»
رسول بداقی، بازرس کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان است که بارها به دلیل فعالیتهای صنفیاش بازداشت و زندانی شده است.
او آخرین بار در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ در آستانه هفته معلم در ایران بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب تهران به پنج سال و شش ماه حبس محکوم شد.
بداقی از آن زمان تاکنون، دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
این فعال صنفی معلمان در بخشی از نامهاش با بیان اینکه هرگونه وابستگی خود و تشکیلات صنفی فرهنگیان ایران را به هرگونه حزب، گروه سیاسی، صنفی و سندیکایی در داخل و خارج کشور، جز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران تکذیب میکند، نوشت که تشکلهای صنفی فرهنگیان را یکی از قدرتمندترین، پایندهترین و اصولیترین تشکیلات مردمنهاد میداند.
او تاکید کرده که دموکراسی پایدار و توسعه متوازن، از راه آموزش و پرورش مستقل از سیاست، مذهب و حزب، بدون تعصب نژادی و جنسیتی بر پایه دستاوردهای علمی نوع بشر، کاملا تجربی، منطقی، با کیفیت و رایگان، قابل دسترسی خواهد بود.
محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان در بهمنماه ۱۴۰۲ طی یادداشتی با شرح تلاشها و فعالیتهای صنفی رسول بداقی نوشت که نقش او در تثبیت تشکلهای صنفی معلمان انکارناپذیر است.
جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر فشارهای زیادی بر فعالان صنفی کارگری و معلمان وارد و برایشان احکامی همچون حبس، شلاق و اخراج از کار صادر کرده است.
کنفدارسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری هفته گذشته در گزارش سال ۲۰۲۴ خود ایران را در میان «کشورهای قرمزی» قرار داد که در آنها شرایط کارگران بسیار نامطلوب است و هیچ تضمینی برای رعایت و حفظ حقوق سندیکایی وجود ندارد. این کنفدراسیون از بازداشت و صدور احکام حبس طولانی برای معلمان و فعالان صنفی انتقاد کرد.

حسن خمینی، نوه روحالله خمینی با تاکید بر شرکت در انتخابات گفت: «هرکس دلش به حال خودش، اقتصاد، فقر و گرانی مملکت میسوزد، نسبت به حضور در انتخابات و تشکیل یک دولت قدرتمند مسئول است.» او افزود اینکه چه کسی رییسجمهور شود، در درجه دوم اهمیت است.

احمد زیدآبادی، فعال و روزنامهنگار اصلاحطلب با بیان اینکه «دوره بیان حرفهای تند گذشته»، گفت اگر مسعود پزشکیان در میان نامزدهای تایید صلاحیتشده نبود، به مصطفی پورمحمدی رای میداد. او در این زمینه به تواناییهای بیشتر، امکان تعامل و قدرت مدیریت اشاره کرد.