فرمانداری کرج از ریزش یک معدن در جاده چالوس و گرفتار شدن چهار نفر در آن خبر داد



وزارت نفت جمهوری اسلامی در واکنش به سانحه برخورد دو نفتکش و آتش گرفتن یکی از آنها در نزدیکی آبهای سنگاپور که گفته میشود یکی از آنها حامل نفت ایران بوده، اعلام کرد هیچکدام از نفتکشهای آسیبدیده یا محموله نفت خام آنها مرتبط با ایران نبودهاند.
این وزارتخانه روز شنبه ۳۰ تیر با انتشار اطلاعیهای گفت ارتباط نفتکشهای آسیبدیده با جمهوری اسلامی را رد کرد و گفت حامل نفت خام ایران نبودهاند.
روز جمعه ۲۹ تیر نفتکش چینی «سرس آی» با پرچم کشور کوچک آفریقایی سائوتومه و پرنسیپ با نفتکش سنگاپوری «هافنیه نایل» در نزدیکی بزرگترین بندر سوختگیری کشتیهای باری جهان در سنگاپور برخورد کرد و آتش گرفت.
شماری از رسانههای خارجی مانند بلومبرگ و رویترز بر اساس آخرین دادههای رهگیری کشتیها نوشتند این سوپر تانکر نزدیک به دو میلیون بشکه نفت خام ایران را حمل میکرده است.
گارد ساحلی مالزی روز شنبه اعلام کرد که احتمالا نفتکش سرس آی سیستم شناسایی خودکار خود را خاموش و محل حادثه را ترک کرده است.
مالزی افزود گمان میرود این نفتکش در آبهای مالزی باشد.
روز جمعه نیز مت استنلی، یکی از مدیران شرکت کپلر که در زمینه ردیابی نفتکشها نیز فعال است، با اشاره به اینکه بعضی وقتها کشتیها فرستندههای ردیابی خود را خاموش میکنند، گفت: «سرس آی یکی از کشتیهایی است که در طول سالها بارها از رادار خارج شده است.»
به گفته استنلی، آخرین سیگنال ردیابی که این نفتکش ارسال کرده بود مربوط به ماه مارس است که نشان میداد در حال حمل نفت خام ایران است.
او در ادامه گفت سرس آی روز جمعه در لنگرگاه بود و اطمینان داد: «این نفتکش، نفت خام ایران را حمل میکرد و در راه رفتن به چین بود.»
شماری از رسانههای داخلی ایران با نشر اطلاعیه این وزارت نفت، به شکل هماهنگ نوشتند: «مشخص نیست در شرایطی که ایران توانسته تولید و صادرات نفت خود را با وجود تحریمهای آمریکا افزایش دهد، انتساب محموله این نفتکش غولپیکر به ایران با چه هدف و نیتی از سوی رسانههای غربی مطرح میشود.»

آمریکا با اعمال تحریم بر بندرها، کشتیها و پالایشگاههایی که در این تجارت دخیل هستند، میکوشد مانع صادرات نفت جمهوری اسلامی شود.
جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمهای آمریکا، محمولههای نفت خود را به شکل غیرقانونی و با استفاده از روش «کشتی به کشتی» به چین که خریدار عمده نفت ایران است منتقل کند.
این انتقال غیرقانونی عمدتا در آبهای مالزی و سنگاپور انجام میگیرد.
سنگاپور بزرگترین مرکز تجارت نفت آسیا و بزرگترین بندر سوختگیری کشتیهای باری جهان است و آبهای اطراف آن، مسیرهای تجاری حیاتی بین آسیا و اروپا و خاورمیانه و از پرترددترین مسیرهای دریایی جهانی به شمار میروند.
در ماه اردیبهشت آمریکا در مورد نقش ارائهدهندگان خدمات مستقر در مالزی در حمل و نقل محمولههای نفت تحریمشده جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرد اما مالزی روز ۱۹ اردیبهشت در پاسخ گفت که باید واکنش خود به تحریمهای اعمالشده یکجانبه را مورد ارزیابی قرار دهد.
در ادامه، مقامات مالزی به صورت رسمی و محترمانه درخواست آمریکا را برای مقابله با فروش غیرقانونی نفت جمهوری اسلامی در آبهای سرزمینی این کشور رد کردند و گفتند تنها تحریمهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد را به رسمیت میشناسند.

در دوران سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی، تهران یک دوره کاهش شدید درآمد نفتی را تجربه کرد. اما فروش نفت در اواخر دوره ریاستجمهوری ترامپ افزایش یافت و پس از روی کار آمدن جو بایدن در سال ۲۰۲۰ میلادی، این روند صعودی ادامه یافت.
اواسط بهمن سال گذشته نمایندگان کنگره آمریکا گفتند جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۳، از فروش غیرقانونی نفت ایران دستکم ۸۸ میلیارد دلار درآمد داشته است.
شرکت تحلیل انرژی ورتکسا نیز اواخر فروردین امسال گزارش داد صادرات نفت ایران به بالاترین میزان خود طی شش سال اخیر رسیده و مشتری اصلی این محمولهها، چین بوده است.
دولت چین میگوید این کشور هیچ نفتی حتی به اندازه یک بشکه از ایران وارد نمیکند و منبع واردات نفت خامش از مالزی است، اما طبق دادههای رسمی گمرک چین، این کشور بیش از دو برابر تولید واقعی مالزی، نفت خام از این کشور خریداری میکند.
با تغییر نام نفت ایرانی به نفت مالزیایی، مالزی در سال گذشته پس از عربستان سعودی، روسیه و عراق به چهارمین تامین کننده بزرگ نفت چین تبدیل شد.
سرس آی که اکنون در آبهای سنگاپور دچار سانحه شده، بارها در انتقال یا حمل نفت ایران به چین و نقض تحریمهای آمریکا دخیل بوده است.
مالک نفتکش سرس آی که مقیم چین است تاکنون در مورد این حادثه و گزارشها درباره دخالتش در دورزدن تحریمها اظهارنظر نکرده است. دولت چین هم بارها گفته با تحریمهای یکجانبه مخالف است.
تخمین زده میشود نزدیک به ۸۵۰ نفتکش در ناوگان سایه برای تجارت حمل نفت از کشورهایی مانند ایران و روسیه که محدودیتهای متعددی بر صادرات نفتشان اعمال شده، فعالیت میکنند.

وحید محلاتی، نایب رییس هیات مدیره انجمن شرکتهای پخش دارو، با بیان اینکه «ما هم در حوزه ریال و هم در حوزه ارز در زنجیره تامین دارو با مشکلات جدی مواجهیم»، گفت: «چنین وضعیتی به زودی خود را با کمبود دارو نشان خواهد داد و بدون شک آثار منفی کمبود دارو در نیمه دوم سال ملموس میشود.»

همزمان با انتشار خبرهای ضد و نقیض درباره شناسایی نخستین مورد تب دنگی در تهران، آمیتیس رمضانی، دبیر انجمن عفونی ایران، با هشدار درباره کمبود متخصصان بیماریهای عفونی و احتمال مواجهه با بحران، گفت اکنون کمتر از ۴۰۰ متخصص این حوزه در ایران مشغول به کارند.
بابک عشرتی، معاون فنی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، روز شنبه ۳۰ تیر اعلام کرد نخستین مورد تب دنگی در تهران شناسایی شده که یک فرد مسافر بوده است. به گفته او، تا روز ۲۷ تیر ماه، ۱۵۱ بیمار مبتلا به تب دنگی در ایران شناسایی شده است.
با این حال، شهنام عرشی، رییس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، خبر ورود تب دنگی به تهران را رد کرد.
او گفت: «حدود یک ماه قبل، یک فرد که در امارات مبتلا به تب دنگی شده بود در تهران تشخیص داده شده است که این به معنای ورود تب دنگی به تهران نیست. بنابراین مورد ابتلای محلی در تهران نداشتهایم.»
همزمان با نگرانیها از احتمال شیوع گسترده تب دنگی در ایران، دبیر انجمن عفونی ایران روز شنبه در مصاحبه با سایت خبری رکنا گفت در حال حاضر حدود ۴۰ الی ۶۰ درصد ظرفیتهای پذیرش متخصصان عفونی تکمیل نمیشود و در بسیاری از مواقع رتبههای برتر، ظرفیت را تکمیل نکرده و رتبههای پایینتر این رشته را پر میکنند. به گفته، او هر لحظه احتمال طغیان یک بیماری عفونی مثل وبا و هپاتیت وجود دارد.
او افزود علاوه بر بازنشستگی قدیمیها، برخی از افراد که در حال گذراندن دوره تخصص بیماریهای عفونی هستند انصراف میدهند و نیروهای توانمند این حوزه نیز مهاجرت میکنند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره بحران کمبود پزشک متخصص در ایران به دلایلی مختلف مانند مهاجرتهای گسترده کادر درمان منتشر شده است.
اواسط اردیبهشت امسال ایرج فاضل، رییس جامعه جراحان و وزیر اسبق بهداشت هشدار داد که احتمالا تا یک دهه آینده به دلیل خالی ماندن رشتههای تخصصی، نیازمند واردات پزشک یا اعزام بیماران به خارج خواهیم بود.
رمضانی در ادامه اظهاراتش هشدار داد که ایران با این وضعیت، در آینده نه چندان دور دچار بحران کمبود متخصص بیماریهای عفونی و تبعات آن خواهد شد.
این هشدار وقتی مهمتر میشود که به گفته این پزشک متخصص، با رویدادهایی مانند تغییرات اقلیمی مثل گرم شدن زمین و بارندگیهای غیرمنتظره، جامعه بیشتر از قبل به سمت عوامل عفونی پیش میرود و هر لحظه «احتمال طغیان یک بیماری عفونی وجود دارد».
رمضانی در این زمینه به درگیری شهروندان ایرانی با تب دنگی اشاره کرد و گفت پس از آن هم باید منتظر احتمال طغیان بعدی بیماریهایی مثل «وبا، هپاتیت، آبله مرغون و آنفولانزا» باشیم.

رمضانی شیوع تب دنگی در ایران را نتیجه تغییرات اقلیمی خواند و گفت پشه آئدس بهعنوان عامل انتقال آن، چندین سال پیش در یکی از شهرهای استان هرمزگان شناسایی شده بود و در کشورهای همجوار ایران مثل افغانستان و پاکستان نیز پشه آلوده همواره وجود داشته است.
بر اساس گزارشهای رسمی، تاکنون ۴۰ شهر ایران درگیر پشه آئدس شدهاند.
باوجود این فراگیری، آمیتیس رمضانی گفت افراد به دلیل عواملی چون سختی کار، نبود حمایتهای دولتی، درآمد کم، پر خطر بودن مریضها و احتمال مرگ انگیزهای برای تحصیل در رشتههای عفونی ندارند.
مهر سال گذشته هممیهن در گزارشی به موج جدید مهاجرت پزشکان پرداخت و نوشت که بعد از هشدارهای پی در پی درباره ترک ایران از سوی پرستاران، ماماها، داروسازان و پزشکان متخصص، مهاجرتها به استادان دانشگاه و مدیران این حوزه در سطوح مختلف رسیده است.

مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، ضمن تکذیب خبر شناسایی اولین مورد تب دنگی در تهران، اعلام کرد: «اخباری که درباره ورود تب دنگی به تهران منتشر شده صحت ندارد و تنها یک نفر بوده که به امارات متحده عربی سفر کرده و یک ماه پیش شناسایی شده است.»

کیوان رحیمیان، شهروند بهائی زندانی، در نامهای از زندان اوین همزمان با آغاز دومین سال حبس خود، آنچه در یک سال گذشته بر او و خانوادهاش گذشت را بسیار دشوار توصیف کرد و نوشت وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است.
رحیمیان در این نامه از تحمل ۴۵ روز حبس در سلول انفرادی، ۵۰ روز بیخبری خانواده، درگذشت مادرش آفاق خسرویزند و محکوم شدنش به ۹ سال حبس، به عنوان برخی از سختیهای متحمل شده در ۳۶۵ روز گذشته نام برد.
این زندانی بهائی با بیان اینکه وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده، نوشت: «ملاقات حضوری از پنج هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده است.»
رحیمیان درباره وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان در اوین هم نوشت: «برای استفاده از سرویس بهداشتی که پنج سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست. مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم، شش عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند.»
این شهروند بهائی در تاریخ ۲۷ تیر ماه ۱۴۰۲ به اتهام «تبلیغ آئین بهایی از طریق کلاسهای روانشناسی» به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
رحیمیان در بهمن ماه ۱۴۰۲ با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، بابت اتهام «فعالیت آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر یا مخل به شرع اسلام» به پنج سال حبس، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی و برای اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل چهار سال حبس محکوم شد.
این حکم روز ۱۸ فروردین امسال از سوی دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد و پنج سال از میزان حبس صادره برای او قابل اجراست.
رحیمیان در نامهاش با اشاره به اینکه در این یک سال شرایط او و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهائی و غیر بهائی تغییر چندانی نکرده، تاکید کرد: «کماکان در بر همان پاشنه میچرخد و نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی گریبانگیر کل جامعه است.»
این شهروند بهائی روز هفتم فروردین هم در نامهای از زندان اوین که برای زادروز همسر درگذشتهاش نوشت، به گوشههایی از نقض حقوق خانوادهاش در دوران جمهوری اسلامی پرداخت.
او در این نامه از ممنوعالقلم شدن همسرش، اخراج دخترش از دانشگاه و ادامه محرومیت از تحصیل شهروندان بهائی در دانشگاههای ایران نوشت.
این زندانی بهائی در نامه تازه خود با طرح این پرسشها که آیا با روی کار آمدن مسعود پزشکیان، به عنوان رییسجمهور این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با جامعه تجدیدنظر کند، مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند و آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند، نوشت: «پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد.»
رحیمیان، مترجم، روانشناس و از استادان دانشگاه مجازی بهائیان ایران است که در سال ۱۳۹۶ پس از تحمل پنچ سال حبس به اتهام تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی، از زندان رجاییشهر کرج آزاد شد.
رحیم رحیمیان، پدر او در ۱۵ فروردین سال ۱۳۶۳ به دلیل بهائی بودن تیرباران شد. پیکر او هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد و احتمال میرود در آرامگاه خاوران به خاک سپرده شده باشد.
آفاق خسرویزند، مادر کیوان رحیمیان، روز ۳۰ آبان ۱۴۰۲ از دنیا رفت و پیکرش بدون اطلاع و اجازه خانواده، در گورستان خاوران به خاک سپرده شد.
همسر او، فرشته سبحانی نیز ۱۲ سال پیش درگذشت.
بهائیان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به طور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
منابع غیررسمی میگویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی میکنند.
قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی را به رسمیت میشناسد.