نقاشیهای ۵۱ هزار ساله؛ کشف کهنترین اثر هنر روایی بشر در اندونزی
در میان دیوارهای صخرهای سر به فلک کشیده در یک جزیره اندونزیایی، باستانشناسان اولین نمونه شناخته شده آثار هنری را کشف کردهاند که داستانی را روایت میکند و «تحولی کلیدی در تاریخ هنر» و نقطه عطف مهمی در تاریخ بشریت را برجسته میسازد.
هنر صخرهای یکی از یافتههای بسیار در دشت کارست (karst) در سولاوسی جنوبی (South Sulawesi) در اندونزی است که مورد مطالعه پژوهشگران دانشگاه گریفیث و چند سازمان اندونزیایی قرار گرفته است.
پژوهشگران از نزدیک یک نگاره بر روی صخرهای را بررسی کردند که سه پیکر انسانمانند را در حال تعامل با یک خوک به تصویر میکشد.
آنها این نقاشی را بهعنوان «صحنهای معمایی» توصیف کردند که ممکن است روایتی از شکار باشد.
آدام بروم، استاد باستانشناسی دانشگاه گریفیث در بریزین استرالیا و نویسنده مقالهای که در همین زمینه در نشریه نیچر منتشر شده، گفت:«هنرمند مراقب قرار دادن این چهار تصویر فیگوراتیو مجزا در مجاورت یکدیگر بوده و آنها را بهگونهای در تعامل با یکدیگر به تصویر کشیده که به ناظر اجازه میدهد تا به کنشهایی پی ببرد که در این میان اتفاق افتاده است. در نتیجه، ترکیب صحنه بهشکلی است که یک داستان را روایت میکند.»
او افزود: «اینها تکنیکهایی پیچیده و بخش مهمی از فرهنگهای هنری و سنتهای داستانسرایی بسیار متنوعی هستند که امروزه در تمام جوامع بشری یافت میشود.»
بر اساس این پژوهش، این صخرهنگاریها علاوه بر اینکه قدیمیترین تصاویر روایتیاند که تا به امروز گزارش شده است، رکورد جدیدی برای اولین هنر فیگوراتیو شناخته شده به حساب میآیند.
تیم پژوهشگران با استفاده از یک تکنیک جدید قدمتگذاری به این نتیجه رسید که رنگدانهها حداقل ۵۱ هزار و ۲۰۰ سال قبل به دقت بر روی دیواره سنگی نشانده شدهاند. چنین تاریخی، برای یک اثر هنری روایی بسیار قدیمی است، زیرا تا حدود ۱۴ تا ۱۱ هزار سال پیش شیوههای داستانگویی این چنینی در جهان رایج نبود.
تا بیش از ۳۵ هزار سال پیش، بیشتر هنرها اشکالی انتزاعی بودند که ارجاعی آشکار به جهان پیرامون نداشتند.
اما چند نگاره صخرهای را میتوان بهعنوان هنر فیگوراتیو در نظر گرفت، زیرا آنها چهرهها و اشیاء را بهشکلی قابل تشخیص از واقعیتهای فیزیکی مانند انسان و سایر حیوانات به تصویر میکشند. چنین نگارههایی بسیار کمیاب هستند، اگرچه احتمالا بهطور تصادفی در جزیره سولاوسی به وفور یافت میشوند.
ظهور آثار هنری روایی نقطه عطفی مهم در هنر داستانسرایی و تاریخ بشر را برجسته میکند. همانطور که جوامع انسانی پیچیدهتر شدند، آثار هنری نیز پیچیدهتر شدند. نقاشی از اشکال انتزاعی و پر پیچ و خم به تصویرهای فیگوراتیوی رسید که نه تنها واقعیت را نشان میدادند، بلکه دارای معنای عمیقی نیز بودند.
ممکن است تعجب کنیم که چرا سولاوسی محل این توسعه ظاهری بوده است؟ با این حال، این احتمال وجود دارد که آثار هنری به همان اندازه پیچیده در این زمان، اگر نه قبل از آن، در جاهای دیگر نیز خلق شده باشند. این جزیره منحصر بهفرد نبوده، اما این نقاشیها بهاندازه کافی خوشاقبال بودهاند که در اینجا حفظ و بعدها شناسایی شوند.
بروم گفت: «احتمالا انسانها در یک دوره زمانی مشابه در دیگر نقاط جهان نیز از روشهای مشابهی برای تصویرسازی استفاده میکردهاند، اما یا شواهدی از آنها باقی نمانده و یا اینکه هنوز کشف نشدهاند.»
او افزود: «هنر سولاوسی اکنون قدیمیترین شواهد شناختهشده از این پیشرفت کلیدی در تاریخ هنر را پیش روی ما گذاشته است، اما این هنر احتمالا ریشه در آفریقا، جایی که گونه ما در آنجا تکامل یافت، داشته است.»
یک وکیل در گفتوگو با پادکست «دفترچه خاطرات یک مدیرعامل» گفت که زنان هم به اندازه مردان خیانت میکنند اما در پنهان کردن آن ماهرترند. به نوشته نیویورک پست، جیمز سکستون که وکیل مشهوری است، رازی را افشا کرده که سالهاست زنان آن را در سینه خود پنهان کردهاند.
نیویورک پست نوشت این حقیقت شاید برای بسیاری شوکهکننده باشد اما برای کسانی که از نزدیک با دنیای روابط آشنا هستند چندان تعجبآور نیست.
سکستون، وکیل برجسته طلاق، در پادکست مورد اشاره، آمار تکاندهندهای درباره ازدواج و طلاق ارائه داد.
او گفت: «اساسا ۵۶ درصد ازدواجها به طلاق ختم میشود. این آمار شامل زوجهایی میشود که فرآیند پرهزینه، خستهکننده و ویرانگر طلاق عاطفی و جدایی را پشت سر میگذارند. تخمین میزنم که دستکم ۲۰ درصد دیگر از افراد متاهل نیز برای بچهها یا به این دلیل که نمیخواهند نیمی از داراییشان را از دست بدهند، کنار هم میمانند.»
سکستون در ادامه با مثالی این آمار را توضیح داد: «بنابراین شما اکنون با روندی (ازدواج) روبهرو هستید که در ۷۶ درصد مواقع با شکست مواجه میشود. این دیوانهکننده است. اگر امروز وقتی از در بیرون میروید به شما میگفتم احتمال ۷۶ درصد وجود دارد که توپ بولینگ به سرتان برخورد کند، از خانه بیرون نمیرفتید یا کلاه ایمنی به سر میگذاشتید.»
او افزود که هم مردان و هم زنان با فراوانی قابل توجهی مرتکب خیانت میشوند.
نمیتوان گفت کدام جنس بیشتر خیانت میکند اما مردان بیشتر متهم به خراب کردن روابط از طریق خیانت میشوند.
این اظهار نظر، تصور رایج را مبنی بر اینکه مردان بیشتر از زنان خیانت میکنند به چالش میکشد. اما چرا چنین تصوری وجود دارد؟
بر اساس گزارش نیویورک پست، پاسخ ساده است: زنان در پنهان کردن خیانت خود ماهرترند. آنها مانند ماموران مخفی عمل میکنند، با دقت و ظرافت رد پای خود را پاک میکنند و اغلب بدون اینکه هیچ سرنخی به جا بگذارند، از صحنه خارج میشوند.
در مقابل، مردان اغلب در پنهان کردن خیانت خود بیاحتیاطتر هستند.
تحقیقات نشان میدهند مردان بیشتر درگیر رفتارهای پرخطر میشوند و هنگام خیانت، کمتر محتاطانه عمل میکنند. این رفتار منجر به افزایش احتمال گرفتار شدن آنها میشود.
مردان اغلب ردپای دیجیتالی مانند پیامهای متنی یا ایمیلهای مشکوک از خود به جا میگذارند. آنها همچنین ممکن است در مورد جزییات دروغهای خود بیدقت باشند یا تغییرات آشکاری در رفتار خود نشان دهند که توجه همسرانشان را جلب میکند.
از سوی دیگر، زنان معمولا در پنهان کردن خیانت خود دقیقتر و هوشمندتر عمل میکنند. آنها اغلب به یک دوست نزدیک یا مشاور اعتماد میکنند نه به گروهی از دوستان که ممکن است راز آنها را فاش کنند.
زنان همچنین قادرند راز خود را تا آخر عمر پنهان کنند در حالی که مردان اغلب زمانی که تحت فشار قرار میگیرند یا گرفتار میشوند، اعتراف میکنند.
این تفاوت در رفتار را میتوان تا حدی به تصویری که رسانهها و جامعه از خیانت ارائه میدهند، نسبت داد.
در فیلمها و سریالهای تلویزیونی، مردان اغلب بهعنوان افرادی بیبند و بار و غیرقابل کنترل به تصویر کشیده میشوند، در حالی که زنان معمولا نقش قربانی یا فرد سادهلوح را بازی میکنند.
این کلیشهها نه تنها واقعیت را منعکس نمیکنند بلکه منجر به تداوم این باور غلط میشوند که زنان کمتر خیانت میکنند.
اما واقعیت پیچیدهتر از این کلیشههاست. خیانت، صرفنظر از جنسیت، اغلب نشانهای از مشکلات عمیقتر در رابطه است. گاهی اوقات افراد ناخودآگاه میخواهند که کشف شوند زیرا خیانت راهی برای خراب کردن رابطهای است که دیگر رضایتبخش نیست.
این موضوع نشان میدهد که خیانت، فراتر از یک عمل فیزیکی، اغلب نشانهای از نارضایتی عاطفی یا مشکلات ارتباطی است.
نکته مهم این است که خیانت، چه از سوی مرد انجام شود چه زن، عمل مخربی است که میتواند آسیبهای جدی به روابط و افراد درگیر وارد کند.
به جای تمرکز بر اینکه کدام جنس بیشتر خیانت میکند، مهم است که به ریشههای این رفتار پرداخت و راههایی برای بهبود ارتباط و صداقت در روابط پیدا کرد.
به نوشته نیویورک پست، این افشاگری درباره میزان خیانت زنان، سوالات عمیقتری را درباره ماهیت روابط انسانی و تکهمسری مطرح میکند: آیا انسانها ذاتا برای روابط تکهمسری طراحی شدهاند؟ یا این انتظارات اجتماعی و فرهنگی هستند که ما را به سمت این نوع روابط سوق میدهند؟
این سوالات پیچیده نیاز به بررسی عمیقتر دارند و پاسخهای سادهای برای آنها وجود ندارد.
مطرح شدن این موضوع میتواند فرصتی برای بازنگری در نگرش جامعه نسبت به خیانت و روابط باشد.
به جای تمرکز بر تفاوتهای جنسیتی در خیانت، شاید وقت آن رسیده باشد که به عنوان یک جامعه، درک عمیقتری از پیچیدگیهای روابط انسانی پیدا کرد و راههایی برای تقویت پیوندهای عاطفی و ارتباطی یافت.
نمایش تلویزیونی «خرس» که تصویری واقعگرایانه از دنیای پرتلاطم آشپزی ارائه میدهد، به خوبی تناقضهای موجود در شخصیت سرآشپزهای نابغه را به تصویر میکشد. هر چند امید به تغییر و بهبودی را نیز زنده نگه میدارد.
نیویورک تایمز در گزارشی نوشت در دهههای اخیر تحولی شگرف در نگرش ما به دنیای آشپزی رخ داده و صنعت غذا با نوآوریهای خلاقانه، رشدی چشمگیر را تجربه کرده است.
اکنون سرآشپزها به ستارههای محبوب فرهنگی تبدیل شدهاند و رستورانها به نمادی از پویایی جامعه بدل گشتهاند.
همزمان با پیشرفت صنعت رستورانداری، مشکلات آن نیز آشکارتر شده است؛ دستمزدهای ناکافی، ساعات کاری طاقتفرسا، فرهنگ مبتنی بر خشونت و قلدری، رسواییهای اخلاقی در رستورانهای مشهور و مشکلات بهداشتی، این صنعت را دستخوش چالشهای جدی کرده است.
در چنین فضایی، سریال «خرس» در سال ۲۰۲۲ پا به عرصه گذاشت.
«کارمن برزاتو» سرآشپزی است که پس از مرگ برادرش به شیکاگو بازمیگردد تا رستورانی خانوادگی را اداره کند. او نمایانگر تلاش برای اصلاح فرهنگ رستورانداری است.
«خرس» به خوبی تناقضهای موجود در شخصیت سرآشپزهای نابغه را به تصویر میکشد.
در گذشته، جامعه اغلب رفتارهای نامناسب هنرمندان را به بهانه نبوغشان نادیده میگرفت. این الگو در دنیای آشپزی نیز تکرار شد و سرآشپزهایی چون دیوید چانگ، مارکو پیر وایت و آنتونی بوردین، همه به روشهای مختلف، آواتارهای دنیای بداخلاق آشپزخانههای مردانه بودند و با وجود رفتارهای گاه نامناسب، به چهرههای محبوب فرهنگی تبدیل شدند.
«خرس» فراتر از این کلیشهها میرود. این سریال، تجارت رستورانداری را با تمام زشتیهای آن درک کرده و به تصویر کشیده است و نشان میدهد چگونه یک سرآشپز نابغه میتواند با درک عمیقتر از احساسات و نقاط ضعف خود، به انسانی بهتر تبدیل شود.
کارمی، شخصیت اصلی سریال، نمونهای از این تحول است. او تلاش میکند تا ضمن حفظ استانداردهای بالای آشپزی، انسانی بهتر و رهبری شایستهتر باشد.
سریال نشان میدهد چگونه کارمی و همکارانش تلاش میکنند تا بین اشتیاق خود به آشپزی و نیاز به داشتن یک زندگی متعادل، توازن ایجاد کنند.
یکی از نقاط قوت «خرس»، پرداختن به مسائل عمیق عاطفی و روانی است که در پس ظاهر پرزرق و برق دنیای آشپزی پنهان شدهاند.
سریال نشان میدهد چگونه فشارهای کاری، خاطرات دردناک گذشته و تلاش برای بینقص بودن میتواند یک سرآشپز را به مرز فروپاشی برسانند اما در عین حال، راههایی برای غلبه بر این چالشها و رسیدن به تعادل عاطفی نیز پیشنهاد میکند.
«خرس» با نمایش تلاش کارمی برای تبدیل رستوران ساندویچی محلی به یک بیسترو مدرن و خلاقانه، تصویری از آیندهای امیدبخش برای صنعت رستورانداری ترسیم میکند.
این سریال نشان میدهد چگونه میتوان با حفظ اصالت و خلاقیت، در آشپزخانههای حرفهای محیطی سالمتر و انسانیتر ایجاد کرد.
فصل سوم «خرس» که به تازگی پخش شده، نوید پیشرفت و تحول مثبت میدهد.
این فصل به بررسی عمیقتر شخصیتها میپردازد و نشان میدهد چگونه هر یک از اعضای تیم آشپزخانه میتوانند در مسیر رشد شخصی و حرفهای گام بردارند.
«خرس» با درک عمیق از واقعیتهای تلخ صنعت رستورانداری، تصویری صادقانه از این دنیا ارائه میدهد اما به جای دعوت مخاطب به کنار گذاشتن علاقه به آشپزی و سرآشپزها، این سریال ما را تشویق میکند تا انتظارات بالاتری داشته باشیم. سرآشپزهایی که نه تنها در هنر آشپزی برجسته هستند، بلکه از نظر اخلاقی و عاطفی نیز به بلوغ رسیدهاند.
اگرچه رستورانی با ویژگیهای آرمانی «خرس» ممکن است در دنیای واقعی دستنیافتنی به نظر برسد اما این سریال الهامبخش تغییری مثبت در نگرش ما به صنعت غذاست.
«خرس» ما را فراتر از دوگانههای سادهانگارانه خوب و بد، نبوغ و استبداد میبرد و تصویری پیچیدهتر و واقعبینانهتر از دنیای آشپزی ارائه میدهد.
در نهایت میتوان گفت «خرس» داستان امید و رستگاری است. داستانی که نشان میدهد حتی در سختترین شرایط، با تلاش، همدلی و خلاقیت میتوان تغییر ایجاد کرد.
این پیام نه تنها برای صنعت رستورانداری بلکه برای تمام جنبههای زندگی ما صادق است.
شرکت تیان بینگ پکن (Beijing Tianbing) روز دوشنبه ۱۱ تیر با انتشار بیانیهای اعلام کرد که موشک فضایی این شرکت روز یکشنبه پس از پرتاب تصادفی در حین آزمایش در نزدیکی شهری مسکونی آتش گرفت و منفجر شد.
این شرکت که با نام «اسپیس پایونیر» (Space Pioneer) نیز شناخته می شود، در حساب رسمی ویچت خود گفت که مرحله اول موشک تیان لانگ-۳ بهدلیل نقص ساختاری در اتصال بین موشک و جایگاه آزمایش، سکوی پرتاب خود را ترک کرد.
این موشک در تپههای حومه شهر گونگی در مرکز چین فرود آمد.
فیلمهای ویدئویی این حادثه که رسانه دیجیتال چینی The Paper منتشر کرده است نشان میدهد که موشک بهطور مستقیم در هوا اوج میگیرد و سپس دچار افت توان شده و به صورت افقی درمیآید و در تپههای جنگلی اطراف سقوط میکند و منفجر میشود.
به گفته این شرکت تحقیقات اولیه در مورد این پرواز برنامهریزی نشده نشان میدهد که هیچ گزارشی در مورد تلفات جانی وجود ندارد.
بر اساس بیانیه جداگانهای که اداره مدیریت اضطراری شهر گونگی صادر کرد، بخشهایی از بدنه موشک در یک «منطقه امن» پراکنده و باعث آتشسوزی محلی شد.
به گفته این اداره، آتش مهار شده و به کسی آسیب نرسیده است.
شرکت اسپیس پایونیر می گوید عملکرد تیانلانگ- ۳ با فالکون ۹ شرکت اسپیس ایکس قابل مقایسه است که آن نیز یک موشک دو مرحلهای است.
در آوریل ۲۰۰۳ این شرکت یک موشک نفت سفید-اکسیژن به نام تیانلانگ- ۲ را پرتاب کرد و اولین شرکت خصوصی چینی شد که یک موشک سوخت مایع به فضا میفرستد.
شرکت های فضایی تجاری چین از سال ۲۰۱۴ که دولت سرمایهگذاری خصوصی در این صنعت را آزاد کرد، به این بخش هجوم آوردند.
بسیاری از این شرکتها شروع به ساخت ماهواره کردند در حالی که برخی دیگر از جمله شرکت اسپیس پایونیر بر توسعه موشکهای قابل استفاده مجدد متمرکز شدند که میتوانند هزینههای ماموریتهای فضایی را بهمیزان قابل توجهی کاهش دهند.
سایتهای آزمایشی چنین شرکتهایی را میتوان در امتداد مناطق ساحلی چین یافت که به دلایل ایمنی در کنار دریا واقع شدهاند، اما برخی از آنها نیز در اعماق داخل خاک کشور مانند مرکز آزمایش اسپیس پایونیر در گونگی، شهری با ۸۰۰ هزار نفر جمعیت در استان مرکزی هنان قرار دارند.
از جمعه تا چهارشنبه هفته آینده، ماه و سه سیاره زحل، مریخ و مشتری در آسمان صبحگاهی در یک راستا قرار گرفته و همخط میشوند. این رویداد فرصت مناسبی برای شناسایی سیارات منظومه شمسی با چشم غیرمسلح است.
جمعه شب، حوالی ساعت ۲۳:۲۰ به وقت تهران، سیاره زحل در افق شرقی طلوع خواهد کرد. رنگ زرد مایل به نارنجی این سیاره بهترین نشانه برای شناسایی آن است.
حدود ۴۰ دقیقه بعد هم ماه طلوع میکند. ماه این شبها به تربیع (قرار گرفتن ماه در وضعی که نیمی از قرص آن روشن دیده شود) دوم رسیده است و نیمی از سطح آن روشن است.
پس از ماه، مریخ در ساعت ۱:۴۰ بامداد طلوع میکند که رنگ قرمز آن راهنمای شناسایی این سیاره است.
در نهایت ساعت ۳:۰۰ بامداد روز شنبه سیاره مشتری طلوع میکند.
مشتری نورانیترین جرم آسمان بعد از ماه است.
پس از آن زحل، ماه، مریخ و مشتری به ترتیب در یک راستا دیده میشوند که این پدیده هم «خطی سیارات» نام دارد.
در این شبها اورانوس، دیگر سیاره منظومه شمسی نیز در این خط قرار دارد اما دیدن آن با چشم غیرمسلح امکانپذیر نیست.
همخطی سیارات رویدادی است ظاهری و این اجرام تنها از دید ناظر زمینی روی یک خط قرار میگیرند.
در شبهای بعد مکان و زمان طلوع زحل، مریخ و مشتری تغییری نمیکند اما ماه هر شب حدود ۵۰ دقیقه دیرتر طلوع کرده و میان این سیارات جابهجا میشود. بنابراین تا چهارشنبه ۱۳ تیر هر شب ترکیبی از این سه سیاره به همراه ماه قابل دیدن است.
سازندگان ویدیوهای دیپفیک به سطح جدیدی از سوءاستفاده از قربانیان رسیدهاند. این افراد اکنون از تصاویر قربانیان قاچاق جنسی برای ساخت محتوای غیرقانونی استفاده میکنند.
تحقیقات انجام شده از سوی نشریه وایرد نشان میدهد یکی از بزرگترین وبسایتهای محتوای دیپفیک، اخیرا ویدیوهایی را بارگذاری کرده که در آنها از تصاویر قربانیان قاچاق جنسی موسوم به «گرلز دو پورن» (GirlsDoPorn) استفاده شده است.
گرلز دو پورن متهم به فریب و اجبار صدها زن جوان برای شرکت در فیلمهای غیرقانونی است.
در ویدیوهای جدید، چهرههای افراد مشهور با استفاده از هوش مصنوعی روی بدن قربانیان پرونده این قاچاق جنسی قرار داده شده است.
این اقدام نه تنها ناقض حقوق قربانیان اصلی است، بلکه افراد مشهور را نیز هدف قرار میدهد.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، گردانندگان شبکه «گرلز دو پورن» در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، با درج آگهیهای فریبنده در وبسایت کریگزلیست، زنان جوان را برای آنچه ظاهرا کار مدلینگ لباس عنوان میشد، جذب میکردند.
برایان هولم، وکیل مدافع قربانیان پرونده، این اقدام را «مضاعف کردن آسیب» به قربانیان قاچاق توصیف کرده است.
او تایید کرد برخی از این ویدیوها مربوط به موکلان او هستند که در پروندههای حقوقی علیه «گرلز دو پورن» شرکت داشتهاند.
این ویدیوها که زمان برخی از آنها تا ۲۱ دقیقه میرسد، پیش از حذف شدن در پی تحقیقات نشریه وایرد، دهها هزار بازدیدکننده را به خود جلب کردهاند.
متخصصان حقوقی و فعالان مبارزه با سوءاستفاده جنسی این اقدام را محکوم کردهاند.
کلر مکگلین، استاد حقوق دانشگاه دورهام، این عمل را «اهانت به حقوق زنان و دختران» توصیف کرده و آن را «اشتراکگذاری عمدی ضبط تجاوز جنسی واقعی» خوانده است.
این موضوع بار دیگر توجهها را به خلاء قانونی در زمینه مقابله با سوءاستفاده از فنآوریهای نوین مانند دیپفیک جلب کرده است.
در حالی که برخی کشورها مانند بریتانیا در حال تدوین قوانینی به منظور مقابله با این پدیده هستند، بسیاری از کارشناسان معتقدند قوانین موجود برای محافظت از قربانیان کافی نیست.
چارلز دیباربر، مدیر عملیات شرکت فنآوری فونیکس اِیآی (Phoenix AI) که سالهاست برای حذف محتوای «گرلز دو پورن» از اینترنت تلاش میکند، به وایرد گفت: «این نه تنها زخمهای قدیمی بازماندگان را باز میکند، بلکه قربانیان جدیدی نیز میسازد.»
دیباربر تاکید کرد وبسایتهای میزبان اینگونه محتواها، در برابر درخواستهای حذف مطالب غیرقانونی، واکنشی نشان نمیدهند و از برداشتن آنها سر باز میزنند.
این موضوع همچنین سوالاتی را درباره مسئولیت شرکتهای فنآوری در قبال سوءاستفاده از محصولاتشان مطرح کرده است.
در این مورد خاص، واترمارک یک شرکت آمریکایی به نام اکول (Akool) روی ویدیوها دیده میشد.
جیاجون لو، مدیرعامل اکول ضمن محکوم کردن سوءاستفاده از محصول شرکتش، اعلام کرد که این شرکت در حال کار بر روی راهحلهای امنیتی جدید است تا از چنین سوءاستفادههایی جلوگیری کند.
این افشاگریها منجر به چندین پرونده حقوقی علیه سازندگان «گرلز دو پورن»، افراد مرتبط با وبسایت و شرکت مادر پورنهاب (Pornhub) شد.
در نتیجه این پروندهها، تاکنون به ۲۲ نفر از بازماندگان نزدیک به ۱۳ میلیون دلار غرامت پرداخت شده و حق نشر ویدیوهای قربانیان به خودشان واگذار شده است تا بتوانند راحتتر آنها را از اینترنت حذف کنند.
برای متهمان این پرونده هم احکام سنگینی صادر شد.
روبن آندره گارسیا، تهیهکننده و مسئول استخدام در «گرلز دو پورن» به تحمل ۲۰ سال حبس محکوم شد.
متیو آیزاک ولف که به ایفای «نقشهای کلیدی» در این شبکه اعتراف کرده است، به ۱۴ سال زندان و تئودور ویلفرد گی، فیلمبردار این مجموعه به چهار سال حبس محکوم شد.
والوری موزر، مسئول امور دفتری این شبکه به یکی از اتهامات مربوط به همدستی در قاچاق جنسی اقرار کرده و هماکنون در انتظار صدور حکم نهایی است.
این پرونده بار دیگر اهمیت همکاری گسترده بین قانونگذاران، شرکتهای فنآوری، مجریان قانون و جامعه مدنی را در مبارزه با سوءاستفاده جنسی و حفاظت از حقوق افراد در عصر دیجیتال برجسته کرد.